تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۲
کد مطلب : ۴۲۹۵۳۰
گمانه زنیها برای انتخابات 1400 ادامه دارد؛
ائتلاف با ترکیب لاریجانی - ظریف؟
۰
کبنا ؛مدتی بود در میان گمانهزنیهای موجود درباره نامزدهای ۱۴۰۰، احتمال نامزدی لاریجانی و ظریف قوت گرفته بود. حتی گاهی از آنها به عنوان نامزد اصلاحطلبان و گاه نامزد حزبی کارگزاران سازندگی یاد شده است. هر چند اغلب اصلاحطلبان تاکنون بر این امر پافشاری کردند که در این دوره از نامزدی یک اصلاحطلب واقعی حمایت خواهند کرد. با این حال، در روزهای اخیر برخی نمایندگان ادوار و نمایندگان نزدیک به لاریجانی و حتی اصلاحطلب از احتمال نامزدی او و ترکیب طلایی لاریجانی-ظریف به عنوان ترکیب ائتلافی اصولگرایان میانه با اصلاحطلبان در ۱۴۰۰ نام بردند. در این ترکیب، لاریجانی به عنوان رئیسجمهور و ظریف وزیر امور خارجه دولت احتمالی، خواهد بود.
به گزارش کبنا، فرارو در این زمینه نوشت: پس از جلسات لاریجانی با جمعی از نمایندگان ادوار مجلس، حالا برخی نیروهای سیاسی نیز به عرصه آمده و از نامزدی لاریجانی حمایت میکنند. جلیل رحیمیجهانآبادی اصلاحطلب و نماینده مجلس، گفته اگر آقای لاریجانی مورد اجماع اصلاحطلبان و اصولگرایان میانهرو قرار گیرد و در انتخابات حضور پیدا کند و پیروز هم شود، ترکیب ریاستجمهوری آقای لاریجانی و وزارت امور خارجه آقای ظریف یک ترکیب طلایی خواهد بود؛ اما اینکه آیا همه این فرضیات محقق شود یا خیر، هنوز مشخص نیست.
از نظر او اصلاحطلبان نیم نگاهی به نامزدی ظریف دارند، هر چند ظریف خود گفته چنین تصمیم ندارد. غیر از او کمالالدین پیرموذن از دیگر نمایندگان ادوار و اصلاحطلب در واکنش به احتمال کاندیداتوری لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰ گفته است: اگر گروههای مرجع، بزرگان دین و ملت و دلسوزان نظام و کیان از ایشان برای حضور در انتخابات دعوت کنند خواهد آمد.
این اظهارات درحالی صورت میگیرد که از یک سو برخی معتقدند لاریجانی واقعا تصمیم جدی برای آمدن ندارد. چنانچه منصور حقیقتپور، از نیروهای نزدیک به لاریجانی بهتازگی گفته بود تا این لحظه همچنان باور دارد که علی لاریجانی تصمیمی برای شرکت در انتخابات ندارد.
از سوی دیگر هم ظریف هر چند به صراحت از عدم تمایل خود برای نامزدی در انتخابات ۱۴۰۰ سخن گفته، اما از پست وزیر امور خارجه در دولت بعدی استقبال کرده است که میتواند شاهدی بر تایید گمانه ترکیب طلایی این طیف سیاسی باشد.
علاوه بر اینها، در حالیکه در میان حامیان لاریجانی برخی چهرههای اصلاحطلب نیز حضور دارند، اما برخی از اصلاحطلبان معتقدند که این اصولگرایان میانه هستند که حامیان جدی نامزدی لاریجانی و ترکیب طلایی لاریجانی-ظریف هستند چرا که اصلاحطلبان عزمی بر معرفی نامزدی غیراصلاحطلب ندارند.
جلال جلالیزاده فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده سابق مجلس در این باره با تاکید بر سردی فضای انتخابات درباره ترکیب طلایی لاریجانی و ظریف گفت: ظاهراً حامیان آقای لاریجانی و ظریف مشغول فعالیت، تشکیل ستاد، جمعآوری و جذب نیرو هستند، اما در بین اصلاحطلبان هنوز به طور جدی شخص یا اشخاص خاصی خود را مطرح نکردند. تا زمانی هم که اصلاحطلبان نامزدهای خود را مطرح نکنند نمیشود اظهارنظر کرد. اما اگر قرار باشد آقای لاریجانی انتخاب اصلاحطلبان باشد یعنی دیگر جدال اصولگرا و اصلاحطلب تمام شده است و دیگر هیچ کدام هویت اصلی خود را در مطرح کردن مسائل سیاسی ندارند.
او همچنین افزود: نمایندگان ادوار که بیشتر اصولگرایان میانه هستند از حامیان آقای لاریجانی و در این راستا مشغول فعالیت هستند. آنها خیلی برای این موضوع تلاش میکنند. آقای لاریجانی هم به دلیل مشی معتدلش میتواند اقشار میانهرو را به سمت خود جذب کند، اما اینکه اصلاحطلبان بخواهند از او حمایت کنند بعید است. اصلاحطلبان هنوز به نتیجه نرسیدهاند که آیا واقعاً کاندیدایی از خود داشته باشند یا نه. قبلاً اظهاراتی درباره تمایل حزب کارگزاران سازندگی به نامزدی لاریجانی شنیده شده، اما هنوز به طور قطعی و علنی از آقای لاریجانی حمایت نکردند، اما در گزینههایشان هست. احزابی مثل حزب اتحاد ملی یا اعتماد هم اعلام کردند کاندیدای حزبی معرفی میکنیم، اما هنوز نامزدهای خود را علنی نکرده اند و باید منتظر بود. در کل، این اصولگرایان میانه هستند که قصد مطرح کردن آقای لاریجانی را دارند، اما اصلاحطلبان چنین عزمی را ندارند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب بیان کرد: اینکه اصلاحطلبان از آقای ظریف حمایت بکنند قطعی نیست. چون در جلساتی که برای تصمیمگیری تشکیل شده است این مسئله علنی و قطعی نشده است. اما آقای خرازی و آقای ظریف هم مشغول فعالیت هستند. شاید هرچه به انتخابات نزدیکتر شویم کاندیداهای دیگری هم اعلام حضور کنند. به نظر میرسد فضای سرد انتخابات موجب شده تا افراد خیلی تمایلات خود را درباره نامزدی در انتخابات ۱۴۰۰ بروز ندهند. شاید هر چه به انتخابات نزدیک شویم با گرمتر شدن فضای انتخاباتی اعلام حضور افراد صریحتر و بیشتر شود.
جلالیزاده اضافه کرد: در مجموع، احتمال حضور آقای لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰ با توجه به جلسات و فعالیتهایی که در استانها برقرار است، خیلی بالاست. بنابراین، من احتمال حضور ایشان را از آقای ظریف بیشتر میدانم.
منظور خمینی جوان چه کسی بود؟
آفتاب یزد همچنین نوشته است؛ مراسم چهارمین سالگرد درگذشت هاشمی رفسنجانی یک سخنران ویژه داشت؛ سیدحسن خمینی. نوه بنیانگذار انقلاب و یادگار حاج سید احمد خمینی در این مراسم دو جمله مهم و انتخاباتی ایراد میکند:
ـ از خدا عاجزانه بخواهید هیچ مسئولیتی به شما رخ ننماید؛ اگر گرفت، محکم بگیرید. اگر به هر علتی این جامعه به کسی نیاز پیدا کرد، نسبت به مسئولیت نباید شانه خالی کنیم.
ـ خدا دَوَران بین خدمت و خیانت را نیاورد؛ که اگر بروید خدمت میشود و بعضاً هم هزار مشکل پیش میآید. اما بر کنار رفتن بعضاً خیانت است.
از لحظه مخابرهی این خبر و این دو جملهی ظاهراً انتخاباتی، همهی فضای مجازی و غیر مجازی، سیاسی و غیر سیاسی کشور پر شده از تحلیل و تفسیر و خبر و یک پرسش؛ روی سخن سیدحسن خمینی با که بود: «حسن خمینی» یا «محمدجواد ظریف»؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش به گذشتهای نه چندان دور باز میگردیم به خرداد 99 که «انتخاب دشوار اصلاحطلبان» نقل محافل بود و همه جا ـ از مراتب بالای اصلاحطلبی تا محافل خصوصی اصولگرایی ـ این سخن دست به دست میشد که: «اصلاحطلبان کدام گزینه را برای «ریاست جمهوری 1400» معرفی خواهند کرد؟
همان روزها نوشته بودند: «فارغ از اینکه تصمیم نهایی آنها برای کیفیت حضور در انتخابات به چه ختم میشود، گزینههای بالقوهای وجود دارند که میتوان از آنها به عنوان گزینه ریاستجمهوری یا مدعیان کرسی ریاست بر قوه مجریه نام برد. اما این روزها ـ یعنی آن روزها خرداد 99 ـ از کسی به عنوان گزینه اصلاحطلبان نام برده شد که تاکنون نامش میان گزینههای بالقوه دیده نمیشد. سیدحسن خمینی، نوه بنیانگذار انقلاب گزینهای است که حسین کنعانیمقدم، دبیرکل حزب اصولگرای سبز از آن به عنوان گزینهای مطلوب برای اصلاحطلبان یاد میکند. برخی دیگر اما در تکمیل تحلیل فوق یادآور میشوند: «اگرچه نام محمدجواد ظریف، وزیرامورخارجه تاکنون بارها در فهرست احتمالی اصلاحطلبان برای ریاستجمهوری دیده شده و بسیار بعید است مرد نخست دیپلماسی این سالهای اخیر چنانکه به دفعات گفته وارد انتخابات شود اما نام بردن از سیدحسن خمینی حتی میان این دست گمانهزنیهای رسانهای و گزینههای احتمالی برای «پاستور ۱۴۰۰» چندان مرسوم نبوده؛ چراکه او به نوعی نماد خانواده خمینی و در رأس آنها شخص بنیانگذار انقلاب است و بهطور معمول کنشگریهایش نیز به پای نام خانوادگیاش گذاشته میشود. در نتیجه حضورش در عرصه سیاسی باید دست به عصا بوده و اندکی هم بعید به نظر میرسد. با این حال میتواند ازجمله گزینههایی باشد که اجماعی قابلتوجه را بهدنبال دارد.» همان روزها چهرههایی چون «غلامعلی رجایی» مشاور مرحوم هاشمی رفسنجانی «هشدار» داده بود که نام بردن از سیدحسن خمینی دامی است که نتیجه و انتهای آن «تخریب» نوه بنیانگذار انقلاب خواهد بود اما از آن روزها 7 ماه گذشته و اینک خودِ سید حسن خمینی از «خدمت» و «خیانت» و «شانه خالی نکردن» میگوید! به موازات همین مباحث و با مراجعه به آرشیو 9 ماههی اخیر به یک چهرهی شاخص باز میکردیم به محمدجواد ظریف که هر جا ـ حتی در گفت و شنود جنجالی شده با شبکه طلوع افغانستان ـ از او پرسیدهاند برای ریاست جمهوری میآیید یا نه گفته است نه! و شاید بخشهایی از اصلاحطلبان ـ فرض کنید کارگزارانی ها! ـ برای این که دست خالی در انتخابات وارد نشوند هرچند نیم نگاهی جدی به علی لاریجانی دارند! بدشان نیاید روی گزینههایی اسم و رسم دارتر دست بگذارند و با خیالی آسودهتر گام بردارند!
ظریف گزینه محتملتری است!
اگرچه حسن خمینی به صورت کلی مباحثی را مطرح کرده است و هرچند برخی علی السویه خودِ وی و ظریف را منظور این سخنان دانستهاند اما با تکیه بر فشارهایی که روی ظریف از جانب اصلاحطلبان و خاصه، کارگزارانیها وجود دارد چندان بعید نیست سیدحسن خمینی مشخصاً وزیر امورخارجه را خطاب قرار داده و تاکید کرده باشد: «اگر جامعه خواهان حضور وی است نباید امتناع ورزد.»
فعلاً روی کاغذ گزینههای بسیاری مطرح هستند از قالیباف که اطرافیان وی در رد و تأیید آمدنش دچار سرگیجه شدهاند تا گزینههایی که سبقهی نظامی گری دارند و کسانی که همواره بودهاند. باید منتظر ماند.
اصلاحطلبان با دست پر میآيند
آرمان ملی در این زمینه با محمود صادقی نماینده مجلس دهم گفتوگو انجام داده و نوشت:
رفتارهاي اخير نمايندگان مجلس يازدهم بهصورتي بوده که به نظر ميآيد بيشتر سياسي تصميمگيري کرده است. به نظر شما چرا هنوز اقدام اساسي ملموس براي حل مشکلات مردم تدوين نشده است؟
در تاييد صحبت شما تاکيد ميکنم که اين مجلس گاها سياسي عمل کرده و به شعارهاي خود قبل از انتخابات اسفند 98 پايبندي کاملي نداشته است، موضوع جالب اين است که حتي آنقدر آش شور شده که صداي آشپز هم درآمده و خبرگزاري دانشجو که يکي از حاميان نمايندگان مجلس يازدهم بود و تبليغات زيادي هم براي نمايندگان تندرو مجلس انجام ميداد، تيتري را منتشر کرد و به عنوان صفر تا صد طرح نابودي اسرائيل در مجلس، با بيتجربگي بهانه دست مخالفان ميدهند. اعتقاد دارم که قطعا طرحي که مجلس براي نابودي اسرائيل مصوب کرده بيشک بهانه دست ديگران ميدهد. رويکرد مجلس يازدهم در پارهاي موارد باعث شده که حتي نيروهاي باسابقه اصولگرا هم به حاشيه بروند و کار کشور در دست يک عده کمتجربه بيفتد و بعضا طرحهايي از سمت برخي نمايندگان مجلس يازدهم ارائه ميشود که به صلاح همگان در اين شرايط نيست. در طرح اصلاح قانون انتخابات رياستجمهوري ما شاهد هستيم که برخي نمايندگان مجلس يازدهم نيت و هدفهايي را که براي انتخابات 1400 دارند در قالب اين طرح ارائه دادهاند و برخي نمايندگان قصد دارند که انتخابات رياستجمهوري و شوراها را يکدست کنند و قدرت در همه قواي کشور به صورت يکپارچه در دست نيروهاي طرفدار خود باشند و هيچ ترسي هم از اينکه اعلام کنند، ندارند. در اسفند 98 اين اصولگرايان بودند که با نااميدسازي در کشور باعث کاهش مشارکت مردم در انتخابات شدند و اصلا نگران اين موضوع که مردم حضور اندکي در انتخابات داشته باشند نيستند و اصلا بهدنبال اين موضوع هم هستند. طراحان ميدانند که اگر مشارکت مردم در انتخابات افزايش پيدا کند، رقيب يعني اصلاحطلبان پيروز ميشوند. از چند سال قبل هشدار دادم که برخي اصولگرايان به دنبال نااميدسازي هستند و در قواي مختلف کشور به دنبال آن بودند که مردم را از کشور نااميد کنند و با همين شيوه توانستند در انتخابات اسفند 98 با راي حداقلي در انتخابات پيروز شوند. آنها در راستاي هدفهاي خود به دنبال اين هستند که قوا را يکپارچه کنند.
بعضي معتقد هستند که اصلاحطلبان شانسي براي پيروزي در انتخابات ندارند. بايد براي چند سالي از فضاي سياسي کشور خداحافظي کنند. به نظر شما اصلاحطلبان بايد چه رويکردي را براي انتخابات داشته باشند؟
بعضي معتقدند اصلاحطلبان بايد رويکرد جامعهمحوري را براي خود قرار بدهند و يک رويکرد ديگري هم وجود دارد که آنها بايد تن به همه مسائل بدهند و با حاکميت هماهنگتر عمل کنند؛ اما يک رويکردي هم وجود دارد که بايد اصلاحطلبان هم جامعهمحور باشند و در عين حال از فرصتهاي حداقلي حضور موثر در حاکميت هم استفاده کنند. اين رويکرد ميانهرويي براي اصلاحطلبان خردمندانهتر است. به نظر ميرسد رويکرد شوراي هماهنگي اصلاحطلبان هم همين موضوع است. اصلاحطلبان اعتقاد دارند که در انتخابات 1400 بايد مشارکت فعال داشته باشند و قطعا به صورت برنامهمحور حرکت کنند. اصلاحطلبان براي انتخابات بايد مطالبات جامعه را بشناسند و آنها را حتما مطرح کنند و حضور جدي داشته باشند و سازمان خود را تقويت کنند. شما نگاه کنيد وقتي که يک حزب يا تشکيلاتي در انتخابات شرکت نميکند، سازمان راي آنها بههم ميريزد. آنها بايد سازمان خود را سامان دهند و انسجام دروني خود را تقويت کنند و در انتخابات حضور پيدا کنند. البته آنها نبايد با حضور در انتخابات از حداقلهاي خود کوتاه بيايند و بايد براي انتخابات کانديداهايي را مدنظر داشته باشند که توان حل مشکلات مردم را داشته باشد. بنابراين فکر ميکنم کساني که مطرح ميکنند اصلاحطلبان بايد براي سالها با انتخابات خداحافظي کنند، در واقع خواسته تماميتخواهان را مطرح ميکنند و قطعا کساني که حذف اصلاحطلبان از عرصه سياست را مطرح ميکنند، تماميتخواهاني هستند که به دنبال قدرت هستند. تنها راه اصلاحطلبان براي خدمت به مردم از صندوقهاي راي ميگذرد و بايد در انتخابات مشارکت فعال داشته باشند و نکته مهم اين مساله اين است که اصلاحطلبان بايد با به صحنه آمدن در انتخابات و اميدوار کردن مردم براي مشارکت در انتخابات و ايجاد رغبت بين جامعه ايران و با ارائه چهرهاي که بتواند براي جامعه اميدآفرين باشد، مردم را به صحنه انتخابات بياورند. اصلاحطلبان بايد خواستههاي خود را در چارچوب قوانين روي نهادهاي مختلف به آنها تحميل کنند و بايد آنقدر مقتدرانه عمل کنند، تا نهادهاي ذيربط مجبور به عقبنشيني شوند و از حداقلهاي خود کوتاه نيايند. آنها بايد با اقتدار وارد صحنه سياست شوند تا بتوانند دست برتر را در کشور بهدست بياورند و به شيوهاي مراجعي که از حضور اصلاحطلبان در انتخابات ممانعت ميکنند، وادار به عقبنشيني شوند.
برخي خبرها حکايت از آن دارد که اصولگرايان بهصورت يکپارچه از کانديداهاي نظامي حمايت ميکنند، اصولگرايان با تعدد نيروها، چرا ميخواهند در انتخابات 1400 روي يک کانديداي نظامي اجماع کنند؟
من فکر نميکنم که کانديداي نهايي اصولگرايان نظامي باشد و به نظر ميآيد آنها بيشتر به دنبال يک دوقطبيسازي اصولگرايي براي انتخابات 1400 هستند و در حال راهاندازي اين سناريو هستند. بعضيها تحليل ميکنند که اصولگرايان با تبليغ کانديداي نظامي به دنبال گمراه کردن افکار عمومي هستند و ميخواهند که کانديداي نهايي خود را بعدا معرفي کنند و شايد اين تلاشهاي اصولگرايان براي انتخابات يک عمليات جنگ رواني باشد و اين احتمال به نظر بنده وجود دارد. ما نميتوانيم به قاطعيت اعلام کنيم که اصولگرايان به دنبال کانديداي نظامي هستند و شايد هم قصد دارند که در جامعه يک دوگانهسازي راه بيندازند و با معرفي يک کانديداي نظامي و غيرنظامي فضا را به صورتي طراحي کنند که مردم مجبور شوند به يک کانديداي غيرنظامي پناه بياورند. اين مسائل يکسري از شگردهاي سياسي است که اصلاحطلبان نبايد از اين موضوع غافل شوند. آنها ميخواهند با يک دوگانهسازي در کشور مردم را از سمت يک کانديداي نظامي به سوي يک کانديداي غيرنظامي سوق دهند و البته اين مسائلي که بيان کردم اطلاعات نيست بلکه احتمالاتي است که وجود دارد و به نظر ميآيد که فعالان سياسي هم اين تحليل را بيان کردهاند.
اصلاحطـــلبان براي انتخابات 1400 بايد چه کانديداهايي را معرفي کنند تا باعث بالا رفتن شانس پيروزي آنها شود؟
دست اصلاحطلبان از نيروهاي کارآمد براي انتخابات سال آينده پر است و قطعا آنها نيروهايي دارند که بتوانند باعث به وجود آمدن اميد و رغبت در جامعه شوند و مردم را براي حضور در انتخابات تشويق کنند. اما مساله اصلي اصلاحطلبان بررسي صلاحيتهاست که شرايط را براي حضور کانديداهاي اصلاحطلبان در انتخابات سخت کرده است و امکان حضور آنها در انتخابات را با مشکل مواجه ميکند. اما با اين مسائل فکر ميکنم که اصلاحطلبان با وجود موانع دنبال ايجاد اميد در جامعه هستند. يکي از راههايي که اصلاحطلبان ميتوانند در انتخابات 1400 اميد را تقويت کنند اين است که به صورت گروهي وارد شوند. اين موضوع در کشورهاي ديگر هم مرسوم است و بسيار استفاده ميشود. اگر اصلاحطلبان به صورت فعال در انتخابات شرکت کنند، قطعا ميتوانند نظام را براي پذيرش کانديداهاي شاخص خود هم تا حدودي متقاعد کنند و فکر ميکنم با وجود اينکه تندروها بيشتر دوست دارند تا انتخابات با حضور اندک مردم برگزار شود اما آنها پيروز انتخابات شوند، درحاليکه رويکرد مقام معظم رهبري قطعا به اين صورت نيست و ايشان علاقهمند هستند که انتخابات با حضور پرشور و حداکثري مردم برگزار شود. اصولگرايان ميدانند که بدون حضور کانديداي شاخص اصلاحطلبان در انتخابات در واقع حضور مردم از اسفند 98 هم پايينتر خواهد آمد. انتخابات 98 با وجود اينکه جنبه محلي زياد داشت مشارکت مردم در انتخابات پايين بود، حالا شما اگر انتخابات رياستجمهوري که بيشتر سياسي است مدنظر بگيريد، متوجه خواهيد شد که حضور مردم در انتخابات از 98 هم کمتر خواهد شد. ما بايد به دنبال آن باشيم که يک دولت توانمند و توانا تشکيل شود که بتواند مشکلات مردم را سريعتر مديريت و حل کند. اين دولت بايد متکي به آراي گسترده مردم باشد و با مشروعيت مردمي بر سرکار بياد. چنين دولتي ميتواند در عرصه بينالمللي قدرت چانهزني و گفتوگوي بالايي داشته باشد. در کشور ما رئيسجمهور است که سياست خارجي را جلو ميبرد و ميتواند قدرت تعامل را در منطقه و عرصه بينالمللي داشته باشد.
از ديدگاه شما مسئولان در رابطه با سقوط هواپيماي اوکرايني چگونه عمل کردند؟
مسئولان در مديريت اين حادثه دلخراش خوب عمل نکردند و اين خوب عمل نکردن آنها باعث شده تا دولتهايي مانند کانادا از اين موضوع سوءاستفاده کنند و در سالگرد سقوط هواپيما تجمعي را در کانادا برگزار کردند و حتي بهصورت آنلاين با خانوادههاي کشتهشدگان اعلام همدردي کردند. بعضي از مقامات در کنار خانوادههاي اين عزيزان حاضر شدند، البته آنها هم به صورت دقيق و در حد مطلوب درباره اين موضوع عمل نکردند. خوب بود رئيسجمهور شخصا خودشان براي دلجويي از بازماندگان اقداماتي را انجام ميدادند. دولت پرداخت غرامت به خانوادههاي جانباختگان هواپيما را مصوب کرده است اما قطعا احساسات خانوادههاي هواپيماي اوکرايني را که جريحهدار شده است نميشود با پول جبران کرد. حتي بعضي از خانوادههاي هواپيماي اوکرايني اعلام کردند که شهيد خواندن عزيزانشان آنها را چندان آرام نکرده است. به سقوط هواپيماي اوکرايني بيشتر نگاه امنيتي شده تا يک نگاهي که اخلاقي، فرهنگي و حقوقي باشد و اين موضوع جاي تامل دارد. البته سردار حاجيزاده سخنگوي سازمان هوافضاي سپاه بعد از چند روز مسئوليت اين اتفاق را پذيرفتند.
به گزارش کبنا، فرارو در این زمینه نوشت: پس از جلسات لاریجانی با جمعی از نمایندگان ادوار مجلس، حالا برخی نیروهای سیاسی نیز به عرصه آمده و از نامزدی لاریجانی حمایت میکنند. جلیل رحیمیجهانآبادی اصلاحطلب و نماینده مجلس، گفته اگر آقای لاریجانی مورد اجماع اصلاحطلبان و اصولگرایان میانهرو قرار گیرد و در انتخابات حضور پیدا کند و پیروز هم شود، ترکیب ریاستجمهوری آقای لاریجانی و وزارت امور خارجه آقای ظریف یک ترکیب طلایی خواهد بود؛ اما اینکه آیا همه این فرضیات محقق شود یا خیر، هنوز مشخص نیست.
از نظر او اصلاحطلبان نیم نگاهی به نامزدی ظریف دارند، هر چند ظریف خود گفته چنین تصمیم ندارد. غیر از او کمالالدین پیرموذن از دیگر نمایندگان ادوار و اصلاحطلب در واکنش به احتمال کاندیداتوری لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰ گفته است: اگر گروههای مرجع، بزرگان دین و ملت و دلسوزان نظام و کیان از ایشان برای حضور در انتخابات دعوت کنند خواهد آمد.
این اظهارات درحالی صورت میگیرد که از یک سو برخی معتقدند لاریجانی واقعا تصمیم جدی برای آمدن ندارد. چنانچه منصور حقیقتپور، از نیروهای نزدیک به لاریجانی بهتازگی گفته بود تا این لحظه همچنان باور دارد که علی لاریجانی تصمیمی برای شرکت در انتخابات ندارد.
از سوی دیگر هم ظریف هر چند به صراحت از عدم تمایل خود برای نامزدی در انتخابات ۱۴۰۰ سخن گفته، اما از پست وزیر امور خارجه در دولت بعدی استقبال کرده است که میتواند شاهدی بر تایید گمانه ترکیب طلایی این طیف سیاسی باشد.
علاوه بر اینها، در حالیکه در میان حامیان لاریجانی برخی چهرههای اصلاحطلب نیز حضور دارند، اما برخی از اصلاحطلبان معتقدند که این اصولگرایان میانه هستند که حامیان جدی نامزدی لاریجانی و ترکیب طلایی لاریجانی-ظریف هستند چرا که اصلاحطلبان عزمی بر معرفی نامزدی غیراصلاحطلب ندارند.
جلال جلالیزاده فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده سابق مجلس در این باره با تاکید بر سردی فضای انتخابات درباره ترکیب طلایی لاریجانی و ظریف گفت: ظاهراً حامیان آقای لاریجانی و ظریف مشغول فعالیت، تشکیل ستاد، جمعآوری و جذب نیرو هستند، اما در بین اصلاحطلبان هنوز به طور جدی شخص یا اشخاص خاصی خود را مطرح نکردند. تا زمانی هم که اصلاحطلبان نامزدهای خود را مطرح نکنند نمیشود اظهارنظر کرد. اما اگر قرار باشد آقای لاریجانی انتخاب اصلاحطلبان باشد یعنی دیگر جدال اصولگرا و اصلاحطلب تمام شده است و دیگر هیچ کدام هویت اصلی خود را در مطرح کردن مسائل سیاسی ندارند.
او همچنین افزود: نمایندگان ادوار که بیشتر اصولگرایان میانه هستند از حامیان آقای لاریجانی و در این راستا مشغول فعالیت هستند. آنها خیلی برای این موضوع تلاش میکنند. آقای لاریجانی هم به دلیل مشی معتدلش میتواند اقشار میانهرو را به سمت خود جذب کند، اما اینکه اصلاحطلبان بخواهند از او حمایت کنند بعید است. اصلاحطلبان هنوز به نتیجه نرسیدهاند که آیا واقعاً کاندیدایی از خود داشته باشند یا نه. قبلاً اظهاراتی درباره تمایل حزب کارگزاران سازندگی به نامزدی لاریجانی شنیده شده، اما هنوز به طور قطعی و علنی از آقای لاریجانی حمایت نکردند، اما در گزینههایشان هست. احزابی مثل حزب اتحاد ملی یا اعتماد هم اعلام کردند کاندیدای حزبی معرفی میکنیم، اما هنوز نامزدهای خود را علنی نکرده اند و باید منتظر بود. در کل، این اصولگرایان میانه هستند که قصد مطرح کردن آقای لاریجانی را دارند، اما اصلاحطلبان چنین عزمی را ندارند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب بیان کرد: اینکه اصلاحطلبان از آقای ظریف حمایت بکنند قطعی نیست. چون در جلساتی که برای تصمیمگیری تشکیل شده است این مسئله علنی و قطعی نشده است. اما آقای خرازی و آقای ظریف هم مشغول فعالیت هستند. شاید هرچه به انتخابات نزدیکتر شویم کاندیداهای دیگری هم اعلام حضور کنند. به نظر میرسد فضای سرد انتخابات موجب شده تا افراد خیلی تمایلات خود را درباره نامزدی در انتخابات ۱۴۰۰ بروز ندهند. شاید هر چه به انتخابات نزدیک شویم با گرمتر شدن فضای انتخاباتی اعلام حضور افراد صریحتر و بیشتر شود.
جلالیزاده اضافه کرد: در مجموع، احتمال حضور آقای لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰ با توجه به جلسات و فعالیتهایی که در استانها برقرار است، خیلی بالاست. بنابراین، من احتمال حضور ایشان را از آقای ظریف بیشتر میدانم.
منظور خمینی جوان چه کسی بود؟
آفتاب یزد همچنین نوشته است؛ مراسم چهارمین سالگرد درگذشت هاشمی رفسنجانی یک سخنران ویژه داشت؛ سیدحسن خمینی. نوه بنیانگذار انقلاب و یادگار حاج سید احمد خمینی در این مراسم دو جمله مهم و انتخاباتی ایراد میکند:
ـ از خدا عاجزانه بخواهید هیچ مسئولیتی به شما رخ ننماید؛ اگر گرفت، محکم بگیرید. اگر به هر علتی این جامعه به کسی نیاز پیدا کرد، نسبت به مسئولیت نباید شانه خالی کنیم.
ـ خدا دَوَران بین خدمت و خیانت را نیاورد؛ که اگر بروید خدمت میشود و بعضاً هم هزار مشکل پیش میآید. اما بر کنار رفتن بعضاً خیانت است.
از لحظه مخابرهی این خبر و این دو جملهی ظاهراً انتخاباتی، همهی فضای مجازی و غیر مجازی، سیاسی و غیر سیاسی کشور پر شده از تحلیل و تفسیر و خبر و یک پرسش؛ روی سخن سیدحسن خمینی با که بود: «حسن خمینی» یا «محمدجواد ظریف»؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش به گذشتهای نه چندان دور باز میگردیم به خرداد 99 که «انتخاب دشوار اصلاحطلبان» نقل محافل بود و همه جا ـ از مراتب بالای اصلاحطلبی تا محافل خصوصی اصولگرایی ـ این سخن دست به دست میشد که: «اصلاحطلبان کدام گزینه را برای «ریاست جمهوری 1400» معرفی خواهند کرد؟
همان روزها نوشته بودند: «فارغ از اینکه تصمیم نهایی آنها برای کیفیت حضور در انتخابات به چه ختم میشود، گزینههای بالقوهای وجود دارند که میتوان از آنها به عنوان گزینه ریاستجمهوری یا مدعیان کرسی ریاست بر قوه مجریه نام برد. اما این روزها ـ یعنی آن روزها خرداد 99 ـ از کسی به عنوان گزینه اصلاحطلبان نام برده شد که تاکنون نامش میان گزینههای بالقوه دیده نمیشد. سیدحسن خمینی، نوه بنیانگذار انقلاب گزینهای است که حسین کنعانیمقدم، دبیرکل حزب اصولگرای سبز از آن به عنوان گزینهای مطلوب برای اصلاحطلبان یاد میکند. برخی دیگر اما در تکمیل تحلیل فوق یادآور میشوند: «اگرچه نام محمدجواد ظریف، وزیرامورخارجه تاکنون بارها در فهرست احتمالی اصلاحطلبان برای ریاستجمهوری دیده شده و بسیار بعید است مرد نخست دیپلماسی این سالهای اخیر چنانکه به دفعات گفته وارد انتخابات شود اما نام بردن از سیدحسن خمینی حتی میان این دست گمانهزنیهای رسانهای و گزینههای احتمالی برای «پاستور ۱۴۰۰» چندان مرسوم نبوده؛ چراکه او به نوعی نماد خانواده خمینی و در رأس آنها شخص بنیانگذار انقلاب است و بهطور معمول کنشگریهایش نیز به پای نام خانوادگیاش گذاشته میشود. در نتیجه حضورش در عرصه سیاسی باید دست به عصا بوده و اندکی هم بعید به نظر میرسد. با این حال میتواند ازجمله گزینههایی باشد که اجماعی قابلتوجه را بهدنبال دارد.» همان روزها چهرههایی چون «غلامعلی رجایی» مشاور مرحوم هاشمی رفسنجانی «هشدار» داده بود که نام بردن از سیدحسن خمینی دامی است که نتیجه و انتهای آن «تخریب» نوه بنیانگذار انقلاب خواهد بود اما از آن روزها 7 ماه گذشته و اینک خودِ سید حسن خمینی از «خدمت» و «خیانت» و «شانه خالی نکردن» میگوید! به موازات همین مباحث و با مراجعه به آرشیو 9 ماههی اخیر به یک چهرهی شاخص باز میکردیم به محمدجواد ظریف که هر جا ـ حتی در گفت و شنود جنجالی شده با شبکه طلوع افغانستان ـ از او پرسیدهاند برای ریاست جمهوری میآیید یا نه گفته است نه! و شاید بخشهایی از اصلاحطلبان ـ فرض کنید کارگزارانی ها! ـ برای این که دست خالی در انتخابات وارد نشوند هرچند نیم نگاهی جدی به علی لاریجانی دارند! بدشان نیاید روی گزینههایی اسم و رسم دارتر دست بگذارند و با خیالی آسودهتر گام بردارند!
ظریف گزینه محتملتری است!
اگرچه حسن خمینی به صورت کلی مباحثی را مطرح کرده است و هرچند برخی علی السویه خودِ وی و ظریف را منظور این سخنان دانستهاند اما با تکیه بر فشارهایی که روی ظریف از جانب اصلاحطلبان و خاصه، کارگزارانیها وجود دارد چندان بعید نیست سیدحسن خمینی مشخصاً وزیر امورخارجه را خطاب قرار داده و تاکید کرده باشد: «اگر جامعه خواهان حضور وی است نباید امتناع ورزد.»
فعلاً روی کاغذ گزینههای بسیاری مطرح هستند از قالیباف که اطرافیان وی در رد و تأیید آمدنش دچار سرگیجه شدهاند تا گزینههایی که سبقهی نظامی گری دارند و کسانی که همواره بودهاند. باید منتظر ماند.
اصلاحطلبان با دست پر میآيند
آرمان ملی در این زمینه با محمود صادقی نماینده مجلس دهم گفتوگو انجام داده و نوشت:
رفتارهاي اخير نمايندگان مجلس يازدهم بهصورتي بوده که به نظر ميآيد بيشتر سياسي تصميمگيري کرده است. به نظر شما چرا هنوز اقدام اساسي ملموس براي حل مشکلات مردم تدوين نشده است؟
در تاييد صحبت شما تاکيد ميکنم که اين مجلس گاها سياسي عمل کرده و به شعارهاي خود قبل از انتخابات اسفند 98 پايبندي کاملي نداشته است، موضوع جالب اين است که حتي آنقدر آش شور شده که صداي آشپز هم درآمده و خبرگزاري دانشجو که يکي از حاميان نمايندگان مجلس يازدهم بود و تبليغات زيادي هم براي نمايندگان تندرو مجلس انجام ميداد، تيتري را منتشر کرد و به عنوان صفر تا صد طرح نابودي اسرائيل در مجلس، با بيتجربگي بهانه دست مخالفان ميدهند. اعتقاد دارم که قطعا طرحي که مجلس براي نابودي اسرائيل مصوب کرده بيشک بهانه دست ديگران ميدهد. رويکرد مجلس يازدهم در پارهاي موارد باعث شده که حتي نيروهاي باسابقه اصولگرا هم به حاشيه بروند و کار کشور در دست يک عده کمتجربه بيفتد و بعضا طرحهايي از سمت برخي نمايندگان مجلس يازدهم ارائه ميشود که به صلاح همگان در اين شرايط نيست. در طرح اصلاح قانون انتخابات رياستجمهوري ما شاهد هستيم که برخي نمايندگان مجلس يازدهم نيت و هدفهايي را که براي انتخابات 1400 دارند در قالب اين طرح ارائه دادهاند و برخي نمايندگان قصد دارند که انتخابات رياستجمهوري و شوراها را يکدست کنند و قدرت در همه قواي کشور به صورت يکپارچه در دست نيروهاي طرفدار خود باشند و هيچ ترسي هم از اينکه اعلام کنند، ندارند. در اسفند 98 اين اصولگرايان بودند که با نااميدسازي در کشور باعث کاهش مشارکت مردم در انتخابات شدند و اصلا نگران اين موضوع که مردم حضور اندکي در انتخابات داشته باشند نيستند و اصلا بهدنبال اين موضوع هم هستند. طراحان ميدانند که اگر مشارکت مردم در انتخابات افزايش پيدا کند، رقيب يعني اصلاحطلبان پيروز ميشوند. از چند سال قبل هشدار دادم که برخي اصولگرايان به دنبال نااميدسازي هستند و در قواي مختلف کشور به دنبال آن بودند که مردم را از کشور نااميد کنند و با همين شيوه توانستند در انتخابات اسفند 98 با راي حداقلي در انتخابات پيروز شوند. آنها در راستاي هدفهاي خود به دنبال اين هستند که قوا را يکپارچه کنند.
بعضي معتقد هستند که اصلاحطلبان شانسي براي پيروزي در انتخابات ندارند. بايد براي چند سالي از فضاي سياسي کشور خداحافظي کنند. به نظر شما اصلاحطلبان بايد چه رويکردي را براي انتخابات داشته باشند؟
بعضي معتقدند اصلاحطلبان بايد رويکرد جامعهمحوري را براي خود قرار بدهند و يک رويکرد ديگري هم وجود دارد که آنها بايد تن به همه مسائل بدهند و با حاکميت هماهنگتر عمل کنند؛ اما يک رويکردي هم وجود دارد که بايد اصلاحطلبان هم جامعهمحور باشند و در عين حال از فرصتهاي حداقلي حضور موثر در حاکميت هم استفاده کنند. اين رويکرد ميانهرويي براي اصلاحطلبان خردمندانهتر است. به نظر ميرسد رويکرد شوراي هماهنگي اصلاحطلبان هم همين موضوع است. اصلاحطلبان اعتقاد دارند که در انتخابات 1400 بايد مشارکت فعال داشته باشند و قطعا به صورت برنامهمحور حرکت کنند. اصلاحطلبان براي انتخابات بايد مطالبات جامعه را بشناسند و آنها را حتما مطرح کنند و حضور جدي داشته باشند و سازمان خود را تقويت کنند. شما نگاه کنيد وقتي که يک حزب يا تشکيلاتي در انتخابات شرکت نميکند، سازمان راي آنها بههم ميريزد. آنها بايد سازمان خود را سامان دهند و انسجام دروني خود را تقويت کنند و در انتخابات حضور پيدا کنند. البته آنها نبايد با حضور در انتخابات از حداقلهاي خود کوتاه بيايند و بايد براي انتخابات کانديداهايي را مدنظر داشته باشند که توان حل مشکلات مردم را داشته باشد. بنابراين فکر ميکنم کساني که مطرح ميکنند اصلاحطلبان بايد براي سالها با انتخابات خداحافظي کنند، در واقع خواسته تماميتخواهان را مطرح ميکنند و قطعا کساني که حذف اصلاحطلبان از عرصه سياست را مطرح ميکنند، تماميتخواهاني هستند که به دنبال قدرت هستند. تنها راه اصلاحطلبان براي خدمت به مردم از صندوقهاي راي ميگذرد و بايد در انتخابات مشارکت فعال داشته باشند و نکته مهم اين مساله اين است که اصلاحطلبان بايد با به صحنه آمدن در انتخابات و اميدوار کردن مردم براي مشارکت در انتخابات و ايجاد رغبت بين جامعه ايران و با ارائه چهرهاي که بتواند براي جامعه اميدآفرين باشد، مردم را به صحنه انتخابات بياورند. اصلاحطلبان بايد خواستههاي خود را در چارچوب قوانين روي نهادهاي مختلف به آنها تحميل کنند و بايد آنقدر مقتدرانه عمل کنند، تا نهادهاي ذيربط مجبور به عقبنشيني شوند و از حداقلهاي خود کوتاه نيايند. آنها بايد با اقتدار وارد صحنه سياست شوند تا بتوانند دست برتر را در کشور بهدست بياورند و به شيوهاي مراجعي که از حضور اصلاحطلبان در انتخابات ممانعت ميکنند، وادار به عقبنشيني شوند.
برخي خبرها حکايت از آن دارد که اصولگرايان بهصورت يکپارچه از کانديداهاي نظامي حمايت ميکنند، اصولگرايان با تعدد نيروها، چرا ميخواهند در انتخابات 1400 روي يک کانديداي نظامي اجماع کنند؟
من فکر نميکنم که کانديداي نهايي اصولگرايان نظامي باشد و به نظر ميآيد آنها بيشتر به دنبال يک دوقطبيسازي اصولگرايي براي انتخابات 1400 هستند و در حال راهاندازي اين سناريو هستند. بعضيها تحليل ميکنند که اصولگرايان با تبليغ کانديداي نظامي به دنبال گمراه کردن افکار عمومي هستند و ميخواهند که کانديداي نهايي خود را بعدا معرفي کنند و شايد اين تلاشهاي اصولگرايان براي انتخابات يک عمليات جنگ رواني باشد و اين احتمال به نظر بنده وجود دارد. ما نميتوانيم به قاطعيت اعلام کنيم که اصولگرايان به دنبال کانديداي نظامي هستند و شايد هم قصد دارند که در جامعه يک دوگانهسازي راه بيندازند و با معرفي يک کانديداي نظامي و غيرنظامي فضا را به صورتي طراحي کنند که مردم مجبور شوند به يک کانديداي غيرنظامي پناه بياورند. اين مسائل يکسري از شگردهاي سياسي است که اصلاحطلبان نبايد از اين موضوع غافل شوند. آنها ميخواهند با يک دوگانهسازي در کشور مردم را از سمت يک کانديداي نظامي به سوي يک کانديداي غيرنظامي سوق دهند و البته اين مسائلي که بيان کردم اطلاعات نيست بلکه احتمالاتي است که وجود دارد و به نظر ميآيد که فعالان سياسي هم اين تحليل را بيان کردهاند.
اصلاحطـــلبان براي انتخابات 1400 بايد چه کانديداهايي را معرفي کنند تا باعث بالا رفتن شانس پيروزي آنها شود؟
دست اصلاحطلبان از نيروهاي کارآمد براي انتخابات سال آينده پر است و قطعا آنها نيروهايي دارند که بتوانند باعث به وجود آمدن اميد و رغبت در جامعه شوند و مردم را براي حضور در انتخابات تشويق کنند. اما مساله اصلي اصلاحطلبان بررسي صلاحيتهاست که شرايط را براي حضور کانديداهاي اصلاحطلبان در انتخابات سخت کرده است و امکان حضور آنها در انتخابات را با مشکل مواجه ميکند. اما با اين مسائل فکر ميکنم که اصلاحطلبان با وجود موانع دنبال ايجاد اميد در جامعه هستند. يکي از راههايي که اصلاحطلبان ميتوانند در انتخابات 1400 اميد را تقويت کنند اين است که به صورت گروهي وارد شوند. اين موضوع در کشورهاي ديگر هم مرسوم است و بسيار استفاده ميشود. اگر اصلاحطلبان به صورت فعال در انتخابات شرکت کنند، قطعا ميتوانند نظام را براي پذيرش کانديداهاي شاخص خود هم تا حدودي متقاعد کنند و فکر ميکنم با وجود اينکه تندروها بيشتر دوست دارند تا انتخابات با حضور اندک مردم برگزار شود اما آنها پيروز انتخابات شوند، درحاليکه رويکرد مقام معظم رهبري قطعا به اين صورت نيست و ايشان علاقهمند هستند که انتخابات با حضور پرشور و حداکثري مردم برگزار شود. اصولگرايان ميدانند که بدون حضور کانديداي شاخص اصلاحطلبان در انتخابات در واقع حضور مردم از اسفند 98 هم پايينتر خواهد آمد. انتخابات 98 با وجود اينکه جنبه محلي زياد داشت مشارکت مردم در انتخابات پايين بود، حالا شما اگر انتخابات رياستجمهوري که بيشتر سياسي است مدنظر بگيريد، متوجه خواهيد شد که حضور مردم در انتخابات از 98 هم کمتر خواهد شد. ما بايد به دنبال آن باشيم که يک دولت توانمند و توانا تشکيل شود که بتواند مشکلات مردم را سريعتر مديريت و حل کند. اين دولت بايد متکي به آراي گسترده مردم باشد و با مشروعيت مردمي بر سرکار بياد. چنين دولتي ميتواند در عرصه بينالمللي قدرت چانهزني و گفتوگوي بالايي داشته باشد. در کشور ما رئيسجمهور است که سياست خارجي را جلو ميبرد و ميتواند قدرت تعامل را در منطقه و عرصه بينالمللي داشته باشد.
از ديدگاه شما مسئولان در رابطه با سقوط هواپيماي اوکرايني چگونه عمل کردند؟
مسئولان در مديريت اين حادثه دلخراش خوب عمل نکردند و اين خوب عمل نکردن آنها باعث شده تا دولتهايي مانند کانادا از اين موضوع سوءاستفاده کنند و در سالگرد سقوط هواپيما تجمعي را در کانادا برگزار کردند و حتي بهصورت آنلاين با خانوادههاي کشتهشدگان اعلام همدردي کردند. بعضي از مقامات در کنار خانوادههاي اين عزيزان حاضر شدند، البته آنها هم به صورت دقيق و در حد مطلوب درباره اين موضوع عمل نکردند. خوب بود رئيسجمهور شخصا خودشان براي دلجويي از بازماندگان اقداماتي را انجام ميدادند. دولت پرداخت غرامت به خانوادههاي جانباختگان هواپيما را مصوب کرده است اما قطعا احساسات خانوادههاي هواپيماي اوکرايني را که جريحهدار شده است نميشود با پول جبران کرد. حتي بعضي از خانوادههاي هواپيماي اوکرايني اعلام کردند که شهيد خواندن عزيزانشان آنها را چندان آرام نکرده است. به سقوط هواپيماي اوکرايني بيشتر نگاه امنيتي شده تا يک نگاهي که اخلاقي، فرهنگي و حقوقي باشد و اين موضوع جاي تامل دارد. البته سردار حاجيزاده سخنگوي سازمان هوافضاي سپاه بعد از چند روز مسئوليت اين اتفاق را پذيرفتند.