تاریخ انتشار
شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۱۲
کد مطلب : ۴۵۳۸۹۶
محمدحسین نوروزی توضیح داد
گردنبند عجیب داعشیها برای ناهار خوردن با پیامبر(ص)!
۰
کبنا ؛تکفیریها وقتی که وارد جبهه میشوند، قاشقی به گردن میاندازند که اگر ظهر به اصطلاح خودشان به شهادت برسند، در کنار رسولالله(ص) پای سفره بنشینند و غذا بخورند.
به گزارش کبنا به نقل از مشرق، مدافع حرم محمدحسین نوروزی به سال ۱۳۶۵ در افغانستان به دنیا آمد. او اصالتاً اهل «قرآباد غزنیه» افغانستان بود که بعد از گذراندن دوران نوجوانی در ایران، تصمیم گرفت جوانیاش را در اروپا سپری کند. با آغاز جنگ سوریه، محمدحسین کار و تحصیل در یکی از کشورهای اروپایی را رها کرد و عازم دمشق شد تا از حرم حضرت زینب (س) دفاع کند. سرانجام این جوان افغانستانی، دو پای خود را نیز در این راه تقدیم کرد.
محمدحسین خاطره جالبی از سوریه دارد که اینگونه روایت میکند: تکفیریها وقتی که وارد جبهه میشوند، قاشقی به گردن میاندازند که اگر ظهر به شهادت برسند در کنار رسولالله(ص) پای سفره بنشینند و غذا بخورند.
آنها علاوه بر چهره عجیب و غریب، وسایل عجیب و غریبی هم داشتند، مثل همین قاشق داشتن، قرصهای نیروزا و مواد مخدر بسیاری همراهشان بود. در شرایط کوهستانی که ما بودیم، حمله کردن برای یک آدم عادی بسیار سخت بود، اما وقتی آنها حمله میکردند و تلفات ازشان میگرفتیم، متوجه میشدیم تجهیزاتی همراهشان است که امکان ندارد یک نفر در این حالت بتواند با خود حمل کند، اما قرصهای ترامادول و نیروزا بسیار همراهشان است و بهشان قدرت میدهد.
یکجور پاکتهایی همراه تکفیریها بود که بعداً فهمیدیم آنها را همراه دارند که برایشان مثل دعا از اصابت تیر به بدنشان جلوگیری میکند. من خودم شخصاً ندیدیم کلید همراهشان باشد، اما شنیده بودم بعضی از آنها کلید بهشت را که به کلید جنت معروف بود، هم همراه خودشان دارند.
آنها شناسنامههایی داشتند که مثل پاسپورت عمل میکرد، علاوه بر اینکه عکسشان روی آن بود، ۸ جای خالی داشت. یکی را که به اسارت گرفتیم و این دفترچهاش را دیدیم، دو جای آن امضا شده بود، فهمیدیم این ۸ جا بیانگر ۸ طبقه بهشت است. بهشان گفته بودند با کشتن هر شیعه به طبقات بالاتر میروید، مثلاً اگر یک شیعه بکشید، طبقه اول، دو شیعه بکشید طبقه دوم و به همین منوال بالا خواهید رفت و اگر ۸ شیعه را بکشید به طبقه هشتم میرسید.
به گزارش کبنا به نقل از مشرق، مدافع حرم محمدحسین نوروزی به سال ۱۳۶۵ در افغانستان به دنیا آمد. او اصالتاً اهل «قرآباد غزنیه» افغانستان بود که بعد از گذراندن دوران نوجوانی در ایران، تصمیم گرفت جوانیاش را در اروپا سپری کند. با آغاز جنگ سوریه، محمدحسین کار و تحصیل در یکی از کشورهای اروپایی را رها کرد و عازم دمشق شد تا از حرم حضرت زینب (س) دفاع کند. سرانجام این جوان افغانستانی، دو پای خود را نیز در این راه تقدیم کرد.
محمدحسین خاطره جالبی از سوریه دارد که اینگونه روایت میکند: تکفیریها وقتی که وارد جبهه میشوند، قاشقی به گردن میاندازند که اگر ظهر به شهادت برسند در کنار رسولالله(ص) پای سفره بنشینند و غذا بخورند.
آنها علاوه بر چهره عجیب و غریب، وسایل عجیب و غریبی هم داشتند، مثل همین قاشق داشتن، قرصهای نیروزا و مواد مخدر بسیاری همراهشان بود. در شرایط کوهستانی که ما بودیم، حمله کردن برای یک آدم عادی بسیار سخت بود، اما وقتی آنها حمله میکردند و تلفات ازشان میگرفتیم، متوجه میشدیم تجهیزاتی همراهشان است که امکان ندارد یک نفر در این حالت بتواند با خود حمل کند، اما قرصهای ترامادول و نیروزا بسیار همراهشان است و بهشان قدرت میدهد.
یکجور پاکتهایی همراه تکفیریها بود که بعداً فهمیدیم آنها را همراه دارند که برایشان مثل دعا از اصابت تیر به بدنشان جلوگیری میکند. من خودم شخصاً ندیدیم کلید همراهشان باشد، اما شنیده بودم بعضی از آنها کلید بهشت را که به کلید جنت معروف بود، هم همراه خودشان دارند.
آنها شناسنامههایی داشتند که مثل پاسپورت عمل میکرد، علاوه بر اینکه عکسشان روی آن بود، ۸ جای خالی داشت. یکی را که به اسارت گرفتیم و این دفترچهاش را دیدیم، دو جای آن امضا شده بود، فهمیدیم این ۸ جا بیانگر ۸ طبقه بهشت است. بهشان گفته بودند با کشتن هر شیعه به طبقات بالاتر میروید، مثلاً اگر یک شیعه بکشید، طبقه اول، دو شیعه بکشید طبقه دوم و به همین منوال بالا خواهید رفت و اگر ۸ شیعه را بکشید به طبقه هشتم میرسید.