تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۳۵
کد مطلب : ۴۳۴۲۳۳
جدال رئیسی، لاریجانی و جهانگیری در میدان انتخابات ۱۴۰۰؛
رقبای اصلی انتخابات ۱۴۰۰ چه کسانی هستند؟ / ضربهگیرهای رئیسی در انتخابات؛ جلیلی هافبک، زاکانی حمله! / کدام نامزد ناجی اقتصاد ایران است؟
۰
کبنا ؛مهلت قانونی ثبت نام برای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید و در این پنج روز بسیاری از چهرههای جناحی و مستقل به میدان رقابتها پای گذاشتند. بررسیها نشان میدهد که ۳۵ چهره شناخته شده از میان اصولگرایان، اصلاح طلبان، میانه روها، مستقلین و نظامیها طی روزهای گذشته وارد صحنه شدند. اما با این اوصاف کاندیدهای که رقابت اصلی را شکل میدهند پس از بررسی شورای نگهبان مشخص خواهند شد.
در پنج روز مهلت ثبت نام کاندیدهای انتخابات ریاست جمهوری، ابراهیم رئیسی، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضی زاده هاشمی، عزت الله ضرغامی، محسن رضایی و سعید جلیلی از اردوگاه اصولگرایان و اسحاق جهانگیری، مسعود پزشکیان، مصطفی تاج زاده، عباس آخوندی، مصطفی کواکبیان، محمد شریعتمداری، محمود صادقی، محسن هاشمی، زهرا شجاعی، محسن رهامی و رسول منتجب نیا نیز از جبهه اصلاحات وارد صحنه انتخابات شدند.
در این میان علی لاریجانی و علی مطهری نیز به عنوان چهرههای شناخته شده میانه رو ثبت نام کردند.
محمود احمدی نژاد، محسن مهرعلیزاده، ابوالحسن فیروزآبادی، صادق خلیلیان، مسعود زریبافان، عبدالناصر همتی، شمس الدین حسینی و حسن سبحانی نیز مستقل وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شدند.
البته علاوه بر چهرههای سیاسی، حسین دهقان، سعید محمد، محمدحسن نامی، رستم قاسمی و علیرضا افشار ۵ نظامی شناخته شده نیز به ستاد انتخابات رفتند تا برای رقابت ۲۸ خرداد اعلام حضور کنند.
اما نکته اینجا است که در روز ۶ خرداد با اعلام اسامی نهایی تایید صلاحیت شدهها از سوی شورای نگهبان احتمالا تعداد انگشت شماری به میدان مسابقه پای خواهند گذاشت.
رقبای اصلی انتخابات؛ رئیسی، جهانگیری و لاریجانی؟
گرچه تا اعلام اسامی نهایی تایید صلاحیت شدهها و پایان مناظرات تلویزیونی ممکن است فضای رقابتی میان کاندیدها تغییر کند، اما بیشتر تحلیلگران سیاسی بر این عقیده اند که رقابت اصلی میان مثلث جهانگیری، لاریجانی و رئیسی شکل خواهد گرفت. در این رابطه روزنامه سازندگی در تیتر یک روز یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ماه، رئیسی، جهانگیری و لاریجانی را به عنوان مثلث ۱۴۰۰ معرفی کرده است.
محمدعطریانفر، معاون سیاسی دولت سازندگی و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز در این رابطه به فرارو میگوید: در دو سویه میدان انتخابات موجود یک سمت آقای جهانگیری و در سمت دیگر آقای رئیسی حضور دارد. اما آقای لاریجانی نقش میانی را دارد؛ بنابراین فکر میکنم که رقابت اصلی میان این سه نفر است.
به اعتقاد او، در این رقابت سه گانه انتخابات از تک مرحلهای به دو مرحلهای هدایت خواهد شد. او میگوید که با توجه به گفتمان برتری که این دو [لاریجانی و جهانگیری]دارند، در این رقابتها آن کسی که صحنه را واگذار میکند، به احتمال زیاد آقای رئیسی خواهد بود.
در این میان، محمد مهاجری فعال سیاسی- رسانهای نزدیک به دولت نیز با عطریانفر هم نظر است. او دراین رابطه گفته که «سه گانه لاریجانی، رئیسی و جهانگیری میتواند در یک ماه آینده منشأ تحولات مهمی باشد. چه بسا که منجر به انتخاباتی دومرحلهای شود که دوتن از این سه تن به مرحله بعد راه پیدا کنند.»
البته برخی ناظران معتقدند که با توجه به اشتراک پایگاه رای لاریجانی و رئیسی، رئیس پیشین مجلس شانسی در رقابتها نخواهد داشت.
این در حالی است که احمد زیدآبادی روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی خلاف این عقیده را دارد. او بر این عقیده است که پیش بینی شکست لاریجانی درست نیست و از رئیس اسبق مجلس به عنوان پدیده انتخابات ریاست جمهوری پیش رو نام میبرد.
او در این باره به فرارو میگوید: «لاریجانی بخشی از اهداف و ایدههای اصلاح طلبان را در رویکردش گنجانده و با توجه به نزدیکی او با مقامهای اصلی قدرت، احتمالا بتواند رای بخشی از جامعه غیرسیاسی را بگیرد. در آن سو و در چنین شرایطی برای آقای رئیسی نیز به نظر میرسد که تنها آراء ایدئولوژیک جناح اصولگرا باقی بماند.».
اما برخی دیگر از فعالان سیاسی نیز معتقدند که در سه گانه رقابتی پیش رو مسعود پزشکیان، لاریجانی و جهانگیری حضور خواهند داشت. غلامرضا تاجگردون در این رابطه گفته که «انتخابات سه قطبی شود و من یکی از قطبها را هم آقای پزشکیان میدانم که در صورت تایید صلاحیت میتواند تاثیرگذار باشد در صورت تایید صلاحیت آقای جهانگیری و پزشکیان، کنار رفتن یکی به نفع دیگری راحت نیست.»
«رئیسی- لاریجانی»؛ اقبال اصلاح طلبان مشروط به تایید صلاحیت و مشارکت؟
با وجود اینکه بیشتر تحلیلگران و فعالان سیاسی رقابت پیش رو را از مثلث لاریجانی، رئیسی و جهانگیری سخن به میان میآورند. اما برخی دیگر معتقدند که اصلاح طلبان در صورتی در رقابتهای پیش رو شانس دارند که مشارکت عمومی در انتخابات افزایش یابد. درغیر این صورت پیش بینی میکنند که رقابت اصلی میان دو نماینده جریان اصولگرایی یعنی رئیسی و لاریجانی شکل بگیرد.
قاسم میرزایینیکو، نماینده مجلس دهم در این رابطه به روزنامه اعتماد میگوید: «اصلاحطلبان حضور کمرنگی در انتخابات خواهند داشت و اصولا رغبتی نیز برای حضور ندارند؛ بعید میدانم نامزد حداکثری برای جناح اصلاحطلب وجود داشته باشد؛ بنابراین دوگانه لاریجانی-رییسی در انتخابات پیشرو محتملترین دوگانه است، اما اصلاحطلبان تمام قد پشت لاریجانی قرار نمیگیرند.»
در این میان برخی فعالان و تحلیلگران سیاسی بر این عقیده اند که تایید صلاحیت نامزد، شرایط رقابت انتخاباتی و مشارکت عمومی را مشخص خواهد.
صادق زیباکلام در باره ارتباط تایید صلاحیت برخی از اصلاح طلبان با وضعیت رقابتی و مشارکت عمومی در انتخابات پیش رو، در یادداشتی که در اختیار فرارو قرار گرفته- نوشت: «سه نکته را ازابتداء شروع انتخابات گفته بودم: عدم شرکتم درانتخابات؛ رئیس جمهور آینده از جناح تندرو خواهد بود و بالاخره اینکه اگرجناب رئیسی شرکت کنند، نامزداصلی نظام خواهندبود و رئیس جمهور بعدی.»
او همچنین گفت که تصمیم من مبنی برعدمِ شرکت در انتخابات همچنان برقوت خود باقیست. همچنان معتقدم که بواسطه کم رنگ شدن نقش بخشهای انتخابی نظام دراداره کشور، عملا شرکت درانتخابات بی معنا شده. برخلاف گذشته که بعد از حضرت باریتعالی امیدم به صندوق رای شیکسته پیکسته وزارت کشور میبود، امروز امیدم برای اصلاح وتغییر و تحول بهمان اولی است. این وضعیت بود تا مسئله ثبت نام آقای مصطفی تاج زاده پیش آمد.
این استاد دانشگاه میگوید که پرسشی را درحساب توییتریام مطرح کردم مبنی براینکه اگر به فرض محال صلاحیت ایشان تایید شود، آیا تصمیم عدم شرکت میبایستی همچنان باقی بماند؟ این پرسش درفضای مجازی تعبیر به تغییر درموضعم مبنی برشرکت درانتخابات شد و کامنتهای فراوانی درمحکومیتم نوشته شد.
به گفته زیباکلام، برخی از کامنتها ازاین دست بودند که گیریم تاج زاده ردِصلاحیت نشد وحتّی درانتخابات هم توانست پیروز شود. اوّلین مانعِ او مجلس تندروی یازدهم خواهد بود که به iیچ یک از وزرایش رای اعتماد نخواهد داد؛ تا برسیم به مابقی ارکان نظام که دیوار بتنی بلندی دربرابرش قرارخواهند داد. ریاستِجمهوری اوعملاً به جز چهارسال تنش ودرگیری هیچ حاصل دیگری ببار نخواهدآورد.
ضربهگیرهای رئیسی در انتخابات؛ جلیلی هافبک، زاکانی حمله!
در طیف اصولگرایان، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضیزاده و عزتالله ضرغامی از جمله افرادی هستند که گمان میرود در نقش ضربهگیر و به اصطلاح پوششی برای رییسی ظاهر شوند.
خبرآنلاین نوشت: همانها که مدعی بودند با آمدن رئیسی پا به عرصه رقابت نخواهند گذشت، دیروز یکی بعد از دیگری آمدند و کاندیدای ریاست جمهوری شدند، کاندیداهایی که به نظر میرسد یک کار ویژه خاص برای آنها تعریف شده است؛ «ضربه گیر ابراهیم رئیسی». «فقط من نیامدم»، «میز و صندلی برای مناظرهها در استودیو کم میآید»، «همه احساس تکلیف کردند» و دهها و شاید صدها واکنش مشابه دیگر هم میتوان دید؛ واکنشهایی به ثبتنام نامزدهای متعدد برای انتخابات که با واکنشهای زیادی روبرو شد.
اما برخی این تعدد داوطلبان را نه به قصد ریاستجمهوری که به قصد کنارهگیری به نفع نامزدی که اقبال بیشتری دارد، میدانند و همچنین نیمنگاهی به جایگاهی دارند که از کنار این «فداکاری» ممکن است نصیبشان شود.
ضربه گیرها آمدند
اما عدهای دیگر میآیند که نامزد اصلی جریانشان تنها نماند و در مناظرهها از چند جبهه، موضع طرف مقابل را بکوبند. در سال ۹۲، ائتلاف ۱+۲ همین کار را کردند؛ ولایتی، قالیباف و حداد عادل پس از ائتلاف قرار را بر این گذاشتند که دو نفر که شانس کمتری داشتند پس از مناظرهها به نفع نفر اول کنار برود که البته برعکسش را انجام دادند؛ یعنی حدادعادل خودش کنار کشید و قالیباف و ولایتی تا آخر ماندند.
در این انتخابات هم شنیده میشود که برخی افرادی که ثبتنام کردهاند برای کمک به یک نامزد آمدهاند. این حرف و حدیثهای بیشتر حول محور رییسی و سایر نامزدهای اصولگرا میچرخد؛ رییسی که قرار است تا آخر بماند، اما آنهایی که خودشان هم میدانند آمدهاند تا انصراف دهند به شرط تایید صلاحیت احتمالا میخواهند «ضربهگیر» نامزد اصلی جریان باشند.
در طیف اصولگرایان، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضیزاده و عزتالله ضرغامی از جمله افرادی هستند که گمان میرود در نقش ضربهگیر و به اصطلاح پوششی برای رییسی ظاهر شوند.
هافبک تیم رئیسی
برخی معتقدند سعید جلیلی زبان منفصل رییسی خواهد بود تا بتواند مقابل حریف روبرویش درباره دیپلماسی و مخصوصا برجام، حرفی برای گفتن داشته باشد. جلیلی از جمله منتقدان سرسخت روحانی و سیاست خارجی دولت او است.
رییسی به لحاظ اینکه سابقه خاصی در امور سیاست خارجی و دیپلماسی ندارد، احتمالا جلیلی یکی از مهمترین مهرههای کمپین انتخاباتی او خواهد بود تا در این حوزه کم نداشته باشد. جلیلی میتواند برای رییسی نقش یک هافبک را داشته باشد؛ هم در حمله کمک کند و هم در دفاع؛ در وسط زمین هم بازیسازی کند.
سخنانی که جلیلی پس از ثبتنام در ریاستجمهوری بیان کرد، نشانه خوبی است از این ماجرا؛ او گفته که «جبهه انقلاب و کسانی که با هم همسو هستند سعی میکنند با هم باشند و ما باید برای ۴ سال آینده برنامه داشته باشیم». این سخنان همان است که از یک نامزد ضربهگیر انتظار میرود شنیده شود. او همچنین تلویحا به باخت در مناظرهها در دو انتخابات ریاستجمهوری قبل اشاره کرد: «در این انتخابات نباید لفاظیها در آن به مسائل اصلی مردم برتری پیدا کند چرا که نمایش نمیتواند جای کار اصلی را بگیرد چرا که اگر ما به کار نرسیم نمایش تبدیل به کار میشود و برای مردم سودی ندارد. در فضای انتخابات نباید کسانی با حرفهای سست و تمایلات مقطعی فضای انتخابات را از مسیر اصلی خارج کنند». در این سخنان او تلویحا به این موضوع اشاره دارد که مناظرهها و مواضع نامزدها در انتخابات ۹۲ و ۹۶ تاثیر زیادی روی افکار عمومی و نتایج انتخابات داشته است.
تدارکات تیم رئیسی
امیرحسین قاضیزاده را هم میتوان یکی دیگر از نامزدهای ضربهگیر عنوان کرد. او اکنون نایب رییس مجلس است و خود را نامزد «جریانی» نمیداند. او سابقه حضور در جبهه پایداری را دارد؛ جبههای همسو با جلیلی و هوادار رییسی در انتخابات. برای سیاستمداری در حد قاضیزاده هاشمی سخت میتوان قبول کرد که راسا بخواهد نامزد ریاست جمهوری شود. او در مدت اخیر به شدت به دنبال طرح سربازی حرفهای و لغو سربازی اجباری به شکل کنونی است.
با توجه به اینکه جمعیت زیادی ار رایدهندگان در سنینی هستند که مساله سربازی برایشان مهم است، مطرح کردن این طرح در ایام نزدیک انتخابات شائبههایی را به ذهن میآورد. او میتواند با جمعآوری نظر مثبت این جمعیت، و سپس کنار کشیدن به نفع رییسی آرای جمعآوری کرده را به سمت رییسی سرازیر کند. او به نوعی میتواند تدارکات تیم باشد آرای خوبی را برایشان به ارمغان بیاورد.
بازیکن آزاد تیم رئیسی
عزتالله ضرغامی میگوید من مستقلم، نه اصولگرا هستم و نه اصلاحطلب؛ همان چیزی که رییسی هم میگوید؛ «مستقل» هستم. ضرغامی گرچه در ظاهر چنین مواضعی دارد، اما سابقه کاریاش در زمان ریاستش بر صدا و سیما نشان داده که هم اصولگراست و هم از اگر لازم باشد کارهایی میکند که اصولگرایان تشویقش هم میکنند.
ارائه زمان ۲۰ دقیقهای به محمود احمدینژاد در آخرین شب تبلیغات ریاست جمهوری ۸۸، پخش اعترافات تلویزیونی دادگاههای ۸۸، فضاسازی علیه اصلاحطلبان و چندین مورد دیگر در کارنامه ضرغامی که حالا میگوید مستقل هستم، میدرخشد. او یکی از افرادی است که سعی دارد اینگونه القا کند وابسته به جریانی نیست، ولی در عین حال کارش را با اصولگرایان پیش میبرد.
او در عین حال حملهای نه به وضوح زاکانی به لاریجانی انجام داد؛ او گفته که «باید بساط این برساختههای ضدمردمی جماعت هزارفامیل را بر هم زد». هزارفامیل اصطلاحی است که بعضا مخالفان لاریجانیها علیه آنها به کار میبرند. ضرغامی در سخنان بعد از ثبتنامش همچنین حملات گستردهای به روحانی و دولت انجام داد؛ به عبارتی او میتواند هم به لاریجانی و روحانی اصولگرا حمله کند و هم میتواند به اصلاحطلبان تهاجم کند که البته این نکته در سابقهاش دیده میشود.
نوک حمله تیم رئیسی
علیرضا زاکانی دیگر نامزد ضربهگیر و شاید هم خط حمله این گروه باشد. او تا پیش از این حرفی از ثبتنام نزده بود؛ اما ظهر دیروز و ساعاتی پس از ثبتنام علی لاریجانی خود را به زیر زمین منفی دو وزارت کشور رساند تا ثبتنام کند. او در سخنان پس از ثبتنامش به وضوح لاریجانی را مورد حمله قرار داد. او مشخصا گفت که تا روز قبلش نیامدن بوده، اما آرایش جدیدی شکل گرفته که او را مجاب کرده تا ثبتنام کند. آرایش جدید از نگاه زاکانی همان ثبتنام علی لاریجانی است.
او گفته که «کشورداری و تحول اقتصادی نه با قانون شکنی، نه با حرفدرمانی، نه با سستی و بیگانهپرستی، نه با غفلت از ظرفیتهای داخلی و نه با تصمیمات ۲۰ دقیقهای میسر نخواهد شد». تصمیمات ۲۰ دقیقهای همان افسانهسازی اصولگرایان از جلسه تصویب برجام در مجلس یکدست اصولگرای نهم است.
او رییس کمیسیون ویژه برجام در مجلس نهم بود و همسو با سعید جلیلی. او به مواضع به قول خودشان صریح و در عرف سیاست تند معروف است؛ به همین خاطر میتوان او را نوک حمله تیم در نظر گرفت. اما نوک حمله این تیم نباید آنچنان به حضور در عرصه انتخابات امیدوار باشد. او سال ۹۲ و ۹۶ هم برای انتخابات ثبتنام کرد، ولی شورای نگهبان هر دو بار او را رد صلاحیت کرد و این دوره طبق گفتههای کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان نباید امیدوار به حضور در زمین بازی باشد.
رستم تیم رئیسی
رستم قاسمی وزیر نفت احمدینژاد و از نامزدها نظامی که برخی خبرگزاریها مدتی پیش از او به عنوان معاونت اقتصادی نیروس قدس سپاه یاد کردند. او میتواند در زمینه اقتصاد به رییسی کمک کند؛ البته یک پاشنه آشیل بزرگ به نام بابک زنجانی دارد؛ کسی که فساد مالی و نفتی عظیمی دارد و هنوز هم تکلیفش روشن نشده است. قاسمی که مدتی معاون جهانگیری در امور اقتصادی روابط با عراق بوده، میتواند یار کمکی خوبی برای رییسی باشد.
جوان تیم رئیسی
سعید محمد شاید یکی از جوانترین نامزدهای این انتخابات است. او در مصاحبههای قبلیاش صراحتا گفته «اگر رییسی بیاید کمک او کمک میکنم، چون ایشان میتواند اجماعی خوبی ایجاد کند». همین یک جمله برای اثبات کمکی بودن سعید محمد در حالتی که رییسی ثبتنام کرده کافی است. محمد پس از اظهارات لاریجانی در وزارت کشور در توییتی به شدت به او حمله کرد. از همین رو او میتواند در صورتی که حتی تایید صلاحیت هم نشود به کمک رییسی بیاید.
او میتواند در بخش تحریمها و چگونگی دور زدن آنها کمک حال رییسی باشد؛ البته مستند به ادعایی که خودش کرده که متخصص دور زدن تحریمهاست. شاید همان کنایه لاریجانی در وزارت کشور باعث عصبانیت محمد شده باشد؛ «به جای متخصصبازی در دور زدن تحریمها بخشی از وقت خود را صرف فراهم کردن شرایط آرام برای زندگی مردم کنید».
امسال مثل آن سال نیست!
شاید برخی از این افراد تا آخر بمانند و شاید برخی دیگر هم باشند که ضربهگیر رییسی باشند؛ اما رییسی چندین زبان منفصل خواهد داشت تا در کارزار انتخاباتی یار کمکیاش باشند. رییسی در انتخابات ۹۶ در جریان مناظرهها نشان داد که در زمان فشار و تنش عصبی نمیتواند سخنور خوبی باشد؛ البته که مقایسه دو نطق رییسی پس از ثبتنام در انتخابات ۹۶ و ۱۴۰۰ نشان داد که در فن بیان در شرایط عادی پیشرفت چشمگیری کرده و امسال مانند ۴ سال پیش نیست. شاید انتخابات امسال هم مانند ۹۶ نباشد؛ باید منتظر تحولات یک ماه آینده بود.
کدام نامزد ناجی اقتصاد ایران است؟
حضور طیفی از نظامیهای پیشین، روسای فعلی و سابق قوای سهگانه، وزیر سابق اقتصاد در دولت احمدینژاد و رئیس کل فعلی بانک مرکزی و... همه و همه نشان میدهد چالش اصلی در مناظرات انتخاباتی بدون تردید بر سر مسائل اقتصادی خواهد بود.
رقابت فصل سیزدهم انتخابات ریاست جمهوری ایران با ثبتنام حدود ۵۰ نفر از چهرههای سیاسی، اقتصادی، قضایی و نظامی از سه قوه و دولتمردانی از دولت پیشین و فعلی در حالی از روز گذشته آغاز شد که هنوز برنامهای از سوی داوطلبهای نشستن روی صندلی ریاست جمهوری ایران در ۴ سال آینده ارائه نشده و شعارها و وعدههای مطرحشده افراد در لحظه ثبتنام در وزارت کشور گویای این واقعیت است که هرچند اقتصاد اولویت نخست همه آنها است، راه خروج از وضعیت فعلی دستکم تاکنون در دسترس نیست؛ آن هم در شرایطی که اقتصاد ایران با تورم بیسابقه ربع قرن اخیر مواجه است، بازار پول ایران بهشدت از ناترازی رنج میبرد، رشد اقتصادی در یک دهه اخیر نزدیک به صفر بوده، جمعیت ایران در وضعیت پیرشدن قرار دارد و صندوقهای بازنشستگی تاب ایفای تعهدات و پاسخ به نیاز بازنشستگان را ندارند، دهک متوسط جامعه فقیر شده، دخالتها در اقتصاد به اوج رسیده، نیاز مردم به کمکهای مستقیم و غیرمستقیم در قالب یارانههای آشکار و نهان به نهایت خود رسیده و... در یک برش کوتاه اقتصاد ایران در دوراهی سختی قرار دارد.
در چنین چشماندازی هنوز بهنظر میرسد دوگانه اصلی بر سر گشایش بزرگ اقتصادی به عرصه سیاست خارجی گره خورده و یک طرف ازجمله اصولگرایان معتقدند که راه نجات اقتصاد درون است و اصلاحطلبان و مخالفان جریان اصولگرا بر این باورند که تقویت ساختارهای اقتصاد و مستحکم کردن پایههای بهشدت لرزان آن بدون تعامل و ارتباط با جهان خارج پرهزینه و دیربازده و شاید بدون بازده باشد.
شگفتیساز اصلی فصل ۱۳ انتخابات ریاست جمهوری، اقتصاد ایران است که با طیف متنوع و رنگارنگی از وعدههای جذاب و شعارهای متفاوت از گذشته تنها با هدف اقناع و جذب رأیدهندگان در یک ماه آینده مواجه خواهد شد. فعلا رقابت پیشفصل آغاز شده و با تأیید صلاحیت نامزدهای نهایی از سوی شورای نگهبان، مردم ایران در کمتر از ۳ هفته باید تصمیم بگیرند دیدگاه اقتصادی کدام نامزد را ترجیح میدهند؟ حضور طیفی از نظامیهای پیشین، روسای فعلی و سابق قوای سهگانه، وزیر سابق اقتصاد در دولت احمدینژاد و رئیسکل فعلی بانک مرکزی و... همه و همه نشان میدهد چالش اصلی در مناظرات انتخاباتی بدون تردید بر سر مسائل اقتصادی خواهد بود.
حضور میدان در اقتصاد
ثبتنام پررنگ چهرههای نظامی را میتوان نشانهای از حضور حداکثری نمادهای میدان در عرصه اقتصادی قلمداد کرد، ازجمله چهرههایی چون سعید محمد فرمانده پیشین قرارگاه سازندگی، حسین دهقان وزیر پیشین دفاع، رستم قاسمی فرمانده اسبق قرارگاه سازندگی، علیرضا افشار سرتیپ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از فرماندهان پیشین بسیج، سرتیپ امیرحسین نامی با سابقه کوتاه وزارت و دکتری مدیریت از کرهشمالی و البته محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران و همچنین یکی از چهرههای ثابث در اکثر انتخابات پیشین ریاست جمهوری.
بهنظر میرسد نظریه غالب بر این طیف از نامزدهای ریاستجمهوری با سابقه نظامی نگاه پروژهمحور به اقتصاد است. نظریهای که دولت را در مقام کارفرمای بزرگ اقتصاد و تعریفکننده پروژههای کلان عمرانی مبتنی بر عدالت در مناطق مختلف کشور تعریف میکند و این چهرهها در نهایت یک نماینده در رقابتهای نهایی خواهند داشت با ۲ پیشفرض حضور تا پایان انتخابات یا کنارهگیری از رقابت و اشتراک دیدگاهها و برنامهها با چهره اصلی اصولگرایان با هدف سهمخواهی از دولت آینده که روند تحولات روزهای آینده نشان خواهد داد آیا رایدهندگان به نظریه نجات اقتصاد از مسیر دولت کارفرمای بزرگ و تعریفکننده پروژههای نجاتبخش اقتصاد اعتماد میکنند؟
مبارزه با فساد از کدام مسیر؟
بدون تردید یکی از اصلیترین چالشهای پیش روی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری برنامه آنها برای مبارزه با فساد و رانت است، یک دیدگاه که بیشتر نزد اصولگرایان مطلوبیت دارد، برخورد قاطع با دانهدرشتها از مسیر قضایی است، با شعار مبارزه با فساد و اشرافیگری و برخورد بدون تبعیض با همه پروندههای کلان. شاید نماد واقعی این تفکر سیدابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه باشد و مدعی اصلی سیاستهای ضدفساد این تفکر را درصورت تأیید صلاحیت، علیرضا زاکانی، نماینده فعلی مردم و رئیس مرکز پژوهشهای مجلس میتوان نامید. از سوی دیگر تفکر دیگری که مبارزه با فساد را نمایندگی میکند، راه را در رفع انحصارات و رانتها از کانال اقتصاد آزاد و رقابتی میداند که شاید نماد این تفکر را بتوان عباس آخوندی، وزیر اسبق راه و شهرسازی اعلام کرد. تقابل دیدگاهها در ارتباط با فساد در انتخابات سیزدهم تعیینکننده چشمانداز تفکر رایج برای برخورد با رانت، انحصار و فساد است و باید دید رأیدهندگان راه نجات اقتصاد از فساد را در آزادی اقتصادی میدانند یا به دخالت حداکثری دولت و برخورد شدید با متخلفان نظر خواهند داشت.
رفاه و عدالت؛ دوگانه حل نشده
از جمله دوگانههای حل نشده در سیاستهای اقتصادی ایران را میتوان به دوگانه رفاه و عدالت نسبت داد؛ این که مسیر واقعی افزایش رفاه و برقراری عدالت کدام است و چه برنامهای میتواند مردم را از تله فقر نجات دهد و مردم را محتاج دولتها نسازد. بیانیههای خوانده شده برخی چهرههای ثبتنامکننده هم ۲ تفکر را نمایندگی میکند یک تفکر بر افزایش کمکهای مستقیم و غیرمستقیم دولت از مسیر افزایش یارانههای نقدی و رفاهی تکیه دارد که مصداق آن را میتوان در دولتمردان سابق و حتی چهرههایی چون رامین میهمانپرست، سخنگوی سابق وزارت خارجه از یک سو و مصطفی کواکبیان، از چهرههای اصلاحطلب جستوجو کرد. تفکر دیگر اما راه رفاه و عدالت را از مسیر رشد اقتصادی میداند که طیفی از نامزدها با سلایق سیاسی مختلف این نگرش را نمایندگی میکنند و شامل محسن هاشمیرفسنجانی، عباس آخوندی، محمد شریعتمداری خواهد بود. اما از سوی دیگر طیف میتوان چهرههایی چون محسن رضایی و علیرضا زاکانی را دید که آنچه به فقیرتر شدن مردم و تبعیض طبقاتی در جامعه دامن زده را از زاویه دیگری میبینند و تلاش دارند تا ریشه فساد، ناکارآمدی و تبعیض و بیعدالتی را در ناپاک خواندن دیگران و پاک فرض کردن طیف نزدیک به خود معرفی کنند.
اصلاحطلبان برای اقتصاد
نامزدهای اصلاحطلب با محوریت اسحاق جهانگیری و حضور چهرههایی مانند مصطفی تاجزاده معاون وزیر کشور در دولت اصلاحطلبان، مسعود پزشکیان وزیر بهداشت دولت محمد خاتمی و نایبرئیس پیشین مجلس شورای اسلامی، محسن رهامی، محسن مهرعلیزاده، مصطفی کواکبیان، زهرا شجاعی، مشاور و معاون امور زنان در دولت اصلاحات و دیگر چهرهها تلاش دارند تا به رأیدهندگان میراث اقتصادی دولت محمد خاتمی را یادآوری کنند. دستاوردهایی چون نرخ رشد مثبت اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری، کاهش نرخ تورم، افزایش سرمایهگذاری خارجی که از نظر طیف اصلاحطلب میتواند اقتصاد ایران را در مسیر ثبات و رشد توأم با عدالت پایدار قرار دهد و البته مشروط به اینکه تعامل با دنیا و سازنده بودن سیاست خارجی در متن سیاستهای راهبردی کلان کشور قرار گیرد. با این حال چالشهای کنونی اقتصاد ایران با چالشهای سالهای ۷۶ تا ۸۴ متفاوت است و باید دید در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد و آیا دوباره مردم به نظریه اقتصادی اصلاحطلبان رأی خواهند داد؟
نظریه حاکم بر وعدههای اقتصادی جریان اصلاحطلب را میتوان ادامه سیاست خارجی دولت حسن روحانی و پیگیری برجام و البته اصلاحات اقتصادی به زمین مانده دولت محمد خاتمی دانست. موضوعی که در بیانیه انتخاباتی جداگانه مسعود پزشکیان و اسحاق جهانگیری نمایان بود تا جایی که معاون اول حسن روحانی و نامزد نخست اصلاحطلبان میگوید: اکنون بهشدت نیازمند افقگشاییهای واقعی در زندگی مردم و توسعه همهجانبه کشور، بهبود معیشت مردم با رفع تحریمها و رشد اقتصادی پایدار و اشتغالزا و حمایت از تولید و بازتوزیع عادلانهتر ثروت هستیم. او که دلیل حضورش را نیامدن محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه عنوان کرد، در واقع تلاش دارد تا گفتمان میدان و دیپلماسی را در اقتصاد ایران بازتعریف کند و به همین دلیل از یک فرصت طلایی سخن میگوید و میافزاید: سیر احیای برجام، رفع تحریمها و ارتقای جایگاه ایران در منطقه و جهان را ادامه خواهم داد و جوانسازی دولت و اصلاحات نهادی کاهنده فساد و انواع تبعیض و افزاینده کارآمدی را پیش خواهم برد و میتوانم برای ساختن توافق در خارج و داخل و ائتلافهای مسئلهمحور «حل مسئله» کنم.
اصولگرایان در اقتصاد؛ لاریجانی یا رئیسی؟
طیف اصولگرایان اما ۲ گزینه متفاوت برای اقتصاد دارد و نماینده هر کدام از این گزینهها متفاوت است؛ علی لاریجانی، رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی و نزدیک به اصولگرایان سنتی با نگاه به رأی اصولگرایان واقعبین، به نظر گزینه مطلوب اقتصاد کشور را نه در برخوردهای قضایی و به گفته او چکشی میداند و نه گزینه نظامیگری و حضور نظامیها برای خروش و قیام در اقتصاد را مطلوب میداند و به همین دلیل است که او از دوگانه نه پادگان و نه چکش به هنگام ثبتنام سخن گفت و عملا گزینه دیگر و اصلی طیف اصولگرایان تندرو را به چالش کشید. اشاره او به سیدابراهیم رئیسی، رئیس فعلی قوه قضاییه است که دقایقی بعد از علی لاریجانی ثبتنام کرد و خود را مستقل از اصولگرایان خواند و گفت از مردم، در مردم و برای مردم به میدان آمده است. با این حال او تلاش دارد خود را از زیر سایه انتقادهای مطرح شده از سوی دیگر طیف اصولگرایان یعنی علی لاریجانی خارج کند و نشان دهد که او نه دنبال نمایش برنامههای پوپولیستی و داغ و درفش است بلکه او طیف محرومان و فقرا را نمایندگی میکند.
شاهبیت اختلاف دیدگاه رئیسی و لاریجانی ترسیمکننده مسیر آینده جریان اصولگرایان خواهد بود چرا که یک بخش از اصولگرایان راه نجات اقتصاد را در تعامل با دنیا همانند اصلاحطلبان جستوجو میکند و علی لاریجانی میتواند نماینده این طیف باشد که میگوید: خیلی روشن است که جهش تولید و پرش اقتصاد داخلی نیازمند باثباتسازی و تعادل در صحنه بینالمللی است. طعنه او به سر دیگر طیف اصولگرایان است که آنها را روضهخوان سیاست میداند، انقلابیگری در اقتصاد را نه در شعار که در تعامل سازنده تفسیر میکند و میافزاید: رونق مدیریت صحنه بینالمللی و انقلابی عمل کردن در این مقطع آن است که وجوه بلوکه شده ملت ایران را از دست کشورها در بیاوریم؛ نه اینکه در داخل شعار دهند و ما نفت را با زحمت بفروشیم ولی پول آن در حسابهای خارجی بلوکه شود.
ابراهیم رئیسی دیگر گزینه جدی طیف اصولگرایان است که هرچند میگوید مستقل آمده اما بیانیه انتخاباتیاش نظرات اقتصادی جریان اصولگرایان نزدیک به جبهه پایداری و بریدگان از احمدینژاد را نمایندگی میکند و آرزوی ایران قوی و سربلند را مورد تأکید قرار داد و البته همانند محمدباقر قالیباف، شریک انتخاباتیاش در دوره پیشین انتخابات ریشه مشکلات را در ضعف مدیریت اجرایی، تن دادن به ساختار فرسوده، چشمدوختن به بیرون و تحقیر داخلی میداند و علت اصلی شکلگیری وضع موجود را سوءتدبیرها، ناکارآمدیها و تضییع فرصتهای خدمتگزاری اعلام میکند. بهواقع با این رویکرد ابراهیم رئیسی و طرفدارانش خود را معترض وضع موجود میدانند و راه مطلوب را در مجاهدت بنیادین در مبارزه با کانون فساد معرفی و تأکید میکنند ریل اداره امور اجرایی کشور به نفع مردم باید تغییر کند. حالا باید دید رأیدهندگان اصولگرا آیا به گزینه رئیسی رأی میدهند یا لاریجانی؟ در این میان حضور سعید جلیلی گزینه شکست خورده در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ هم بر معمای گزینه نهایی اصولگرایان افزوده است.
دولت احمدینژاد با او یا بدون او؟
در شرایطی که محمود احمدینژاد، رئیسجمهور نهم و دهم خودش نامزد شده و گفته که اگر تأیید صلاحیت نشود نه رأی خواهد داد و نه از نامزد دیگری حمایت خواهد کرد، جمعی از وزرا و اعضای حاضر در دولت او برای احراز صلاحیت شدن و حضور در کورس انتخابات ثبتنام کردهاند؛ ازجمله محمدحسین نامی وزیر ارتباطات، رستم قاسمی وزیر نفت، صادق خلیلیان وزیر کشاورزی، محمد عباسی وزیر ورزش و جوانان، شمسالدین حسینی وزیر اقتصاد، فریدون عباسیدوانی رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی و مسعود زریبافان رئیس پیشین بنیاد شهید.
با این حال به نظر میرسد که برخی از آنها دیدگاه اقتصادی غالب دولت احمدینژاد را دنبال خواهند کرد که شاهکلید محوری برنامههای این طیف را میتوان در دیدگاه شمسالدین حسینی جستوجو کرد. او خود را اقتصاددان معرفی میکند و میگوید بهواقع در پی تکمیل زنجیره برنامهها و وعدههای بر زمین مانده دولت احمدینژاد است و میخواهد این بار صنعت نفت را مردمی و مردم را سهامدار شرکت ملی نفت کند تا از افزایش قیمت نفت بهرهمند شوند. سیاستی که برآیند آن دنبال هدفمندی یارانهها و تکرار پروژه مسکن مهر خواهد بود. این چهرههای دارای سابقه در دولت نهم و دهم هرکدام بر این نظر هستند که میتوانند در غیاب احمدینژاد و با تکیه بر برنامهها و وعدههای او رأی جمع کنند. در نهایت به نظر میرسد چهرههای یادشده بیشتر رویکرد نزدیک به جریان اصولگرا در اقتصاد را با چاشنی غلیظ سیاستهای عوامگرایانه دولت متبوعشان نمایندگی میکنند و تلاش دارند تا آرای خود را در سبد نامزد اصلی اصولگرایان جای دهند.
تقابل چهرههای اقتصادی
حضور شمسالدین حسینی، وزیر اقتصاد دولت محمود احمدینژاد شاید انگیزهای باشد برای عبدالناصر همتی، رئیسکل بانک مرکزی که بتواند پاتکهای حسینی را در انتقادهای تند اقتصادی خنثی کند. بازخوانی بیانیه انتخاباتی رئیسکل فعلی بانک مرکزی هم حلقه گمشده زنجیره اصلاحات اقتصادی است که در دولت محمد خاتمی شروع و با شکلگیری دولت محمود احمدینژاد عملا پاره شد. شمسالدین حسینی بهواقع دنبال احیا و معرفی نسخه جدیدی از اصلاحات اقتصادی دولت احمدینژاد از مسیر مسکن مهر، یارانههای نقدی و... است و در مقابل او، شاید عبدالناصر همتی است که ۳سال است سکاندار بانک مرکزی است و میگوید مردم رشد، رفاه و آرامش اقتصادی میخواهند. نسخهای که او معرفی میکند، بهواقع تأکید بر سیاست خارجی دولت فعلی ازجمله تعامل جدی بینالمللی است و اصلاح حکمرانی اقتصاد.
نتیجه لشکرکشی چهرهها برای اقتصاد
ترافیک سنگین و لشکرکشی و به بیانی اردوکشی چهرهها به ساختمان وزارت کشور در خیابان فاطمی شهر تهران، نشان داد که برنامهمحوری و التزام جریانهای سیاسی برای نجات اقتصاد تا حدودی رنگ باخته و فعلا گزینه نخست در اختیار گرفتن قوه مجریه است. آیا در این ترافیک پرسر و صدا، امکان شنیدن دردهای اقتصاد ایران وجود دارد؟ شرایط برای اقتصاد بهشدت گرفتار و فرورفته در انبوه چالشهای ریز و درشت سخت و پیچیده شده و شاید گره اصلی را رأی تک تک رأیدهندگان در ۲۸خرداد روشن کند که به کدام دیدگاه رأی خواهند داد؟ آیا نتیجه رأی مردم، تغییر بنیادین در پارادایم حاکم بر اقتصاد ایران خواهد بود یا اینکه اقتصاد بهانهای است برای مرثیهسرایی و رأیگرفتن از رایدهندگان رنجدیده از بیماری اقتصاد ایران. ۲۸ خرداد روز انتخابات است و تا آن روز شاهد رونمایی از شعارها، وعدهها و فریاد رؤیاها در اقتصاد خواهیم بود.
در پنج روز مهلت ثبت نام کاندیدهای انتخابات ریاست جمهوری، ابراهیم رئیسی، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضی زاده هاشمی، عزت الله ضرغامی، محسن رضایی و سعید جلیلی از اردوگاه اصولگرایان و اسحاق جهانگیری، مسعود پزشکیان، مصطفی تاج زاده، عباس آخوندی، مصطفی کواکبیان، محمد شریعتمداری، محمود صادقی، محسن هاشمی، زهرا شجاعی، محسن رهامی و رسول منتجب نیا نیز از جبهه اصلاحات وارد صحنه انتخابات شدند.
در این میان علی لاریجانی و علی مطهری نیز به عنوان چهرههای شناخته شده میانه رو ثبت نام کردند.
محمود احمدی نژاد، محسن مهرعلیزاده، ابوالحسن فیروزآبادی، صادق خلیلیان، مسعود زریبافان، عبدالناصر همتی، شمس الدین حسینی و حسن سبحانی نیز مستقل وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شدند.
البته علاوه بر چهرههای سیاسی، حسین دهقان، سعید محمد، محمدحسن نامی، رستم قاسمی و علیرضا افشار ۵ نظامی شناخته شده نیز به ستاد انتخابات رفتند تا برای رقابت ۲۸ خرداد اعلام حضور کنند.
اما نکته اینجا است که در روز ۶ خرداد با اعلام اسامی نهایی تایید صلاحیت شدهها از سوی شورای نگهبان احتمالا تعداد انگشت شماری به میدان مسابقه پای خواهند گذاشت.
رقبای اصلی انتخابات؛ رئیسی، جهانگیری و لاریجانی؟
گرچه تا اعلام اسامی نهایی تایید صلاحیت شدهها و پایان مناظرات تلویزیونی ممکن است فضای رقابتی میان کاندیدها تغییر کند، اما بیشتر تحلیلگران سیاسی بر این عقیده اند که رقابت اصلی میان مثلث جهانگیری، لاریجانی و رئیسی شکل خواهد گرفت. در این رابطه روزنامه سازندگی در تیتر یک روز یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ماه، رئیسی، جهانگیری و لاریجانی را به عنوان مثلث ۱۴۰۰ معرفی کرده است.
محمدعطریانفر، معاون سیاسی دولت سازندگی و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز در این رابطه به فرارو میگوید: در دو سویه میدان انتخابات موجود یک سمت آقای جهانگیری و در سمت دیگر آقای رئیسی حضور دارد. اما آقای لاریجانی نقش میانی را دارد؛ بنابراین فکر میکنم که رقابت اصلی میان این سه نفر است.
به اعتقاد او، در این رقابت سه گانه انتخابات از تک مرحلهای به دو مرحلهای هدایت خواهد شد. او میگوید که با توجه به گفتمان برتری که این دو [لاریجانی و جهانگیری]دارند، در این رقابتها آن کسی که صحنه را واگذار میکند، به احتمال زیاد آقای رئیسی خواهد بود.
در این میان، محمد مهاجری فعال سیاسی- رسانهای نزدیک به دولت نیز با عطریانفر هم نظر است. او دراین رابطه گفته که «سه گانه لاریجانی، رئیسی و جهانگیری میتواند در یک ماه آینده منشأ تحولات مهمی باشد. چه بسا که منجر به انتخاباتی دومرحلهای شود که دوتن از این سه تن به مرحله بعد راه پیدا کنند.»
البته برخی ناظران معتقدند که با توجه به اشتراک پایگاه رای لاریجانی و رئیسی، رئیس پیشین مجلس شانسی در رقابتها نخواهد داشت.
این در حالی است که احمد زیدآبادی روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی خلاف این عقیده را دارد. او بر این عقیده است که پیش بینی شکست لاریجانی درست نیست و از رئیس اسبق مجلس به عنوان پدیده انتخابات ریاست جمهوری پیش رو نام میبرد.
او در این باره به فرارو میگوید: «لاریجانی بخشی از اهداف و ایدههای اصلاح طلبان را در رویکردش گنجانده و با توجه به نزدیکی او با مقامهای اصلی قدرت، احتمالا بتواند رای بخشی از جامعه غیرسیاسی را بگیرد. در آن سو و در چنین شرایطی برای آقای رئیسی نیز به نظر میرسد که تنها آراء ایدئولوژیک جناح اصولگرا باقی بماند.».
اما برخی دیگر از فعالان سیاسی نیز معتقدند که در سه گانه رقابتی پیش رو مسعود پزشکیان، لاریجانی و جهانگیری حضور خواهند داشت. غلامرضا تاجگردون در این رابطه گفته که «انتخابات سه قطبی شود و من یکی از قطبها را هم آقای پزشکیان میدانم که در صورت تایید صلاحیت میتواند تاثیرگذار باشد در صورت تایید صلاحیت آقای جهانگیری و پزشکیان، کنار رفتن یکی به نفع دیگری راحت نیست.»
«رئیسی- لاریجانی»؛ اقبال اصلاح طلبان مشروط به تایید صلاحیت و مشارکت؟
با وجود اینکه بیشتر تحلیلگران و فعالان سیاسی رقابت پیش رو را از مثلث لاریجانی، رئیسی و جهانگیری سخن به میان میآورند. اما برخی دیگر معتقدند که اصلاح طلبان در صورتی در رقابتهای پیش رو شانس دارند که مشارکت عمومی در انتخابات افزایش یابد. درغیر این صورت پیش بینی میکنند که رقابت اصلی میان دو نماینده جریان اصولگرایی یعنی رئیسی و لاریجانی شکل بگیرد.
قاسم میرزایینیکو، نماینده مجلس دهم در این رابطه به روزنامه اعتماد میگوید: «اصلاحطلبان حضور کمرنگی در انتخابات خواهند داشت و اصولا رغبتی نیز برای حضور ندارند؛ بعید میدانم نامزد حداکثری برای جناح اصلاحطلب وجود داشته باشد؛ بنابراین دوگانه لاریجانی-رییسی در انتخابات پیشرو محتملترین دوگانه است، اما اصلاحطلبان تمام قد پشت لاریجانی قرار نمیگیرند.»
در این میان برخی فعالان و تحلیلگران سیاسی بر این عقیده اند که تایید صلاحیت نامزد، شرایط رقابت انتخاباتی و مشارکت عمومی را مشخص خواهد.
صادق زیباکلام در باره ارتباط تایید صلاحیت برخی از اصلاح طلبان با وضعیت رقابتی و مشارکت عمومی در انتخابات پیش رو، در یادداشتی که در اختیار فرارو قرار گرفته- نوشت: «سه نکته را ازابتداء شروع انتخابات گفته بودم: عدم شرکتم درانتخابات؛ رئیس جمهور آینده از جناح تندرو خواهد بود و بالاخره اینکه اگرجناب رئیسی شرکت کنند، نامزداصلی نظام خواهندبود و رئیس جمهور بعدی.»
او همچنین گفت که تصمیم من مبنی برعدمِ شرکت در انتخابات همچنان برقوت خود باقیست. همچنان معتقدم که بواسطه کم رنگ شدن نقش بخشهای انتخابی نظام دراداره کشور، عملا شرکت درانتخابات بی معنا شده. برخلاف گذشته که بعد از حضرت باریتعالی امیدم به صندوق رای شیکسته پیکسته وزارت کشور میبود، امروز امیدم برای اصلاح وتغییر و تحول بهمان اولی است. این وضعیت بود تا مسئله ثبت نام آقای مصطفی تاج زاده پیش آمد.
این استاد دانشگاه میگوید که پرسشی را درحساب توییتریام مطرح کردم مبنی براینکه اگر به فرض محال صلاحیت ایشان تایید شود، آیا تصمیم عدم شرکت میبایستی همچنان باقی بماند؟ این پرسش درفضای مجازی تعبیر به تغییر درموضعم مبنی برشرکت درانتخابات شد و کامنتهای فراوانی درمحکومیتم نوشته شد.
به گفته زیباکلام، برخی از کامنتها ازاین دست بودند که گیریم تاج زاده ردِصلاحیت نشد وحتّی درانتخابات هم توانست پیروز شود. اوّلین مانعِ او مجلس تندروی یازدهم خواهد بود که به iیچ یک از وزرایش رای اعتماد نخواهد داد؛ تا برسیم به مابقی ارکان نظام که دیوار بتنی بلندی دربرابرش قرارخواهند داد. ریاستِجمهوری اوعملاً به جز چهارسال تنش ودرگیری هیچ حاصل دیگری ببار نخواهدآورد.
ضربهگیرهای رئیسی در انتخابات؛ جلیلی هافبک، زاکانی حمله!
در طیف اصولگرایان، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضیزاده و عزتالله ضرغامی از جمله افرادی هستند که گمان میرود در نقش ضربهگیر و به اصطلاح پوششی برای رییسی ظاهر شوند.
خبرآنلاین نوشت: همانها که مدعی بودند با آمدن رئیسی پا به عرصه رقابت نخواهند گذشت، دیروز یکی بعد از دیگری آمدند و کاندیدای ریاست جمهوری شدند، کاندیداهایی که به نظر میرسد یک کار ویژه خاص برای آنها تعریف شده است؛ «ضربه گیر ابراهیم رئیسی». «فقط من نیامدم»، «میز و صندلی برای مناظرهها در استودیو کم میآید»، «همه احساس تکلیف کردند» و دهها و شاید صدها واکنش مشابه دیگر هم میتوان دید؛ واکنشهایی به ثبتنام نامزدهای متعدد برای انتخابات که با واکنشهای زیادی روبرو شد.
اما برخی این تعدد داوطلبان را نه به قصد ریاستجمهوری که به قصد کنارهگیری به نفع نامزدی که اقبال بیشتری دارد، میدانند و همچنین نیمنگاهی به جایگاهی دارند که از کنار این «فداکاری» ممکن است نصیبشان شود.
ضربه گیرها آمدند
اما عدهای دیگر میآیند که نامزد اصلی جریانشان تنها نماند و در مناظرهها از چند جبهه، موضع طرف مقابل را بکوبند. در سال ۹۲، ائتلاف ۱+۲ همین کار را کردند؛ ولایتی، قالیباف و حداد عادل پس از ائتلاف قرار را بر این گذاشتند که دو نفر که شانس کمتری داشتند پس از مناظرهها به نفع نفر اول کنار برود که البته برعکسش را انجام دادند؛ یعنی حدادعادل خودش کنار کشید و قالیباف و ولایتی تا آخر ماندند.
در این انتخابات هم شنیده میشود که برخی افرادی که ثبتنام کردهاند برای کمک به یک نامزد آمدهاند. این حرف و حدیثهای بیشتر حول محور رییسی و سایر نامزدهای اصولگرا میچرخد؛ رییسی که قرار است تا آخر بماند، اما آنهایی که خودشان هم میدانند آمدهاند تا انصراف دهند به شرط تایید صلاحیت احتمالا میخواهند «ضربهگیر» نامزد اصلی جریان باشند.
در طیف اصولگرایان، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضیزاده و عزتالله ضرغامی از جمله افرادی هستند که گمان میرود در نقش ضربهگیر و به اصطلاح پوششی برای رییسی ظاهر شوند.
هافبک تیم رئیسی
برخی معتقدند سعید جلیلی زبان منفصل رییسی خواهد بود تا بتواند مقابل حریف روبرویش درباره دیپلماسی و مخصوصا برجام، حرفی برای گفتن داشته باشد. جلیلی از جمله منتقدان سرسخت روحانی و سیاست خارجی دولت او است.
رییسی به لحاظ اینکه سابقه خاصی در امور سیاست خارجی و دیپلماسی ندارد، احتمالا جلیلی یکی از مهمترین مهرههای کمپین انتخاباتی او خواهد بود تا در این حوزه کم نداشته باشد. جلیلی میتواند برای رییسی نقش یک هافبک را داشته باشد؛ هم در حمله کمک کند و هم در دفاع؛ در وسط زمین هم بازیسازی کند.
سخنانی که جلیلی پس از ثبتنام در ریاستجمهوری بیان کرد، نشانه خوبی است از این ماجرا؛ او گفته که «جبهه انقلاب و کسانی که با هم همسو هستند سعی میکنند با هم باشند و ما باید برای ۴ سال آینده برنامه داشته باشیم». این سخنان همان است که از یک نامزد ضربهگیر انتظار میرود شنیده شود. او همچنین تلویحا به باخت در مناظرهها در دو انتخابات ریاستجمهوری قبل اشاره کرد: «در این انتخابات نباید لفاظیها در آن به مسائل اصلی مردم برتری پیدا کند چرا که نمایش نمیتواند جای کار اصلی را بگیرد چرا که اگر ما به کار نرسیم نمایش تبدیل به کار میشود و برای مردم سودی ندارد. در فضای انتخابات نباید کسانی با حرفهای سست و تمایلات مقطعی فضای انتخابات را از مسیر اصلی خارج کنند». در این سخنان او تلویحا به این موضوع اشاره دارد که مناظرهها و مواضع نامزدها در انتخابات ۹۲ و ۹۶ تاثیر زیادی روی افکار عمومی و نتایج انتخابات داشته است.
تدارکات تیم رئیسی
امیرحسین قاضیزاده را هم میتوان یکی دیگر از نامزدهای ضربهگیر عنوان کرد. او اکنون نایب رییس مجلس است و خود را نامزد «جریانی» نمیداند. او سابقه حضور در جبهه پایداری را دارد؛ جبههای همسو با جلیلی و هوادار رییسی در انتخابات. برای سیاستمداری در حد قاضیزاده هاشمی سخت میتوان قبول کرد که راسا بخواهد نامزد ریاست جمهوری شود. او در مدت اخیر به شدت به دنبال طرح سربازی حرفهای و لغو سربازی اجباری به شکل کنونی است.
با توجه به اینکه جمعیت زیادی ار رایدهندگان در سنینی هستند که مساله سربازی برایشان مهم است، مطرح کردن این طرح در ایام نزدیک انتخابات شائبههایی را به ذهن میآورد. او میتواند با جمعآوری نظر مثبت این جمعیت، و سپس کنار کشیدن به نفع رییسی آرای جمعآوری کرده را به سمت رییسی سرازیر کند. او به نوعی میتواند تدارکات تیم باشد آرای خوبی را برایشان به ارمغان بیاورد.
بازیکن آزاد تیم رئیسی
عزتالله ضرغامی میگوید من مستقلم، نه اصولگرا هستم و نه اصلاحطلب؛ همان چیزی که رییسی هم میگوید؛ «مستقل» هستم. ضرغامی گرچه در ظاهر چنین مواضعی دارد، اما سابقه کاریاش در زمان ریاستش بر صدا و سیما نشان داده که هم اصولگراست و هم از اگر لازم باشد کارهایی میکند که اصولگرایان تشویقش هم میکنند.
ارائه زمان ۲۰ دقیقهای به محمود احمدینژاد در آخرین شب تبلیغات ریاست جمهوری ۸۸، پخش اعترافات تلویزیونی دادگاههای ۸۸، فضاسازی علیه اصلاحطلبان و چندین مورد دیگر در کارنامه ضرغامی که حالا میگوید مستقل هستم، میدرخشد. او یکی از افرادی است که سعی دارد اینگونه القا کند وابسته به جریانی نیست، ولی در عین حال کارش را با اصولگرایان پیش میبرد.
او در عین حال حملهای نه به وضوح زاکانی به لاریجانی انجام داد؛ او گفته که «باید بساط این برساختههای ضدمردمی جماعت هزارفامیل را بر هم زد». هزارفامیل اصطلاحی است که بعضا مخالفان لاریجانیها علیه آنها به کار میبرند. ضرغامی در سخنان بعد از ثبتنامش همچنین حملات گستردهای به روحانی و دولت انجام داد؛ به عبارتی او میتواند هم به لاریجانی و روحانی اصولگرا حمله کند و هم میتواند به اصلاحطلبان تهاجم کند که البته این نکته در سابقهاش دیده میشود.
نوک حمله تیم رئیسی
علیرضا زاکانی دیگر نامزد ضربهگیر و شاید هم خط حمله این گروه باشد. او تا پیش از این حرفی از ثبتنام نزده بود؛ اما ظهر دیروز و ساعاتی پس از ثبتنام علی لاریجانی خود را به زیر زمین منفی دو وزارت کشور رساند تا ثبتنام کند. او در سخنان پس از ثبتنامش به وضوح لاریجانی را مورد حمله قرار داد. او مشخصا گفت که تا روز قبلش نیامدن بوده، اما آرایش جدیدی شکل گرفته که او را مجاب کرده تا ثبتنام کند. آرایش جدید از نگاه زاکانی همان ثبتنام علی لاریجانی است.
او گفته که «کشورداری و تحول اقتصادی نه با قانون شکنی، نه با حرفدرمانی، نه با سستی و بیگانهپرستی، نه با غفلت از ظرفیتهای داخلی و نه با تصمیمات ۲۰ دقیقهای میسر نخواهد شد». تصمیمات ۲۰ دقیقهای همان افسانهسازی اصولگرایان از جلسه تصویب برجام در مجلس یکدست اصولگرای نهم است.
او رییس کمیسیون ویژه برجام در مجلس نهم بود و همسو با سعید جلیلی. او به مواضع به قول خودشان صریح و در عرف سیاست تند معروف است؛ به همین خاطر میتوان او را نوک حمله تیم در نظر گرفت. اما نوک حمله این تیم نباید آنچنان به حضور در عرصه انتخابات امیدوار باشد. او سال ۹۲ و ۹۶ هم برای انتخابات ثبتنام کرد، ولی شورای نگهبان هر دو بار او را رد صلاحیت کرد و این دوره طبق گفتههای کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان نباید امیدوار به حضور در زمین بازی باشد.
رستم تیم رئیسی
رستم قاسمی وزیر نفت احمدینژاد و از نامزدها نظامی که برخی خبرگزاریها مدتی پیش از او به عنوان معاونت اقتصادی نیروس قدس سپاه یاد کردند. او میتواند در زمینه اقتصاد به رییسی کمک کند؛ البته یک پاشنه آشیل بزرگ به نام بابک زنجانی دارد؛ کسی که فساد مالی و نفتی عظیمی دارد و هنوز هم تکلیفش روشن نشده است. قاسمی که مدتی معاون جهانگیری در امور اقتصادی روابط با عراق بوده، میتواند یار کمکی خوبی برای رییسی باشد.
جوان تیم رئیسی
سعید محمد شاید یکی از جوانترین نامزدهای این انتخابات است. او در مصاحبههای قبلیاش صراحتا گفته «اگر رییسی بیاید کمک او کمک میکنم، چون ایشان میتواند اجماعی خوبی ایجاد کند». همین یک جمله برای اثبات کمکی بودن سعید محمد در حالتی که رییسی ثبتنام کرده کافی است. محمد پس از اظهارات لاریجانی در وزارت کشور در توییتی به شدت به او حمله کرد. از همین رو او میتواند در صورتی که حتی تایید صلاحیت هم نشود به کمک رییسی بیاید.
او میتواند در بخش تحریمها و چگونگی دور زدن آنها کمک حال رییسی باشد؛ البته مستند به ادعایی که خودش کرده که متخصص دور زدن تحریمهاست. شاید همان کنایه لاریجانی در وزارت کشور باعث عصبانیت محمد شده باشد؛ «به جای متخصصبازی در دور زدن تحریمها بخشی از وقت خود را صرف فراهم کردن شرایط آرام برای زندگی مردم کنید».
امسال مثل آن سال نیست!
شاید برخی از این افراد تا آخر بمانند و شاید برخی دیگر هم باشند که ضربهگیر رییسی باشند؛ اما رییسی چندین زبان منفصل خواهد داشت تا در کارزار انتخاباتی یار کمکیاش باشند. رییسی در انتخابات ۹۶ در جریان مناظرهها نشان داد که در زمان فشار و تنش عصبی نمیتواند سخنور خوبی باشد؛ البته که مقایسه دو نطق رییسی پس از ثبتنام در انتخابات ۹۶ و ۱۴۰۰ نشان داد که در فن بیان در شرایط عادی پیشرفت چشمگیری کرده و امسال مانند ۴ سال پیش نیست. شاید انتخابات امسال هم مانند ۹۶ نباشد؛ باید منتظر تحولات یک ماه آینده بود.
کدام نامزد ناجی اقتصاد ایران است؟
حضور طیفی از نظامیهای پیشین، روسای فعلی و سابق قوای سهگانه، وزیر سابق اقتصاد در دولت احمدینژاد و رئیس کل فعلی بانک مرکزی و... همه و همه نشان میدهد چالش اصلی در مناظرات انتخاباتی بدون تردید بر سر مسائل اقتصادی خواهد بود.
رقابت فصل سیزدهم انتخابات ریاست جمهوری ایران با ثبتنام حدود ۵۰ نفر از چهرههای سیاسی، اقتصادی، قضایی و نظامی از سه قوه و دولتمردانی از دولت پیشین و فعلی در حالی از روز گذشته آغاز شد که هنوز برنامهای از سوی داوطلبهای نشستن روی صندلی ریاست جمهوری ایران در ۴ سال آینده ارائه نشده و شعارها و وعدههای مطرحشده افراد در لحظه ثبتنام در وزارت کشور گویای این واقعیت است که هرچند اقتصاد اولویت نخست همه آنها است، راه خروج از وضعیت فعلی دستکم تاکنون در دسترس نیست؛ آن هم در شرایطی که اقتصاد ایران با تورم بیسابقه ربع قرن اخیر مواجه است، بازار پول ایران بهشدت از ناترازی رنج میبرد، رشد اقتصادی در یک دهه اخیر نزدیک به صفر بوده، جمعیت ایران در وضعیت پیرشدن قرار دارد و صندوقهای بازنشستگی تاب ایفای تعهدات و پاسخ به نیاز بازنشستگان را ندارند، دهک متوسط جامعه فقیر شده، دخالتها در اقتصاد به اوج رسیده، نیاز مردم به کمکهای مستقیم و غیرمستقیم در قالب یارانههای آشکار و نهان به نهایت خود رسیده و... در یک برش کوتاه اقتصاد ایران در دوراهی سختی قرار دارد.
در چنین چشماندازی هنوز بهنظر میرسد دوگانه اصلی بر سر گشایش بزرگ اقتصادی به عرصه سیاست خارجی گره خورده و یک طرف ازجمله اصولگرایان معتقدند که راه نجات اقتصاد درون است و اصلاحطلبان و مخالفان جریان اصولگرا بر این باورند که تقویت ساختارهای اقتصاد و مستحکم کردن پایههای بهشدت لرزان آن بدون تعامل و ارتباط با جهان خارج پرهزینه و دیربازده و شاید بدون بازده باشد.
شگفتیساز اصلی فصل ۱۳ انتخابات ریاست جمهوری، اقتصاد ایران است که با طیف متنوع و رنگارنگی از وعدههای جذاب و شعارهای متفاوت از گذشته تنها با هدف اقناع و جذب رأیدهندگان در یک ماه آینده مواجه خواهد شد. فعلا رقابت پیشفصل آغاز شده و با تأیید صلاحیت نامزدهای نهایی از سوی شورای نگهبان، مردم ایران در کمتر از ۳ هفته باید تصمیم بگیرند دیدگاه اقتصادی کدام نامزد را ترجیح میدهند؟ حضور طیفی از نظامیهای پیشین، روسای فعلی و سابق قوای سهگانه، وزیر سابق اقتصاد در دولت احمدینژاد و رئیسکل فعلی بانک مرکزی و... همه و همه نشان میدهد چالش اصلی در مناظرات انتخاباتی بدون تردید بر سر مسائل اقتصادی خواهد بود.
حضور میدان در اقتصاد
ثبتنام پررنگ چهرههای نظامی را میتوان نشانهای از حضور حداکثری نمادهای میدان در عرصه اقتصادی قلمداد کرد، ازجمله چهرههایی چون سعید محمد فرمانده پیشین قرارگاه سازندگی، حسین دهقان وزیر پیشین دفاع، رستم قاسمی فرمانده اسبق قرارگاه سازندگی، علیرضا افشار سرتیپ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از فرماندهان پیشین بسیج، سرتیپ امیرحسین نامی با سابقه کوتاه وزارت و دکتری مدیریت از کرهشمالی و البته محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران و همچنین یکی از چهرههای ثابث در اکثر انتخابات پیشین ریاست جمهوری.
بهنظر میرسد نظریه غالب بر این طیف از نامزدهای ریاستجمهوری با سابقه نظامی نگاه پروژهمحور به اقتصاد است. نظریهای که دولت را در مقام کارفرمای بزرگ اقتصاد و تعریفکننده پروژههای کلان عمرانی مبتنی بر عدالت در مناطق مختلف کشور تعریف میکند و این چهرهها در نهایت یک نماینده در رقابتهای نهایی خواهند داشت با ۲ پیشفرض حضور تا پایان انتخابات یا کنارهگیری از رقابت و اشتراک دیدگاهها و برنامهها با چهره اصلی اصولگرایان با هدف سهمخواهی از دولت آینده که روند تحولات روزهای آینده نشان خواهد داد آیا رایدهندگان به نظریه نجات اقتصاد از مسیر دولت کارفرمای بزرگ و تعریفکننده پروژههای نجاتبخش اقتصاد اعتماد میکنند؟
مبارزه با فساد از کدام مسیر؟
بدون تردید یکی از اصلیترین چالشهای پیش روی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری برنامه آنها برای مبارزه با فساد و رانت است، یک دیدگاه که بیشتر نزد اصولگرایان مطلوبیت دارد، برخورد قاطع با دانهدرشتها از مسیر قضایی است، با شعار مبارزه با فساد و اشرافیگری و برخورد بدون تبعیض با همه پروندههای کلان. شاید نماد واقعی این تفکر سیدابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه باشد و مدعی اصلی سیاستهای ضدفساد این تفکر را درصورت تأیید صلاحیت، علیرضا زاکانی، نماینده فعلی مردم و رئیس مرکز پژوهشهای مجلس میتوان نامید. از سوی دیگر تفکر دیگری که مبارزه با فساد را نمایندگی میکند، راه را در رفع انحصارات و رانتها از کانال اقتصاد آزاد و رقابتی میداند که شاید نماد این تفکر را بتوان عباس آخوندی، وزیر اسبق راه و شهرسازی اعلام کرد. تقابل دیدگاهها در ارتباط با فساد در انتخابات سیزدهم تعیینکننده چشمانداز تفکر رایج برای برخورد با رانت، انحصار و فساد است و باید دید رأیدهندگان راه نجات اقتصاد از فساد را در آزادی اقتصادی میدانند یا به دخالت حداکثری دولت و برخورد شدید با متخلفان نظر خواهند داشت.
رفاه و عدالت؛ دوگانه حل نشده
از جمله دوگانههای حل نشده در سیاستهای اقتصادی ایران را میتوان به دوگانه رفاه و عدالت نسبت داد؛ این که مسیر واقعی افزایش رفاه و برقراری عدالت کدام است و چه برنامهای میتواند مردم را از تله فقر نجات دهد و مردم را محتاج دولتها نسازد. بیانیههای خوانده شده برخی چهرههای ثبتنامکننده هم ۲ تفکر را نمایندگی میکند یک تفکر بر افزایش کمکهای مستقیم و غیرمستقیم دولت از مسیر افزایش یارانههای نقدی و رفاهی تکیه دارد که مصداق آن را میتوان در دولتمردان سابق و حتی چهرههایی چون رامین میهمانپرست، سخنگوی سابق وزارت خارجه از یک سو و مصطفی کواکبیان، از چهرههای اصلاحطلب جستوجو کرد. تفکر دیگر اما راه رفاه و عدالت را از مسیر رشد اقتصادی میداند که طیفی از نامزدها با سلایق سیاسی مختلف این نگرش را نمایندگی میکنند و شامل محسن هاشمیرفسنجانی، عباس آخوندی، محمد شریعتمداری خواهد بود. اما از سوی دیگر طیف میتوان چهرههایی چون محسن رضایی و علیرضا زاکانی را دید که آنچه به فقیرتر شدن مردم و تبعیض طبقاتی در جامعه دامن زده را از زاویه دیگری میبینند و تلاش دارند تا ریشه فساد، ناکارآمدی و تبعیض و بیعدالتی را در ناپاک خواندن دیگران و پاک فرض کردن طیف نزدیک به خود معرفی کنند.
اصلاحطلبان برای اقتصاد
نامزدهای اصلاحطلب با محوریت اسحاق جهانگیری و حضور چهرههایی مانند مصطفی تاجزاده معاون وزیر کشور در دولت اصلاحطلبان، مسعود پزشکیان وزیر بهداشت دولت محمد خاتمی و نایبرئیس پیشین مجلس شورای اسلامی، محسن رهامی، محسن مهرعلیزاده، مصطفی کواکبیان، زهرا شجاعی، مشاور و معاون امور زنان در دولت اصلاحات و دیگر چهرهها تلاش دارند تا به رأیدهندگان میراث اقتصادی دولت محمد خاتمی را یادآوری کنند. دستاوردهایی چون نرخ رشد مثبت اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری، کاهش نرخ تورم، افزایش سرمایهگذاری خارجی که از نظر طیف اصلاحطلب میتواند اقتصاد ایران را در مسیر ثبات و رشد توأم با عدالت پایدار قرار دهد و البته مشروط به اینکه تعامل با دنیا و سازنده بودن سیاست خارجی در متن سیاستهای راهبردی کلان کشور قرار گیرد. با این حال چالشهای کنونی اقتصاد ایران با چالشهای سالهای ۷۶ تا ۸۴ متفاوت است و باید دید در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد و آیا دوباره مردم به نظریه اقتصادی اصلاحطلبان رأی خواهند داد؟
نظریه حاکم بر وعدههای اقتصادی جریان اصلاحطلب را میتوان ادامه سیاست خارجی دولت حسن روحانی و پیگیری برجام و البته اصلاحات اقتصادی به زمین مانده دولت محمد خاتمی دانست. موضوعی که در بیانیه انتخاباتی جداگانه مسعود پزشکیان و اسحاق جهانگیری نمایان بود تا جایی که معاون اول حسن روحانی و نامزد نخست اصلاحطلبان میگوید: اکنون بهشدت نیازمند افقگشاییهای واقعی در زندگی مردم و توسعه همهجانبه کشور، بهبود معیشت مردم با رفع تحریمها و رشد اقتصادی پایدار و اشتغالزا و حمایت از تولید و بازتوزیع عادلانهتر ثروت هستیم. او که دلیل حضورش را نیامدن محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه عنوان کرد، در واقع تلاش دارد تا گفتمان میدان و دیپلماسی را در اقتصاد ایران بازتعریف کند و به همین دلیل از یک فرصت طلایی سخن میگوید و میافزاید: سیر احیای برجام، رفع تحریمها و ارتقای جایگاه ایران در منطقه و جهان را ادامه خواهم داد و جوانسازی دولت و اصلاحات نهادی کاهنده فساد و انواع تبعیض و افزاینده کارآمدی را پیش خواهم برد و میتوانم برای ساختن توافق در خارج و داخل و ائتلافهای مسئلهمحور «حل مسئله» کنم.
اصولگرایان در اقتصاد؛ لاریجانی یا رئیسی؟
طیف اصولگرایان اما ۲ گزینه متفاوت برای اقتصاد دارد و نماینده هر کدام از این گزینهها متفاوت است؛ علی لاریجانی، رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی و نزدیک به اصولگرایان سنتی با نگاه به رأی اصولگرایان واقعبین، به نظر گزینه مطلوب اقتصاد کشور را نه در برخوردهای قضایی و به گفته او چکشی میداند و نه گزینه نظامیگری و حضور نظامیها برای خروش و قیام در اقتصاد را مطلوب میداند و به همین دلیل است که او از دوگانه نه پادگان و نه چکش به هنگام ثبتنام سخن گفت و عملا گزینه دیگر و اصلی طیف اصولگرایان تندرو را به چالش کشید. اشاره او به سیدابراهیم رئیسی، رئیس فعلی قوه قضاییه است که دقایقی بعد از علی لاریجانی ثبتنام کرد و خود را مستقل از اصولگرایان خواند و گفت از مردم، در مردم و برای مردم به میدان آمده است. با این حال او تلاش دارد خود را از زیر سایه انتقادهای مطرح شده از سوی دیگر طیف اصولگرایان یعنی علی لاریجانی خارج کند و نشان دهد که او نه دنبال نمایش برنامههای پوپولیستی و داغ و درفش است بلکه او طیف محرومان و فقرا را نمایندگی میکند.
شاهبیت اختلاف دیدگاه رئیسی و لاریجانی ترسیمکننده مسیر آینده جریان اصولگرایان خواهد بود چرا که یک بخش از اصولگرایان راه نجات اقتصاد را در تعامل با دنیا همانند اصلاحطلبان جستوجو میکند و علی لاریجانی میتواند نماینده این طیف باشد که میگوید: خیلی روشن است که جهش تولید و پرش اقتصاد داخلی نیازمند باثباتسازی و تعادل در صحنه بینالمللی است. طعنه او به سر دیگر طیف اصولگرایان است که آنها را روضهخوان سیاست میداند، انقلابیگری در اقتصاد را نه در شعار که در تعامل سازنده تفسیر میکند و میافزاید: رونق مدیریت صحنه بینالمللی و انقلابی عمل کردن در این مقطع آن است که وجوه بلوکه شده ملت ایران را از دست کشورها در بیاوریم؛ نه اینکه در داخل شعار دهند و ما نفت را با زحمت بفروشیم ولی پول آن در حسابهای خارجی بلوکه شود.
ابراهیم رئیسی دیگر گزینه جدی طیف اصولگرایان است که هرچند میگوید مستقل آمده اما بیانیه انتخاباتیاش نظرات اقتصادی جریان اصولگرایان نزدیک به جبهه پایداری و بریدگان از احمدینژاد را نمایندگی میکند و آرزوی ایران قوی و سربلند را مورد تأکید قرار داد و البته همانند محمدباقر قالیباف، شریک انتخاباتیاش در دوره پیشین انتخابات ریشه مشکلات را در ضعف مدیریت اجرایی، تن دادن به ساختار فرسوده، چشمدوختن به بیرون و تحقیر داخلی میداند و علت اصلی شکلگیری وضع موجود را سوءتدبیرها، ناکارآمدیها و تضییع فرصتهای خدمتگزاری اعلام میکند. بهواقع با این رویکرد ابراهیم رئیسی و طرفدارانش خود را معترض وضع موجود میدانند و راه مطلوب را در مجاهدت بنیادین در مبارزه با کانون فساد معرفی و تأکید میکنند ریل اداره امور اجرایی کشور به نفع مردم باید تغییر کند. حالا باید دید رأیدهندگان اصولگرا آیا به گزینه رئیسی رأی میدهند یا لاریجانی؟ در این میان حضور سعید جلیلی گزینه شکست خورده در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ هم بر معمای گزینه نهایی اصولگرایان افزوده است.
دولت احمدینژاد با او یا بدون او؟
در شرایطی که محمود احمدینژاد، رئیسجمهور نهم و دهم خودش نامزد شده و گفته که اگر تأیید صلاحیت نشود نه رأی خواهد داد و نه از نامزد دیگری حمایت خواهد کرد، جمعی از وزرا و اعضای حاضر در دولت او برای احراز صلاحیت شدن و حضور در کورس انتخابات ثبتنام کردهاند؛ ازجمله محمدحسین نامی وزیر ارتباطات، رستم قاسمی وزیر نفت، صادق خلیلیان وزیر کشاورزی، محمد عباسی وزیر ورزش و جوانان، شمسالدین حسینی وزیر اقتصاد، فریدون عباسیدوانی رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی و مسعود زریبافان رئیس پیشین بنیاد شهید.
با این حال به نظر میرسد که برخی از آنها دیدگاه اقتصادی غالب دولت احمدینژاد را دنبال خواهند کرد که شاهکلید محوری برنامههای این طیف را میتوان در دیدگاه شمسالدین حسینی جستوجو کرد. او خود را اقتصاددان معرفی میکند و میگوید بهواقع در پی تکمیل زنجیره برنامهها و وعدههای بر زمین مانده دولت احمدینژاد است و میخواهد این بار صنعت نفت را مردمی و مردم را سهامدار شرکت ملی نفت کند تا از افزایش قیمت نفت بهرهمند شوند. سیاستی که برآیند آن دنبال هدفمندی یارانهها و تکرار پروژه مسکن مهر خواهد بود. این چهرههای دارای سابقه در دولت نهم و دهم هرکدام بر این نظر هستند که میتوانند در غیاب احمدینژاد و با تکیه بر برنامهها و وعدههای او رأی جمع کنند. در نهایت به نظر میرسد چهرههای یادشده بیشتر رویکرد نزدیک به جریان اصولگرا در اقتصاد را با چاشنی غلیظ سیاستهای عوامگرایانه دولت متبوعشان نمایندگی میکنند و تلاش دارند تا آرای خود را در سبد نامزد اصلی اصولگرایان جای دهند.
تقابل چهرههای اقتصادی
حضور شمسالدین حسینی، وزیر اقتصاد دولت محمود احمدینژاد شاید انگیزهای باشد برای عبدالناصر همتی، رئیسکل بانک مرکزی که بتواند پاتکهای حسینی را در انتقادهای تند اقتصادی خنثی کند. بازخوانی بیانیه انتخاباتی رئیسکل فعلی بانک مرکزی هم حلقه گمشده زنجیره اصلاحات اقتصادی است که در دولت محمد خاتمی شروع و با شکلگیری دولت محمود احمدینژاد عملا پاره شد. شمسالدین حسینی بهواقع دنبال احیا و معرفی نسخه جدیدی از اصلاحات اقتصادی دولت احمدینژاد از مسیر مسکن مهر، یارانههای نقدی و... است و در مقابل او، شاید عبدالناصر همتی است که ۳سال است سکاندار بانک مرکزی است و میگوید مردم رشد، رفاه و آرامش اقتصادی میخواهند. نسخهای که او معرفی میکند، بهواقع تأکید بر سیاست خارجی دولت فعلی ازجمله تعامل جدی بینالمللی است و اصلاح حکمرانی اقتصاد.
نتیجه لشکرکشی چهرهها برای اقتصاد
ترافیک سنگین و لشکرکشی و به بیانی اردوکشی چهرهها به ساختمان وزارت کشور در خیابان فاطمی شهر تهران، نشان داد که برنامهمحوری و التزام جریانهای سیاسی برای نجات اقتصاد تا حدودی رنگ باخته و فعلا گزینه نخست در اختیار گرفتن قوه مجریه است. آیا در این ترافیک پرسر و صدا، امکان شنیدن دردهای اقتصاد ایران وجود دارد؟ شرایط برای اقتصاد بهشدت گرفتار و فرورفته در انبوه چالشهای ریز و درشت سخت و پیچیده شده و شاید گره اصلی را رأی تک تک رأیدهندگان در ۲۸خرداد روشن کند که به کدام دیدگاه رأی خواهند داد؟ آیا نتیجه رأی مردم، تغییر بنیادین در پارادایم حاکم بر اقتصاد ایران خواهد بود یا اینکه اقتصاد بهانهای است برای مرثیهسرایی و رأیگرفتن از رایدهندگان رنجدیده از بیماری اقتصاد ایران. ۲۸ خرداد روز انتخابات است و تا آن روز شاهد رونمایی از شعارها، وعدهها و فریاد رؤیاها در اقتصاد خواهیم بود.
خدا به داد این ملت برسه.
هشت سال روحانی حالم را از انتخابات ریاست جمهوری بههم میزند.