تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۳۹
کد مطلب : ۴۶۰۵۹۸
6 نکته درباره فیلمی که جزو اسناد تاریخ تحولات معاصر ایران شد
اگر یکی از «خوارج» وارد مغازه ماست فروشی میشد چه اتفاقی میافتاد؟!
۳
کبنا ؛فیلم نهی از منکر در مغازه لبنیاتی را کمتر کسی است که ندیده باشد؛ فردی وارد مغازه می شود و بعد از بگو مگو با دو خانم که حجاب شرعی را رعایت نکرده اند، سطل ماستی را بر سر آنها می کوبد. این فیلم جزو اسنادی است که حتماً در تاریخ تحولات معاصر ایران ثبت خواهد شد و بسیار خواهند دید و بدان استناد خواهند کرد.
در این باره 6 نکته زیر قابل ذکر است:
1 - اگر یکی از خوارج - همان ها که علیه "حضرت علی علیه السلام" شورش کردند - وارد مغازه لبنیات فروشی در طرقبه مشهد می شد و می خواست دو خانم بی حجاب را نهی از منکر کند و شمشیرش دم دست نبود و ماست دم دست بود، حتماً کاسه ماست را بر سر آن دو می کوبید تا مبادا فریضه امر به معروف و نهی از منکر و دستور الهی حجاب زمین بماند که "لا حکم الا لله".
خوارج شاخ و دم نداشتند؛ همین شکلی بودند.
2 - وقتی امر به معروف و نهی از منکر این گونه تصور شده که به هر شکل ممکن باید آنچه من می گویم اتفاق بیفتد، نتیجه اش می شود همین صحنه زشت و زننده!
شرط مهم امر به معروف و نهی از منکر آن است که فرد آمر یا ناهی، "احتمال تأثیر" بدهد. واقعاً مگر می شود کسی را که نوع خاصی از پوشش را انتخاب کرده با جمله ای مانند این که "خانم حجابت را رعایت کن" متقاعد کرد؟!
وقتی در رساله ها این شرط به زبان فارسی سلیس نوشته شده و بارها گفته اند، فقط یک نادان ممکن است متوجه موضوعی به این سادگی نشود و نادان ها همیشه هزینه زا هستند. اولین هزینه شان نیز متوجه چیزی است که از آن دفاع می کنند.
3 - اگر سال ها در اتاق فکر موساد بنشینند و فکر کنند که چگونه مردم ایران با مقابل یکدیگر قرار دهند، فکری بهتر از این به مخیله شان نمی رسد که پوشش نیمی از مردم ایران، یعنی زنان را به "مسأله" تبدیل کنند و با تحریک احساسات مذهبی، زمینه نزاع و برخورد بین آنها را فراهم کنند.
این که به مغازه داران می گویند مراقب حجاب مشتریان باشید یا به مشتریانی که حجاب را رعایت نمی کنند خدمات ندهید و بیرون شان کنید، مصداق بارز زمینه سازی برای تقابل است.
شگفتا که وقتی حکومت با آن همه قدرت و امکانات - از فرهنگی گرفته تا قهری - نتوانسته موضوع حجاب را آن گونه که خود می خواهد شکل دهد، چگونه از مغازه دار یا راننده تاکسی که برای نان شب خانواده شان کرکره مغازه را بالا می دهند و استارت می زنند، چنین انتظاری دارد؟!
4 - خدا را شکر که این ماجرا در مغازه لبنیاتی رخ داد و همه چیز با یک سطل ماست برگزار شد و الا اگر در جایی مثل ابزار فروشی یا فروشگاه مواد شیمیایی اتفاق می افتاد، معلوم نبود که "دست بی قرار" چه چیزی حمله می کرد، چکش؟ تیشه؟ یا اسید؟!
خدا خیلی رحم کرد!
5 - خدا کند پرونده این شخص که اصل امر به معروف و نهی از منکر را یک تنه مانند "لیاخوف روسی" به توپ بست، با قاطعیت و شفافیت رسیدگی شود و با این عنوان احتمالی که "ماست ریز" از خودمان است، "ماست مالی" نشود. این حکم نیز، هر چه باشد، فراتر از یک حکم قضایی، بخشی از تاریخ معاصر خواهد بود.
6 - مسؤولان فکر نکنند که با داغ کردن بحث حجاب، مشکلات اصلی مردم مانند گرانی و تورم به حاشیه می رود. اگر به قیمت پارسال حساب کنیم احتمالا با هزینه این یک سطل ماست که بر سر آن دو کوبید، می شد دو سطل برداشت و کوبید تا اثر تربیتی اش هم بیشتر شود! (گرانی با یک مثال ساده برای این که امثال این فرد هم بفهمند!)
مسؤولان بدانند معیشت مردم با بازی های سیاسی و حاشیه سازی ها، از کانون مطالبات عمومی خارج نخواهد شد و باید پاسخگو باشند.
در این باره 6 نکته زیر قابل ذکر است:
1 - اگر یکی از خوارج - همان ها که علیه "حضرت علی علیه السلام" شورش کردند - وارد مغازه لبنیات فروشی در طرقبه مشهد می شد و می خواست دو خانم بی حجاب را نهی از منکر کند و شمشیرش دم دست نبود و ماست دم دست بود، حتماً کاسه ماست را بر سر آن دو می کوبید تا مبادا فریضه امر به معروف و نهی از منکر و دستور الهی حجاب زمین بماند که "لا حکم الا لله".
خوارج شاخ و دم نداشتند؛ همین شکلی بودند.
2 - وقتی امر به معروف و نهی از منکر این گونه تصور شده که به هر شکل ممکن باید آنچه من می گویم اتفاق بیفتد، نتیجه اش می شود همین صحنه زشت و زننده!
شرط مهم امر به معروف و نهی از منکر آن است که فرد آمر یا ناهی، "احتمال تأثیر" بدهد. واقعاً مگر می شود کسی را که نوع خاصی از پوشش را انتخاب کرده با جمله ای مانند این که "خانم حجابت را رعایت کن" متقاعد کرد؟!
وقتی در رساله ها این شرط به زبان فارسی سلیس نوشته شده و بارها گفته اند، فقط یک نادان ممکن است متوجه موضوعی به این سادگی نشود و نادان ها همیشه هزینه زا هستند. اولین هزینه شان نیز متوجه چیزی است که از آن دفاع می کنند.
3 - اگر سال ها در اتاق فکر موساد بنشینند و فکر کنند که چگونه مردم ایران با مقابل یکدیگر قرار دهند، فکری بهتر از این به مخیله شان نمی رسد که پوشش نیمی از مردم ایران، یعنی زنان را به "مسأله" تبدیل کنند و با تحریک احساسات مذهبی، زمینه نزاع و برخورد بین آنها را فراهم کنند.
این که به مغازه داران می گویند مراقب حجاب مشتریان باشید یا به مشتریانی که حجاب را رعایت نمی کنند خدمات ندهید و بیرون شان کنید، مصداق بارز زمینه سازی برای تقابل است.
شگفتا که وقتی حکومت با آن همه قدرت و امکانات - از فرهنگی گرفته تا قهری - نتوانسته موضوع حجاب را آن گونه که خود می خواهد شکل دهد، چگونه از مغازه دار یا راننده تاکسی که برای نان شب خانواده شان کرکره مغازه را بالا می دهند و استارت می زنند، چنین انتظاری دارد؟!
4 - خدا را شکر که این ماجرا در مغازه لبنیاتی رخ داد و همه چیز با یک سطل ماست برگزار شد و الا اگر در جایی مثل ابزار فروشی یا فروشگاه مواد شیمیایی اتفاق می افتاد، معلوم نبود که "دست بی قرار" چه چیزی حمله می کرد، چکش؟ تیشه؟ یا اسید؟!
خدا خیلی رحم کرد!
5 - خدا کند پرونده این شخص که اصل امر به معروف و نهی از منکر را یک تنه مانند "لیاخوف روسی" به توپ بست، با قاطعیت و شفافیت رسیدگی شود و با این عنوان احتمالی که "ماست ریز" از خودمان است، "ماست مالی" نشود. این حکم نیز، هر چه باشد، فراتر از یک حکم قضایی، بخشی از تاریخ معاصر خواهد بود.
6 - مسؤولان فکر نکنند که با داغ کردن بحث حجاب، مشکلات اصلی مردم مانند گرانی و تورم به حاشیه می رود. اگر به قیمت پارسال حساب کنیم احتمالا با هزینه این یک سطل ماست که بر سر آن دو کوبید، می شد دو سطل برداشت و کوبید تا اثر تربیتی اش هم بیشتر شود! (گرانی با یک مثال ساده برای این که امثال این فرد هم بفهمند!)
مسؤولان بدانند معیشت مردم با بازی های سیاسی و حاشیه سازی ها، از کانون مطالبات عمومی خارج نخواهد شد و باید پاسخگو باشند.