تاریخ انتشار
پنجشنبه ۷ دی ۱۴۰۲ ساعت ۰۱:۱۲
کد مطلب : ۴۷۰۸۳۰
کبنا گزارش میدهد
این روزها در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج چه میگذرد؟
۵
کبنا ؛همگان نیک مستحضرند که بیمارستانها علاوه بر تولید خدمات بهداشتی و درمانی به عنوان یک سازمان اقتصادی شناخته میشوند که لقب بنگاه اقتصادی را به خود گرفتهاند.
گاهی اوقات هم از فعالیتهای بیمارستان به صنعت بیمارستانی نام برده میشود که با وجود این دیدگاهها و همچنین گردش مالی بالا، وجود نیروی انسانی متخصص، وجود انبوهی از دستگاهها و ابزارهای تشخیصی و درمانی سبب میشود تا نحوهی اداره امور بیمارستانها از اهمیت خاصی برخوردار شود.
به همین دلایل، وجود افرادی که در حوزه علوم مدیریت، اقتصاد و بهداشت و سلامت تحصیل کرده باشند نیاز وافر ادارهی امور بیمارستانها به شمار میروند تا علاوه بر تأمین سلامتی مردم، سایر اهداف تولیدکنندگان خدمات را در بیمارستانها محقق سازد.
اما وضعیت مدیریتی در طول سالهای اخیر و بخصوص در یکسال گذشته در مجموعه دانشگاه علوم پزشکی یاسوج با تمام دنیا کاملاً متفاوت است و به سمت مدیریت «خاله خرزویی» پیش رفته است.
این آش آنقدر شور شده که داد همهی آحاد مردم را درآورده به طوری که خود پرسنل مجموعه دانشگاه هم از این وضعیت به ستوه آمدهاند و با وجود دادخواهیهای زیاد در محضر جناب استاندار به عنوان مقام عالی دولت، نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی، شورای اداری و حتی نهادهای نظارتی ولی تصمیمسازی صحیحی در خصوص این دانشگاه به عمل نیامده است و وضعیت این دانشگاه سیاستزده روز به روز نگران کنندهتر میشود.
سرپرست دانشگاه علوم پزشکی یاسوج که بر خلاف قانون بر این مسند تکیهزده است و دیوان محاسبات استان هم غیرقانونی بودن مدیریت ایشان را طی نامهای به وی ابلاغ نموده است ولی نه تنها قانون انجام نگرفته بلکه متأسفانه اهداف دیگری به غیر از اهداف و رسالت دانشگاه دنبال میشود.
یا مرتباً در تهران به دنبال تبدیل وضعیت هیئت علمی خود و ابقا بر صندلی ریاست دانشگاه و یا در یاسوج حواشی متعدد را شاهد هستیم.
از انتصاب یکی از فامیلهای درجه یک در کسوت مسئول بازرسی و شکایات دانشگاه گرفته تا بیاعتنایی به ۲۲۰ عضو هیئت علمی این دانشگاه و انتصاب همین فرد با حفظ سمت به عنوان معاونت فرهنگی و دانشجویی!!
از انتصاب پسر باجناق بدون هیچ گونه سابقه اجرایی و مدیریتی به عنوان رئیس بزرگترین بیمارستان ترومای استان یعنی بیمارستان شهید جلیل گرفته تا انتصاب یکی دیگر از فامیلهای اصلاح طلب که مدرک کاردانی خود را در رشته دامداری از دانشگاه آزاد یاسوج اخذ کرده و امروز بدون هماهنگی و موافقت معاون درمان دانشگاه و بدون هیچ گونه استعلامی به عنوان مدیر بیمارستان تخصصی اعصاب و روان یاسوج منصوب شده است تا مدیریت سلامت روانی انسانها به یک دامپرور سپرده شده باشد!!! تا انتصابات دیگری که به سمتفامیلهای همسر وی جهت کج کرده و آقای که پسر عمومی خانم ایشان هست به عنوان سرپرست بازرسی دانشگاه منصوب شده است تا دیگر بستگانی که بدون استعلام فنی در صف انتظار تکیه بر صندلی مدیریت هستند!!!
اخیراً هم سیاست به خرج داده و آنها را با ابلاغ شفاهی و (بدون ابلاغ کتبی) میگمارد تا در صورت هر گونه حرف و حدیثی بتواند به راحتی از مواضع خویش عقب نشینی کند. در صورت ابلاغ کتبی هم به خارج انتشار پیدا نمیکند!!! مثل ابلاغ مدیر داخلی بیمارستان شهید رجایی یاسوج!
نتیجهی این اقدامات غیراصولی چیزی نیست جز وضعیت نامناسب در حوزه سلامت، مراجعه مردم به استانهای همجوار، بیاعتمادی به کادر درمان، عقب افتادن مطالبات پرسنل، نارضایتی و بیانگیزگی کارکنان، عدم امنیت شغلی و مهاجرت پرسنل به استانهای همسایه، تشویش افکار مردم، زد و خوردهای فیزیکی بیماران و همراهان با پرسنل و ...
خدایا تو شاهد باش آنچه که ما وظیفه داشتیم گفتیم.
گاهی اوقات هم از فعالیتهای بیمارستان به صنعت بیمارستانی نام برده میشود که با وجود این دیدگاهها و همچنین گردش مالی بالا، وجود نیروی انسانی متخصص، وجود انبوهی از دستگاهها و ابزارهای تشخیصی و درمانی سبب میشود تا نحوهی اداره امور بیمارستانها از اهمیت خاصی برخوردار شود.
به همین دلایل، وجود افرادی که در حوزه علوم مدیریت، اقتصاد و بهداشت و سلامت تحصیل کرده باشند نیاز وافر ادارهی امور بیمارستانها به شمار میروند تا علاوه بر تأمین سلامتی مردم، سایر اهداف تولیدکنندگان خدمات را در بیمارستانها محقق سازد.
اما وضعیت مدیریتی در طول سالهای اخیر و بخصوص در یکسال گذشته در مجموعه دانشگاه علوم پزشکی یاسوج با تمام دنیا کاملاً متفاوت است و به سمت مدیریت «خاله خرزویی» پیش رفته است.
این آش آنقدر شور شده که داد همهی آحاد مردم را درآورده به طوری که خود پرسنل مجموعه دانشگاه هم از این وضعیت به ستوه آمدهاند و با وجود دادخواهیهای زیاد در محضر جناب استاندار به عنوان مقام عالی دولت، نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی، شورای اداری و حتی نهادهای نظارتی ولی تصمیمسازی صحیحی در خصوص این دانشگاه به عمل نیامده است و وضعیت این دانشگاه سیاستزده روز به روز نگران کنندهتر میشود.
سرپرست دانشگاه علوم پزشکی یاسوج که بر خلاف قانون بر این مسند تکیهزده است و دیوان محاسبات استان هم غیرقانونی بودن مدیریت ایشان را طی نامهای به وی ابلاغ نموده است ولی نه تنها قانون انجام نگرفته بلکه متأسفانه اهداف دیگری به غیر از اهداف و رسالت دانشگاه دنبال میشود.
یا مرتباً در تهران به دنبال تبدیل وضعیت هیئت علمی خود و ابقا بر صندلی ریاست دانشگاه و یا در یاسوج حواشی متعدد را شاهد هستیم.
از انتصاب یکی از فامیلهای درجه یک در کسوت مسئول بازرسی و شکایات دانشگاه گرفته تا بیاعتنایی به ۲۲۰ عضو هیئت علمی این دانشگاه و انتصاب همین فرد با حفظ سمت به عنوان معاونت فرهنگی و دانشجویی!!
از انتصاب پسر باجناق بدون هیچ گونه سابقه اجرایی و مدیریتی به عنوان رئیس بزرگترین بیمارستان ترومای استان یعنی بیمارستان شهید جلیل گرفته تا انتصاب یکی دیگر از فامیلهای اصلاح طلب که مدرک کاردانی خود را در رشته دامداری از دانشگاه آزاد یاسوج اخذ کرده و امروز بدون هماهنگی و موافقت معاون درمان دانشگاه و بدون هیچ گونه استعلامی به عنوان مدیر بیمارستان تخصصی اعصاب و روان یاسوج منصوب شده است تا مدیریت سلامت روانی انسانها به یک دامپرور سپرده شده باشد!!! تا انتصابات دیگری که به سمتفامیلهای همسر وی جهت کج کرده و آقای که پسر عمومی خانم ایشان هست به عنوان سرپرست بازرسی دانشگاه منصوب شده است تا دیگر بستگانی که بدون استعلام فنی در صف انتظار تکیه بر صندلی مدیریت هستند!!!
اخیراً هم سیاست به خرج داده و آنها را با ابلاغ شفاهی و (بدون ابلاغ کتبی) میگمارد تا در صورت هر گونه حرف و حدیثی بتواند به راحتی از مواضع خویش عقب نشینی کند. در صورت ابلاغ کتبی هم به خارج انتشار پیدا نمیکند!!! مثل ابلاغ مدیر داخلی بیمارستان شهید رجایی یاسوج!
نتیجهی این اقدامات غیراصولی چیزی نیست جز وضعیت نامناسب در حوزه سلامت، مراجعه مردم به استانهای همجوار، بیاعتمادی به کادر درمان، عقب افتادن مطالبات پرسنل، نارضایتی و بیانگیزگی کارکنان، عدم امنیت شغلی و مهاجرت پرسنل به استانهای همسایه، تشویش افکار مردم، زد و خوردهای فیزیکی بیماران و همراهان با پرسنل و ...
خدایا تو شاهد باش آنچه که ما وظیفه داشتیم گفتیم.