تاریخ انتشار
شنبه ۱۲ تير ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۵۲
کد مطلب : ۴۳۶۴۳۶
گفتوگوی اختصاصی کبنانیوز با سید اسدالله هاشمی مدیرکل محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد:
بینظیرترین و ضعیفترین فرماندار کهگیلویه و بویراحمد / دلیل رفتارهای «بد» احمدی و رئیس دفترش با مدیرکل محیط زیست / چرا «زارعی» با هاشمی اختلاف داشت؟ / تاجگردون چه کمکی به محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد کرد؟ / دادستان فوقالعاده محیط زیستی / زیر بار ناحق نرفتهام / جنگلهایمان را یواشیواش داریم از دست میدهیم! / درخواست بودجه جداگانه برای 13 استان زاگرس نشین / سد تنگ سرخ مجوز محیطزیستی ندارد/ از شهرداری یاسوج شکایت کردیم / نگران آلودگی آبهای زیرزمینی در دو پشته دشتروم و سد شاه قاسم هستیم/ رود بشار یاسوج در حال نابودی / سفرههای پلاستیکی سرطان زا است
۱
کبنا ؛او برای انجام خدمت سربازی وارد سازمان محیط زیست استان کهگیلویه و بویراحمد شد و بعد از گذران دوران پرتلاطم عمرجوانی و اداری پله پله به جایگاه مدیرکل محیط زیست استان رسید، او در باره اختلافش با غلام محمد زارعی نماینده سابق مردم شهرستانهای بویراحمد، دنا و مارگون میگوید و به ماجرای سوگند عجیب و غریب خود با علی محمد احمدی استاندار سابق کهگیلویه و بویراحمد اشاره میکند و نظرش را در باره حجتالاسلام بزرگواری نماینده سابق کهگیلویه بزرگ، غلامرضا تاجگردون، عدل هاشمی، سید محمد موحد، مهدی روشنفکر و حسین کلانتری مطرح کرد. سید اسدالله هاشمی مدیرکل محیط زیست استان کهگیلویه و بویراحمد است که کبنا نیوز با وی در مورد مسائل مختلف محیط زیست گفتوگویی انجام داده که در ادامه میخوانید.
*سازمان محیطزیست به چه جایگاهی در سال 99 رسیده است؟
محیطزیست دز دو بخش طبیعی و انسانی فعالیت دارد. استان کهگیلویه و بویراحمد به لحاظ تنوع زیستی و جانوری در سطح کشور و جهان شاخصهای خوبی دارد. به لحاظ انسانی کنترل منابع آلایندگی را در حوزههای آب، خاک، هوا موردبررسی و پیگیری داریم. مسائلی که مرتبط به کیفیت و سلامت مردم میشود مرتبط به حوزه انسانی است.
در حوزه طبیعی خوشبختانه در استان نسبت به استانهای همجوار پیشرو هستیم. 13 و 3 دهم درصد خاک استان را تحت عنوان مناطق حفاظتی تحت مدیریت داریم. 7 منطقه حفاظتشده، 5 منطقه شکارممنوع، یک پارک ملی و یک ذخیرهگاه در زیستکره جهانی در سال 1390 در سازمان ملل با مساحت بالغبر 255 هزار هکتار به ثبت رسید.
ثبت 22 تصویر از پلنگ در منطقه حفاظت شده دنا
پس از 30 سال حفاظت در دنا، و دهمین سال ثبت ذخیرهگاه، در 1399 توانستیم در سطح کشور و جهان اعلام کنیم که پلنگ در حال انقراض ایرانی که در سطح جهان و ایران امیدی به افزایش جمعیت آن نبود، با همکاری مستندسازان استانی و بهویژه آقای هادی اصل، تصاویر 22 فرد پلنگ در منطقه حفاظتشده دنا در حوزه 14 هزار هکتار از 94 هزار هکتار ثبت کردیم.
با همکاری دانشگاه یاسوج نسبت به شناسنامهدار کردن اینگونهی شاخص در حوزه اکولوژیک انجام دادیم که 18 پلنگ شناسنامهدار شدند؛ این شناسنامهدار شدن شامل سن، جنسیت و منطقهای که زندگی میکند شامل میشود. پلنگ هم مثل انسانها که اثرانگشت خاص دارند، خالهای روی بدنشان خاص و منحصربهفرد است. این جزو شاخصترین و مهمترین فعالیت محیطزیست کشور در سال 1400 اعلام شد.
نهادهای بینالمللی به دنبال مطالعه روی پلنگ ها
نهادهای بینالمللی به دنبال این هستند که روی این پلنگها مطالعات میدانی بیشتری انجام دهند. ما نیز به دنبال این هستیم که از ظرفیت این مطالعات بینالمللی در استان، استفاده کنیم. قطعاً پلنگ در سراسر استان ما زندگی میکند، تراکم پلنگ در استان ما وجود دارد. برنامه اصلی ما در سال 1400 بررسی ژن اینگونهی نادر است. همچنین خرس قهوهای بهعنوان گونه شاخص جانوری استان است که تاکنون اطلاعاتی در این خصوص نداشتهایم.
در کنار این مسائل، اعتقاد به مشارکت مردم و سهیم دادن مردم در موضوعات محیطزیستی داریم و برگزاری کلاسهای آموزشی در حال حاضر در پارک ملی دنا در حال برگزاری است، به مشارکت مردم اعتقاد داریم، به سهیم بودن مردم در حفاظت از گونههای گیاهی و جانوری اعتقاد داریم.
جذب توریسم و گردشگر در روستاهای دنا
همچنین در کنار این مسائل باید از ظرفیت توریسم و اکوتوریسم استفاده کنیم. آمادگی داریم و به دهیارها هم اعلام کردهایم که طرحها و ایدهها برای جذب توریسم را پذیرا باشیم، آمادگی این را داریم و صحبت کردهایم که بخشی از هر روستا در دل شهرستان دنا به دلیل اینکه جذابیت توریسم دارد، بدون واگذاری اراضی مدیریت آن را به دهیار بسپاریم برای اینکه از این ظرفیت توریسم برای رونق شرایط اقتصادی و اجتماعی روستا استفاده کنند.
برای اولین بار، تجهیز پاسگاهها؛ سنسورهای اعلام اطفای حریق که برای اولین بار در کشور انجامگرفته، در ذخیرهگاه دنا آماده استفاده است که با همکاری دانشگاه یاسوج انجامگرفته است.
برای اولین بار انعقاد قرارداد با تشکلهای محیطزیستی خاستگاه خود برای برگزاری کلاسهای آموزشی صورت گرفت.
برای اولین بار به دهیاران اعتماد شد، تمام دهیاران را به دمنده و بیل و «فلکس بگ» تجهیز کردیم که بتوانند به دلیل نزدیکی به محل حریق، به اطفای حریق کمک کنند.
اهمیت تغییر الگوی کشت در استان کهگیلویه و بویراحمد
برای تغییر الگوی کشت؛ از جمله برنامههای ما جذب و حضور کشاورزان پیشرو در حوزه گیاهان دارویی و برگزاری کلاس برای این کشاورزان است. برنامه داریم کاشت گل نرگس، گل محمدی و زعفران را داشته باشیم، که بخشی از این برنامه در روستای خونگاه با کشت زعفران نیز انجامگرفته، روستاهای بن زرد و دیگر روستاهای اطراف نیز بهسرعت به این سمت پیش میروند، برای اینکه الگوی کشت تغییر کند و میزان مصرف آب در استان پایین بیاید، امید است بتوانیم طبق اصل 50 قانون اساسی از آب و محیطزیست بهدرستی استفاده و حفاظت کنیم و این امانت را بهدرستی تحویل آیندگان بدهیم.
گونههای جانوری استان کهگیلویه و بویراحمد؛ کل و بر، پلنگ، خرس قهوهای
قدیمیترین مناطق حفاظتی ما، منطقه حفاظتشده دنا است، وضعیت گونههای جانوری در منطقه حفاظتشده دنا 45 گونه مهرهدار است، شاخص گونههای جانوری ما در منطقه دنا «کل» و «بز» است. عمده جمعیت کل و بز در ضلع جنوبی استان و در دنا هستند و تعداد معدودی از آن در حوزه سمیرم زندگی میکند. بعد از دنا، در خائیز بیشترین آمار کل و بز را دارد، همچنین بعد از آن دیل نیز بیشترین آمار را دارد. بعد از آن خامین تعداد کمتری دارد، خامین و دیل به یکدیگر متصل هستند و اکثر اینگونه در دیل هستند به دلیل اینکه مراتع خوبی در این قسمت داریم. یکی از اقدامات ما برای حفاظت بهتر ازاینگونهها در منطقه خامین یک پاسبانی داشته باشیم، همچنین یک پاسبانی در ارتفاعات دیل داشته باشیم.
گونههای جانوری غالب ما در استان «کل» و «بز» است، پس از آن، گونه نادر پلنگ هستند، پس از آنگونه خرس قهوهای است که در منطقه حفاظتی و غیر حفاظتی دیده میشود به دلیل اینکه رژیم غذاییشان همهچیزخواری است به همین دلیل پراکنش اینگونه خوب است. حدود 20 گونه پرندههای شکاری در دنا شناساییشده، سرجمع نسبت به گذشته که منطقه حفاظتی نداشتیم، روند زادآوری مطلوب است. البته این به معنای آن نیست که هرساله اینها زادآوری داشته باشند و جمعیت افزایش پیدا کند. جمعیت بر مبنای چند شاخص امنیت، برد اکولوژیک، میزان علوفه، شرایط آب و هوایی، زادآوری بررسی میشود.
به دلیل اینکه زادآوری گونههای جانوری درون فامیلی است ممکن است خطرات ژنتیکی داشته باشد، ازهمینرو، در سال 1400 برنامه ما این است که روی ژنتیک این گونهها کار و مطالعه کنیم.
به جد گردشگری طبیعت را پیگیری میکنیم
از وضعیت گونهها راضی هستیم، قطعاً خلأهایی وجود دارد، که تلاش کردیم با توسعه دوربینهای پیشرفته و هوشمند سازی کمبود نیرو را جبران کنیم. به جد گردشگری طبیعت را پیگیری میکنیم، اگر گردشگری طبیعت و توریسم به ایجاد ثروت و معیشت مردم کمک کند، مردم ما خودشان کمک خواهند کرد و از این حیاط وحش و طبیعت حفاظت خواهند کرد.
فیلم) توضیحات هاشمی در باره پلنگ ایرانی و نسلهای گونه جانوری که در خطر انقراض هستند؟ بانک ژن استان کهگیلویه و بویراحمد در حد فعال است.
*نظر شما درباره اینکه عدهای رودخانهها را به نابودی کشاندهاند چیست؟
رودخانهها و حوزه آب طبق قانون در حیطه فعالیت وزارت نیرو و اداره آب منطقهای است، بااینحال ما نیز نسبت به این موضوع حساسیت داشتیم، و در خصوص رودخانه بشار از سنوات قبل نامهنگاریهای زیادی انجام دادیم، در خصوص اینکه برداشتهای غیرمجاز از رودخانه بشار صورت میگیرد و حقابه زیستمحیطی صورت نمیگیرد.
به مسئولان آب منطقهای اعلام کردیم ولی متأسفانه جواب خاصی نگرفتیم
رسماً کاشت برنج در این استان ممنوع است، ولی متأسفانه در بالاترین سطح در استان کهگیلویه و بویراحمد انجام میگیرد. مخصوصاً برداشت از منابع آبهای زیرزمینی با صد متر ارتفاع به منابع آبهای زیرزمینی ما صدمه میزند. این را مستقیماً به مسئولان آب منطقهای اعلام کردیم ولی متأسفانه جواب خاصی نگرفتیم. متأسفانه دستگاهها حولوحوش مسائل سیاسی و حاشیهای چرخش دارند، قطعاً رضایتمندی مردم اهمیت دارد ولی باید این رضایتمندی باید در چارچوب قانون باشد. هیچ توجیه علمی ندارد که ما آبهای زیرزمینی را از عمق زیر 100 متر بالا بکشیم و در دمای 40 درجه برنج بکاریم که سطح تبخیر بسیار بالا است!
کشور ایران یک کشور خشک است، نه نیمهخشک. میانگین بارندگی ما تا 10 سال پیش 250 میلیمتر بوده، الان به 190 میلیمتر رسیده، بسیار سطح نزولات آسمانی ما کاهش پیداکرده و زنگ خطری برای گونههای گیاهی و جانوری و حتی انسانها است. استان کهگیلویه و بویراحمد استانی است که 78 درصد پوشش آن جنگل و مرتع است، 16 درصد جنگلهای بلوط زاگرس را در استان داریم، 40 درصد آبهای شیرین کشور را جنگلهای زاگرس تأمین میکنند. قطعاً حدود 8 درصد تأمین آب شیرین کشور را ما داریم. ولی وقتی که این برداشت آب با برنامه نباشد، زندگی ما را به خطر خواهد انداخت. خداوند در قرآن میفرماید «زندگی و حیاط هر چیزی را از آب پدید آوردهایم»، بنابراین آب خیلی مهم است. مدیریت رودخانه بشار در حوزه شهری به عهده مدیریت شهری و شهردار است، میطلبد که شهرداری قوی مدیریت این رودخانه را برعهده داشته باشد.
آقای ملک حسینی بهعنوان دادستان فوقالعاده فرد زیستمحیطی هستند
اگر مردم ما بدانند که جنگلهای بلوط غیر از ارزش چوب، تولید آب و نفوذ آب در درون زمین دارد، هر درخت بلوط بهعنوان یک سیستم طبیعی تصفیهکننده هوا 50 تن گردوغبار را در سال تصفیه میکند. اگر این موارد را به مردم بگوییم و بدانند قطعاً مردم بیشتر به حفاظت از محیطزیست کمک خواهند کرد.
در سال اخیر دستگاه قضایی نسبت به برداشتها از رودخانههای بشار و مهریان، و دیگر نقاط برخوردهای خوبی کرده، بخصوص حضور آقای ملک حسینی بهعنوان دادستان، که فوقالعاده فرد زیستمحیطی هستند و کمککار ما هستند میتوانند نقطه عطفی باشند، البته ایشان هم بهتنهایی نمیتوانند، همه ما باید به ایشان در این خصوص کمک کنیم و در کنار هم باشیم.
یکی از دغدغههای اصلی ما پسماند شهری است، شهرداری یاسوج نسبت به وظایف خود خیلی قصور دارد، هر وقت صحبت میشود میگوید امکانات ندارم، زیرساخت ندارم. در شهرهای دیگر تفکیک زباله از سالهای گذشته شروعشده است.
طرح دعاوی از شهردار یاسوج کردیم
براساس ماده 7 مدیریت پسماند کشور، متولی پسماند شهرداران، بخشداران و دهیاران هستند. میتوانند تفکیک پسماند از مبدأ را شروع کنند، فرهنگسازی داشته باشند تا کاهش پسماند صورت بگیرد!
زبالهها در دوپشته دشت روم اینها رویهم تلنبار میشود و آبوخاک و هوا را آلوده میکند. با پیگیریهای ما بخشی از مبلغ برای محصور کردن جایگاه اختصاص داده شد. از طرفی چندین نوبت شهرداران مختلف را به دادگاه معرفی کردیم. یکی از خواستههای ما از دادستان، در هفته قوه قضاییهای که گذشت نگرانیها بابت دوپشته دشت روم و شهردار یاسوج را اعلام کردیم، به دلیل همین نگرانیها بوده که ما مجوز کارخانه بازیافت یاسوج را صادر کردیم، که اگر صادر و اجرا شود میتواند بخش اعظمی از مشکل پسماند یاسوج را حل کند.
نگران آلودگی آبهای زیرزمینی در همان حوزه هستیم، نگران پخش سیلاب در بخش سد شاه قاسم هستیم، نگرانی آتش زدن این زبالهها نیز وجود دارد، که گازهای خطرناکی را متصاعد میکند و زندگی مردم سرابتاوه، موردراز، نره گاه و دیگر روستاهای این حوزه را به خطر میاندازد، به همین دلیل هم طرح دعاوی از شهردار یاسوج کردیم.
نتیجه استقامت ما این شد که وزیر در مسیر حاضر شد و دستور جدیدی برای جاده سی سخت صادر کرد
انصافاً در تمام شهرستانها و حوزههای طبیعی و انسانی رعایت کامل قانون بسیار در سطح خوبی است، قطعاً فشارهایی را هم تحمل میکنیم، ما در مقابل همه این فشارها با استدلال و قانون ایستادگی کردهایم. ما مخالف توسعه استان نیستیم، ما موافق توسعه پایدار هستیم. برخی از منفعتطلبان، بهویژه در پروژه جاده سی سخت، که باید قطع درخت 500 درخت میبود، در بخشی بیش از 1000 درخت قطعشده بود که فراتر از ارزیابی بود، یک دوره 14 ماهه خارج از استان بودم، در 28 شهریور 98 ابلاغ برای استان داشتم، و در 14 مهرماه جاده سی سخت را توقیف کردیم، به دلیل تخلف پیمانکار و اینکه دفترچه زیستمحیطی و شرح وظایف را رعایت نکرده بود! به شهرسازی اعلام کردیم مسیر جدید را اعلام کنید، ما مخالف توسعه نیستیم ما مخالف قطع درخت هستیم که متأسفانه اعلام نکردند! چندین نوبت اعلام کردیم. ولی به دلیل عدم پاسخگویی کل مجوز را در مردادماه 1399 کل مجوز را باطل کردیم. هجمه بسیار وسیع و تهدیدهایی نسبت به مجموعه محیطزیست صورت گرفت. نتیجه استقامت ما این شد که وزیر در مسیر حاضر شد و دستور داد مسیر جدیدی پیشبینی شود، اگر محیطزیست ایستادگی نمیکرد بالغ بر 4 هزار درخت قطع میشد. دوستان میگفتند تونل دارند، مجوز تونل را نداده بودیم، فقط مجوز یک تونل را در گردنه قلیونی داده بودیم که منطقه حادثهخیزی هم هست و فشار زیاد بود. ما با تونل موافقیم ولی درصورتیکه قطع درخت و تلفات نداشته باشیم. مسیر جدید از منطقه حفاظتشده بهطور کامل خارج است، قطع درخت اگر اتفاق بیفتد در حوزه منابع طبیعی است، و قطع درختان در مسیر جدید بسیار ناچیز است.
*چه فشارهایی بود؟
وقتی به صاحب صنعت نسبت به رعایت ماده 11 اخطار میدهیم، باید نسبت به رفع آلودگی اقدام کند، کارشناس ما نمونهبرداری کند، اگر رفع آلایندگی کرده بود پلمب نمیکنیم. اینها سریعاً به معاونت اقتصادی استانداری و جاهای دیگر میروند و میگویند که محیطزیست جلوی فعالیت اقتصادی ما را گرفته است!
تحت تأثیر هیچ فشاری قرار نگرفتیم و قرار نخواهیم گرفت! بر اساس قانون، سالانه هر سه ماه یکبار آلایندگی صنایع بررسی و آزمایش میشود، درصورتیکه طبق قانون بالاتر از حد مجاز باشد، اخطار بدهیم و رفع آلایندگی نکند، بر اساس قانون در لیست صنایع آلاینده قرار میگیرد، یک درصد فروش سهماهه این صنعت در مالیات میرود و در اختیار شهرداری یا دهیاری قرار میگیرد و صرف عمران و آبادانی میشود که رقمهای بالایی است. متأسفانه صاحبان صنایع هزینههای زیادی میکنند ولی برای فیلترها و تصفیهخانههایشان حاضر نیستند هزینه کنند.
ماباِزای حفاظت از محیطزیست جان محیطبان است
کار ما بسیار سخت است، سختی کار محیطبانان ما در محیطهای حفاظتشده بسیار بالا است، چرا که وقتی محیطبان با یک شکارچی روبرو میشود این شکارچی مسلح به اسلحه گرم است و ماباِزای حفاظت از محیطزیست جان محیطبان است، و شاهد هستیم که در کشور بارها محیطبانان جان خود را ازدستدادهاند و شهید شدهاند.
در حوزه صنایع نیز این تهدیدها وجود دارد، در دادگاه هم از ما شکایت کردهاند و گاها برخی از این صنایع «که اسم نمیآورم» شدیدترین فشارها را میآورند و حتی ما به دادگاه جواب پس میدهیم. بعضی جاها کارهای قانونی انجام میدهیم و به مذاق برخی افراد خوش نمیآید! خوشبختانه فشارهای ما و مقاومت ما جواب داده، مثلاً کارخانه «آسه» یکی از صنایع شهرک صنعتی بلوکو است، پسآب این شرکت که موجب آزار و اذیت مردم شده بود، با پیگیریهایی که کردیم و فشارهایی که آوردیم، پسآب را به فاضلاب شهر یاسوج وارد کرده است. شرکت گاوداری بنیاد جانبازان توت نده یک تصفیهخانه بسیار پیشرفته دارد، جوابگو شاید نباشد ولی نمونهبرداریها انجام میشود. قطعاً گاوداری مشکلات خاص خود را دارد.
برای ساخت مسکن کنار کارخانه سیمان مجوز ندادیم، شکایت کردند
مردم و دستگاههای متولی ساخت مسکن در هر نقطهای مجوز ساخت میدهند. قرار نیست هرجایی که گاوداری یا کارخانه سیمان هست در آنجا مجوز ساخت مسکن داده شود. گاوداری و صنایع حریم دارند. یک مورد پیش آمد که کنار کارخانه سیمان برای ساخت مسکن مجوز ندادیم، و از ما شکایت کردند، درحالیکه این مجوز ندادن به دلیل حفظ سلامت مردم بوده است.
جهاد کشاورزی آمار و میزان سموم و کود را اعلام نمی کند!
نگرانیهای ما مصرف بیشازحد کود و سموم کشاورزی است، نگرانی ما جدی است به دلیل سلامت و تأمین امنیت غذایی مردم. باوجوداینکه بارها اعلام کردهایم، سازمان جهاد کشاورزی آمار و میزان سموم و کود را اعلام نمی کند! مصرف بیرویه سم و کود منجر به نابودی منابع خاک و آب میشود، منجر به شور شدن آب زیرزمینی میشود، منجر به آلودگی خاک میشود و منجر به این میشود که ترکیبات نیترات و نیتروژن در محصولات کشاورزی بیشتر شود و موجب مشکلات گوارشی در مردم شود.
اگر مرجعی هست که اعلام کند که گوجه یا مرکبات ما در فلان روستا پارامترهای شیمیاییاش را اعلام کنند و بگویند که سالم و پاک است، در جلسات اعلام میکنند که داریم ولی به ما اعلام نکردند. سلامت مردم بخصوص در سبزی جات و سیفی جات و بخصوص هندوانه جزو مطالبات ما است.
آبیاری اراضی کشاورزی در حوزه دولت آباد با فاضلاب شهری!؟
همچنین نگرانی مردم در حوزه دولتآباد بالادست روستای بلوکو، اراضی کشاورزی با فاضلاب شهری، نه انسانی، آبیاری میشود، به اداره کشاورزی نامهنگاری کردیم که این آب آلوده است ولی متأسفانه هیچ نتیجهای نگرفتهایم. باید شهردار اعتبار بگذارد جمعآوری آبهای سطحی، بهاصطلاح آبهای خاکستری را وارد تصفیهخانه شهر یاسوج کند.
کشاورز متأسفانه این را استفاده میکند، و بهراحتی ممکن است فلزات سنگینی که در این فاضلاب وجود دارد، آلودگیهایی که وجود دارد سلامت مردم را به خطر بیندازد. هیچ جایی کوتاهی نکردیم، حاضریم برای حفظ و نگهداری از ژنتیک جانوری و گیاهی منطقهمان، هر فشاری را تحمل کنیم، از دستگاه قضایی که همواره حمایت کردهاند، از آقای استاندار آقای کلانتری تشکر میکنم که حمایت کردهاند تا بتوانیم وظیفه خود را در قبال محیطزیست انجام دهیم.
فیلم) بحران زیست محیطی در منطقه دولت آباد یاسوج / مگر میشود؛ شهرداری یاسوج اعتبار نداشته باشد / سلامت مردم در خطر است
*آقای کلانتری رئیس سازمان محیط زیست کشور چطور مدیریتی داشته اند؟
چندین نقطه مثبت در کارنامه رئیس سازمان محیطزیست کشور وجود دارد، لایحه حمایت از حقوق محیطبانان را داشتیم. قبل از این هیچ قانونی برای حمایت از محیطبانان نداشتیم! ما در اداره محیط زیست، در زمان بحرانها همه افراد از زن و مرد شرکت میکنیم، به غیر از نگهبانی که می گذاریم در اداره، همه می روند برای کمک. محیطبان طبق قانون 4 روز با بیتوته در پاسگاه محیطبانی و با مجوز حمل اسلحه، درزمینهٔ کنترل آلودگیهای آب، هوا و خاک و حفاظت از تنوع زیستی جانوری و گیاهی و حتی در خصوص فرهنگسازی انجام فعالیت میکنند. در دل این قانون آمده است که کسانی که همیار محیطزیست هستند اگر اتفاقی در آتشسوزیها و بحرانها برای این افراد بیفتد دولت این خسارت را جبران میکند.
همچنین حقوق محیطبانان ما در پایینترین سطح بود، ولی الان در بالاترین سطح قرارگرفته که مایه خوشحالی ما است. همچنین در خصوص رفاه محیطبانان پرداخت بیمه تکمیلی خود شخص و خانواده شخص است. همچنین پرداخت یک مورد بهعنوان نوبت کاری که خارج از ضرایب حقوقی است را داریم. بنابراین در دو سال گذشته هم لایحه حمایت از محیطبانان در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و هم محیط بانان به لحاظ معیشتی در وضعیت خوبی به سر میبرند. تنگنایی که وجود دارد در مورد محیطبانان قراردادی ما است، که به دنبال این هستند که تبدیل وضعیت به پیمانی شود. البته حقوق این محیطبانان هم جهش خوبی داشته است.
چرا شاهد هستیم که زبالهها در ورودی روستاها هستند؟
اعتقاد به فرهنگسازی داریم. در دو سال گذشته بهشدت بر روی نسل جدید سرمایهگذاری کردهایم. معتقدیم نسل آینده ما نسل سازنده کشور است، امید ما به نسل آینده کشور است، قطعاً اگر برای نسلهای گذشته محیطزیست اهمیت داشت این مشکلات را نداشتیم.
سطلهای زباله در روستاها توزیع کردیم، که فرهنگسازی شود که زبالهها در هر جایی ریخته نشود. برای بچهها در روستاها دفترچههای مشقی تهیه و رایگان توزیع کردیم که شعارهای زیستمحیطی را در خود دارد که این به ایجاد ذهنیت توسعه و حفاظت از زیست محیط در کودکان و نوجوانان کمک میکند.
آنچه که بیش از هر چیزی میتواند به ما کمک کند مشارکت مردم است، اینکه برنامه و جلسه میگذاریم و با روحانیت و مردم روستا جلسه میگذاریم و نقطه نظرات را یادداشت میکنیم، برای این است که بدانند نظر روستایی ما نیز در حفاظت از محیطزیست مهم است. از تشکلها حمایت میکنیم و حمایت آنها را نیز خواستاریم، نه هر تشکلی که فقط در مواقعی که بحرانی پیش میآید یا معضلی وجود دارد در گوشی ثبت و انتشار دهد، تشکلهایی که فعالیتهای محیطزیستی دارند و همراه و همیار محیطزیست هستند.
هاشمی به دلخواه به سراغ موضوع حقوق و اضافه کاری نیز میرود
سال گذشته بنده بهعنوان مدیرکل محیطزیست استان اضافهکار نداشتم، البته مبلغ جزئی سازمان رفاهی به ما داد. مشکلات مدیریتی در استان کهگیلویه و بویراحمد بسیار شدید است، مثل راه رفتن در میدان مین است که اگر کاملاً شناسایی نکنید هر لحظه روی مین هستید. در حوزه محیطزیست مجوزهایی طلایی گاها صادر میشود، کافی است کارشناس، معاون و مدیر رعایت نکنند! خداینکرده مدیری بخواهد کموزیاد در مسائل مالی کند، زمینه فراهم است. ولی بستگی به خود فرد دارد که معامله با خدای خود بکند.
مدیرکلی که شبانهروز مشغول است و گرفتار کار است، قطعاً یک مدیر گرفتار میشود، بچهاش مریض میشود، و نمیرسد کاری بکند. ولی اعتقاد دارم که مدیری که پاک دست باشد ایرادی ندارد رفاهی داشته باشد که بتواند دغدغه فکری نداشته باشد. قطعاً ذهنیتی وجود دارد که تصور میکنند که مدیران نجومی حقوق میگیرند! البته شاید عدهای هم هستند که محکم اضافهکاری میگیرند! حکم حقوقی بنده امسال 11 میلیون و 400 هزار است، محیطبان هم هست که با دیپلم 10 میلیون تومان حقوق دارد الحمدالله، سختی کار ما را هم ندارد، دغدغه ما را ندارد. ولی به خودم هیچگاه اجازه ندادم خدایناکرده ذرهای دستکجی داشته باشم یا به سمتی بروم که انحراف داشته باشم از چارچوب کاری، خانوادگی، مالیام.
کهگیلویه و بویراحمد استان بسیار حساسی است
من روی مسائل مالی حساس هستم، سال گذشته یکمیلیون تومان به حساب بنده آمد؛ استان کهگیلویه و بویراحمد استان بسیار حساسی است و نگرانی این را داشتم که خداینکرده برنامهای پشت این پول باشد! نامه به بانک ملی دادم، بررسی کردیم پرینت آوردند که از سازمان محیطزیست است. تا آن موقع دست به این پول نزدم. برای من مهم است، و باید مهم باشد، کسی که مسئول است باید برایش مهم باشد.
*چرا مهم است؟
چون مردم میبینند، متأسفانه عدم رعایت بعضی از موارد از طرف بعضی از مدیران مردم را به مدیران بیاعتماد کرده است. چه دلیلی دارد من که خانه شخصی دارم، در خانه سازمانی زندگی کنم؟ در همین استان مدیرانی هستند که بهترین خانه را دارند و در خانه سازمانی هستند. فراتر از مسائل شرعی و اسلامی، به لحاظ انسانی هم اشکال دارد.
*حق مسکن در حکم شما هست؟
نه در حکم من نیست، من حقوق، رفاهی، اضافهکاری، در حکمم است. شاید بعضی افراد نبود پول را دلیلی برای رشوه گرفتن میدانند، ولی دلیل محکم و خوبی نیست. امام حسین میتوانست بهراحتی بیعت کند، ولی سرش را داد، زن و فرزندش هم آواره شد. من الان یک ماشین 84 همسرم دارد، یک پژو دربوداغانی هست که سروصدا دارد، ماشین شخصی ندارم.
*بعضی از مدیران برای فرزندهایشان رفاهیات خاصی ایجاد میکنند و فرزندشان را به خارج کشور میفرستند، شما دارید؟
یک فرزند دارم که کلاس دهم است. برای فرزندم داریم برنامهریزی میکنیم، هدفمان رشته پزشکی است، پولی که بخواهم فرزندم را به خارج کشور بفرستم ندارم. گه گاهی پدرم به بنده کمک میکند، شخصاً در روستا زندگی میکنم، خانه خوبی دارم، به لحاظ کارمندی هم 6 سال است مدیر هستم، تاکنون یک پرونده در دادسرا و دیوان محاسبات نداشتم.
*درباره حقوق نجومی چه نظری دارید؟
چون خودم نگرفتهام نظری ندارم، ولی به نظر من دلیلی ندارد که یک مدیر حقوقی خارج از عرف دریافت کند. من گاهی خودم را مدیر اداره بغلدستیام مقایسه میکنم. مثلاً با مدیر دانشگاه علوم پزشکی، یا مدیر دانشگاه یاسوج. بله! ایشان یک مقطع تحصیلی از من بیشتر درس خواندهاند. ایشان ساعت 2 به خانه میرود و پاسخگو به کسی هم نیستند. ولی ما نسبت به آلودگی آب، هوا، خاک، تخریب اراضی ملی، درگیری محیطبانان، مشکلات مردم، سلامت مردم باید پاسخگو باشیم. هر حیوانی میمیرد باید پاسخگو باشیم، همه هم مطالبات دارند؛ مطالبات غیرمنطقی.
میگویند: چرا فلان پلنگ مرد؟ ولی من میگویم که چرا اینهمه در جاده انسانها میمیرند و کسی را مواخذه نمی کنند!
من که نمیتوانم 24 ساعت بالای سر پلنگ باشم
پلنگ موجودی است که با انسان معارض دارد، وقتی تراکم جمعیت پلنگ بالا میرود برای تأمین غذایش مجبور است به دام اهلی حمله کند. وقتی سیستم کشوری از دامدار حمایت نکند، و دامدار هم دام خود را بیمه نکند، پلنگ به دام حمله میکند! من که نمیتوانم 24 ساعت بالای سر پلنگ باشم. عدهای میگویند محیطزیست در خواب است! آقایان محیطزیست توانش محدود است. نگاه کنید ببینید غیر از چند مدیر مرتبط منابع طبیعی، محیطزیست، منابع طبیعی و چند مدیر مرتبط دیگر، کسی در بحرانها حضور دارد؟
آقای اتابک، در حفاظت از محیط زیسا فرماندار بسیار بینظیر است، ضعیفترین فرماندار، فرماندار دنا هست
درحالیکه طبق قانون جدید پسماند و بحرانها باید سه قوه در کنار هم کمک کنند! خدا وکیل است که دلم برای خودم و پرسنل خودم و پرسنل منابع طبیعی «آقای حکمتیان» میسوزد! از آقای کلانتری استاندار انتظار نداریم که خودشان حضور پیدا کنند ولی همیشه در کنار ما چه حضور فیزیکی و معنویاش، چه معاونان ایشان بودهاند. فرمانداران بهویژه آقای اتابک، فرماندار بسیار بینظیر است، ضعیفترین فرماندار به لحاظ حفاظت از محیط زیست، فرماندار دنا هست به نظر من، با توجه به اینکه اصلیترین ذخیرهگاه در حوزه دنا در حیطه کاری ایشان است، هیچ اعتقادی به حفاظت از محیطزیست ندارد. سال گذشته 9 درصد بودجه ما را کم کرد، در آتشسوزیها اصلاً حضور نداشتند. آقای پناهی میگوید که شما برای عکس و فیلم گرفتن سمت آتشسوزی میروید! من هم میگویم تو هم حداقل بیا و چند تا عکس و فیلم با آتش بگیر! من سال گذشته سه جفت کفش در آتشسوزی سوخت! برای چه میروم؟ آیا الزامی دارم؟
منطقه دنا منطقه صعبالعبور و بسیار با ارزش و نزدیک 100 هزار هکتار است. دو قوم ترک و لر در این منطقه هستند که مشکلات قومی در بین این افراد وجود دارد. محیطبان ما اگر نور خدا به دلش بتابد و کار کند خیلی خوب است، ولی ممکن است محیطبان در مراتع بنشیند و کاری نکند.
خاطرهای درباره عبور از پرتگاه 2 هزارمتری
لذا لازم است که بهعنوان مدیر و مسئول (هر چند که در شرح وظایف بنده نیامده است) نظارت و سر زنی داشته باشم. از یاسوج به ارتفاع 3 هزار متری دنا رفتیم، با وجود مشغله کاری، ولی دلیل نمیشود که در حوزه کاری خود نظارت نکنم. اینکه همراه محیطبانان باشم هم باعث دلگرمی محیطبان میشود، و از طرفی بنده میتوانم نقاط ضعف و مشکلات را نیز ببینم. قانونا در طول سال یک محیطبان باید دو جفت کفش و لباس بگیرد، ولی به نظر من کسی که از این ارتفاع بالا میرود حتماً باید سه جفت کفش و لباس بگیرد!
در ارتفاع خاکی، 3400 متر ارتفاع بود، یک گدار خطرناک که زیر آن پرتگاه 2 هزار متری داشت، باید از آن رد میشدیم، رفتیم، در زلزله بهاندازه ساختمان 50 طبقهای آوار ریخته شده بود، گدار محو شده بود و ما باید از بالای این گدار رد میشدیم یا اینکه از مسیر دیگری باید دور میزدیم که به اندازه یک شبانهروز راه طولانیتر میشد، سنگهایی بزرگ معادل ساختمان ده طبقه و پنج طبقه بود که روی یک لبه مانده بودند، آقای کمایی! خداوکیل است که بزرگترین حماقت زندگی ام همین بود که از این قسمت رفتیم، هر آن احساس میکردیم این سنگ هزار تنی میخواهد حرکت کند. فرمانده یگان که به من محبت دارد، میخواست به من کمک کند، سنگ از زیر پایش را درآورد و خورد به قوزک پای من. نه راه پس داشتم نه راه پیش، درد شدید داشتم، به هر بدبختی بود رد شدیم، کافی بود یک سنگ به راه میافتاد، هزاران سنگ و خاک ما را به این درهی 2 هزار متری میبرد و محو و نابود میکرد. لطف خدا بود که رد شدیم!
جریاناتی سیاسی در دورهای برای شما پیش آمد و سنگ اندازیهایی شد که منجر به رفتن شما از استان شد، کمی توضیح می دهید؟
در سال 77 بهعنوان سرباز وارد سازمان محیطزیست شدهام، نگهبانی کردم، راننده بودم. از حوزه اجرایی در شهرستان بویراحمد شروع کردم، به اداره کل و در حوزه روابط عمومی فعالیت کردم، این افتخار را دارم که بالاترین دوره مشارکتهای مردمی را در سطح سازمان محیطزیست گذراندیم، اگر قرار است بعد از این همه سال و با این همه پشتکار نتوانم مدیر باشم، واقعاً بیعرضه خواهم بود. خانم ابتکار به این راحتی مدیر انتخاب نمیکرد، سخت انتخاب میکرد!
عامل موفقیتتان چه بوده؟
پشتکار زیاد داشتم، زود از صحنه خارج نشدم، علیرغم اینکه از تهمتها خیلی ناراحت میشوم، ولی الان تحملم بالا رفته است
خداوند اخلاقی به من داده است که کمتر زیر بار ناحق رفتهام و هر چه قدر همفکر میکنم نرفتهام.
متأسفانه استان کهگیلویه و بویراحمد بهشدت سیاست زده است، دامدار ما در دورترین نقطه، دامداری نمیکند، وظایف تخصصی خودش را بلد نیست، بیماری دام نمیداند و هزار مسئله مربوط به حوزه خود، ولی در خصوص مسائل دیگر و سیاسی اظهارنظر میکند! قطعاً عدهای در هرجایی خواستههایی دارند. اگر فرد ذلیل و مدیونی باشی، وامدار باشی، مجبوری که خواستههای افراد را اجرا کنید. اختلافات پیش آمده در در دوره نماینده سابق بویراحمد و دنا در مجلس به یک واحد تولیدی ربط داشت، از بنده خواستهای داشتند، که این خلاف بود، خواستند که در محلی یک واحد تولیدی بزنند که غیرقانونی بود. بنده مجوز ندادم، یکی از نزدیکان نماینده سابق گفت اگر این را درست نکنی، نماینده (زارعی) را به جانت می اندازم!
بدشانسی من این بود که دولت در حال تغییر بود، خانم ابتکار قصدشان این بود که بنده را به ریاست استان فارس انتقال دهند. ولی خانم ابتکار جابجا شدند و آقای کلانتری به جای ایشان به محیطزیست آمدند، از آنطرف هم آقای خادمی استاندار رفتند و آقای احمدی آمد. خانم ابتکار و آقای خادمی دو حامی من جابجا شدند و رفتند. آقای کلانتری در اوایل میگفتند «هر استانداری که گفت عوض کن، عوض میکنم»، کما اینکه مدیرکل بوشهر و چند جای دیگر عوض شد. استانداری میگفت فلان کار را بکن که طبق قانون چنین درخواستی درست نبوده! نامه میزدند! آقای دکتر کلانتری هم عوض میکرد! بعدازآن دوباره آقای کلانتری به این نتیجه رسید و اعلام کرد که «هر مدیرکلی که استاندار با او مخالف است، این مدیر خوبی است».
وقتی این پشتوانهها و حامیان ما رفتند، دست برای سیاستبازی باز شد. آقای دکتر احمدی وقتی آمد خیلی با بنده بد بود، در جلسه اول، بنده و مدیرکل جهاد کشاورزی را دعوت کرد، خیلی خشن و بداخلاق رفتار کرد. احمدی تا آن زمان نمیدانست که محیطزیست مجموعهای جدا از جهاد است و چنین تصوری داشت! آقای مرادی دفتردار ایشان هم بسیار خشن بود. بعد فهمیدیم که آقای مرادی در دورهای در محیطزیست کشور زمان خانم جوادی کار کرده و با او برخوردی صورت گرفته است. هر چه که بود مشخص بود که آقای مرادی خیلی در این مورد روی آقای احمدی تاثیر داشت. روزی در دفتر استاندار وقت، آقای احمدی دست بنده را گرفت و سوگند خورد که من بیتقصیر هستم که من سوگند خوردم که همه چیز به خودتان ربط دارد.
بنده نوشتم که سد تنگ سرخ مجوز محیطزیستی ندارد، به لحاظ کلیت مشکلی ندارد ولی محیطزیست کشور روی انتقال بینحوزهای حساس است و میگوید نباید انجام شود.
*یعنی چنین مسائلی که مربوط به دو استان است برای مدیران سطح کشوری مهم است؟
بله مهم است، میگویند آب سد تنگ سرخ نباید به شیراز برود و باید برای خود استان کهگیلویه و بویراحمد باشد. جزو موارد مهم است.
چه تأثیری دارد؟
باعث تغییر رژیم آب حوزه آبخیزداری میشود، و معارضات اجتماعی دارد.
*آقای احمدی چه شد ادامه اش؟
بعد از این نامه آقای احمدی حمله سختی به ما کرد و در شورای اداری گفت «با کتوشلوار نمیشود محیطزیست کار کرد».
بنده نزد ایشان رفتم و با صداقت گفتم «من دارم میپوشم، شما اگر نمیخواهی نپوش!»، که ایشان گفت «چرا برای سد تنگ سرخ نامه نوشتی؟». بنده هم گفتم که «وظیفهام است بنویسم و شما هم بهعنوان استاندار در جریان باشی که این سد مجوز ندارد».
*ایشان موافق انتقال آب بود؟
ایشان اصلاً نمیدانند انتقال آب بینحوزهای چیست؟ متخصص نبود، ایشان 4 سال با ادعای اصولگرایی در مجلس نماینده بود و استاد دانشگاه بود. در حوزه اجرایی اصلاً کارنکرده بود. آقای دکتر خادمی به ما گفته بود که هر آنچه در تخصص شما است، اما با دید توسعه و کمک به توسعه.
آقای احمدی زمینه برایشان باز شد و بر علیه ما حرفهایی زدند، همزمان در مجموعه نیز نارضایتیهایی بود که یک عدهای، عدهای را تحریک میکردند. یک جابجایی در اداره کردیم، چون بیقانونی شده بود، به خاطر همین موضوع تحریکهای زیادی صورت گرفت! بنده هم کسی نبودم که بخواهم به روشی یا با پول دادن، جلوی این تحریکها را بگیرم، اعتقادم این بود که باید قانون اجرا شود.
آقای عدل هاشمی پور و آقای تاجگردون خیلی ناراحت بودند از رفتن من. با هر کسی که غیرقانونی عمل کرد برخورد کردم و افتخار هم میکنم. چند شب قبل از اینکه تودیع و معارفه من انجام گردد آقای مرادی تماس گرفت و خیلی نگران بود. گفت ما نمیدانستیم شما ساداتی از فامیل های آقا (آیت الله ملک حسینی) هستی، فکر میکردیم از ساداتیهای فامیل آقای خادمی هستی!؟ گفتم: گناه و جرم منِ ساداتی چه بود؟
سردار عدل هاشمی پور خیلی به من محبت داشت، و خیلی تلاش کرد که من فرماندار کهگیلویه شوم و من قبول نکردم، و گفتم که من متخصص محیطزیست هستم، و میخواهم در حوزه خود بمانم.
در روز تودیع و معارفه در اتاق آقای احمدی بودیم. آقای احمدی گفتند تیپ شما شبیه بانکیها است. گفتیم ما خوشتیپ میگردیم، میخواهید برویم خودمان را خاکی کنیم؟! دست گذاشت روی دستم، گفت به جدت بیگناهی! من هم گفتم به جدم همهاش خودتی! چون میدانستم خیلی دارد تلاش میکند.
شکایتم را کرده بودند و گفتند که هاشمی گفته است نماز نخوان! تهمتهای زیادی زدند و پروندههای زیادی علیه من کردند. ولی فقط به خدا سپردم.
آقای کلانتری(رئیس سازمان محیط زیست) این تشخیص را داد که بنده به ایلام بروم، بنده به ایلام رفتم، این منطقه بسیار محروم است، در منطقه مهران و منطقه جنگی پاسبانی محیطزیست ساختیم. 300 درصد بودجه عمرانی محیطزیست ایلام را بالا بردم. تشویقی گرفتم. قرار بود معاون من به کهگیلویه و بویراحمد بیاید و مدیر شود. زمانی که مدیرکل ایلام بودم آمدم نزد آقای کلانتری استاندار فعلی و همه ماجرا را به ایشان گفتم. و ایشان هم گفتند که می خواهیم دوباره به استان بیایی!
*در مورد نمایندگان نیز نظر خود را بفرمایید؟
با آقای روشنفکر دوست هستم، شاید تفاوت تفکری داشته باشیم، با آقای زارع دوست هستم، آقای تاجگردون ابتدا مخالف صد در صد من بود، گفتم: «چرا؟» میگفت: تو بچههای گرمسیر را داغان کردی، برای ایشان هم توضیح دادم که چه اتفاقاتی افتاده! بعد از این به این نتیجه رسید که «هاشمی» آدم بدی نیست، و حرمت کرد، هنوز هم ارتباط داشتیم و داریم و هیچگاه هم چیزی از بنده نخواست. آقای هاشمی نیز هیچگاه چیزی از بنده نخواست. آقای روشنفکر را قلباً دوست دارم، و در گفتوگویی هم که داریم و داشتیم تأکیدشان بر قانون و کار قانونی است و هیچچیزی از بنده نخواسته است. آقای موحد هم همینطور. در ارتباطاتی که داشتیم پیگیر سد آبریز و پروژههای عمرانی بوده است.
آقای بزرگواری نیز فرد با شخصیت و با صداقت و پاکی دیدم.
آقای خادمی استاندار سابق کهگیلویه و بویراحمد؟
آقای خادمی نیز فردی فوقالعاده و با صداقت است، بنده مدیر ایشان بودهام و هستم، هنوز ارتباط داریم، احترام خاصی برایشان قائل هستم. همیشه به بنده و آقای بهشتی فرد که در منابع طبیعی مدیرکل بودیم میگفتند شما که فرزند این استان هستید به توسعه استان کمک کنید. در زمان آقای خادمی نیز بودجه ما تکانی خورد، علاقهمند به محیطزیست بودند و بازدید داشتند. هیچوقت هیچچیزی از بنده نخواست.
آقای کلانتری استاندار فعلی کهگیلویه و بویراحمد؟
بعد از آن دوباره به استان برگشتم، هیچ استانداری را در دوره مدیریتی خودم ندیدهام که شبیه آقای کلانتری در آتشسوزیها حضور پیدا کنند. در کوه خائیز آقای کلانتری 100 میلیون تومان بودجه دادند، ما دو گاوآهن خریداری کردیم، و بعد اینکه خائیز بسیار گرم است، و حداقلش این بود که غذا و آب به مهارکنندگان آتش برسانیم. من هر شب 200 هزار تومان قاطر اجاره میکردم که غذا ببرد بالای کوه خائیز و برساند.
بیشترین رشد بودجه محیطزیست استان در دوره آقای دکتر کلانتری بوده است.
اعتقادم این است که در خائیز، دیل، دنا، باید افراد بومی کار کنند
اعتقادم این است که در خائیز، دیل، دنا، باید افراد بومی کار کنند، من بهترین نیرو را از سرحد به دیل بردم، نمیتوانست در گرما کار کند، فیزیولوژیک دیل در دنا جواب نمیدهد، فیزیولوژیک یک شهرستان دنایی در دیل جواب نمیدهد. قلب بچه دنا با 2500 متر جواب میدهد. نتوانستند. در خائیز، به محض اینکه مردم بومی ورود کردند، یک بومی یک بطری آب برمیداشت، میرفت و بعدازظهر میآمد. ولی غیربومیها کارآیی نداشتند.
آقای دکتر کلانتری امسال برای اولین بار نزدیک به صد درصد بودجه عمرانی ما افزایش داد. ایشان ارزش محیطزیست را بسیار میداند و ما از ایشان خواهش میکنیم که به کارهای خود برسند، چون واقعاً محبت میکنند و برای مناطق ما حساسیت دارند. از بودجه 4 میلیارد و 700 میلیون تومان به 10 میلیارد رسیدیم.
از پارسال نزدیک به 20 دمنده خریداری کردهایم، نزدیک به 30 نیز اخیراً دمنده خریداری کردیم. به جایی رسیدهایم که دو دهیار باشت و شاه زینعلی را به دمنده تجهیز میکنیم، قبلاً اداره منابع طبیعی باشت دمنده نداشت! از زمانی هم که آقای حاجیزاده آمده است خیلی تلاش کرده و بهخوبی متوجه اصطلاحات علمی و صحبتهای ما میشود و حق را به محیطزیست میدهد.
کمک آقای تاجگردون بود که یک ردیف بودجهای مستقل برای زیستکره دنا ایجاد کرد
همچنین آقای دکتر کلانتری به بحث ماده 23 پروژه ذخیرهگاه زیستکره دنا ورود کرد. این را میگویم بگذارید به ضررم باشد! [با خنده]. کمک آقای تاجگردون بود که یک ردیف بودجهای مستقل برای زیستکره دنا ایجاد کرد که کمک بسیار زیادی به ما کرد، من فقط برای دنا از آن استفاده نمیکنم، بلکه کل استان را با استفاده از آن حمایت میکنم. کمک کمک است و من باید بگویم و موظف هستم که چه کسانی کمک کردهاند. آقای کلانتری فوقالعاده کمک کردند، ماده 23 را آقای تاجگردون خیلی کمک کردند، البته ما خودمان هم خیلی تقلا کردیم. آقای دکتر پورمحمدی معاون برنامهوبودجه کشور که فرزند زاگرس و فرزند چهارمحال و بختیاری است خیلی کمک کردند که مصوب شود. آقای دکتر نمکی وزیر بهداشت نیز ارتباط دوستی داریم، چون ایشان معاون خانم ابتکار در دوره ایشان بود. ایشان هم کمک کرد.
گرفتن مجوز ماده 23 خیلی سخت است. امید است که این پروژه تداوم داشته باشد. آقای دکتر روشنفکر علاوه بر اینکه ارتباطات از دور و از گذشته داشتیم، در دو قتل کمک کردند، یکی از محیطبانان ما فردی به اسم محمد پایهگذار را در ارتفاعات دنا به قتل رساند، ایشان از طایفه نامرادی بود، آقای روشنفکر در دل تامرادی است و نفوذ بسیار خوبی داشت.
کمک حضرت آیتالله ملک حسینی به محیط زیست؟
خود آقا و سید شرفالدین ملک حسینی محیطزیست را دوست داشتند، و به حل قتلهایی کمک کرد که توسط محیطبانان ما صورت گرفته بود. علاوه بر این، وجود آقا بهعنوان کسی که مردم به آنها اعتماد داشتند، مردم به آنجا مراجعه میکردند. هیچ خواسته شخصی از بنده نداشتند. آقای سیدشرف الدین، آقای خادمی، خانم ابتکار بسیار تلاش کردند که محیطبان محیطزیست پای چوبه دار نرود.
بنده در مراسم تودیع خود اسم آقای روشنفکر را آوردم، یک بخشی را سیاسیکاری کردم، ولی یکبخشیاش هم به خاطر اینکه مدیون بودهام، چون آقای روشنفکر درست است که در آن دوره نماینده نبودند و استاد دانشگاه بودند، ولی باید میگفتم که ایشان برای حمایت محیطزیست نقش پررنگی داشت. هیچ خواسته خارج از عرفی از من نداشته، اگر هم شک و شبههای هست، در حد شبهه است. امیدوارم خدا به همه ما سلامتی و عزتنفس بدهد، بتوانیم بر اساس اصل قانون 50 اساسی به حفاظت از محیطزیست استان بپردازیم.
زنگ خطری که بدانیم جنگلهایمان را یواشیواش داریم از دست میدهیم!
محیطزیست متعلق به هاشمی و کارکنانش نیست، متعلق به همه است، اگر میبینیم کسی جایی زباله میریزد تذکر بدهد، تذکر زبانی! حیف است که محیطزیست استان توسط فرزندان استان تخریب شود، در ایلام هم که رفتم بهعنوان فرزند زاگرس گفتم که متعهد به حفاظت از زاگرس هستیم، چون اگر تلاش نکنیم – استان کهگیلویه و بویراحمد سرمایه اصلیاش جنگلها و مراتع و منابع آبش است که باید حفاظت شود- آتشسوزیهایی که صورت میگیرد زنگ خطری برای این است که بدانیم جنگلهایمان را یواشیواش داریم از دست میدهیم.
درخواست بودجه جداگانه برای 13 استان زاگرس نشین
ما باید فرامنطقه ای نگاه کنیم، عربستان یک کشور بیابان است، و دارد در بیابان 10 میلیارد درخت کاشت میکند! چرا این کار را میکند؟ ایران جنگلهای باستانی دارد، خاستگاه اولیه جنگلهای جهان در زاگرس شاید باشد! چرا ما داریم جنگلهایمان را از دست میدهیم؟ از مصادیق بارز بیوتروریسم آتشسوزی در جنگلهای زاگرس و دیگر جنگلهای کشور است. و حالا در کنار ما کشوری که رقیب ما محسوب میشود کاشت جنگل را در سطح بسیار بالا انجام میدهد! چرا ما نباید مسئولانه این جنگلها را نگهداری نکنیم؟ چرا مجلس نباید بودجهای جداگانه برای حفاظت از زاگرس بگذارد؟ هیچ اشکالی ندارد ردیف بودجه جداگانهای برای مکران و مسائل امنیتی و غیرامنیتی گذاشتند! جنگلهای زاگرس ما که 40 درصد آب کشور را تأمین میکنند! غیر از اینکه خاستگاه مردمان ما است، اشتغال ایجاد میکند و از فرسایش خاک جلوگیری میکند. چرا ردیف جداگانهای نباید داشته باشیم برای پروانه چوبخوار، سوسک چوبخوار، و بیماریهایی که ناشناختهاند چون بیماریهای اکولوژیکی که باید در میدان انجام بگیرد، هزینه و تخصص بالا میبرد. خواهش ما این است که بودجه جداگانهای برای 13 استان زاگرس کشور بگذارند بهعنوان یک مطالبه، در سال آینده پیشبینی شود که زاگرس را نجات دهد! همین!
*سازمان محیطزیست به چه جایگاهی در سال 99 رسیده است؟
محیطزیست دز دو بخش طبیعی و انسانی فعالیت دارد. استان کهگیلویه و بویراحمد به لحاظ تنوع زیستی و جانوری در سطح کشور و جهان شاخصهای خوبی دارد. به لحاظ انسانی کنترل منابع آلایندگی را در حوزههای آب، خاک، هوا موردبررسی و پیگیری داریم. مسائلی که مرتبط به کیفیت و سلامت مردم میشود مرتبط به حوزه انسانی است.
در حوزه طبیعی خوشبختانه در استان نسبت به استانهای همجوار پیشرو هستیم. 13 و 3 دهم درصد خاک استان را تحت عنوان مناطق حفاظتی تحت مدیریت داریم. 7 منطقه حفاظتشده، 5 منطقه شکارممنوع، یک پارک ملی و یک ذخیرهگاه در زیستکره جهانی در سال 1390 در سازمان ملل با مساحت بالغبر 255 هزار هکتار به ثبت رسید.
ثبت 22 تصویر از پلنگ در منطقه حفاظت شده دنا
پس از 30 سال حفاظت در دنا، و دهمین سال ثبت ذخیرهگاه، در 1399 توانستیم در سطح کشور و جهان اعلام کنیم که پلنگ در حال انقراض ایرانی که در سطح جهان و ایران امیدی به افزایش جمعیت آن نبود، با همکاری مستندسازان استانی و بهویژه آقای هادی اصل، تصاویر 22 فرد پلنگ در منطقه حفاظتشده دنا در حوزه 14 هزار هکتار از 94 هزار هکتار ثبت کردیم.
با همکاری دانشگاه یاسوج نسبت به شناسنامهدار کردن اینگونهی شاخص در حوزه اکولوژیک انجام دادیم که 18 پلنگ شناسنامهدار شدند؛ این شناسنامهدار شدن شامل سن، جنسیت و منطقهای که زندگی میکند شامل میشود. پلنگ هم مثل انسانها که اثرانگشت خاص دارند، خالهای روی بدنشان خاص و منحصربهفرد است. این جزو شاخصترین و مهمترین فعالیت محیطزیست کشور در سال 1400 اعلام شد.
نهادهای بینالمللی به دنبال مطالعه روی پلنگ ها
نهادهای بینالمللی به دنبال این هستند که روی این پلنگها مطالعات میدانی بیشتری انجام دهند. ما نیز به دنبال این هستیم که از ظرفیت این مطالعات بینالمللی در استان، استفاده کنیم. قطعاً پلنگ در سراسر استان ما زندگی میکند، تراکم پلنگ در استان ما وجود دارد. برنامه اصلی ما در سال 1400 بررسی ژن اینگونهی نادر است. همچنین خرس قهوهای بهعنوان گونه شاخص جانوری استان است که تاکنون اطلاعاتی در این خصوص نداشتهایم.
در کنار این مسائل، اعتقاد به مشارکت مردم و سهیم دادن مردم در موضوعات محیطزیستی داریم و برگزاری کلاسهای آموزشی در حال حاضر در پارک ملی دنا در حال برگزاری است، به مشارکت مردم اعتقاد داریم، به سهیم بودن مردم در حفاظت از گونههای گیاهی و جانوری اعتقاد داریم.
جذب توریسم و گردشگر در روستاهای دنا
همچنین در کنار این مسائل باید از ظرفیت توریسم و اکوتوریسم استفاده کنیم. آمادگی داریم و به دهیارها هم اعلام کردهایم که طرحها و ایدهها برای جذب توریسم را پذیرا باشیم، آمادگی این را داریم و صحبت کردهایم که بخشی از هر روستا در دل شهرستان دنا به دلیل اینکه جذابیت توریسم دارد، بدون واگذاری اراضی مدیریت آن را به دهیار بسپاریم برای اینکه از این ظرفیت توریسم برای رونق شرایط اقتصادی و اجتماعی روستا استفاده کنند.
برای اولین بار، تجهیز پاسگاهها؛ سنسورهای اعلام اطفای حریق که برای اولین بار در کشور انجامگرفته، در ذخیرهگاه دنا آماده استفاده است که با همکاری دانشگاه یاسوج انجامگرفته است.
برای اولین بار انعقاد قرارداد با تشکلهای محیطزیستی خاستگاه خود برای برگزاری کلاسهای آموزشی صورت گرفت.
برای اولین بار به دهیاران اعتماد شد، تمام دهیاران را به دمنده و بیل و «فلکس بگ» تجهیز کردیم که بتوانند به دلیل نزدیکی به محل حریق، به اطفای حریق کمک کنند.
اهمیت تغییر الگوی کشت در استان کهگیلویه و بویراحمد
برای تغییر الگوی کشت؛ از جمله برنامههای ما جذب و حضور کشاورزان پیشرو در حوزه گیاهان دارویی و برگزاری کلاس برای این کشاورزان است. برنامه داریم کاشت گل نرگس، گل محمدی و زعفران را داشته باشیم، که بخشی از این برنامه در روستای خونگاه با کشت زعفران نیز انجامگرفته، روستاهای بن زرد و دیگر روستاهای اطراف نیز بهسرعت به این سمت پیش میروند، برای اینکه الگوی کشت تغییر کند و میزان مصرف آب در استان پایین بیاید، امید است بتوانیم طبق اصل 50 قانون اساسی از آب و محیطزیست بهدرستی استفاده و حفاظت کنیم و این امانت را بهدرستی تحویل آیندگان بدهیم.
گونههای جانوری استان کهگیلویه و بویراحمد؛ کل و بر، پلنگ، خرس قهوهای
قدیمیترین مناطق حفاظتی ما، منطقه حفاظتشده دنا است، وضعیت گونههای جانوری در منطقه حفاظتشده دنا 45 گونه مهرهدار است، شاخص گونههای جانوری ما در منطقه دنا «کل» و «بز» است. عمده جمعیت کل و بز در ضلع جنوبی استان و در دنا هستند و تعداد معدودی از آن در حوزه سمیرم زندگی میکند. بعد از دنا، در خائیز بیشترین آمار کل و بز را دارد، همچنین بعد از آن دیل نیز بیشترین آمار را دارد. بعد از آن خامین تعداد کمتری دارد، خامین و دیل به یکدیگر متصل هستند و اکثر اینگونه در دیل هستند به دلیل اینکه مراتع خوبی در این قسمت داریم. یکی از اقدامات ما برای حفاظت بهتر ازاینگونهها در منطقه خامین یک پاسبانی داشته باشیم، همچنین یک پاسبانی در ارتفاعات دیل داشته باشیم.
گونههای جانوری غالب ما در استان «کل» و «بز» است، پس از آن، گونه نادر پلنگ هستند، پس از آنگونه خرس قهوهای است که در منطقه حفاظتی و غیر حفاظتی دیده میشود به دلیل اینکه رژیم غذاییشان همهچیزخواری است به همین دلیل پراکنش اینگونه خوب است. حدود 20 گونه پرندههای شکاری در دنا شناساییشده، سرجمع نسبت به گذشته که منطقه حفاظتی نداشتیم، روند زادآوری مطلوب است. البته این به معنای آن نیست که هرساله اینها زادآوری داشته باشند و جمعیت افزایش پیدا کند. جمعیت بر مبنای چند شاخص امنیت، برد اکولوژیک، میزان علوفه، شرایط آب و هوایی، زادآوری بررسی میشود.
به دلیل اینکه زادآوری گونههای جانوری درون فامیلی است ممکن است خطرات ژنتیکی داشته باشد، ازهمینرو، در سال 1400 برنامه ما این است که روی ژنتیک این گونهها کار و مطالعه کنیم.
به جد گردشگری طبیعت را پیگیری میکنیم
از وضعیت گونهها راضی هستیم، قطعاً خلأهایی وجود دارد، که تلاش کردیم با توسعه دوربینهای پیشرفته و هوشمند سازی کمبود نیرو را جبران کنیم. به جد گردشگری طبیعت را پیگیری میکنیم، اگر گردشگری طبیعت و توریسم به ایجاد ثروت و معیشت مردم کمک کند، مردم ما خودشان کمک خواهند کرد و از این حیاط وحش و طبیعت حفاظت خواهند کرد.
فیلم) توضیحات هاشمی در باره پلنگ ایرانی و نسلهای گونه جانوری که در خطر انقراض هستند؟ بانک ژن استان کهگیلویه و بویراحمد در حد فعال است.
*نظر شما درباره اینکه عدهای رودخانهها را به نابودی کشاندهاند چیست؟
رودخانهها و حوزه آب طبق قانون در حیطه فعالیت وزارت نیرو و اداره آب منطقهای است، بااینحال ما نیز نسبت به این موضوع حساسیت داشتیم، و در خصوص رودخانه بشار از سنوات قبل نامهنگاریهای زیادی انجام دادیم، در خصوص اینکه برداشتهای غیرمجاز از رودخانه بشار صورت میگیرد و حقابه زیستمحیطی صورت نمیگیرد.
فیلم ) دل پر درد و نگران هاشمی از شکارهای غیرمجاز؛ باید با مردم صحبت و فرهنگ سازی شود
به مسئولان آب منطقهای اعلام کردیم ولی متأسفانه جواب خاصی نگرفتیم
رسماً کاشت برنج در این استان ممنوع است، ولی متأسفانه در بالاترین سطح در استان کهگیلویه و بویراحمد انجام میگیرد. مخصوصاً برداشت از منابع آبهای زیرزمینی با صد متر ارتفاع به منابع آبهای زیرزمینی ما صدمه میزند. این را مستقیماً به مسئولان آب منطقهای اعلام کردیم ولی متأسفانه جواب خاصی نگرفتیم. متأسفانه دستگاهها حولوحوش مسائل سیاسی و حاشیهای چرخش دارند، قطعاً رضایتمندی مردم اهمیت دارد ولی باید این رضایتمندی باید در چارچوب قانون باشد. هیچ توجیه علمی ندارد که ما آبهای زیرزمینی را از عمق زیر 100 متر بالا بکشیم و در دمای 40 درجه برنج بکاریم که سطح تبخیر بسیار بالا است!
کشور ایران یک کشور خشک است، نه نیمهخشک. میانگین بارندگی ما تا 10 سال پیش 250 میلیمتر بوده، الان به 190 میلیمتر رسیده، بسیار سطح نزولات آسمانی ما کاهش پیداکرده و زنگ خطری برای گونههای گیاهی و جانوری و حتی انسانها است. استان کهگیلویه و بویراحمد استانی است که 78 درصد پوشش آن جنگل و مرتع است، 16 درصد جنگلهای بلوط زاگرس را در استان داریم، 40 درصد آبهای شیرین کشور را جنگلهای زاگرس تأمین میکنند. قطعاً حدود 8 درصد تأمین آب شیرین کشور را ما داریم. ولی وقتی که این برداشت آب با برنامه نباشد، زندگی ما را به خطر خواهد انداخت. خداوند در قرآن میفرماید «زندگی و حیاط هر چیزی را از آب پدید آوردهایم»، بنابراین آب خیلی مهم است. مدیریت رودخانه بشار در حوزه شهری به عهده مدیریت شهری و شهردار است، میطلبد که شهرداری قوی مدیریت این رودخانه را برعهده داشته باشد.
آقای ملک حسینی بهعنوان دادستان فوقالعاده فرد زیستمحیطی هستند
اگر مردم ما بدانند که جنگلهای بلوط غیر از ارزش چوب، تولید آب و نفوذ آب در درون زمین دارد، هر درخت بلوط بهعنوان یک سیستم طبیعی تصفیهکننده هوا 50 تن گردوغبار را در سال تصفیه میکند. اگر این موارد را به مردم بگوییم و بدانند قطعاً مردم بیشتر به حفاظت از محیطزیست کمک خواهند کرد.
در سال اخیر دستگاه قضایی نسبت به برداشتها از رودخانههای بشار و مهریان، و دیگر نقاط برخوردهای خوبی کرده، بخصوص حضور آقای ملک حسینی بهعنوان دادستان، که فوقالعاده فرد زیستمحیطی هستند و کمککار ما هستند میتوانند نقطه عطفی باشند، البته ایشان هم بهتنهایی نمیتوانند، همه ما باید به ایشان در این خصوص کمک کنیم و در کنار هم باشیم.
یکی از دغدغههای اصلی ما پسماند شهری است، شهرداری یاسوج نسبت به وظایف خود خیلی قصور دارد، هر وقت صحبت میشود میگوید امکانات ندارم، زیرساخت ندارم. در شهرهای دیگر تفکیک زباله از سالهای گذشته شروعشده است.
طرح دعاوی از شهردار یاسوج کردیم
براساس ماده 7 مدیریت پسماند کشور، متولی پسماند شهرداران، بخشداران و دهیاران هستند. میتوانند تفکیک پسماند از مبدأ را شروع کنند، فرهنگسازی داشته باشند تا کاهش پسماند صورت بگیرد!
زبالهها در دوپشته دشت روم اینها رویهم تلنبار میشود و آبوخاک و هوا را آلوده میکند. با پیگیریهای ما بخشی از مبلغ برای محصور کردن جایگاه اختصاص داده شد. از طرفی چندین نوبت شهرداران مختلف را به دادگاه معرفی کردیم. یکی از خواستههای ما از دادستان، در هفته قوه قضاییهای که گذشت نگرانیها بابت دوپشته دشت روم و شهردار یاسوج را اعلام کردیم، به دلیل همین نگرانیها بوده که ما مجوز کارخانه بازیافت یاسوج را صادر کردیم، که اگر صادر و اجرا شود میتواند بخش اعظمی از مشکل پسماند یاسوج را حل کند.
نگران آلودگی آبهای زیرزمینی در همان حوزه هستیم، نگران پخش سیلاب در بخش سد شاه قاسم هستیم، نگرانی آتش زدن این زبالهها نیز وجود دارد، که گازهای خطرناکی را متصاعد میکند و زندگی مردم سرابتاوه، موردراز، نره گاه و دیگر روستاهای این حوزه را به خطر میاندازد، به همین دلیل هم طرح دعاوی از شهردار یاسوج کردیم.
نتیجه استقامت ما این شد که وزیر در مسیر حاضر شد و دستور جدیدی برای جاده سی سخت صادر کرد
انصافاً در تمام شهرستانها و حوزههای طبیعی و انسانی رعایت کامل قانون بسیار در سطح خوبی است، قطعاً فشارهایی را هم تحمل میکنیم، ما در مقابل همه این فشارها با استدلال و قانون ایستادگی کردهایم. ما مخالف توسعه استان نیستیم، ما موافق توسعه پایدار هستیم. برخی از منفعتطلبان، بهویژه در پروژه جاده سی سخت، که باید قطع درخت 500 درخت میبود، در بخشی بیش از 1000 درخت قطعشده بود که فراتر از ارزیابی بود، یک دوره 14 ماهه خارج از استان بودم، در 28 شهریور 98 ابلاغ برای استان داشتم، و در 14 مهرماه جاده سی سخت را توقیف کردیم، به دلیل تخلف پیمانکار و اینکه دفترچه زیستمحیطی و شرح وظایف را رعایت نکرده بود! به شهرسازی اعلام کردیم مسیر جدید را اعلام کنید، ما مخالف توسعه نیستیم ما مخالف قطع درخت هستیم که متأسفانه اعلام نکردند! چندین نوبت اعلام کردیم. ولی به دلیل عدم پاسخگویی کل مجوز را در مردادماه 1399 کل مجوز را باطل کردیم. هجمه بسیار وسیع و تهدیدهایی نسبت به مجموعه محیطزیست صورت گرفت. نتیجه استقامت ما این شد که وزیر در مسیر حاضر شد و دستور داد مسیر جدیدی پیشبینی شود، اگر محیطزیست ایستادگی نمیکرد بالغ بر 4 هزار درخت قطع میشد. دوستان میگفتند تونل دارند، مجوز تونل را نداده بودیم، فقط مجوز یک تونل را در گردنه قلیونی داده بودیم که منطقه حادثهخیزی هم هست و فشار زیاد بود. ما با تونل موافقیم ولی درصورتیکه قطع درخت و تلفات نداشته باشیم. مسیر جدید از منطقه حفاظتشده بهطور کامل خارج است، قطع درخت اگر اتفاق بیفتد در حوزه منابع طبیعی است، و قطع درختان در مسیر جدید بسیار ناچیز است.
*چه فشارهایی بود؟
وقتی به صاحب صنعت نسبت به رعایت ماده 11 اخطار میدهیم، باید نسبت به رفع آلودگی اقدام کند، کارشناس ما نمونهبرداری کند، اگر رفع آلایندگی کرده بود پلمب نمیکنیم. اینها سریعاً به معاونت اقتصادی استانداری و جاهای دیگر میروند و میگویند که محیطزیست جلوی فعالیت اقتصادی ما را گرفته است!
تحت تأثیر هیچ فشاری قرار نگرفتیم و قرار نخواهیم گرفت! بر اساس قانون، سالانه هر سه ماه یکبار آلایندگی صنایع بررسی و آزمایش میشود، درصورتیکه طبق قانون بالاتر از حد مجاز باشد، اخطار بدهیم و رفع آلایندگی نکند، بر اساس قانون در لیست صنایع آلاینده قرار میگیرد، یک درصد فروش سهماهه این صنعت در مالیات میرود و در اختیار شهرداری یا دهیاری قرار میگیرد و صرف عمران و آبادانی میشود که رقمهای بالایی است. متأسفانه صاحبان صنایع هزینههای زیادی میکنند ولی برای فیلترها و تصفیهخانههایشان حاضر نیستند هزینه کنند.
ماباِزای حفاظت از محیطزیست جان محیطبان است
کار ما بسیار سخت است، سختی کار محیطبانان ما در محیطهای حفاظتشده بسیار بالا است، چرا که وقتی محیطبان با یک شکارچی روبرو میشود این شکارچی مسلح به اسلحه گرم است و ماباِزای حفاظت از محیطزیست جان محیطبان است، و شاهد هستیم که در کشور بارها محیطبانان جان خود را ازدستدادهاند و شهید شدهاند.
در حوزه صنایع نیز این تهدیدها وجود دارد، در دادگاه هم از ما شکایت کردهاند و گاها برخی از این صنایع «که اسم نمیآورم» شدیدترین فشارها را میآورند و حتی ما به دادگاه جواب پس میدهیم. بعضی جاها کارهای قانونی انجام میدهیم و به مذاق برخی افراد خوش نمیآید! خوشبختانه فشارهای ما و مقاومت ما جواب داده، مثلاً کارخانه «آسه» یکی از صنایع شهرک صنعتی بلوکو است، پسآب این شرکت که موجب آزار و اذیت مردم شده بود، با پیگیریهایی که کردیم و فشارهایی که آوردیم، پسآب را به فاضلاب شهر یاسوج وارد کرده است. شرکت گاوداری بنیاد جانبازان توت نده یک تصفیهخانه بسیار پیشرفته دارد، جوابگو شاید نباشد ولی نمونهبرداریها انجام میشود. قطعاً گاوداری مشکلات خاص خود را دارد.
فیلم) از وضعیت رودخانه بشار یاسوج نگران هستیم / ماجرای مرگ ماهیها در لوداب چیست
برای ساخت مسکن کنار کارخانه سیمان مجوز ندادیم، شکایت کردند
مردم و دستگاههای متولی ساخت مسکن در هر نقطهای مجوز ساخت میدهند. قرار نیست هرجایی که گاوداری یا کارخانه سیمان هست در آنجا مجوز ساخت مسکن داده شود. گاوداری و صنایع حریم دارند. یک مورد پیش آمد که کنار کارخانه سیمان برای ساخت مسکن مجوز ندادیم، و از ما شکایت کردند، درحالیکه این مجوز ندادن به دلیل حفظ سلامت مردم بوده است.
جهاد کشاورزی آمار و میزان سموم و کود را اعلام نمی کند!
نگرانیهای ما مصرف بیشازحد کود و سموم کشاورزی است، نگرانی ما جدی است به دلیل سلامت و تأمین امنیت غذایی مردم. باوجوداینکه بارها اعلام کردهایم، سازمان جهاد کشاورزی آمار و میزان سموم و کود را اعلام نمی کند! مصرف بیرویه سم و کود منجر به نابودی منابع خاک و آب میشود، منجر به شور شدن آب زیرزمینی میشود، منجر به آلودگی خاک میشود و منجر به این میشود که ترکیبات نیترات و نیتروژن در محصولات کشاورزی بیشتر شود و موجب مشکلات گوارشی در مردم شود.
اگر مرجعی هست که اعلام کند که گوجه یا مرکبات ما در فلان روستا پارامترهای شیمیاییاش را اعلام کنند و بگویند که سالم و پاک است، در جلسات اعلام میکنند که داریم ولی به ما اعلام نکردند. سلامت مردم بخصوص در سبزی جات و سیفی جات و بخصوص هندوانه جزو مطالبات ما است.
آبیاری اراضی کشاورزی در حوزه دولت آباد با فاضلاب شهری!؟
همچنین نگرانی مردم در حوزه دولتآباد بالادست روستای بلوکو، اراضی کشاورزی با فاضلاب شهری، نه انسانی، آبیاری میشود، به اداره کشاورزی نامهنگاری کردیم که این آب آلوده است ولی متأسفانه هیچ نتیجهای نگرفتهایم. باید شهردار اعتبار بگذارد جمعآوری آبهای سطحی، بهاصطلاح آبهای خاکستری را وارد تصفیهخانه شهر یاسوج کند.
کشاورز متأسفانه این را استفاده میکند، و بهراحتی ممکن است فلزات سنگینی که در این فاضلاب وجود دارد، آلودگیهایی که وجود دارد سلامت مردم را به خطر بیندازد. هیچ جایی کوتاهی نکردیم، حاضریم برای حفظ و نگهداری از ژنتیک جانوری و گیاهی منطقهمان، هر فشاری را تحمل کنیم، از دستگاه قضایی که همواره حمایت کردهاند، از آقای استاندار آقای کلانتری تشکر میکنم که حمایت کردهاند تا بتوانیم وظیفه خود را در قبال محیطزیست انجام دهیم.
فیلم) بحران زیست محیطی در منطقه دولت آباد یاسوج / مگر میشود؛ شهرداری یاسوج اعتبار نداشته باشد / سلامت مردم در خطر است
*آقای کلانتری رئیس سازمان محیط زیست کشور چطور مدیریتی داشته اند؟
چندین نقطه مثبت در کارنامه رئیس سازمان محیطزیست کشور وجود دارد، لایحه حمایت از حقوق محیطبانان را داشتیم. قبل از این هیچ قانونی برای حمایت از محیطبانان نداشتیم! ما در اداره محیط زیست، در زمان بحرانها همه افراد از زن و مرد شرکت میکنیم، به غیر از نگهبانی که می گذاریم در اداره، همه می روند برای کمک. محیطبان طبق قانون 4 روز با بیتوته در پاسگاه محیطبانی و با مجوز حمل اسلحه، درزمینهٔ کنترل آلودگیهای آب، هوا و خاک و حفاظت از تنوع زیستی جانوری و گیاهی و حتی در خصوص فرهنگسازی انجام فعالیت میکنند. در دل این قانون آمده است که کسانی که همیار محیطزیست هستند اگر اتفاقی در آتشسوزیها و بحرانها برای این افراد بیفتد دولت این خسارت را جبران میکند.
همچنین حقوق محیطبانان ما در پایینترین سطح بود، ولی الان در بالاترین سطح قرارگرفته که مایه خوشحالی ما است. همچنین در خصوص رفاه محیطبانان پرداخت بیمه تکمیلی خود شخص و خانواده شخص است. همچنین پرداخت یک مورد بهعنوان نوبت کاری که خارج از ضرایب حقوقی است را داریم. بنابراین در دو سال گذشته هم لایحه حمایت از محیطبانان در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و هم محیط بانان به لحاظ معیشتی در وضعیت خوبی به سر میبرند. تنگنایی که وجود دارد در مورد محیطبانان قراردادی ما است، که به دنبال این هستند که تبدیل وضعیت به پیمانی شود. البته حقوق این محیطبانان هم جهش خوبی داشته است.
چرا شاهد هستیم که زبالهها در ورودی روستاها هستند؟
اعتقاد به فرهنگسازی داریم. در دو سال گذشته بهشدت بر روی نسل جدید سرمایهگذاری کردهایم. معتقدیم نسل آینده ما نسل سازنده کشور است، امید ما به نسل آینده کشور است، قطعاً اگر برای نسلهای گذشته محیطزیست اهمیت داشت این مشکلات را نداشتیم.
سطلهای زباله در روستاها توزیع کردیم، که فرهنگسازی شود که زبالهها در هر جایی ریخته نشود. برای بچهها در روستاها دفترچههای مشقی تهیه و رایگان توزیع کردیم که شعارهای زیستمحیطی را در خود دارد که این به ایجاد ذهنیت توسعه و حفاظت از زیست محیط در کودکان و نوجوانان کمک میکند.
آنچه که بیش از هر چیزی میتواند به ما کمک کند مشارکت مردم است، اینکه برنامه و جلسه میگذاریم و با روحانیت و مردم روستا جلسه میگذاریم و نقطه نظرات را یادداشت میکنیم، برای این است که بدانند نظر روستایی ما نیز در حفاظت از محیطزیست مهم است. از تشکلها حمایت میکنیم و حمایت آنها را نیز خواستاریم، نه هر تشکلی که فقط در مواقعی که بحرانی پیش میآید یا معضلی وجود دارد در گوشی ثبت و انتشار دهد، تشکلهایی که فعالیتهای محیطزیستی دارند و همراه و همیار محیطزیست هستند.
هاشمی به دلخواه به سراغ موضوع حقوق و اضافه کاری نیز میرود
سال گذشته بنده بهعنوان مدیرکل محیطزیست استان اضافهکار نداشتم، البته مبلغ جزئی سازمان رفاهی به ما داد. مشکلات مدیریتی در استان کهگیلویه و بویراحمد بسیار شدید است، مثل راه رفتن در میدان مین است که اگر کاملاً شناسایی نکنید هر لحظه روی مین هستید. در حوزه محیطزیست مجوزهایی طلایی گاها صادر میشود، کافی است کارشناس، معاون و مدیر رعایت نکنند! خداینکرده مدیری بخواهد کموزیاد در مسائل مالی کند، زمینه فراهم است. ولی بستگی به خود فرد دارد که معامله با خدای خود بکند.
مدیرکلی که شبانهروز مشغول است و گرفتار کار است، قطعاً یک مدیر گرفتار میشود، بچهاش مریض میشود، و نمیرسد کاری بکند. ولی اعتقاد دارم که مدیری که پاک دست باشد ایرادی ندارد رفاهی داشته باشد که بتواند دغدغه فکری نداشته باشد. قطعاً ذهنیتی وجود دارد که تصور میکنند که مدیران نجومی حقوق میگیرند! البته شاید عدهای هم هستند که محکم اضافهکاری میگیرند! حکم حقوقی بنده امسال 11 میلیون و 400 هزار است، محیطبان هم هست که با دیپلم 10 میلیون تومان حقوق دارد الحمدالله، سختی کار ما را هم ندارد، دغدغه ما را ندارد. ولی به خودم هیچگاه اجازه ندادم خدایناکرده ذرهای دستکجی داشته باشم یا به سمتی بروم که انحراف داشته باشم از چارچوب کاری، خانوادگی، مالیام.
کهگیلویه و بویراحمد استان بسیار حساسی است
من روی مسائل مالی حساس هستم، سال گذشته یکمیلیون تومان به حساب بنده آمد؛ استان کهگیلویه و بویراحمد استان بسیار حساسی است و نگرانی این را داشتم که خداینکرده برنامهای پشت این پول باشد! نامه به بانک ملی دادم، بررسی کردیم پرینت آوردند که از سازمان محیطزیست است. تا آن موقع دست به این پول نزدم. برای من مهم است، و باید مهم باشد، کسی که مسئول است باید برایش مهم باشد.
*چرا مهم است؟
چون مردم میبینند، متأسفانه عدم رعایت بعضی از موارد از طرف بعضی از مدیران مردم را به مدیران بیاعتماد کرده است. چه دلیلی دارد من که خانه شخصی دارم، در خانه سازمانی زندگی کنم؟ در همین استان مدیرانی هستند که بهترین خانه را دارند و در خانه سازمانی هستند. فراتر از مسائل شرعی و اسلامی، به لحاظ انسانی هم اشکال دارد.
*حق مسکن در حکم شما هست؟
نه در حکم من نیست، من حقوق، رفاهی، اضافهکاری، در حکمم است. شاید بعضی افراد نبود پول را دلیلی برای رشوه گرفتن میدانند، ولی دلیل محکم و خوبی نیست. امام حسین میتوانست بهراحتی بیعت کند، ولی سرش را داد، زن و فرزندش هم آواره شد. من الان یک ماشین 84 همسرم دارد، یک پژو دربوداغانی هست که سروصدا دارد، ماشین شخصی ندارم.
*بعضی از مدیران برای فرزندهایشان رفاهیات خاصی ایجاد میکنند و فرزندشان را به خارج کشور میفرستند، شما دارید؟
یک فرزند دارم که کلاس دهم است. برای فرزندم داریم برنامهریزی میکنیم، هدفمان رشته پزشکی است، پولی که بخواهم فرزندم را به خارج کشور بفرستم ندارم. گه گاهی پدرم به بنده کمک میکند، شخصاً در روستا زندگی میکنم، خانه خوبی دارم، به لحاظ کارمندی هم 6 سال است مدیر هستم، تاکنون یک پرونده در دادسرا و دیوان محاسبات نداشتم.
*درباره حقوق نجومی چه نظری دارید؟
چون خودم نگرفتهام نظری ندارم، ولی به نظر من دلیلی ندارد که یک مدیر حقوقی خارج از عرف دریافت کند. من گاهی خودم را مدیر اداره بغلدستیام مقایسه میکنم. مثلاً با مدیر دانشگاه علوم پزشکی، یا مدیر دانشگاه یاسوج. بله! ایشان یک مقطع تحصیلی از من بیشتر درس خواندهاند. ایشان ساعت 2 به خانه میرود و پاسخگو به کسی هم نیستند. ولی ما نسبت به آلودگی آب، هوا، خاک، تخریب اراضی ملی، درگیری محیطبانان، مشکلات مردم، سلامت مردم باید پاسخگو باشیم. هر حیوانی میمیرد باید پاسخگو باشیم، همه هم مطالبات دارند؛ مطالبات غیرمنطقی.
میگویند: چرا فلان پلنگ مرد؟ ولی من میگویم که چرا اینهمه در جاده انسانها میمیرند و کسی را مواخذه نمی کنند!
من که نمیتوانم 24 ساعت بالای سر پلنگ باشم
پلنگ موجودی است که با انسان معارض دارد، وقتی تراکم جمعیت پلنگ بالا میرود برای تأمین غذایش مجبور است به دام اهلی حمله کند. وقتی سیستم کشوری از دامدار حمایت نکند، و دامدار هم دام خود را بیمه نکند، پلنگ به دام حمله میکند! من که نمیتوانم 24 ساعت بالای سر پلنگ باشم. عدهای میگویند محیطزیست در خواب است! آقایان محیطزیست توانش محدود است. نگاه کنید ببینید غیر از چند مدیر مرتبط منابع طبیعی، محیطزیست، منابع طبیعی و چند مدیر مرتبط دیگر، کسی در بحرانها حضور دارد؟
آقای اتابک، در حفاظت از محیط زیسا فرماندار بسیار بینظیر است، ضعیفترین فرماندار، فرماندار دنا هست
درحالیکه طبق قانون جدید پسماند و بحرانها باید سه قوه در کنار هم کمک کنند! خدا وکیل است که دلم برای خودم و پرسنل خودم و پرسنل منابع طبیعی «آقای حکمتیان» میسوزد! از آقای کلانتری استاندار انتظار نداریم که خودشان حضور پیدا کنند ولی همیشه در کنار ما چه حضور فیزیکی و معنویاش، چه معاونان ایشان بودهاند. فرمانداران بهویژه آقای اتابک، فرماندار بسیار بینظیر است، ضعیفترین فرماندار به لحاظ حفاظت از محیط زیست، فرماندار دنا هست به نظر من، با توجه به اینکه اصلیترین ذخیرهگاه در حوزه دنا در حیطه کاری ایشان است، هیچ اعتقادی به حفاظت از محیطزیست ندارد. سال گذشته 9 درصد بودجه ما را کم کرد، در آتشسوزیها اصلاً حضور نداشتند. آقای پناهی میگوید که شما برای عکس و فیلم گرفتن سمت آتشسوزی میروید! من هم میگویم تو هم حداقل بیا و چند تا عکس و فیلم با آتش بگیر! من سال گذشته سه جفت کفش در آتشسوزی سوخت! برای چه میروم؟ آیا الزامی دارم؟
منطقه دنا منطقه صعبالعبور و بسیار با ارزش و نزدیک 100 هزار هکتار است. دو قوم ترک و لر در این منطقه هستند که مشکلات قومی در بین این افراد وجود دارد. محیطبان ما اگر نور خدا به دلش بتابد و کار کند خیلی خوب است، ولی ممکن است محیطبان در مراتع بنشیند و کاری نکند.
خاطرهای درباره عبور از پرتگاه 2 هزارمتری
لذا لازم است که بهعنوان مدیر و مسئول (هر چند که در شرح وظایف بنده نیامده است) نظارت و سر زنی داشته باشم. از یاسوج به ارتفاع 3 هزار متری دنا رفتیم، با وجود مشغله کاری، ولی دلیل نمیشود که در حوزه کاری خود نظارت نکنم. اینکه همراه محیطبانان باشم هم باعث دلگرمی محیطبان میشود، و از طرفی بنده میتوانم نقاط ضعف و مشکلات را نیز ببینم. قانونا در طول سال یک محیطبان باید دو جفت کفش و لباس بگیرد، ولی به نظر من کسی که از این ارتفاع بالا میرود حتماً باید سه جفت کفش و لباس بگیرد!
در ارتفاع خاکی، 3400 متر ارتفاع بود، یک گدار خطرناک که زیر آن پرتگاه 2 هزار متری داشت، باید از آن رد میشدیم، رفتیم، در زلزله بهاندازه ساختمان 50 طبقهای آوار ریخته شده بود، گدار محو شده بود و ما باید از بالای این گدار رد میشدیم یا اینکه از مسیر دیگری باید دور میزدیم که به اندازه یک شبانهروز راه طولانیتر میشد، سنگهایی بزرگ معادل ساختمان ده طبقه و پنج طبقه بود که روی یک لبه مانده بودند، آقای کمایی! خداوکیل است که بزرگترین حماقت زندگی ام همین بود که از این قسمت رفتیم، هر آن احساس میکردیم این سنگ هزار تنی میخواهد حرکت کند. فرمانده یگان که به من محبت دارد، میخواست به من کمک کند، سنگ از زیر پایش را درآورد و خورد به قوزک پای من. نه راه پس داشتم نه راه پیش، درد شدید داشتم، به هر بدبختی بود رد شدیم، کافی بود یک سنگ به راه میافتاد، هزاران سنگ و خاک ما را به این درهی 2 هزار متری میبرد و محو و نابود میکرد. لطف خدا بود که رد شدیم!
فرهنگ سازی محیط زیست ما را نجات میدهد
جریاناتی سیاسی در دورهای برای شما پیش آمد و سنگ اندازیهایی شد که منجر به رفتن شما از استان شد، کمی توضیح می دهید؟
در سال 77 بهعنوان سرباز وارد سازمان محیطزیست شدهام، نگهبانی کردم، راننده بودم. از حوزه اجرایی در شهرستان بویراحمد شروع کردم، به اداره کل و در حوزه روابط عمومی فعالیت کردم، این افتخار را دارم که بالاترین دوره مشارکتهای مردمی را در سطح سازمان محیطزیست گذراندیم، اگر قرار است بعد از این همه سال و با این همه پشتکار نتوانم مدیر باشم، واقعاً بیعرضه خواهم بود. خانم ابتکار به این راحتی مدیر انتخاب نمیکرد، سخت انتخاب میکرد!
عامل موفقیتتان چه بوده؟
پشتکار زیاد داشتم، زود از صحنه خارج نشدم، علیرغم اینکه از تهمتها خیلی ناراحت میشوم، ولی الان تحملم بالا رفته است
خداوند اخلاقی به من داده است که کمتر زیر بار ناحق رفتهام و هر چه قدر همفکر میکنم نرفتهام.
متأسفانه استان کهگیلویه و بویراحمد بهشدت سیاست زده است، دامدار ما در دورترین نقطه، دامداری نمیکند، وظایف تخصصی خودش را بلد نیست، بیماری دام نمیداند و هزار مسئله مربوط به حوزه خود، ولی در خصوص مسائل دیگر و سیاسی اظهارنظر میکند! قطعاً عدهای در هرجایی خواستههایی دارند. اگر فرد ذلیل و مدیونی باشی، وامدار باشی، مجبوری که خواستههای افراد را اجرا کنید. اختلافات پیش آمده در در دوره نماینده سابق بویراحمد و دنا در مجلس به یک واحد تولیدی ربط داشت، از بنده خواستهای داشتند، که این خلاف بود، خواستند که در محلی یک واحد تولیدی بزنند که غیرقانونی بود. بنده مجوز ندادم، یکی از نزدیکان نماینده سابق گفت اگر این را درست نکنی، نماینده (زارعی) را به جانت می اندازم!
بدشانسی من این بود که دولت در حال تغییر بود، خانم ابتکار قصدشان این بود که بنده را به ریاست استان فارس انتقال دهند. ولی خانم ابتکار جابجا شدند و آقای کلانتری به جای ایشان به محیطزیست آمدند، از آنطرف هم آقای خادمی استاندار رفتند و آقای احمدی آمد. خانم ابتکار و آقای خادمی دو حامی من جابجا شدند و رفتند. آقای کلانتری در اوایل میگفتند «هر استانداری که گفت عوض کن، عوض میکنم»، کما اینکه مدیرکل بوشهر و چند جای دیگر عوض شد. استانداری میگفت فلان کار را بکن که طبق قانون چنین درخواستی درست نبوده! نامه میزدند! آقای دکتر کلانتری هم عوض میکرد! بعدازآن دوباره آقای کلانتری به این نتیجه رسید و اعلام کرد که «هر مدیرکلی که استاندار با او مخالف است، این مدیر خوبی است».
وقتی این پشتوانهها و حامیان ما رفتند، دست برای سیاستبازی باز شد. آقای دکتر احمدی وقتی آمد خیلی با بنده بد بود، در جلسه اول، بنده و مدیرکل جهاد کشاورزی را دعوت کرد، خیلی خشن و بداخلاق رفتار کرد. احمدی تا آن زمان نمیدانست که محیطزیست مجموعهای جدا از جهاد است و چنین تصوری داشت! آقای مرادی دفتردار ایشان هم بسیار خشن بود. بعد فهمیدیم که آقای مرادی در دورهای در محیطزیست کشور زمان خانم جوادی کار کرده و با او برخوردی صورت گرفته است. هر چه که بود مشخص بود که آقای مرادی خیلی در این مورد روی آقای احمدی تاثیر داشت. روزی در دفتر استاندار وقت، آقای احمدی دست بنده را گرفت و سوگند خورد که من بیتقصیر هستم که من سوگند خوردم که همه چیز به خودتان ربط دارد.
بنده نوشتم که سد تنگ سرخ مجوز محیطزیستی ندارد، به لحاظ کلیت مشکلی ندارد ولی محیطزیست کشور روی انتقال بینحوزهای حساس است و میگوید نباید انجام شود.
*یعنی چنین مسائلی که مربوط به دو استان است برای مدیران سطح کشوری مهم است؟
بله مهم است، میگویند آب سد تنگ سرخ نباید به شیراز برود و باید برای خود استان کهگیلویه و بویراحمد باشد. جزو موارد مهم است.
چه تأثیری دارد؟
باعث تغییر رژیم آب حوزه آبخیزداری میشود، و معارضات اجتماعی دارد.
*آقای احمدی چه شد ادامه اش؟
بعد از این نامه آقای احمدی حمله سختی به ما کرد و در شورای اداری گفت «با کتوشلوار نمیشود محیطزیست کار کرد».
بنده نزد ایشان رفتم و با صداقت گفتم «من دارم میپوشم، شما اگر نمیخواهی نپوش!»، که ایشان گفت «چرا برای سد تنگ سرخ نامه نوشتی؟». بنده هم گفتم که «وظیفهام است بنویسم و شما هم بهعنوان استاندار در جریان باشی که این سد مجوز ندارد».
*ایشان موافق انتقال آب بود؟
ایشان اصلاً نمیدانند انتقال آب بینحوزهای چیست؟ متخصص نبود، ایشان 4 سال با ادعای اصولگرایی در مجلس نماینده بود و استاد دانشگاه بود. در حوزه اجرایی اصلاً کارنکرده بود. آقای دکتر خادمی به ما گفته بود که هر آنچه در تخصص شما است، اما با دید توسعه و کمک به توسعه.
آقای احمدی زمینه برایشان باز شد و بر علیه ما حرفهایی زدند، همزمان در مجموعه نیز نارضایتیهایی بود که یک عدهای، عدهای را تحریک میکردند. یک جابجایی در اداره کردیم، چون بیقانونی شده بود، به خاطر همین موضوع تحریکهای زیادی صورت گرفت! بنده هم کسی نبودم که بخواهم به روشی یا با پول دادن، جلوی این تحریکها را بگیرم، اعتقادم این بود که باید قانون اجرا شود.
آقای عدل هاشمی پور و آقای تاجگردون خیلی ناراحت بودند از رفتن من. با هر کسی که غیرقانونی عمل کرد برخورد کردم و افتخار هم میکنم. چند شب قبل از اینکه تودیع و معارفه من انجام گردد آقای مرادی تماس گرفت و خیلی نگران بود. گفت ما نمیدانستیم شما ساداتی از فامیل های آقا (آیت الله ملک حسینی) هستی، فکر میکردیم از ساداتیهای فامیل آقای خادمی هستی!؟ گفتم: گناه و جرم منِ ساداتی چه بود؟
سردار عدل هاشمی پور خیلی به من محبت داشت، و خیلی تلاش کرد که من فرماندار کهگیلویه شوم و من قبول نکردم، و گفتم که من متخصص محیطزیست هستم، و میخواهم در حوزه خود بمانم.
در روز تودیع و معارفه در اتاق آقای احمدی بودیم. آقای احمدی گفتند تیپ شما شبیه بانکیها است. گفتیم ما خوشتیپ میگردیم، میخواهید برویم خودمان را خاکی کنیم؟! دست گذاشت روی دستم، گفت به جدت بیگناهی! من هم گفتم به جدم همهاش خودتی! چون میدانستم خیلی دارد تلاش میکند.
شکایتم را کرده بودند و گفتند که هاشمی گفته است نماز نخوان! تهمتهای زیادی زدند و پروندههای زیادی علیه من کردند. ولی فقط به خدا سپردم.
آقای کلانتری(رئیس سازمان محیط زیست) این تشخیص را داد که بنده به ایلام بروم، بنده به ایلام رفتم، این منطقه بسیار محروم است، در منطقه مهران و منطقه جنگی پاسبانی محیطزیست ساختیم. 300 درصد بودجه عمرانی محیطزیست ایلام را بالا بردم. تشویقی گرفتم. قرار بود معاون من به کهگیلویه و بویراحمد بیاید و مدیر شود. زمانی که مدیرکل ایلام بودم آمدم نزد آقای کلانتری استاندار فعلی و همه ماجرا را به ایشان گفتم. و ایشان هم گفتند که می خواهیم دوباره به استان بیایی!
*در مورد نمایندگان نیز نظر خود را بفرمایید؟
با آقای روشنفکر دوست هستم، شاید تفاوت تفکری داشته باشیم، با آقای زارع دوست هستم، آقای تاجگردون ابتدا مخالف صد در صد من بود، گفتم: «چرا؟» میگفت: تو بچههای گرمسیر را داغان کردی، برای ایشان هم توضیح دادم که چه اتفاقاتی افتاده! بعد از این به این نتیجه رسید که «هاشمی» آدم بدی نیست، و حرمت کرد، هنوز هم ارتباط داشتیم و داریم و هیچگاه هم چیزی از بنده نخواست. آقای هاشمی نیز هیچگاه چیزی از بنده نخواست. آقای روشنفکر را قلباً دوست دارم، و در گفتوگویی هم که داریم و داشتیم تأکیدشان بر قانون و کار قانونی است و هیچچیزی از بنده نخواسته است. آقای موحد هم همینطور. در ارتباطاتی که داشتیم پیگیر سد آبریز و پروژههای عمرانی بوده است.
آقای بزرگواری نیز فرد با شخصیت و با صداقت و پاکی دیدم.
آقای خادمی استاندار سابق کهگیلویه و بویراحمد؟
آقای خادمی نیز فردی فوقالعاده و با صداقت است، بنده مدیر ایشان بودهام و هستم، هنوز ارتباط داریم، احترام خاصی برایشان قائل هستم. همیشه به بنده و آقای بهشتی فرد که در منابع طبیعی مدیرکل بودیم میگفتند شما که فرزند این استان هستید به توسعه استان کمک کنید. در زمان آقای خادمی نیز بودجه ما تکانی خورد، علاقهمند به محیطزیست بودند و بازدید داشتند. هیچوقت هیچچیزی از بنده نخواست.
آقای کلانتری استاندار فعلی کهگیلویه و بویراحمد؟
بعد از آن دوباره به استان برگشتم، هیچ استانداری را در دوره مدیریتی خودم ندیدهام که شبیه آقای کلانتری در آتشسوزیها حضور پیدا کنند. در کوه خائیز آقای کلانتری 100 میلیون تومان بودجه دادند، ما دو گاوآهن خریداری کردیم، و بعد اینکه خائیز بسیار گرم است، و حداقلش این بود که غذا و آب به مهارکنندگان آتش برسانیم. من هر شب 200 هزار تومان قاطر اجاره میکردم که غذا ببرد بالای کوه خائیز و برساند.
بیشترین رشد بودجه محیطزیست استان در دوره آقای دکتر کلانتری بوده است.
اعتقادم این است که در خائیز، دیل، دنا، باید افراد بومی کار کنند
اعتقادم این است که در خائیز، دیل، دنا، باید افراد بومی کار کنند، من بهترین نیرو را از سرحد به دیل بردم، نمیتوانست در گرما کار کند، فیزیولوژیک دیل در دنا جواب نمیدهد، فیزیولوژیک یک شهرستان دنایی در دیل جواب نمیدهد. قلب بچه دنا با 2500 متر جواب میدهد. نتوانستند. در خائیز، به محض اینکه مردم بومی ورود کردند، یک بومی یک بطری آب برمیداشت، میرفت و بعدازظهر میآمد. ولی غیربومیها کارآیی نداشتند.
آقای دکتر کلانتری امسال برای اولین بار نزدیک به صد درصد بودجه عمرانی ما افزایش داد. ایشان ارزش محیطزیست را بسیار میداند و ما از ایشان خواهش میکنیم که به کارهای خود برسند، چون واقعاً محبت میکنند و برای مناطق ما حساسیت دارند. از بودجه 4 میلیارد و 700 میلیون تومان به 10 میلیارد رسیدیم.
از پارسال نزدیک به 20 دمنده خریداری کردهایم، نزدیک به 30 نیز اخیراً دمنده خریداری کردیم. به جایی رسیدهایم که دو دهیار باشت و شاه زینعلی را به دمنده تجهیز میکنیم، قبلاً اداره منابع طبیعی باشت دمنده نداشت! از زمانی هم که آقای حاجیزاده آمده است خیلی تلاش کرده و بهخوبی متوجه اصطلاحات علمی و صحبتهای ما میشود و حق را به محیطزیست میدهد.
سفرههای پلاستیکی سرطان زا است
کمک آقای تاجگردون بود که یک ردیف بودجهای مستقل برای زیستکره دنا ایجاد کرد
همچنین آقای دکتر کلانتری به بحث ماده 23 پروژه ذخیرهگاه زیستکره دنا ورود کرد. این را میگویم بگذارید به ضررم باشد! [با خنده]. کمک آقای تاجگردون بود که یک ردیف بودجهای مستقل برای زیستکره دنا ایجاد کرد که کمک بسیار زیادی به ما کرد، من فقط برای دنا از آن استفاده نمیکنم، بلکه کل استان را با استفاده از آن حمایت میکنم. کمک کمک است و من باید بگویم و موظف هستم که چه کسانی کمک کردهاند. آقای کلانتری فوقالعاده کمک کردند، ماده 23 را آقای تاجگردون خیلی کمک کردند، البته ما خودمان هم خیلی تقلا کردیم. آقای دکتر پورمحمدی معاون برنامهوبودجه کشور که فرزند زاگرس و فرزند چهارمحال و بختیاری است خیلی کمک کردند که مصوب شود. آقای دکتر نمکی وزیر بهداشت نیز ارتباط دوستی داریم، چون ایشان معاون خانم ابتکار در دوره ایشان بود. ایشان هم کمک کرد.
گرفتن مجوز ماده 23 خیلی سخت است. امید است که این پروژه تداوم داشته باشد. آقای دکتر روشنفکر علاوه بر اینکه ارتباطات از دور و از گذشته داشتیم، در دو قتل کمک کردند، یکی از محیطبانان ما فردی به اسم محمد پایهگذار را در ارتفاعات دنا به قتل رساند، ایشان از طایفه نامرادی بود، آقای روشنفکر در دل تامرادی است و نفوذ بسیار خوبی داشت.
کمک حضرت آیتالله ملک حسینی به محیط زیست؟
خود آقا و سید شرفالدین ملک حسینی محیطزیست را دوست داشتند، و به حل قتلهایی کمک کرد که توسط محیطبانان ما صورت گرفته بود. علاوه بر این، وجود آقا بهعنوان کسی که مردم به آنها اعتماد داشتند، مردم به آنجا مراجعه میکردند. هیچ خواسته شخصی از بنده نداشتند. آقای سیدشرف الدین، آقای خادمی، خانم ابتکار بسیار تلاش کردند که محیطبان محیطزیست پای چوبه دار نرود.
بنده در مراسم تودیع خود اسم آقای روشنفکر را آوردم، یک بخشی را سیاسیکاری کردم، ولی یکبخشیاش هم به خاطر اینکه مدیون بودهام، چون آقای روشنفکر درست است که در آن دوره نماینده نبودند و استاد دانشگاه بودند، ولی باید میگفتم که ایشان برای حمایت محیطزیست نقش پررنگی داشت. هیچ خواسته خارج از عرفی از من نداشته، اگر هم شک و شبههای هست، در حد شبهه است. امیدوارم خدا به همه ما سلامتی و عزتنفس بدهد، بتوانیم بر اساس اصل قانون 50 اساسی به حفاظت از محیطزیست استان بپردازیم.
زنگ خطری که بدانیم جنگلهایمان را یواشیواش داریم از دست میدهیم!
محیطزیست متعلق به هاشمی و کارکنانش نیست، متعلق به همه است، اگر میبینیم کسی جایی زباله میریزد تذکر بدهد، تذکر زبانی! حیف است که محیطزیست استان توسط فرزندان استان تخریب شود، در ایلام هم که رفتم بهعنوان فرزند زاگرس گفتم که متعهد به حفاظت از زاگرس هستیم، چون اگر تلاش نکنیم – استان کهگیلویه و بویراحمد سرمایه اصلیاش جنگلها و مراتع و منابع آبش است که باید حفاظت شود- آتشسوزیهایی که صورت میگیرد زنگ خطری برای این است که بدانیم جنگلهایمان را یواشیواش داریم از دست میدهیم.
درخواست بودجه جداگانه برای 13 استان زاگرس نشین
ما باید فرامنطقه ای نگاه کنیم، عربستان یک کشور بیابان است، و دارد در بیابان 10 میلیارد درخت کاشت میکند! چرا این کار را میکند؟ ایران جنگلهای باستانی دارد، خاستگاه اولیه جنگلهای جهان در زاگرس شاید باشد! چرا ما داریم جنگلهایمان را از دست میدهیم؟ از مصادیق بارز بیوتروریسم آتشسوزی در جنگلهای زاگرس و دیگر جنگلهای کشور است. و حالا در کنار ما کشوری که رقیب ما محسوب میشود کاشت جنگل را در سطح بسیار بالا انجام میدهد! چرا ما نباید مسئولانه این جنگلها را نگهداری نکنیم؟ چرا مجلس نباید بودجهای جداگانه برای حفاظت از زاگرس بگذارد؟ هیچ اشکالی ندارد ردیف بودجه جداگانهای برای مکران و مسائل امنیتی و غیرامنیتی گذاشتند! جنگلهای زاگرس ما که 40 درصد آب کشور را تأمین میکنند! غیر از اینکه خاستگاه مردمان ما است، اشتغال ایجاد میکند و از فرسایش خاک جلوگیری میکند. چرا ردیف جداگانهای نباید داشته باشیم برای پروانه چوبخوار، سوسک چوبخوار، و بیماریهایی که ناشناختهاند چون بیماریهای اکولوژیکی که باید در میدان انجام بگیرد، هزینه و تخصص بالا میبرد. خواهش ما این است که بودجه جداگانهای برای 13 استان زاگرس کشور بگذارند بهعنوان یک مطالبه، در سال آینده پیشبینی شود که زاگرس را نجات دهد! همین!