تاریخ انتشار
پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۲
کد مطلب : ۴۲۷۹۳۱
یادداشتی از عباس بیگلری؛
عذرهای بدتر از گناه
عباس بیگلری
۳
کبنا ؛متن ارسالی؛ در خصوص اظهار نگرانی یکی از دوستان مبنی بر ذبح عدالت در پیشگاه سیاست در فضای مجازی ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد.
استدلالهای ایشان از قضا سبقه تاریخی داشته و بارها از زبان برخی مدیران شنیده شده، وجه مشترک بیانات بخش زیادی از مسئولینی که امروزه درپیشگاه ملت بدلیل انحراف ازآرمانهای امام راحل وانقلاب وحرکت به سمت مال اندوزی درمظان اتهامند،
همین فرمایشات حکیمانه تماماً برگرفته ازیک نگاه سرمایه داری است. همزمان با آغازین روزهای شکل گیری انقلاب دراردیبهشت ۵۸ رهبرفرزانه انقلاب دریک نطق حکیمانه در نماز جمعه تهران به تشریح مبانی انقلاب پرداختند.
در این بیانات ایشان بالحنی پند آموز و آینده نگرانه، مسوولان و مدیران را از ورود به گرداب اشرافیگری و تجملات بیمارگونه برحذر داشتند.
آری ایشان با درایت و تدبیر و هوش و آینده نگری، سیاسی منافذ و گلوگاههای ورود فرهنگ معارض با انقلاب را رصد کرده و گوشزد میفرمودند.
شاه بیت و جان کلام امامین انقلاب از همان روزهای نخستین توصیه اکید و الزام عملی مسوولین به عدم ورود به ورطه تجملات و اشرافیگری بوده است.
کلید واژههایی چون مستضعفان و ضعفا و دردمندان و فقرا، صاحبان و مالکان انقلاب، کلمات و اصطلاحاتی با پیشینه عقیدتی عمیق و ریشه دار انقلابی بوده که بارها از این دو بزرگوار شنیدهایم و موید این نکته بوده که رفع محرومیت این طبقات و پرداختن به اموراتشان از مولفههای جدی و مبانی شکل گیری انقلاب بوده و هست و در کنار آن اساساً یکی از مبانی ایدئولوژیک شکل گیری انقلاب اسلامی طغیان و برافروختگی در برابر ثروت اندوزی و نمایش قدرت و ثروت طاغوت و ظاغوتیان بوده، انقلابی برپایه اسلام واقعی و نه اسلام آمریکایی و سرمایه داری، درکنار این دیدگاه، نظریه قدرتمند دیگری که ازسوی بخشی از متنفذان و مسوولان شنیده میشد جای تأمل و تفکر داشت و نشان از یک پارادوکس جدی در ساختار مدیریت کلان جامعه نسبت به رویکردها و نگاههای بلند مدت داشت،
اظهار نظر عجیب و نادر یکی از سران نظام درتریبون نمازجمعه سال ۶۹ که فرمودند" اسلام با ثروت اندوزی هیچ منافاتی نداشته و ندارد حساسیت برخی از خواص را بدنبال داشت، ارسال سیگنال خطرناکی به لایه فوقانی مدیریت که باتمام آموزههای امام وانقلاب ورهبری کاملاً درتعارض جدی بود، آری درمفاهیم بنیادین اسلام تأمین رزق حلال جهت معاش وحتی تولید ثروت به مثابه جهاد وشمشیر زدن درراه خدا تشبیه شده، اما همین اسلام ناب که تجسم عینیاش امیرمومنان بودهاند، زراندوزی وبرخوردای ویژه از بیت المال رابه هیچ عنوان برنتافتهاند، اظهارنظر آن بزرگوار درآن نمازجمعه که نشان ازعزم جدی بخش قدرتمندی ازمسئولین ارشد جهت تئوریزه سرمایه داری درساختارمدیریت داشت درآن برهه به دلایلی مورد نقدروواکنش افکارعمومی قرارنگرفت، آری این تفکر زهرآلود همچون غدهای سرطانی درقلب انقلاب اسلامی و درسانسورشدید مطبوعاتی وسیاست مشت آهنین متصدیان امر، در برخورد با منتقدان رشد میکرد، همزمان با قدرتمند ترشدن این خط فکری درسالهای پایانی دهه ۶۰ واوایل دهه ۷۰ بتدریج ازآرمانهای انقلاب فاصله میگرفتیم واین آغازی بریک انحراف عظیم بود، انقلابی که قراربود مامن وماوای دردمندان ومحرومان باشد آرام آرام در کریدورهای بروکراتیکی که توسط لیبرالها تعبیه شده بود به مسلخ برده میشد، تطهیر، تئوریزه وبازنشر فرهنگ سرمایه داری توسط متولیان فرهنگی ازیک سو وحرکت پر شتاب مسئولان ارشد به سمت زندگیهای لاکچری، آغازی برشکاف بین مردم و مسوولان بود، نمایش فرهنگ تجمل وتبرج دربین مدیران بتدریج به یک رویه وفرهنگ تبدیل شده بود، آفتی بسیارخطرناک که نهال نوپای انقلاب رابشدت تهدید میکرد و به جرات میتوان گفت هیچ تهدیدی خطرناکترازاین تغییر رویه وفرهنگ حاکم برطبقه بالای مدیریت نبوده و نخواهد بود، ترجیع بند و جان کلام رهبر بزرگوارمان در بیاناتشان از آن سالها تاکنون همانا تدوین استراتژیهای کلان با محوریت عدالت اجتماعی و عدم تمرکز ثروت و فتح قلههای قدرت توسط مسئولین بوده و هست، کو گوش شنوا، به موازات این خط فکری انقلابی و اسلامی خط فکری بشدت قدرتمندی که همه گلوگاههای اقتصادی فرهنگی و سیاسی را در چمبره خود داشته به احیاء و باز تولید تفکر جدیدی در قشر فوقانی مدیریت کلان پرداختند، تفکری که ساده زیستی و احساس دین و تکلیف مسئولین دربرابر مردم را به پستوی انقلاب انداخته و از اظهار و ابراز آن توسط هرشخص وحشت داشتند، بقول برادر بزرگواردکتر ازغدی از نظر برخی از آقایان آرمانها و مفاهیم انقلاب فقط برای ایجاد انقلاب مفیدند و نه برای مملکت داری، ظهور طبقه جدید مدیران ارشد متکبر تکنوکرات درهمه ساختارهای مدیریتی وسکونتشان درمناطق لاکچری پایتخت خبراز رویش قارچهای سمی در دل انقلاب میداد، به تدریج مسئولین از مردم فاصله گرفته و درب کاخها باز شد و زندگیهای اعیانی کلید زده شد، در جامعه ای که بار تمام مشکلات ودردهایش بدوش مردم محروم ودردمند بوده و پرچم استقلال طلبی و مبارزه با امپریالیسم در دست همین صاحبان حقیقی و مدافعان راستین انقلاب است. نمیتوان شاهد عافیت طلبی و زیاده خواهی مسوولان بود، ابتلائات و دردهای امروزه که روح و جان ملت دردمند و فداکار را آزار میدهد نتیجه تجویز نسخههای مسئولان ارشدیست که سالها پیش له شدن دهکهای زیادی ازجامعه زیر چرخ دندههای توسعه سرمایه داری رابه درد زایمان تشبیه کرده بودند و اینک وعدههای آن بزرگواران تحقق یافته، درشرایط کنونی اقتصادی که بخش زیادی از جامعه در تأمین حداقلهای زندگیشان عاجز و درماندهاند، نمایش برخورداری ورفاه مطلق ازسوی مسئولین ومدیران نمکیست برزخمهای کهنه و بدون التیامشان و دیگر آنکه در جامعهای که ساختارهای فکری مدیران ارشد تماماً براساس مبانی سرمایه داری است نمیتوان انتظار تحقق عدالت اجتماعی وحرکت به سمت چشم اندازههای انقلاب را شاهد بود، و در پایان جملهای از امام بزرگوار که خطاب به مسوولان فرمودند این محرومان و پا برهنگان عیال خدا هستند. مبادا با اعمالتان و حرفهایتان موجبات درد و تالمشان را فراهم کنید. همانهایی که امام فرمود، من یک تار موی سر کوخ نشینان را با همه کاخ نشینان عوض نمیکنم.
استدلالهای ایشان از قضا سبقه تاریخی داشته و بارها از زبان برخی مدیران شنیده شده، وجه مشترک بیانات بخش زیادی از مسئولینی که امروزه درپیشگاه ملت بدلیل انحراف ازآرمانهای امام راحل وانقلاب وحرکت به سمت مال اندوزی درمظان اتهامند،
همین فرمایشات حکیمانه تماماً برگرفته ازیک نگاه سرمایه داری است. همزمان با آغازین روزهای شکل گیری انقلاب دراردیبهشت ۵۸ رهبرفرزانه انقلاب دریک نطق حکیمانه در نماز جمعه تهران به تشریح مبانی انقلاب پرداختند.
در این بیانات ایشان بالحنی پند آموز و آینده نگرانه، مسوولان و مدیران را از ورود به گرداب اشرافیگری و تجملات بیمارگونه برحذر داشتند.
آری ایشان با درایت و تدبیر و هوش و آینده نگری، سیاسی منافذ و گلوگاههای ورود فرهنگ معارض با انقلاب را رصد کرده و گوشزد میفرمودند.
شاه بیت و جان کلام امامین انقلاب از همان روزهای نخستین توصیه اکید و الزام عملی مسوولین به عدم ورود به ورطه تجملات و اشرافیگری بوده است.
کلید واژههایی چون مستضعفان و ضعفا و دردمندان و فقرا، صاحبان و مالکان انقلاب، کلمات و اصطلاحاتی با پیشینه عقیدتی عمیق و ریشه دار انقلابی بوده که بارها از این دو بزرگوار شنیدهایم و موید این نکته بوده که رفع محرومیت این طبقات و پرداختن به اموراتشان از مولفههای جدی و مبانی شکل گیری انقلاب بوده و هست و در کنار آن اساساً یکی از مبانی ایدئولوژیک شکل گیری انقلاب اسلامی طغیان و برافروختگی در برابر ثروت اندوزی و نمایش قدرت و ثروت طاغوت و ظاغوتیان بوده، انقلابی برپایه اسلام واقعی و نه اسلام آمریکایی و سرمایه داری، درکنار این دیدگاه، نظریه قدرتمند دیگری که ازسوی بخشی از متنفذان و مسوولان شنیده میشد جای تأمل و تفکر داشت و نشان از یک پارادوکس جدی در ساختار مدیریت کلان جامعه نسبت به رویکردها و نگاههای بلند مدت داشت،
اظهار نظر عجیب و نادر یکی از سران نظام درتریبون نمازجمعه سال ۶۹ که فرمودند" اسلام با ثروت اندوزی هیچ منافاتی نداشته و ندارد حساسیت برخی از خواص را بدنبال داشت، ارسال سیگنال خطرناکی به لایه فوقانی مدیریت که باتمام آموزههای امام وانقلاب ورهبری کاملاً درتعارض جدی بود، آری درمفاهیم بنیادین اسلام تأمین رزق حلال جهت معاش وحتی تولید ثروت به مثابه جهاد وشمشیر زدن درراه خدا تشبیه شده، اما همین اسلام ناب که تجسم عینیاش امیرمومنان بودهاند، زراندوزی وبرخوردای ویژه از بیت المال رابه هیچ عنوان برنتافتهاند، اظهارنظر آن بزرگوار درآن نمازجمعه که نشان ازعزم جدی بخش قدرتمندی ازمسئولین ارشد جهت تئوریزه سرمایه داری درساختارمدیریت داشت درآن برهه به دلایلی مورد نقدروواکنش افکارعمومی قرارنگرفت، آری این تفکر زهرآلود همچون غدهای سرطانی درقلب انقلاب اسلامی و درسانسورشدید مطبوعاتی وسیاست مشت آهنین متصدیان امر، در برخورد با منتقدان رشد میکرد، همزمان با قدرتمند ترشدن این خط فکری درسالهای پایانی دهه ۶۰ واوایل دهه ۷۰ بتدریج ازآرمانهای انقلاب فاصله میگرفتیم واین آغازی بریک انحراف عظیم بود، انقلابی که قراربود مامن وماوای دردمندان ومحرومان باشد آرام آرام در کریدورهای بروکراتیکی که توسط لیبرالها تعبیه شده بود به مسلخ برده میشد، تطهیر، تئوریزه وبازنشر فرهنگ سرمایه داری توسط متولیان فرهنگی ازیک سو وحرکت پر شتاب مسئولان ارشد به سمت زندگیهای لاکچری، آغازی برشکاف بین مردم و مسوولان بود، نمایش فرهنگ تجمل وتبرج دربین مدیران بتدریج به یک رویه وفرهنگ تبدیل شده بود، آفتی بسیارخطرناک که نهال نوپای انقلاب رابشدت تهدید میکرد و به جرات میتوان گفت هیچ تهدیدی خطرناکترازاین تغییر رویه وفرهنگ حاکم برطبقه بالای مدیریت نبوده و نخواهد بود، ترجیع بند و جان کلام رهبر بزرگوارمان در بیاناتشان از آن سالها تاکنون همانا تدوین استراتژیهای کلان با محوریت عدالت اجتماعی و عدم تمرکز ثروت و فتح قلههای قدرت توسط مسئولین بوده و هست، کو گوش شنوا، به موازات این خط فکری انقلابی و اسلامی خط فکری بشدت قدرتمندی که همه گلوگاههای اقتصادی فرهنگی و سیاسی را در چمبره خود داشته به احیاء و باز تولید تفکر جدیدی در قشر فوقانی مدیریت کلان پرداختند، تفکری که ساده زیستی و احساس دین و تکلیف مسئولین دربرابر مردم را به پستوی انقلاب انداخته و از اظهار و ابراز آن توسط هرشخص وحشت داشتند، بقول برادر بزرگواردکتر ازغدی از نظر برخی از آقایان آرمانها و مفاهیم انقلاب فقط برای ایجاد انقلاب مفیدند و نه برای مملکت داری، ظهور طبقه جدید مدیران ارشد متکبر تکنوکرات درهمه ساختارهای مدیریتی وسکونتشان درمناطق لاکچری پایتخت خبراز رویش قارچهای سمی در دل انقلاب میداد، به تدریج مسئولین از مردم فاصله گرفته و درب کاخها باز شد و زندگیهای اعیانی کلید زده شد، در جامعه ای که بار تمام مشکلات ودردهایش بدوش مردم محروم ودردمند بوده و پرچم استقلال طلبی و مبارزه با امپریالیسم در دست همین صاحبان حقیقی و مدافعان راستین انقلاب است. نمیتوان شاهد عافیت طلبی و زیاده خواهی مسوولان بود، ابتلائات و دردهای امروزه که روح و جان ملت دردمند و فداکار را آزار میدهد نتیجه تجویز نسخههای مسئولان ارشدیست که سالها پیش له شدن دهکهای زیادی ازجامعه زیر چرخ دندههای توسعه سرمایه داری رابه درد زایمان تشبیه کرده بودند و اینک وعدههای آن بزرگواران تحقق یافته، درشرایط کنونی اقتصادی که بخش زیادی از جامعه در تأمین حداقلهای زندگیشان عاجز و درماندهاند، نمایش برخورداری ورفاه مطلق ازسوی مسئولین ومدیران نمکیست برزخمهای کهنه و بدون التیامشان و دیگر آنکه در جامعهای که ساختارهای فکری مدیران ارشد تماماً براساس مبانی سرمایه داری است نمیتوان انتظار تحقق عدالت اجتماعی وحرکت به سمت چشم اندازههای انقلاب را شاهد بود، و در پایان جملهای از امام بزرگوار که خطاب به مسوولان فرمودند این محرومان و پا برهنگان عیال خدا هستند. مبادا با اعمالتان و حرفهایتان موجبات درد و تالمشان را فراهم کنید. همانهایی که امام فرمود، من یک تار موی سر کوخ نشینان را با همه کاخ نشینان عوض نمیکنم.