تاریخ انتشار
جمعه ۱ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۲۷
کد مطلب : ۴۷۰۶۳۸
به نوشته فارنپالیسی؛
پیامدهای غیرمنتظره یک جنگ ویرانگر؛ 3 دلیل که میتوان حماس را پیروز نبرد غزه دانست
۰
کبنا ؛ برای این که ببینیم حماس چه دستاوردهایی داشته و کجا شکست خورده است باید سه بعد مختلف را بررسی کنیم: مبارزه حماس علیه اسرائیل، عرصه رقابت درون فلسطینی و جایگاه بین المللی این گروه.
به گزارش کبنا، در 7 اکتبر، جنگجویان حماس اسرائیل را غافلگیر و یک موفقیت تاکتیکی چشمگیر برای این گروه کسب شد. اما در حالی که نیروهای اسرائیلی کنترل خود را بر غزه افزایش میدهند، بخش اعظم این منطقه محصور را ویران میکنند و حدود 20000 فلسطینی را میکشند، حماس میتواند ادعای چه دستاوردی را داشته باشند؟
به نوشته فارنپالیسی، برای این که ببینیم حماس چه دستاوردهایی داشته و کجا شکست خورده است باید سه بعد مختلف را بررسی کنیم: مبارزه حماس علیه اسرائیل، عرصه رقابت درون فلسطینی و جایگاه بین المللی این گروه.
موفقیت در برابر اسرائیل
حمله حماس برای اسرائیل درد آور بود و احساس امنیت آن را در هم شکست -که هر دوی آنها هدف حماس بود. این حمله این باور ریشهدار رهبران اسرائیل، که حماس قصد و توانایی لازم برای حمله به قلمرو اسرائیل را ندارد، برملا کرد. علیرغم شواهدی بر خلاف آن، اسرائیل با این فرض، خود را برای تهاجم ویرانگر حماس آماده نکرد. این عملیات که ظاهراً موفقیتآمیزتر از پیشبینی برنامهریزان حماس بود، زخمهای روانی عمیقی را بر اسرائیلیها بر جای خواهد گذاشت و اسرائیل را وادار خواهد کرد تا رویکرد آینده خود را در قبال امنیت مجدداً ارزیابی کند.
تا 7 اکتبر، اسرائیلیها تا حد زیادی میتوانستند حماس و فلسطینیها را به طور کلی نادیده بگیرند، به استثنای پرتابهای پراکنده موشک به اسرائیل از غزه که دفاع موشکی اسرائیل تا حد زیادی از عهده آن برمیآمد. و زمانی که بحرانهای گاه به گاه شعله ور میشد، هر دو طرف در نهایت توافق میکردند که به سراغ نسخهای از وضعیت سابق بروند. با این حال، از دیدگاه حماس، وضعیت موجود به آرامی آرمان فلسطین را خفه میکرد و در میدان اسرائیل پیروز میشد. شهرکسازیها در کرانه باختری هر سال گسترش مییابد، در حالی که غزه در بهترین حالت دچار رکود است و امید چندانی میان مردم آن وجود نداشت. اکنون اسرائیلیها باید به جای نادیده گرفتن آن، با درگیری ناتمام خود با فلسطینیها مواجه شوند.
پاسخ اسرائیل همچنین میتواند حماس را تقویت کند. حماس کاری کرد که آرمان فلسطین به صدر اخبار جهانی برگردد و لشکرکشی اسرائیل به غزه -با هزینه هنگفتی که برای غیرنظامیان غزه دارد- آن را در افکار جهانی نگه میدارد. حمله زمینی روایت حماس از تجاوزات اسرائیل را تائید میکند، اسرائیل را از همسایگانش دور میکند و تنشهای منطقهای را تشدید میکند. در درازمدت، این درگیری نسل جدیدی از اهالی غزه را با خشم از اسرائیل پرورش میدهد که میتواند در آینده حمایت از حماس را تقویت کند.
موفقیت در جامعه فلسطینی
حماس اعتبار به اصطلاح مقاومت خود را در میان مردم فلسطین احیا کرد. پس از تسلط حماس بر غزه در سال 2007، این جنبش با ملزومات روزمره اداره غزه مواجه بود. این اغلب مستلزم اجتناب از درگیری با اسرائیل بود تا اطمینان حاصل شود که فشار اقتصادی بر غزه افزایش نمییابد و از حملات نظامی مخرب جلوگیری میشود. این به نوبه خود باعث میشد تا حماس حملات خود را محدود کند و در مواقعی که اسرائیل به جهاد اسلامی حمله میکرد، از جنگ دور بماند. در نتیجه، حماس خود را در جایگاه افسر پلیس اسرائیل یافت تا مخوفترین دشمن آن، چیزی که باعث خشم شاخه نظامی آن شد و منجر به انتقاداتی شد مبنی بر اینکه این گروه به آرامی مبارزه مسلحانه را کنار میگذارد.
حملات ویرانگر و مؤثر حماس، حمایت از مقاومت را به طور کلی افزایش داد و به طور خاص اعتبار حماس را احیا کرد. یک نظرسنجی محدود از فلسطینیان در غزه و کرانه باختری و همچنین گزارشهای روایی حاکی از حمایت قوی از حملات 7 اکتبر است و نشان میدهد که اقدامات اسرائیل در غزه و کرانه باختری، خشم بسیاری از فلسطینیها را برانگیخته است که به طور کلی طرفدار حماس نیستند. اسراییل همچنین اسرای فلسطینی را در ازای اسرای خود آزاد میکند که در کرانه باختری از آنها به عنوان قهرمان استقبال میشود. این یک پیروزی آشکار برای حماس است، که میتواند استدلال کند که حملات آنهاست که منجر به آزادی زندانیان شد، نه مذاکرات تشکیلات خودگردان رقیب.
همه اینها به ضرر تشکیلات خودگردان فلسطین است. تشکیلات خودگردان با عدم مبارزه و حتی سرکوب تظاهرات ضد اسرائیلی، در مقابل حماس بزدل به نظر میرسد. پاسخ اسرائیل همچنین کسانی را که میگویند اسرائیل میتواند یک شریک صلح باشد، بی اعتبار میکند.
موفقیتهای بینالمللی
برای سالها، به نظر میرسید که مناقشه فلسطین و اسرائیل برای جهانیان فراموش شده است. تمرکز ایالات متحده بر چین و تجاوز روسیه به اوکراین بود، در حالی که دولتهای عربی علیرغم صحبتهای گهگاهی، به نادیده گرفتن این موضوع راضی بودند. اکنون مسئله فلسطین در کانون توجه قرار دارد.
انتقامجویی اسرائیل از حمله حماس، به موضع ایران مبنی بر این که اسرائیل یک قدرت اشغالگر است که فلسطینیها را بهطور وحشیانه سرکوب میکند، کمک میکند. ادامه درگیری و بحران انسانی متعاقب آن در غزه وجهه اسرائیل را در منطقه تضعیف میکند و حمایت از بازیگرانی مانند ایران را که با آن مخالف هستند تقویت میکند. موفقیت این عملیات ممکن است ایران را تشویق کند تا حتی بیشتر در «محور مقاومت» خود سرمایهگذاری کند.
این حمله همچنین به طور موقت مذاکرات عادی سازی مورد حمایت آمریکا بین اسرائیل و عربستان سعودی را متوقف کرد. اگر ریاض اسرائیل را به رسمیت بشناسد، بنیادی برای دیگر کشورهای عربی برای انجام همین کار خواهد بود، که میتواند بیشتر حماس را منزوی کند. اما پس از این حمله، رهبران سعودی از اسرائیل فاصله گرفتند و بیانیههایی در حمایت از فلسطینیها صادر کردند. این اقدامات بیشتر برای خشنود ساختن جمعیت عمدتاً طرفدار فلسطین عربستان، پس از ماهها مذاکره با اسرائیل بود، نه یک چرخش به سوی فلسطین در سیاست عربستان. با این حال، این نشان میدهد که هزینه سیاسی عادی سازی با اسرائیل برای ریاض، اکنون به مراتب بیشتر است.
فراتر از خاورمیانه، این جنگ حمایت قابل توجهی از آرمان فلسطین ایجاد کرده است. تظاهرات طرفدار فلسطین در سراسر اروپا و آمریکا صورت گرفته است. به جز چند استثنا، جمعیت کشورهای جنوب جهانی جنگ را به عنوان حمله یک کشور قدرتمند به جمعیتی بی دفاع میبینند و از «ریاکاری» غرب در دفاع از اوکراین و همزمان نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان ابراز تاسف میکنند.
حماس حتی میتواند مدعی چندین پیروزی در ایالات متحده باشد. اگرچه بیشتر جمهوریخواهان و جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، اسرائیل را در آغوش کشیدهاند، اما حزب دموکرات دچار اختلاف است و دموکراتهای جوانتر به طور خاص منتقد اسرائیل هستند. اگرچه هیچکدام از حماس حمایت نمیکنند، اما برخی از قانونگذاران دموکرات خواستار آتش بس، اعمال محدودیت بر کمکهای نظامی و سایر اقدامات مغایر با سیاستهای اسرائیل شدهاند.
بهای موفقیت
دستاوردهای حماس هر چه که باشد، هزینه زیادی دارد. هم رهبری حماس و هم دستگاه نظامی آن احتمالاً در اثر عملیات نظامی اسرائیل تنزل مییابند: اسرائیل مدعی است که دهها فرمانده و بیش از 7000 جنگجوی حماس را کشته است. علاوه بر این، اسرائیل احتمالاً برای سالها یا حتی دهههای آینده به کمپین ترور علیه رهبران حماس ادامه خواهد داد.
البته مردم عادی غزه بیشترین هزینه را خواهند پرداخت. بسیاری از حدود 20000 کشته، کودک هستند و حتی اگر آتشبس به زودی اتفاق بیفتد، ویرانی نوار غزه و آواره شدن بسیاری از جمعیت آن، بحرانی پایدار ایجاد خواهد کرد. ساکنان غزه نیاز به بازسازی دارند، در بهترین حالت با کمکهای محدود جهانی.
این درد ممکن است بالاترین هزینه را به حماس تحمیل کند: از دست دادن حمایت در میان مردم عادی فلسطین. زمانی که رنج جنگ پایان یابد و خسارات و ویرانیها باقی بماند، برخی فلسطینیها ممکن است حماس را به عنوان بازیگری خطرناک ببینند تا یک قهرمان. با این حال، برای اینکه این قضاوت درست باشد، باید گزینههای معتبری برای مذاکرات و دیگر راههای صلحآمیز برای فلسطینیها وجود داشته باشد تا به یک کشور و اهداف دیگر خود دست یابند. تنها این امر است که مقاومت خشونت آمیز را به عنوان بهترین گزینه برای فلسطینیان بیاعتبار میکند.
به گزارش کبنا، در 7 اکتبر، جنگجویان حماس اسرائیل را غافلگیر و یک موفقیت تاکتیکی چشمگیر برای این گروه کسب شد. اما در حالی که نیروهای اسرائیلی کنترل خود را بر غزه افزایش میدهند، بخش اعظم این منطقه محصور را ویران میکنند و حدود 20000 فلسطینی را میکشند، حماس میتواند ادعای چه دستاوردی را داشته باشند؟
به نوشته فارنپالیسی، برای این که ببینیم حماس چه دستاوردهایی داشته و کجا شکست خورده است باید سه بعد مختلف را بررسی کنیم: مبارزه حماس علیه اسرائیل، عرصه رقابت درون فلسطینی و جایگاه بین المللی این گروه.
موفقیت در برابر اسرائیل
حمله حماس برای اسرائیل درد آور بود و احساس امنیت آن را در هم شکست -که هر دوی آنها هدف حماس بود. این حمله این باور ریشهدار رهبران اسرائیل، که حماس قصد و توانایی لازم برای حمله به قلمرو اسرائیل را ندارد، برملا کرد. علیرغم شواهدی بر خلاف آن، اسرائیل با این فرض، خود را برای تهاجم ویرانگر حماس آماده نکرد. این عملیات که ظاهراً موفقیتآمیزتر از پیشبینی برنامهریزان حماس بود، زخمهای روانی عمیقی را بر اسرائیلیها بر جای خواهد گذاشت و اسرائیل را وادار خواهد کرد تا رویکرد آینده خود را در قبال امنیت مجدداً ارزیابی کند.
تا 7 اکتبر، اسرائیلیها تا حد زیادی میتوانستند حماس و فلسطینیها را به طور کلی نادیده بگیرند، به استثنای پرتابهای پراکنده موشک به اسرائیل از غزه که دفاع موشکی اسرائیل تا حد زیادی از عهده آن برمیآمد. و زمانی که بحرانهای گاه به گاه شعله ور میشد، هر دو طرف در نهایت توافق میکردند که به سراغ نسخهای از وضعیت سابق بروند. با این حال، از دیدگاه حماس، وضعیت موجود به آرامی آرمان فلسطین را خفه میکرد و در میدان اسرائیل پیروز میشد. شهرکسازیها در کرانه باختری هر سال گسترش مییابد، در حالی که غزه در بهترین حالت دچار رکود است و امید چندانی میان مردم آن وجود نداشت. اکنون اسرائیلیها باید به جای نادیده گرفتن آن، با درگیری ناتمام خود با فلسطینیها مواجه شوند.
پاسخ اسرائیل همچنین میتواند حماس را تقویت کند. حماس کاری کرد که آرمان فلسطین به صدر اخبار جهانی برگردد و لشکرکشی اسرائیل به غزه -با هزینه هنگفتی که برای غیرنظامیان غزه دارد- آن را در افکار جهانی نگه میدارد. حمله زمینی روایت حماس از تجاوزات اسرائیل را تائید میکند، اسرائیل را از همسایگانش دور میکند و تنشهای منطقهای را تشدید میکند. در درازمدت، این درگیری نسل جدیدی از اهالی غزه را با خشم از اسرائیل پرورش میدهد که میتواند در آینده حمایت از حماس را تقویت کند.
موفقیت در جامعه فلسطینی
حماس اعتبار به اصطلاح مقاومت خود را در میان مردم فلسطین احیا کرد. پس از تسلط حماس بر غزه در سال 2007، این جنبش با ملزومات روزمره اداره غزه مواجه بود. این اغلب مستلزم اجتناب از درگیری با اسرائیل بود تا اطمینان حاصل شود که فشار اقتصادی بر غزه افزایش نمییابد و از حملات نظامی مخرب جلوگیری میشود. این به نوبه خود باعث میشد تا حماس حملات خود را محدود کند و در مواقعی که اسرائیل به جهاد اسلامی حمله میکرد، از جنگ دور بماند. در نتیجه، حماس خود را در جایگاه افسر پلیس اسرائیل یافت تا مخوفترین دشمن آن، چیزی که باعث خشم شاخه نظامی آن شد و منجر به انتقاداتی شد مبنی بر اینکه این گروه به آرامی مبارزه مسلحانه را کنار میگذارد.
حملات ویرانگر و مؤثر حماس، حمایت از مقاومت را به طور کلی افزایش داد و به طور خاص اعتبار حماس را احیا کرد. یک نظرسنجی محدود از فلسطینیان در غزه و کرانه باختری و همچنین گزارشهای روایی حاکی از حمایت قوی از حملات 7 اکتبر است و نشان میدهد که اقدامات اسرائیل در غزه و کرانه باختری، خشم بسیاری از فلسطینیها را برانگیخته است که به طور کلی طرفدار حماس نیستند. اسراییل همچنین اسرای فلسطینی را در ازای اسرای خود آزاد میکند که در کرانه باختری از آنها به عنوان قهرمان استقبال میشود. این یک پیروزی آشکار برای حماس است، که میتواند استدلال کند که حملات آنهاست که منجر به آزادی زندانیان شد، نه مذاکرات تشکیلات خودگردان رقیب.
همه اینها به ضرر تشکیلات خودگردان فلسطین است. تشکیلات خودگردان با عدم مبارزه و حتی سرکوب تظاهرات ضد اسرائیلی، در مقابل حماس بزدل به نظر میرسد. پاسخ اسرائیل همچنین کسانی را که میگویند اسرائیل میتواند یک شریک صلح باشد، بی اعتبار میکند.
موفقیتهای بینالمللی
برای سالها، به نظر میرسید که مناقشه فلسطین و اسرائیل برای جهانیان فراموش شده است. تمرکز ایالات متحده بر چین و تجاوز روسیه به اوکراین بود، در حالی که دولتهای عربی علیرغم صحبتهای گهگاهی، به نادیده گرفتن این موضوع راضی بودند. اکنون مسئله فلسطین در کانون توجه قرار دارد.
انتقامجویی اسرائیل از حمله حماس، به موضع ایران مبنی بر این که اسرائیل یک قدرت اشغالگر است که فلسطینیها را بهطور وحشیانه سرکوب میکند، کمک میکند. ادامه درگیری و بحران انسانی متعاقب آن در غزه وجهه اسرائیل را در منطقه تضعیف میکند و حمایت از بازیگرانی مانند ایران را که با آن مخالف هستند تقویت میکند. موفقیت این عملیات ممکن است ایران را تشویق کند تا حتی بیشتر در «محور مقاومت» خود سرمایهگذاری کند.
این حمله همچنین به طور موقت مذاکرات عادی سازی مورد حمایت آمریکا بین اسرائیل و عربستان سعودی را متوقف کرد. اگر ریاض اسرائیل را به رسمیت بشناسد، بنیادی برای دیگر کشورهای عربی برای انجام همین کار خواهد بود، که میتواند بیشتر حماس را منزوی کند. اما پس از این حمله، رهبران سعودی از اسرائیل فاصله گرفتند و بیانیههایی در حمایت از فلسطینیها صادر کردند. این اقدامات بیشتر برای خشنود ساختن جمعیت عمدتاً طرفدار فلسطین عربستان، پس از ماهها مذاکره با اسرائیل بود، نه یک چرخش به سوی فلسطین در سیاست عربستان. با این حال، این نشان میدهد که هزینه سیاسی عادی سازی با اسرائیل برای ریاض، اکنون به مراتب بیشتر است.
فراتر از خاورمیانه، این جنگ حمایت قابل توجهی از آرمان فلسطین ایجاد کرده است. تظاهرات طرفدار فلسطین در سراسر اروپا و آمریکا صورت گرفته است. به جز چند استثنا، جمعیت کشورهای جنوب جهانی جنگ را به عنوان حمله یک کشور قدرتمند به جمعیتی بی دفاع میبینند و از «ریاکاری» غرب در دفاع از اوکراین و همزمان نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان ابراز تاسف میکنند.
حماس حتی میتواند مدعی چندین پیروزی در ایالات متحده باشد. اگرچه بیشتر جمهوریخواهان و جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، اسرائیل را در آغوش کشیدهاند، اما حزب دموکرات دچار اختلاف است و دموکراتهای جوانتر به طور خاص منتقد اسرائیل هستند. اگرچه هیچکدام از حماس حمایت نمیکنند، اما برخی از قانونگذاران دموکرات خواستار آتش بس، اعمال محدودیت بر کمکهای نظامی و سایر اقدامات مغایر با سیاستهای اسرائیل شدهاند.
بهای موفقیت
دستاوردهای حماس هر چه که باشد، هزینه زیادی دارد. هم رهبری حماس و هم دستگاه نظامی آن احتمالاً در اثر عملیات نظامی اسرائیل تنزل مییابند: اسرائیل مدعی است که دهها فرمانده و بیش از 7000 جنگجوی حماس را کشته است. علاوه بر این، اسرائیل احتمالاً برای سالها یا حتی دهههای آینده به کمپین ترور علیه رهبران حماس ادامه خواهد داد.
البته مردم عادی غزه بیشترین هزینه را خواهند پرداخت. بسیاری از حدود 20000 کشته، کودک هستند و حتی اگر آتشبس به زودی اتفاق بیفتد، ویرانی نوار غزه و آواره شدن بسیاری از جمعیت آن، بحرانی پایدار ایجاد خواهد کرد. ساکنان غزه نیاز به بازسازی دارند، در بهترین حالت با کمکهای محدود جهانی.
این درد ممکن است بالاترین هزینه را به حماس تحمیل کند: از دست دادن حمایت در میان مردم عادی فلسطین. زمانی که رنج جنگ پایان یابد و خسارات و ویرانیها باقی بماند، برخی فلسطینیها ممکن است حماس را به عنوان بازیگری خطرناک ببینند تا یک قهرمان. با این حال، برای اینکه این قضاوت درست باشد، باید گزینههای معتبری برای مذاکرات و دیگر راههای صلحآمیز برای فلسطینیها وجود داشته باشد تا به یک کشور و اهداف دیگر خود دست یابند. تنها این امر است که مقاومت خشونت آمیز را به عنوان بهترین گزینه برای فلسطینیان بیاعتبار میکند.