تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۳۴
کد مطلب : ۴۶۳۲۵۷
ظریف:
هدف طائب از گاندو زدن من بود فکر میکرد من نایاک را تاسیس کردهام / اختلاف من و اکبری از CTBT شروع شد
۰
کبنا ؛محمدجواد ظریف وزیر خارجه سابق با حضور در کلاب هاوس به بیان نقطه نظرات خود در مورد مذاکرات احیای برجام و جواب سوالات کاربران پرداخت.
گزیده سخنان ظریف را در ادامه میخوانید:
احمدینژاد و شعار "قطار بیترمز و فرمان هستهای" او به کمک امنیتیسازی ایران آمد.
قطعنامه ۱۹۲۹ علیه ایران، یکی از بدترین قطعنامهها در طول تاریخ شورای امنیت بود؛ با حمایت چین و روسیه هم بود.
در رابطه با اینکه سلاح هستهای کمکی به تامین امنیت میکند یا نمیکند، دو نظریه وجود دارد. نظری که به من نزدیکتر است این است که سلاح هستهای کمکی به امنیت ایران نمیکند و خطرناک است.
واقعیت این است که جمهوری اسلامی بر اساس فتوای رهبری دنبال سلاح هستهای نبوده است. تحقیقاتی انجام شده اما برای کسب دانش بوده و برای تولید سلاح نبوده است.
تهدید هستهای و ورود به آن معنی نمیدهد و ایران را مورد تهدید قرار میدهد.
تمام مذاکرات و صورت جلسات را برای رهبری میفرستادیم؛ ایشان هر وقت میخواستند نظر میدادند و هر موقع میخواستند نظر نمی دادند. رهبری در هر مورد مخالف بود می گفت و ما حتی در مواردی که توان پیگیری مطالبه ای را نداشتیم، اول به ایشان اطلاع می دادیم و پس از کسب مجوز اقدام می کردیم.
اسرائیل در طرح بحث سلاح هستهای ایران اگر واقعا نگران بود باید از برجام حمایت میکرد چون مانع دستیابی به سلاح هستهای میشد اما پروژه آنها امنیتی سازی بود لذا تهدید به اینکه ما به دنبال سلاح میرویم به نفع آنها بود.
چه شد که بوش گفت محور شرارت؟ در ژانویه 2002، دو هفته قبل از سخنرانی بوش، یک کشتی حامل سلاح برای عرفات در کرانه باختری توسط اسرائیل کشف شد؛ این کشتی کارن ای نام داشت، این واقعه باعث امنیتی سازی مجدد از سوی اسرائیل شد.
اروپاییها توانستند بعد از ترامپ اجماع امنیتی علیه ترامپ شکل دهند، اما علیه ایران شکل نگرفت.
[در اوائل دهه 2000] کلمه به کلمه بحثها و مذاکرات در افغانستان با سردار سلیمانی هماهنگ می کردم.
در دستور کار مذاکرات، آقای جلیلی از دزدی دریایی تا بحرین و سوریه وجود داشت در صورتیکه ما اجازه نداشتیم این موارد را بیان کنیم و راجع به موردی غیر از مسئله هستهای صحبت کنیم
کلی طول میکشید راجع به زمان و مکان به توافق برسند. از مدیریت جهان تا سومالی مطرح میکردند. در مذاکرات هستهای نیز دنبال اقناع طرف مقابل بودند، نه پیدا کردن نقاط مشترک، به همین دلیل به نتیجه نمیرسیدند.
اختلاف من و اکبری از CTBT شروع شد؛ او به شدت در وزارت دفاع آن زمان علیه CTBT صحبت و فضاسازی کرد. من موافق اعدام هیچ کسی نیستم و آرزو میکنم ایشان مورد عفو رحمت خداوند قرار گیرند. اکبری گفت من سردمدار مخالفت با CTBT بودم؛ پایه ریزی دعوای هستهای از همین موضوع شروع شد. (توضیح: کنوانسیون منع جامع آزمایشهای اتمی موسوم به "سی تی بی تی" در۲۰ شهریور ۱۳۷۵ مصادف با ۱۰ سپتامبر سال ۱۹۹۶ به عنوان یک معاهده چندجانبه به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید و از اواخر سپتامبر همان سال برای امضا در دسترس اعضاء قرار گرفت.)
گروههایی بودند که به آنها کمک میشد اما نایاک پولی دریافت نمیکرد. همکاری من با نایاک در حد ارایه اطلاعات بود.
در ایران نسبت به نایاک حساس بودند و میگفتند منتقد سیاستهای حقوق بشری ایران هستند. آقای طائب خیال میکرد من نایاک را تاسیس کردم و مخالف آنها بود. هدف طائب از گاندو زدن من بود؛ فکر می کرد من نایاک را تاسیس کردهام.
آقای خاتمی همیشه میگفتند تندروها همیشه مانند کره به هم میرسند. همه مخالف سازش و مصالحه هستند. با معتدلین بد هستند و با کنشگران مرزی مشکل دارند به همین دلیل از هر دو طرف نایاک را میزنند.
هدف تحریم این است که بین دولت و مردم فاصله بیندازد. مردم فشار بیاورند و حکومت سازوکار خود را تغییر بدهد.
مردم با شرکت در انتخابات سال ۹۲ به دنیا اعلام کردند که ما پشتوانه مردمی داریم و دست ما را در مذاکرات باز کردند.
ما میخواستیم اجماع امنیتی علیه ایران شکسته شود و به همین دلیل مذاکره کردیم و برداشتن تحریمها تنها هدف ما در مذاکرات نبود.
تروریسیم اقتصادی عنوان خوبی برای تحریمهای اقتصادی است. انتخابات سال 92 ثابت کرد که تروریسم اقتصادی نتوانسته است بین مردم و دولت فاصله ایجاد کند . حضور گسترده مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 عاملی شد تا دست ما را در مذاکرات باز باشد. آقای دکتر روحانی رئیس جمهور وقت هم که اعلام کرده بودند سیاست شان در جهت تعامل با جهان است در موضوع غیر امنیتی کردن موضوع ایران عمل کردند.
هدف اصلی مسئولیت من در وزارت امور خارجه را شکستن اجماع امنیتی در جهان علیه ایران بود. برای کسانی که میگویند هدف مذاکرات برداشتن تحریم ها است باید تصریح کنم که چرا در سال 2002 و 2003 که ایران هنوز تحریم نبود ، چرا مذاکره کردیم؟ ما میخواستیم اجماع امنیتی علیه ایران یا شکل نگیرد یا شکسته شود. بله براداشتن تحریم ها علیه ایران نیز یکی از دلایل مذاکره بود، اما شکستن اجماع امنیتی مهم ترین مسئله به شمار میرفت.بهطوری که برای مدت چهار سال آقای ترامپ تلاش کرد که مسائل ایران را دوباره امنیتی کند اما نتوانست و شکست خورد.
روند مذاکرات در مسقط که در دولت قبل از دولت آقای روحانی شروع شد. پس این طوری نبود که دولـت آقای روحانی مذاکرات را شروع کرده باشد. بلکه از دولت قبل شروع شده بود. من با تعدادی از دوستان اقتصاددان و معروف اقتصادی شهریور سال 91 گزارشی را تهیه کرده بودیم که از این به بعد در زمان در اقتصاد به ضرر ما است
ایران به تدریج از سالهای 2011 تا 2012 از بازار نفت و انرژی جهان حذف شد. البته که زحمات اقای زنگنه و تیم شرکت نفت برای حضور ایران در این حوزه موثر بود. اما تاثیرگذاری ایران در بازار انرژی بسیار کم شده بود.به طوری که حضور و خروج ایران از بازر نفت و انرژی روی قیمت ها تاثیر نداشت. خب اینها واقعیتهایی است که به وضوح مشاهده کردیم و نشان دهند تحولی بود که اتفاق افتاد آن را پیش بینی کرده بودیم. در واقع شرایط به گونهای بود که ضررهای ما از آن زمان کیفی و دستاوردهایمان کمی شده بود. درنتیجه زمان اصلا به نفع ما نبود. حالا این تاثیر گزارش ما یا قوه عاقله نظام بود که باعث شد مذاکرات آغاز شود.
از این به بعد ضررهای ما کیفی است و دستاوردها کمی است و زمان دیگر به نفع ما نیست. حالا نمی دانم تاثیر گزارش ما یا قوه عاقله که باعث شد مذاکرات شروع شود اما مذاکرات متاسفانه به نیتجه نرسید
به هر حال ما مذاکراتمان را در مسقط ادامه دادیم و دوستان ماجرا را دیده اند و خوانده اند. چند دور مذاکره با آمریکاییها داشتهایم و در کنار آن مذاکرات پنج به اضافه را هم شروع کردیم. یک نکته مهم این بود که مذاکرات پنج به علاوه یک، بین دبیر شورای امنیت ملی که معادل معاون اول رئیس جمهور است با معاونان وزارت امور خارجه کشورهای دیگر انجام میشد. یعنی از طرف آمریکا و روسیه و چین یک نفر در حد معاون وزیر امور خارجه و یک رده پایین تر با دبیر شورای امنیت ملی ما مذاکره میکردند. خب این مسئله از نظر مذاکراتی ،پرستیژ و امنیت ملی اصلا خوب بود. به خصوص که دبیر شورای امنیت ملی در پایان مذاکرات باید فرصت میخواست که با مسائل را با مقامات بالاتر هماهنگ کند و اجازه بگیرد. اما اگر از طرف ایران معاون وزیر امور خارجه شرکت می کرد می توانست بگوید مقام بالاتر من که وزیر است نپذیرفت. به همین دلیل من به اشتون گفتم که اگر مذاکره کننده من باشد طرف مقابل حتما باید وزیر باشد در غیراین صورت یکی از معاونان یا مدیران من در مذاکره شرکت خواهند کرد.
طولانیترین مذاکره که وزیر امور خارجه آمریکا در آن شرکت میکرد همین مذاکرات بود که آقای کری حضور داشت. البته من و خانم اشتون افتتاح می کردیم و معاونان ادامه می دادند تا این امکان را داشته باشند که اگر مشکلی پیش آمد بگویند رئیس ما نپذیرفت.
وقتی احمدی نژاد در سازمان ملل از هلوکاست سخن گفت من همانجا به عراقچی گفتم بیچاره شدیم.
مذاکرات هسته ای را روس ها سخت وطولانی کردند آنان می خواستند پرونده ایران در شورای امنیت بماند اما نتوانستند. روس ها بسیار کارشکنی کردند.
در دور دوم مذاکرات ژنو، علیرغم عصبانیت فرانسویها آن را به نتیجه رساندیم. در ان توافق ما حق غنیسازی را گرفتیم. برخی میگفتند ما از قبل آن را داشتیم.
تیترهای کیهان را در آن زمان ببینید میگفتند که اطمینان ندارند به این موضوع اما الان میگویند ما حق غنیسازی را از قبل داشتیم!
الحمدلله مداحها و حاج محمود کریمی انقدر انگلیسی شان خوب شده که میتوانند بگویند ظریف زبان انگلیسی بلد نیست.
گزیده سخنان ظریف را در ادامه میخوانید:
احمدینژاد و شعار "قطار بیترمز و فرمان هستهای" او به کمک امنیتیسازی ایران آمد.
قطعنامه ۱۹۲۹ علیه ایران، یکی از بدترین قطعنامهها در طول تاریخ شورای امنیت بود؛ با حمایت چین و روسیه هم بود.
در رابطه با اینکه سلاح هستهای کمکی به تامین امنیت میکند یا نمیکند، دو نظریه وجود دارد. نظری که به من نزدیکتر است این است که سلاح هستهای کمکی به امنیت ایران نمیکند و خطرناک است.
واقعیت این است که جمهوری اسلامی بر اساس فتوای رهبری دنبال سلاح هستهای نبوده است. تحقیقاتی انجام شده اما برای کسب دانش بوده و برای تولید سلاح نبوده است.
تهدید هستهای و ورود به آن معنی نمیدهد و ایران را مورد تهدید قرار میدهد.
تمام مذاکرات و صورت جلسات را برای رهبری میفرستادیم؛ ایشان هر وقت میخواستند نظر میدادند و هر موقع میخواستند نظر نمی دادند. رهبری در هر مورد مخالف بود می گفت و ما حتی در مواردی که توان پیگیری مطالبه ای را نداشتیم، اول به ایشان اطلاع می دادیم و پس از کسب مجوز اقدام می کردیم.
اسرائیل در طرح بحث سلاح هستهای ایران اگر واقعا نگران بود باید از برجام حمایت میکرد چون مانع دستیابی به سلاح هستهای میشد اما پروژه آنها امنیتی سازی بود لذا تهدید به اینکه ما به دنبال سلاح میرویم به نفع آنها بود.
چه شد که بوش گفت محور شرارت؟ در ژانویه 2002، دو هفته قبل از سخنرانی بوش، یک کشتی حامل سلاح برای عرفات در کرانه باختری توسط اسرائیل کشف شد؛ این کشتی کارن ای نام داشت، این واقعه باعث امنیتی سازی مجدد از سوی اسرائیل شد.
اروپاییها توانستند بعد از ترامپ اجماع امنیتی علیه ترامپ شکل دهند، اما علیه ایران شکل نگرفت.
[در اوائل دهه 2000] کلمه به کلمه بحثها و مذاکرات در افغانستان با سردار سلیمانی هماهنگ می کردم.
در دستور کار مذاکرات، آقای جلیلی از دزدی دریایی تا بحرین و سوریه وجود داشت در صورتیکه ما اجازه نداشتیم این موارد را بیان کنیم و راجع به موردی غیر از مسئله هستهای صحبت کنیم
کلی طول میکشید راجع به زمان و مکان به توافق برسند. از مدیریت جهان تا سومالی مطرح میکردند. در مذاکرات هستهای نیز دنبال اقناع طرف مقابل بودند، نه پیدا کردن نقاط مشترک، به همین دلیل به نتیجه نمیرسیدند.
اختلاف من و اکبری از CTBT شروع شد؛ او به شدت در وزارت دفاع آن زمان علیه CTBT صحبت و فضاسازی کرد. من موافق اعدام هیچ کسی نیستم و آرزو میکنم ایشان مورد عفو رحمت خداوند قرار گیرند. اکبری گفت من سردمدار مخالفت با CTBT بودم؛ پایه ریزی دعوای هستهای از همین موضوع شروع شد. (توضیح: کنوانسیون منع جامع آزمایشهای اتمی موسوم به "سی تی بی تی" در۲۰ شهریور ۱۳۷۵ مصادف با ۱۰ سپتامبر سال ۱۹۹۶ به عنوان یک معاهده چندجانبه به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید و از اواخر سپتامبر همان سال برای امضا در دسترس اعضاء قرار گرفت.)
گروههایی بودند که به آنها کمک میشد اما نایاک پولی دریافت نمیکرد. همکاری من با نایاک در حد ارایه اطلاعات بود.
در ایران نسبت به نایاک حساس بودند و میگفتند منتقد سیاستهای حقوق بشری ایران هستند. آقای طائب خیال میکرد من نایاک را تاسیس کردم و مخالف آنها بود. هدف طائب از گاندو زدن من بود؛ فکر می کرد من نایاک را تاسیس کردهام.
آقای خاتمی همیشه میگفتند تندروها همیشه مانند کره به هم میرسند. همه مخالف سازش و مصالحه هستند. با معتدلین بد هستند و با کنشگران مرزی مشکل دارند به همین دلیل از هر دو طرف نایاک را میزنند.
هدف تحریم این است که بین دولت و مردم فاصله بیندازد. مردم فشار بیاورند و حکومت سازوکار خود را تغییر بدهد.
مردم با شرکت در انتخابات سال ۹۲ به دنیا اعلام کردند که ما پشتوانه مردمی داریم و دست ما را در مذاکرات باز کردند.
ما میخواستیم اجماع امنیتی علیه ایران شکسته شود و به همین دلیل مذاکره کردیم و برداشتن تحریمها تنها هدف ما در مذاکرات نبود.
تروریسیم اقتصادی عنوان خوبی برای تحریمهای اقتصادی است. انتخابات سال 92 ثابت کرد که تروریسم اقتصادی نتوانسته است بین مردم و دولت فاصله ایجاد کند . حضور گسترده مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 عاملی شد تا دست ما را در مذاکرات باز باشد. آقای دکتر روحانی رئیس جمهور وقت هم که اعلام کرده بودند سیاست شان در جهت تعامل با جهان است در موضوع غیر امنیتی کردن موضوع ایران عمل کردند.
هدف اصلی مسئولیت من در وزارت امور خارجه را شکستن اجماع امنیتی در جهان علیه ایران بود. برای کسانی که میگویند هدف مذاکرات برداشتن تحریم ها است باید تصریح کنم که چرا در سال 2002 و 2003 که ایران هنوز تحریم نبود ، چرا مذاکره کردیم؟ ما میخواستیم اجماع امنیتی علیه ایران یا شکل نگیرد یا شکسته شود. بله براداشتن تحریم ها علیه ایران نیز یکی از دلایل مذاکره بود، اما شکستن اجماع امنیتی مهم ترین مسئله به شمار میرفت.بهطوری که برای مدت چهار سال آقای ترامپ تلاش کرد که مسائل ایران را دوباره امنیتی کند اما نتوانست و شکست خورد.
روند مذاکرات در مسقط که در دولت قبل از دولت آقای روحانی شروع شد. پس این طوری نبود که دولـت آقای روحانی مذاکرات را شروع کرده باشد. بلکه از دولت قبل شروع شده بود. من با تعدادی از دوستان اقتصاددان و معروف اقتصادی شهریور سال 91 گزارشی را تهیه کرده بودیم که از این به بعد در زمان در اقتصاد به ضرر ما است
ایران به تدریج از سالهای 2011 تا 2012 از بازار نفت و انرژی جهان حذف شد. البته که زحمات اقای زنگنه و تیم شرکت نفت برای حضور ایران در این حوزه موثر بود. اما تاثیرگذاری ایران در بازار انرژی بسیار کم شده بود.به طوری که حضور و خروج ایران از بازر نفت و انرژی روی قیمت ها تاثیر نداشت. خب اینها واقعیتهایی است که به وضوح مشاهده کردیم و نشان دهند تحولی بود که اتفاق افتاد آن را پیش بینی کرده بودیم. در واقع شرایط به گونهای بود که ضررهای ما از آن زمان کیفی و دستاوردهایمان کمی شده بود. درنتیجه زمان اصلا به نفع ما نبود. حالا این تاثیر گزارش ما یا قوه عاقله نظام بود که باعث شد مذاکرات آغاز شود.
از این به بعد ضررهای ما کیفی است و دستاوردها کمی است و زمان دیگر به نفع ما نیست. حالا نمی دانم تاثیر گزارش ما یا قوه عاقله که باعث شد مذاکرات شروع شود اما مذاکرات متاسفانه به نیتجه نرسید
به هر حال ما مذاکراتمان را در مسقط ادامه دادیم و دوستان ماجرا را دیده اند و خوانده اند. چند دور مذاکره با آمریکاییها داشتهایم و در کنار آن مذاکرات پنج به اضافه را هم شروع کردیم. یک نکته مهم این بود که مذاکرات پنج به علاوه یک، بین دبیر شورای امنیت ملی که معادل معاون اول رئیس جمهور است با معاونان وزارت امور خارجه کشورهای دیگر انجام میشد. یعنی از طرف آمریکا و روسیه و چین یک نفر در حد معاون وزیر امور خارجه و یک رده پایین تر با دبیر شورای امنیت ملی ما مذاکره میکردند. خب این مسئله از نظر مذاکراتی ،پرستیژ و امنیت ملی اصلا خوب بود. به خصوص که دبیر شورای امنیت ملی در پایان مذاکرات باید فرصت میخواست که با مسائل را با مقامات بالاتر هماهنگ کند و اجازه بگیرد. اما اگر از طرف ایران معاون وزیر امور خارجه شرکت می کرد می توانست بگوید مقام بالاتر من که وزیر است نپذیرفت. به همین دلیل من به اشتون گفتم که اگر مذاکره کننده من باشد طرف مقابل حتما باید وزیر باشد در غیراین صورت یکی از معاونان یا مدیران من در مذاکره شرکت خواهند کرد.
طولانیترین مذاکره که وزیر امور خارجه آمریکا در آن شرکت میکرد همین مذاکرات بود که آقای کری حضور داشت. البته من و خانم اشتون افتتاح می کردیم و معاونان ادامه می دادند تا این امکان را داشته باشند که اگر مشکلی پیش آمد بگویند رئیس ما نپذیرفت.
وقتی احمدی نژاد در سازمان ملل از هلوکاست سخن گفت من همانجا به عراقچی گفتم بیچاره شدیم.
مذاکرات هسته ای را روس ها سخت وطولانی کردند آنان می خواستند پرونده ایران در شورای امنیت بماند اما نتوانستند. روس ها بسیار کارشکنی کردند.
در دور دوم مذاکرات ژنو، علیرغم عصبانیت فرانسویها آن را به نتیجه رساندیم. در ان توافق ما حق غنیسازی را گرفتیم. برخی میگفتند ما از قبل آن را داشتیم.
تیترهای کیهان را در آن زمان ببینید میگفتند که اطمینان ندارند به این موضوع اما الان میگویند ما حق غنیسازی را از قبل داشتیم!
الحمدلله مداحها و حاج محمود کریمی انقدر انگلیسی شان خوب شده که میتوانند بگویند ظریف زبان انگلیسی بلد نیست.