تاریخ انتشار
يکشنبه ۴ تير ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۴۰
کد مطلب : ۴۶۳۹۸۶
غلامرضا مصباحی مقدم بر این باور است که دولت رییسی تا پایان دولتش به بسیاری از وعدهها عمل خواهد کرد
عضو مجمع تشخیص مصلحت: رئیسی طبق برنامه عمل کرده؛ جوجه را آخر پاییز میشمارند!/ علت اصلی تورم انتظار تورمی مردم است
۰
کبنا ؛مصباحی مقدم گفت: ترفندهایی که دلالان ارز برای افزایش قیمت ارز بکار میگرفتند خنثی شده است. در حال حاضر در بازار حالت حیرت به اینها دست داده است که از عوامل اقتصادی بشمار میآید. در عوامل غیراقتصادی، بحث انتظارات تورمی بالا، مطرح است. مردم انتظار تورم بالاتر را دارند. خود این امر عامل افزایش تورم میشود.
غلامرضا مصباحی مقدم بر این باور است که دولت رییسی تا پایان دولتش به بسیاری از وعدهها عمل خواهد کرد. او درباره عملکرد دولت میگوید: جوجه را آخر پاییز میشمارند!
به گزارش کبنا، در ادامه گفت وگوی مصباحی مقدم با جماران را میخوانید:
برنامه هفتم توسعه به مجلس ارائه شد. تاکنون ۷ برنامه ارائه شده است. بسیاری بر این باور هستند این برنامههای اقتصادی ارائه شده اجرایی نمیشود. همچنین بندهایی که در این برنامه هفتم آمده با اقتصادی که داریم همخوانی ندارد. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
ما ۶ برنامه قبل از انقلاب و ۶ برنامه بعد از انقلاب داشتیم. یک دورهای هم بدون برنامه بودیم. معتقدم دهه اول پس از پیروزی انقلاب را بدون برنامه بودیم. به دلیل اینکه مبتلا به جنگ شدیم و گفتند نمیتوان در این شرایط برنامه داشت. ولی قبول ندارم که شش برنامه ایی که ارائه شده عملیاتی نشده است. با توجه به ظرفیتهایی که در اقتصاد ایران میشناسم این برنامهها غیرقابل اجرا نبوده است. بلکه معتقدم دولتها غالباً یا عزم استفاده از برنامه را نداشتند، یا توانایی آن را نداشتند و برخی اوقات همان عزم اولویت دارد. یعنی نداشتن عزم است.
برنامه ششم بنا به اطلاعاتی که اخیراً در مجمع تشخیص مصلحت بررسی شد ۹ درصد اجرایی شده است. اگر برنامه هم نمیداشتیم چه بسا بیش از این محقق میشد و برنامههای قبلی ۳۰ درصد اجرا شده است. ۳۰ درصد هم همینطور است. این ناشی از این است که دولتهایی که میآمدند تابع برنامه عمل نمیکردند. گاهی مواقع مدعی بودند به مردم وعدههایی دادیم و میخواهیم به این وعدهها عمل کنیم. وعدهها را باید بر اساس برنامهها تنظیم کرد و به مردم داده شود. برخی دولتها برنامه برای خودشان نبود و دیگران تصویب کرده بودند و میگفت من با این برنامه کاری ندارم و کار خود را انجام داده است.
چرا چنین رفتار میکنند؟
مگر میشود کاری را بخواهید شروع کنید مانع نباشد؟ مهم این است موانع را کنار بزنند. باید توانائی این کار را داشته باشند. توضیح هم دادم که برخی میگویند برنامه برای ما نبوده است، چون برای ما نیست کنار میگذارند و عمل نمیکنند. برخی میگویند این برنامه خوبی است و همین را پیاده میکنیم، ولی در عمل به آن ملتزم باقی نمیمانند و آن تلاش و تحرک و پیگیری و سماجتی که باید در پیاده کردن برنامه داشته باشند، ندارند. به عبارت دیگر کارآمدی که باید داشته باشند ظهور پیدا نمیکند.
برنامه هفتم را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر من، این دولت میخواهد مطابق برنامه عمل کند. اگر برنامهای داده پایبند برنامه خواهد بود.
بر چه اساسی چنین تحلیلی دارید؟
نزدیک به دو سالی که دولت روی کار آمده تلاش کرده مطابق با سیاستهای ابلاغی عمل کند. نمیگویم همه جا موفق بوده، ولی تلاش خود را کرده است. بخشی توفیق داشته و بخشی ناموفق بوده است. ولی دولت را جدی دیدم در اینکه میخواهد همین سیاستهای ابلاغی را اجرایی و پیاده کند. متاسفانه بدنه دولت را همراه با دولت نمیبینم. اتفاقاتی در بدنه دستگاههای دولتی روی میدهد که بسیار دور از انتظار و تدابیر رئیسجمهور و هیئت دولت است.
نوع باندبازی در برخی ادارات ما شکل گرفته است. اگر فلانی که میآید جزو باند من است به او کار میدهم و اگر جزو باند من نیست به او میدان برای کار نمیدهم. اجازه نمیدهند طرف کار کند. مانع ایجاد میکنند و با ایجاد موانع، کاری میکنند که طرف عرصه را رها کند و برود. افرادی که در این مجموعه، اداره و دستگاه وجود دارند با هم هماهنگ هستند و مانع از اجرایی شدن کارهای دولت و تدابیر دولت میشوند.
نشانههای روشنی وجود دارد از اینکه بدنه یا لخت است و تحرک ندارد و برخی جاها لخت نیست و میتواند کار کند، اما نمیکند یا همراهی ندارد و این از نکاتی که تاثیرگذار نسبت به اقدامات دولت بود. یقیناً آقای رئیسی درصدد این است که موانع کسب و کار را برای بخش خصوصی برطرف کند، ولی در مقام عمل در قسمتهای مختلف گیر میکنند و کار پیش نمیرود.
اشاره کردید دولت تلاش کرده بتواند در راستای سیاستهای ابلاغی پیش برود. دولتهای قبلی اینطور نبودند؟
من چنین احساسی ندارم که دولتهای قبلی مو به مو در پی پیادهسازی سیاستهای ابلاغی باشند.
یعنی سیاستهای ابلاغی را قبول نداشتند؟
یک زمانی اظهاراتی میکنند که نشانه قبول نداشتن باشد، اما فقط چنین نمیکردند بلکه برخی مواقع مدعی بودند همین سیاستها را قبول داریم، اما در مقام عمل ملتزم و پایبند نبودند و عمل نمیکردند.
اشاره کردید بدنه همراه دولت نیست. چرا تیم دولت همراه رییس جمهور نیست؟!
البته خبرهایی که داریم در رده وزرا که مشخص هستند، تغییرات را در دست میگیرد و مشکلی وجود ندارد. در رده معاونین نیز همینطور است. ولی وقتی به رده مدیرکل و مدیران جزء میرسیم عدد آنقدر افزایش مییابد که یک دولت نمیتواند همه اینها را جایگزین کند و تغییر دهد. ضمناً در هر دورهای با هر گرایشی دولتها مهرهکاری کردند یعنی مهره کاشتند. این مهرههایی که کاشته شدند با دولت دیگر درست کار نمیکنند و همراه نیستند و در نتیجه کار پیش نمیرود. بیشتر اشکال اینجاست.
متاسفانه باندی عمل میکنند، در وزارتخانههای مختلف حضور دارند و با هم هماهنگ عمل کنند تا در مانع ایجاد کنند، تا اجازه ندهند کار پیشرفت کند. اینها را داریم و واقعیتهایی است که بخوبی احساس میشود. به نظرم میرسد جا دارد دولت یک هیئتی را مامور کند از این زاویه فعالیتهای ادارات را رصد کند و ببیند کجا کار گیر کرده است. آنجا که کار گیر کرده مهرههایی وجود دارند که نمیخواهند کار پیش برود. آنجا را اصلاح کند و تغییر دهد. اگر این اتفاق بیافتد سهولت کار در دستگاههای اداری و وزارتخانه را شاهد خواهیم بود.
این باندبازی که مطرح میکنید، برای یکی دو سال اخیر است؟
خیر. در هر دورهای وجود دارد.
اگر واقعا مشکل این است؛ این مشکلات چگونه باید جمع شود؟
حتی اگر ریشه تنومندی شده و مبارزه با چنین ساختاری سخت باشد، ولی اصلاحشدنی است. در نطق رئیس جمهور در مجلس حین تقدیم لایحه برنامه به اصلاحات اداری اشاره شد. خدا کند مراد ایشان همین باشد. معتقدم دولت مقتدر است. هر تصمیمی دولت بگیرد میتواند انجام بدهد. هر جابجایی بخواهد میتواند انجام بدهد. هر جا ببیند گیر وجود دارد میتواند سراغ آن برود.
پس چرا انجام نمیشود؟!
یک مهندسی ارزش لازم است. مهندسی ارزشی اصطلاح خاصی است که در چرخه تولید مطرح میشود. نگاه میکنند در چرخه تولید کجا وقفه دارد. آنجایی که وقفه دارد را پیدا میکنند و گیر را برطرف میکنند. میراب قدیم راه را برای انتقال آب باز میکرد-گاهی مواقع میدید آب ضعیف شده و سراغ قسمت بالاتر میرفت و جستجو میکرد. میدید اشغال جلوی راه آب را گرفته است. آشغال را کنار میزد و آب راه میافتاد. مهندسی ارزش باید در سیستم اداری کشور اتفاق افتد.
چرا دولت انجامش نمیدهد؟
من این را پیشنهاد میکنم. ممکن است به این نتیجه نرسیده باشند یا به این فکر نیفتاده باشند. من پیشنهاد میدهم.
دولت توانائی دارد، رسیدگی به این مساله را دارد؟
بله. توانائی دارد.
در برنامه هفتم، بندی به رشد ۸ درصد اقتصادی اشاره شده است. درباره این خیلی بحث وجود داشت؛ با توجه به اقتصاد بیماری که ما داریم ایا شدنی است؟
اگر بنا باشد به عملکرد سیستم نگاه کنیم، در چند دهه همین نتیجه را خواهیم گرفت که شما و بقیه گرفتید و آن رشد یک درصد و نهایتاً دو درصد است. ولی ما به ظرفیت اقتصاد ایران نگاه میکنیم. ظرفیت اقتصاد ایران ظرفیت بالایی است. رشد ۸ درصد انتظار عجیبی نیست و دائماً در برنامههای ۵ساله رشد ۸ درصد مورد تاکید قرار گرفته است. اینطور نیست که برای اولین بار باشد. برنامه ششم را نگاه کنید رشد ۸ درصد است، برنامه پنجم هم همینطور بوده است. پس این انتظار وجود دارد، چون ظرفیتهای اقتصاد ایران این را اقتضا میکند.
ظرفیت نیروی انسانی ما، ظرفیت منابع طبیعی ما، ظرفیت معادن غنی ما را در نظر بگیرید. یک درصد منابع جهان در جغرافیای کره زمین و یک درصد جمعیت خشکی، اما ۷ درصد ذخایر معدنی جهان در این سرزمین نهفته شده است. علاوه بر این مزیتی که ما از جهت نفت و گاز و انرژی داریم که بدمصرف، پرمصرف و حتی بیش از حد مصرف میکنیم، اما راه برای مدیریت مصرف داریم. علاوه بر این، موقعیت جغرافیایی ماست. همین که در میان کشورهای شمال و جنوبی قرار گرفتیم که خیلی ظرفیت بالایی داریم.
مهم این است که از این ظرفیتها استفاده شود…
همین که بین کشورهای شرق و غرب قرار گرفتیم، ترانزیت کالا بین شرق و غرب داریم، بین شمال و جنوب داریم، این ظرفیت بالایی برای ایران ایجاد کرده که از این ظرفیت باید استفاده کنیم.
چرا استفاده نمیکنیم؟
متاسفانه استفاده نمیکنیم، چون دولتهایی که آمدند و مجلسهایی که آمدند، گرفتار روزمرگی شدند و تمام همت آنها این است که این مشکل دم دستی را حل کنیم و همیشه از یک کارهای بنیادی و اساسی در ثروتآفرینی غافل شدند. اقدامی در خلق ثروت در این کشور نکردند.
اقدامی در استفاده از این ظرفیتهای بالقوهای که میتواند جهشی اقتصاد ایران را پیش ببرند، نکردند. چین ۴ دهه رشد بالای ده درصد را تجربه کرده و توانسته از یک کشور به شدت فقیر با جمعیت انبوه خارج شود و به کشوری تبدیل شود که جایگاه دوم اقتصاد دنیا را دارد.
پس این نشان میدهد شدنی است. چین ظرفیتهای ما را ندارد. موقعیت جغرافیایی چین موقعیت ما نیست. چین به اندازه موقعیت و شرایط ما نیست. موقعیت انرژی که ما داریم چین ندارد. البته موقعیت جمعیتی که چین دارد را ما نداریم. آن جمعیت قانع است، جمعیتی که به دوعده یا یک وعده غذا در شبانه روز اکتفا میکند.
این فرهنگ کاملاً متفاوتی است؛ لذا از این ظرفیت بالقوهای که ما داریم و میتوانست مورد بهرهبرداری و استفاده قرار گیرد، نگرفته چرا که برای خروج از تنگنا و شرایط سخت اقتصادی برنامهای نداشتیم یا اگر برنامهای داشتیم برنامهها را کنار گذاشتند، همتی نداشتیم. اگر آن برنامه و آن همت باشد چرا نشود؟ رشد ۸ درصد کم هم هست. ما باید هر چه بتوانیم نخبگان را جذب کنیم و اجازه ندهیم نخبگان مهاجرت کنند.
انسجام تیم اقتصادی دولت را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا همراه دولت هستند؟
ممکن است از نظر دیدگاه و افکار ۱۰۰ درصد هماهنگ نباشند، اما تبعاً حین تصمیمگیریها در دولت که مسائل مطرح میشود یک تصمیم یکپارچه گرفته میشود و تصور میکنم هماهنگ عمل میکنند و هماهنگ هستند.
ارزیابی شما از راهکارهای کلی برای حل مشکل تولید و تورم؛ چیست؟
وقتی رشد اقتصادی ۷/۳ درصد را در ۱۴۰۱ داریم نمیتوان گفت تولید متوقف است. عوامل تورم و اقتصادی و بخشی عوامل غیراقتصادی است. آن میزانی که عوامل اقتصادی است دولت تلاش کرده در مدت دو سال مهار کند. مثلاً استقراض دولت از بانک مرکزی اصلاً با دوره قبل قابل مقایسه نیست و کاهش یافته است. ناترازی بانکها که الان فقط ۴ بانک ناتراز داریم. قبلاً بیشتر بود، کاهش یافته است.
عزم دولت این است که بانکهای ناتراز برخی اصلاح و برخی تعطیل شوند. شجاعت به خرج میدهند و ظاهراً این اتفاق رقم خواهد خورد. صحبتهای رئیسجمهور این را نشان میدهد. عامل دیگر، مسئله جهشهای نرخ ارز که مدتی کنترل شده و وضعیت ثابتی پیدا کرده است. نشان میدهد حتی ترفندهایی که دلالان ارز برای افزایش قیمت ارز بکار میگرفتند خنثی شده است. در حال حاضر در بازار حالت حیرت به اینها دست داده است که از عوامل اقتصادی بشمار میآید. در عوامل غیراقتصادی، بحث انتظارات تورمی بالا، مطرح است.
مردم انتظار تورم بالاتر را دارند. خود این امر عامل افزایش تورم میشود. علاوه بر این شرایط سیاسی و مسائل سیاسی تاثیرگذار است. روابط با غرب و برجام و توافقات و تحریمها و… تاثیرگذار است. آزادسازی زندانیان آمریکایی یا دوتابعیتی میتواند تاثیرگذار باشد. اینها مسائل سیاسی و خارجی و تاثیر روانی بر روی جامعه گذاشته است. این تاثیر روانی منشا اصلی وضعیت فعلی تورم ماست.
وظیفه دولت در قبال این دلیلی که مطرح کردید؛ چیست؟
دولت باید چند کار انجام دهد. یکی از کارها این است که باید اعتماد عمومی را برانگیزد. پیشنهاد کردم کالابرگ بدهند و مردم احساس کنند ضروریات زندگی خود را میتوانند با قیمت ثابتی خریداری کنند و به این وسیله آرامش بر جامعه حاکم شود. تاخیر در این زمینه ضعف است. اگر این را یکسال قبل عمل کرده بودند تا الان نتایج خیلی بهتری کسب میکردند. هیچ اقدام اقتصادی جدی دیگری نیاز نیست. این از نکاتی است که اگر روی آن کار کنند اثرگذار در مهار تورم است.
یک واقعیت غیرقابل انکار وجود دارد که دهه گذشته دهه از دست رفتهای است. ربطی به این ندارد که دولت قبل انجام داده یا خیر. آن دهه از نظر اقتصادی سوخته است. دههای که در آن نه تنها رشد اقتصادی نداشتیم بلکه رشد حدود صفر و حتی یک عقبگرد هم داشتیم. ۳۵-۳۰ درصد دچار استهلاک سرمایه جبران نشده هستیم. یک بار سنگینی از بدهی در طی این دهساله اخیر بوجود آمده است. بدهی به صندوق توسعه ملی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار است.
بدهی به بانک مرکزی، بدهی به بانکها، بدهی به شرکتهای دولتی، بدهی به سازمان تامین اجتماعی، بدهی به صندوقهای بازنشستگی وحشتناک است. این میزان از بدهی را در دولتهای قبل نداشتیم. ولی شاهد هستیم الان این را داریم. در عین حال مهم این است که دولت بنا را بر این نگذارد که فقط اتکا بر این مسئله کند و توانائیهای خود را به صحنه نیاورد و بکار نگیرد، به این بهانه که قبلیها کار نکردند. باید هم آن بار را کنار بزند و هم ابتکارات جدیدی را داشته باشد.
دولت رئیسی چقدر از وعدههای اقتصادی که در زمان انتخابات داده را توانسته عملی کند؟
جوجه را آخر پائیز میشمارند. آقای رئیسی در راستای برنامههای پیشنهادی خود عمل کرده است؛ منتهی برخی محقق شده و برخی محقق نشده است. انتظار داریم تا دو سال پایانی مسئولیت ایشان جامعه عمل بر این وعده پوشانده شود. ممکن است ۱۰۰ نشود، ولی درصد قابل توجهی اتفاق خواهد افتاد.
در بخش قیمت دلار هم همینطور؟
این ناشی از نوعی وعدههای نپخته است که دلار را کاهش دهیم. من میگویم هنر میکنید جلوی رشد دلار را بگیرید. الان هنر کردند و جلوی رشد آن را گرفتند. همین دست مریزاد دارد. اینکه تورم را کاهش دهیم خوب است، ولی اینکه دلار را کاهش دهیم یک نوع ناپختگی است. اجمالاً آن چه برداشت میکنم این است که آقای رئیسی بسیار تلاش میکند و تلاشهای ایشان اثرگذار بوده است. در مهار کرونا ۱۰۰ درصد خوب عمل کرد و ما شاهد هستیم هنوز کشورهای اروپایی دچار کرونا هستند. تلفات ناشی از کرونا در کشورهای اروپایی وجود دارد.
در قضیه پرداخت بدهیهای دولت مطابق اوراقی که توزیع کرده بودند، خوب عمل کردیم. در قضیه جبران کسری بودجه سال ۱۴۰۰ صددرصد خوب عمل کردیم. در استقراض نکردن از بانک مرکزی بسیار موفق عمل کردیم. در توسعه روابط خارجی خصوصا نسبت به همسایگان بسیار موفق عمل کرد و ما مرتب هر هفته شاهد سفر رئیسجمهور به کشورهای دیگر هستیم یا سفر روسای جمهور کشورهای دیگر به کشور هستیم. صادرات ما افزایش یافته است، درآمد ما افزایش یافته است.
پیش بینی میکنید افزایش نرخ ارز خواهیم داشت؟
مهم این است که توانستهاند قیمت را مهار کنند.
بالانس خطر در بازار ندارد؟
بله. نگرانکننده است، ولی اینکه توانستند مدیریت کنند تا کاهشی در قیمت داشته باشند خوب است. بنده پیشبینی جهش ارز ندارم، چون الان بازار ارز ما تحت تاثیر عرضه و تقاضاست. بانک مرکزی از منابع خود تزریق نمیکند و این مهم است برای مدیریت بازار. زمانی ۱۸ میلیارد دلار به بازار تزریق کردند تا قیمت ارز را متعادل کنند و نتوانستند. الان از این پدیدهها نداریم. به نظرم مدیریت ارزی توانسته تا حدی موفق عمل کند.
غلامرضا مصباحی مقدم بر این باور است که دولت رییسی تا پایان دولتش به بسیاری از وعدهها عمل خواهد کرد. او درباره عملکرد دولت میگوید: جوجه را آخر پاییز میشمارند!
به گزارش کبنا، در ادامه گفت وگوی مصباحی مقدم با جماران را میخوانید:
برنامه هفتم توسعه به مجلس ارائه شد. تاکنون ۷ برنامه ارائه شده است. بسیاری بر این باور هستند این برنامههای اقتصادی ارائه شده اجرایی نمیشود. همچنین بندهایی که در این برنامه هفتم آمده با اقتصادی که داریم همخوانی ندارد. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
ما ۶ برنامه قبل از انقلاب و ۶ برنامه بعد از انقلاب داشتیم. یک دورهای هم بدون برنامه بودیم. معتقدم دهه اول پس از پیروزی انقلاب را بدون برنامه بودیم. به دلیل اینکه مبتلا به جنگ شدیم و گفتند نمیتوان در این شرایط برنامه داشت. ولی قبول ندارم که شش برنامه ایی که ارائه شده عملیاتی نشده است. با توجه به ظرفیتهایی که در اقتصاد ایران میشناسم این برنامهها غیرقابل اجرا نبوده است. بلکه معتقدم دولتها غالباً یا عزم استفاده از برنامه را نداشتند، یا توانایی آن را نداشتند و برخی اوقات همان عزم اولویت دارد. یعنی نداشتن عزم است.
برنامه ششم بنا به اطلاعاتی که اخیراً در مجمع تشخیص مصلحت بررسی شد ۹ درصد اجرایی شده است. اگر برنامه هم نمیداشتیم چه بسا بیش از این محقق میشد و برنامههای قبلی ۳۰ درصد اجرا شده است. ۳۰ درصد هم همینطور است. این ناشی از این است که دولتهایی که میآمدند تابع برنامه عمل نمیکردند. گاهی مواقع مدعی بودند به مردم وعدههایی دادیم و میخواهیم به این وعدهها عمل کنیم. وعدهها را باید بر اساس برنامهها تنظیم کرد و به مردم داده شود. برخی دولتها برنامه برای خودشان نبود و دیگران تصویب کرده بودند و میگفت من با این برنامه کاری ندارم و کار خود را انجام داده است.
چرا چنین رفتار میکنند؟
مگر میشود کاری را بخواهید شروع کنید مانع نباشد؟ مهم این است موانع را کنار بزنند. باید توانائی این کار را داشته باشند. توضیح هم دادم که برخی میگویند برنامه برای ما نبوده است، چون برای ما نیست کنار میگذارند و عمل نمیکنند. برخی میگویند این برنامه خوبی است و همین را پیاده میکنیم، ولی در عمل به آن ملتزم باقی نمیمانند و آن تلاش و تحرک و پیگیری و سماجتی که باید در پیاده کردن برنامه داشته باشند، ندارند. به عبارت دیگر کارآمدی که باید داشته باشند ظهور پیدا نمیکند.
برنامه هفتم را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر من، این دولت میخواهد مطابق برنامه عمل کند. اگر برنامهای داده پایبند برنامه خواهد بود.
بر چه اساسی چنین تحلیلی دارید؟
نزدیک به دو سالی که دولت روی کار آمده تلاش کرده مطابق با سیاستهای ابلاغی عمل کند. نمیگویم همه جا موفق بوده، ولی تلاش خود را کرده است. بخشی توفیق داشته و بخشی ناموفق بوده است. ولی دولت را جدی دیدم در اینکه میخواهد همین سیاستهای ابلاغی را اجرایی و پیاده کند. متاسفانه بدنه دولت را همراه با دولت نمیبینم. اتفاقاتی در بدنه دستگاههای دولتی روی میدهد که بسیار دور از انتظار و تدابیر رئیسجمهور و هیئت دولت است.
نوع باندبازی در برخی ادارات ما شکل گرفته است. اگر فلانی که میآید جزو باند من است به او کار میدهم و اگر جزو باند من نیست به او میدان برای کار نمیدهم. اجازه نمیدهند طرف کار کند. مانع ایجاد میکنند و با ایجاد موانع، کاری میکنند که طرف عرصه را رها کند و برود. افرادی که در این مجموعه، اداره و دستگاه وجود دارند با هم هماهنگ هستند و مانع از اجرایی شدن کارهای دولت و تدابیر دولت میشوند.
نشانههای روشنی وجود دارد از اینکه بدنه یا لخت است و تحرک ندارد و برخی جاها لخت نیست و میتواند کار کند، اما نمیکند یا همراهی ندارد و این از نکاتی که تاثیرگذار نسبت به اقدامات دولت بود. یقیناً آقای رئیسی درصدد این است که موانع کسب و کار را برای بخش خصوصی برطرف کند، ولی در مقام عمل در قسمتهای مختلف گیر میکنند و کار پیش نمیرود.
اشاره کردید دولت تلاش کرده بتواند در راستای سیاستهای ابلاغی پیش برود. دولتهای قبلی اینطور نبودند؟
من چنین احساسی ندارم که دولتهای قبلی مو به مو در پی پیادهسازی سیاستهای ابلاغی باشند.
یعنی سیاستهای ابلاغی را قبول نداشتند؟
یک زمانی اظهاراتی میکنند که نشانه قبول نداشتن باشد، اما فقط چنین نمیکردند بلکه برخی مواقع مدعی بودند همین سیاستها را قبول داریم، اما در مقام عمل ملتزم و پایبند نبودند و عمل نمیکردند.
اشاره کردید بدنه همراه دولت نیست. چرا تیم دولت همراه رییس جمهور نیست؟!
البته خبرهایی که داریم در رده وزرا که مشخص هستند، تغییرات را در دست میگیرد و مشکلی وجود ندارد. در رده معاونین نیز همینطور است. ولی وقتی به رده مدیرکل و مدیران جزء میرسیم عدد آنقدر افزایش مییابد که یک دولت نمیتواند همه اینها را جایگزین کند و تغییر دهد. ضمناً در هر دورهای با هر گرایشی دولتها مهرهکاری کردند یعنی مهره کاشتند. این مهرههایی که کاشته شدند با دولت دیگر درست کار نمیکنند و همراه نیستند و در نتیجه کار پیش نمیرود. بیشتر اشکال اینجاست.
متاسفانه باندی عمل میکنند، در وزارتخانههای مختلف حضور دارند و با هم هماهنگ عمل کنند تا در مانع ایجاد کنند، تا اجازه ندهند کار پیشرفت کند. اینها را داریم و واقعیتهایی است که بخوبی احساس میشود. به نظرم میرسد جا دارد دولت یک هیئتی را مامور کند از این زاویه فعالیتهای ادارات را رصد کند و ببیند کجا کار گیر کرده است. آنجا که کار گیر کرده مهرههایی وجود دارند که نمیخواهند کار پیش برود. آنجا را اصلاح کند و تغییر دهد. اگر این اتفاق بیافتد سهولت کار در دستگاههای اداری و وزارتخانه را شاهد خواهیم بود.
این باندبازی که مطرح میکنید، برای یکی دو سال اخیر است؟
خیر. در هر دورهای وجود دارد.
اگر واقعا مشکل این است؛ این مشکلات چگونه باید جمع شود؟
حتی اگر ریشه تنومندی شده و مبارزه با چنین ساختاری سخت باشد، ولی اصلاحشدنی است. در نطق رئیس جمهور در مجلس حین تقدیم لایحه برنامه به اصلاحات اداری اشاره شد. خدا کند مراد ایشان همین باشد. معتقدم دولت مقتدر است. هر تصمیمی دولت بگیرد میتواند انجام بدهد. هر جابجایی بخواهد میتواند انجام بدهد. هر جا ببیند گیر وجود دارد میتواند سراغ آن برود.
پس چرا انجام نمیشود؟!
یک مهندسی ارزش لازم است. مهندسی ارزشی اصطلاح خاصی است که در چرخه تولید مطرح میشود. نگاه میکنند در چرخه تولید کجا وقفه دارد. آنجایی که وقفه دارد را پیدا میکنند و گیر را برطرف میکنند. میراب قدیم راه را برای انتقال آب باز میکرد-گاهی مواقع میدید آب ضعیف شده و سراغ قسمت بالاتر میرفت و جستجو میکرد. میدید اشغال جلوی راه آب را گرفته است. آشغال را کنار میزد و آب راه میافتاد. مهندسی ارزش باید در سیستم اداری کشور اتفاق افتد.
چرا دولت انجامش نمیدهد؟
من این را پیشنهاد میکنم. ممکن است به این نتیجه نرسیده باشند یا به این فکر نیفتاده باشند. من پیشنهاد میدهم.
دولت توانائی دارد، رسیدگی به این مساله را دارد؟
بله. توانائی دارد.
در برنامه هفتم، بندی به رشد ۸ درصد اقتصادی اشاره شده است. درباره این خیلی بحث وجود داشت؛ با توجه به اقتصاد بیماری که ما داریم ایا شدنی است؟
اگر بنا باشد به عملکرد سیستم نگاه کنیم، در چند دهه همین نتیجه را خواهیم گرفت که شما و بقیه گرفتید و آن رشد یک درصد و نهایتاً دو درصد است. ولی ما به ظرفیت اقتصاد ایران نگاه میکنیم. ظرفیت اقتصاد ایران ظرفیت بالایی است. رشد ۸ درصد انتظار عجیبی نیست و دائماً در برنامههای ۵ساله رشد ۸ درصد مورد تاکید قرار گرفته است. اینطور نیست که برای اولین بار باشد. برنامه ششم را نگاه کنید رشد ۸ درصد است، برنامه پنجم هم همینطور بوده است. پس این انتظار وجود دارد، چون ظرفیتهای اقتصاد ایران این را اقتضا میکند.
ظرفیت نیروی انسانی ما، ظرفیت منابع طبیعی ما، ظرفیت معادن غنی ما را در نظر بگیرید. یک درصد منابع جهان در جغرافیای کره زمین و یک درصد جمعیت خشکی، اما ۷ درصد ذخایر معدنی جهان در این سرزمین نهفته شده است. علاوه بر این مزیتی که ما از جهت نفت و گاز و انرژی داریم که بدمصرف، پرمصرف و حتی بیش از حد مصرف میکنیم، اما راه برای مدیریت مصرف داریم. علاوه بر این، موقعیت جغرافیایی ماست. همین که در میان کشورهای شمال و جنوبی قرار گرفتیم که خیلی ظرفیت بالایی داریم.
مهم این است که از این ظرفیتها استفاده شود…
همین که بین کشورهای شرق و غرب قرار گرفتیم، ترانزیت کالا بین شرق و غرب داریم، بین شمال و جنوب داریم، این ظرفیت بالایی برای ایران ایجاد کرده که از این ظرفیت باید استفاده کنیم.
چرا استفاده نمیکنیم؟
متاسفانه استفاده نمیکنیم، چون دولتهایی که آمدند و مجلسهایی که آمدند، گرفتار روزمرگی شدند و تمام همت آنها این است که این مشکل دم دستی را حل کنیم و همیشه از یک کارهای بنیادی و اساسی در ثروتآفرینی غافل شدند. اقدامی در خلق ثروت در این کشور نکردند.
اقدامی در استفاده از این ظرفیتهای بالقوهای که میتواند جهشی اقتصاد ایران را پیش ببرند، نکردند. چین ۴ دهه رشد بالای ده درصد را تجربه کرده و توانسته از یک کشور به شدت فقیر با جمعیت انبوه خارج شود و به کشوری تبدیل شود که جایگاه دوم اقتصاد دنیا را دارد.
پس این نشان میدهد شدنی است. چین ظرفیتهای ما را ندارد. موقعیت جغرافیایی چین موقعیت ما نیست. چین به اندازه موقعیت و شرایط ما نیست. موقعیت انرژی که ما داریم چین ندارد. البته موقعیت جمعیتی که چین دارد را ما نداریم. آن جمعیت قانع است، جمعیتی که به دوعده یا یک وعده غذا در شبانه روز اکتفا میکند.
این فرهنگ کاملاً متفاوتی است؛ لذا از این ظرفیت بالقوهای که ما داریم و میتوانست مورد بهرهبرداری و استفاده قرار گیرد، نگرفته چرا که برای خروج از تنگنا و شرایط سخت اقتصادی برنامهای نداشتیم یا اگر برنامهای داشتیم برنامهها را کنار گذاشتند، همتی نداشتیم. اگر آن برنامه و آن همت باشد چرا نشود؟ رشد ۸ درصد کم هم هست. ما باید هر چه بتوانیم نخبگان را جذب کنیم و اجازه ندهیم نخبگان مهاجرت کنند.
انسجام تیم اقتصادی دولت را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا همراه دولت هستند؟
ممکن است از نظر دیدگاه و افکار ۱۰۰ درصد هماهنگ نباشند، اما تبعاً حین تصمیمگیریها در دولت که مسائل مطرح میشود یک تصمیم یکپارچه گرفته میشود و تصور میکنم هماهنگ عمل میکنند و هماهنگ هستند.
ارزیابی شما از راهکارهای کلی برای حل مشکل تولید و تورم؛ چیست؟
وقتی رشد اقتصادی ۷/۳ درصد را در ۱۴۰۱ داریم نمیتوان گفت تولید متوقف است. عوامل تورم و اقتصادی و بخشی عوامل غیراقتصادی است. آن میزانی که عوامل اقتصادی است دولت تلاش کرده در مدت دو سال مهار کند. مثلاً استقراض دولت از بانک مرکزی اصلاً با دوره قبل قابل مقایسه نیست و کاهش یافته است. ناترازی بانکها که الان فقط ۴ بانک ناتراز داریم. قبلاً بیشتر بود، کاهش یافته است.
عزم دولت این است که بانکهای ناتراز برخی اصلاح و برخی تعطیل شوند. شجاعت به خرج میدهند و ظاهراً این اتفاق رقم خواهد خورد. صحبتهای رئیسجمهور این را نشان میدهد. عامل دیگر، مسئله جهشهای نرخ ارز که مدتی کنترل شده و وضعیت ثابتی پیدا کرده است. نشان میدهد حتی ترفندهایی که دلالان ارز برای افزایش قیمت ارز بکار میگرفتند خنثی شده است. در حال حاضر در بازار حالت حیرت به اینها دست داده است که از عوامل اقتصادی بشمار میآید. در عوامل غیراقتصادی، بحث انتظارات تورمی بالا، مطرح است.
مردم انتظار تورم بالاتر را دارند. خود این امر عامل افزایش تورم میشود. علاوه بر این شرایط سیاسی و مسائل سیاسی تاثیرگذار است. روابط با غرب و برجام و توافقات و تحریمها و… تاثیرگذار است. آزادسازی زندانیان آمریکایی یا دوتابعیتی میتواند تاثیرگذار باشد. اینها مسائل سیاسی و خارجی و تاثیر روانی بر روی جامعه گذاشته است. این تاثیر روانی منشا اصلی وضعیت فعلی تورم ماست.
وظیفه دولت در قبال این دلیلی که مطرح کردید؛ چیست؟
دولت باید چند کار انجام دهد. یکی از کارها این است که باید اعتماد عمومی را برانگیزد. پیشنهاد کردم کالابرگ بدهند و مردم احساس کنند ضروریات زندگی خود را میتوانند با قیمت ثابتی خریداری کنند و به این وسیله آرامش بر جامعه حاکم شود. تاخیر در این زمینه ضعف است. اگر این را یکسال قبل عمل کرده بودند تا الان نتایج خیلی بهتری کسب میکردند. هیچ اقدام اقتصادی جدی دیگری نیاز نیست. این از نکاتی است که اگر روی آن کار کنند اثرگذار در مهار تورم است.
یک واقعیت غیرقابل انکار وجود دارد که دهه گذشته دهه از دست رفتهای است. ربطی به این ندارد که دولت قبل انجام داده یا خیر. آن دهه از نظر اقتصادی سوخته است. دههای که در آن نه تنها رشد اقتصادی نداشتیم بلکه رشد حدود صفر و حتی یک عقبگرد هم داشتیم. ۳۵-۳۰ درصد دچار استهلاک سرمایه جبران نشده هستیم. یک بار سنگینی از بدهی در طی این دهساله اخیر بوجود آمده است. بدهی به صندوق توسعه ملی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار است.
بدهی به بانک مرکزی، بدهی به بانکها، بدهی به شرکتهای دولتی، بدهی به سازمان تامین اجتماعی، بدهی به صندوقهای بازنشستگی وحشتناک است. این میزان از بدهی را در دولتهای قبل نداشتیم. ولی شاهد هستیم الان این را داریم. در عین حال مهم این است که دولت بنا را بر این نگذارد که فقط اتکا بر این مسئله کند و توانائیهای خود را به صحنه نیاورد و بکار نگیرد، به این بهانه که قبلیها کار نکردند. باید هم آن بار را کنار بزند و هم ابتکارات جدیدی را داشته باشد.
دولت رئیسی چقدر از وعدههای اقتصادی که در زمان انتخابات داده را توانسته عملی کند؟
جوجه را آخر پائیز میشمارند. آقای رئیسی در راستای برنامههای پیشنهادی خود عمل کرده است؛ منتهی برخی محقق شده و برخی محقق نشده است. انتظار داریم تا دو سال پایانی مسئولیت ایشان جامعه عمل بر این وعده پوشانده شود. ممکن است ۱۰۰ نشود، ولی درصد قابل توجهی اتفاق خواهد افتاد.
در بخش قیمت دلار هم همینطور؟
این ناشی از نوعی وعدههای نپخته است که دلار را کاهش دهیم. من میگویم هنر میکنید جلوی رشد دلار را بگیرید. الان هنر کردند و جلوی رشد آن را گرفتند. همین دست مریزاد دارد. اینکه تورم را کاهش دهیم خوب است، ولی اینکه دلار را کاهش دهیم یک نوع ناپختگی است. اجمالاً آن چه برداشت میکنم این است که آقای رئیسی بسیار تلاش میکند و تلاشهای ایشان اثرگذار بوده است. در مهار کرونا ۱۰۰ درصد خوب عمل کرد و ما شاهد هستیم هنوز کشورهای اروپایی دچار کرونا هستند. تلفات ناشی از کرونا در کشورهای اروپایی وجود دارد.
در قضیه پرداخت بدهیهای دولت مطابق اوراقی که توزیع کرده بودند، خوب عمل کردیم. در قضیه جبران کسری بودجه سال ۱۴۰۰ صددرصد خوب عمل کردیم. در استقراض نکردن از بانک مرکزی بسیار موفق عمل کردیم. در توسعه روابط خارجی خصوصا نسبت به همسایگان بسیار موفق عمل کرد و ما مرتب هر هفته شاهد سفر رئیسجمهور به کشورهای دیگر هستیم یا سفر روسای جمهور کشورهای دیگر به کشور هستیم. صادرات ما افزایش یافته است، درآمد ما افزایش یافته است.
پیش بینی میکنید افزایش نرخ ارز خواهیم داشت؟
مهم این است که توانستهاند قیمت را مهار کنند.
بالانس خطر در بازار ندارد؟
بله. نگرانکننده است، ولی اینکه توانستند مدیریت کنند تا کاهشی در قیمت داشته باشند خوب است. بنده پیشبینی جهش ارز ندارم، چون الان بازار ارز ما تحت تاثیر عرضه و تقاضاست. بانک مرکزی از منابع خود تزریق نمیکند و این مهم است برای مدیریت بازار. زمانی ۱۸ میلیارد دلار به بازار تزریق کردند تا قیمت ارز را متعادل کنند و نتوانستند. الان از این پدیدهها نداریم. به نظرم مدیریت ارزی توانسته تا حدی موفق عمل کند.