تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۲۰
کد مطلب : ۴۴۹۳۰۷
وضعیت اصلاحطلبان کهگیلویه بزرگ بررسی شد
آخرین امید اصلاح طلبان کهگیلویه
۰
کبنا ؛
در کهگیلویه بزرگ اصلاحطلبان وضعیت منحصر به فردی دارند و از این بابت در میان حوزههای انتخابیه کشور صاحب رکورد در عدم توفیق و ناکامی هستند. جریان اصلاحات در کهگیلویه که به دو طیف جدا و مخالف به رهبری محمود منطقیان و سید قادر لاهوتی تقسیم شده است در طول تاریخ فعالیت سیاسی خود و بعد از بهرام تاجگردون تاکنون نتوانسته است در حوزهای که اتفاقاً بخش زیادی از جامعه و مردم از نظر نوع نگاه و نگرش در سطح کلان از آنها حمایت و جانبداری میکنند توفیقی بدست آورد. بخشی از این شکست و ناکامی به عوامل قومی و منطقهای و اتفاقات خارج از کنترل اصلاح طلبان بر میگردد. اما بخش اعظم این ناکامی، محصول و نتیجه رفتارها و نوع عملکرد آنها در طی سه دهه از کنشگری سیاسی آنان بوده است.
دودستگی، تکثر نامزد، انحصارطلبی، عدم حضور نامزدهای قوی و ملی، ترجیح مناسبات ایلی و عشیرهای و منطقهای بر تصمیم و اقدام سیاسی و ... از جمله موارد ضعف درونی اصلاحطلبان کهگیلویه است.
در شرایط فعلی، فضای سیاسی کشور انتخاباتی نیست و جامعه با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند و رغبت و تمایلی به فعالیتهای سیاسی دیده نمیشود. از جهتی زمان زیادی تا انتخابات مجلس شورای اسلامی در 1402 زمان باقی مانده است و کما آنکه این رکود اصلاحطلبان میتواند ناشی از عدم فعالیت کلی اصلاحطلبان از تهران و در سراسر کشور باشد. با این اوصاف اما روشن است اصلاح طلبان کهگیلویه به مانند همیشه و فارغ از تمامی عناصر تاثیرگذار در فضای سیاسی کشوری و منطقهای، بی برنامه و سردرگم هستند. ممکن است این برنامه ناشی از تشکیلات و کار گروهی نباشد زیرا مدتهاست کار سیاسی در استان تعطیل شده است و اگر هم حرف و یا صحبتی است موردی، شخصی و قبیلهای است.
اصلاح طلبان کهگیلویه تا همین جای کار در حذف و فراموش شدهاند. رقابت در سه دوره اخیر رقابتهایی تماماً اصولگرایی بوده است و اگر این وضعیت در این دوره نیز تکرار شود باید آن را به منزله مرگ اصلاح طلبان در کهگیلویه دانست. اگر در این دوره باز هم شاهد بیتفاوتی اصلاح طلبان و یا ادامه اختلافات و یا پناه بردن به نیروهای ضعیف باشیم احتمال زیاد مرگ قطعی آنان فرا خواهد رسید و هیچ دمی قادر به زنده کردن کالبد در حال احتضار آنها نخواهد بود. در بین نیروهای این جریان، افراد توانمند و ملی و دارای وجهه و مشروعیت استانی و کشوری بالایی حضور دارند. اما اختلافات و بیتفاوتیها سبب شده که این نیروها امکان ورود به این عرصه را نداشته باشند و کهگیلویه همچنان در سلطه نیروهای اصولگرا و در نهایت، انتخابات در کهگیلویه بیشتر یک انتخاباتِ میاناصولگرایی باشد. این روزها رسانهها از گزینههای جدیدی برای حضور در عرصه انتخابات کهگیلویه نام میبرند. از مدتها پیش تاکنون نیز برخی چهرهها خود در این عرصه فعال بودهاند ولی در مجموع نه گزینههای قبلی و نه گزینههایی که این روزها صحبت آنها به میان آمده است نتوانستهاند یخ انتخابات در کهگیلویه را بشکنند.
انتخابات و حوادث آن به قالب تحلیل و پیش بینی در نمیآیند و عوامل و عناصر زیادی در این زمینه تاثیرگذار هستند. از مهمترین شاخصهها برای بالا بردن شانس موفقیت میدان دادن به نیروهای ملی شایسته و توانمند و حمایت از آنهاست. تنها با حضور نیروهای ملی است که حتی اگر اختلافات همگی از بین نرود، ولی اجماع حداکثری شکل خواهد گرفت و در یک اجماع است که اصلاحطلبان شانس رقابت با دو نیرو قدرتمند صحنه انتخابات کهگیلویه یعنی سید محمد موحد و عدل هاشمیپور را خواهند داشت. منظور از نیروی ملی تنها فردی نیست که یک مسئولیت در خارج از استان داشته باشد؛ بلکه نیرویی است که ظرفیت و پایگاه ملی داشته و در تهران قدرت چانه زنی داشته باشد. برای مثال در این مورد میتوان از مرحوم خواجوی نام برد که با وجودی که مسئولیت خاصی در استان و تهران نداشت اما از جایگاه و کاریزمای بالایی برخودار بود. سید ضیاالدین رضاتوفیقی نیز یک نمونه دیگر از نیروی ملی است.
محمدعلی افشانی، سید کامل تقوی نژاد، سید موسی خادمی، لطیف رستاد، علی اسماعیلی و ... میتوانند از جمله این افراد باشند. هر کدام از این افراد که نام بردیم نقاط ضعف و قوتی برای حضور در این میدان دارند که در مطالب بعدی، به این موضوع خواهیم پرداخت.
دودستگی، تکثر نامزد، انحصارطلبی، عدم حضور نامزدهای قوی و ملی، ترجیح مناسبات ایلی و عشیرهای و منطقهای بر تصمیم و اقدام سیاسی و ... از جمله موارد ضعف درونی اصلاحطلبان کهگیلویه است.
در شرایط فعلی، فضای سیاسی کشور انتخاباتی نیست و جامعه با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند و رغبت و تمایلی به فعالیتهای سیاسی دیده نمیشود. از جهتی زمان زیادی تا انتخابات مجلس شورای اسلامی در 1402 زمان باقی مانده است و کما آنکه این رکود اصلاحطلبان میتواند ناشی از عدم فعالیت کلی اصلاحطلبان از تهران و در سراسر کشور باشد. با این اوصاف اما روشن است اصلاح طلبان کهگیلویه به مانند همیشه و فارغ از تمامی عناصر تاثیرگذار در فضای سیاسی کشوری و منطقهای، بی برنامه و سردرگم هستند. ممکن است این برنامه ناشی از تشکیلات و کار گروهی نباشد زیرا مدتهاست کار سیاسی در استان تعطیل شده است و اگر هم حرف و یا صحبتی است موردی، شخصی و قبیلهای است.
اصلاح طلبان کهگیلویه تا همین جای کار در حذف و فراموش شدهاند. رقابت در سه دوره اخیر رقابتهایی تماماً اصولگرایی بوده است و اگر این وضعیت در این دوره نیز تکرار شود باید آن را به منزله مرگ اصلاح طلبان در کهگیلویه دانست. اگر در این دوره باز هم شاهد بیتفاوتی اصلاح طلبان و یا ادامه اختلافات و یا پناه بردن به نیروهای ضعیف باشیم احتمال زیاد مرگ قطعی آنان فرا خواهد رسید و هیچ دمی قادر به زنده کردن کالبد در حال احتضار آنها نخواهد بود. در بین نیروهای این جریان، افراد توانمند و ملی و دارای وجهه و مشروعیت استانی و کشوری بالایی حضور دارند. اما اختلافات و بیتفاوتیها سبب شده که این نیروها امکان ورود به این عرصه را نداشته باشند و کهگیلویه همچنان در سلطه نیروهای اصولگرا و در نهایت، انتخابات در کهگیلویه بیشتر یک انتخاباتِ میاناصولگرایی باشد. این روزها رسانهها از گزینههای جدیدی برای حضور در عرصه انتخابات کهگیلویه نام میبرند. از مدتها پیش تاکنون نیز برخی چهرهها خود در این عرصه فعال بودهاند ولی در مجموع نه گزینههای قبلی و نه گزینههایی که این روزها صحبت آنها به میان آمده است نتوانستهاند یخ انتخابات در کهگیلویه را بشکنند.
انتخابات و حوادث آن به قالب تحلیل و پیش بینی در نمیآیند و عوامل و عناصر زیادی در این زمینه تاثیرگذار هستند. از مهمترین شاخصهها برای بالا بردن شانس موفقیت میدان دادن به نیروهای ملی شایسته و توانمند و حمایت از آنهاست. تنها با حضور نیروهای ملی است که حتی اگر اختلافات همگی از بین نرود، ولی اجماع حداکثری شکل خواهد گرفت و در یک اجماع است که اصلاحطلبان شانس رقابت با دو نیرو قدرتمند صحنه انتخابات کهگیلویه یعنی سید محمد موحد و عدل هاشمیپور را خواهند داشت. منظور از نیروی ملی تنها فردی نیست که یک مسئولیت در خارج از استان داشته باشد؛ بلکه نیرویی است که ظرفیت و پایگاه ملی داشته و در تهران قدرت چانه زنی داشته باشد. برای مثال در این مورد میتوان از مرحوم خواجوی نام برد که با وجودی که مسئولیت خاصی در استان و تهران نداشت اما از جایگاه و کاریزمای بالایی برخودار بود. سید ضیاالدین رضاتوفیقی نیز یک نمونه دیگر از نیروی ملی است.
محمدعلی افشانی، سید کامل تقوی نژاد، سید موسی خادمی، لطیف رستاد، علی اسماعیلی و ... میتوانند از جمله این افراد باشند. هر کدام از این افراد که نام بردیم نقاط ضعف و قوتی برای حضور در این میدان دارند که در مطالب بعدی، به این موضوع خواهیم پرداخت.