تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۲۳
کد مطلب : ۴۶۲۴۰۶
مردم قبیلههای هدزا با روشهای خیلی ابتدایی به شکار میپردازند
قبیله میمونخوارها!
۲
کبنا ؛هدزاییها یکی از قبایل بدوی آفریقایی هستند که جایی در نزدیکی درهی «ریفت» در کشور تانزانیا زندگی میکنند.
به گزارش کبنا به نقل از همشهری آنلاین، در این قبیله عجیب هزار نفری، هرکسی وظیفهای برعهده دارد و برای زنده ماندن قبیله تلاش میکند، شاید برایتان جالب باشد که بدانید حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از افراد قبیله صرفا وظیفهی شکار را بر عهده دارند و بقیه به کارهای دیگری مشغول هستند. در این قبیله طبق قانونی نانوشته هرکدام از افراد قبیله باید تنها شغل آبا و اجدادی خودش را دنبال کند و به عبارت دیگر هرکدام از افراد قبیله شغلش را از نیاکانش به ارث میبرد. اگر میخواهید از سبک زندگی عجیب این مردم قبیلهنشین سر در بیاورید، این گزارش را از دست ندهید.
آنها به چه زبانی حرف میزنند؟
مردم هدزا زبان مشخصی ندارند. در اصل تعداد کلمات در زبان مردم بدوی این قبیله خیلی کم است. در نتیجه آنها در زمانی که بخواهند مفصل دربارهی موضوعی با هم بحث کنند، با در آوردن صداهای مختلف یا با استفاده از ضربه زدن و صدا در آوردن با هم ارتباط برقرار میکنند. اگر در میان واٰژههای اندک زبان مردم «هدزا» دنبال کلمات یا آواهای آشنا میگردید، سخت در اشتباه هستید، زبان مردم این قبیلهی بدوی مخصوص خودشان است و ریشههای خیلی قدیمی دارد.
کفش نمیخواهیم!
مردم قبیلهی «هدزا» راه و روش خاص خودشان را برای زندگی دارند که در این سالها تغییرات خیلی کمی داشته است. البته آنها در همین چند سال پیش با وسایل جدید و سادهای مثل کفش یا اسلحه آشنا شدهاند اما ترجیحشان این است که با همان راه و روش قدیمیشان زندگی و شکار کنند. مردم این قبیله هنوز لباسهایی را که با الیاف درختان بافته شده به تن میکنند و وسیلهی شکارشان هم نیزههای زهرآگینی است که با دست یا تیر و کمان به سوی هدف پرتاب میکنند.
مردم قبیلهی هدزا چندان به معاشرت با قبیلههای دیگر یا مردم متمدن علاقهای نشان نمیدهند و معمولا علاقهی چندانی به خبرنگاران یا گردشگران ندارند. به خاطر قوانین سخت و خاص قبیله، آنها به کسانی که دوست داشته باشند با دیگران ارتباط برقرار کنند روی خوشی نشان نمیدهند. البته ادعا میشود که در حدود سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ میلادی فقط چند نفر از مردان قبیله با زنانی از مردم متمدنتر ازدواج کردهاند. در طول چند سال اخیر هم چند زن اهل «هدزا» با مردان روستاهای اطراف ازدواج کردهاند. البته با توجه به شرایط خاص منطقهای که قبیلهی «هدزا» در آن واقع است، نزدیکترین شهر به آنها حداقل ۵۰ کیلومتر با محل سکونت قبیله فاصله دارد.
«میمونکباب» دوست داریم!
هرکسی در قبیلهی هدزا، وظیفهای دارد و بنابر نوع کارش در یکی از گروههای کوچکتر جا میگیرد. گروه زنان، شکارچیان، بافندهها، گروه میوهچینها، کسانی که باید دنبال عسل بگردند و... جزو گروههای قبیلهی «هدزا» هستند.
یکی از مهمترین کارهای قبیله، شکار کردن است که وظیفهی انجام آن را مردان کمسنوسال برعهده میگیرند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید، محبوبترین خوراک در بین مردم این قبیله، کباب نوعی میمون آفریقایی و بومی است که بعد از شکار شدن با تیر سمی، روی آتش پخته شده و مشتری آن هم معمولا مردان قبیله و به خصوص اعضای گروه شکارچیان هستند. شکارهای گروه شکارچیان معمولا اندازههای کوچکی دارند که قابل حمل باشند اما اگر یکی از شکارچیان قبیله، شکار بزرگی پیدا کند، باید دنبال راه حل دیگری گشت.
در مواقعی که شکار بزرگی مثل یک زرافه نصیب یکی از مردان قبیله شود و امکان حمل آن به سمت قبیله مهیا نباشد، مردم با پای خودشان به محل شکار کوچ میکنند چرا که بهنظر میرسد کوچ دادن کل قبیله از حمل یک زرافه آسانتر است چون مردم میتوانند وسایل مورد نیازشان را روی پشتشان بگذارند و با بدن ورزیدهای که دارند، نهایتا در عرض یکساعت به محل مورد نظر برسند.
زندگی ایدهآل به سبک قبیلهای
آنها در فصلهای کمآبی به مناطق بهتر مهاجرت میکنند و در این رفتوآمدها، گروه بیماران همچنان از دیگران جدا هستند و از مسیری دیگر به سمت محل بعدی کوچ داده میشوند.
نوع شغلها در قبیلهی «هدزا» آنقدر جالب است که محققان دانشگاه هاروارد، سالها دربارهی آن تحقیق و پژوهش کردهاند. موضوع شغلهای مختلف و تقسیم وظایف در قبیلهی «هدزا» به این دلیل برای محققان جالب بوده که میگویند این نوع از کار و زندگی با شیوهی زندگی ایدهآل بشر بسیار شبیه است.
در قیبلهی «هدزا»، با وجود تقسیم وظایف بین مردان و زنان قبیله، تفاوتی بین آنها نیست و در بسیاری از کارها، زنان و مردان میتوانند در کنار هم کار کنند. بعضی شغلها مثل پیدا کردن عسل و میوه برای قبیله، کاری است که هر دو گروه مردان و زنان میتوانند در آن مشارکت کنند. در این قبیله هیچکس حقوق نمیگیرد اما هرکسی وظیفه دارد به غیر از خودش، برای بهتر کردن وضعیت دیگران هم تلاش کند، مثلا اگر کسی خوراکی، عسل یا میوه به دست میآورد، باید این غنایم را به جز خانوادهاش با بقیهی اعضای قبیله هم تقسیم کند. در زمانی که یک گروه از زنان برای به دست آوردن عسل و جمعآوری میوه بیرون میروند، حتما باید یک مرد آنها را همراهی کند.
یکی از جالبترین نکتههایی که در سبک زندگی مردم این قبیله به چشم میخورد، دور کردن افراد خاص از قبیله است. آنها کسانی که بیمار شده باشند را در گروههای جداگانهای به خارج از قبیله میفرستند و آنها مجبور هستند تا زمان بهبودی در همان مکان بمانند چون آنها معتقدند بیمار تمام محیط زندگیاش را هم مریض میکند.
شکار کردن با وسایل ابتدایی
رژیم غذایی مردم قبیلهی «هدزا» معمولا خیلی ساده است و در فصلهای مختلف سال تغییرات جزئی میکند. غذای مردم در فصلهای پرباران، عسل، میوه و غدههای گیاهی مثل سیبزمینی و قارچ است.
فصلهای کمباران، زمان شکار است و گروههای ۲۰۰ نفرهی مردان شکارچی در این زمان حسابی به تکاپو میافتند. به دست آوردن شکار اصلا کار سادهای نیست و چند روز وقت مردان قبیله را میگیرد. مردان قبیله مجبورند برای به دام انداختن جانوران مختلف از حیلههای بسیاری استفاده کنند. به دست آوردن هر شکار ممکن است چند روز طول بکشد به همین خاطر مردان شکارچی با وسایل کامل، خودشان را به محل شکار میرسانند.
روش شکار مردان قبیله آنقدر ابتدایی است که حتی حاضر نیستند برای به دام انداختن جانوران کوچکتر از سگهای شکارچی استفاده کنند.
نیزههای سمی، پرکاربردترین وسایل شکار هستند ولی بعضی از مردان کمبضاعت قبیله، روش منحصربهفرد خودشان را برای شکار دارند. آنها نزدیک لانهی جانوران کمین میکنند تا هر وقت موجودی بیرون آمد آن را با دست بگیرند. میمون، بهترین و محبوبترین شکار مردم منطقه است اما سگ، زرافه و حتی گورخر هم جزو شکارهای محبوب مردان این قبیلهی عجیب هستند.
به گزارش کبنا به نقل از همشهری آنلاین، در این قبیله عجیب هزار نفری، هرکسی وظیفهای برعهده دارد و برای زنده ماندن قبیله تلاش میکند، شاید برایتان جالب باشد که بدانید حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از افراد قبیله صرفا وظیفهی شکار را بر عهده دارند و بقیه به کارهای دیگری مشغول هستند. در این قبیله طبق قانونی نانوشته هرکدام از افراد قبیله باید تنها شغل آبا و اجدادی خودش را دنبال کند و به عبارت دیگر هرکدام از افراد قبیله شغلش را از نیاکانش به ارث میبرد. اگر میخواهید از سبک زندگی عجیب این مردم قبیلهنشین سر در بیاورید، این گزارش را از دست ندهید.
آنها به چه زبانی حرف میزنند؟
مردم هدزا زبان مشخصی ندارند. در اصل تعداد کلمات در زبان مردم بدوی این قبیله خیلی کم است. در نتیجه آنها در زمانی که بخواهند مفصل دربارهی موضوعی با هم بحث کنند، با در آوردن صداهای مختلف یا با استفاده از ضربه زدن و صدا در آوردن با هم ارتباط برقرار میکنند. اگر در میان واٰژههای اندک زبان مردم «هدزا» دنبال کلمات یا آواهای آشنا میگردید، سخت در اشتباه هستید، زبان مردم این قبیلهی بدوی مخصوص خودشان است و ریشههای خیلی قدیمی دارد.
کفش نمیخواهیم!
مردم قبیلهی «هدزا» راه و روش خاص خودشان را برای زندگی دارند که در این سالها تغییرات خیلی کمی داشته است. البته آنها در همین چند سال پیش با وسایل جدید و سادهای مثل کفش یا اسلحه آشنا شدهاند اما ترجیحشان این است که با همان راه و روش قدیمیشان زندگی و شکار کنند. مردم این قبیله هنوز لباسهایی را که با الیاف درختان بافته شده به تن میکنند و وسیلهی شکارشان هم نیزههای زهرآگینی است که با دست یا تیر و کمان به سوی هدف پرتاب میکنند.
مردم قبیلهی هدزا چندان به معاشرت با قبیلههای دیگر یا مردم متمدن علاقهای نشان نمیدهند و معمولا علاقهی چندانی به خبرنگاران یا گردشگران ندارند. به خاطر قوانین سخت و خاص قبیله، آنها به کسانی که دوست داشته باشند با دیگران ارتباط برقرار کنند روی خوشی نشان نمیدهند. البته ادعا میشود که در حدود سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ میلادی فقط چند نفر از مردان قبیله با زنانی از مردم متمدنتر ازدواج کردهاند. در طول چند سال اخیر هم چند زن اهل «هدزا» با مردان روستاهای اطراف ازدواج کردهاند. البته با توجه به شرایط خاص منطقهای که قبیلهی «هدزا» در آن واقع است، نزدیکترین شهر به آنها حداقل ۵۰ کیلومتر با محل سکونت قبیله فاصله دارد.
«میمونکباب» دوست داریم!
هرکسی در قبیلهی هدزا، وظیفهای دارد و بنابر نوع کارش در یکی از گروههای کوچکتر جا میگیرد. گروه زنان، شکارچیان، بافندهها، گروه میوهچینها، کسانی که باید دنبال عسل بگردند و... جزو گروههای قبیلهی «هدزا» هستند.
یکی از مهمترین کارهای قبیله، شکار کردن است که وظیفهی انجام آن را مردان کمسنوسال برعهده میگیرند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید، محبوبترین خوراک در بین مردم این قبیله، کباب نوعی میمون آفریقایی و بومی است که بعد از شکار شدن با تیر سمی، روی آتش پخته شده و مشتری آن هم معمولا مردان قبیله و به خصوص اعضای گروه شکارچیان هستند. شکارهای گروه شکارچیان معمولا اندازههای کوچکی دارند که قابل حمل باشند اما اگر یکی از شکارچیان قبیله، شکار بزرگی پیدا کند، باید دنبال راه حل دیگری گشت.
در مواقعی که شکار بزرگی مثل یک زرافه نصیب یکی از مردان قبیله شود و امکان حمل آن به سمت قبیله مهیا نباشد، مردم با پای خودشان به محل شکار کوچ میکنند چرا که بهنظر میرسد کوچ دادن کل قبیله از حمل یک زرافه آسانتر است چون مردم میتوانند وسایل مورد نیازشان را روی پشتشان بگذارند و با بدن ورزیدهای که دارند، نهایتا در عرض یکساعت به محل مورد نظر برسند.
زندگی ایدهآل به سبک قبیلهای
آنها در فصلهای کمآبی به مناطق بهتر مهاجرت میکنند و در این رفتوآمدها، گروه بیماران همچنان از دیگران جدا هستند و از مسیری دیگر به سمت محل بعدی کوچ داده میشوند.
نوع شغلها در قبیلهی «هدزا» آنقدر جالب است که محققان دانشگاه هاروارد، سالها دربارهی آن تحقیق و پژوهش کردهاند. موضوع شغلهای مختلف و تقسیم وظایف در قبیلهی «هدزا» به این دلیل برای محققان جالب بوده که میگویند این نوع از کار و زندگی با شیوهی زندگی ایدهآل بشر بسیار شبیه است.
در قیبلهی «هدزا»، با وجود تقسیم وظایف بین مردان و زنان قبیله، تفاوتی بین آنها نیست و در بسیاری از کارها، زنان و مردان میتوانند در کنار هم کار کنند. بعضی شغلها مثل پیدا کردن عسل و میوه برای قبیله، کاری است که هر دو گروه مردان و زنان میتوانند در آن مشارکت کنند. در این قبیله هیچکس حقوق نمیگیرد اما هرکسی وظیفه دارد به غیر از خودش، برای بهتر کردن وضعیت دیگران هم تلاش کند، مثلا اگر کسی خوراکی، عسل یا میوه به دست میآورد، باید این غنایم را به جز خانوادهاش با بقیهی اعضای قبیله هم تقسیم کند. در زمانی که یک گروه از زنان برای به دست آوردن عسل و جمعآوری میوه بیرون میروند، حتما باید یک مرد آنها را همراهی کند.
یکی از جالبترین نکتههایی که در سبک زندگی مردم این قبیله به چشم میخورد، دور کردن افراد خاص از قبیله است. آنها کسانی که بیمار شده باشند را در گروههای جداگانهای به خارج از قبیله میفرستند و آنها مجبور هستند تا زمان بهبودی در همان مکان بمانند چون آنها معتقدند بیمار تمام محیط زندگیاش را هم مریض میکند.
شکار کردن با وسایل ابتدایی
رژیم غذایی مردم قبیلهی «هدزا» معمولا خیلی ساده است و در فصلهای مختلف سال تغییرات جزئی میکند. غذای مردم در فصلهای پرباران، عسل، میوه و غدههای گیاهی مثل سیبزمینی و قارچ است.
فصلهای کمباران، زمان شکار است و گروههای ۲۰۰ نفرهی مردان شکارچی در این زمان حسابی به تکاپو میافتند. به دست آوردن شکار اصلا کار سادهای نیست و چند روز وقت مردان قبیله را میگیرد. مردان قبیله مجبورند برای به دام انداختن جانوران مختلف از حیلههای بسیاری استفاده کنند. به دست آوردن هر شکار ممکن است چند روز طول بکشد به همین خاطر مردان شکارچی با وسایل کامل، خودشان را به محل شکار میرسانند.
روش شکار مردان قبیله آنقدر ابتدایی است که حتی حاضر نیستند برای به دام انداختن جانوران کوچکتر از سگهای شکارچی استفاده کنند.
نیزههای سمی، پرکاربردترین وسایل شکار هستند ولی بعضی از مردان کمبضاعت قبیله، روش منحصربهفرد خودشان را برای شکار دارند. آنها نزدیک لانهی جانوران کمین میکنند تا هر وقت موجودی بیرون آمد آن را با دست بگیرند. میمون، بهترین و محبوبترین شکار مردم منطقه است اما سگ، زرافه و حتی گورخر هم جزو شکارهای محبوب مردان این قبیلهی عجیب هستند.