تاریخ انتشار
شنبه ۶ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۵۶
کد مطلب : ۴۳۸۳۲۵
فرصتها و چالشهای پیش روی دولت رئیسی؛
پس از مرحوم هاشمی، هیچ رئیس جمهوری مانند رئیسی مورد اعتماد نظام قرار نگرفت
محمدعلی وکیلی
۰
کبنا ؛محمدعلی وکیلی در سرمقاله روزنامه ابتکار نوشت: هفته گذشته دولت سید ابراهیم رئیسی از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد گرفت. همه وزرای پیشنهادی او به جز وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش توانستند از مجلس رای اعتماد بگیرند و کار خود را رسماً آغاز کنند. او نیز در همین ابتدا بازدیدهای میدانی خود را افزایش داد و این پیام را به جامعه مخابره کرد که میخواهد در کار خود جدی باشد. البته معضلات کشور هم تدبیری جدی میطلبد. اکنون که دولت سیزدهم با رای اعتماد بالا از مجلس کار خود را آغاز کرده، باید دید چالشها و فرصتهای دولت او چیست. کجا این دولت نسبت به اسلافش مزیت دارد و کجا به طور جدی زیر سایه تهدید است. وضعیت کشور گونهای است که رئیسی اگر نتواند با حداکثر بهرهگیری از فرصتهایش، بحرانهای کشور را حل کند، مشخص نیست چه سرنوشتی در انتظار کشور باشد.
اما فرصتها و تهدیدهای دولت رئیسی کداماند؟ مهمترین فرصت جناب رئیسی، فعالیت در بستر اعتماد نظام است. پس از مرحوم هاشمی، هیچ رئیس جمهوری مانند رئیسی مورد اعتماد نظام قرار نگرفته است. تمام نهادهای حاکمیتی به او اعتماد صد درصد دارند و حتی بیشتر از اعتماد، آبروی آنها در هم گره خورده است. یعنی درصورت عدم توفیق این دولت، به یک معنا اعتبار کارآمدی کلیت حاکمیت زیر سوال میرود. خیلی قبل از انتخابات نوشتم تمام تخم مرغ های حاکمیت جهت ادعای کارآمدی در سبد رئیسی گذاشته شده است. از طرف دیگر، ابراهیم رئیسی نیز برخلاف دو رئیس جمهور قبل، روحیه سازگار و اهل تعاملی دارد. به همین سبب ها به نظرم در این دوره میان دولت و سایر ارکان حاکمیت سقف همدلی رخ خواهد داد. دومین فرصت او، ادراک عمومی مثبت مردم است. ادراک مردم همچنان پیرامون او مثبت است. پیشتر نوشتم ادراک عمومی مثبت، بهترین بستر برای اجرای تصمیمات بزرگ است. سومین فرصت او نیز یکدست شدن حاکمیت است. حاکمیت یکپارچه، دیگر دچار تزاحم راهبردی نمیشود و همه ارکان، علی الاصول نباید دچار نزاعهای فرسایشی و پرهزینه راهبردها شوند.
اما ابرچالشهای این دولت نیز کم و ساده نیستند. اولین آن، کسری بودجه وحشتناک دولت است. درصورت عدم توافق و غیبت درآمدهای مستقیم نفتی، تدبیر این کسری افق نامعلومی دارد. دومین ابرچالش او، گسترش روزافزون کرونا و مرگومیر دهشتناک آن است. وضعیت امروز ما در کرونا، بدون تعارف جزو بدترین کشورهای جهان است. این کارنامه ضعیف، آثار خود را در ترافیک غسالخانهها و قبرستانها نشان داده است. سومین ابرچالش نیز پایین آمدن آستانه تحمل مردم است. فشارهای این دهه، به قدری بود که دیگری نایی برای تحمل فشارها نمانده است. مردم چندان همه چیزشان را باختهاند که تعداد هموطنانی که دیگر چیزی برای ازدست دادن ندارند از شماره گذشته است. به همین علت دیگر مجال هیچ خطایی نمانده است و هر فشار دیگری میتواند پرده صبر مردم را پاره کند. ما یک دهه است در نتیجه تحریمهای بانکی و نفتی عملاً درگیر جنگ اقتصادی هستیم. تصور کنید چهار دهه از انقلاب میگذرد و ما تقریباً دو دهه آن را درگیر جنگ بودهایم. هنوز جنگ اول به طور کامل آواربرداری نشده بود که جنگ دوم آغاز شد. آوارهای این دو جنگ بر سر مردم سنگینی میکند. افغانستان آینه عبرت ما است. افغانها به سختجانی و دلیری و غیرت مشهور بودند. امروز اما خسته از جنگهای ناتمام، در مرزها و فرودگاهها آواره شدهاند. آنان به معنای واقعی کلمه، ملتی بریدهاند! این پایان کشوری است که همیشه در جنگ است. ما قطعاً با افغانستان فاصله داریم. اما هیچ نباید خطرِ بریدنِ یک ملت همیشه در جنگ را نادیده گرفت.
به گمانم دولت جدید، با این ابرچالشها مواجه است. این دولت کار به غایت سختی در پیش دارد. باید از فرصتهای خاصش نهایت استفاده را داشته باشد؛ حل این ابرچالشها کار آسانی نیست.
اما فرصتها و تهدیدهای دولت رئیسی کداماند؟ مهمترین فرصت جناب رئیسی، فعالیت در بستر اعتماد نظام است. پس از مرحوم هاشمی، هیچ رئیس جمهوری مانند رئیسی مورد اعتماد نظام قرار نگرفته است. تمام نهادهای حاکمیتی به او اعتماد صد درصد دارند و حتی بیشتر از اعتماد، آبروی آنها در هم گره خورده است. یعنی درصورت عدم توفیق این دولت، به یک معنا اعتبار کارآمدی کلیت حاکمیت زیر سوال میرود. خیلی قبل از انتخابات نوشتم تمام تخم مرغ های حاکمیت جهت ادعای کارآمدی در سبد رئیسی گذاشته شده است. از طرف دیگر، ابراهیم رئیسی نیز برخلاف دو رئیس جمهور قبل، روحیه سازگار و اهل تعاملی دارد. به همین سبب ها به نظرم در این دوره میان دولت و سایر ارکان حاکمیت سقف همدلی رخ خواهد داد. دومین فرصت او، ادراک عمومی مثبت مردم است. ادراک مردم همچنان پیرامون او مثبت است. پیشتر نوشتم ادراک عمومی مثبت، بهترین بستر برای اجرای تصمیمات بزرگ است. سومین فرصت او نیز یکدست شدن حاکمیت است. حاکمیت یکپارچه، دیگر دچار تزاحم راهبردی نمیشود و همه ارکان، علی الاصول نباید دچار نزاعهای فرسایشی و پرهزینه راهبردها شوند.
اما ابرچالشهای این دولت نیز کم و ساده نیستند. اولین آن، کسری بودجه وحشتناک دولت است. درصورت عدم توافق و غیبت درآمدهای مستقیم نفتی، تدبیر این کسری افق نامعلومی دارد. دومین ابرچالش او، گسترش روزافزون کرونا و مرگومیر دهشتناک آن است. وضعیت امروز ما در کرونا، بدون تعارف جزو بدترین کشورهای جهان است. این کارنامه ضعیف، آثار خود را در ترافیک غسالخانهها و قبرستانها نشان داده است. سومین ابرچالش نیز پایین آمدن آستانه تحمل مردم است. فشارهای این دهه، به قدری بود که دیگری نایی برای تحمل فشارها نمانده است. مردم چندان همه چیزشان را باختهاند که تعداد هموطنانی که دیگر چیزی برای ازدست دادن ندارند از شماره گذشته است. به همین علت دیگر مجال هیچ خطایی نمانده است و هر فشار دیگری میتواند پرده صبر مردم را پاره کند. ما یک دهه است در نتیجه تحریمهای بانکی و نفتی عملاً درگیر جنگ اقتصادی هستیم. تصور کنید چهار دهه از انقلاب میگذرد و ما تقریباً دو دهه آن را درگیر جنگ بودهایم. هنوز جنگ اول به طور کامل آواربرداری نشده بود که جنگ دوم آغاز شد. آوارهای این دو جنگ بر سر مردم سنگینی میکند. افغانستان آینه عبرت ما است. افغانها به سختجانی و دلیری و غیرت مشهور بودند. امروز اما خسته از جنگهای ناتمام، در مرزها و فرودگاهها آواره شدهاند. آنان به معنای واقعی کلمه، ملتی بریدهاند! این پایان کشوری است که همیشه در جنگ است. ما قطعاً با افغانستان فاصله داریم. اما هیچ نباید خطرِ بریدنِ یک ملت همیشه در جنگ را نادیده گرفت.
به گمانم دولت جدید، با این ابرچالشها مواجه است. این دولت کار به غایت سختی در پیش دارد. باید از فرصتهای خاصش نهایت استفاده را داشته باشد؛ حل این ابرچالشها کار آسانی نیست.