تاریخ انتشار
شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۳۱
کد مطلب : ۴۴۸۲۱۲
کارشناس سیاست خارجی توضیح داد
آیا گشایش برجامی در راه است؟
۰
کبنا ؛ مذاکرات اتمی وین در مدت اخیر دستخوش تحولات و البته نوسانهای مختلفی بوده است. در این راستا، پس از طی دورهای از رکود و سکون در روند مذاکرات که تا حد زیادی بر اساس آنچه در محافل رسانهای و سیاسی اعلام شده، بر اثر اصرارهای جدی طرف آمریکایی مبنی بر ضرورت باقی ماندن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا (فهرست FTO) ایجاد شد، به تازگی، "انریکه مورا"، معاون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا سفری چند روزه به تهران انجام داد و با مقامهای ایرانی به دیدار و گفتگو پرداخت.
گفتگوهایی که پس از اتمام با استقبال رو به رو شدند و بسیاری از ایجاد گشایش در روند مذاکرات اتمی وین خبر دادند (به طور خاص "جوزپ بورل" نیز بر این مساله صحه گذاشت). این تحول در کنار انتشار خبر سفر ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشورمان به عمان (که سنتا در میانجیگری میان ایران و آمریکا نقشی موثر داشته) و همچنین گمانه زنیهایی که در مورد سفر اخیر "حسین امیرعبداللهیان" به امارات و رایزنیهای وی با مقامهای اماراتی و حضور همزمان یک هیات آمریکایی در این کشور منتشر شد، همه و همه، بار دیگر امیدها در مورد احتمال تقویت شدن روند مذاکرات اتمی وین و بیشتر شدنِ شانس دستیابی به یک توافق در قالب مذاکرات مذکور را افزایش داده اند.
با این همه، هنوز سوالهای زیادی در مورد روند مذکور مطرح است. به عنوان مثال، تا چه حد خوشبینیها به سفر اخیر انریکه مورا به تهران و تسهیل روند مذاکرات وین معتبر است؟ وضعیت ایران و طرف آمریکایی در شرایط فعلی جهت دستیابی به یک توافق چگونه است؟ و در نهایت اینکه در صورت عدم تحقق احیای برجام، آینده ایران در فضای بدون وجودِ توافقی به نام برجام، چگونه خواهد بود؟
فرارو در گفتگو با "امیرعلی ابوالفتح"، کارشناس سیاست خارجی، به بررسی پرسشهای مذکور و آخرین تحولات مرتبط با مذاکرات اتمی ایران پرداخته است. مشروح گفتگو با امیر علی ابوالفتح را در ادامه مطالعه فرمایید.
آمریکا علاقهای به احیای نسخه سال ۲۰۱۵ توافق برجام ندارد
پس از سفر اخیر انریکه مورا به تهران و رایزنیهای چند روزه وی با مقامهای کشورمان، برخی منابع از ایجاد گشایشی جدید در روند مذاکرات خبر دادند و امیدها جهت تقویت روند مذاکرات اتمی وین و احتمال دستیابی به یک توافق در راستای احیای برجام، تا حدی تقویت شد. تا چه حد این خوش بینیها را معتبر میدانید؟
متاسفانه من به شخصه چندان به این روند خوش بین نیستم. دلیل اصلی این عدم خوش بینی نیز این است که به عقیده من در شرایط فعلی، مشکل در تهران نیست. انریکه مورا یا هر مقام خارجی دیگری که تلاش دارد گرهِ جاری در معادله اتمی ایران را باز کند، بایستی تمرکز اصلی خود را بر واشینگتن قرار دهد نه تهران. زیرا طرفِ تحریم کننده، ایالات متحده آمریکا و طرف تحریم شده، جمهور اسلامی ایران است.
در این چهارچوب، چندان نمیتوان از ایران این انتظار را داشت که کار خاصی انجام دهد. انتظارات طرفهای بین المللی و آژانس بین المللی انرژی اتمی از ایران کاملا مشخص است (آنها با متر و سانت و ترازو میتوانند تعهدات ایران و عمل ایران به تعهداتش را راستی آزمایی کنند و ایران در این روند میتواند به نقطهای که در برجام بود، بازگردد). با این همه، بحث بر سر این است که در آمریکا، هم دولت این کشور بپذیرد که تحریمها علیه ایران را لغو کند و هم کنگره متعهد شود که تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع نکند و هم جمهوریخواهان آمریکایی بپذیرند که توافق احتمالی آتی را از بین نبرند.
مسائلی که البته هیچ چشم اندازی از تحقق آنها در واشینگتن به چشم نمیخورد. از این رو، اینکه انریکه مورا اخیرا به تهران سفر کرده و جوزپ بورل مسوول هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا ابراز خوش بینی به ادامه روند مذاکرات کرده، به عقیده من چندان با واقعیتهای جاری در چهارچوب معادله اتمی ایران نزدیک نیست. توجه داشته باشیم که بلافاصله پس از سفر انریکه مورا به تهران، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز موضع گیری انجام داد و اعلام کرد که ایران خواستههای فرا برجامی دارد و اگر بخواهد بر این خواستهها پافشاری کند، توافقی حاصل نخواهد شد. ایران نیز تاکید دارد که خواستههای فرابرجامی ندارد و اساسا این آمریکا است که به فضای گفتگوها و اصلِ برجام تعهدی ندارد. از این منظر، فاصله میان دو طرف (ایران و آمریکا)، خیلی زیاد است و من بعید میدانم که انریکه مورا پس از ۱۵، ۱۶ ماه تلاشهای گسترده دیپلماتیک که تاکنون ختم به نتیجه نشده، بتواند اکنون کاری کند و یک تحول فوری و سریع را در روند مذاکرات رقم بزند.
در روزها و ماههای اخیر، به طور خاص برخی تحلیلگران کشورمان از نیاز مبرم آمریکا به دستیابی به یک توافق با ایران، مخصوصا با توجه به برخی تحولات مهم بین المللی نظیر جنگ اوکراین اشاره کرده اند و به طور ویژه رویکرد آمریکا را، رایزنیهای شدید پشت پرده و حفظ کانالهای دیپلماتیک با ایران جهت احیای برجام و در ظاهر، بی اعتنایی به روند مذاکرات وین و حتی ابراز ناامیدی از احتمال دستیابی به یک توافق در قالب مذاکرات مذکور دانسته اند. نظر شما در مورد این تحلیل چیست؟
به نظر من همه طرفهای مرتبط با برجام، به دستیابی به یک توافق نیاز دارند. ایران، آمریکا و دیگر کشورهای حاضر در روند مذاکرات وین و همچنین جامعه جهانی و کشورهای منطقه، همه و همه به یک توافق نیاز دارند و آن را در راستای منافع خود میبینند. با این حال باید پرسید که جهت رفع این نیاز، چه بهایی را حاضرند که پرداخت کنند و چه انتظاراتی را دارند؟ به عنوان مثال، آمریکا مایل است که ایران به برجام بازگردد، اما خودِ این کشور مایل نیست که نسخه اولیه برجام که در سال ۲۰۱۵ میلادی منعقد شد را متعهد شود و وظایفش را در قالب آن اجرایی کند.
حقیقت امر این است که آمریکاییها در پی برجامِ ۲۰۲۲، ۲۰۲۳، یا ۲۰۲۴ هستند. برجامی که هم مساله هستهای را مورد توجه قرار دهد و به آن بپردازد و هم مساله موشکی و نفوذ منطقهای ایران. اکنون مساله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و ضرورت خارج شدن نام آن از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا، با این هدف به طور خاص در روند مذاکرات از سوی طرفهای غربی و به ویژه آمریکا برجسته شده، زیرا هدف آنها این بوده که ایران تحت فشار قرار گیرد و به نوعی برجام موشکی و منطقهای را نیز بپذیرد.
در همین چهارچوب بود که آمریکاییها اعلام کردند که اگر ایران خواستههای فرابرجامی دارد (از دیدِ آنها اصرار ایران بر خارج شدن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا یک خواسته فرابرجامی است)، باید به نگرانیهای فرابرجامی ما نیز توجه داشته باشد. در این نقطه باید پرسید که نگرانیهای فرابرجامی آمریکا چیست؟ مساله توان موشکی ایران، و همچنین قدرت و نفوذ منطقهای این کشور (البته که آمریکا به طور خاص در بحثهای حقوق بشر و دموکراسی نیز با ایران چالشهایی را دارد).
از این منظر، آمریکاییها میخواهند که برجام دوباره جان بگیرد با این حال، نَه آن برجامی که در سال ۲۰۱۵ میلادی بوده و عملا در این چهارچوب شاهدیم که هیچ نرمشی را نیز از خود نشان نمیدهند. باید توجه داشته باشیم که آمریکاییها ۱۵۰۰ الی ۱۶۰۰ تحریم علیه ایران دارند که حتی حاضر نشده اند یک نصفه تحریم را نیز علیه ایران تغییر دهند.
آنها نه تنها در تحریمها تغییری ایجاد نکرده اند، بلکه به تدریج تحریمهایی را نیز به لیست تحریمهای ایران اضافه کرده و میکنند. در این فضا و در شرایطی که دولت آمریکا یک ساز میزند، جمهوریخواهان یک ساز و کنگره هم یک ساز، اینکه گفته شود آمریکاییها به دستیابی به یک توافق با ایران نیاز دارند، باید پرسید که خوب در راه دستیابی به آن چه کرده و میکنند؟ آیا تغییری در سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران در شرایط کنونی ایجاد شده است؟ ما عملا شاهدیم که ذرهای از فشارهای دولت ترامپ علیه ایران کاهش پیدا نکرده است. در این چهارچوب باید پرسید که این چه نیازی است که آنها هیچ کاری جهت رفع نیاز خود انجام نمیدهد، آنها اگر نیاز داشتند، قطعا قدمهایی را نیز به صورت موثر و سازنده بر میداشتند. واقعیت این است که آنها به برجام نیاز دارند، اما نَه به قیمتی که بخواهند به ایران امتیاز بدهند و یا خود را ذیل تعهداتشان در قالب نسخه اولیه توافق برجام که در سال ۲۰۱۵ منعقد شد، قرار دهند.
همانطور که میدانید به تازگی خبر سفر رئیس جمهور کشورمان به عمان و در عین حال اخباری در مورد رایزنیهای جدید وزیر خارجه قطر با کاخ سفید در مورد معادله برجام منتشر شده است. در این میان، سفر وزیر خارجه کشورمان به امارات و رایزنیهای وی با مقامهای اماراتی نیز تا حد زیادی برخی تحلیلگران را بر آن داشته تا از ارسال پالسهای مثبت در روند مذاکرات اتمی وین خبر دهند، آیا با این گزاره موافقید؟
به نظر من خیلی از کشورها و شخصیتهای سیاسی و دولتمردان تلاش میکنند که مشکلات جاری در روند مذاکرات اتمی وین را حل بکنند. امارات، عمان، قطر، ژاپن، اروپایی ها، کره جنوبی و دیگر کشورها در این معادله درگیر هستند. با این حال، نکته اساسی این است که تا زمانی که رویکرد واشینگتن تغییر نکند، هیچکدام از این تلاشها نیز به نتیجه خواهد رسید. باید توجه داشته باشیم که ما بانفوذتر و موثرتر از نخست وزیر بریتانیا و یا رئیس جمهور فرانسه و صدراعظم آلمان نداریم.
هیچ کدام از این سه نفر و سه مقام نتوانستند تاثیری بر ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا بگذارند تا وی کشورش را به صورت یک جانبه از توافق برجام خارج نکند و البته هیچ کدام هم نتوانستند دولت بایدن را تحت فشار قرار دهند که کشورش را به چهارچوب توافق برجام بازگرداند. از این منظر، اینکه تصور کنیم که برخی بازیگران منطقه ای، حرفشان به حدی نزد آمریکا معتبر و بانفوذ باشد که بتواند نظر رهبران این کشور را در مورد معادله برجام تغییر دهد، من یکچنین گزارهای را چندان معتبر نمیبینیم.
اینکه در گذشته سلطان وقت عمان (سلطان قابوس) توانست مذاکرات مسقط را انجام دهد، نه به دلیل جایگاه سلطان وقت عمان، بلکه به این دلیل بود که در آن زمان دولت وقت آمریکا به ریاست جمهوری اوباما تغییر روش و سیاست داده بود و همین مساله موجب شد که مذاکرات محرمانه مسقط شروع شود و در نهایت نیز در ادامه ما شاهد دستیابی به توافق برجام بودیم. از این منظر، من در شرایط کنونی تمایل چندانی را در کاخ سفید جهت دستیابی به یک توافق نمیبینم. اگر تمایل جدی داشته باشند، بایستی آن را با گامها و اقدامات موثر نیز همراه کنند. این همان چیزی است که اکنون از سوی طرف آمریکایی نمیبینیم. در این فضا، تلاشهای برخی مقامات بین المللی نیز چندان نمیتواند موثر باشد.
شما از جمله تحلیلگران بدبین نسبت به احتمال دستیابی به یک توافق در قالب مذاکرات وین هستید. اگر سناریوی عدم احیای برجام را به مثابه یک واقعیت که در آینده محقق میشود تصور کنیم، به نظر شما کشورمان در عصر بدونِ برجام چه وضعیتی خواهد داشت؟
من نسبت به آینده برجام و مذاکرات خوش بین نیستم و تصوری نیز از فضای بدون برجام در آینده ندارم. یعنی نه ایران و نه آمریکا و نه دیگر طرف ها، اعلام نخواهند کرد که دیگر برجامی وجود ندارد. در این رابطه حتی برخی از لفظ جنازه برجام صحبت میکنند که من معتقد هستم حتی اگر برجام به چنین حالتی دچار شود، کسی حاضر نخواهد بود، آن را دفن کند.
از این منظر، امکان دارد که هفت یا هشت ماه مذاکرات متوقف شود، اما بار دیگر یک ابتکار جدیدی مطرح شود و طرفهای برجامی، مذاکراتی را در شهر دیگری از سر گیرند و مجددا شاهد سیر جدیدی از رایزنیهای دیپلماتیک خواهیم بود. با این حال، به عقیده من، اینکه طرفهای برجامی از دفن و مرگ قطعی برجام خبر دهند، چندان گزاره واقع بینانهای نیست. ضمن اینکه به دلیل اوج گیری جنگ اوکراین و تاثیراتی که بر سیاست بین الملل گذاشته، به نظر من عدم احیای برجام نیز چندان چیزی را برای ایران تغییر نخواهد داد. از این منظر، به نظر من در صورت عدم احیای برجام، شرایط برای ایران بدتر نخواهد شد. البته من نمیخواهم بگویم که شرایط سختتر نخواهد شد.
ما که صادرات و تجارت و فروش نفتمان تحریم است، دیگر طرفهای غربی مخصوصا آمریکا چه چیزی را بیشتر میخواهند تحریم کنند؟ در این فضا، ایران که در حال دور زدن تحریمها است و به اذعان منابع غربی نیز صادرات نفت خود را افزایش هم داده است. در این چهارچوب شاهدیم که ایران به نوعی در حال موفقشدن است. موفق شدنی که اگر اتفاق نمیافتاد، قطعا ایران مدتها قبل با بحرانهای به مراتب گسترده تری رو به رو میشد (در این رابطه اخیرا "ولید فارس" مشاور ترامپ نیز در موضع گیری بر این مساله تاکید کرده است).
از این منظر، در فضای بدون برجام هم تغییر چندانی ایجاد نخواهد شد. در این راستا به شرطی که در داخل: اقتصاد تقویت شود، آسیب پذیری در برابر تحریمها کاهش یابد و فشارهای اجتماعی مدیریت و تدبیر شود، احتمالا اتفاق چندان عجیب و غریبی برای کشورمان رخ نخواهد داد.
گفتگوهایی که پس از اتمام با استقبال رو به رو شدند و بسیاری از ایجاد گشایش در روند مذاکرات اتمی وین خبر دادند (به طور خاص "جوزپ بورل" نیز بر این مساله صحه گذاشت). این تحول در کنار انتشار خبر سفر ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشورمان به عمان (که سنتا در میانجیگری میان ایران و آمریکا نقشی موثر داشته) و همچنین گمانه زنیهایی که در مورد سفر اخیر "حسین امیرعبداللهیان" به امارات و رایزنیهای وی با مقامهای اماراتی و حضور همزمان یک هیات آمریکایی در این کشور منتشر شد، همه و همه، بار دیگر امیدها در مورد احتمال تقویت شدن روند مذاکرات اتمی وین و بیشتر شدنِ شانس دستیابی به یک توافق در قالب مذاکرات مذکور را افزایش داده اند.
با این همه، هنوز سوالهای زیادی در مورد روند مذکور مطرح است. به عنوان مثال، تا چه حد خوشبینیها به سفر اخیر انریکه مورا به تهران و تسهیل روند مذاکرات وین معتبر است؟ وضعیت ایران و طرف آمریکایی در شرایط فعلی جهت دستیابی به یک توافق چگونه است؟ و در نهایت اینکه در صورت عدم تحقق احیای برجام، آینده ایران در فضای بدون وجودِ توافقی به نام برجام، چگونه خواهد بود؟
فرارو در گفتگو با "امیرعلی ابوالفتح"، کارشناس سیاست خارجی، به بررسی پرسشهای مذکور و آخرین تحولات مرتبط با مذاکرات اتمی ایران پرداخته است. مشروح گفتگو با امیر علی ابوالفتح را در ادامه مطالعه فرمایید.
آمریکا علاقهای به احیای نسخه سال ۲۰۱۵ توافق برجام ندارد
پس از سفر اخیر انریکه مورا به تهران و رایزنیهای چند روزه وی با مقامهای کشورمان، برخی منابع از ایجاد گشایشی جدید در روند مذاکرات خبر دادند و امیدها جهت تقویت روند مذاکرات اتمی وین و احتمال دستیابی به یک توافق در راستای احیای برجام، تا حدی تقویت شد. تا چه حد این خوش بینیها را معتبر میدانید؟
متاسفانه من به شخصه چندان به این روند خوش بین نیستم. دلیل اصلی این عدم خوش بینی نیز این است که به عقیده من در شرایط فعلی، مشکل در تهران نیست. انریکه مورا یا هر مقام خارجی دیگری که تلاش دارد گرهِ جاری در معادله اتمی ایران را باز کند، بایستی تمرکز اصلی خود را بر واشینگتن قرار دهد نه تهران. زیرا طرفِ تحریم کننده، ایالات متحده آمریکا و طرف تحریم شده، جمهور اسلامی ایران است.
در این چهارچوب، چندان نمیتوان از ایران این انتظار را داشت که کار خاصی انجام دهد. انتظارات طرفهای بین المللی و آژانس بین المللی انرژی اتمی از ایران کاملا مشخص است (آنها با متر و سانت و ترازو میتوانند تعهدات ایران و عمل ایران به تعهداتش را راستی آزمایی کنند و ایران در این روند میتواند به نقطهای که در برجام بود، بازگردد). با این همه، بحث بر سر این است که در آمریکا، هم دولت این کشور بپذیرد که تحریمها علیه ایران را لغو کند و هم کنگره متعهد شود که تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع نکند و هم جمهوریخواهان آمریکایی بپذیرند که توافق احتمالی آتی را از بین نبرند.
مسائلی که البته هیچ چشم اندازی از تحقق آنها در واشینگتن به چشم نمیخورد. از این رو، اینکه انریکه مورا اخیرا به تهران سفر کرده و جوزپ بورل مسوول هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا ابراز خوش بینی به ادامه روند مذاکرات کرده، به عقیده من چندان با واقعیتهای جاری در چهارچوب معادله اتمی ایران نزدیک نیست. توجه داشته باشیم که بلافاصله پس از سفر انریکه مورا به تهران، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز موضع گیری انجام داد و اعلام کرد که ایران خواستههای فرا برجامی دارد و اگر بخواهد بر این خواستهها پافشاری کند، توافقی حاصل نخواهد شد. ایران نیز تاکید دارد که خواستههای فرابرجامی ندارد و اساسا این آمریکا است که به فضای گفتگوها و اصلِ برجام تعهدی ندارد. از این منظر، فاصله میان دو طرف (ایران و آمریکا)، خیلی زیاد است و من بعید میدانم که انریکه مورا پس از ۱۵، ۱۶ ماه تلاشهای گسترده دیپلماتیک که تاکنون ختم به نتیجه نشده، بتواند اکنون کاری کند و یک تحول فوری و سریع را در روند مذاکرات رقم بزند.
در روزها و ماههای اخیر، به طور خاص برخی تحلیلگران کشورمان از نیاز مبرم آمریکا به دستیابی به یک توافق با ایران، مخصوصا با توجه به برخی تحولات مهم بین المللی نظیر جنگ اوکراین اشاره کرده اند و به طور ویژه رویکرد آمریکا را، رایزنیهای شدید پشت پرده و حفظ کانالهای دیپلماتیک با ایران جهت احیای برجام و در ظاهر، بی اعتنایی به روند مذاکرات وین و حتی ابراز ناامیدی از احتمال دستیابی به یک توافق در قالب مذاکرات مذکور دانسته اند. نظر شما در مورد این تحلیل چیست؟
به نظر من همه طرفهای مرتبط با برجام، به دستیابی به یک توافق نیاز دارند. ایران، آمریکا و دیگر کشورهای حاضر در روند مذاکرات وین و همچنین جامعه جهانی و کشورهای منطقه، همه و همه به یک توافق نیاز دارند و آن را در راستای منافع خود میبینند. با این حال باید پرسید که جهت رفع این نیاز، چه بهایی را حاضرند که پرداخت کنند و چه انتظاراتی را دارند؟ به عنوان مثال، آمریکا مایل است که ایران به برجام بازگردد، اما خودِ این کشور مایل نیست که نسخه اولیه برجام که در سال ۲۰۱۵ میلادی منعقد شد را متعهد شود و وظایفش را در قالب آن اجرایی کند.
حقیقت امر این است که آمریکاییها در پی برجامِ ۲۰۲۲، ۲۰۲۳، یا ۲۰۲۴ هستند. برجامی که هم مساله هستهای را مورد توجه قرار دهد و به آن بپردازد و هم مساله موشکی و نفوذ منطقهای ایران. اکنون مساله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و ضرورت خارج شدن نام آن از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا، با این هدف به طور خاص در روند مذاکرات از سوی طرفهای غربی و به ویژه آمریکا برجسته شده، زیرا هدف آنها این بوده که ایران تحت فشار قرار گیرد و به نوعی برجام موشکی و منطقهای را نیز بپذیرد.
در همین چهارچوب بود که آمریکاییها اعلام کردند که اگر ایران خواستههای فرابرجامی دارد (از دیدِ آنها اصرار ایران بر خارج شدن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا یک خواسته فرابرجامی است)، باید به نگرانیهای فرابرجامی ما نیز توجه داشته باشد. در این نقطه باید پرسید که نگرانیهای فرابرجامی آمریکا چیست؟ مساله توان موشکی ایران، و همچنین قدرت و نفوذ منطقهای این کشور (البته که آمریکا به طور خاص در بحثهای حقوق بشر و دموکراسی نیز با ایران چالشهایی را دارد).
از این منظر، آمریکاییها میخواهند که برجام دوباره جان بگیرد با این حال، نَه آن برجامی که در سال ۲۰۱۵ میلادی بوده و عملا در این چهارچوب شاهدیم که هیچ نرمشی را نیز از خود نشان نمیدهند. باید توجه داشته باشیم که آمریکاییها ۱۵۰۰ الی ۱۶۰۰ تحریم علیه ایران دارند که حتی حاضر نشده اند یک نصفه تحریم را نیز علیه ایران تغییر دهند.
آنها نه تنها در تحریمها تغییری ایجاد نکرده اند، بلکه به تدریج تحریمهایی را نیز به لیست تحریمهای ایران اضافه کرده و میکنند. در این فضا و در شرایطی که دولت آمریکا یک ساز میزند، جمهوریخواهان یک ساز و کنگره هم یک ساز، اینکه گفته شود آمریکاییها به دستیابی به یک توافق با ایران نیاز دارند، باید پرسید که خوب در راه دستیابی به آن چه کرده و میکنند؟ آیا تغییری در سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران در شرایط کنونی ایجاد شده است؟ ما عملا شاهدیم که ذرهای از فشارهای دولت ترامپ علیه ایران کاهش پیدا نکرده است. در این چهارچوب باید پرسید که این چه نیازی است که آنها هیچ کاری جهت رفع نیاز خود انجام نمیدهد، آنها اگر نیاز داشتند، قطعا قدمهایی را نیز به صورت موثر و سازنده بر میداشتند. واقعیت این است که آنها به برجام نیاز دارند، اما نَه به قیمتی که بخواهند به ایران امتیاز بدهند و یا خود را ذیل تعهداتشان در قالب نسخه اولیه توافق برجام که در سال ۲۰۱۵ منعقد شد، قرار دهند.
همانطور که میدانید به تازگی خبر سفر رئیس جمهور کشورمان به عمان و در عین حال اخباری در مورد رایزنیهای جدید وزیر خارجه قطر با کاخ سفید در مورد معادله برجام منتشر شده است. در این میان، سفر وزیر خارجه کشورمان به امارات و رایزنیهای وی با مقامهای اماراتی نیز تا حد زیادی برخی تحلیلگران را بر آن داشته تا از ارسال پالسهای مثبت در روند مذاکرات اتمی وین خبر دهند، آیا با این گزاره موافقید؟
به نظر من خیلی از کشورها و شخصیتهای سیاسی و دولتمردان تلاش میکنند که مشکلات جاری در روند مذاکرات اتمی وین را حل بکنند. امارات، عمان، قطر، ژاپن، اروپایی ها، کره جنوبی و دیگر کشورها در این معادله درگیر هستند. با این حال، نکته اساسی این است که تا زمانی که رویکرد واشینگتن تغییر نکند، هیچکدام از این تلاشها نیز به نتیجه خواهد رسید. باید توجه داشته باشیم که ما بانفوذتر و موثرتر از نخست وزیر بریتانیا و یا رئیس جمهور فرانسه و صدراعظم آلمان نداریم.
هیچ کدام از این سه نفر و سه مقام نتوانستند تاثیری بر ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا بگذارند تا وی کشورش را به صورت یک جانبه از توافق برجام خارج نکند و البته هیچ کدام هم نتوانستند دولت بایدن را تحت فشار قرار دهند که کشورش را به چهارچوب توافق برجام بازگرداند. از این منظر، اینکه تصور کنیم که برخی بازیگران منطقه ای، حرفشان به حدی نزد آمریکا معتبر و بانفوذ باشد که بتواند نظر رهبران این کشور را در مورد معادله برجام تغییر دهد، من یکچنین گزارهای را چندان معتبر نمیبینیم.
اینکه در گذشته سلطان وقت عمان (سلطان قابوس) توانست مذاکرات مسقط را انجام دهد، نه به دلیل جایگاه سلطان وقت عمان، بلکه به این دلیل بود که در آن زمان دولت وقت آمریکا به ریاست جمهوری اوباما تغییر روش و سیاست داده بود و همین مساله موجب شد که مذاکرات محرمانه مسقط شروع شود و در نهایت نیز در ادامه ما شاهد دستیابی به توافق برجام بودیم. از این منظر، من در شرایط کنونی تمایل چندانی را در کاخ سفید جهت دستیابی به یک توافق نمیبینم. اگر تمایل جدی داشته باشند، بایستی آن را با گامها و اقدامات موثر نیز همراه کنند. این همان چیزی است که اکنون از سوی طرف آمریکایی نمیبینیم. در این فضا، تلاشهای برخی مقامات بین المللی نیز چندان نمیتواند موثر باشد.
شما از جمله تحلیلگران بدبین نسبت به احتمال دستیابی به یک توافق در قالب مذاکرات وین هستید. اگر سناریوی عدم احیای برجام را به مثابه یک واقعیت که در آینده محقق میشود تصور کنیم، به نظر شما کشورمان در عصر بدونِ برجام چه وضعیتی خواهد داشت؟
من نسبت به آینده برجام و مذاکرات خوش بین نیستم و تصوری نیز از فضای بدون برجام در آینده ندارم. یعنی نه ایران و نه آمریکا و نه دیگر طرف ها، اعلام نخواهند کرد که دیگر برجامی وجود ندارد. در این رابطه حتی برخی از لفظ جنازه برجام صحبت میکنند که من معتقد هستم حتی اگر برجام به چنین حالتی دچار شود، کسی حاضر نخواهد بود، آن را دفن کند.
از این منظر، امکان دارد که هفت یا هشت ماه مذاکرات متوقف شود، اما بار دیگر یک ابتکار جدیدی مطرح شود و طرفهای برجامی، مذاکراتی را در شهر دیگری از سر گیرند و مجددا شاهد سیر جدیدی از رایزنیهای دیپلماتیک خواهیم بود. با این حال، به عقیده من، اینکه طرفهای برجامی از دفن و مرگ قطعی برجام خبر دهند، چندان گزاره واقع بینانهای نیست. ضمن اینکه به دلیل اوج گیری جنگ اوکراین و تاثیراتی که بر سیاست بین الملل گذاشته، به نظر من عدم احیای برجام نیز چندان چیزی را برای ایران تغییر نخواهد داد. از این منظر، به نظر من در صورت عدم احیای برجام، شرایط برای ایران بدتر نخواهد شد. البته من نمیخواهم بگویم که شرایط سختتر نخواهد شد.
ما که صادرات و تجارت و فروش نفتمان تحریم است، دیگر طرفهای غربی مخصوصا آمریکا چه چیزی را بیشتر میخواهند تحریم کنند؟ در این فضا، ایران که در حال دور زدن تحریمها است و به اذعان منابع غربی نیز صادرات نفت خود را افزایش هم داده است. در این چهارچوب شاهدیم که ایران به نوعی در حال موفقشدن است. موفق شدنی که اگر اتفاق نمیافتاد، قطعا ایران مدتها قبل با بحرانهای به مراتب گسترده تری رو به رو میشد (در این رابطه اخیرا "ولید فارس" مشاور ترامپ نیز در موضع گیری بر این مساله تاکید کرده است).
از این منظر، در فضای بدون برجام هم تغییر چندانی ایجاد نخواهد شد. در این راستا به شرطی که در داخل: اقتصاد تقویت شود، آسیب پذیری در برابر تحریمها کاهش یابد و فشارهای اجتماعی مدیریت و تدبیر شود، احتمالا اتفاق چندان عجیب و غریبی برای کشورمان رخ نخواهد داد.