موحد تشنه قدرت یا شیفته خدمت!؟

کبنا ؛حکایت محمد موحد حکایت سیاست و سیاسیون در ایران است، او از سومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی تا یازدهمین دوره این انتخابات به جزء دوره نهم، در تمامی ادوار این انتخابات به عنوان کاندیدا حضور داشته است و از این حیث رکورددار است. او را به عنوان شکارچی قهار و پیاپی صندلی‌های مجلس و به دلیل جلوس‌های بسیارش بر کرسی‌های خانه ملت به سناتور شهرت یافته است، و البته اینبار سناتوری که زخمی است، سناتوری که تا پیش از «عدل هاشمی‌پور» هیچ کس در هیچ انتخاباتی نتوانسته بود مقابل او راه به جایی ببرد و بنابراین رقبایش را در هر رقابتی کنار میزد و آن‌ها ناچاراً هر بار شکست را می‌پذیرفتند، اگرچه این شکست‌های پیاپی رقبا بخاطر قدرت موحد نبود و بلکه بیشتر بخاطر ضعف‌های رقیب او بود اما همواره او برد تا آنجا که طرفدارانش روی در و دیوار‌ها با اسپری رنگی می‌نوشتند «مردیم از بس بردیم»
او سال‌ها و بلکه دهه‌هاست در عرصه سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد حضور دارد و همیشه هم منت این حضور را بر دوش مردم گذاشته است و احساس تکلیفی که دم انتخابات‌ها گل می‌کند. زندگی سیاسی‌اش را همه می‌دانند و کمی دقت در این زندگی سیاسی نشان می‌دهد او اعتقادی به سیاست و جریان‌های سیاسی ندارد رویه‌ای که به نیرو‌های نزدیکش نیز منتقل شده است و آن‌ها هم مدام در بین دو جریان اصلی سیاسی کشور در سیلانند. روزی موحد با مرحوم هاشمی رفسنجانی بود و دیگر روز با احمدی نژاد. روزی او به دیدار هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت تا برایش در نزد روحانی پادرمیانی کند.
باتوجه به فرمایش حضرت‌امیر آفَهُ الزُّعَماءِ ضَعفُ السِّیاسَهِ. آفت پیشوایان، ناتوانى در سیاست است. ، جامعه‌ای که زعمای آن از علم سیاست بی‌بهره باشند، قطعاً روبه افول خواهند رفت. مردم کهگیلویه جزء ممتازترین مردم ایران هستند و از نظرعلمی وفنی هم نخبگان کهگیلویه‌ای چه از نظر کمیت وچه کیفیت می‌توانند با فرزندان هر کدام از منطقه‌های برخوردار کشور رقابت کنند و سرآمد باشند اما کمترین حضور را در کانون‌های قدرت ندارند، در صف مدیرکل‌های وزارتخانه‌ها جای آن‌ها خالیست. ایشان در یک کمیسیون تأثیرگذار عضویت ندارند. درشهرستان‌های کهگیلویه بزرگ هیچ نشانی از صنعت نیست به جزء نام خالی یک پتروشیمی، جاده‌هایمان رنگ خون گرفته‌اند و… اما چرا؟
گمان می‌رود‌؛ او نه توانایی رام کردن اسب قدرت را داشتند که سوارشده و از موانع بپرند و به افقهای جدید دست یابند که هیچ، حتی نتوانستند دیواری بلنددور منافع این دیار مظلوم بکشند تا از ترکتازی سوارکاران ورزیده سایر استان‌ها جلوگیری کنند.
نخبگان به گوشه‌ای رانده شدند و حتی از رشد طبیعی استعداد‌های فوق‌العاده‌ای که هرازگاهی از گوشه و کنار کهگیلویه سر برآوردند، جلوگیری شد و به طرق مختلف آن‌ها رابه گوشه انزوا کشاندند تا فقط کرسی را نگه دارند و...
موحد سفت و سخت دنبال نمایندگی مجدد در انتخابات مجلس است او نمی‌تواند کهگیلویه را ر‌ها کند و احساس تکلیف می‌کند... ولی سؤال اصلی این است که این تکلیف از کجا می‌آید؟ یعنی تکلیف بر دوش موحد فقط در نمایندگی معنا پیدا می‌کند یعنی موحد بدون نمایندگی نمی‌تواند تکلیفی را بر عهده بگیرد. آیا کار نکرده‌ای مانده است که باید با نمایندگی مجدد آنرا به سرانجام برساند و یا اصلاً کاری نکرده است و حالا می‌خواهد کاری کند. پس اگر کاری در مدت بیست و‌ اندی سال نکرده است در این دم پیری و بحران بودجه‌ای می‌خواهد چکاری انجام دهد. هر شخص یک تفکر مستقل است و رأی هر کدام از ما زائیده شعور و تفکر ماست که اگر قدرش را ندانیم و به تاراج برود فقط خطی بر کاغذی هدر نمی‌رود بلکه هویت و شناسنامه و عمر جوانان کهگیلویه است که بار دیگر مفت و ارزان به حراج می‌رود، انتخابات جایی است که مردم باید بیش از همیشه هوشیار باشند و با شعور و شناخت دست به انتخاب بزنند که اگر به این نتیجه رسیدند که هوشیاری در رای ندادن و تحریم این انتخابات است رای ندهند و اگر خواستند رای بدهند نیز بی‌هدف و بدون شناخت نباشد.
این یادداشت نافی خدمات و تلاش‌های موحد، نماینده فعلی کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده نیست و کبنا نیوز آمادگی درج پاسخ نماینده مجلس را دارد.