تاریخ انتشار
شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۰۲:۲۴
کد مطلب : ۴۴۴۶۲۰
یادداشت؛
تفاوت رئیسی و احمدینژاد از دیدگاه وکیلی
۰
کبنا ؛محمدعلی وکیلی در سرمقاله روزنامه ابتکار نوشت: در این دو دهه سید ابراهیم رئیسی دومین رئیس جمهوری اصولگرای ایران است. اولینِ آن محمود احمدینژاد بود. البته به گمانم این دو دولت اصولگرا سرنوشت یکسانی نخواهند داشت. علت آن به دو امر برمیگردد؛ هم به تفاوت موقعیتی که دو دولت در آن متولد شدند و هم به اختلاف فاحش شخصیت دو رئیس دولت.
ایران در دهه نود تحولات ژرفی را از سر گذرانده و معتقدم در پایان دهه نود شباهتهای ما با ابتدای این دهه یا ابتدای دهه هشتاد بسیار کم خواهد بود. تجربیات و اتفاقاتی بر ما گذشته که پیش از آن تصور درستی از آنها نداشتیم و اکنون در پسِ این حوادث، با ایران و ایرانیِ دیگری طرف هستیم.
تفاوت موقعیت تولد این دو دولت البته بیشتر از این است. در جای دیگر شاید به آن پرداختیم. اما تفاوت دو رئیس دولت نیز بسیار است. این دو را از مناظر مختلفی میتوان با هم مقایسه کرد.
اما در اینجا به تفاوت یک ویژگی اشاره و اکتفا میکنم؛ ویژگی تولید نفرت. مواضع آقای احمدی نژاد برای مخالفانش تولید نفرت میکرد. او بر عناصر غیریت ساز پافشاری میکرد و مخالفان خود را بر سر موضع مخالفت جدیتر و جریتر میکرد. البته این باعث میشد که موافقین نیز در حمایت غیرت بیشتری به خرج دهند. در واقع این مواضع جامعه را نیز دوقطبی میکرد. مواضعی که باعث میشد احمدی نژاد در میان موافقین محبوب تر و در میان مخالفین منفورتر شود.
این شکاف به قدری عمیق شد که معتقدم یکی از عوامل اصلی حوادث هشتادوهشت هم شد. یعنی بیراه نیست اگر بگویم وقایع هشتادوهشت محصول همین شکاف نفرت و غیرت بود. شکافی که هم موافقان را رادیکال کرد و هم مخالفان را. و مواجهه سهمگین سیاسی در این فضای رادیکال، خشونت هشتادوهشت را آفرید.
اما آقای رئیسی چنین شخصیتی اصلاً ندارد. مواضع او گونهای نیست که برای مخالفین تولید نفرت کند. بیش از عناصر غیریت ساز بر عناصر وحدت آمیز تاکید می کند. البته هرچند که مخالفین را نمیآزارَد اما به همین علت مواضعش برای موافقین غیرت و محبوبیت تولید نمیکند. یعنی رادیکالیسم نمی فروشد تا محبوبیت بخرد. بر همین اساس پیش بینی ریزش برخی موافقان رادیکال ایشان از جمله بعضی از مداحان دور از انتظار نیست.
اینکه با وجود رادیکال شدن حوزه عمومی اما همچنان سطوح رسمی کشور (برخلاف هشتادوهشت) تن به رادیکالیسم نمیدهد محصول همین تفاوت است.
ایران در دهه نود تحولات ژرفی را از سر گذرانده و معتقدم در پایان دهه نود شباهتهای ما با ابتدای این دهه یا ابتدای دهه هشتاد بسیار کم خواهد بود. تجربیات و اتفاقاتی بر ما گذشته که پیش از آن تصور درستی از آنها نداشتیم و اکنون در پسِ این حوادث، با ایران و ایرانیِ دیگری طرف هستیم.
تفاوت موقعیت تولد این دو دولت البته بیشتر از این است. در جای دیگر شاید به آن پرداختیم. اما تفاوت دو رئیس دولت نیز بسیار است. این دو را از مناظر مختلفی میتوان با هم مقایسه کرد.
اما در اینجا به تفاوت یک ویژگی اشاره و اکتفا میکنم؛ ویژگی تولید نفرت. مواضع آقای احمدی نژاد برای مخالفانش تولید نفرت میکرد. او بر عناصر غیریت ساز پافشاری میکرد و مخالفان خود را بر سر موضع مخالفت جدیتر و جریتر میکرد. البته این باعث میشد که موافقین نیز در حمایت غیرت بیشتری به خرج دهند. در واقع این مواضع جامعه را نیز دوقطبی میکرد. مواضعی که باعث میشد احمدی نژاد در میان موافقین محبوب تر و در میان مخالفین منفورتر شود.
این شکاف به قدری عمیق شد که معتقدم یکی از عوامل اصلی حوادث هشتادوهشت هم شد. یعنی بیراه نیست اگر بگویم وقایع هشتادوهشت محصول همین شکاف نفرت و غیرت بود. شکافی که هم موافقان را رادیکال کرد و هم مخالفان را. و مواجهه سهمگین سیاسی در این فضای رادیکال، خشونت هشتادوهشت را آفرید.
اما آقای رئیسی چنین شخصیتی اصلاً ندارد. مواضع او گونهای نیست که برای مخالفین تولید نفرت کند. بیش از عناصر غیریت ساز بر عناصر وحدت آمیز تاکید می کند. البته هرچند که مخالفین را نمیآزارَد اما به همین علت مواضعش برای موافقین غیرت و محبوبیت تولید نمیکند. یعنی رادیکالیسم نمی فروشد تا محبوبیت بخرد. بر همین اساس پیش بینی ریزش برخی موافقان رادیکال ایشان از جمله بعضی از مداحان دور از انتظار نیست.
اینکه با وجود رادیکال شدن حوزه عمومی اما همچنان سطوح رسمی کشور (برخلاف هشتادوهشت) تن به رادیکالیسم نمیدهد محصول همین تفاوت است.
خدا نخو د