تاریخ انتشار
سه شنبه ۵ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۵۷
کد مطلب : ۴۳۷۱۹۵
کیهان نوشت؛
جیغ بنفش آمریکا و غربگراها از بازگشت قطار دولت به ریل خدمت
۰
کبنا ؛
غرب و غربگرایان داخلی که طی 8 سال گذشته برای پیش بردن مقاصدشان، دولتهای تدبیر و امید را «فرصت» سیاسی و «رحم اجارهای» خود میدانستند در این ایام که دولت روحانی آخرین روزهای خود را سپری میکند از روی کار آمدن مدیریت جدید و بازگشت قطار دولت به ریل خدمت بهشدت عصبانی بوده و سودای آن دارند تا با جیغهای بنفش و وارونهگویی از واقعیات اجتماعی، آتش فتنه دوباره زبانه بکشد.
نگاهی به رفتار بدنه افراطی مدعیان اصلاحات از یکسو و جریانات غربی و ضدانقلاب از سوی دیگر در 8 سال گذشته نشان میدهد که آنان همواره دولت روحانی و فضای سیاسی برآمده از گفتمان مطروحه وی مبنی بر توسعه (آنهم توسعه برونزا و مبتنی بر تعامل با غرب) را بسترساز و کاتالیزور پیش برنده اهداف و مقاصد ضدساختار خود دانستهاند.
از سوی دیگر دولت دوازدهم طی 4 سال گذشته، به دلایل مختلف بحرانهای متعددی را برای کشور رقم زده است؛ بحرانیهایی که در مقاطعی فرصت مناسبی را در اختیار فرصتطلبان قرار داده است از دیماه 96 تا آبان 98 و بحران کمآبی در برخی مناطق کشور. فرصتطلبانی که میکوشند با سواستفاده از اعتراضات مردم، آن را تبدیل به آشوب و ناامنی سازند.
روحانی در اردیبهشت 92 و در جمع دانشجویان دانشگاه شریف گفته بود «آمریکا کدخدا است» و «اگر با آمریکا ببندیم راحتتریم». بسیار روشن است که گره زدن زلف مشکلات کشور به خارج که ماحصلش تشدید تحریمها و تهدیدها علیه جمهوری اسلامی، جهش حجم نقدینگی، منفی بودن شاخص سرمایهگذاری و نرخ رشد اقتصادی، نابسامانی فضای کسبوکار، کسری بودجه و بدهیهای سنگین دولت به بانک مرکزی و درنهایت افزایش میزان بیکاری، تشدید شکاف طبقاتی، تورمهای چند صددرصدی در مسکن و ارز و خودرو و کالاهای اساسی و بههمریختگی بازار بورس بود، میتواند بسترساز اعتراضات – البته بهحق و منطقی- شهروندان را در پی داشته و شرایط مناسبی را برای جولان عناصر آشوبگر فراهم آورد.
حالا که بعد از گذشت 8 سال، تیر زهرآگین غرب و غربگرایان به سنگ خورده است آنان سعی دارند آخرین نفسهای خود را خرج التهاب آفرینی و فتنهگری در کشور کنند و چه کسی است که نداند دلیل جیغ بنفش آمریکا و غربگراها، بازگشت قریبالوقوع قطار دولت به ریل خدمت است؟
هنوز خون ضرغامپرست، شهید مدافع امنیت کشورمان خشک نشده که ضدانقلاب با انتشار تصاویر و ویدئوهایی از اعتراضات محدود چند ده نفره در تهران سعی دارند با تحریف واقعیات، شهروندان را به آشوب و اغتشاش دعوت کرده و اینگونه وانمود کنند که کشور غرق در آشوب است!
دیروز و به دنبال قطعی برق در یکی از مناطق مرکزی تهران، عده محدودی دست به تجمع و اعتراض زدند. هرچند تجمع محدود خیلی زود به پایان رسید اما ضدانقلاب که در این روزها از پایان دولت روحانی و درپیش بودن دولت رئیسی عصبی است، در رسانهها و شبکههای خود سعی کردند با برجستهسازی و وارونهنمایی اعتراضات هشتگ «تهران» را ترند و القا کنند که پایتخت به آشوب کشیده شده است.
هفته پیش نیز، در اولین روز تعطیلی 6 روزه تهران و البرز به دلیل بحران کرونا، برخی قطارهای مترو همچنان با تأخیر معمول روزهای تعطیل حرکت کردند که این مسئله باعث تجمع مسافران در ایستگاه و درنهایت بهانهای برای وارونهنمایی و شیطنتهای رسانههای اپوزیسیون و معاند شد.
لازم به یادآوری است که گرچه مردم خونگرم و وفادار خوزستان مدتهاست به دلیل سوء تدبیر و ناکارآمدی مسئولان با مشکل کمآبی دستوپنجه نرم میکنند و اعتراضات بهحق آنان بایستی شنیده و از سوی همه مسئولان پیگیری شود اما آنها نیز به اقدامات ضدامنیتی و التهابآفرینی دست نزدند و این آشوبطلبان و اغتشاشگران بودند که سعی کردند میدان اعتراضات را جولانگاه دسایس و جنایات خود علیه ملت و حاکمیت کنند.
روشن است که غرب و غربگرایان چشم امیدشان به جریانی است که دل در گرو گفتمانهای غربی دارند و در حلوفصل مشکلات کشور ناتوان و ناکارآمد هستند. آنها درصدد آن هستند تا از رهگذر بحرانهای اجتماعی و اقتصادی، بهرهبرداری سیاسی کرده و علیه ملت و نظام اسلامی عقدهگشایی کنند.
روحالله زم، مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز که خود را لیدر اغتشاشات در ایران میدانست و آذرماه سال گذشته، به دار مجازات آویخته شد در سال 97 و در گفتوگو با یکی از شبکههای ضدانقلاب، تحلیل ضدامنیتی کارفرمایان خود درباره انتخابات سال 96 را اینگونه بازگو میکند که «ما در انتخابات تحلیل داشتیم. اینجوری نبود که راه بیفتیم و بگوییم اصلاحطلبیم، یا عاشق روحانی هستیم. مجموعه ما، تحلیل امنیتی داشت.»
وی در تشریح تحلیل امنیتی سرگروههای ضدانقلاب میگوید: «آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، الان بود؟ این تظاهراتی که ایجاد شد، آیا بود؟ ما بر اساس تحلیل امنیتی...»
زم در پاسخ به سؤال مجری که سؤال میکند «آیا شما میخواستید روحانی بیاید و عدم تدبیر و مدیریت روحانی سبب این بشود که مردم معترض شوند؟» گفته بود: «میشود اینجوری هم تعبیر کرد و یکسری سناریوها را کنارش گذاشت. با توجه به شرایط سیاسی داخلی و خارجی، ما به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت سر یک فردی مثل روحانی. ما شیفته و دلباخته کسی نبودیم.... کشور باید به نقطهجوش میرسید و اگر آدمی مثل رئیسی یا قالیباف سر کار میآمد، کار به نقطهجوش نمیرسید. آنوقت روند چهل سال ادامه پیدا میکرد».
تحلیل زم وقتی قابل تاملتر میشود که میبینیم روزنامه گاردین پس از انتخابات اخیر مینویسد: پیروزی رئیسی، زمینه را برای اجماع داخلی درباره اصلاحات گستردهتر فراهم میکند و ایران را در موضع قویتری در دیپلماسی بینالمللی قرار میدهد.
در همین رابطه دویچهوله آلمان نیز نوشت: پیروزی رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری ایران با توجه به نظرسنجیها غافلگیرکننده نبود.
رئیسی میگوید: به برجام پایبند است البته با شرایط ایران نه آمریکا. پایگاه شبکه چینی سیجیتیان چین نیز در تحلیلی نوشت: برخلاف آنچه رسانههای بزرگ غربی مدعی هستند، انتخابات ۱۸ ژوئن در ایران، پیامدهای مهمی نه تنها برای ایران بلکه برای همسایگان خواهد داشت و میتواند اثر تعیینکنندهای در شکل دادن به توازن قدرت، مناقشههای جاری در سوریه و یمن و برجام
داشته باشد. سایت آمریکایی «ووکس» نیز درباره پیروزی رئیسی نوشت: کارشناسان معتقدند ماموریت اصلی رئیسی کمک به رهبری برای محقق شدن گام دوم انقلاب اسلامی است که چشمانداز ترسیم شده رهبری ایران برای آینده آن کشور است. رهبری خواستار ایجاد تغییرات در ساختار سیاسی ایران برای کسب اطمینان از تداوم مسیر انقلاب در میان نسلهای بعدی ایران است.
نکتهای که نباید فراموش کرد این است که بدنه رادیکال مدعیان اصلاحات که این روزها عکسها و تصاویر تجمع محدود را در صفحات شخصی خود در شبکههای اجتماعی دستبهدست میکنند و هشتگ «تهران» میزنند، همواره نقطه امید دشمنان نظام اسلامی بودهاند. همانهایی که از روی کار آمدن دولتی که خدمت به مردم را بدون امید به غرب دنبال میکند، بشدت آنها را نگران کرده است.
در فتنه 88 هم همینها بودند که بسترساز چرخش 180 درجهای آمریکاییها را فراهم کردند و باعثوبانی قطعنامه 1929 شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی شدند؛ قطعنامهای که باعث شد ایران رسماً زیر فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد و بند 41 آن قرار بگیرد و سرآغازی برای تحریمهای شدیدتر بعدی بود.
در همان مقطع، شیمون پرز، رئیسجمهور وقت رژیم صهیونیستی اعلام کرد که «اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم اسلامی ایران میجنگند». همینطور نتانیاهو نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی با صراحت اعلام کرد که «اصلاحطلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند».
حالا دولت تدبیر و امید در حال تمام شدن است و غرب و غربگراها که 8 سال گذشته در سایه دولت بحرانساز روزگار میگذراندند، این روزها سوگوار برگریزان تدبیر و امید هستند بهویژه که قرار است دولتی روی کار بیاید که اهل امیدهای واهی نیست و میخواهد زیر میز سوء مدیریتها و رانت و فساد زده و طومار دزدان بیتالمال را در هم بپیچد.
بنابراین بایستی جیغ بنفش ضدانقلاب و هیاهو و وارونهنمایی از اعتراضات (آنهم نسبت به سوءمدیریت مسئولان) و اساساً آخرین تلاشهای اصلاحطلبان رادیکال و اپوزیسیون و معاند را تنها در این بستر (عصبانیت از بازگشت قطار دولت به ریل خدمت)، بررسی و ارزیابی کرد.
نگاهی به رفتار بدنه افراطی مدعیان اصلاحات از یکسو و جریانات غربی و ضدانقلاب از سوی دیگر در 8 سال گذشته نشان میدهد که آنان همواره دولت روحانی و فضای سیاسی برآمده از گفتمان مطروحه وی مبنی بر توسعه (آنهم توسعه برونزا و مبتنی بر تعامل با غرب) را بسترساز و کاتالیزور پیش برنده اهداف و مقاصد ضدساختار خود دانستهاند.
از سوی دیگر دولت دوازدهم طی 4 سال گذشته، به دلایل مختلف بحرانهای متعددی را برای کشور رقم زده است؛ بحرانیهایی که در مقاطعی فرصت مناسبی را در اختیار فرصتطلبان قرار داده است از دیماه 96 تا آبان 98 و بحران کمآبی در برخی مناطق کشور. فرصتطلبانی که میکوشند با سواستفاده از اعتراضات مردم، آن را تبدیل به آشوب و ناامنی سازند.
روحانی در اردیبهشت 92 و در جمع دانشجویان دانشگاه شریف گفته بود «آمریکا کدخدا است» و «اگر با آمریکا ببندیم راحتتریم». بسیار روشن است که گره زدن زلف مشکلات کشور به خارج که ماحصلش تشدید تحریمها و تهدیدها علیه جمهوری اسلامی، جهش حجم نقدینگی، منفی بودن شاخص سرمایهگذاری و نرخ رشد اقتصادی، نابسامانی فضای کسبوکار، کسری بودجه و بدهیهای سنگین دولت به بانک مرکزی و درنهایت افزایش میزان بیکاری، تشدید شکاف طبقاتی، تورمهای چند صددرصدی در مسکن و ارز و خودرو و کالاهای اساسی و بههمریختگی بازار بورس بود، میتواند بسترساز اعتراضات – البته بهحق و منطقی- شهروندان را در پی داشته و شرایط مناسبی را برای جولان عناصر آشوبگر فراهم آورد.
حالا که بعد از گذشت 8 سال، تیر زهرآگین غرب و غربگرایان به سنگ خورده است آنان سعی دارند آخرین نفسهای خود را خرج التهاب آفرینی و فتنهگری در کشور کنند و چه کسی است که نداند دلیل جیغ بنفش آمریکا و غربگراها، بازگشت قریبالوقوع قطار دولت به ریل خدمت است؟
هنوز خون ضرغامپرست، شهید مدافع امنیت کشورمان خشک نشده که ضدانقلاب با انتشار تصاویر و ویدئوهایی از اعتراضات محدود چند ده نفره در تهران سعی دارند با تحریف واقعیات، شهروندان را به آشوب و اغتشاش دعوت کرده و اینگونه وانمود کنند که کشور غرق در آشوب است!
دیروز و به دنبال قطعی برق در یکی از مناطق مرکزی تهران، عده محدودی دست به تجمع و اعتراض زدند. هرچند تجمع محدود خیلی زود به پایان رسید اما ضدانقلاب که در این روزها از پایان دولت روحانی و درپیش بودن دولت رئیسی عصبی است، در رسانهها و شبکههای خود سعی کردند با برجستهسازی و وارونهنمایی اعتراضات هشتگ «تهران» را ترند و القا کنند که پایتخت به آشوب کشیده شده است.
هفته پیش نیز، در اولین روز تعطیلی 6 روزه تهران و البرز به دلیل بحران کرونا، برخی قطارهای مترو همچنان با تأخیر معمول روزهای تعطیل حرکت کردند که این مسئله باعث تجمع مسافران در ایستگاه و درنهایت بهانهای برای وارونهنمایی و شیطنتهای رسانههای اپوزیسیون و معاند شد.
لازم به یادآوری است که گرچه مردم خونگرم و وفادار خوزستان مدتهاست به دلیل سوء تدبیر و ناکارآمدی مسئولان با مشکل کمآبی دستوپنجه نرم میکنند و اعتراضات بهحق آنان بایستی شنیده و از سوی همه مسئولان پیگیری شود اما آنها نیز به اقدامات ضدامنیتی و التهابآفرینی دست نزدند و این آشوبطلبان و اغتشاشگران بودند که سعی کردند میدان اعتراضات را جولانگاه دسایس و جنایات خود علیه ملت و حاکمیت کنند.
روشن است که غرب و غربگرایان چشم امیدشان به جریانی است که دل در گرو گفتمانهای غربی دارند و در حلوفصل مشکلات کشور ناتوان و ناکارآمد هستند. آنها درصدد آن هستند تا از رهگذر بحرانهای اجتماعی و اقتصادی، بهرهبرداری سیاسی کرده و علیه ملت و نظام اسلامی عقدهگشایی کنند.
روحالله زم، مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز که خود را لیدر اغتشاشات در ایران میدانست و آذرماه سال گذشته، به دار مجازات آویخته شد در سال 97 و در گفتوگو با یکی از شبکههای ضدانقلاب، تحلیل ضدامنیتی کارفرمایان خود درباره انتخابات سال 96 را اینگونه بازگو میکند که «ما در انتخابات تحلیل داشتیم. اینجوری نبود که راه بیفتیم و بگوییم اصلاحطلبیم، یا عاشق روحانی هستیم. مجموعه ما، تحلیل امنیتی داشت.»
وی در تشریح تحلیل امنیتی سرگروههای ضدانقلاب میگوید: «آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، الان بود؟ این تظاهراتی که ایجاد شد، آیا بود؟ ما بر اساس تحلیل امنیتی...»
زم در پاسخ به سؤال مجری که سؤال میکند «آیا شما میخواستید روحانی بیاید و عدم تدبیر و مدیریت روحانی سبب این بشود که مردم معترض شوند؟» گفته بود: «میشود اینجوری هم تعبیر کرد و یکسری سناریوها را کنارش گذاشت. با توجه به شرایط سیاسی داخلی و خارجی، ما به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت سر یک فردی مثل روحانی. ما شیفته و دلباخته کسی نبودیم.... کشور باید به نقطهجوش میرسید و اگر آدمی مثل رئیسی یا قالیباف سر کار میآمد، کار به نقطهجوش نمیرسید. آنوقت روند چهل سال ادامه پیدا میکرد».
تحلیل زم وقتی قابل تاملتر میشود که میبینیم روزنامه گاردین پس از انتخابات اخیر مینویسد: پیروزی رئیسی، زمینه را برای اجماع داخلی درباره اصلاحات گستردهتر فراهم میکند و ایران را در موضع قویتری در دیپلماسی بینالمللی قرار میدهد.
در همین رابطه دویچهوله آلمان نیز نوشت: پیروزی رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری ایران با توجه به نظرسنجیها غافلگیرکننده نبود.
رئیسی میگوید: به برجام پایبند است البته با شرایط ایران نه آمریکا. پایگاه شبکه چینی سیجیتیان چین نیز در تحلیلی نوشت: برخلاف آنچه رسانههای بزرگ غربی مدعی هستند، انتخابات ۱۸ ژوئن در ایران، پیامدهای مهمی نه تنها برای ایران بلکه برای همسایگان خواهد داشت و میتواند اثر تعیینکنندهای در شکل دادن به توازن قدرت، مناقشههای جاری در سوریه و یمن و برجام
داشته باشد. سایت آمریکایی «ووکس» نیز درباره پیروزی رئیسی نوشت: کارشناسان معتقدند ماموریت اصلی رئیسی کمک به رهبری برای محقق شدن گام دوم انقلاب اسلامی است که چشمانداز ترسیم شده رهبری ایران برای آینده آن کشور است. رهبری خواستار ایجاد تغییرات در ساختار سیاسی ایران برای کسب اطمینان از تداوم مسیر انقلاب در میان نسلهای بعدی ایران است.
نکتهای که نباید فراموش کرد این است که بدنه رادیکال مدعیان اصلاحات که این روزها عکسها و تصاویر تجمع محدود را در صفحات شخصی خود در شبکههای اجتماعی دستبهدست میکنند و هشتگ «تهران» میزنند، همواره نقطه امید دشمنان نظام اسلامی بودهاند. همانهایی که از روی کار آمدن دولتی که خدمت به مردم را بدون امید به غرب دنبال میکند، بشدت آنها را نگران کرده است.
در فتنه 88 هم همینها بودند که بسترساز چرخش 180 درجهای آمریکاییها را فراهم کردند و باعثوبانی قطعنامه 1929 شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی شدند؛ قطعنامهای که باعث شد ایران رسماً زیر فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد و بند 41 آن قرار بگیرد و سرآغازی برای تحریمهای شدیدتر بعدی بود.
در همان مقطع، شیمون پرز، رئیسجمهور وقت رژیم صهیونیستی اعلام کرد که «اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم اسلامی ایران میجنگند». همینطور نتانیاهو نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی با صراحت اعلام کرد که «اصلاحطلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند».
حالا دولت تدبیر و امید در حال تمام شدن است و غرب و غربگراها که 8 سال گذشته در سایه دولت بحرانساز روزگار میگذراندند، این روزها سوگوار برگریزان تدبیر و امید هستند بهویژه که قرار است دولتی روی کار بیاید که اهل امیدهای واهی نیست و میخواهد زیر میز سوء مدیریتها و رانت و فساد زده و طومار دزدان بیتالمال را در هم بپیچد.
بنابراین بایستی جیغ بنفش ضدانقلاب و هیاهو و وارونهنمایی از اعتراضات (آنهم نسبت به سوءمدیریت مسئولان) و اساساً آخرین تلاشهای اصلاحطلبان رادیکال و اپوزیسیون و معاند را تنها در این بستر (عصبانیت از بازگشت قطار دولت به ریل خدمت)، بررسی و ارزیابی کرد.