تاریخ انتشار
شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۶
کد مطلب : ۴۳۱۶۹۴
بدترین دشنام بینالمللی کدام کلمه است؟
۰
کبنا ؛همه مردمان عالم، اجماع دارند بر این نکته که فرهنگ اهمیتی حیثیتی و حیاتی برای نوع بشر دارد.
به گزارش کبنا به نقل از جهان نيوز، فکر میکنم بدترین دشنام بینالمللی، همین یک کلمه باشد: «بیفرهنگ!». همه مردمان عالم، اجماع دارند بر این نکته که، فرهنگ اهمیتی حیثیتی و حیاتی برای نوع بشر دارد. بی فرهنگ، ما فقط همان حیوانیم که ناطقیم؛ لاغیر. فرهنگ خاصیتهای بسیاری دارد که همه میدانند، اما من میخواهم تمرکز کنم بر روی یکی از این خصایص؛ «خلاقیت و نوآوری». خلاقیت و نوآوری مرز جداکننده تعالی از روزمرگی است؛ جایی ورای سکون و ایستایی. خلاقیت و نوآوری، روشی است برای بالا رفتن و بالاتر ایستادن. خلاقیت و نوآوری همانی است که انسان را اشرف مخلوقات میکند و به خلیفگی اش از سمت خداوند، معنا میبخشد. این چنین است که فرهنگ در جایی خود را به عرش اعلی میرساند و قرنها و هزاره، بر میایستد و همچنان غنی میماند، اما جایی دیگر، آنچنان به فراموشگاه تاریخ، سپرده میشود که انگار، هرگز نبوده است.
بر همین اساس است که آن بزرگ تاریخ؛ پیامبر اعظم (ص) فرموده است: «اگر ایمان به ستاره ثریا آویخته باشد، گروهی از ایرانیان آن را به دست خواهند آورد.». ریشههای فرهنگ در کشور ما، آنچنان عمیق و گسترده است که بالندگی و درخشندگی ثمراتش، بر هیچ کس پوشیده نیست؛ حتی اگر برخی حاسدان و معاندان، بخواهند با تبلیغات ناجوانمردانه، بر این عرصه پاک، خاک شک بپاشند و ملتها را به آن، بدبین کنند.
اسناد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد، خلاقیت و نوآوری در همه شئون زندگی مردمان این سرزمین، نقشی محوری و حیاتی داشته است. گرچه، نفرین نفت و منابع، در برهه ای، ما را تن آسایی و مسامحه گری مقطعی کشاند، اما انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس، قطار ایران را به ریل بازگرداند و نسیم خلاقیت و نوآوری، در کوچه هایش وزید. ما در مقاومت در برابر تحریمهای ظالمانه که همانا «دفاع موفق» و جهاد فتوحات علمی و فناوری چهل ساله است، سربلند بوده ایم.
حالا بگذارید جور دیگری به ماجرا نگاه بیندازیم. تصور کنید کشوری را که همه دنیا در مقابل اش ایستاده و تحریم اش کرده است، فشار حداکثری بر آن میآورد، تهدید به جنگ میکند، راهها و مبادی درآمدی و اقتصادی اش را مسدود میسازد، دچار خشکسالی است، اغلب همسایگانش، با دشمنان، رفیق اند و.... طبق اصول و مبانی کشورداری، چنین سرزمینی حتما فروپاشیده و از میان رفته است. در آن جنگل داخلی حکمفرماست. فقر و قحطی، بیداد میکند. همه چیز در آن تیره و تار و اندوه وارانه است. بیماری و نکبت از در و دیوار خانهها میبارد. مردهها در کف خیابان بر اثر کرونا و بیماریهای از این قبیل، روی هم تلنبار شده اند. دود غلیظ بدبختی در هوا پراکنده است.
اما در واقعیت چه رخ داده؟ ایران صاحب جایگاهی درخور و رشک برانگیز در علوم و فنون نوین است. ماهواره به به ثریا میفرستد. پیچیدهترین داروها و واکسنها و پیشرفتهترین تجهیزات و دستگاههای حوزه پزشکی را میسازد و صادر هم میکند. هواپیما میسازد. کشتی میسازد. قطار میسازد. در مقابل هر بن بستی، راهی تازه را میگشاید. حدود ۶ هزار شرکت دانش بنیان و ۱۴۰۰ شرکت خلاق و ۱۰ هزار استارتاپ دارد که هر یک، محصولات و اختراعاتی تازه دارند و در حال تولیدش هستند. شرکتهای خلاق و استارتاپهای متعدد و متنوع، تا دورترین و صعب العبورترین روستاها هم، راه باز کرده است. زیست بوم نوآوری و فناوری، شکوفه داده و ثمرات اش در انتظار نوروز و اردیبهشت است که در همین نزدیکی هایند. البته مشکلات هم هست، کمبود هم هست. اما این چهره واقعی سرزمین ایران است که در دشوارترین و حساسترین لحظههای تاریخی اش به سر میبرد و همچنان ایستاده و پابرجا مانده است. ایران اسلامی، این سربلندی را مرهون چند چیز است که یکی از مهمترین هایش، داشتن «فرهنگ خلاق و نوآور» و زنده نگه داشتن اش توسط خلایق صبور و مقاوم آن است.
حالا ما از زمستان روزگار، به نوروز و بهار نزدیک شده ایم. همه بذرهایی که در قلب هر ایرانی، با امید و ایمان کاشته شده بود، جوانه زده است. فرهنگ و هنر ایران اسلامی، جایش را در عرصه جدید بازیگران فناوری و نوآوری، پیدا کرده است. در دنیا فرهنگ و هنر، ثروت زاست. هزینه برایش، بهترین سرمایه گذاری است. بازار فرهنگ و هنر که بر مبنای خلاقیت اصیل و بومی استوار است، در کشورمان، دارد رونق میگیرد. جان میگیرد. به برنایی رسیده است. تمدن چندهزار ساله این مرز و بوم، داشتههای فرهنگی و معنوی اش، بزرگترین ضامن و پشتیبان جوانان خلاقش برای رسیدن به موفقیتهای چشمگیر خواهد بود.
اما حالا که زیست بوم نوآوری و فناوری، به بلوغ و شکوفایی اش نزدیک شده، یک رفتار مهم توسط بازیگران آن، ضروری است. ما باید از داشتههای فرهنگی مان، بهترین و بیشترین بهره را در کسب و کارها و اقتصاد دانش بنیان مان، داشته باشیم. بومی سازی فناوری و ایرانساخت، میباید که درون و بیرون داشته هایش را در نوردد و نمای ایرانی اش را به رخ بکشاند.
همه میدانند که رویه درست و جواب پس داده جوامع، این طور است که فرهنگ بر اقتصاد باید سوار باشد. آنها که اقتصاد را ارجح دانستند و فرهنگ را بزک و ظاهر، به قهقرا رفتند و حرف شان را اغلب، پس گرفتند و به مسیر درست برگشتند، البته با زیان و آسیب بسیار. ما که خزانه فرهنگی و هنری مان، درخشان و چشمگیر است، میتوانیم از پشتوانگی آن، آبادانیهای بسیاری را فراهم آوریم. این یک شعار نیست، یک راهبردی است که جواب اش را هم پس داده.
بد نیست به موضوع «اقتصاد خلاق» جدیتر و عمقیتر نگاه بیندازیم. تجربه کشورهای موفق در این زمینه، میتواند ما را از اختراع دوباره چرخ، برحذر دارد. به عنوان مثال، کشورهای اروپایی مانند استرالیا یا ژاپن و کره جنوبی، موضوع اقتصاد خلاق را دارند تبدیل به یک فرهنگ مدرسهای میکنند. کودکان از همان دوران رشدشان، دارند یاد میگیرند که خلاقیت و نوآوری شان داشته باشند و خلاقیت شان را به محصول نزدیک کنند. از همین رو، آماری که این کشورها از خروجی شیوه اقتصاد خلاق شان، داده اند، چشمگیر و ستودنی است.
۲۷۰۰ میلیارد دلار گردش مالی در دنیا برای صنایع خلاق ثبت شده است. رقم کمی نیست.
خیلی زیاد است و قابل تامل. سهم صنایع فرهنگی و خلاق کشور ما از این گردش مالی، حدود ۱۰۰ میلیون دلار در سال است. انصافا خیلی کم است. ما با این همه داشته و پشتوانه و پیشینه، نباید در این سطح باشیم. وقتی اقتصاد خلاق، علاوه بر حفظ میراث گرانبها و وحدت ملی، به اشتغالزایی و ثروت افزایی بی دردسر و کم زمان، منجر میشود، چرا نباید به آن بیشتر توجه کنیم؟ حالا بماند که موضوع صدور فرهنگ به واسطه محصولات عرصه اقتصاد خلاق هم جذابیت زیادی دارد که ما را برای کار بیشتر، میتواند باانگیزهتر بکند.
بر همین اساس، شکل گیری شتاب دهندههای تخصصی در حوزه اقتصاد خلاق و صنایع فرهنگی از واجبترینهای امروز ما است. این شتابدهنده ها، میتوانند استارتاپها و شرکتهای خلاق را دور هم جمع کنند و از گنجینه فرهنگی و هنری مان که تمام ناشدنی است، بهرههای فراوان ببرند و کشور را هم صاحب منافع پایدار کنند. شکل گیری خانههای خلاق در چند استان، در همین سالهای اخیر، آغاز شده است. حرکتی خوب و ارزشمند. اما با توجه به لازمه تکمیل شدن زیست بوم اقتصاد خلاق، میباید که هر استان صاحب این خانههای موثر و دوست داشتنی شود. سپس ضمن شکل گیری اکوسیستم صنایع خلاق این زنجیره تکمیل شود و آنگاه محصولات متنوع و معتنابهی را به جامعه عرضه و آنگاه راهش را به آن سوی مرزها باز کند.
همین اهمیت حیات برای خانههای خلاق نیز وجود دارد. خانههایی که ستونها و جای جای آن رنگ و بوی نوآوری را دارد. خانههایی برای جوانان این سرزمین که در آن ارزشهای اقتصادی و اجتماعی را میتوان مشاهده کرد. حمایت از کارآفرینان جوان و سرمایههای نوپا با ایجاد فضایی برای تبادل ایدهها کاری است که در این خانهها انجام میشود. با توسعه این خانهها در سراسر کشور برندسازی، بازاریابی، تبلیغات و گسترس محصولات خلاقها را شاهد میشویم.
اقتصاد مقاومتی و دانش بنیان، با بالهای اقتصاد خلاق و صنایع فرهنگی، و با ایمان به توانستن، راه اش را به آسمان و ثریا باز خواهد کرد. برق چشمان منتظر مردم شریف ایران، راه رسیدن شرکتهای خلاق و دانش بنیان را برای رسیدن به قلههای سربلندی، روشن کرده است. همیشه روشن باد.
پرویز کرمی؛ دبیر ستاد فرهنگسازی اقتصاد دانش بنیان و توسعه صنایع نرم و خلاق
به گزارش کبنا به نقل از جهان نيوز، فکر میکنم بدترین دشنام بینالمللی، همین یک کلمه باشد: «بیفرهنگ!». همه مردمان عالم، اجماع دارند بر این نکته که، فرهنگ اهمیتی حیثیتی و حیاتی برای نوع بشر دارد. بی فرهنگ، ما فقط همان حیوانیم که ناطقیم؛ لاغیر. فرهنگ خاصیتهای بسیاری دارد که همه میدانند، اما من میخواهم تمرکز کنم بر روی یکی از این خصایص؛ «خلاقیت و نوآوری». خلاقیت و نوآوری مرز جداکننده تعالی از روزمرگی است؛ جایی ورای سکون و ایستایی. خلاقیت و نوآوری، روشی است برای بالا رفتن و بالاتر ایستادن. خلاقیت و نوآوری همانی است که انسان را اشرف مخلوقات میکند و به خلیفگی اش از سمت خداوند، معنا میبخشد. این چنین است که فرهنگ در جایی خود را به عرش اعلی میرساند و قرنها و هزاره، بر میایستد و همچنان غنی میماند، اما جایی دیگر، آنچنان به فراموشگاه تاریخ، سپرده میشود که انگار، هرگز نبوده است.
بر همین اساس است که آن بزرگ تاریخ؛ پیامبر اعظم (ص) فرموده است: «اگر ایمان به ستاره ثریا آویخته باشد، گروهی از ایرانیان آن را به دست خواهند آورد.». ریشههای فرهنگ در کشور ما، آنچنان عمیق و گسترده است که بالندگی و درخشندگی ثمراتش، بر هیچ کس پوشیده نیست؛ حتی اگر برخی حاسدان و معاندان، بخواهند با تبلیغات ناجوانمردانه، بر این عرصه پاک، خاک شک بپاشند و ملتها را به آن، بدبین کنند.
اسناد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد، خلاقیت و نوآوری در همه شئون زندگی مردمان این سرزمین، نقشی محوری و حیاتی داشته است. گرچه، نفرین نفت و منابع، در برهه ای، ما را تن آسایی و مسامحه گری مقطعی کشاند، اما انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس، قطار ایران را به ریل بازگرداند و نسیم خلاقیت و نوآوری، در کوچه هایش وزید. ما در مقاومت در برابر تحریمهای ظالمانه که همانا «دفاع موفق» و جهاد فتوحات علمی و فناوری چهل ساله است، سربلند بوده ایم.
حالا بگذارید جور دیگری به ماجرا نگاه بیندازیم. تصور کنید کشوری را که همه دنیا در مقابل اش ایستاده و تحریم اش کرده است، فشار حداکثری بر آن میآورد، تهدید به جنگ میکند، راهها و مبادی درآمدی و اقتصادی اش را مسدود میسازد، دچار خشکسالی است، اغلب همسایگانش، با دشمنان، رفیق اند و.... طبق اصول و مبانی کشورداری، چنین سرزمینی حتما فروپاشیده و از میان رفته است. در آن جنگل داخلی حکمفرماست. فقر و قحطی، بیداد میکند. همه چیز در آن تیره و تار و اندوه وارانه است. بیماری و نکبت از در و دیوار خانهها میبارد. مردهها در کف خیابان بر اثر کرونا و بیماریهای از این قبیل، روی هم تلنبار شده اند. دود غلیظ بدبختی در هوا پراکنده است.
اما در واقعیت چه رخ داده؟ ایران صاحب جایگاهی درخور و رشک برانگیز در علوم و فنون نوین است. ماهواره به به ثریا میفرستد. پیچیدهترین داروها و واکسنها و پیشرفتهترین تجهیزات و دستگاههای حوزه پزشکی را میسازد و صادر هم میکند. هواپیما میسازد. کشتی میسازد. قطار میسازد. در مقابل هر بن بستی، راهی تازه را میگشاید. حدود ۶ هزار شرکت دانش بنیان و ۱۴۰۰ شرکت خلاق و ۱۰ هزار استارتاپ دارد که هر یک، محصولات و اختراعاتی تازه دارند و در حال تولیدش هستند. شرکتهای خلاق و استارتاپهای متعدد و متنوع، تا دورترین و صعب العبورترین روستاها هم، راه باز کرده است. زیست بوم نوآوری و فناوری، شکوفه داده و ثمرات اش در انتظار نوروز و اردیبهشت است که در همین نزدیکی هایند. البته مشکلات هم هست، کمبود هم هست. اما این چهره واقعی سرزمین ایران است که در دشوارترین و حساسترین لحظههای تاریخی اش به سر میبرد و همچنان ایستاده و پابرجا مانده است. ایران اسلامی، این سربلندی را مرهون چند چیز است که یکی از مهمترین هایش، داشتن «فرهنگ خلاق و نوآور» و زنده نگه داشتن اش توسط خلایق صبور و مقاوم آن است.
حالا ما از زمستان روزگار، به نوروز و بهار نزدیک شده ایم. همه بذرهایی که در قلب هر ایرانی، با امید و ایمان کاشته شده بود، جوانه زده است. فرهنگ و هنر ایران اسلامی، جایش را در عرصه جدید بازیگران فناوری و نوآوری، پیدا کرده است. در دنیا فرهنگ و هنر، ثروت زاست. هزینه برایش، بهترین سرمایه گذاری است. بازار فرهنگ و هنر که بر مبنای خلاقیت اصیل و بومی استوار است، در کشورمان، دارد رونق میگیرد. جان میگیرد. به برنایی رسیده است. تمدن چندهزار ساله این مرز و بوم، داشتههای فرهنگی و معنوی اش، بزرگترین ضامن و پشتیبان جوانان خلاقش برای رسیدن به موفقیتهای چشمگیر خواهد بود.
اما حالا که زیست بوم نوآوری و فناوری، به بلوغ و شکوفایی اش نزدیک شده، یک رفتار مهم توسط بازیگران آن، ضروری است. ما باید از داشتههای فرهنگی مان، بهترین و بیشترین بهره را در کسب و کارها و اقتصاد دانش بنیان مان، داشته باشیم. بومی سازی فناوری و ایرانساخت، میباید که درون و بیرون داشته هایش را در نوردد و نمای ایرانی اش را به رخ بکشاند.
همه میدانند که رویه درست و جواب پس داده جوامع، این طور است که فرهنگ بر اقتصاد باید سوار باشد. آنها که اقتصاد را ارجح دانستند و فرهنگ را بزک و ظاهر، به قهقرا رفتند و حرف شان را اغلب، پس گرفتند و به مسیر درست برگشتند، البته با زیان و آسیب بسیار. ما که خزانه فرهنگی و هنری مان، درخشان و چشمگیر است، میتوانیم از پشتوانگی آن، آبادانیهای بسیاری را فراهم آوریم. این یک شعار نیست، یک راهبردی است که جواب اش را هم پس داده.
بد نیست به موضوع «اقتصاد خلاق» جدیتر و عمقیتر نگاه بیندازیم. تجربه کشورهای موفق در این زمینه، میتواند ما را از اختراع دوباره چرخ، برحذر دارد. به عنوان مثال، کشورهای اروپایی مانند استرالیا یا ژاپن و کره جنوبی، موضوع اقتصاد خلاق را دارند تبدیل به یک فرهنگ مدرسهای میکنند. کودکان از همان دوران رشدشان، دارند یاد میگیرند که خلاقیت و نوآوری شان داشته باشند و خلاقیت شان را به محصول نزدیک کنند. از همین رو، آماری که این کشورها از خروجی شیوه اقتصاد خلاق شان، داده اند، چشمگیر و ستودنی است.
۲۷۰۰ میلیارد دلار گردش مالی در دنیا برای صنایع خلاق ثبت شده است. رقم کمی نیست.
خیلی زیاد است و قابل تامل. سهم صنایع فرهنگی و خلاق کشور ما از این گردش مالی، حدود ۱۰۰ میلیون دلار در سال است. انصافا خیلی کم است. ما با این همه داشته و پشتوانه و پیشینه، نباید در این سطح باشیم. وقتی اقتصاد خلاق، علاوه بر حفظ میراث گرانبها و وحدت ملی، به اشتغالزایی و ثروت افزایی بی دردسر و کم زمان، منجر میشود، چرا نباید به آن بیشتر توجه کنیم؟ حالا بماند که موضوع صدور فرهنگ به واسطه محصولات عرصه اقتصاد خلاق هم جذابیت زیادی دارد که ما را برای کار بیشتر، میتواند باانگیزهتر بکند.
بر همین اساس، شکل گیری شتاب دهندههای تخصصی در حوزه اقتصاد خلاق و صنایع فرهنگی از واجبترینهای امروز ما است. این شتابدهنده ها، میتوانند استارتاپها و شرکتهای خلاق را دور هم جمع کنند و از گنجینه فرهنگی و هنری مان که تمام ناشدنی است، بهرههای فراوان ببرند و کشور را هم صاحب منافع پایدار کنند. شکل گیری خانههای خلاق در چند استان، در همین سالهای اخیر، آغاز شده است. حرکتی خوب و ارزشمند. اما با توجه به لازمه تکمیل شدن زیست بوم اقتصاد خلاق، میباید که هر استان صاحب این خانههای موثر و دوست داشتنی شود. سپس ضمن شکل گیری اکوسیستم صنایع خلاق این زنجیره تکمیل شود و آنگاه محصولات متنوع و معتنابهی را به جامعه عرضه و آنگاه راهش را به آن سوی مرزها باز کند.
همین اهمیت حیات برای خانههای خلاق نیز وجود دارد. خانههایی که ستونها و جای جای آن رنگ و بوی نوآوری را دارد. خانههایی برای جوانان این سرزمین که در آن ارزشهای اقتصادی و اجتماعی را میتوان مشاهده کرد. حمایت از کارآفرینان جوان و سرمایههای نوپا با ایجاد فضایی برای تبادل ایدهها کاری است که در این خانهها انجام میشود. با توسعه این خانهها در سراسر کشور برندسازی، بازاریابی، تبلیغات و گسترس محصولات خلاقها را شاهد میشویم.
اقتصاد مقاومتی و دانش بنیان، با بالهای اقتصاد خلاق و صنایع فرهنگی، و با ایمان به توانستن، راه اش را به آسمان و ثریا باز خواهد کرد. برق چشمان منتظر مردم شریف ایران، راه رسیدن شرکتهای خلاق و دانش بنیان را برای رسیدن به قلههای سربلندی، روشن کرده است. همیشه روشن باد.
پرویز کرمی؛ دبیر ستاد فرهنگسازی اقتصاد دانش بنیان و توسعه صنایع نرم و خلاق