تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۵۲
کد مطلب : ۴۵۶۶۳۶
پیامدهای عملکرد ضعیف وزارت خارجه؛
گام به گام تا ایجاد اجماع علیه ایران / حلقهی محاصره علیه تهران چگونه درحال تنگتر شدن است؟ / همسایگان هم در حال دور زدن ایران هستند
۰
کبنا ؛انتخاب نوشت: کشور ایران بخاطر ویژگیهای خاصی که دارد از توانایی زیادی برای تأثیرگذاری در سطح بینالمللی و مهمتر از آن در سطح منطقهای برخوردار است، ولی در عین حال میزان اثرپذیری آن از تحولات بین المللی و منطقهای هم بسیار بالا است؛ بنابراین برای کشوری مانند ایران امور خارجی نیازمند توجه ویژه و درک دقیق و عمیق از تحولات بین الملل به خصوص در مورد موضوعاتی است که به ایران مربوط میشود. تاریخ معاصر ایران مملو از نمونههایی است که به ما نشان میدهد چگونه اندکی غفلت باعث خسارتهای هنگفت و از دست رفتن فرصتهای بزرگ برای کشور شده است.
موقعیت ویژه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ایران در کنار تجربه تاریخی ایرانیان در دو قرن اخیر نشان میدهد که کشور ما نیازمند اتخاذ یک سیاست خارجی با رویکردی ملی و غیرایدئولوژیک است تا با انعطاف بیشتری برای تامین منافع ملی کشور اقدام شود. اتخاد چنین رویکردی باعث میشود نگاه غیر محدود و بازتری به منافع کلان کشور صورت بگیرد و بن بستهای احتمالی در سیاست خارجی با هزینه بسیار کمتری گشوده شوند. یکی از مهمترین وظایف دستگاه دیپلماسی کشور فراهم کردن زمینههای لازم برای پیشرفت و توسعه کشور است که این مهم با تهدیدزدایی از کشور و خلق فرصتهای جدید از طریق ایجاد، افزایش و تقویت پیوندها و مناسبات خارجی رخ میدهد.
در ایران پسا انقلاب و به خصوص بعد از اشغال سفارت آمریکا، سیاست آمریکا ستیزی به رکن غیر قابل تغییر سیاست خارجی ایران تبدیل شد و متعاقب آن واشنگتن هم سیاست ایران هراسی را در پیش گرفت که نتیجه آن امنیتی شدن سیاست خارجی ایران بوده است. اگرچه در بعضی دولتها تلاشهای زیادی برای شکستن این فضا و خروج ایران از آن انجام شد، ولی این تلاشها به دلایل داخلی و خارجی مانند سنگ اندازی گروههای خودسر و تندرو در ایران و آمریکا و نیز لابی کشورهای منطقه و سپس فرصت سوزیهایی که صورت گرفته با شکست روبرو شده است. این مهم باعث شده است تا تمام تلاش کشور متمرکز بر مسائل امنیتی و خنثی سازی تهدیدهای وجودی و نیز اتهام زدایی از خود در سطح بین الملل شود.
ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت که باعث شد کشور ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار بگیرد از مهمترین آثار امنیتی شدن وجهه بین المللی و سیاست خارجی ایران بود. با صدور چند قطعنامه که مهمترین آنها قطعنامه ۱۹۲۹ بود سطح و دامنه خطرات علیه کشور افزایش یافت. در نهایت با مذاکراتی سخت و نفس گیر که به برجام منتهی شد، ایران از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج شد و تحریمهای بین المللی لغو شدند. اما با فاصله کمی ائتلاف تندروهای داخلی و خارجی علیه برجام و ظهور پدیده ترامپ وضعیت را دگرگون کرد. با این حال دستگاه دیپلماسی کشور در آن زمان با هوشمندی بالایی مانع از تحقق اهداف ترامپ شد و خروج او از برجام حداقل از لحاظ حقوقی و سیاسی با واکنش منفی جامعه جهانی و حتی متحدان اروپایی آمریکا مواجه شد.
اما با روی کار آمدن بایدن و اعلام آمادگی کاخ سفید برای احیای برجام، موفقیت واشنگتن در ترمیم روابط آمریکا با متحدانش که در زمان ترامپ آسیب دیده بود و در سمت دیگر تعلل دولت رئیسی برای آغاز مذاکرات هستهای و تاکید روی برخی موارد غیر قابل امکان در فضای بین الملل و نیز آغاز جنگ اوکراین، ماجرای استفاده مسکو از پهپادهای تهران و تاثیر منفی روسیه در مذاکرات که باعث به کما رفتن برجام شد، به مرور فضا را به نفع آمریکا تغییر داد. بنابراین، بار دیگر ایران به عنوان یک بازیگر ناسازگار معرفی شد، این در حالی است که دولت آمریکا ناقض اصلی توافق است، ولی ضعف دستگاه سیاست خارجی و تیم مذاکره کننده هستهای باعث شده تا فضا کاملا به نفع آمریکا تغییر پیدا کند.
واقعیت این است که فضای بین المللی ایران در طی این دو سال آسیب جدی دیده است و کشور نیازمند یک تدبیر جدی است که بتواند آن را مدیریت کند. رفتار دولت در تحولات اخیر ایران و استفاده روسیه از پهپادهای انتحاری تهران بیش از پیش باعث شده است که فضای بین المللی ایران به نوعی ناامن و هزینه زا شود. آثار این وضعیت در سطوح منطقهای و بین المللی کاملا قابل مشاهده است. تصویب قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل علیه ایران به اتهام نقض حقوق بشر، اخراج ایران از کمیسیون مقام زن در سازمان ملل متحد و پر اهمیتتر از همه تشکیل کمیته حقیقت یاب سازمان ملل درباره اعتراضات از مهمترین اقداماتی هستند که در سطح بین المللی علیه ایران انجام شده و از جانب دستگاه دیپلماسی با نوعی بی توجهی و انکار روبرو شده است که خود میتواند زمینه ساز دردسرهای بیشتری برای کشور شود، مخصوصا اینکه مورد آخر این توان بالقوه را دارد که به وسیله آن پرونده جدیدی علیه ایران در شورای امنیت باز شود.
در سمتی دیگر کشورهای اروپایی که ملاحظات امنیتی زیادی در مورد برجام داشتند و از احیای آن به شدت حمایت میکردند به صراحت گفته اند که احیای برجام دیگر برای آنها اولویت نیست و تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کرده اند. در این راستا، هرکدام از این کشورها با بخشی از اپوزیسیون نیز دیدارهایی داشته اند.
در سطح منطقهای نیز تغییرات قابل کتمان نیست. دولت عراق عملا در پی حفظ فاصله و نمایش استقلال سیاسی خود از ایران است که برای این مهم به رقبای منطقهای ایران بیشتر نزدیک شده است. عربستان گفتگوهای سیاسی با ایران را برای روشنتر شدن وضعیت ایران طولانی میکند و از سمت دیگر در حال عادی سازی روابط خود با اسرائیل است، سوریه و ترکیه در حال غلبه بر بی اعتمادی و آغاز روابط بعد از سالها تخاصم و درگیری هستند. مهمتر از آن اینکه وزارت دفاع روسیه روز چهارشنبه هفتم دی ماه ۱۴۰۱ اعلام کرد که وزرای دفاع روسیه، سوریه و ترکیه نشست سهجانبهای در مسکو برگزار و درباره راههای حل بحران سوریه مذاکره کرد ه اند. این دیدار بدون حضور ایران بوده و این نگرانی را تا حدودی ایجاد کرده که چه بسا شاهد شکلگیری تروئیکای برای دور زدن ایران به موازات «روند آستانه» باشیم که تهران هم در آن نقش آفرینی میکرد.
از سوی دیگر، به رغم برخی حمایتها از طالبان، روابط ایران و گروه حاکم بر افغانستان هرگز چشم انداز مثبتی ندارد و مزاحمتهای مرزی طالبان و نیز موضع گیریهای نامناسب این گروه حکایت از یک چشم انداز مبهم و پر تنش دارد. همچنین جمهوری باکو نیز تقریبا به طور روزانه به تمامیت سرزمینی ایران اهانت میکند. این وضعیت در روابط همسایگی ایران در شرایطی است که دولت آقای رئیسی اولویت خود را در بهبود روابط با همسایگان اعلام کرده بود و هم اکنون ارتقا روابط با همسایگان را جز دستاوردهای دولت خود میداند.
در حال حاضر وضعیت داخلی کشور به سبب اوضاع نامناسب اقتصادی و رخدادهای اجتماعی با مشکلات زیادی روبرو است و فضای کنشگری کشور در سیاست خارجی نیز در دو سطح بین المللی و منطقهای محدود شده است. واضح است که در چنین شرایطی سیاست انکار و نادیده انگاری و یا کوچک شماری آنها نمیتواند گره از کار باز کند. ایران برای خروج از این وضعیت نیازمند پذیرش کاستیها و ناکارآمدیها هم در سطح ساختار و هم در سطح کارگزار است تا بتواند بر این فضای ویژه که محیط کنش بین المللی ایران را مختل کرده است غلبه کند. فوریترین اقدام در عرصه خارجی احیای برجام و در داخل ایجاد سازوکاری است که روابط ملت – دولت را بهبود ببخشد. موضع گیری ها، اقدامات و تحولاتی که در سطح بین المللی و منطقهای در ارتباط با ایران رخ میدهد بیان میکند که اگر تلاش مضاعفی برای خروج از این وضعیت انجام نشود در آینده ممکن است تبدیل به گرههای کوری شوند که باز کردن آنها به راحتی ممکن نباشد.
موقعیت ویژه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ایران در کنار تجربه تاریخی ایرانیان در دو قرن اخیر نشان میدهد که کشور ما نیازمند اتخاذ یک سیاست خارجی با رویکردی ملی و غیرایدئولوژیک است تا با انعطاف بیشتری برای تامین منافع ملی کشور اقدام شود. اتخاد چنین رویکردی باعث میشود نگاه غیر محدود و بازتری به منافع کلان کشور صورت بگیرد و بن بستهای احتمالی در سیاست خارجی با هزینه بسیار کمتری گشوده شوند. یکی از مهمترین وظایف دستگاه دیپلماسی کشور فراهم کردن زمینههای لازم برای پیشرفت و توسعه کشور است که این مهم با تهدیدزدایی از کشور و خلق فرصتهای جدید از طریق ایجاد، افزایش و تقویت پیوندها و مناسبات خارجی رخ میدهد.
در ایران پسا انقلاب و به خصوص بعد از اشغال سفارت آمریکا، سیاست آمریکا ستیزی به رکن غیر قابل تغییر سیاست خارجی ایران تبدیل شد و متعاقب آن واشنگتن هم سیاست ایران هراسی را در پیش گرفت که نتیجه آن امنیتی شدن سیاست خارجی ایران بوده است. اگرچه در بعضی دولتها تلاشهای زیادی برای شکستن این فضا و خروج ایران از آن انجام شد، ولی این تلاشها به دلایل داخلی و خارجی مانند سنگ اندازی گروههای خودسر و تندرو در ایران و آمریکا و نیز لابی کشورهای منطقه و سپس فرصت سوزیهایی که صورت گرفته با شکست روبرو شده است. این مهم باعث شده است تا تمام تلاش کشور متمرکز بر مسائل امنیتی و خنثی سازی تهدیدهای وجودی و نیز اتهام زدایی از خود در سطح بین الملل شود.
ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت که باعث شد کشور ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار بگیرد از مهمترین آثار امنیتی شدن وجهه بین المللی و سیاست خارجی ایران بود. با صدور چند قطعنامه که مهمترین آنها قطعنامه ۱۹۲۹ بود سطح و دامنه خطرات علیه کشور افزایش یافت. در نهایت با مذاکراتی سخت و نفس گیر که به برجام منتهی شد، ایران از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج شد و تحریمهای بین المللی لغو شدند. اما با فاصله کمی ائتلاف تندروهای داخلی و خارجی علیه برجام و ظهور پدیده ترامپ وضعیت را دگرگون کرد. با این حال دستگاه دیپلماسی کشور در آن زمان با هوشمندی بالایی مانع از تحقق اهداف ترامپ شد و خروج او از برجام حداقل از لحاظ حقوقی و سیاسی با واکنش منفی جامعه جهانی و حتی متحدان اروپایی آمریکا مواجه شد.
اما با روی کار آمدن بایدن و اعلام آمادگی کاخ سفید برای احیای برجام، موفقیت واشنگتن در ترمیم روابط آمریکا با متحدانش که در زمان ترامپ آسیب دیده بود و در سمت دیگر تعلل دولت رئیسی برای آغاز مذاکرات هستهای و تاکید روی برخی موارد غیر قابل امکان در فضای بین الملل و نیز آغاز جنگ اوکراین، ماجرای استفاده مسکو از پهپادهای تهران و تاثیر منفی روسیه در مذاکرات که باعث به کما رفتن برجام شد، به مرور فضا را به نفع آمریکا تغییر داد. بنابراین، بار دیگر ایران به عنوان یک بازیگر ناسازگار معرفی شد، این در حالی است که دولت آمریکا ناقض اصلی توافق است، ولی ضعف دستگاه سیاست خارجی و تیم مذاکره کننده هستهای باعث شده تا فضا کاملا به نفع آمریکا تغییر پیدا کند.
واقعیت این است که فضای بین المللی ایران در طی این دو سال آسیب جدی دیده است و کشور نیازمند یک تدبیر جدی است که بتواند آن را مدیریت کند. رفتار دولت در تحولات اخیر ایران و استفاده روسیه از پهپادهای انتحاری تهران بیش از پیش باعث شده است که فضای بین المللی ایران به نوعی ناامن و هزینه زا شود. آثار این وضعیت در سطوح منطقهای و بین المللی کاملا قابل مشاهده است. تصویب قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل علیه ایران به اتهام نقض حقوق بشر، اخراج ایران از کمیسیون مقام زن در سازمان ملل متحد و پر اهمیتتر از همه تشکیل کمیته حقیقت یاب سازمان ملل درباره اعتراضات از مهمترین اقداماتی هستند که در سطح بین المللی علیه ایران انجام شده و از جانب دستگاه دیپلماسی با نوعی بی توجهی و انکار روبرو شده است که خود میتواند زمینه ساز دردسرهای بیشتری برای کشور شود، مخصوصا اینکه مورد آخر این توان بالقوه را دارد که به وسیله آن پرونده جدیدی علیه ایران در شورای امنیت باز شود.
در سمتی دیگر کشورهای اروپایی که ملاحظات امنیتی زیادی در مورد برجام داشتند و از احیای آن به شدت حمایت میکردند به صراحت گفته اند که احیای برجام دیگر برای آنها اولویت نیست و تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کرده اند. در این راستا، هرکدام از این کشورها با بخشی از اپوزیسیون نیز دیدارهایی داشته اند.
در سطح منطقهای نیز تغییرات قابل کتمان نیست. دولت عراق عملا در پی حفظ فاصله و نمایش استقلال سیاسی خود از ایران است که برای این مهم به رقبای منطقهای ایران بیشتر نزدیک شده است. عربستان گفتگوهای سیاسی با ایران را برای روشنتر شدن وضعیت ایران طولانی میکند و از سمت دیگر در حال عادی سازی روابط خود با اسرائیل است، سوریه و ترکیه در حال غلبه بر بی اعتمادی و آغاز روابط بعد از سالها تخاصم و درگیری هستند. مهمتر از آن اینکه وزارت دفاع روسیه روز چهارشنبه هفتم دی ماه ۱۴۰۱ اعلام کرد که وزرای دفاع روسیه، سوریه و ترکیه نشست سهجانبهای در مسکو برگزار و درباره راههای حل بحران سوریه مذاکره کرد ه اند. این دیدار بدون حضور ایران بوده و این نگرانی را تا حدودی ایجاد کرده که چه بسا شاهد شکلگیری تروئیکای برای دور زدن ایران به موازات «روند آستانه» باشیم که تهران هم در آن نقش آفرینی میکرد.
از سوی دیگر، به رغم برخی حمایتها از طالبان، روابط ایران و گروه حاکم بر افغانستان هرگز چشم انداز مثبتی ندارد و مزاحمتهای مرزی طالبان و نیز موضع گیریهای نامناسب این گروه حکایت از یک چشم انداز مبهم و پر تنش دارد. همچنین جمهوری باکو نیز تقریبا به طور روزانه به تمامیت سرزمینی ایران اهانت میکند. این وضعیت در روابط همسایگی ایران در شرایطی است که دولت آقای رئیسی اولویت خود را در بهبود روابط با همسایگان اعلام کرده بود و هم اکنون ارتقا روابط با همسایگان را جز دستاوردهای دولت خود میداند.
در حال حاضر وضعیت داخلی کشور به سبب اوضاع نامناسب اقتصادی و رخدادهای اجتماعی با مشکلات زیادی روبرو است و فضای کنشگری کشور در سیاست خارجی نیز در دو سطح بین المللی و منطقهای محدود شده است. واضح است که در چنین شرایطی سیاست انکار و نادیده انگاری و یا کوچک شماری آنها نمیتواند گره از کار باز کند. ایران برای خروج از این وضعیت نیازمند پذیرش کاستیها و ناکارآمدیها هم در سطح ساختار و هم در سطح کارگزار است تا بتواند بر این فضای ویژه که محیط کنش بین المللی ایران را مختل کرده است غلبه کند. فوریترین اقدام در عرصه خارجی احیای برجام و در داخل ایجاد سازوکاری است که روابط ملت – دولت را بهبود ببخشد. موضع گیری ها، اقدامات و تحولاتی که در سطح بین المللی و منطقهای در ارتباط با ایران رخ میدهد بیان میکند که اگر تلاش مضاعفی برای خروج از این وضعیت انجام نشود در آینده ممکن است تبدیل به گرههای کوری شوند که باز کردن آنها به راحتی ممکن نباشد.