تاریخ انتشار
جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۱۱
کد مطلب : ۴۷۲۹۴۱
یادداشت ارسالی؛
توصیه یار هاشمی پور به یاران هاشمی پور
۰
کبنا ؛یادداشت ارسالی: دوستان عزیز! رفیقان صمیمی! کسانی که به دنبال توسعه و تحولگرایی بودیم! عزیزانی که تا دیروز باورمان بر این بود که تنها نیاز شهرستانهای کهگیلویهٔ بزرگ، مهندس عدل هاشمیپور است.
بیایید بیشتر فکر کنیم. به آیندهای فکر کنیم که دوباره بر میگردیم و پیمان شکنان در کنار ما نخواهند آمد. قطعاً نارفیق دیروز با ما نخواهد بود. به این بیندیشیم که باورمان بر این بود میخواهیم با توانمندی و دوراندیشی جناب آقای مهندس هاشمیپور تمام زیرساختهای لازم برای توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی را در شهرستانهای کهگیلویه بزرگ به مردم تقدیم کنیم.
امروز نشد که در میدان رقابت باشیم، میدانید چرا؟ پیدا کردن پاسخ آن میتواند راه امروزمان و تکلیف فردایمان را در انتخابات مشخص کند. باید پاسخ اینکه از کی ضربه خوردیم، چرا جا ماندیم، چرا در نیمه راه ماندیم، چرا نمیتوانیم حرکت بکنیم و چرا نتوانستیم حرکت بکنیم را، در بازی نارفیق سردار هاشمی پور پیدا کرد.
یادتون هست رفیقی داشتیم که تا ۶ الی ۷ ماه قبل، همراه ما بود؟ کسی که شبانه روز در کنار آقای مهندس هاشمیپور و به نوعی مشاور ایشان بود. همواره و هر زمان نیاز داشت، وقت آقای هاشمی برایایشان آزاد بود. فقط خدا میداند که تاوان آن همه بد عهدی را چگونه باید پس بدهد. آیا غیر از این است که ما یاران مهندس هاشمیپور نباید از نارفیق و پیمان شکن، دور شویم و در انتخابات پیش رو جواب دندان شکنی بهایشان بدهیم؟ چرا باید در کنار کسی باشیم که از حسن نیت و اعتمادِ ماها سوءاستفاد کرد و خود را بر شرایط عالی جریان آقای هاشمیپور تحمیل کرد؟
چرا باید در ستاد آقای بزرگواری قرار بگیریم که تمام داشتههای ما را تمام به هدر داد؟ هر آنچه را در نظر داشتیم از بین برد؟ تمام مساعیایشان بر این بود که عدل هاشمیپور در صحنه رقابت امروز نباشد. از کجا میدانست که عدل هاشمیپور ۱۰۰٪ رد صلاحیت میشود که دو سال قبل در جلسهای با دوستانش این موضوع را مطرح کرد و در فضای مجازی به خورد مردم دادند؟ یادمان نرفته که تا قبل از تیر ماه ۱۴۰۲، به آقای هاشمی پور میگفت که شما مرد این میدان هستید، ما ناتوانیم و...؟ مگر آقای بزرگواری سال ۱۳۹۸ نگفته بود که به مردم قول دادهام بیش از دو دوره نیستم و باید میدان را به جوانترها و دکتر و مهندس و متخصص بدهیم؟ آیا هاشمی پور جوانتر نبود؟ آیا مهندس نبود؟ دکتر نبود؟ آیا متخصص نبود؟ مگر نمیگفتی باید کسی بیاد کارهای نویی انجام بدهد؟ آیا کارهای نویی انجام نگرفت؟ مگر آقای بزرگواری نبود که در جلسات متعدد از آقای هاشمیپور به جهت اقداماتی که انجام دادهاند، تقدیر و تشکر میکرد ولی در روزی که باید در کنارشان قرار میگرفت، با بدترین واژهها به ایشان توهین میکرد با سخیفترین واژهها ایشان را تحقیر میکرد؟
اما جناب آقای بزرگواری؛
حال که به عنوان رقیبی جدی در صحنه انتخابات، هم صداقت له شد، هم عهدشکنی شد، هم نارفیقی شد و هم پشت به همه ارزشهای اخلاقی و انسانی، شایسته نیست که امروز ما هم در کنارتان باشیم. نمیخواهیم به همهٔ ارزشهایی که داشتیم پشت کنیم و اخلاقیات را زیر پا بگذاریم. نمیخواهیم فرصت حضور را به کسی بدهیم که عهدشکنان تاریخ را رو سفید کرد.
دوستان و همراهان؛
این را برای خودتون اکراه بدانید و از آقای بزرگواری دوری کنید و حداقل به نام جریان آقای هاشمی و یاران آقای هاشمی این خیانت بزرگ را از مردم و از جامعه خودتون و به کسانی که منتظر توسعه و تحول بودند دور کنید. حتی اگر در کنار جناب آقای موحد قرار بگیرید و فرصت هفتم را بهایشان بدهید، اجازه ندهید که بداندیشی، بداخلاقی بددهنی، توهین، تحقیر و مهمتر از همه، پشت پا زدن به ارزشهای انسانی در جامعه اسلامی ترویج پیدا بکند.
بیایید بیشتر فکر کنیم. به آیندهای فکر کنیم که دوباره بر میگردیم و پیمان شکنان در کنار ما نخواهند آمد. قطعاً نارفیق دیروز با ما نخواهد بود. به این بیندیشیم که باورمان بر این بود میخواهیم با توانمندی و دوراندیشی جناب آقای مهندس هاشمیپور تمام زیرساختهای لازم برای توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی را در شهرستانهای کهگیلویه بزرگ به مردم تقدیم کنیم.
امروز نشد که در میدان رقابت باشیم، میدانید چرا؟ پیدا کردن پاسخ آن میتواند راه امروزمان و تکلیف فردایمان را در انتخابات مشخص کند. باید پاسخ اینکه از کی ضربه خوردیم، چرا جا ماندیم، چرا در نیمه راه ماندیم، چرا نمیتوانیم حرکت بکنیم و چرا نتوانستیم حرکت بکنیم را، در بازی نارفیق سردار هاشمی پور پیدا کرد.
یادتون هست رفیقی داشتیم که تا ۶ الی ۷ ماه قبل، همراه ما بود؟ کسی که شبانه روز در کنار آقای مهندس هاشمیپور و به نوعی مشاور ایشان بود. همواره و هر زمان نیاز داشت، وقت آقای هاشمی برایایشان آزاد بود. فقط خدا میداند که تاوان آن همه بد عهدی را چگونه باید پس بدهد. آیا غیر از این است که ما یاران مهندس هاشمیپور نباید از نارفیق و پیمان شکن، دور شویم و در انتخابات پیش رو جواب دندان شکنی بهایشان بدهیم؟ چرا باید در کنار کسی باشیم که از حسن نیت و اعتمادِ ماها سوءاستفاد کرد و خود را بر شرایط عالی جریان آقای هاشمیپور تحمیل کرد؟
چرا باید در ستاد آقای بزرگواری قرار بگیریم که تمام داشتههای ما را تمام به هدر داد؟ هر آنچه را در نظر داشتیم از بین برد؟ تمام مساعیایشان بر این بود که عدل هاشمیپور در صحنه رقابت امروز نباشد. از کجا میدانست که عدل هاشمیپور ۱۰۰٪ رد صلاحیت میشود که دو سال قبل در جلسهای با دوستانش این موضوع را مطرح کرد و در فضای مجازی به خورد مردم دادند؟ یادمان نرفته که تا قبل از تیر ماه ۱۴۰۲، به آقای هاشمی پور میگفت که شما مرد این میدان هستید، ما ناتوانیم و...؟ مگر آقای بزرگواری سال ۱۳۹۸ نگفته بود که به مردم قول دادهام بیش از دو دوره نیستم و باید میدان را به جوانترها و دکتر و مهندس و متخصص بدهیم؟ آیا هاشمی پور جوانتر نبود؟ آیا مهندس نبود؟ دکتر نبود؟ آیا متخصص نبود؟ مگر نمیگفتی باید کسی بیاد کارهای نویی انجام بدهد؟ آیا کارهای نویی انجام نگرفت؟ مگر آقای بزرگواری نبود که در جلسات متعدد از آقای هاشمیپور به جهت اقداماتی که انجام دادهاند، تقدیر و تشکر میکرد ولی در روزی که باید در کنارشان قرار میگرفت، با بدترین واژهها به ایشان توهین میکرد با سخیفترین واژهها ایشان را تحقیر میکرد؟
اما جناب آقای بزرگواری؛
حال که به عنوان رقیبی جدی در صحنه انتخابات، هم صداقت له شد، هم عهدشکنی شد، هم نارفیقی شد و هم پشت به همه ارزشهای اخلاقی و انسانی، شایسته نیست که امروز ما هم در کنارتان باشیم. نمیخواهیم به همهٔ ارزشهایی که داشتیم پشت کنیم و اخلاقیات را زیر پا بگذاریم. نمیخواهیم فرصت حضور را به کسی بدهیم که عهدشکنان تاریخ را رو سفید کرد.
دوستان و همراهان؛
این را برای خودتون اکراه بدانید و از آقای بزرگواری دوری کنید و حداقل به نام جریان آقای هاشمی و یاران آقای هاشمی این خیانت بزرگ را از مردم و از جامعه خودتون و به کسانی که منتظر توسعه و تحول بودند دور کنید. حتی اگر در کنار جناب آقای موحد قرار بگیرید و فرصت هفتم را بهایشان بدهید، اجازه ندهید که بداندیشی، بداخلاقی بددهنی، توهین، تحقیر و مهمتر از همه، پشت پا زدن به ارزشهای انسانی در جامعه اسلامی ترویج پیدا بکند.