یادداشت؛
بحران اوکراین و تاثیرات آن بر مذاکرات هسته ای ایران و گروه 5 + 1
ابراهیم قنبری
22 بهمن 1400 ساعت 10:22
بحران اوکراین و تاثیرات آن بر مذاکرات هسته ای ایران و گروه 5 بعلاوه 1، آیا تجربه قطعنامه 598 در حال تکرار است.
بحران اوکراین و تاثیرات آن بر مذاکرات هسته ای ایران و گروه 5 بعلاوه 1، آیا تجربه قطعنامه 598 در حال تکرار است.
مذاکرات هسته ای
ایران و کشورهای درگیر در مذکرات هسته ای در حالی (به قول طرفهای غربی) دور نهایی مذاکرات را در 19 بهمن آغاز کرده اند که بحران رو به گسترش اوکراین هر روز ابعاد پیچیده تری میابد ، در این مقال سعی خواهیم کرد رابطه احتمالی و در نهایت تاثیرات متقابل این 2 پرونده بر یکدیگر را بررسی و فرضیات ممکن را مطرح کنیم :
ابتدا به پرونده مذاکرات هسته ای اشاره ای گذرا خواهیم داشت .
بعد از فعل و انفعال های بسیار ، طرف های غربی این دور از مذاکرات را دور نهایی نامیده اند به گونه ای که دولت امریکا از ضرب العجلی 20 روزه برای حصول توافق صحبت میکند و نماینده روسیه از فاصله ای 5 دقیقه ای تا کسب نتیجه ، اما شرایط میدانی مذاکرات در حال حاضر مبین آن است که در 4 حوزه اصلی ، مذاکرات به لحاظ فنی ،تکنیکی و حقوقی به اشباع رسیده و اکنون باید شاهد تصمیماتی سیاسی باشیم ، این چهار حوزه کدام است ؟
1) حوزه هسته ای :
مذاکرات حول نحوه برچیدن سانتریفیوژهایی پیشرفته است که ایران پس از خروج ترامپ از برجام ، نصب نموده ، پیشنهاد ایران انبار نمودن آنها با نظارت بازرسان آژانس IAEA است تا در صورت بد ععهدی مجدد آمریکا بلافاصله وارد مدار گردند و پیشنهاد امریکا تخریب آنها است البته در این میان ایده ای در حال بررسی است که اتصالات الکترونیکی و گازرسانی این سانتریفیوژ ها باز شود .
2) حوزه تضمین ها :
وزیر امور خارجه و سخنگوی وزارت متبوع وی امیدوارانه از مکتوب نمودن تضمین های سیاسی ، اقتصادی و فنی صحبت میکنند ، اساساً ایران در این حوزه مطالبه گر 4 نوع تضمین است ، ابتدا حفظ سانتریفیوژ ها با نظارت مشترک آژانس IAEA ، دوم صدور دستورالعملی از سوی وزارت خزانه داری امریکا که در صورت بود و نبود برجام شرکتهای بین المللی بتوانند بدون هیچ مشکلی حداقل تا 4 سال با ایران کار کنند ، سوم و چهارم ارائه تضمین های حقوقی اروپا و امریکا و امضای رهبران آنان در عدم خروج مجدد از برجام ، البته قبلا دو تضمین حفظ سانتریفیوژها و تضمین رهبران سیاسی غرب در برجام دوران روحانی توافق شده است ، البته در حوزه اجرا مطالبه ایران از وزارت خزانه داری امریکا حتی در صورت پذیرش ، فقط در همین دولت اعتبار دارد و برای دایمی نمودن آن نیاز به تصویب کنگره امریکا در قالب یک عهد نامه دارد ، البته در این مورد طرف امریکایی پیشنهاد داده شرکتهای آمریکا یی در ایران دست به سرمایه گذاری های هنگفت بزنند تا در صورت بروز هرگونه بد عهدی احتمالی همان شرکتها دولت وقت امریکا را مجاب به رعایت مفاد توافق نمایند.
3) حوزه تحریم ها :
در این حوزه 1500 تحریم در زمینه های گوناگون پس از خروج ترامپ از برجام علیه ایران وضع شده که ایران خواستار لغو همه آنهاست ، اما امریکا تنها از لغو آن دسته از تحریم ها صحبت میکند که برای بازگشت به برجام ضروريست .
4) حوزه راستی آزمایی رفع تحریم ها :
در حالی که وزیر امور خارجه کشورمان این زمان را تا چند هفته تخمین میزند ، دولت آمریکا از زمان 48 ساعته صحبت میکند.
در حال حاضر همه طرفها از تدوین سندی 20صفحه ای صحبت میکنند با پرانتزهایی که همچنان باز و منتظر تصمیمات سیاسی هستند.
بحران اوکراین
اوکراین به صورت تاریخی دروازه غرب به سوی روسیه توصیف میگردد ، پایان جنگ جهانی دوم و تشکیل ناتو و آغاز جنگ سرد و پایان آن ، ناتو را در همسایگی اوکراین قرارداد ، امریکه هرگز خوشایند رهبران کرملین نبود علی الخصوص آنکه اوکراین چند ماه قبل از فروپاشی شوروی سابق اعلام استقلال کرد و در سال 2014 دولت متمایل به کرملین طی انقلاب نارنجی سقوط کرد و دولت کیف به دست غربگرا ها افتاد ، که در پی آن شبه جزیره کریمه با یک همه پرسی به روسیه ملحق شد ، ریشه اختلافات اوکراین و روسیه به جنگ دوم جهانی برمیگردد آنجا که استالین با ایجاد قحطی مصنوعی در اوکراین دست به یک نسل کشی چند میلیونی زد ، از دیگر موارد اختلافی دو کشور علی رغم ریشه های ژنتیکی یکسان به نام اسلاو ، مطالبه اوکراین از سهمیه باقی مانده ناوگان جنگی دریای سیاه دولت تزاری بود از دولت روسیه به عنوان وارثان تزارها و همین مطالبات از روسیه به عنوان وارث اتحاد جماهیر شوروی سابق ، به هر حال این کینه های تاریخی اوکراین را به دو قسمت غرب زیر نظر دولت غربگرای کیف و شرق زیر نظر جدایی طلبان روس زبان طرفدار مسکو تقسیم کرده و جنگی داخلی و 8 ساله خونبار را رقم زده است.
در پروسه تجدید حیات روسیه توسط پوتین و سعی در ایجاد نظمی نوین جهانی متمایز از دنیای تک قطبی ، اوکراین مهمترین مولفه اجرای ایده های نو گرایانه پوتین است ، استقرار 100 هزار نظامی با پشتیبانی تجهیزات فراوان درچند ماه اخیر ، اروپا را به این نتیجه رسانده که پوتین در فکر الحاق شرق اوکراین و مراکز مهم صنعتی مانند شهرهای دونتسک و لوهانسک به خاک روسیه و یا اعطای استقلال به آنهاست تا نقش حایلی را در امتداد مرزهای روسیه و ناتو ایجاد نمایند و یا ور طرحی دوم در تفکر اشغال باریکه ای از جنوب شرق اوکراین تا شبه جزیره کریمه و بندر سواستوپل و رسیدن به دریای سیاه است ، آن چه در این میان اروپا را نگران عملی ساختن ایده های پوتین نموده ابتدا برخورد های مبهم و چند پهلوی دولت آمریکا با این موضوع است که در تنها اقدام عملی خود کار انتقال 8500 نظامی به لهستان را آغاز کرده است و دیگر آن که خروج شبانه امریکا از افغانستان و عدم حمایت از متحدان مننطقه ای ، اروپا را در شوکی بزرگ ناشی از حمله روسیه به اوکراین و عدم توجه جدی امریکا به این موضوع فرو برده است.
همزمانی بحران اوکراین و پرونده هسته ای و تاثیر آن بر این پرونده
همزمانی لشکر کشی روسیه به شرق اوکراین و ترس اروپا از ایجاد جنگی فراگیر ، باعث خروج پرونده هسته ای از کانون توجهات بین الملل و بالتبع کاهش فشارهای دیپلماتیک بر ایران است ، شاید از همین روی باشد که دول غربی اصرار بر نامیدن این دور از مذاکرات به عنوان دور سرنوشت ساز یا نهایی دارند تا بتوانند با جمع کردن پرونده هسته ای همه تمرکز خود را بر روسیه و اوکراین متمرکز کنند ، قطعا این امر از دید مذاکره کنندگان دولت سیزدهم دور نخواهد ماند و سعی خواهند کرد با هر چه به درازا کشاندن مذاکرات امتیازات بیشتری از غرب وصول کنند.
تجربه قطعنامه 598
در سال 1369 و در گرماگرم مذاکرات اجرایی نمودن قطعنانه 598 در مقر اروپایی سازمان ملل و در حالی که بر اثر اصرارهای غیر قابل قبول طرف عراقی هر لحظه امکان به بن بست رسیدن مذاکرات وجود داشت، تحلیل های صدام از فرو ریختن دیوار برلین ، پایان جنگ سرد و ایجاد نظمی نوین جهانی ، به همراه چراغ سبز سفیر آمریکا در بغداد او را متقاعد به اشغال کویت نمود ، از این جا به بعد دیپلماسی دو طرفه مرحوم هاشمی رفسنجانی و صدام در قالب رد و بدل نمودن چند نامه ، نه تنها عراق را که قصد داشت در صورت فتح کویت ، از سوی مرزهای غربی خود مطمئن گردد ، وادار به پذیرش یک شبه قطعنامه 598 شامل برخی بندهای سریع الاجرا مانند آزادی اسرا ، آتش بس دایم و شناسایی مرزهای بین المللي نمود ، بلکه با ورود به باتلاق کویت زمینه های محو خود از صفحه تاریخ را نیز فراهم ساخت .
سیاست شاید در اصل عرصه عمل و به دست آوردن حداکثر منافع در قبال پرداخت حداقل هزینه باشد ، اما به مانند تاریخ پر است از معجزاتی که یک شبه گره های صد ساله را باز نمودند ، اگر حماقت صدام در حمله به کویت نبود ، شاید مذاکرات قطعنامه 598 تا سالهای بعد ادامه داشت ، چنانچه در صورت حمله روسیه به اوکراین آنگاه پرونده هسته ای ایران ساید فرجامی دیگر یابد.
ابراهیم قنبری
کد مطلب: 444588