تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱ تير ۱۴۰۲ ساعت ۰۷:۱۰
کد مطلب : ۴۶۳۸۶۲
یادداشت؛
دلیل چرخش ۱۸۰ درجهای ولیعهد جوان به سمت تهران
دکتر داریوش درویشی
۰
کبنا ؛
نکته اصلی در تحولات اخیر بین ایران و عربستان چرخش کامل و ۱۸۰ درجهای عربستان از مواضع کاملاً ضدایرانی به سمت مذاکره، توافق و برقراری روابط است. برای فهم این چرخش باید شرایط ایران، عربستان و منطقه را در نظر گرفت.
یادمان نرفته است که سعودیها، خاصه شخص ولیعهد سعودی در مصاحبهای با یکی از شبکههای سعودی در اردیبهشت سال ۹۶ تأکید کرد: ما با کشوری که در قانون اساسی و وصیتنامه رهبر فقید خود، صدور انقلاب و گسترش این دیدگاه انقلابی را مدنظر قرار داده است، نمیتوانیم مذاکره کنیم چراکه نمیتوان به چنین کشوری اعتماد کرد. او در این مصاحبه تأکید کرد: ما تلاش میکنیم جنگ را به داخل ایران بکشانیم. این بخش سخنان بنسلمان در رسانهها زیاد منعکس شد.
در حال حاضر عربستانسعودی از آن مواضع سخت و افراطی در مورد ایران که نمیتوان به این کشور اعتماد کرد در وضعیتی قرار گرفته که هم با ایران مذاکره کرد، هم توافق کرد و هم روابط خود را از سر گرفت. واضح است یک اتفاقاتی در این بین رخ داده است.
اگر بخواهیم چرایی این چرخش را بررسی کنیم، لازم است نگاهی به داخل عربستان سعودی داشته باشیم تا ببینیم این کشور در دوره کنونی چه روندی را طی کرده است. با روی کار آمدن پادشاه جدید عربستان، تغییرات مهمی در حاکمان این کشور ایجاد شد، حاکمان جوانتری روی کار آمدند و تکنوکراتها هم به کار گرفته شدند. در این تغییر و تحولات بخشی از حاکمان سنتی که از آلسعود بودند هم کنار گذاشته شدند. دلایل این تحولات، بخشی به خاطر مسئله و رقابتهای جانشینی پادشاه در این کشور بود و بخشی هم به دلیل شرایط و اقتضائات روز و پیشبرد اصلاحات مدنظر «محمد بنسلمان» انجام شد.
این تحولات باعث شد نوعی بیتجربگی و خامی در این مسئولان جدید وجود داشته باشد. این حاکمان تازه از راه رسیده تصور میکردند چند سنگ بزرگ را باهم میتوانند بردارند و تحولات بزرگ را باهم انجام دهند. یکی از اینها، تحولات اقتصادی بود که با چشمانداز ۲۰۳۰ نمایان شد. پروژه بعدی اصلاحات اجتماعی بود که با کاهش نقش وهابیت و نهاد دین در ساختار قدرت سعودی آغاز شد و بعد با اعطای آزادیهای فرهنگی و اجتماعی در حوزه زنان، فرهنگ و هنر ادامه پیدا کرد.
یک رقابت سیاسی و نظامی در منطقه و در خارج از مرزها هم در پیش گرفته شد. همزمان با خارج از مرزها، در داخل هم رقابت برای حذف رقبای جانشینی پادشاه آغاز شد. بخشی از این افراد حذف و بخشی هم منزوی شدند که مانعی جلوی پای بنسلمان نباشد.
ولیعهد پادشاه عربستان بعد از اینکه چند سال همزمان این تحولات را به پیش برد، به این نتیجه رسید که امکان موفقیت همه این اقدامات همزمان ممکن نیست. به عنوان مثال تحولات اقتصادی نمیتواند همزمان با منازعات منطقهای و امنیتی در منطقه و داخل سعودی به سرانجام برسد چراکه اقتصاد نیازمند ثبات است، بنابراین ولیعهد جوان سعودی دست به اولویتسنجی زد.
تحولات اقتصادی در اولویت اقدامات عربستان است، بنابراین منازعات امنیتی و منطقهای باید کاهش پیدا کند. در این میان اولین گزینه، حل اختلافات در منطقه بود، بنابراین دولت سعودی به فکر اصلاح روابط با ایران افتاد تا از قِبل این اصلاح روابط، از نفوذ تهران استفاده کند تا منازعات خود با برخی جنبشها و کشورهای منطقه را حل کند.
یادمان نرفته است که سعودیها، خاصه شخص ولیعهد سعودی در مصاحبهای با یکی از شبکههای سعودی در اردیبهشت سال ۹۶ تأکید کرد: ما با کشوری که در قانون اساسی و وصیتنامه رهبر فقید خود، صدور انقلاب و گسترش این دیدگاه انقلابی را مدنظر قرار داده است، نمیتوانیم مذاکره کنیم چراکه نمیتوان به چنین کشوری اعتماد کرد. او در این مصاحبه تأکید کرد: ما تلاش میکنیم جنگ را به داخل ایران بکشانیم. این بخش سخنان بنسلمان در رسانهها زیاد منعکس شد.
در حال حاضر عربستانسعودی از آن مواضع سخت و افراطی در مورد ایران که نمیتوان به این کشور اعتماد کرد در وضعیتی قرار گرفته که هم با ایران مذاکره کرد، هم توافق کرد و هم روابط خود را از سر گرفت. واضح است یک اتفاقاتی در این بین رخ داده است.
اگر بخواهیم چرایی این چرخش را بررسی کنیم، لازم است نگاهی به داخل عربستان سعودی داشته باشیم تا ببینیم این کشور در دوره کنونی چه روندی را طی کرده است. با روی کار آمدن پادشاه جدید عربستان، تغییرات مهمی در حاکمان این کشور ایجاد شد، حاکمان جوانتری روی کار آمدند و تکنوکراتها هم به کار گرفته شدند. در این تغییر و تحولات بخشی از حاکمان سنتی که از آلسعود بودند هم کنار گذاشته شدند. دلایل این تحولات، بخشی به خاطر مسئله و رقابتهای جانشینی پادشاه در این کشور بود و بخشی هم به دلیل شرایط و اقتضائات روز و پیشبرد اصلاحات مدنظر «محمد بنسلمان» انجام شد.
این تحولات باعث شد نوعی بیتجربگی و خامی در این مسئولان جدید وجود داشته باشد. این حاکمان تازه از راه رسیده تصور میکردند چند سنگ بزرگ را باهم میتوانند بردارند و تحولات بزرگ را باهم انجام دهند. یکی از اینها، تحولات اقتصادی بود که با چشمانداز ۲۰۳۰ نمایان شد. پروژه بعدی اصلاحات اجتماعی بود که با کاهش نقش وهابیت و نهاد دین در ساختار قدرت سعودی آغاز شد و بعد با اعطای آزادیهای فرهنگی و اجتماعی در حوزه زنان، فرهنگ و هنر ادامه پیدا کرد.
یک رقابت سیاسی و نظامی در منطقه و در خارج از مرزها هم در پیش گرفته شد. همزمان با خارج از مرزها، در داخل هم رقابت برای حذف رقبای جانشینی پادشاه آغاز شد. بخشی از این افراد حذف و بخشی هم منزوی شدند که مانعی جلوی پای بنسلمان نباشد.
ولیعهد پادشاه عربستان بعد از اینکه چند سال همزمان این تحولات را به پیش برد، به این نتیجه رسید که امکان موفقیت همه این اقدامات همزمان ممکن نیست. به عنوان مثال تحولات اقتصادی نمیتواند همزمان با منازعات منطقهای و امنیتی در منطقه و داخل سعودی به سرانجام برسد چراکه اقتصاد نیازمند ثبات است، بنابراین ولیعهد جوان سعودی دست به اولویتسنجی زد.
تحولات اقتصادی در اولویت اقدامات عربستان است، بنابراین منازعات امنیتی و منطقهای باید کاهش پیدا کند. در این میان اولین گزینه، حل اختلافات در منطقه بود، بنابراین دولت سعودی به فکر اصلاح روابط با ایران افتاد تا از قِبل این اصلاح روابط، از نفوذ تهران استفاده کند تا منازعات خود با برخی جنبشها و کشورهای منطقه را حل کند.