تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۲۸
کد مطلب : ۴۵۲۲۶۱
ضعف های جدی سریال شبکه یک؛
دیگر «راز ناتمام» نسازید!
۱
کبنا ؛مجموعه تلویزیونی «راز ناتمام» که پخش خود را از مرداد آغاز کرده و این شبها به قسمتهای پایانی رسیده است، اثری به تهیهکنندگی و کارگردانی امین امانی است که به زندگی شهید محمدجواد باهنر وزیر آموزش و پرورش و نخست وزیر جمهوری اسلامی و همچنین سرنوشت مسعود کشمیری نفوذی سازمان منافقین و عامل انفجار در دفتر نخست وزیری میپردازد.
به گزارش کبنا به نقل از خراسان، این سریال در صداوسیمای مرکز کرمان ساخته شده، در روزهای گذشته به علت شباهت چهرهپردازی شخصیتهای آن مورد توجه کاربران در شبکههای اجتماعی نیز قرار گرفته است، اما در زمینه کیفیت ساخت، دچار مشکلاتی است. امروز و در آستانه پخش آخرین قسمتهای مجموعه «راز ناتمام»، در این گزارش به نقاط قوت و ضعف این مجموعه پرداختهایم: تلاش برای روایت یک شهید شاخص نخستین ویژگی مثبت «راز ناتمام» مضمون آن است. اگرچه در سالهای گذشته، بعضی محصولات نمایشی درباره جنایات سازمان منافقین در دهه 60 ساخته شده، اما پرداخت دراماتیک به زندگی اغلب شهدای شاخص انقلاب اسلامی، در تلویزیون سابقه چندانی ندارد. شهید محمدجواد باهنر نیز که سوژه سریال «راز ناتمام» است، جزو همین چهرههاست که با وجود سوابق مبارزاتی پیش از انقلاب و مسئولیتهای مهم و تأثیرگذار پس از انقلاب، اما در اثر نمایشی مهمی تصویر نشده است. در شرایطی که تاریخ انقلاب اسلامی توسط فیلمها و سریالهای مستندی در شبکههای ماهوارهای فارسیزبان به شکل مغرضانه و گاه تأثیرگذار روایت میشود، روایت دراماتیک زندگی شهید باهنر، واجد ارزش است. این که صداوسیمای جمهوری اسلامی روایت اول را از این شهید ارائه کند، نکته مثبتی است که نمیتوان از آن گذشت.
پرابهام و آشفته در زمان حال
قصه «راز ناتمام» از همان قسمت نخست، در چند بازه تاریخی میگذرد. اول دوره دهههای 50 و 60 است که در آنها، مبارزات انقلابی شهید باهنر و همچنین مسئولیتهای وی در انقلاب اسلامی روایت میشود و در کنار آن، گریزی هم به زندگی شخصی و خانوادگی او میزند. سریال به زمان حال نیز میپردازد که در آن، قصه پلیسی و امنیتی تلاش مأموران برای پیگیری سرنوشت مسعود کشمیری عامل نفوذی منافقین در دفتر نخستوزیری روایت میشود. این ماجرا البته با درامی درباره همسر مأمور امنیتی که دانشجوی رشته علوم سیاسی است و در دانشگاه درباره شهید باهنر تحقیق میکند، در هم تنیده است. سریال در هر قسمت چندین بار میان فضای تاریخی و فضای جاسوسی رفت و برگشت دارد و هر دو قصه را به صورت مجزا و موازی، دنبال میکند. نکته مهم آن است که «راز ناتمام» در تصویر کردن قصه جاسوسی، به موفقیت چندانی نمیرسد. در زمان حال، مستقل از نقشآفرینی مهدی کوشکی که یک سر وگردن از باقی بازیگران زمان حال این سریال، بالاتر است، به سختی میتوان نقطه قوت دیگری یافت. چرا که قصه تلاشهای شخصیتها بسیار مبهم و پر از علامت سوال است که مخاطب را گیج میکند. از طرفی مأموران امنیتی به استثنای همان «رضا» (مهدی کوشکی) در هوش، تحلیل و تصمیمگیری دچار مشکلاند؛ اگرچه مأموران امنیتی بالطبع انساناند و میتوانند اشتباه کنند. نوشته حاضر، در مقام دفاع از سریالی چون «گاندو» نیست که مأموران امنیتی آن یکسره در حال پیروزیاند و هیچ نقطه ضعفی ندارند، اما تصویری که «راز ناتمام» از مأموران امنیتی نمایش میدهد، نه جذاب است و نه چندان واقعی. همسر «رضا» به عنوان همسر یک مأمور امنیتی، طوری سادهانگارانه و مصنوعی، هدف پروژه نفوذ قرار میگیرد که جای سوال بسیاری باقی میگذارد.
ریتم کند اتفاقات
«راز ناتمام» در عین حال که همزمان دو یا به تعبیری دیگر، سه قصه را روایت میکند و به نظر میرسد با ملات؟ داستانی فراوان، باید ماجرایی پر افتوخیز را روایت کند، اما در این کار ناموفق است. سریال در هر قسمت اتفاقات کمی را به تصویر میکشد و در مجموع، اثری فاقد ضرباهنگ مناسب و کُند است. این در حالی است که ماجراهای دهه 60 بسیار زیاد است؛ طوری که کشور هر روز با بحران و کشمکشی جدید مواجه بوده است. اساساً همان تابستان داغ 60 که در آن وقایع پرشمار ترور از جمله ترور آیتا... خامنهای در 6 تیر، واقعه انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی در 7 تیر و انفجار دفتر نخستوزیری در 8 شهریور و بیشمار واقعه دیگر از فرار بنیصدر گرفته تا اتفاقات دیگر افتاد، دستمایه بسیار خوبی برای روایت قصهای خوشریتم در دست سازندگان «راز ناتمام» بود، اما آن چه در نهایت از آب درآمد، محصولی نیست که مخاطب را پای تلویزیون میخکوب کند و در یاد او بماند.
معضل شعارهای فراوان
«راز ناتمام» از مشکل مهم محصولات تاریخی تلویزیون در سالهای اخیر رنج میبرد. اثری که در سکانسهایی بیشمار، شعار میدهد. برخی از کاراکترهای سریال با زبان شعار با یکدیگر سخن میگویند و «رضا» مأمور امنیتی سریال در خانه، بیش از آن که درباره زندگی صحبت کند، به بازگویی مسائل سیاسی، فساد رژیم پهلوی، اهمیت شهید باهنر و... میپردازد؛ سکانسهایی که گویی جاگذاری شدهاند تا به نخستوزیر شهید ادای دین شود، اما به قدری دچار مستقیمگوییاند که مخاطب را پس میزنند. در فرازهای زیادی از «راز ناتمام» نیز مخاطب شاهد بخشهایی از سخنرانیهای شهید باهنر است، در حالی که لزوم دراماتیک آن قابل درک نیست.
در جستوجوی درام
ناگفته پیداست اگرچه روایت مسائل تاریخی، جذابیت خاص خود را دارد و صرف حضور شخصیتهای واقعی، میتواند مخاطب بسیاری را پای تلویزیون بیاورد، اما بیش از هرچیز، «درام» است که هر اثر نمایشی را برای مخاطب تماشایی میکند. به همین دلیل است که فیلم سازان سراسر دنیا، در اتفاقاتی که قرار است به شکل نمایشی روایت شوند، بیش از هرچیز به دنبال درام میگردند. یک ماجرای عشقی، تضاد میان شغل و خانواده، ترور یا گروگانگیری همسر و فرزند و... از جمله اتفاقات رایجی است که در آثار نمایشی سیاسی و پلیسی دیده میشود و هدف آن، خلق درام است. «راز ناتمام» در این مقوله نیز ضعف دارد و در عین حال که زندگی شخصی کاراکتر اصلی امنیتی خود «رضا» را به نمایش میگذارد، اما تا حد بسیار زیادی از خلق درام ناتوان است. بهترین بخشهای «راز ناتمام» از نظر درام، فرازهایی است که شهید باهنر به خانه میرود و گاهی مشکلات اقتصادی، دستگیریها توسط ساواک و... نمایش داده میشود؛ بخشهایی که میتوانست به این سریال کمک بیشتری کند، اما در حد چند سکانس باقی میماند و روی آن مانور چندانی داده نمیشود.
کلیشههای ضربهزننده
«راز ناتمام» آن چه را که از آثار نمایشی تاریخی و سیاسی داخلی، به عنوان کلیشههای آشنا و گاه برخورنده به یاد داریم، تا حد زیادی تکرار میکند. به جز «رضا» که تا حدی متفاوت از آب درآمده، شخصیتهای مثبت، آرام و متیناند و کاراکترهای منفی، عصبانی و پرخشم. سرگرمی جاسوسها و تروریستهای «راز ناتمام»، بازی بیلیارد است که به کرات، در سریالهای مختلف تلویزیون دیده شده و نمایی کلیشهای دارد. تصویری هم که سریال از مأموران ساواک خصوصا در اوایل آن، نشان میدهد، همان تصویر کلیشهای سیماست که بیش از دو دهه است دیده میشود؛ بدون ذرهای ظرافت و جذابیت. تکیه به کلیشهها، از جمله دلایل ضعف «راز ناتمام» است.
گریمهای حرفهای
چهرهپردازی «راز ناتمام» از معدود ویژگیهای مثبت این سریال است که به دست محسن دارسنج، طراح باسابقه چهرهپردازی سینما و تلویزیون انجام شده است. در این سریال به خوبی چهره شخصیتهای اصلی مانند شهید باهنر، شهید رجایی، شهید بهشتی، مرحوم هاشمی رفسنجانی و حتی بعضی شخصیتهای فرعی مثل مهندس بازرگان تصویر شده است.
وقتی سریال، منطق بنیصدر را ستود!
«راز ناتمام» بعضی ایرادات جزئیتر نیز دارد که برای پرهیز از مطول شدن این گزارش، از شرح آنها گذشتیم؛ مواردی مثل درج نشدن ردهبندی سنی در صحنههای درگیری که در قسمت اخیر آن نیز اتفاق افتاد، نمایش ویدئوی دانلودی اینترنتی یکی از خبرگزاریها در تلویزیون، بدون اقدام ساده برای درج لوگوی شبکه تلویزیونی، نمایش خاطرات رهبر انقلاب از ترور ایشان، بدون ویدئوی اصلی آن که در اینترنت موجود است و... . به طور مثال در یک اتفاق عجیب، در سکانس جلسه بهشتی، باهنر، رجایی و هاشمی با بنیصدر در قسمت 20، فیلم نامه «راز ناتمام» و دیالوگنویسی آن به شکلی است که گویی بنیصدر منطق قویتری دارد و اساساً هاشمی و بهشتی از طرفی در تلاشاند تا باهنر را به عنوان وزیر به رئیس جمهور تحمیل کنند و از طرف دیگر، در زمینه تسخیر لانه جاسوسی، منطقی جز تکرار بیانات امام(ره) ندارند.
پرهیز عجیب از صحنههای مهم
به نظر میرسد سازندگان سریال «راز ناتمام»، در بخشهایی از نمایش صحنههای سخت پرهیز کردهاند. اگرچه با کارگردانی که در بعضی صحنههای درگیری دیده میشود، به نظر میرسد این پرهیز، برای پیشگیری از ساخت کمدی ناخواسته است، اما به هر حال، مخاطب را سرخورده میکند؛ چراکه وقتی مثلا شخصیت شهید باهنر در همین قسمتهای اخیر، کمی دیر به جلسه هفتم تیر حزب جمهوری اسلامی رسید و به محض پیاده شدن از خودرو برای ورود به دفتر حزب، با انفجار مواجه شد، تنها با یک اشک و نگاه به ساختمان فروریخته، صحنه کات میخورد و صحنه بعدی نمایش داده میشود. هیچ نمای بازی از انفجار در کار نیست و حضور شهید باهنر در ساختمان برای جستوجو با هدف یافتن افراد مجروح، دیده نمیشود. در همین صحنه نیز انفجار در سادهترین شکل ممکن نمایش داده میشود؛ نه یک انفجار واقعی، بلکه بدون آتش واقعی و با جلوههای ویژه رایانهای که دچار ضعف جدی است.
واکنش ها در شبکه های اجتماعی
گشتی در توییتها و کامنتهای شبکههای اجتماعی نشان میدهد، اکثریت قریب به اتفاق واکنشهای کاربران به سریال «راز ناتمام» منفی است. گزیدهای از این واکنشها را میخوانید: - حیف موضوع سریال راز ناتمام با چنین کیفیتی و حیف شبکه یک که محتوای شبکه پویا رو به نمایش میذاره! - این سریال «راز ناتمام» فکر کنم از همهنظر ضعیفترین سریال تاریخ صدا و سیماست. فیلم نامه، طراحی صحنه، طراحی لباس و گریم، همهچی فاجعه است! - چند قسمت از سریال بسیار ضعیف «راز ناتمام» را دیدم. اشتباه سازندگان سریال «معمای شاه» هم همین بود، فکر میکنند اگر گریم شخصیتها به واقعیت نزدیک باشد، اسم آن را میشود سریال تاریخِ انقلاب گذاشت! - فکر کنم «راز ناتمام» رو ایرج ملکی ساخته! - هر چقدر «گاندو» قدرت و هوش نیروهای امنیتی ما رو نشون داد، سریال «راز ناتمام» همه اونا رو زیر سوال برد، واسه دستگیری یک جاسوس کل هتل رو خالی میکنن! - با احترام به سازندگان «راز ناتمام» باید بگم فیلمی فوقالعاده کلیشهای، عصا قورت داده و ضعیف در نمایش ارتباطات کاری، عاطفی و خانوادگی تولید کردید!
به گزارش کبنا به نقل از خراسان، این سریال در صداوسیمای مرکز کرمان ساخته شده، در روزهای گذشته به علت شباهت چهرهپردازی شخصیتهای آن مورد توجه کاربران در شبکههای اجتماعی نیز قرار گرفته است، اما در زمینه کیفیت ساخت، دچار مشکلاتی است. امروز و در آستانه پخش آخرین قسمتهای مجموعه «راز ناتمام»، در این گزارش به نقاط قوت و ضعف این مجموعه پرداختهایم: تلاش برای روایت یک شهید شاخص نخستین ویژگی مثبت «راز ناتمام» مضمون آن است. اگرچه در سالهای گذشته، بعضی محصولات نمایشی درباره جنایات سازمان منافقین در دهه 60 ساخته شده، اما پرداخت دراماتیک به زندگی اغلب شهدای شاخص انقلاب اسلامی، در تلویزیون سابقه چندانی ندارد. شهید محمدجواد باهنر نیز که سوژه سریال «راز ناتمام» است، جزو همین چهرههاست که با وجود سوابق مبارزاتی پیش از انقلاب و مسئولیتهای مهم و تأثیرگذار پس از انقلاب، اما در اثر نمایشی مهمی تصویر نشده است. در شرایطی که تاریخ انقلاب اسلامی توسط فیلمها و سریالهای مستندی در شبکههای ماهوارهای فارسیزبان به شکل مغرضانه و گاه تأثیرگذار روایت میشود، روایت دراماتیک زندگی شهید باهنر، واجد ارزش است. این که صداوسیمای جمهوری اسلامی روایت اول را از این شهید ارائه کند، نکته مثبتی است که نمیتوان از آن گذشت.
پرابهام و آشفته در زمان حال
قصه «راز ناتمام» از همان قسمت نخست، در چند بازه تاریخی میگذرد. اول دوره دهههای 50 و 60 است که در آنها، مبارزات انقلابی شهید باهنر و همچنین مسئولیتهای وی در انقلاب اسلامی روایت میشود و در کنار آن، گریزی هم به زندگی شخصی و خانوادگی او میزند. سریال به زمان حال نیز میپردازد که در آن، قصه پلیسی و امنیتی تلاش مأموران برای پیگیری سرنوشت مسعود کشمیری عامل نفوذی منافقین در دفتر نخستوزیری روایت میشود. این ماجرا البته با درامی درباره همسر مأمور امنیتی که دانشجوی رشته علوم سیاسی است و در دانشگاه درباره شهید باهنر تحقیق میکند، در هم تنیده است. سریال در هر قسمت چندین بار میان فضای تاریخی و فضای جاسوسی رفت و برگشت دارد و هر دو قصه را به صورت مجزا و موازی، دنبال میکند. نکته مهم آن است که «راز ناتمام» در تصویر کردن قصه جاسوسی، به موفقیت چندانی نمیرسد. در زمان حال، مستقل از نقشآفرینی مهدی کوشکی که یک سر وگردن از باقی بازیگران زمان حال این سریال، بالاتر است، به سختی میتوان نقطه قوت دیگری یافت. چرا که قصه تلاشهای شخصیتها بسیار مبهم و پر از علامت سوال است که مخاطب را گیج میکند. از طرفی مأموران امنیتی به استثنای همان «رضا» (مهدی کوشکی) در هوش، تحلیل و تصمیمگیری دچار مشکلاند؛ اگرچه مأموران امنیتی بالطبع انساناند و میتوانند اشتباه کنند. نوشته حاضر، در مقام دفاع از سریالی چون «گاندو» نیست که مأموران امنیتی آن یکسره در حال پیروزیاند و هیچ نقطه ضعفی ندارند، اما تصویری که «راز ناتمام» از مأموران امنیتی نمایش میدهد، نه جذاب است و نه چندان واقعی. همسر «رضا» به عنوان همسر یک مأمور امنیتی، طوری سادهانگارانه و مصنوعی، هدف پروژه نفوذ قرار میگیرد که جای سوال بسیاری باقی میگذارد.
ریتم کند اتفاقات
«راز ناتمام» در عین حال که همزمان دو یا به تعبیری دیگر، سه قصه را روایت میکند و به نظر میرسد با ملات؟ داستانی فراوان، باید ماجرایی پر افتوخیز را روایت کند، اما در این کار ناموفق است. سریال در هر قسمت اتفاقات کمی را به تصویر میکشد و در مجموع، اثری فاقد ضرباهنگ مناسب و کُند است. این در حالی است که ماجراهای دهه 60 بسیار زیاد است؛ طوری که کشور هر روز با بحران و کشمکشی جدید مواجه بوده است. اساساً همان تابستان داغ 60 که در آن وقایع پرشمار ترور از جمله ترور آیتا... خامنهای در 6 تیر، واقعه انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی در 7 تیر و انفجار دفتر نخستوزیری در 8 شهریور و بیشمار واقعه دیگر از فرار بنیصدر گرفته تا اتفاقات دیگر افتاد، دستمایه بسیار خوبی برای روایت قصهای خوشریتم در دست سازندگان «راز ناتمام» بود، اما آن چه در نهایت از آب درآمد، محصولی نیست که مخاطب را پای تلویزیون میخکوب کند و در یاد او بماند.
معضل شعارهای فراوان
«راز ناتمام» از مشکل مهم محصولات تاریخی تلویزیون در سالهای اخیر رنج میبرد. اثری که در سکانسهایی بیشمار، شعار میدهد. برخی از کاراکترهای سریال با زبان شعار با یکدیگر سخن میگویند و «رضا» مأمور امنیتی سریال در خانه، بیش از آن که درباره زندگی صحبت کند، به بازگویی مسائل سیاسی، فساد رژیم پهلوی، اهمیت شهید باهنر و... میپردازد؛ سکانسهایی که گویی جاگذاری شدهاند تا به نخستوزیر شهید ادای دین شود، اما به قدری دچار مستقیمگوییاند که مخاطب را پس میزنند. در فرازهای زیادی از «راز ناتمام» نیز مخاطب شاهد بخشهایی از سخنرانیهای شهید باهنر است، در حالی که لزوم دراماتیک آن قابل درک نیست.
در جستوجوی درام
ناگفته پیداست اگرچه روایت مسائل تاریخی، جذابیت خاص خود را دارد و صرف حضور شخصیتهای واقعی، میتواند مخاطب بسیاری را پای تلویزیون بیاورد، اما بیش از هرچیز، «درام» است که هر اثر نمایشی را برای مخاطب تماشایی میکند. به همین دلیل است که فیلم سازان سراسر دنیا، در اتفاقاتی که قرار است به شکل نمایشی روایت شوند، بیش از هرچیز به دنبال درام میگردند. یک ماجرای عشقی، تضاد میان شغل و خانواده، ترور یا گروگانگیری همسر و فرزند و... از جمله اتفاقات رایجی است که در آثار نمایشی سیاسی و پلیسی دیده میشود و هدف آن، خلق درام است. «راز ناتمام» در این مقوله نیز ضعف دارد و در عین حال که زندگی شخصی کاراکتر اصلی امنیتی خود «رضا» را به نمایش میگذارد، اما تا حد بسیار زیادی از خلق درام ناتوان است. بهترین بخشهای «راز ناتمام» از نظر درام، فرازهایی است که شهید باهنر به خانه میرود و گاهی مشکلات اقتصادی، دستگیریها توسط ساواک و... نمایش داده میشود؛ بخشهایی که میتوانست به این سریال کمک بیشتری کند، اما در حد چند سکانس باقی میماند و روی آن مانور چندانی داده نمیشود.
کلیشههای ضربهزننده
«راز ناتمام» آن چه را که از آثار نمایشی تاریخی و سیاسی داخلی، به عنوان کلیشههای آشنا و گاه برخورنده به یاد داریم، تا حد زیادی تکرار میکند. به جز «رضا» که تا حدی متفاوت از آب درآمده، شخصیتهای مثبت، آرام و متیناند و کاراکترهای منفی، عصبانی و پرخشم. سرگرمی جاسوسها و تروریستهای «راز ناتمام»، بازی بیلیارد است که به کرات، در سریالهای مختلف تلویزیون دیده شده و نمایی کلیشهای دارد. تصویری هم که سریال از مأموران ساواک خصوصا در اوایل آن، نشان میدهد، همان تصویر کلیشهای سیماست که بیش از دو دهه است دیده میشود؛ بدون ذرهای ظرافت و جذابیت. تکیه به کلیشهها، از جمله دلایل ضعف «راز ناتمام» است.
گریمهای حرفهای
چهرهپردازی «راز ناتمام» از معدود ویژگیهای مثبت این سریال است که به دست محسن دارسنج، طراح باسابقه چهرهپردازی سینما و تلویزیون انجام شده است. در این سریال به خوبی چهره شخصیتهای اصلی مانند شهید باهنر، شهید رجایی، شهید بهشتی، مرحوم هاشمی رفسنجانی و حتی بعضی شخصیتهای فرعی مثل مهندس بازرگان تصویر شده است.
وقتی سریال، منطق بنیصدر را ستود!
«راز ناتمام» بعضی ایرادات جزئیتر نیز دارد که برای پرهیز از مطول شدن این گزارش، از شرح آنها گذشتیم؛ مواردی مثل درج نشدن ردهبندی سنی در صحنههای درگیری که در قسمت اخیر آن نیز اتفاق افتاد، نمایش ویدئوی دانلودی اینترنتی یکی از خبرگزاریها در تلویزیون، بدون اقدام ساده برای درج لوگوی شبکه تلویزیونی، نمایش خاطرات رهبر انقلاب از ترور ایشان، بدون ویدئوی اصلی آن که در اینترنت موجود است و... . به طور مثال در یک اتفاق عجیب، در سکانس جلسه بهشتی، باهنر، رجایی و هاشمی با بنیصدر در قسمت 20، فیلم نامه «راز ناتمام» و دیالوگنویسی آن به شکلی است که گویی بنیصدر منطق قویتری دارد و اساساً هاشمی و بهشتی از طرفی در تلاشاند تا باهنر را به عنوان وزیر به رئیس جمهور تحمیل کنند و از طرف دیگر، در زمینه تسخیر لانه جاسوسی، منطقی جز تکرار بیانات امام(ره) ندارند.
پرهیز عجیب از صحنههای مهم
به نظر میرسد سازندگان سریال «راز ناتمام»، در بخشهایی از نمایش صحنههای سخت پرهیز کردهاند. اگرچه با کارگردانی که در بعضی صحنههای درگیری دیده میشود، به نظر میرسد این پرهیز، برای پیشگیری از ساخت کمدی ناخواسته است، اما به هر حال، مخاطب را سرخورده میکند؛ چراکه وقتی مثلا شخصیت شهید باهنر در همین قسمتهای اخیر، کمی دیر به جلسه هفتم تیر حزب جمهوری اسلامی رسید و به محض پیاده شدن از خودرو برای ورود به دفتر حزب، با انفجار مواجه شد، تنها با یک اشک و نگاه به ساختمان فروریخته، صحنه کات میخورد و صحنه بعدی نمایش داده میشود. هیچ نمای بازی از انفجار در کار نیست و حضور شهید باهنر در ساختمان برای جستوجو با هدف یافتن افراد مجروح، دیده نمیشود. در همین صحنه نیز انفجار در سادهترین شکل ممکن نمایش داده میشود؛ نه یک انفجار واقعی، بلکه بدون آتش واقعی و با جلوههای ویژه رایانهای که دچار ضعف جدی است.
واکنش ها در شبکه های اجتماعی
گشتی در توییتها و کامنتهای شبکههای اجتماعی نشان میدهد، اکثریت قریب به اتفاق واکنشهای کاربران به سریال «راز ناتمام» منفی است. گزیدهای از این واکنشها را میخوانید: - حیف موضوع سریال راز ناتمام با چنین کیفیتی و حیف شبکه یک که محتوای شبکه پویا رو به نمایش میذاره! - این سریال «راز ناتمام» فکر کنم از همهنظر ضعیفترین سریال تاریخ صدا و سیماست. فیلم نامه، طراحی صحنه، طراحی لباس و گریم، همهچی فاجعه است! - چند قسمت از سریال بسیار ضعیف «راز ناتمام» را دیدم. اشتباه سازندگان سریال «معمای شاه» هم همین بود، فکر میکنند اگر گریم شخصیتها به واقعیت نزدیک باشد، اسم آن را میشود سریال تاریخِ انقلاب گذاشت! - فکر کنم «راز ناتمام» رو ایرج ملکی ساخته! - هر چقدر «گاندو» قدرت و هوش نیروهای امنیتی ما رو نشون داد، سریال «راز ناتمام» همه اونا رو زیر سوال برد، واسه دستگیری یک جاسوس کل هتل رو خالی میکنن! - با احترام به سازندگان «راز ناتمام» باید بگم فیلمی فوقالعاده کلیشهای، عصا قورت داده و ضعیف در نمایش ارتباطات کاری، عاطفی و خانوادگی تولید کردید!