تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۴۰
کد مطلب : ۴۶۰۰۸۸
رییس گروه عربستانشناسی موسسه ایرانی غرب آسیا میگوید
علیخانی: منطقه نیاز به تعامل ایران و عربستان به عنوان دو قدرت غرب آسیا دارد
۰
کبنا ؛رییس گروه «عربستانشناسی موسسه ایرانی غرب آسیا» میگوید: توافق میان ایران و عربستان در مقطع کنونی نیاز کلیدی بود، این دو همسایه نمیتوانند در تقابل و تعارض باشند و منابع و انرژی خود را صرف خنثی کردن و رقابت و تعارض با هم کنند. منطقه نیاز به همکاری این دو قدرت غرب آسیا دارد.
۱۹ اسفندماه، پس از انجام چند روز مذاکرات فشرده میان دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران با همتای سعودی خود در پکن، بیانیه سهجانبهای با امضای «علی شمخانی» نماینده رهبر معظم انقلاب و دبیر شورای عالی امنیت ملی، «مساعد بنمحمد العیبان» وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی و «وانگ ئی» عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست و رئیس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب و عضو شورای دولتی جمهوری خلق چین در مورد از سرگیری روابط تهران و ریاض منتشر شد و اینگونه مسیر برای آغاز دوباره مناسبات ایران و عربستان بعد از هفت سال هموار شد.
از سرگیری روابط میان ایران و عربستان موضوعی است که باید دلایل احیای مناسبات دو کشور بعد از ۷ سال و دیگر ابعاد آن مورد بررسی قرار گیرد.
ایرنا در گفت وگو با «مهدی علیخانی» رییس گروه عربستانشناسی موسسه ایرانی غرب آسیا پرداخته تا به این سوالات پاسخ دهد که چرا با وجود منافع گسترده همکاری راهبردی ایران و عربستان، حصول توافق ۷ سال به طول انجامید و چه عاملی در مقطع کنونی منجر به شکل گیری آن شد؟ و در ادامه نقش چین در شکل گیری این توافق چه بود و پیامدهای این توافق چگونه چه مواردی میتواند باشد؟
تحولات منطقهای و بینالمللی دلیل اصلی قطع مناسبات ایران و عربستان بود
علیخانی در پاسخ با اشاره به نقش کلیدی و اثرگذار ایر ان و عربستان در منطقه غرب آسیا و حوزه خلیج فارس بیان داشت: مناسبات و تعاملهای میان ایران و عربستان آثار خود را فراتر از منطقه خلیج فارس خواهد گذاشت، به همین دلیل نوع کنش و تعاملی که میان این دو کشور برقرار میشود، محدوده گستردهای شامل حوزه مدیترانه و منطقه شمال آفریقا را در بر میگیرد.
رییس گروه عربستانشناسی موسسه ایرانی غرب آسیا در ادامه میافزاید: در طول یک دهه اخیر که جنبه تعارضی روابط ایران و عربستان برجسته و آشکار شده بود و این جنبه تعارضی آشکار شده با واقعه سفارت عربستان در تهران و قطع رابطه از جانب سعودی ملموس تر و عیانتر از گذشته شد.
به گفته علیخانی اتفاقات بعد از اعدام «آیتالله باقر النمر» در سال ۱۳۹۴ بهانهای برای قطع مناسبات عربستان با ایران بود. این قطع رابطه بیشتر به دلیل تحولات منطقهای و بین المللی بود که در چند سال منتهی به رخداد قطع رابطه رقم خورده بود. از جمله مهمترین آن میتوان به تحولات و ناآرامیها جهان عرب در سال ۲۰۱۱ در سطح منطقهای، بحران سوریه اشاره کرد. همچنین در سطح بینالمللی تغییر مناسبات میان ایران و قدرتهای بزرگ که در قالب توافق هستهای متجلی شد و این به منزله آن بود که ایران با فراغ بال بیشتری در سطح منطقهای می تواند به ایفای نقش بپردازد بدون شک این موضوع مطلوب عربستان و رژیم صهیونیستی نبود به همین دلیل مجموعهای از تحرکات را این کشورها به همراه برخی از متحدان خود شکل دادند تا بعد از اینکه توافق شکل گرفت بتوانند این توافق را به چالش بکشند.
دلایل عربستان برای احیای روابط با ایران
رییس گروه عربستانشناسی موسسه ایرانی غرب آسیا براین باور است؛ واقعه حمله به سفارت عربستان فرصتی را در اختیار عربستان قرار داد تا به سمت به چالش کشیدن موقعیت جدید ایران حرکت کند و از این واقعه بتواند بهرهبرداری کند تا اینکه روبط منطقهای و بینالمللی ایران به چالش بکشد. در مدت زمانی که این رابطه به صورت رسمی از جانب عربستان قطع شده بود کشورهای مختلفی پیشنهاد میانجیگری دادند اما عربستان هرگونه مذاکره را منوط به تغییر سیاستهای ایران در منطقه قرار داده بود.
علیخانی افزود: آن چیزی که عربستان از تغییر موضع ایران مطرح میکرد مربوط به تحولات منطقهای از حوزه خلیج فارس و شبهجزیره تا حوزه مدیترانه و در راس این بحرانها و مسائل مهم بحران سوریه و بحران یمن بود. با به قدرت رسید ترامپ در آمریکا هماهنگی میان عربستان و متحدان این کشور با رژیم صهیونیستی برای فشار بر ایران افزایش پیدا کرد، از جمله در بحث سیاست به صفر رساندن صادرات نفت ایران عربستان اعلام کرد که به ازای هر بشکه نفتی که از ایران بخواهد، حذف شود آنها آمادگی دارند ۲ بشکه نفت را جایگزین نفت ایران کنند.
به طور کلی در شرایط تقابل و تعارض میان ایران و عربستان این فرصت فراهم شد تا دشمنان ایران بتوانند از این فرصت استفاده کنند و آنها بتوانند نسبت به تغییر بازیگر تهدید کننده اعراب منطقه اقدام کنند و فرصت فراهم شد «تیم ب» در برابر ایران صف آرایی کنند.
علیخانی میگوید: تلاشهای عربستان برای به چالش کشیدن ایران ناموفق بود و سرانجام آنها دریافتند که نمیتوان مساله یمن را با ابزارهای نظامی مدیریت و به سود خود پایان داد، از طرف دیگر با به قدرت رسیدن بایدن و وعده وی برای توافق هستهای با ایران این نگرانی را در عربستان ایجاد کرد که چالشهای بینالمللی برای ایران در حال برطرف شدن هستند، از طرف دیگر در سوریه پروژه تغییر رژیم شکست خورده بود. همچنین موازنه در حوزه خلیج فارس به سود ایران در جریان بود و نتوانستند در آن چالش ایجاد کنند، تمام این عوامل بستری واقعی برای احیای مناسبات بود.
چین؛ سیاست خارجی ملایم و عدم تنش را دنبال میکند
چین نسبت به مساله تحریمها و تقابل نداشتن با نظم بینالمللی حساسیت بالایی دارد و بخشی از رویکردش در برابر اعراب منطقه و عربستان در این راستا میتوان مشاهده کرد. بنا به باور علیخانی چون ایران تحت تحریم قرار دارد، چین منتظر نخواهد ماند، بنابراین توسعه و سرمایهگذاری با عربستان انجام خواهد داشت.
چین اگر بخواهد رویکرد موازنه خود را ادامه دهد نیاز دارد تقابل در دو سوی خلیج فارس را کاهش دهد در واقع ایفای نقش چین روند عادی سازی روابط ایران و عربستان جلو انداخت، همچنین اگر ایران میخواهد با چین تعامل اقتصادی و زیرساختی و سرمایهگذاری همانند اعراب منطقه داشته باشد باید مساله توافق هستهای را در دستور کار خود قرار دهد در این صورت چین موقعیت بسیار مطلوبتری را در حوزه منطقهای با تمرکز بر ایران پیدا میکند. چین در هر صورت یک سیاست خارجی ملایم، تنش زدا و بدون تقابل را دنبال میکند و بازیگرانی را که تحت چالش از جانب نظم مستقر بینالمللی کنونی غربی قرار می گیرند، این کشور سعی میکند ملاحظات و احتیاطاتی با آنها داشته باشد اگر مساله توافق هستهای پیوند با این موضوع پیدا کند ضمن اینکه محدودیتهای پیش روی ایران برطرف میشود و امکان تعامل بیشتر ایران و چین فراهم خواهد شد.
پیامدهای احیای مناسبات ایران و عربستان
به گفته علیخانی توافق میان ایران و عربستان نیاز کلیدی در مقطع کنونی بود. در سادهترین شکل دو همسایه امکان اینکه در تقابل و تعارض دائمی باشند و منابع و انرژی خود را صرف خنثی کردن و رقابت و تعارض با هم کنند، نداشتند.
رییس گروه عربستانشناسی موسسه ایرانی غرب آسیا معتقد است که نباید انتظار داشت با عادی سازی و گشایش سفارتها مسایل میان ایران و عربستان حل شود. اگرچه روابط دیپلماتیک دو جانبه میتواند در برخی از بحرانهای منطقهای اثرگذار باشد و حتی میتواند مقدمهای بر همکاری سازنده و کاهش سطع تعارض و تنش منطقهای میان دو کشور باشد.
علیخانی افزود: این توافق در سطح بینالمللی فرصتهای پیشروی ایران در گفت وگوها و مذاکراتی مانند برجام خواهد گذاشت. بنابراین این توافق میتواند پیامدهای مثبتی به لحاظ سیاسی و امنیتی در منطقه داشته باشد و ضمن کاهش تعارضها از هدر رفت انرژیها در منطقه جلوگیری کند.
بنا به گفته علیخانی، غربیها با شکلگیری عادیسازی مناسبات ایران و عربستان موافق بودند اگرچه این اتفاق مطلوب رژیم صهیونیستی نخواهد بود اما این نوع از برقراری روابط ایران و عربستان بیارتباط با مسایل رژیم صهیونیستی نیست، باید منتظر مناسبات علنیترعربستان و رژیم صهیونیستی باشیم.
۱۹ اسفندماه، پس از انجام چند روز مذاکرات فشرده میان دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران با همتای سعودی خود در پکن، بیانیه سهجانبهای با امضای «علی شمخانی» نماینده رهبر معظم انقلاب و دبیر شورای عالی امنیت ملی، «مساعد بنمحمد العیبان» وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی و «وانگ ئی» عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست و رئیس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب و عضو شورای دولتی جمهوری خلق چین در مورد از سرگیری روابط تهران و ریاض منتشر شد و اینگونه مسیر برای آغاز دوباره مناسبات ایران و عربستان بعد از هفت سال هموار شد.
از سرگیری روابط میان ایران و عربستان موضوعی است که باید دلایل احیای مناسبات دو کشور بعد از ۷ سال و دیگر ابعاد آن مورد بررسی قرار گیرد.
ایرنا در گفت وگو با «مهدی علیخانی» رییس گروه عربستانشناسی موسسه ایرانی غرب آسیا پرداخته تا به این سوالات پاسخ دهد که چرا با وجود منافع گسترده همکاری راهبردی ایران و عربستان، حصول توافق ۷ سال به طول انجامید و چه عاملی در مقطع کنونی منجر به شکل گیری آن شد؟ و در ادامه نقش چین در شکل گیری این توافق چه بود و پیامدهای این توافق چگونه چه مواردی میتواند باشد؟
تحولات منطقهای و بینالمللی دلیل اصلی قطع مناسبات ایران و عربستان بود
علیخانی در پاسخ با اشاره به نقش کلیدی و اثرگذار ایر ان و عربستان در منطقه غرب آسیا و حوزه خلیج فارس بیان داشت: مناسبات و تعاملهای میان ایران و عربستان آثار خود را فراتر از منطقه خلیج فارس خواهد گذاشت، به همین دلیل نوع کنش و تعاملی که میان این دو کشور برقرار میشود، محدوده گستردهای شامل حوزه مدیترانه و منطقه شمال آفریقا را در بر میگیرد.
رییس گروه عربستانشناسی موسسه ایرانی غرب آسیا در ادامه میافزاید: در طول یک دهه اخیر که جنبه تعارضی روابط ایران و عربستان برجسته و آشکار شده بود و این جنبه تعارضی آشکار شده با واقعه سفارت عربستان در تهران و قطع رابطه از جانب سعودی ملموس تر و عیانتر از گذشته شد.
به گفته علیخانی اتفاقات بعد از اعدام «آیتالله باقر النمر» در سال ۱۳۹۴ بهانهای برای قطع مناسبات عربستان با ایران بود. این قطع رابطه بیشتر به دلیل تحولات منطقهای و بین المللی بود که در چند سال منتهی به رخداد قطع رابطه رقم خورده بود. از جمله مهمترین آن میتوان به تحولات و ناآرامیها جهان عرب در سال ۲۰۱۱ در سطح منطقهای، بحران سوریه اشاره کرد. همچنین در سطح بینالمللی تغییر مناسبات میان ایران و قدرتهای بزرگ که در قالب توافق هستهای متجلی شد و این به منزله آن بود که ایران با فراغ بال بیشتری در سطح منطقهای می تواند به ایفای نقش بپردازد بدون شک این موضوع مطلوب عربستان و رژیم صهیونیستی نبود به همین دلیل مجموعهای از تحرکات را این کشورها به همراه برخی از متحدان خود شکل دادند تا بعد از اینکه توافق شکل گرفت بتوانند این توافق را به چالش بکشند.
دلایل عربستان برای احیای روابط با ایران
رییس گروه عربستانشناسی موسسه ایرانی غرب آسیا براین باور است؛ واقعه حمله به سفارت عربستان فرصتی را در اختیار عربستان قرار داد تا به سمت به چالش کشیدن موقعیت جدید ایران حرکت کند و از این واقعه بتواند بهرهبرداری کند تا اینکه روبط منطقهای و بینالمللی ایران به چالش بکشد. در مدت زمانی که این رابطه به صورت رسمی از جانب عربستان قطع شده بود کشورهای مختلفی پیشنهاد میانجیگری دادند اما عربستان هرگونه مذاکره را منوط به تغییر سیاستهای ایران در منطقه قرار داده بود.
علیخانی افزود: آن چیزی که عربستان از تغییر موضع ایران مطرح میکرد مربوط به تحولات منطقهای از حوزه خلیج فارس و شبهجزیره تا حوزه مدیترانه و در راس این بحرانها و مسائل مهم بحران سوریه و بحران یمن بود. با به قدرت رسید ترامپ در آمریکا هماهنگی میان عربستان و متحدان این کشور با رژیم صهیونیستی برای فشار بر ایران افزایش پیدا کرد، از جمله در بحث سیاست به صفر رساندن صادرات نفت ایران عربستان اعلام کرد که به ازای هر بشکه نفتی که از ایران بخواهد، حذف شود آنها آمادگی دارند ۲ بشکه نفت را جایگزین نفت ایران کنند.
به طور کلی در شرایط تقابل و تعارض میان ایران و عربستان این فرصت فراهم شد تا دشمنان ایران بتوانند از این فرصت استفاده کنند و آنها بتوانند نسبت به تغییر بازیگر تهدید کننده اعراب منطقه اقدام کنند و فرصت فراهم شد «تیم ب» در برابر ایران صف آرایی کنند.
علیخانی میگوید: تلاشهای عربستان برای به چالش کشیدن ایران ناموفق بود و سرانجام آنها دریافتند که نمیتوان مساله یمن را با ابزارهای نظامی مدیریت و به سود خود پایان داد، از طرف دیگر با به قدرت رسیدن بایدن و وعده وی برای توافق هستهای با ایران این نگرانی را در عربستان ایجاد کرد که چالشهای بینالمللی برای ایران در حال برطرف شدن هستند، از طرف دیگر در سوریه پروژه تغییر رژیم شکست خورده بود. همچنین موازنه در حوزه خلیج فارس به سود ایران در جریان بود و نتوانستند در آن چالش ایجاد کنند، تمام این عوامل بستری واقعی برای احیای مناسبات بود.
چین؛ سیاست خارجی ملایم و عدم تنش را دنبال میکند
چین نسبت به مساله تحریمها و تقابل نداشتن با نظم بینالمللی حساسیت بالایی دارد و بخشی از رویکردش در برابر اعراب منطقه و عربستان در این راستا میتوان مشاهده کرد. بنا به باور علیخانی چون ایران تحت تحریم قرار دارد، چین منتظر نخواهد ماند، بنابراین توسعه و سرمایهگذاری با عربستان انجام خواهد داشت.
چین اگر بخواهد رویکرد موازنه خود را ادامه دهد نیاز دارد تقابل در دو سوی خلیج فارس را کاهش دهد در واقع ایفای نقش چین روند عادی سازی روابط ایران و عربستان جلو انداخت، همچنین اگر ایران میخواهد با چین تعامل اقتصادی و زیرساختی و سرمایهگذاری همانند اعراب منطقه داشته باشد باید مساله توافق هستهای را در دستور کار خود قرار دهد در این صورت چین موقعیت بسیار مطلوبتری را در حوزه منطقهای با تمرکز بر ایران پیدا میکند. چین در هر صورت یک سیاست خارجی ملایم، تنش زدا و بدون تقابل را دنبال میکند و بازیگرانی را که تحت چالش از جانب نظم مستقر بینالمللی کنونی غربی قرار می گیرند، این کشور سعی میکند ملاحظات و احتیاطاتی با آنها داشته باشد اگر مساله توافق هستهای پیوند با این موضوع پیدا کند ضمن اینکه محدودیتهای پیش روی ایران برطرف میشود و امکان تعامل بیشتر ایران و چین فراهم خواهد شد.
پیامدهای احیای مناسبات ایران و عربستان
به گفته علیخانی توافق میان ایران و عربستان نیاز کلیدی در مقطع کنونی بود. در سادهترین شکل دو همسایه امکان اینکه در تقابل و تعارض دائمی باشند و منابع و انرژی خود را صرف خنثی کردن و رقابت و تعارض با هم کنند، نداشتند.
رییس گروه عربستانشناسی موسسه ایرانی غرب آسیا معتقد است که نباید انتظار داشت با عادی سازی و گشایش سفارتها مسایل میان ایران و عربستان حل شود. اگرچه روابط دیپلماتیک دو جانبه میتواند در برخی از بحرانهای منطقهای اثرگذار باشد و حتی میتواند مقدمهای بر همکاری سازنده و کاهش سطع تعارض و تنش منطقهای میان دو کشور باشد.
علیخانی افزود: این توافق در سطح بینالمللی فرصتهای پیشروی ایران در گفت وگوها و مذاکراتی مانند برجام خواهد گذاشت. بنابراین این توافق میتواند پیامدهای مثبتی به لحاظ سیاسی و امنیتی در منطقه داشته باشد و ضمن کاهش تعارضها از هدر رفت انرژیها در منطقه جلوگیری کند.
بنا به گفته علیخانی، غربیها با شکلگیری عادیسازی مناسبات ایران و عربستان موافق بودند اگرچه این اتفاق مطلوب رژیم صهیونیستی نخواهد بود اما این نوع از برقراری روابط ایران و عربستان بیارتباط با مسایل رژیم صهیونیستی نیست، باید منتظر مناسبات علنیترعربستان و رژیم صهیونیستی باشیم.