تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۵۶
کد مطلب : ۴۴۲۳۳۴
ریزش اقتصادی؛
سفر تحمیلی به زیر خط فقر؛ هر ماه 333 هزار نفر
۰
کبنا ؛
گزارشهای رسمی و مقایسه اعداد و ارقام درآمد و هزینه خانوارهای مناطق روستایی و شهری نشان میدهد که فاصله طبقاتی در روستاها بیشتر از شهرهاست. با استناد به گزارشهای سالانه درآمد هزینه خانوارها که هر ساله توسط مرکز آمار منتشر می شود، متوسط درآمد کل یک خانواده شهری که در دهک دهم هزینهای قرار دارد در سال 95 حدود 6.67 برابر خانواده شهری دهک اول بود. این رقم در سال 99 به 6.47 کاهش یافت. به نظر می رسد مهمترین دلیل این کاهش، شیوع کرونا و تعطیلی بسیاری از کسب وکارها در شهرهای بزرگ همزمان با تشدید محدودیتها برای مقابله با کرونا بوده باشد. این در حالی است که کاهش نسبت متوسط درآمد دهک دهم به اول برای خانوارهای روستایی حتی با شیوع کرونا افزایش یافته بود؛ این نسبت در سال 95 حدود 7.16 بود که در سال 99 به 7.67 رسید. بدین معنا که افراد حاضر در دهک دهم هزینه ای 7.76 برابر افراد حاضر در دهک اول درآمد دارند. از سوی دیگر نسبت هزینههای متوسط دهک دهم به دهک اول نیز نشان می دهد که هزینه دهک دهم هزینهای در روستاها در سال 99 به 18 برابر دهک اول هزینهای رسید. این نسبت برای شهرها 12.2 بود. آنچه در گزارش های مربوط به درآمد و هزینهها می توان مشاهده کرد، فزونی هزینهها نسبت به درآمدهاست. به گونهای است که به تعداد افراد زیر خط فقر اضافه کرده است. بر اساس دادههای وزارت کار،تعاون و رفاه اجتماعی در سال 98حدود 26 میلیون ایرانی زیر خط فقر بودند که پیشبینی شده بود این تعداد در سال 99 به 30 میلیون نفر رسیده باشد. یعنی طی یک سال 4 میلیون نفر زیر خط فقر مطلق رفتهاند؛ ماهی 333 هزار و 300 نفر. طی سال های 95 تا 99 میزان افزایش متوسط درآمد خانوارهای شهری 135.3 درصد و برای خانوارهای روستایی نیز 137.4 درصد بود؛ به گونهایکه متوسط درآمد خانوارهای شهری به 74.6 میلیون تومان و خانوارهای روستایی نیز به 42 میلیون تومان رسید. در این بازه زمانی روند هزینهها نیز افزایشی بوده و از متوسط 28.4 میلیون تومان در سال 95 به 62.2 میلیون تومان در سال 99 برای خانوار شهری و 15.7 میلیون تومان به 34 میلیون تومان برای خانوارهای روستایی در همین بازه رسید. به بیان دیگر هر فردی که در شهر زندگی می کند طی این 5 سال و به طور متوسط 119 درصد به هزینههایش اضافه شده. این رقم برای خانوارهای روستایی 116.5 درصد بود. به بیان دیگر هر خانواده شهری (به طور متوسط) شاهد افزایش 24 درصدی هزینههایش در هر سال نسبت به سال قبل بوده است.
بدین معنا که برای خرید هر سبد مشخصی از کالا و خدمات در یک سال باید حدود 24 درصد هزینه بیشتری پرداخت کند. این در حالی است که درآمدها تنها یک بار در سال افزایش مییابد و در صورت بالا رفتنهای چند باره قیمت اقلام خوراکی و غیر خوراکی افراد زمان زیادی برای تطبیق با آن ندارد. چرا که نمیتوانند به سرعت قدرت خرید از دست رفتهشان را جبران کنند. بنابراین میزان خریدشان از کالاها را کاهش می دهند. این امر در شرایطی که به گواه گزارش «پایش فقر سال 99 » وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی تا سال 98 حدود 26 میلیون نفر زیر خط فقر بودند و به نظر میرسد در سال99 این رقم به 30 میلیون نفر رسیده، افزایش درآمد تنها نمی تواند افراد را از ورطه فقر نجات دهد. بنابراین صرف افزایش درآمدها ( بیشتر یا کمتر از تورم) تاثیر زیادی بر کاهش فقر ندارد. به خصوص آنکه متغیرهای پولی مانند نقدینگی و پایه پولی مرزهای هشدار را رد کرده اند.
درآمد سالانه شهری ها
بین 74 تا 174 میلیون تومان
دادههای درآمد خانوارهای شهری نشان میدهد که بازه متوسط درآمد هر دهک در سال 99 نسبت به سال 95 افزایشی بوده است؛ بازه متوسط درآمدی دهکهای اول تا دهم در سال 95 بین 11 تا 73 میلیون تومان بود که در سال 99 به 26.8 تا 173.5 میلیون تومان افزایش یافت. به بیان دیگر درآمد دهک اول هزینهای در این 5 سال 143 درصد و تغییرات متوسط درآمد دهک دهم نیز 137.6 درصد بوده است. با وجود اینکه افزایش درآمد افراد آسیبپذیر جامعه بیشتر از افراد ثروتمندتر بوده اما سهم درآمدی دهک اول از کل درآمد جامعه در سال 99 تنها دو درصد و سهم دهک دهم نیز 31.4 درصد اعلام شده بود. این امر نشان می دهد با وجود سیاستهای حمایتی از دهک اول همچنان فاصله درآمدی این دهک با خط فقر بسیار زیاد است و چه بسا بیشتر هم شود. گواه این را نیز می توان در بالا رفتن ضریب جینی بهرغم افزایش چتر حمایتی از اقشار آسیبپذیر و اعطای انواع یارانههای نقدی و غیر نقدی به آنها مشاهده کرد. به همین دلیل
بهبود شرایط با تداوم روند فعلی تورم کار دشواری به نظر می رسد. مخصوصا اگر تورم خوراکیها رو به افزایش باشد. باتوجه به اینکه درآمدهای قیدشده در گزارش های رسمی به صورت «متوسط» درنظر گرفته میشود اما حاوی نکات عجیب و البته غمانگیزی است؛ درآمد دهک اول درآمدی در سال 99، 26.8 میلیون تومان اعلام شد که ماهانه حدود دو میلیون و 230 هزار تومان بوده است. این رقم آن هم در شرایطی که در پایان سال گذشته نرخ تورم نقطهای خوراکیها و آشامیدنی ها حدود 66.6 درصد بود، بسیار نگران کننده است. در واقع خانوارهای دهک اول هزینهای مجبور بودند درآمد متوسط ماهانه دو میلیون و 230 هزار تومانی خود را بین نیازهای خوراکی و غیر خوراکی تقسیم کنند. متوسط هزینههای دهک اول در سال گذشته 14.2 میلیون تومان در سال و یک میلیون و 200 هزار تومان در ماه اعلام شده بود. البته که همین میزان هزینه نیز متغیر بوده. چرا که قیمتها تغییرات زیادی داشتهاند و از این رو به نظر می رسد پوشش درآمد خانوارها نسبت به هزینههایشان در سال گذشته به کمترین حد خود رسیده باشد. اگرچه این تنها اثر بالا رفتن قیمتها و کاهش پوشش درآمدها نیست. با استناد به گزارش وزارت کار، رفاه و تامین اجتماعی در سال 98 حدود 26 میلیون نفر زیر خط فقر مطلق زندگی میکردند که با در نظر گرفتن پیشبینیها به 30 میلیون نفر در سال 99 رسید. به بیان دیگر ماهانه 333 هزار و 300 نفر در سال گذشته به زیر خط فقر رفتهاند. این آمار بسیار تکان دهنده است.
درآمد روستاییان
در سال 99 بین 11.4 تا 88 میلیون تومان
درآمد روستاییان در بازه سالهای 95 تا 99 افزایشی 137 درصدی داشته و از 17.68 میلیون تومان به 42 میلیون تومان رسیده است. متوسط درآمد یک خانوار روستایی که در دهک دهم حضور دارد به متوسط درآمد یک خانوار روستایی در دهک اول در سال 95 حدود 7.16 بود که در سال گذشته به 7.67 رسید. بدین معنا که هر خانواده حاضر در دهک دهم 7.67 برابر یک خانواده دهک اول درآمد دارد.
نکته ای که باید به آن توجه کرد درآمد 11.4 میلیون تومانی دهک اول در روستاهاست؛ بهگونهایکه خانوارهای این دهک ماهی کمتر از 950 هزار تومان درآمد دارند. از سوی دیگر تغییرات در بخش هزینهای در این سال ها چشمگیر بوده است؛ متوسط درآمدها افزایشی 116 درصدی داشته است. در این سالها نسبت متوسط هزینه یک خانوار روستایی حاضر در دهک دهم نسبت به یک خانوار روستایی دهک اول از حدود 12 به 18 افزایش داشته؛ بدین معنا که یک خانواده حاضر در دهک دهم 18 برابر یک خانواده آسیبپذیر هزینه داشته است. نکته دیگر در خصوص خانوارهای روستایی در سال 99، بازه هزینهای آنهاست؛ بین 5.2 میلیون تومان تا 94.2 میلیون تومان. به بیان دیگر خانوادههای آسیبپذیر دهک اول در ماه کمتر از 450 هزار تومان هزینه میکنند.
بدین معنا که برای خرید هر سبد مشخصی از کالا و خدمات در یک سال باید حدود 24 درصد هزینه بیشتری پرداخت کند. این در حالی است که درآمدها تنها یک بار در سال افزایش مییابد و در صورت بالا رفتنهای چند باره قیمت اقلام خوراکی و غیر خوراکی افراد زمان زیادی برای تطبیق با آن ندارد. چرا که نمیتوانند به سرعت قدرت خرید از دست رفتهشان را جبران کنند. بنابراین میزان خریدشان از کالاها را کاهش می دهند. این امر در شرایطی که به گواه گزارش «پایش فقر سال 99 » وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی تا سال 98 حدود 26 میلیون نفر زیر خط فقر بودند و به نظر میرسد در سال99 این رقم به 30 میلیون نفر رسیده، افزایش درآمد تنها نمی تواند افراد را از ورطه فقر نجات دهد. بنابراین صرف افزایش درآمدها ( بیشتر یا کمتر از تورم) تاثیر زیادی بر کاهش فقر ندارد. به خصوص آنکه متغیرهای پولی مانند نقدینگی و پایه پولی مرزهای هشدار را رد کرده اند.
درآمد سالانه شهری ها
بین 74 تا 174 میلیون تومان
دادههای درآمد خانوارهای شهری نشان میدهد که بازه متوسط درآمد هر دهک در سال 99 نسبت به سال 95 افزایشی بوده است؛ بازه متوسط درآمدی دهکهای اول تا دهم در سال 95 بین 11 تا 73 میلیون تومان بود که در سال 99 به 26.8 تا 173.5 میلیون تومان افزایش یافت. به بیان دیگر درآمد دهک اول هزینهای در این 5 سال 143 درصد و تغییرات متوسط درآمد دهک دهم نیز 137.6 درصد بوده است. با وجود اینکه افزایش درآمد افراد آسیبپذیر جامعه بیشتر از افراد ثروتمندتر بوده اما سهم درآمدی دهک اول از کل درآمد جامعه در سال 99 تنها دو درصد و سهم دهک دهم نیز 31.4 درصد اعلام شده بود. این امر نشان می دهد با وجود سیاستهای حمایتی از دهک اول همچنان فاصله درآمدی این دهک با خط فقر بسیار زیاد است و چه بسا بیشتر هم شود. گواه این را نیز می توان در بالا رفتن ضریب جینی بهرغم افزایش چتر حمایتی از اقشار آسیبپذیر و اعطای انواع یارانههای نقدی و غیر نقدی به آنها مشاهده کرد. به همین دلیل
بهبود شرایط با تداوم روند فعلی تورم کار دشواری به نظر می رسد. مخصوصا اگر تورم خوراکیها رو به افزایش باشد. باتوجه به اینکه درآمدهای قیدشده در گزارش های رسمی به صورت «متوسط» درنظر گرفته میشود اما حاوی نکات عجیب و البته غمانگیزی است؛ درآمد دهک اول درآمدی در سال 99، 26.8 میلیون تومان اعلام شد که ماهانه حدود دو میلیون و 230 هزار تومان بوده است. این رقم آن هم در شرایطی که در پایان سال گذشته نرخ تورم نقطهای خوراکیها و آشامیدنی ها حدود 66.6 درصد بود، بسیار نگران کننده است. در واقع خانوارهای دهک اول هزینهای مجبور بودند درآمد متوسط ماهانه دو میلیون و 230 هزار تومانی خود را بین نیازهای خوراکی و غیر خوراکی تقسیم کنند. متوسط هزینههای دهک اول در سال گذشته 14.2 میلیون تومان در سال و یک میلیون و 200 هزار تومان در ماه اعلام شده بود. البته که همین میزان هزینه نیز متغیر بوده. چرا که قیمتها تغییرات زیادی داشتهاند و از این رو به نظر می رسد پوشش درآمد خانوارها نسبت به هزینههایشان در سال گذشته به کمترین حد خود رسیده باشد. اگرچه این تنها اثر بالا رفتن قیمتها و کاهش پوشش درآمدها نیست. با استناد به گزارش وزارت کار، رفاه و تامین اجتماعی در سال 98 حدود 26 میلیون نفر زیر خط فقر مطلق زندگی میکردند که با در نظر گرفتن پیشبینیها به 30 میلیون نفر در سال 99 رسید. به بیان دیگر ماهانه 333 هزار و 300 نفر در سال گذشته به زیر خط فقر رفتهاند. این آمار بسیار تکان دهنده است.
درآمد روستاییان
در سال 99 بین 11.4 تا 88 میلیون تومان
درآمد روستاییان در بازه سالهای 95 تا 99 افزایشی 137 درصدی داشته و از 17.68 میلیون تومان به 42 میلیون تومان رسیده است. متوسط درآمد یک خانوار روستایی که در دهک دهم حضور دارد به متوسط درآمد یک خانوار روستایی در دهک اول در سال 95 حدود 7.16 بود که در سال گذشته به 7.67 رسید. بدین معنا که هر خانواده حاضر در دهک دهم 7.67 برابر یک خانواده دهک اول درآمد دارد.
نکته ای که باید به آن توجه کرد درآمد 11.4 میلیون تومانی دهک اول در روستاهاست؛ بهگونهایکه خانوارهای این دهک ماهی کمتر از 950 هزار تومان درآمد دارند. از سوی دیگر تغییرات در بخش هزینهای در این سال ها چشمگیر بوده است؛ متوسط درآمدها افزایشی 116 درصدی داشته است. در این سالها نسبت متوسط هزینه یک خانوار روستایی حاضر در دهک دهم نسبت به یک خانوار روستایی دهک اول از حدود 12 به 18 افزایش داشته؛ بدین معنا که یک خانواده حاضر در دهک دهم 18 برابر یک خانواده آسیبپذیر هزینه داشته است. نکته دیگر در خصوص خانوارهای روستایی در سال 99، بازه هزینهای آنهاست؛ بین 5.2 میلیون تومان تا 94.2 میلیون تومان. به بیان دیگر خانوادههای آسیبپذیر دهک اول در ماه کمتر از 450 هزار تومان هزینه میکنند.