تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۳۶
کد مطلب : ۴۶۰۱۰۴
چهار فرضیه در باب چرایی جنگ افروزی جدید؛
پشتپرده جنگ طلبی جدید علیاف علیه ارمنستان
۰
کبنا ؛با گذشت دو سال و نیم از جنگ بزرگ قرهباغ در سال ۲۰۲۰ بار دیگر ابرهای جنگ بر آسمان مناسبات ارمنستان و جمهوری آذربایجان سایه انداختهاند. گزارشهای رسانهای و اظهارات مقامهای رسمی باکو و ایروان، از احتمال آغاز درگیری جدید دیگری میان ارتشهای دو کشور حکایت دارند. هر چند طی بیش از یک سال گذشته درگیریهای محدودی را میان دو طرف شاهد بودهایم، اما ظاهرا این بار ماجرا متفاوت بوده و شاید یک جنگ بزرگ جدید را شاهد باشیم.
به گزارش کبنا، در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰ (۶ مهر ۱۳۹۹) نظامیان دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان به مدت شش هفته (۴۴ روز) بر سر قرهباغ کوهستانی وارد جنگ شدند. در نتیجه این جنگ پیروزیای بزرگ برای باکو حاصل شد. دو کشور با وساطت روسیه در ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ (۲۰ آبان ۲۰۲۰) توافقنامه آتشبس را امضا کردند که طی آن کنترل آذربایجان بر بخشهایی از قره باغ کوهستانی از سوی ایراوان به رسمیت شناخته شد.
پس از این توافق صلح، اختلافات مرزی میان دو کشور به صورت کجدارو مریز ادامه داشت. حتی در دو مرحله مرداد ۱۴۰۰ و مرداد ۱۴۰۱، درگیریهای جدید میان دو کشور اتفاق افتاد، اما در مقطع جدید به نظر میرسد ناقوس جنگی بزرگتر و جدیتر میان دو طرف به صدا در آمده است. اخیرا وزارت امور خارجه ارمنستان چهار روز پیش با انتشار بیانیهای اعلام کرد که جمهوری آذربایجان برای یک تجاوز جدید به منطقه قرهباغ و نسلکشی ارامنه آماده میشود. در مقابل، اوایل هفته جاری آیخان حاجی زاده سخنگوی وزارت خارجه جمهوری آذربایجان گفت که ایروان علاقهای به صلح و ثبات در منطقه ندارد، زیرا از پذیرفتن پیشنهاد صلحی که شامل کنار گذاشتن ادعاهای ارضی ارمنستان علیه جمهوری آذربایجان میشود، طفره میرود.
همچنین، وزارت دفاع جمهوری آذربایجان با صدور بیانیهای رسمی، ارمنستان را به انتقال غیرقانونی محموله نظامی به منطقه قرهباغ متهم کرد. این وزارتخانه مدعی شد که گروههای مسلح غیرقانونی ارمنی در داخل خاک جمهوری آذربایجان که نیروهای حافظ صلح روسیه به طور موقت در آن مستقر هستند، با استفاده از جادههای خاکی جایگزین برای جاده شوشا - لاچین، به انتقال محمولههای نظامی از ارمنستان به منطقه قرهباغ ادامه میدهند.
معمای کریدور زنگزور – لاچین
بر خلاف گذشته به نظر میرسد این بار به نظر میرسد دیگر جنگ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قرهباغ کوهستانی نخواهد بود، بلکه تمرکز باکو بر جنوب آذربایجان معطوف شده است. تمامی شواهد حاکی از آن است که میدان درگیری جدید میان باکو و ایروان بر کریدور زنگزور معطوف خواهد بود. در مرداد ماه ۱۴۰۱ یعنی حدود ۷ ماه قبل، که درگیری نسبتا شدیدی میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان به وقوع پیوست، بر خلاف تمامی حملات گذشته، تمرکز ارتش باکو بر حملات به جنوب ارمنستان و محدوده استان سیونیک بود. بعد از این حملات بود که تمامی نگاهها به سوی هدفگذاری الهام علیاف برای اجرایی کردن طرح "دالان بین المللی تورانی" با حمایت ترکیه و اسرائیل جلب شد.
بعد از این مقطع آشکار شد که علیاف، با همراهی متحدان خود دالان «زنگزور- لاچین» یعنی شاهراه ارتباطی برای پیوند آسیا و اروپا را کنترل کند. منطقه زنگزور در شرق ارمنستان و در محدوده استان «سیونیک» یعنی کانون حملات جدید ارتش آذربایجان قرار دارد. سیونیک از شرق توسط جمهوری آذربایجان و از غرب توسط نخجوان احاطه شده است و فقط مرز ۴۴ کیلومتری از جنوب با جمهوری اسلامی ایران دارد. این گذرگاه، ارمنستان را به منطقه قره باغ کوهستانی متصل میکند.
دولت جمهوری آذربایجان طی ماههای اخیر به صورت آشکار و پنهان انگیزه خود برای تسلط بر این منطقه را پنهان نکرده است. بنا بر ادعای دولت ارمنستان، از ۱۲ دسامبر ۲۰۲۲ (۲۱ آذر ۱۴۰۱) جمهوری آذربایجان، کریدور لاچین را مسدود کرده است. دولت باکو با این اقدام منطقه "آرتساخ" (قره باغ) را در محاصره قرار داده است؛ چرا که این گذرگاه تنها مسیر اتصال ارامنه قره باغ به ارمنستان است.
دولت ارمنستان پس از بسته شدن گذرگاه لاچین به دادگاه لاهه شکایت کرد. در نتیجه شکایت ایروان، دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) در ۱۵ مارس ۲۰۲۳ (۲۴ اسفند ۱۴۰۱) حکم به باز کردن گذرگاه لاچین در منطقه قره باغ کوهستانی داد. دادگاه لاهه در حکم نهایی خود با تایید بسته بودن گذرگاه لاچین، در حکم خود اعلام کرد که آذربایجان باید تمام اقداماتی را که در اختیار دارد برای اطمینان از حرکت بدون مانع افراد، وسایل نقلیه و محمولهها در طول کریدور لاچین در هر دو جهت انجام دهد.
با وجود صدور رای دادگاه لاهه به نفع ارمنستان، دولت باکو با صراحت نشان داده که از ارادهای جدی برای ایجاد دالان زنگزور – لاچین برخوردار است. در مهمترین مصداق، الهام علی اف، در اواخر اسفند ماه با انتشار ویدئویی تاکید کرد، برای اینکه ارمنستان راحت زندگی کند باید شرایط ما را بپذیرد. او میگوید: «ارمنستان باید قره باغ را به عنوان خاک آذربایجان رسماً به رسمیت بشناسند. باید با ما پیمان صلح امضا کند و طبق شرایط ما اقدامات تحدید حدود مرزها را انجام دهند.»
رسانههای ارمنی نیز در چند روز اخیرگزارش دادهاند که در دور جدید حمله جمهوری آذربایجان انجام یک حمله برقآسا و یک روزه از غرب و شرق برای گرفتن یک کریدور است. ظاهرا اشاره آنها به حمله احتمالی به استان سیونیک در جنوب ارمنستان است که از دو سوی شرق و غرب میتواند مورد تهاجم جمهوری آذربایجان قرار بگیرد.
چهار فرضیه در باب چرایی جنگ افروزی جدید
اینکه جمهوری آذربایجان و ارمنستان به عنوان دو کشور بر خاسته از خاکسترهای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، با یکدیگر اختلافات مرزی عمیقی داشته و دارند، برکسی پوشیده نیست. در چند سال اخیر نیز که موازنه قوا به نوعی به نفع باکو تغییر یافته، انگیزه سران این کشور برای پیشرفت در نواحی مرز مشترک با ارمنستان، دو چندان شده است. فراتر از این مساله روتین، این پرسش قابل طرح است که چرا در مقطع کنونی احتمال وقوع جنگ جدید بالا گرفته است؟ آیا دست یا دستهای پنهانی پشت جنگافروزی جدید میان ایروان و باکو قرار دارند؟ در پاسخ به این پرسش میتوان به چهار فرضیه قابل تامل اشاره کرد.
فرضیه نخست؛ انتخابات ترکیه و نیاز مبرم اردوغان به پیروزی برزگ در دالان تورانی
یکی از فرضیات جدی پیرامون چرایی بالا گرفتن تنشها میان باکو و ایروان در مقطع کنونی و احتمال وقوع دور جدید درگیری میان دو کشور، به نیاز مبرم اردوغان به جنگ پیوند خورده است. حدود ۵۰ روز تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی ترکیه ۱۴ می ۲۰۲۳ (۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱) باقیمانده و اکثر نظرسنجیها از این امر حکایت دارند که این بار اردوغان و حزب عدالت و توسعه (AKP) در مقابل ائتلاف ششگانه اپوزیسیون به رهبری کمال کلیچدار اغلو، شانس زیادی برای پیروزی نخواهند داشت. همین امر از نگاه برخی از ناظران انگیزهای جدی برای رجب طیب اردوغان است تا برای تداوم حضور دو دههای خود در راس قدرت ترکیه، به جنگافروزی در جبهه تنش باکو و ایروان متوسل شود.
اردوغان در سالهای گذشته همانند یک شعبدهباز از بستر بحرانهای مختلف، از شگفتیهایی خاص خود برای پیروزی بر رقبا رونمایی کرده است. برای نمونه در سال ۲۰۱۸ به جنگ علیه کردهای سوریه متوسل و پیروز میدان انتخابات شد. این بار نیز به نظر میرسد اردوغان به کسب یک موفقیت بزرگ در اجرایی کردن طرح "دالان بین المللی تورانی" در آستانه انتخابات نیاز دارد. تسخیر کریدور لاچین –زنگزور، به طور حتم میتواند در آستانه انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری ترکیه تاثیری عمیق را بر آرای شهروندان این کشور داشته باشد. بسیاری از ناظران سیاسی موفقیت در ایجاد چنین کریدوری را تضمینی برای پیروزی اردوغان ارزیابی میکنند.
فرضیه دوم؛ دستان پنهان اسرائیل برای کشاندن ایران به دایره جنگ
علاوه بر نیاز اردوغان به برافروختن جنگ در میدان زنگزور- لاچین، یک فرضیه دیگر در ارتباط با اهداف شوم اسرائیل است. در نتیجه تحولات بعد از شهریور ۱۴۰۱، نمایان شد که جنوب ارمنستان و دالان زنگزور – لاچین، نه تنها برای باکو و ایروان بلکه برای ایران دارای اهمیت استراتژیک ویژه است.
در صورت کنترل باکو بر این استان، عملا بخشی از راه ارتباطی ایران با ارمنستان و به تبع آن ارواسیا و اروپا در اختیار آذربایجان و متحداناش قرار میگیرد. این مسیر محل سالانه میلیونها دلار تجارت خارجی ایران با همسایگان و حتی کشورهای اروپایی است. اساسا کنترل باکو بر استان سیونیک میتواند به کانون برای حضور نظامی اسرائیل در مرز شمالی ایران در منطقه زنگزور تبدیل شود. همچنین، کنترل این منطقه موجب خواهد شد که آنکارا و باکو دست بالا را در زمینه انرژی و ترانزیتی نسبت به تهران داشته باشند.
تهران نیز با آگاهی از چنین اهمیتی، طی ماههای گذشته با حساسیت ویژه تحولات میان دو کشور را پیگیری کرده است. برگزاری رزمایش سپاه در منطقه عمومی رود ارس و بازگشایی کنسولگری ایران در شهر قاپان استان سیونیک ارمنستان، از جمله واکنشهای ایران به این موضوع بوده است. حالا برخی ناظران بر این باور هستند که اسرائیل با آگاهی از حساسیتها و نگرانیهای ایران، قصد دارد پای تهران را به جنگ آذربایجان با ارمنستان باز کرده تا از این طریق بهانه لازم را برای حمله به تاسیسات هستهای ایران کسب کند.
فرضیه سوم؛ رویای علی اف و فرصت تاریخیای که نباید از دست برود
دیگر فرضیه قابل طرح در ارتباط با چرایی جنگ افروزی باکو علیه ایروان در مقطع کنونی، در پیوند با زمانشناسی علیاف و متحداناش از شرایط برای اجرایی کردن رویایی ایجاد دالان زنگزور – لاچین است. بر اساس این فرضیه، مقامهای باکو با آگاهی از معادلات سیاسی در عرصه منطقهای و فرامنطقهای مقطع کنونی را بهترین زمان برای حمله به ارمنستان تشخیص دادهاند. از یک سو، روسیه به عنوان یکی از حامیان ارمنستان طی سه دهه گذشته، درگیر در بحران اوکراین است و نمیخواهد جبهه دیگری از بحران را بر روی خود بگشاید. در نتیجه احتمال اینکه روسها مداخله جدیای در حمله باکو برای تصرف استان سیونیک داشته باشند، بعید به نظر میرسد.
از سوی دیگر، استراتژیستهای آذری چنین میپندارند که کشورهای غربی نیز با وجود هویت مسیحی ارمنیها، به واسطه درگیری در جنگ اوکراین احتمالا اقدامی جدی را در مسیر تقویت ارمنستان انجام نخواهند داد. افزون بر این دو مورد، مقامهای سیاسی باکو شاید چنین بپندارند که ایران نیز حداقل در مقطع کنونی امکان مداخله جدی را در درگیری احتمالی نخواهد داشت. آنها بر این باور هستند که در صورت عادی شدن وضعیت و خروج منطقه از بحران، شانس تصرف جنوب ارمنستان را از دست خواهند داد.
فرضیه چهارم؛ تلهگذاری ارمنستان برای باکو به منظور تحریک آنها به حمله
در سوی مقابل سه فرضیه مطرح شده، فرضیه قابل طرح دیگر این است که این ارمنستان است که فضا را به سوی تحریک باکو با آغاز یک جنگ جدید هدایت کرده و میکند. برخی ناظران سیاسی بر این باور هستند که نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان، برای احیای وجهه و جبران شکست نوامبر ۲۰۲۰ نیازمند جنگی جدید است که این بار شکست باکو را در پی داشته باشد.
استدلال آنها این است که ایروان از سوی ایران و کشورهای غربی، تضمینهایی را برای حمایت نظامی قابل توجه کسب کرده است. البته این فرضیه با وجود مطرح بودن روی کاغذ، در زمینه میدانی با محدودیتهای بسیاری همراه خواهد بود، اما میتواند در مقام یک احتمال جدی همچنان مطرح باشد.
به گزارش کبنا، در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰ (۶ مهر ۱۳۹۹) نظامیان دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان به مدت شش هفته (۴۴ روز) بر سر قرهباغ کوهستانی وارد جنگ شدند. در نتیجه این جنگ پیروزیای بزرگ برای باکو حاصل شد. دو کشور با وساطت روسیه در ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ (۲۰ آبان ۲۰۲۰) توافقنامه آتشبس را امضا کردند که طی آن کنترل آذربایجان بر بخشهایی از قره باغ کوهستانی از سوی ایراوان به رسمیت شناخته شد.
پس از این توافق صلح، اختلافات مرزی میان دو کشور به صورت کجدارو مریز ادامه داشت. حتی در دو مرحله مرداد ۱۴۰۰ و مرداد ۱۴۰۱، درگیریهای جدید میان دو کشور اتفاق افتاد، اما در مقطع جدید به نظر میرسد ناقوس جنگی بزرگتر و جدیتر میان دو طرف به صدا در آمده است. اخیرا وزارت امور خارجه ارمنستان چهار روز پیش با انتشار بیانیهای اعلام کرد که جمهوری آذربایجان برای یک تجاوز جدید به منطقه قرهباغ و نسلکشی ارامنه آماده میشود. در مقابل، اوایل هفته جاری آیخان حاجی زاده سخنگوی وزارت خارجه جمهوری آذربایجان گفت که ایروان علاقهای به صلح و ثبات در منطقه ندارد، زیرا از پذیرفتن پیشنهاد صلحی که شامل کنار گذاشتن ادعاهای ارضی ارمنستان علیه جمهوری آذربایجان میشود، طفره میرود.
همچنین، وزارت دفاع جمهوری آذربایجان با صدور بیانیهای رسمی، ارمنستان را به انتقال غیرقانونی محموله نظامی به منطقه قرهباغ متهم کرد. این وزارتخانه مدعی شد که گروههای مسلح غیرقانونی ارمنی در داخل خاک جمهوری آذربایجان که نیروهای حافظ صلح روسیه به طور موقت در آن مستقر هستند، با استفاده از جادههای خاکی جایگزین برای جاده شوشا - لاچین، به انتقال محمولههای نظامی از ارمنستان به منطقه قرهباغ ادامه میدهند.
معمای کریدور زنگزور – لاچین
بر خلاف گذشته به نظر میرسد این بار به نظر میرسد دیگر جنگ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قرهباغ کوهستانی نخواهد بود، بلکه تمرکز باکو بر جنوب آذربایجان معطوف شده است. تمامی شواهد حاکی از آن است که میدان درگیری جدید میان باکو و ایروان بر کریدور زنگزور معطوف خواهد بود. در مرداد ماه ۱۴۰۱ یعنی حدود ۷ ماه قبل، که درگیری نسبتا شدیدی میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان به وقوع پیوست، بر خلاف تمامی حملات گذشته، تمرکز ارتش باکو بر حملات به جنوب ارمنستان و محدوده استان سیونیک بود. بعد از این حملات بود که تمامی نگاهها به سوی هدفگذاری الهام علیاف برای اجرایی کردن طرح "دالان بین المللی تورانی" با حمایت ترکیه و اسرائیل جلب شد.
بعد از این مقطع آشکار شد که علیاف، با همراهی متحدان خود دالان «زنگزور- لاچین» یعنی شاهراه ارتباطی برای پیوند آسیا و اروپا را کنترل کند. منطقه زنگزور در شرق ارمنستان و در محدوده استان «سیونیک» یعنی کانون حملات جدید ارتش آذربایجان قرار دارد. سیونیک از شرق توسط جمهوری آذربایجان و از غرب توسط نخجوان احاطه شده است و فقط مرز ۴۴ کیلومتری از جنوب با جمهوری اسلامی ایران دارد. این گذرگاه، ارمنستان را به منطقه قره باغ کوهستانی متصل میکند.
دولت جمهوری آذربایجان طی ماههای اخیر به صورت آشکار و پنهان انگیزه خود برای تسلط بر این منطقه را پنهان نکرده است. بنا بر ادعای دولت ارمنستان، از ۱۲ دسامبر ۲۰۲۲ (۲۱ آذر ۱۴۰۱) جمهوری آذربایجان، کریدور لاچین را مسدود کرده است. دولت باکو با این اقدام منطقه "آرتساخ" (قره باغ) را در محاصره قرار داده است؛ چرا که این گذرگاه تنها مسیر اتصال ارامنه قره باغ به ارمنستان است.
دولت ارمنستان پس از بسته شدن گذرگاه لاچین به دادگاه لاهه شکایت کرد. در نتیجه شکایت ایروان، دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) در ۱۵ مارس ۲۰۲۳ (۲۴ اسفند ۱۴۰۱) حکم به باز کردن گذرگاه لاچین در منطقه قره باغ کوهستانی داد. دادگاه لاهه در حکم نهایی خود با تایید بسته بودن گذرگاه لاچین، در حکم خود اعلام کرد که آذربایجان باید تمام اقداماتی را که در اختیار دارد برای اطمینان از حرکت بدون مانع افراد، وسایل نقلیه و محمولهها در طول کریدور لاچین در هر دو جهت انجام دهد.
با وجود صدور رای دادگاه لاهه به نفع ارمنستان، دولت باکو با صراحت نشان داده که از ارادهای جدی برای ایجاد دالان زنگزور – لاچین برخوردار است. در مهمترین مصداق، الهام علی اف، در اواخر اسفند ماه با انتشار ویدئویی تاکید کرد، برای اینکه ارمنستان راحت زندگی کند باید شرایط ما را بپذیرد. او میگوید: «ارمنستان باید قره باغ را به عنوان خاک آذربایجان رسماً به رسمیت بشناسند. باید با ما پیمان صلح امضا کند و طبق شرایط ما اقدامات تحدید حدود مرزها را انجام دهند.»
رسانههای ارمنی نیز در چند روز اخیرگزارش دادهاند که در دور جدید حمله جمهوری آذربایجان انجام یک حمله برقآسا و یک روزه از غرب و شرق برای گرفتن یک کریدور است. ظاهرا اشاره آنها به حمله احتمالی به استان سیونیک در جنوب ارمنستان است که از دو سوی شرق و غرب میتواند مورد تهاجم جمهوری آذربایجان قرار بگیرد.
چهار فرضیه در باب چرایی جنگ افروزی جدید
اینکه جمهوری آذربایجان و ارمنستان به عنوان دو کشور بر خاسته از خاکسترهای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، با یکدیگر اختلافات مرزی عمیقی داشته و دارند، برکسی پوشیده نیست. در چند سال اخیر نیز که موازنه قوا به نوعی به نفع باکو تغییر یافته، انگیزه سران این کشور برای پیشرفت در نواحی مرز مشترک با ارمنستان، دو چندان شده است. فراتر از این مساله روتین، این پرسش قابل طرح است که چرا در مقطع کنونی احتمال وقوع جنگ جدید بالا گرفته است؟ آیا دست یا دستهای پنهانی پشت جنگافروزی جدید میان ایروان و باکو قرار دارند؟ در پاسخ به این پرسش میتوان به چهار فرضیه قابل تامل اشاره کرد.
فرضیه نخست؛ انتخابات ترکیه و نیاز مبرم اردوغان به پیروزی برزگ در دالان تورانی
یکی از فرضیات جدی پیرامون چرایی بالا گرفتن تنشها میان باکو و ایروان در مقطع کنونی و احتمال وقوع دور جدید درگیری میان دو کشور، به نیاز مبرم اردوغان به جنگ پیوند خورده است. حدود ۵۰ روز تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی ترکیه ۱۴ می ۲۰۲۳ (۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱) باقیمانده و اکثر نظرسنجیها از این امر حکایت دارند که این بار اردوغان و حزب عدالت و توسعه (AKP) در مقابل ائتلاف ششگانه اپوزیسیون به رهبری کمال کلیچدار اغلو، شانس زیادی برای پیروزی نخواهند داشت. همین امر از نگاه برخی از ناظران انگیزهای جدی برای رجب طیب اردوغان است تا برای تداوم حضور دو دههای خود در راس قدرت ترکیه، به جنگافروزی در جبهه تنش باکو و ایروان متوسل شود.
اردوغان در سالهای گذشته همانند یک شعبدهباز از بستر بحرانهای مختلف، از شگفتیهایی خاص خود برای پیروزی بر رقبا رونمایی کرده است. برای نمونه در سال ۲۰۱۸ به جنگ علیه کردهای سوریه متوسل و پیروز میدان انتخابات شد. این بار نیز به نظر میرسد اردوغان به کسب یک موفقیت بزرگ در اجرایی کردن طرح "دالان بین المللی تورانی" در آستانه انتخابات نیاز دارد. تسخیر کریدور لاچین –زنگزور، به طور حتم میتواند در آستانه انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری ترکیه تاثیری عمیق را بر آرای شهروندان این کشور داشته باشد. بسیاری از ناظران سیاسی موفقیت در ایجاد چنین کریدوری را تضمینی برای پیروزی اردوغان ارزیابی میکنند.
فرضیه دوم؛ دستان پنهان اسرائیل برای کشاندن ایران به دایره جنگ
علاوه بر نیاز اردوغان به برافروختن جنگ در میدان زنگزور- لاچین، یک فرضیه دیگر در ارتباط با اهداف شوم اسرائیل است. در نتیجه تحولات بعد از شهریور ۱۴۰۱، نمایان شد که جنوب ارمنستان و دالان زنگزور – لاچین، نه تنها برای باکو و ایروان بلکه برای ایران دارای اهمیت استراتژیک ویژه است.
در صورت کنترل باکو بر این استان، عملا بخشی از راه ارتباطی ایران با ارمنستان و به تبع آن ارواسیا و اروپا در اختیار آذربایجان و متحداناش قرار میگیرد. این مسیر محل سالانه میلیونها دلار تجارت خارجی ایران با همسایگان و حتی کشورهای اروپایی است. اساسا کنترل باکو بر استان سیونیک میتواند به کانون برای حضور نظامی اسرائیل در مرز شمالی ایران در منطقه زنگزور تبدیل شود. همچنین، کنترل این منطقه موجب خواهد شد که آنکارا و باکو دست بالا را در زمینه انرژی و ترانزیتی نسبت به تهران داشته باشند.
تهران نیز با آگاهی از چنین اهمیتی، طی ماههای گذشته با حساسیت ویژه تحولات میان دو کشور را پیگیری کرده است. برگزاری رزمایش سپاه در منطقه عمومی رود ارس و بازگشایی کنسولگری ایران در شهر قاپان استان سیونیک ارمنستان، از جمله واکنشهای ایران به این موضوع بوده است. حالا برخی ناظران بر این باور هستند که اسرائیل با آگاهی از حساسیتها و نگرانیهای ایران، قصد دارد پای تهران را به جنگ آذربایجان با ارمنستان باز کرده تا از این طریق بهانه لازم را برای حمله به تاسیسات هستهای ایران کسب کند.
فرضیه سوم؛ رویای علی اف و فرصت تاریخیای که نباید از دست برود
دیگر فرضیه قابل طرح در ارتباط با چرایی جنگ افروزی باکو علیه ایروان در مقطع کنونی، در پیوند با زمانشناسی علیاف و متحداناش از شرایط برای اجرایی کردن رویایی ایجاد دالان زنگزور – لاچین است. بر اساس این فرضیه، مقامهای باکو با آگاهی از معادلات سیاسی در عرصه منطقهای و فرامنطقهای مقطع کنونی را بهترین زمان برای حمله به ارمنستان تشخیص دادهاند. از یک سو، روسیه به عنوان یکی از حامیان ارمنستان طی سه دهه گذشته، درگیر در بحران اوکراین است و نمیخواهد جبهه دیگری از بحران را بر روی خود بگشاید. در نتیجه احتمال اینکه روسها مداخله جدیای در حمله باکو برای تصرف استان سیونیک داشته باشند، بعید به نظر میرسد.
از سوی دیگر، استراتژیستهای آذری چنین میپندارند که کشورهای غربی نیز با وجود هویت مسیحی ارمنیها، به واسطه درگیری در جنگ اوکراین احتمالا اقدامی جدی را در مسیر تقویت ارمنستان انجام نخواهند داد. افزون بر این دو مورد، مقامهای سیاسی باکو شاید چنین بپندارند که ایران نیز حداقل در مقطع کنونی امکان مداخله جدی را در درگیری احتمالی نخواهد داشت. آنها بر این باور هستند که در صورت عادی شدن وضعیت و خروج منطقه از بحران، شانس تصرف جنوب ارمنستان را از دست خواهند داد.
فرضیه چهارم؛ تلهگذاری ارمنستان برای باکو به منظور تحریک آنها به حمله
در سوی مقابل سه فرضیه مطرح شده، فرضیه قابل طرح دیگر این است که این ارمنستان است که فضا را به سوی تحریک باکو با آغاز یک جنگ جدید هدایت کرده و میکند. برخی ناظران سیاسی بر این باور هستند که نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان، برای احیای وجهه و جبران شکست نوامبر ۲۰۲۰ نیازمند جنگی جدید است که این بار شکست باکو را در پی داشته باشد.
استدلال آنها این است که ایروان از سوی ایران و کشورهای غربی، تضمینهایی را برای حمایت نظامی قابل توجه کسب کرده است. البته این فرضیه با وجود مطرح بودن روی کاغذ، در زمینه میدانی با محدودیتهای بسیاری همراه خواهد بود، اما میتواند در مقام یک احتمال جدی همچنان مطرح باشد.