تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۶ شهريور ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۵۴
کد مطلب : ۴۹۰۷۲۹
یادداشت؛
نیروی هم استانی در تهران؛ فرصتها و تهدیدها
۰
کبنا ؛ واژه مدیران ملی، نیروی استانی در مرکز، تهراننشینان و... کلیدواژههای تولیدی سالهای اخیر عرصه سیاسی، رسانهای و مدیریتی استان هستند.
بعد از برخی توجهات به نیروی انسانی هم استانی در دولت حسن روحانی و انتصاب تعدادی از آنها در مسئولیتهای ملی، این موضوع به یک مقوله محل بحث و توجه تبدیل شد البته قبل از این هم محدود نیروهایی از استان در مسئولیتهای میانی در برخی سازمانها و وزارتخانهها حضور داشتند.
با پایان دولت روحانی بار دیگر شاهد کمترین توجه به نیروی انسانی استان بودیم و حالا با تغییر دولت و روی کار آمدن دولت جدید و ارتباط چند نیروی هم استانی با این دولت و به اتکای رزومه و ظرفیت نیروهای همسو با این دولت این امیدواری میرود که بار دیگر شاهد توجه ویژه به نیروی هم استانی باشیم.
اما قبل از ادامه بحث ذکر سه نکته لازم است و آن اینکه توجه به نیروهای شهرستانی اگر چه یک ضرورت در بحث توسعه مناطق است؛ اما قانون نوشته شده و حتی نانوشتهای در این زمینه وجود ندارد و اولویت با نیروی شایسته و توانمند است. از طرف دیگر رشد و بهبود شایستگی نیروها هم نیز در گرو حمایت و ارتقا در ساختار اداری و سازمانی دارد و نکته آخر آن که همه چیز یک استان و شهرستان نباید متوقف بر این اتفاق باشد.
حال در چنین وضعیتی و باتوجهبه وجود نیروهای شایسته هم استانی همسو با این دولت حداقل انتظار مردم استان از رئیسجمهور منتخب توجه ویژه به این نیروهاست. اما مسئله مهمتر آن که این نیروها باید بتوانند بخشی از فرایند توسعه استان باشند و در این مسیر بهانحاءمختلف اولویتها و ظرفیتهای استان را یاری گر باشند چرا که صرف گماشتن یک مدیر در هر سطحی فینفسه نمیتواند اتفاق خاصی باشد؛ بلکه باید این کار به توسعه و رشد کشور و استان کمک کند.
در این میان همدلی و تشکیل یک فراکسیون و یا کارگروه هدفمند و با برنامه جهت هماهنگی و تعیین نیروهای شاخص و معرفی به دولت با حضور نخبگان و نیروهای شناخته شده استان اولویت اصلی است. هر چند در چنین مواردی سهمخواهی و برخی چرخشها وجود دارد. درگذشته شاهد برخی فشارها و لابیها علیه نیروی هم استانی از بیرون بودیم که بهویژه در حذف افشانی از شهرداری تهران، رد اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون و مقاومت در برابر عملکرد مثبت خداداد غریب پور به اوج خود رسید و گویی هستند کسانی که به طرز عجیبی بر روی رشد و پیشرفت نیروی انسانی زاگرس حساسیت بیمورد و تعصب گونه و منطقهای دارند.
نیروی هم استانی در تهران در گذشته جز چند مورد محدود در بقیه موارد آن گونه که شاید و باید نتوانستند رابطه مندی خود با استان را حفظ کنند و در این مسیر یاریگر استان باشند. اما موارد اندکی بودند که تمام قد حامی و همراه استان و نیروهای استان بودند و خود به تولید سرمایه انسانی کمک کردند و حتی در این مسیر دچار آسیب و فشارهای بیرونی شدند. اما کمک بزرگتر این ارتقا و. حمایتها در تهران به تقویت روحیه اعتماد به نفس نیروی انسانی و جوان در استان بر میگردد.
در دولت گذشته متأسفانه شاهد کمترین توجه به نیروی هم استانی بودیم. هر چند در همان ابتدا معرفی یکی از نیروهای هم استانی بهعنوان دستیار وزیر کشور باعث ذوقزدگی نماینده قبلی گچساران شد و در ادامه چند آمدورفت تا در نهایت در پایان دولت سیزدهم جز یک یا دو مورد محدود هیچ نیروی هم استانی در سطوح میانی دولت وجود نداشته باشد.
برخی از این نیروها نیز با نام استان کهگیلویه و بویراحمد و امکانات استان ابتدا در استان رشد کردند؛ ولی با ایجاد زمینه برای ارتقا در تهران خیلی زود استان را فراموش کردند و تنها در همین ایام انتخابات بهعنوان سخنران به استان آمدند.
نیروی انسانی مدیر در تهران را میتوان انتقاداتی بر آنها وارد کرد؛ اما در اصل یک فرصت است. فرصتی که اگر این اتفاق از سر شایستگی باشد که باتوجهبه عدم وجود لابی برای نیروهای استان معمولاً بخش زیادی از توجه و حکم آنها محصول شایستگیشان است یک فرصت برای کشور و در ادامه یک فرصت بزرگ برای استان هستند.
بعد از برخی توجهات به نیروی انسانی هم استانی در دولت حسن روحانی و انتصاب تعدادی از آنها در مسئولیتهای ملی، این موضوع به یک مقوله محل بحث و توجه تبدیل شد البته قبل از این هم محدود نیروهایی از استان در مسئولیتهای میانی در برخی سازمانها و وزارتخانهها حضور داشتند.
با پایان دولت روحانی بار دیگر شاهد کمترین توجه به نیروی انسانی استان بودیم و حالا با تغییر دولت و روی کار آمدن دولت جدید و ارتباط چند نیروی هم استانی با این دولت و به اتکای رزومه و ظرفیت نیروهای همسو با این دولت این امیدواری میرود که بار دیگر شاهد توجه ویژه به نیروی هم استانی باشیم.
اما قبل از ادامه بحث ذکر سه نکته لازم است و آن اینکه توجه به نیروهای شهرستانی اگر چه یک ضرورت در بحث توسعه مناطق است؛ اما قانون نوشته شده و حتی نانوشتهای در این زمینه وجود ندارد و اولویت با نیروی شایسته و توانمند است. از طرف دیگر رشد و بهبود شایستگی نیروها هم نیز در گرو حمایت و ارتقا در ساختار اداری و سازمانی دارد و نکته آخر آن که همه چیز یک استان و شهرستان نباید متوقف بر این اتفاق باشد.
حال در چنین وضعیتی و باتوجهبه وجود نیروهای شایسته هم استانی همسو با این دولت حداقل انتظار مردم استان از رئیسجمهور منتخب توجه ویژه به این نیروهاست. اما مسئله مهمتر آن که این نیروها باید بتوانند بخشی از فرایند توسعه استان باشند و در این مسیر بهانحاءمختلف اولویتها و ظرفیتهای استان را یاری گر باشند چرا که صرف گماشتن یک مدیر در هر سطحی فینفسه نمیتواند اتفاق خاصی باشد؛ بلکه باید این کار به توسعه و رشد کشور و استان کمک کند.
در این میان همدلی و تشکیل یک فراکسیون و یا کارگروه هدفمند و با برنامه جهت هماهنگی و تعیین نیروهای شاخص و معرفی به دولت با حضور نخبگان و نیروهای شناخته شده استان اولویت اصلی است. هر چند در چنین مواردی سهمخواهی و برخی چرخشها وجود دارد. درگذشته شاهد برخی فشارها و لابیها علیه نیروی هم استانی از بیرون بودیم که بهویژه در حذف افشانی از شهرداری تهران، رد اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون و مقاومت در برابر عملکرد مثبت خداداد غریب پور به اوج خود رسید و گویی هستند کسانی که به طرز عجیبی بر روی رشد و پیشرفت نیروی انسانی زاگرس حساسیت بیمورد و تعصب گونه و منطقهای دارند.
نیروی هم استانی در تهران در گذشته جز چند مورد محدود در بقیه موارد آن گونه که شاید و باید نتوانستند رابطه مندی خود با استان را حفظ کنند و در این مسیر یاریگر استان باشند. اما موارد اندکی بودند که تمام قد حامی و همراه استان و نیروهای استان بودند و خود به تولید سرمایه انسانی کمک کردند و حتی در این مسیر دچار آسیب و فشارهای بیرونی شدند. اما کمک بزرگتر این ارتقا و. حمایتها در تهران به تقویت روحیه اعتماد به نفس نیروی انسانی و جوان در استان بر میگردد.
در دولت گذشته متأسفانه شاهد کمترین توجه به نیروی هم استانی بودیم. هر چند در همان ابتدا معرفی یکی از نیروهای هم استانی بهعنوان دستیار وزیر کشور باعث ذوقزدگی نماینده قبلی گچساران شد و در ادامه چند آمدورفت تا در نهایت در پایان دولت سیزدهم جز یک یا دو مورد محدود هیچ نیروی هم استانی در سطوح میانی دولت وجود نداشته باشد.
برخی از این نیروها نیز با نام استان کهگیلویه و بویراحمد و امکانات استان ابتدا در استان رشد کردند؛ ولی با ایجاد زمینه برای ارتقا در تهران خیلی زود استان را فراموش کردند و تنها در همین ایام انتخابات بهعنوان سخنران به استان آمدند.
نیروی انسانی مدیر در تهران را میتوان انتقاداتی بر آنها وارد کرد؛ اما در اصل یک فرصت است. فرصتی که اگر این اتفاق از سر شایستگی باشد که باتوجهبه عدم وجود لابی برای نیروهای استان معمولاً بخش زیادی از توجه و حکم آنها محصول شایستگیشان است یک فرصت برای کشور و در ادامه یک فرصت بزرگ برای استان هستند.