تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۴۴
کد مطلب : ۴۲۹۲۹۱
دیگر از جریان راست صدای واحدی شنیده نمی شود
صادق کوشکی: پایداری ضعیف میشود / درگذشت ۳ آیتالله و پایان عصر شیخوخیت در اصولگرایی
۱
کبنا ؛جبهه پایداری با درگذشت مصباحیزدی در آستانه انتخاب ۱۴۰۰، با فقدان رهبر معنوی خود مواجه شده است. آنچه که میتواند این جبهه را دچار تغییراتی در آینده کند.
به گزارش کبنا، فوت آیت الله مصباحیزدی پس از فقدان آیتالله محمد یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اصولگرایان را که پس از آیتالله مهدویکنی با اختلاف و نبود رهبری مواجه شده بودند هر چه بیشتر با خلا چهرههای تاثیرگذار به ویژه در ایام انتخابات مواجه کرد. این مسئله از سوی رسانههای اصلاحطلب نیز مورد توجه قرار گرفت، اما رسانههای اصولگرا در این باره سکوت کردهاند.
حتی رسانههای اصلاحطلب از پایان عصر شیخوخیت در اصولگرایان و نیز خلاء تئوریک در جریان اصولگرا سخن میگویند. گروه دیگری از اصلاحطلبان نیز تاثیر فقدان آیت الله مصباحیزدی را در اندازه جبهه پایداری تحلیل کردند.
ناصر قوامی فعال سیاسی اصلاحطلب در این باره در گفتگویی گفت: «طبیعی است که پایداری با از دست دادن حمایت او و از دست دادن رهبر کاریزماتیک خود، قدری تضعیف میشود، اما باید توجه داشت که آن پژوهشکدهای که آقای مصباح راه انداخته بود، تبدیل به یک جای امنیتی شده و خود آقای مصباح را هم تحت تاثیر قرار داده بود. این مرکز همچنان برقرار و وابسته به نهادهای قدرت است. هدایت آن نیز از این پس قطعا بر عهده فرد دیگری قرار میگیرد و در اصل موضوع تغییر رخ نخواهد داد.»
اما به نظر برخی، چالش جبهه پایداری بیش از اینهاست. در این باره رسانه جهان صنعت در تحلیلی تقویت صادق محصولی را مهمترین تاثیر فقدان آیتالله میداند.
جهان صنعت نوشت: «ناگفته پیداست که بعد از مصباح، شاخه قم پایداری یعنی حلقه پرتو تضعیف شده و در مقابل شاخه تهران قدرت میگیرد. خاصه اکنون که صادق محصولی به عنوان یکی از پرنفوذترین چهرههای اصولگرا رسما دبیرکلی آن را به عهده گرفته و گمانههایی نیز درباره ورود او به عرصه کاندیداتوری به گوش میرسد.»
اما در میان رسانههای اصولگرا تنها سایت فردا با مروری بر مواضع رسانههای اصلاحطلب، نبود مصباحیزدی را موجب افزایش میزان همراهی و همکاری طیف پایداری با سایر اصولگرایان دانسته و گمانه تقویت وجه عملیاتی جبهه پایداری را جدی خوانده است. این سایت نتیجه گرفته که احتمالا بر میزان همراهی و همکاری جبهه پایداری با سایر طیفها افزوده خواهد شد و بعد از مرحوم مصباحیزدی، فصل نوینی در فعالیتهای پایداری رخ خواهد داد.
با این حالصادق کوشکی فعال سیاسی اصولگرا در گفتگو با فرارو در این باره بر این نظر است که جبهه پایداری پس از آیت الله مصباح یزدی ضعیف خواهد شد.
او گفت: «جبهه پایداری به اعتبار آقای مصباحیزدی در میان مخاطبانش جایگاهی پیدا کرده بود و در فعالیتهایش هم بهعنوان شاگردان مصباح، فعالیت میکردند؛ بنابراین طبیعی است که بعد از فوت آقای مصباح، جبهه پایداری آن قدرت مانور سابق را نداشته باشد و تاثیرش کاهش پیدا کند.»
به گفته کوشکی وزن جبهه پایداری پس از این بخصوص در عرصه انتخابات، کم میشود، ولی او این را به نفع شخص یا گروه خاصی ندانست و افزود: «گمان نکنم این جبهه پس از آقای مصباح در پی تجدیدنظر در اصولشان بربیایند یا طیف خاصی همچون نسل جوان در این جبهه دست بالا را پیدا کند. چون اعضای جبهه پایداری همین الان هم مسن نیستند. شاید بعدها نگاهشان به بعضی از مسائل تغییر کند، اما هنوز هم بافت اصلی جبهه پایداری، کسانی هستند که به نوعی شاگردان آقای مصباح محسوب میشوند.»
او همچنین بیان کرد: "اینکه نبود آقای مصباح موجب تمایل این جبهه به آقای احمدینژاد شود یا اینکه بخواهند به سمت او بروند؛ اینطور نیست و این امر به هیچ وجه اتفاق نخواهد افتاد. احمدینژاد سالهاست که تمام شده است و صحبت کردن از آن یک مقدار وقت تلف کردن است."
شاید نظر کوشکی درباره عدم تمایل جبهه پایداری به احمدینژاد با توجه به نظر آیت الله مصباحیزدی در باره احمدینژاد در سالهای اخیر سنخیت داشته باشد. زمانی که حمایتهای شدید مصباحیزدی از احمدینژاد که تا تعریف خواب دعای امام زمان برای احمدینژاد و ذخیره دانستن او هم پیش رفته بود پایان یافت و مصباح با بیان اینکه احمدینژاد را سحر کردهاند، حمایت از او را حرام دانست.
کوشکی همچنین درباره انتخاب شخص دیگری به جای آیت الله مصباح یزدی از سوی جبهه پایداری نیز تاکید کرد: «هر فردی جایگاه خودش را دارد، بعید میدانم کس دیگری بتواند برای جبهه پایداری مثل آقای مصباح باشد. هیچ کس برای جبهه پایداری مثل مصباح نخواهد شد.»
این در حالی است که حسین کنعانیمقدم فعال سیاسی اصولگرا در گفتگویی در این باره گفته بود جبهه پایداری با گذشت زمان باید شخص دیگری به جانشینی مصباح برگزیند و همین مسئله این جبهه را با تغییرات و چالشهایی مواجه خواهد کرد.
یک روزنامه نگار نوشت: نبود رهبران کاریزماتیک در میان اصول گرایان که توان جمع کردن این جریان در زیر یک چتر واحد را داشته باشد، سبب شده است تا این تفکر سیاسی دچار چنددستگی و اختلاف شدید شود.
مصطفی داننده در یادداشتی نوشت:
بعد از تقسیم بندی سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا در ایران، معمولا جناح راست کشور را به روحانیون شناخته شده آن در قم و تهران میشناختند. در راس این روحانیون هم ۳ آیتالله حضور داشتند که زعامت اصولگرایان را به عهده گرفته بودند.
آیتالله مهدویکنی به عنوان دبیرکل جامعه روحانیت مبارز تهران، آیتالله محمد یزدی به عنوان رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم وآیتالله مصباح یزدی به عنوان رهبر معنوی جبهه پایداری.
اصولگرایان معمولا با محوریت این سه روحانی که دو نفر از آنها قمنشین بودند و دیگری اهل پایتخت، وارد کارزار انتخابات میشدند. البته آیتالله مصباح یزدی بعد از انتخابات ریاست جمهوری نهم به صورت مستقیم وارد کارزارهای انتخاباتی شد و لیست داد.
معمولا فهرستهای جناح راست ایران با امضای این سه نفر تهیه میشود و به اصلاح توافق جامعتین و آیتالله مصباح، تکلیف اصولگرایان را مشخص میکرد.
با درگذشت آیتالله مصباح یزدی به صورت رسمی این مثلث به پایان کار خود رسید و به نظر میرسد درگیر داستان اصولگرایی قرار نیست زیر عبای روحانیت نوشته شود و شکل بگیرد.
مرگ این سه آیتالله این پیام را به فضای سیاسی کشور صادر کرد که اصولگرایی به پایان عصر شیخوخیت یا همان ریش سفیدی رسیده است و دیگر نمیشود انتظار داشت، صدای مشترکی از جریان راست ایران بیرون بیاید.
اصولگرایان در هیچ زمان دیگری، با چنین بحران رهبری روبرو نبودند و آنها همیشه در مقاطع مختلف پرچم زعامت خود را به دست نیروی شناخته شدهای سپرده بودند اما درگذشت این ۳ آیتالله علامت سوال بزرگی در جلوی نام رهبری این جریان سیاسی ایجاد کرد.
نبود رهبران کاریزماتیک در میان اصول گرایان که توان جمع کردن این جریان در زیر یک چتر واحد را داشته باشد، سبب شده است تا این تفکر سیاسی دچار چنددستگی و اختلاف شدید شود.
به نظر میرسد بطور رسمی کار از دست روحانیت خارج شده است و مُکلاها کار را گرفتهاند. جایگاه آیتالله مهدوی کنی، محمد یزدی و مصباح به لاریجانی، جلیلی و قالیباف رسیده است. سه سیاستمداری که زیر یک چتر قرار دارند اما هرکدام مسیر جدایی را میروند و راضی به هم مسیر شدن با یکدیگر نیستند.
نکته جالب این است که فضای سیاسی کشور جریان اصولگرایی را به سمت تندروی و افراط هُل داده است. جریانی که سالها در ایران به نام محافظهکاران شناخته میشدند، حالا شمشیر به دست گرفتهاند و بالای سرخود میچرخانند و حریف میطلبند.
اعتدالیون جناح راست مثل علی لاریجانی و ناطق نوری به حاشیه رانده شدهاند و چهرههایی که ذکر روز و شبشان افراط است، دست بیعت به طرف طرفدارانشان دراز کردهاند و منتظر «بَخِــّن بَخِـّن» آنها هستند.
برخلاف اصولگرایان، اصلاحطلبان بیشتر بر اصل شیخوخیت پایبند ماندهاند و هنوز برخی از آنها رسیدن به سعادت را در جمع شدن زیر عبای شکلاتی سید محمد خاتمی میدانند.
آنگونه که از شواهد پیداست کم کم، به پایان عصر حضور روحانیون در فضای سیاسی کشور نزدیک میشویم و بعید است دیگر جریانهای سیاسی برای گرفتن تصمیمات خود به سراغ روحانیت و نهادهای معروف آنها یعنی جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز بروند.
به گزارش کبنا، فوت آیت الله مصباحیزدی پس از فقدان آیتالله محمد یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اصولگرایان را که پس از آیتالله مهدویکنی با اختلاف و نبود رهبری مواجه شده بودند هر چه بیشتر با خلا چهرههای تاثیرگذار به ویژه در ایام انتخابات مواجه کرد. این مسئله از سوی رسانههای اصلاحطلب نیز مورد توجه قرار گرفت، اما رسانههای اصولگرا در این باره سکوت کردهاند.
حتی رسانههای اصلاحطلب از پایان عصر شیخوخیت در اصولگرایان و نیز خلاء تئوریک در جریان اصولگرا سخن میگویند. گروه دیگری از اصلاحطلبان نیز تاثیر فقدان آیت الله مصباحیزدی را در اندازه جبهه پایداری تحلیل کردند.
ناصر قوامی فعال سیاسی اصلاحطلب در این باره در گفتگویی گفت: «طبیعی است که پایداری با از دست دادن حمایت او و از دست دادن رهبر کاریزماتیک خود، قدری تضعیف میشود، اما باید توجه داشت که آن پژوهشکدهای که آقای مصباح راه انداخته بود، تبدیل به یک جای امنیتی شده و خود آقای مصباح را هم تحت تاثیر قرار داده بود. این مرکز همچنان برقرار و وابسته به نهادهای قدرت است. هدایت آن نیز از این پس قطعا بر عهده فرد دیگری قرار میگیرد و در اصل موضوع تغییر رخ نخواهد داد.»
اما به نظر برخی، چالش جبهه پایداری بیش از اینهاست. در این باره رسانه جهان صنعت در تحلیلی تقویت صادق محصولی را مهمترین تاثیر فقدان آیتالله میداند.
جهان صنعت نوشت: «ناگفته پیداست که بعد از مصباح، شاخه قم پایداری یعنی حلقه پرتو تضعیف شده و در مقابل شاخه تهران قدرت میگیرد. خاصه اکنون که صادق محصولی به عنوان یکی از پرنفوذترین چهرههای اصولگرا رسما دبیرکلی آن را به عهده گرفته و گمانههایی نیز درباره ورود او به عرصه کاندیداتوری به گوش میرسد.»
اما در میان رسانههای اصولگرا تنها سایت فردا با مروری بر مواضع رسانههای اصلاحطلب، نبود مصباحیزدی را موجب افزایش میزان همراهی و همکاری طیف پایداری با سایر اصولگرایان دانسته و گمانه تقویت وجه عملیاتی جبهه پایداری را جدی خوانده است. این سایت نتیجه گرفته که احتمالا بر میزان همراهی و همکاری جبهه پایداری با سایر طیفها افزوده خواهد شد و بعد از مرحوم مصباحیزدی، فصل نوینی در فعالیتهای پایداری رخ خواهد داد.
با این حالصادق کوشکی فعال سیاسی اصولگرا در گفتگو با فرارو در این باره بر این نظر است که جبهه پایداری پس از آیت الله مصباح یزدی ضعیف خواهد شد.
او گفت: «جبهه پایداری به اعتبار آقای مصباحیزدی در میان مخاطبانش جایگاهی پیدا کرده بود و در فعالیتهایش هم بهعنوان شاگردان مصباح، فعالیت میکردند؛ بنابراین طبیعی است که بعد از فوت آقای مصباح، جبهه پایداری آن قدرت مانور سابق را نداشته باشد و تاثیرش کاهش پیدا کند.»
به گفته کوشکی وزن جبهه پایداری پس از این بخصوص در عرصه انتخابات، کم میشود، ولی او این را به نفع شخص یا گروه خاصی ندانست و افزود: «گمان نکنم این جبهه پس از آقای مصباح در پی تجدیدنظر در اصولشان بربیایند یا طیف خاصی همچون نسل جوان در این جبهه دست بالا را پیدا کند. چون اعضای جبهه پایداری همین الان هم مسن نیستند. شاید بعدها نگاهشان به بعضی از مسائل تغییر کند، اما هنوز هم بافت اصلی جبهه پایداری، کسانی هستند که به نوعی شاگردان آقای مصباح محسوب میشوند.»
او همچنین بیان کرد: "اینکه نبود آقای مصباح موجب تمایل این جبهه به آقای احمدینژاد شود یا اینکه بخواهند به سمت او بروند؛ اینطور نیست و این امر به هیچ وجه اتفاق نخواهد افتاد. احمدینژاد سالهاست که تمام شده است و صحبت کردن از آن یک مقدار وقت تلف کردن است."
شاید نظر کوشکی درباره عدم تمایل جبهه پایداری به احمدینژاد با توجه به نظر آیت الله مصباحیزدی در باره احمدینژاد در سالهای اخیر سنخیت داشته باشد. زمانی که حمایتهای شدید مصباحیزدی از احمدینژاد که تا تعریف خواب دعای امام زمان برای احمدینژاد و ذخیره دانستن او هم پیش رفته بود پایان یافت و مصباح با بیان اینکه احمدینژاد را سحر کردهاند، حمایت از او را حرام دانست.
کوشکی همچنین درباره انتخاب شخص دیگری به جای آیت الله مصباح یزدی از سوی جبهه پایداری نیز تاکید کرد: «هر فردی جایگاه خودش را دارد، بعید میدانم کس دیگری بتواند برای جبهه پایداری مثل آقای مصباح باشد. هیچ کس برای جبهه پایداری مثل مصباح نخواهد شد.»
این در حالی است که حسین کنعانیمقدم فعال سیاسی اصولگرا در گفتگویی در این باره گفته بود جبهه پایداری با گذشت زمان باید شخص دیگری به جانشینی مصباح برگزیند و همین مسئله این جبهه را با تغییرات و چالشهایی مواجه خواهد کرد.
یک روزنامه نگار نوشت: نبود رهبران کاریزماتیک در میان اصول گرایان که توان جمع کردن این جریان در زیر یک چتر واحد را داشته باشد، سبب شده است تا این تفکر سیاسی دچار چنددستگی و اختلاف شدید شود.
مصطفی داننده در یادداشتی نوشت:
بعد از تقسیم بندی سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا در ایران، معمولا جناح راست کشور را به روحانیون شناخته شده آن در قم و تهران میشناختند. در راس این روحانیون هم ۳ آیتالله حضور داشتند که زعامت اصولگرایان را به عهده گرفته بودند.
آیتالله مهدویکنی به عنوان دبیرکل جامعه روحانیت مبارز تهران، آیتالله محمد یزدی به عنوان رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم وآیتالله مصباح یزدی به عنوان رهبر معنوی جبهه پایداری.
اصولگرایان معمولا با محوریت این سه روحانی که دو نفر از آنها قمنشین بودند و دیگری اهل پایتخت، وارد کارزار انتخابات میشدند. البته آیتالله مصباح یزدی بعد از انتخابات ریاست جمهوری نهم به صورت مستقیم وارد کارزارهای انتخاباتی شد و لیست داد.
معمولا فهرستهای جناح راست ایران با امضای این سه نفر تهیه میشود و به اصلاح توافق جامعتین و آیتالله مصباح، تکلیف اصولگرایان را مشخص میکرد.
با درگذشت آیتالله مصباح یزدی به صورت رسمی این مثلث به پایان کار خود رسید و به نظر میرسد درگیر داستان اصولگرایی قرار نیست زیر عبای روحانیت نوشته شود و شکل بگیرد.
مرگ این سه آیتالله این پیام را به فضای سیاسی کشور صادر کرد که اصولگرایی به پایان عصر شیخوخیت یا همان ریش سفیدی رسیده است و دیگر نمیشود انتظار داشت، صدای مشترکی از جریان راست ایران بیرون بیاید.
اصولگرایان در هیچ زمان دیگری، با چنین بحران رهبری روبرو نبودند و آنها همیشه در مقاطع مختلف پرچم زعامت خود را به دست نیروی شناخته شدهای سپرده بودند اما درگذشت این ۳ آیتالله علامت سوال بزرگی در جلوی نام رهبری این جریان سیاسی ایجاد کرد.
نبود رهبران کاریزماتیک در میان اصول گرایان که توان جمع کردن این جریان در زیر یک چتر واحد را داشته باشد، سبب شده است تا این تفکر سیاسی دچار چنددستگی و اختلاف شدید شود.
به نظر میرسد بطور رسمی کار از دست روحانیت خارج شده است و مُکلاها کار را گرفتهاند. جایگاه آیتالله مهدوی کنی، محمد یزدی و مصباح به لاریجانی، جلیلی و قالیباف رسیده است. سه سیاستمداری که زیر یک چتر قرار دارند اما هرکدام مسیر جدایی را میروند و راضی به هم مسیر شدن با یکدیگر نیستند.
نکته جالب این است که فضای سیاسی کشور جریان اصولگرایی را به سمت تندروی و افراط هُل داده است. جریانی که سالها در ایران به نام محافظهکاران شناخته میشدند، حالا شمشیر به دست گرفتهاند و بالای سرخود میچرخانند و حریف میطلبند.
اعتدالیون جناح راست مثل علی لاریجانی و ناطق نوری به حاشیه رانده شدهاند و چهرههایی که ذکر روز و شبشان افراط است، دست بیعت به طرف طرفدارانشان دراز کردهاند و منتظر «بَخِــّن بَخِـّن» آنها هستند.
برخلاف اصولگرایان، اصلاحطلبان بیشتر بر اصل شیخوخیت پایبند ماندهاند و هنوز برخی از آنها رسیدن به سعادت را در جمع شدن زیر عبای شکلاتی سید محمد خاتمی میدانند.
آنگونه که از شواهد پیداست کم کم، به پایان عصر حضور روحانیون در فضای سیاسی کشور نزدیک میشویم و بعید است دیگر جریانهای سیاسی برای گرفتن تصمیمات خود به سراغ روحانیت و نهادهای معروف آنها یعنی جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز بروند.