تاریخ انتشار
شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۵۲
کد مطلب : ۴۶۹۶۷۰
یادداشت:
بحران نیروهای کارنابلد! / محمدعلی وکیلی
۲
کبنا ؛محمدعلی وکیلی در سرمقاله روزنامه ابتکار نوشت: مدت زیادی است که معتقدم دیوان ایران دیگر ظرفیت پاسخگویی به مسائل پیچیده ایران را ندارد. هرچه میگذرد هم به انبوه و پیچیدگی این مسائل افزوده میشود و هم از ظرفیت بروکراسی کشور کاسته میشود. بار اصلی ظرفیت بروکراسی بر دوش نیروی انسانی است.
به طرز عجیبی کیفیت نیروی انسانی ادارات در این سالیان پایین آمده است. پایین آمدن کیفیت نیروی انسانی از ظرفیت حل المسائلی کشور اداری کاسته است. متاسفانه سیاستها در این سالها بیشتر در جهت آسیب زدن به ظرفیت بروکراسی کشور بوده است.
این روزها حجم انبوهی از نیروهای انسانی شاغل که پیش از این دارای سمتهای مدیریتی و یا کارشناس بودند، به دلیل انتساب به دولت پیشین با دریافت حقوق کامل و بدون ضرورت حضور در محل کار و بدون طی فرآیند بازنشستگی عملاً بازنشسته شده اند. به عبارت دیگر دستگاههای اجرایی برای خلاصی از حضور این حجم نیرو حاضرند از جیب بیتالمال حقوق این افراد را همچون یک شاغل تمام وقت بپردازند اما ریختشان را نبینند. این در حالی است که برخی از این نیروها دارای توان کارشناسی و مدیریتی قابل قبول جهت حل بسیاری از گرههای کارشناسی و مدیریتی میباشند. از سوی دیگر فقر و فقد نیروی انسانی کاربلد و حضور انبوه نیروهای کارنابلد امروز به پاشنه آشیل دستگاههای اجرایی تبدیل گردیده است.
جالب است بدانیم پدیده بیکارسازی نیروهای منتسب به دولت پیشین در دولتهای قبل هم وجود داشت ولی در آن زمان اصولگرایانِ بیکارشده باتکیه بر بنیادها و ستادهای متعدد همچون کمیته امداد، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی، آستان قدس و…با اخذ ماموریت، به این مجموعهها منتقل می شدند. ولی این فرصت برای نیروهای اجرایی منتسب به اصلاح طلبان وجود ندارد. بنابراین انبوهی از نیروهای کارشناس بیکار که شبانه روزشان همچون یک بازنشسته پیش از موعد سپری می شود را شاهد هستیم.
به طرز عجیبی کیفیت نیروی انسانی ادارات در این سالیان پایین آمده است. پایین آمدن کیفیت نیروی انسانی از ظرفیت حل المسائلی کشور اداری کاسته است. متاسفانه سیاستها در این سالها بیشتر در جهت آسیب زدن به ظرفیت بروکراسی کشور بوده است.
این روزها حجم انبوهی از نیروهای انسانی شاغل که پیش از این دارای سمتهای مدیریتی و یا کارشناس بودند، به دلیل انتساب به دولت پیشین با دریافت حقوق کامل و بدون ضرورت حضور در محل کار و بدون طی فرآیند بازنشستگی عملاً بازنشسته شده اند. به عبارت دیگر دستگاههای اجرایی برای خلاصی از حضور این حجم نیرو حاضرند از جیب بیتالمال حقوق این افراد را همچون یک شاغل تمام وقت بپردازند اما ریختشان را نبینند. این در حالی است که برخی از این نیروها دارای توان کارشناسی و مدیریتی قابل قبول جهت حل بسیاری از گرههای کارشناسی و مدیریتی میباشند. از سوی دیگر فقر و فقد نیروی انسانی کاربلد و حضور انبوه نیروهای کارنابلد امروز به پاشنه آشیل دستگاههای اجرایی تبدیل گردیده است.
جالب است بدانیم پدیده بیکارسازی نیروهای منتسب به دولت پیشین در دولتهای قبل هم وجود داشت ولی در آن زمان اصولگرایانِ بیکارشده باتکیه بر بنیادها و ستادهای متعدد همچون کمیته امداد، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی، آستان قدس و…با اخذ ماموریت، به این مجموعهها منتقل می شدند. ولی این فرصت برای نیروهای اجرایی منتسب به اصلاح طلبان وجود ندارد. بنابراین انبوهی از نیروهای کارشناس بیکار که شبانه روزشان همچون یک بازنشسته پیش از موعد سپری می شود را شاهد هستیم.
جدی مِگوی ?