تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۶
کد مطلب : ۴۲۷۳۶۰
یادداشت بایدن در سی ان ان و اظهارات مشاورانش نشان میدهد:
برنامه بایدن برای ایران
۰
کبنا ؛یادداشت بایدن در سی ان ان و اظهارات مشاورانش نشان می دهد «فشار حداکثری» ترامپ تبدیل به طرح پیچیده «فشار هوشمند» می شود این نقشه چه مختصاتی دارد؟
روزنامه خراسان نوشت: نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مشخص شده و رسانههای اصلی این کشور، جو بایدن ، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 را به عنوان چهل و ششمین رئیس جمهور آمریکا اعلام کردند.حالا یکی از سوالات مهمی که مطرح میشود این است که سیاست راهبردی بایدنِ دموکرات در قبال ایران چگونه خواهد بود؟بایدنی که هشت سال معاون اول رئیس جمهوری بوده است که پایه گذار بسیاری از تحریم های ظالمانه علیه ایران بود.برای اطلاع از برنامه بایدن میتوان به اظهارات او و مشاوران نزدیکش مراجعه کرد.اما شاید یک یادداشت او در سی ان ان در بحبوبه کار زار انتخاباتی دور نمای مشخصی از این سیاست را ترسیم کند. بایدن در 13 سپتامبر امسال نیز یادداشتی را در سیانان منتشر کرد که به موضوع ایران اختصاص داشت.
سخت گیری هوشمندانه بر ایران
او تیتر یادداشت اش را این گونه انتخاب کرد: «راه هوشمندانهتری برای سختگیری بر ایران وجود دارد.»یادداشت بایدن هرچند کوتاه است، اما بهخودی خود توضیحدهنده تلاش او برای اجرای هوشمندانه و دقیق برنامههای فشار بر ایران است، به نحوی که دشمنیها و فشارها علیه ایران حفظ شود، ولی بهگونهای رفتار نشود که کشورهای اروپایی و حتی چین و روسیه از آمریکا فاصله بگیرند و اجماعسازی بینالمللی یعنی همان چیزی که ترامپ اعتقادی به آن ندارد، از بین برود. بایدن البته در ابتدا سعی خواهد کرد با یک سری اقدامات نمادین و حفظ ظاهر، عملا خود را طرفدار تنش زدایی با ایران نشان دهد و به نوعی توپ را در زمین تهران بیندازد در حالی که این اقدامات عملا کار های مهم و مبنایی نیستند.
انجام اقدامات نمادین
او در بخشی از یادداشت خود تاکید می کند:" گام هایی را برخواهیم داشت تا اطمینان حاصل کنیم که تحریمهای آمریکا مانع مقابله ایران با شیوع کووید-19 نخواهد شد. همچنین در همان روز اول، قانون خفت بار ترامپ درباره ممنوعیت سفر که تعدادی از کشورهای عمدتا مسلمان وبرخی دیگر را هدف قرار داده بود، لغو خواهم کرد."» او همچنین احتمالا ممنوعیت سفر وزیر خارجه ایران به آمریکا و از این دست اقدامات را نیز چاشنی این موارد خواهد کرد .اما او بلافاصله سیاست ترامپ در قبال ایران را به چالش میکشد و مینویسد : "وعده ترامپ برای ممانعت از رفتار تهاجمی تهران در منطقه حرفهای توخالی بوده است". این نکته نشان میدهد که بایدن معتقد است که فشار فعلی آمریکا بر ایران شعار توخالی است و باید در عمل فشار واقعی بر ایران وارد کرد. به عبارتی او طرفدار فشار هوشمندانهتر بر ایران است.بایدن در بخشی دیگر از یادداشت خود مینویسد : " اگر ایران به تعهدات سختگیرانه برجام پایبند باشد، آمریکا نیز به توافق هستهای بازخواهد گشت". رئیس جمهور منتخب آمریکا رعایت تقدم و تأخر اتفاقات را نمیکند. اگر به فرض بنا بر از سرگیری تعهدات باشد، این آمریکاست که ابتدا باید به توافق برگردد و سپس ادعای پایبندی دیگران به تعهدات را بکند.گزاره دوم این است که بایدن بازگشت به برجام را آغازی برای تشدید محدودیت های هستهای و برجامی بیان کرده و فشار بیشتر بر ایران در حوزههای دیگر نظیر موشکی، منطقهای و حقوق بشری را در چشمانداز خود متصور است. به عبارتی، بایدن هدف از بازگشت به برجام را نه رفع تحریمها، بلکه اجماعسازی علیه ایران و فشار بر تهران در حوزههایی متنوع خواهد کرد.بایدن در بخشی از یادداشت خود مینویسد: "ما به استفاده از تحریمهای هدفمند علیه ایران در زمینه نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم و برنامههای موشکی ادامه خواهیم داد". بایدن درباره این موضوع در یادداشت اش توضیح میدهد که همزمان با آغاز مذاکرات برای توسعه برجام چه نیاتی در ذهن دارد. او از لزوم آزادی اتباع آمریکایی زندانی در ایران که البته عمدتا متهم به جاسوسی هستند و همچنین لزوم پایان محکومیت مجرمان ایرانی سخن میگوید و تاکید میکند که بر موضوعات و مسائل منطقهای تمرکز خواهد کرد.
کلید زدن مذاکرات منطقه ای
برخی تحلیل گران معتقدند بایدن سعی خواهد کرد در کنار بازگشت به برجام با تشکیل یک گروه جدید متشکل از کشورهای منطقه ای مثل عربستان وامارات و حتی رژیم صهیونیستی عملا مذاکرات منطقه ای را به ایران تحمیل کند.او در ادامه همین بحث مینویسد: "به تلاشها برای عقب راندن ایران از فعالیتهای بیثباتکننده که دوستان و شرکای ما را در منطقه تهدید میکند، ادامه خواهیم داد".بایدن در این میان که بهنظر میرسد علاوهبر تهدید دوباره ایران مسیری برای نشان دادن پایبندی خود به خواستههای صهیونیستهاست، به ناگهان سراغ موضوع رژیمصهیونیستی هم میرود و از تعهدش به رژیمصهیونیستی و تقویت شدن این رژیم اشغالگر در منطقه مینویسد و تاکید میکند: «همچنین با استفاده از توافق کمکهای امنیتی آمریکا و اسرائیل که در زمان معاونت ریاستجمهوری من امضا شد، آمریکا از نزدیک با اسرائیل همکاری خواهد داشت تا اطمینان حاصل کند که تلآویو میتواند از خودش دربرابر ایران و بازیگران نیابتی آن دفاع کند.»
دفاع بایدن از ترور سردار سلیمانی
بایدن همچنین در طول رقابت های انتخاباتی2020 از ترور سردار سلیمانی توسط ترامپ حمایت کرد و همواره مانند ترامپ از مطرح کردن عبارت"همه گزینه ها روی میز است" در قبال ایران ابایی نداشت.از سوی دیگر،«آنتونی بلینکن»، مشاور سیاست خارجی بایدن است که گفته میشود سمت مهمی را در دولت آینده بایدن خواهد داشت. او هدف دولت بایدن را ایجاد اجماع به منظور وارد کردن فشار موثرتر علیه ایران و منزوی کردن تهران میداند.بلینکن اواخر سپتامبر امسال در مصاحبه با «سیبیاس نیوز» درباره موضوع ایران و سیاست آینده بایدن در این زمینه میگوید: «اگر جو بایدن رئیس جمهور شود و اگر ایران به پایبندی به توافق هستهای برگردد، ما هم کار مشابهی خواهیم کرد. اما آن گاه، ما آن را به عنوان پلتفرمی استفاده خواهیم کرد تا با شرکا و متحدانمان تلاش کنیم که آن را تقویت و طولانیتر کنیم. و فکر میکنم این امتیازاتی دارد که ما را در کنار شرکا و متحدانمان قرار میدهد تا بتوانیم با هم به طور موثرتر علیه دیگر فعالیتهای بیثباتکننده ایران فشار وارد کنیم و این اطمینان را حاصل کنیم که در خصوص آن فعالیتها، ایران منزوی شود و نه آمریکا.»«جیک سولیوان»، دستیار فعلی جو بایدن و مشاور امنیت ملی سابق او در دولت اوباما نیز از جمله افرادی است که به تبیین سیاست خارجی بایدن میپردازد.
توافقی جدید برای امنیت اسرائیل
سولیوان که در جریان مذاکرات برجام نیز حضور داشت درباره سیاست آینده بایدن در قبال ایران میگوید: «جو بایدن با ایران یک توافق پیرو مذاکره خواهد کرد که عملاً امنیت آمریکا و اسرائیل و سایر شرکای منطقهای ما را به پیش برد و ایران را پاسخگو و مسئول بداند.»سولیوان در جای دیگری نیز گفته است: «ایرانیها باید واقعبینتر باشند. تصور کاهش عمده تحریمها از سوی ایالات متحده بدون دریافت ضمانتهایی از ایران مبنی بر آغاز مذاکره فوری بر سر توافقی متعاقب که در آن دستکم چارچوبهای زمانی توافق بسط داده شده و مسائل مربوط به راستیآزمایی و موشکهای بالستیک قارهپیما حل شده باشند، غیرعملی است.»«ایلان گولدنبرگ»نیز رئیس سابق میز ایران در دفتر معاون وزیر دفاع آمریکا و مشاور ویژه در امور خاورمیانه در فاصله سالهای 2009 تا 2012 بوده است. او سپس رئیس دفتر نماینده ویژه آمریکا در مذاکرات سازش شد. گولدنبرگ الان مدیر برنامه امنیت خاورمیانه در مرکز امنیت نوین آمریکاست. او از افراد نزدیک به دموکراتهاست و به آن ها مشاوره میدهد. او در گزارشی که در اوایل آگوست به همراه دو نفر دیگر نوشت به گزینهها و سیاستهای احتمالی دولت جدید آمریکا در قبال ایران پرداخته است.این گزارش 23 صفحهای تقریباً مشابه نقشه راهی برای دولت احتمالی دموکرات در نحوه تعامل و تقابل با ایران است. گولدنبرگ در این گزارش مینویسد که برجام نیاز به یک توافق مکمل دارد که به بند غروب تحریم ها، سیاستهای ایران در منطقه و موضوع موشکهای بالستیک ایران بپردازد.
تمدید 10 ساله بند غروب تحریم ها
برخی منابع تمدید 10 ساله غروب تحریم ها طبق برجام راکه باید در سال 2025 به پایان برسد مد نظر بایدن می دانند .در بخشی دیگر از این گزارش تصریح شده که راهبرد بلندمدت دولت آمریکا در قبال ایران باید چند هدف کلیدی را دنبال کند: 1- جلوگیری از دستیابی ایران به سلاحهای تسلیحاتی 2- مقابله با سیاستهای منطقهای ایران که برای منافع آمریکا در منطقه مضر هستند و 3- حرکت به سمت تنشزدایی در منطقه.این گزارش، برخلاف تصور دموکراتها، تحریمهای یک جانبه دولت ترامپ را کارساز و اثرگذار می داند و توصیه میکند که از آن ها برای مذاکرات آینده استفاده شود: «کمپین فشار حداکثری ترامپ نشان داد که آمریکا به صورت یک جانبه توانایی ایجاد موانع تجارت بین المللی با ایران یا جلوگیری از سرمایه گذاری در این کشور را دارد و این موضوع به عنوان اهرمی برای آمریکا در مذاکرات آینده به شمار می رود و همچنین نشان دهنده آن است که آمریکا به صورت یک جانبه توانایی تسهیل تحریمها علیه ایران را دارد. علاوه بر این تجربه کاهش تحریم ها در جریان برجام نشان داد که فضای مذاکره برای مذاکرات بیشتر وجود دارد. البته این مسیر بستگی به شرایط آن زمان دارد و اگر ایران از توافق به طور کامل فاصله گرفته باشد و تنشهای منطقه ای بسیار تشدید شده باشند، لازم است تا مسیر دیگری را در پیش گرفت.» خلاصه آن که بررسی گزارههای فوق نشان میدهد که جو بایدن و دونالد ترامپ هر دو راهبرد مشترکی را دنبال میکنند که فشار بیشتر بر ایران است. حال ترامپ نام آن را «فشار حداکثری» میگذارد و بایدن از آن به عنوان «فشار هوشمند» تعبیر میکند.
رویکرد «بایدن»: مهار برنامه هستهای ایران از طریق اعمال برجام / نشانهای از فروپاشی قریب الوقوع نظام نیست| ترور سلیمانی شکست خورد
واشنگتن پست نوشت: اگر هدف تضعیف حکومت ایران یا پایان دادن به مداخله منطقهای آن بود، حمله و ترور سلیمانی شکست خورده است.
ترامپ فکرمیکند فشارحداکثری ایران را تغییر میدهد؛ اشتباه میکند| نشانهای از فروپاشی نظام نیست| ترور سلیمانی شکست خورد
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ وبگاه وابسته به روزنامه واشنگتن پست در گزارشی با عنوان «ترامپ فکر میکند فشار حداکثری ایران را تغییر خواهد داد. تاریخ میگوید او اشتباه میکند» نوشت: «جو بایدن» معاون سابق رئیسجمهور اعلام کرده است در صورتی که بر کرسی کاخ سفید تکیه بزند، آمریکا مجدداً به برجام خواهد پیوست. بایدن ماه گذشته میلادی در نوشتاری در CNN نوشت: «اگر ایران به تعهدات خود بازگردد، ایالات متحده به توافقنامه هستهای به عنوان نقطه شروع مذاکرات آتی جهت گسترش مفاد آن (!) میپیوندد.» معاون سابق رئیسجمهور آمریکا گفت که رویکرد وی "ممانعت از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای"، "جلوگیری از تشدید اقدامات نظامی" و "آشتی دادن ایالات متحده با متحدان اروپاییاش انگلیس، فرانسه و آلمان (همراه با چین و روسیه در برجام باقی ماندند)" که به آنان اجازه دهد از ابزار دیپلماتیک، تحریمهای هدفمند و بازدارندگی درباره موضوعاتی نظیر حمایت ایران از تروریسم (!)، مداخلات منطقهای و حقوق بشر استفاده کنند.
رویکرد بایدن را با ترامپ مقایسه کنید که گفت "اگر ایران مرتکب اقدامی بدی علیه ما شود، کاری با شما میکنیم که قبلاً هیچکس مرتکب آن نشده است." ترامپ ترجیح میدهد با استفاده از راهبرد فشار حداکثری در قالب شعارهای جنگطلبانه، انزوای دیپلماتیک و تحریم یکجانبه «تهران» را مجبور به تغییر کند. ترامپ بر این نکته اصرار دارد که هدف وی تغییر نظام نیست و مرتباً بر این طبل میکوبد که قادر است در اولین ماه ریاست جمهوری مجدّدش با رهبران ایران معامله کند. امّا برخی از مقامات دولت فعلی آمریکا صریحاً هدف واقعیشان را ابراز کردند. مایک پامپئو، وزیر خارجه این کشور گفت که "حکومت ایران احتمالاً تغییر مسیر نمیدهد؛ مردم این کشور میتوانند حکومت را تغییر دهند و واشنگتن مایل است در این مسیر به آنان کمک کند." منطق ظاهری [مقامات واشنگتن] این است که تحریمها اقتصاد ایران را تحت فشار قرار میهد تا مردم ایران علیه حکومت برخیزند.
واشنگتن پست در ادامه نوشت: امّا رویکرد ترامپ بر پایه توهّم است. توهّمی که از میزان قابلیت تحریمهای اقتصادی، نیروی محدود جهت براندازی حکومتهای متخاصم و عدم درک درست از تاریخ ایران شکل گرفته است. تاریخ نشان میدهد که رویکرد ترامپ احتمالاً بیشتر منجر به رویارویی و بحران میشود تا تغییر حکومت در ایران. تحریمهای ایالات متحده پس از گذشت چندین سال از اعمال آن، به اهداف اعلامی دولت آمریکا حتی نزدیک هم نشده است. نه توافق هستهای جدیدی منعقد شد که جایگزین توافقی شود که ترامپ از آن خارج شد و نه حتی به موازات آن گفتگویی رخ داد. وضعیت ایران نیز تغییر نکرده است. حداقل بنابه گفته دولت ترامپ که تایید کرده "بعد از خروج از برجام، برنامه هستهای ایران درحال پیشرفت بوده است." علیرغم وقوع برخی اعتراضات، نشانهای از فروپاشی قریب الوقوع نظام نیست ـــ [اشاره به اعتراضات آبان سال گذشته است که به دلیلی بیفکری و بد سلیقگی دولت در نحوه سهمیهبندی بنزین به وقوع پیوست.]
در همین حال، ایالات متحده از سوی متحدان خود منزوی شده است؛ همانطور که شکست تحقیرآمیز اخیر آن در سازمان ملل نشان داد، تنها یکی از ۱۵ عضو شورای امنیت، یعنی جمهوری دومینیکن، از تحریم فروش تسلیحات به ایران پشتیبانی کرد. اعضای اروپایی توافق هستهای ۲۰۱۵ براین باورند که این توافق نه تنها بهترین راه برای ممانعت از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای بلکه برای جلوگیری از تشدید تنشهای نظامی است که معتقدند از طریق راهبرد فشار حداکثری دولت ترامپ حاصل میشود.
نویسنده در ادامه بر این باور است درصورتی که فشارها علیه ایران بزرگ و هدفمند باشد، میتواند سیاست ایران و نه حکومت آن را تغییر داد: باوری که ترامپ برای راهبرد فشار حداکثری قائل است نیز مغایر با تاریخ ایران است: در جنگ ایران - عراق، حکومت ایران هزاران تلفات را طی هشت سال تحمل کرد تا آتشبس را پذیرفت. درسال ۲۰۱۲ و قبل از توافق هستهای، رهبران آمریکا زمان طولانی صرف اجماع جهانی علیه تهران کردند که این کشور را به سازش بر سر مسئله هستهای سوق داد. در هر صورت اگر هدف تغییر حکومت یا تسلیم آن بود، فشار علیه تهران موثر واقع نمیشد ـــ [لازم به ذکر است که اجماع جهانی علیه مسئله هستهای ایران، پس از خیانت دو نامزد ریاست جمهوری با ادعای واهی و بیسند تقلّب در سال ۸۸ رخ داد. پرونده هستهای ایران پیش از انتخابات ۸۸ درحال بسته شدن بود که با وقوع درگیری و آشوب اغتشاشگران وابسته به طیف موسوی-کروبی، توافق بر سر پرونده هستهای در آن سال به محاق رفت.]
نویسنده در ادامه تحلیل خود با فرض سقوط نظام توسط یک حمله نظامی و یا پشتیبانی از اپوزوسیون توسط آمریکا نوشت که "چشم انداز صلح و ثبات در کشور ۸۰ میلیونی ایران با قومیت و جوامع متفاوت و مختلف بسیار ضعیف است." وی در ادامه نوشت: تاریخچه تلاش آمریکا برای تغییر رژیم در منطقه نشان میدهد که هزینه چنین اقداماتی همیشه بالا و پیشبینی عواقب غیرمترقبه آن ناممکن است.
باوجود این واقعیت، ترامپ، پامپئو و چهرههای سیاسی نظیر سناتور تام کاتن و جان بولتون - مشاور سابق امنیت ملّی آمریکا و تحلیلگران متفاوت در تلاش برای تغییر حکومت(!) هستند. آنها از هرگونه تحریم، پشتیبانی مادی از اپوزوسیون ایرانی شامل گروههای قومیتی و حتی حملات نظامی آمریکا حمایت میکنند و همه این موارد در جهت تضعیف و سرنگونی حکومت است. ترامپ وقتی دستور قتل/ترور سرلشگر قاسم سلیمانی را صادر کرد، آن را به عنوان کسب یک پیروزی دید. [ترور ژنرال] نگرش تهران را نسبت به ایالات متحده نه سازگارتر که خصمانهتر کرد. اکنون ایران بازدارنده شده است، گروههای نظامی تحت الحمایه ایران از هنگامی که سلیمانی ترور شده، نظامیان و پرسنل آمریکایی در عراق را بسیار آسیبپذیر کرده است. تاجایی که دولت ترامپ در نظر دارد سفارت آمریکا در بغداد را ببندد.
واشنگتن پست در ادامه گزارش خود درباره ترور سردار قاسم سلیمانی توسط ارتش آمریکا آمده نوشت: اگر هدف تضعیف حکومت ایران یا پایان دادن به مداخله منطقهای آن بود، حمله و ترور سلیمانی شکست خورده است. رویکرد فشار حداکثری ممکن است بتواند ایران را به میز مذاکره برگرداند ولی به همان صورت میتواند منجر به ادامه توسعه برنامه هستهای این کشور شود.
در پایان گزارش واشنگتن پست، نویسنده رویکرد بایدن را جایگزین مناسب رویکرد ترامپ برای مهار کردن ایران عنوان کرد و نوشت: رویکرد جایگزین همانطور که بایدن پیشنهاد کرد، مهار کردن برنامه هستهای ایران از طریق اعمال برجام است. با حفظ استقرار و تعهدات [نظامی] ایالات متحده، ایران را [به تعبیر نگارنده گزارش] از تجاوزات منطقهای باز دارد و با شرکای منطقهای و فراتر از آن برای مقابله با برنامه توسعه منطقه ای ایران همکاری نزدیک داشته باشد. کنترل تسلیحاتی، بازدارندگی و دیپلماسی تضمینی نیست ولی تقریباٌ بهطورقطع بهتر از پیگیری اهداف حداکثری است که پایه و اساس ضعیفی در تاریخ یا منطق دارد.
روزنامه خراسان نوشت: نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مشخص شده و رسانههای اصلی این کشور، جو بایدن ، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 را به عنوان چهل و ششمین رئیس جمهور آمریکا اعلام کردند.حالا یکی از سوالات مهمی که مطرح میشود این است که سیاست راهبردی بایدنِ دموکرات در قبال ایران چگونه خواهد بود؟بایدنی که هشت سال معاون اول رئیس جمهوری بوده است که پایه گذار بسیاری از تحریم های ظالمانه علیه ایران بود.برای اطلاع از برنامه بایدن میتوان به اظهارات او و مشاوران نزدیکش مراجعه کرد.اما شاید یک یادداشت او در سی ان ان در بحبوبه کار زار انتخاباتی دور نمای مشخصی از این سیاست را ترسیم کند. بایدن در 13 سپتامبر امسال نیز یادداشتی را در سیانان منتشر کرد که به موضوع ایران اختصاص داشت.
سخت گیری هوشمندانه بر ایران
او تیتر یادداشت اش را این گونه انتخاب کرد: «راه هوشمندانهتری برای سختگیری بر ایران وجود دارد.»یادداشت بایدن هرچند کوتاه است، اما بهخودی خود توضیحدهنده تلاش او برای اجرای هوشمندانه و دقیق برنامههای فشار بر ایران است، به نحوی که دشمنیها و فشارها علیه ایران حفظ شود، ولی بهگونهای رفتار نشود که کشورهای اروپایی و حتی چین و روسیه از آمریکا فاصله بگیرند و اجماعسازی بینالمللی یعنی همان چیزی که ترامپ اعتقادی به آن ندارد، از بین برود. بایدن البته در ابتدا سعی خواهد کرد با یک سری اقدامات نمادین و حفظ ظاهر، عملا خود را طرفدار تنش زدایی با ایران نشان دهد و به نوعی توپ را در زمین تهران بیندازد در حالی که این اقدامات عملا کار های مهم و مبنایی نیستند.
انجام اقدامات نمادین
او در بخشی از یادداشت خود تاکید می کند:" گام هایی را برخواهیم داشت تا اطمینان حاصل کنیم که تحریمهای آمریکا مانع مقابله ایران با شیوع کووید-19 نخواهد شد. همچنین در همان روز اول، قانون خفت بار ترامپ درباره ممنوعیت سفر که تعدادی از کشورهای عمدتا مسلمان وبرخی دیگر را هدف قرار داده بود، لغو خواهم کرد."» او همچنین احتمالا ممنوعیت سفر وزیر خارجه ایران به آمریکا و از این دست اقدامات را نیز چاشنی این موارد خواهد کرد .اما او بلافاصله سیاست ترامپ در قبال ایران را به چالش میکشد و مینویسد : "وعده ترامپ برای ممانعت از رفتار تهاجمی تهران در منطقه حرفهای توخالی بوده است". این نکته نشان میدهد که بایدن معتقد است که فشار فعلی آمریکا بر ایران شعار توخالی است و باید در عمل فشار واقعی بر ایران وارد کرد. به عبارتی او طرفدار فشار هوشمندانهتر بر ایران است.بایدن در بخشی دیگر از یادداشت خود مینویسد : " اگر ایران به تعهدات سختگیرانه برجام پایبند باشد، آمریکا نیز به توافق هستهای بازخواهد گشت". رئیس جمهور منتخب آمریکا رعایت تقدم و تأخر اتفاقات را نمیکند. اگر به فرض بنا بر از سرگیری تعهدات باشد، این آمریکاست که ابتدا باید به توافق برگردد و سپس ادعای پایبندی دیگران به تعهدات را بکند.گزاره دوم این است که بایدن بازگشت به برجام را آغازی برای تشدید محدودیت های هستهای و برجامی بیان کرده و فشار بیشتر بر ایران در حوزههای دیگر نظیر موشکی، منطقهای و حقوق بشری را در چشمانداز خود متصور است. به عبارتی، بایدن هدف از بازگشت به برجام را نه رفع تحریمها، بلکه اجماعسازی علیه ایران و فشار بر تهران در حوزههایی متنوع خواهد کرد.بایدن در بخشی از یادداشت خود مینویسد: "ما به استفاده از تحریمهای هدفمند علیه ایران در زمینه نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم و برنامههای موشکی ادامه خواهیم داد". بایدن درباره این موضوع در یادداشت اش توضیح میدهد که همزمان با آغاز مذاکرات برای توسعه برجام چه نیاتی در ذهن دارد. او از لزوم آزادی اتباع آمریکایی زندانی در ایران که البته عمدتا متهم به جاسوسی هستند و همچنین لزوم پایان محکومیت مجرمان ایرانی سخن میگوید و تاکید میکند که بر موضوعات و مسائل منطقهای تمرکز خواهد کرد.
کلید زدن مذاکرات منطقه ای
برخی تحلیل گران معتقدند بایدن سعی خواهد کرد در کنار بازگشت به برجام با تشکیل یک گروه جدید متشکل از کشورهای منطقه ای مثل عربستان وامارات و حتی رژیم صهیونیستی عملا مذاکرات منطقه ای را به ایران تحمیل کند.او در ادامه همین بحث مینویسد: "به تلاشها برای عقب راندن ایران از فعالیتهای بیثباتکننده که دوستان و شرکای ما را در منطقه تهدید میکند، ادامه خواهیم داد".بایدن در این میان که بهنظر میرسد علاوهبر تهدید دوباره ایران مسیری برای نشان دادن پایبندی خود به خواستههای صهیونیستهاست، به ناگهان سراغ موضوع رژیمصهیونیستی هم میرود و از تعهدش به رژیمصهیونیستی و تقویت شدن این رژیم اشغالگر در منطقه مینویسد و تاکید میکند: «همچنین با استفاده از توافق کمکهای امنیتی آمریکا و اسرائیل که در زمان معاونت ریاستجمهوری من امضا شد، آمریکا از نزدیک با اسرائیل همکاری خواهد داشت تا اطمینان حاصل کند که تلآویو میتواند از خودش دربرابر ایران و بازیگران نیابتی آن دفاع کند.»
دفاع بایدن از ترور سردار سلیمانی
بایدن همچنین در طول رقابت های انتخاباتی2020 از ترور سردار سلیمانی توسط ترامپ حمایت کرد و همواره مانند ترامپ از مطرح کردن عبارت"همه گزینه ها روی میز است" در قبال ایران ابایی نداشت.از سوی دیگر،«آنتونی بلینکن»، مشاور سیاست خارجی بایدن است که گفته میشود سمت مهمی را در دولت آینده بایدن خواهد داشت. او هدف دولت بایدن را ایجاد اجماع به منظور وارد کردن فشار موثرتر علیه ایران و منزوی کردن تهران میداند.بلینکن اواخر سپتامبر امسال در مصاحبه با «سیبیاس نیوز» درباره موضوع ایران و سیاست آینده بایدن در این زمینه میگوید: «اگر جو بایدن رئیس جمهور شود و اگر ایران به پایبندی به توافق هستهای برگردد، ما هم کار مشابهی خواهیم کرد. اما آن گاه، ما آن را به عنوان پلتفرمی استفاده خواهیم کرد تا با شرکا و متحدانمان تلاش کنیم که آن را تقویت و طولانیتر کنیم. و فکر میکنم این امتیازاتی دارد که ما را در کنار شرکا و متحدانمان قرار میدهد تا بتوانیم با هم به طور موثرتر علیه دیگر فعالیتهای بیثباتکننده ایران فشار وارد کنیم و این اطمینان را حاصل کنیم که در خصوص آن فعالیتها، ایران منزوی شود و نه آمریکا.»«جیک سولیوان»، دستیار فعلی جو بایدن و مشاور امنیت ملی سابق او در دولت اوباما نیز از جمله افرادی است که به تبیین سیاست خارجی بایدن میپردازد.
توافقی جدید برای امنیت اسرائیل
سولیوان که در جریان مذاکرات برجام نیز حضور داشت درباره سیاست آینده بایدن در قبال ایران میگوید: «جو بایدن با ایران یک توافق پیرو مذاکره خواهد کرد که عملاً امنیت آمریکا و اسرائیل و سایر شرکای منطقهای ما را به پیش برد و ایران را پاسخگو و مسئول بداند.»سولیوان در جای دیگری نیز گفته است: «ایرانیها باید واقعبینتر باشند. تصور کاهش عمده تحریمها از سوی ایالات متحده بدون دریافت ضمانتهایی از ایران مبنی بر آغاز مذاکره فوری بر سر توافقی متعاقب که در آن دستکم چارچوبهای زمانی توافق بسط داده شده و مسائل مربوط به راستیآزمایی و موشکهای بالستیک قارهپیما حل شده باشند، غیرعملی است.»«ایلان گولدنبرگ»نیز رئیس سابق میز ایران در دفتر معاون وزیر دفاع آمریکا و مشاور ویژه در امور خاورمیانه در فاصله سالهای 2009 تا 2012 بوده است. او سپس رئیس دفتر نماینده ویژه آمریکا در مذاکرات سازش شد. گولدنبرگ الان مدیر برنامه امنیت خاورمیانه در مرکز امنیت نوین آمریکاست. او از افراد نزدیک به دموکراتهاست و به آن ها مشاوره میدهد. او در گزارشی که در اوایل آگوست به همراه دو نفر دیگر نوشت به گزینهها و سیاستهای احتمالی دولت جدید آمریکا در قبال ایران پرداخته است.این گزارش 23 صفحهای تقریباً مشابه نقشه راهی برای دولت احتمالی دموکرات در نحوه تعامل و تقابل با ایران است. گولدنبرگ در این گزارش مینویسد که برجام نیاز به یک توافق مکمل دارد که به بند غروب تحریم ها، سیاستهای ایران در منطقه و موضوع موشکهای بالستیک ایران بپردازد.
تمدید 10 ساله بند غروب تحریم ها
برخی منابع تمدید 10 ساله غروب تحریم ها طبق برجام راکه باید در سال 2025 به پایان برسد مد نظر بایدن می دانند .در بخشی دیگر از این گزارش تصریح شده که راهبرد بلندمدت دولت آمریکا در قبال ایران باید چند هدف کلیدی را دنبال کند: 1- جلوگیری از دستیابی ایران به سلاحهای تسلیحاتی 2- مقابله با سیاستهای منطقهای ایران که برای منافع آمریکا در منطقه مضر هستند و 3- حرکت به سمت تنشزدایی در منطقه.این گزارش، برخلاف تصور دموکراتها، تحریمهای یک جانبه دولت ترامپ را کارساز و اثرگذار می داند و توصیه میکند که از آن ها برای مذاکرات آینده استفاده شود: «کمپین فشار حداکثری ترامپ نشان داد که آمریکا به صورت یک جانبه توانایی ایجاد موانع تجارت بین المللی با ایران یا جلوگیری از سرمایه گذاری در این کشور را دارد و این موضوع به عنوان اهرمی برای آمریکا در مذاکرات آینده به شمار می رود و همچنین نشان دهنده آن است که آمریکا به صورت یک جانبه توانایی تسهیل تحریمها علیه ایران را دارد. علاوه بر این تجربه کاهش تحریم ها در جریان برجام نشان داد که فضای مذاکره برای مذاکرات بیشتر وجود دارد. البته این مسیر بستگی به شرایط آن زمان دارد و اگر ایران از توافق به طور کامل فاصله گرفته باشد و تنشهای منطقه ای بسیار تشدید شده باشند، لازم است تا مسیر دیگری را در پیش گرفت.» خلاصه آن که بررسی گزارههای فوق نشان میدهد که جو بایدن و دونالد ترامپ هر دو راهبرد مشترکی را دنبال میکنند که فشار بیشتر بر ایران است. حال ترامپ نام آن را «فشار حداکثری» میگذارد و بایدن از آن به عنوان «فشار هوشمند» تعبیر میکند.
رویکرد «بایدن»: مهار برنامه هستهای ایران از طریق اعمال برجام / نشانهای از فروپاشی قریب الوقوع نظام نیست| ترور سلیمانی شکست خورد
واشنگتن پست نوشت: اگر هدف تضعیف حکومت ایران یا پایان دادن به مداخله منطقهای آن بود، حمله و ترور سلیمانی شکست خورده است.
ترامپ فکرمیکند فشارحداکثری ایران را تغییر میدهد؛ اشتباه میکند| نشانهای از فروپاشی نظام نیست| ترور سلیمانی شکست خورد
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ وبگاه وابسته به روزنامه واشنگتن پست در گزارشی با عنوان «ترامپ فکر میکند فشار حداکثری ایران را تغییر خواهد داد. تاریخ میگوید او اشتباه میکند» نوشت: «جو بایدن» معاون سابق رئیسجمهور اعلام کرده است در صورتی که بر کرسی کاخ سفید تکیه بزند، آمریکا مجدداً به برجام خواهد پیوست. بایدن ماه گذشته میلادی در نوشتاری در CNN نوشت: «اگر ایران به تعهدات خود بازگردد، ایالات متحده به توافقنامه هستهای به عنوان نقطه شروع مذاکرات آتی جهت گسترش مفاد آن (!) میپیوندد.» معاون سابق رئیسجمهور آمریکا گفت که رویکرد وی "ممانعت از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای"، "جلوگیری از تشدید اقدامات نظامی" و "آشتی دادن ایالات متحده با متحدان اروپاییاش انگلیس، فرانسه و آلمان (همراه با چین و روسیه در برجام باقی ماندند)" که به آنان اجازه دهد از ابزار دیپلماتیک، تحریمهای هدفمند و بازدارندگی درباره موضوعاتی نظیر حمایت ایران از تروریسم (!)، مداخلات منطقهای و حقوق بشر استفاده کنند.
رویکرد بایدن را با ترامپ مقایسه کنید که گفت "اگر ایران مرتکب اقدامی بدی علیه ما شود، کاری با شما میکنیم که قبلاً هیچکس مرتکب آن نشده است." ترامپ ترجیح میدهد با استفاده از راهبرد فشار حداکثری در قالب شعارهای جنگطلبانه، انزوای دیپلماتیک و تحریم یکجانبه «تهران» را مجبور به تغییر کند. ترامپ بر این نکته اصرار دارد که هدف وی تغییر نظام نیست و مرتباً بر این طبل میکوبد که قادر است در اولین ماه ریاست جمهوری مجدّدش با رهبران ایران معامله کند. امّا برخی از مقامات دولت فعلی آمریکا صریحاً هدف واقعیشان را ابراز کردند. مایک پامپئو، وزیر خارجه این کشور گفت که "حکومت ایران احتمالاً تغییر مسیر نمیدهد؛ مردم این کشور میتوانند حکومت را تغییر دهند و واشنگتن مایل است در این مسیر به آنان کمک کند." منطق ظاهری [مقامات واشنگتن] این است که تحریمها اقتصاد ایران را تحت فشار قرار میهد تا مردم ایران علیه حکومت برخیزند.
واشنگتن پست در ادامه نوشت: امّا رویکرد ترامپ بر پایه توهّم است. توهّمی که از میزان قابلیت تحریمهای اقتصادی، نیروی محدود جهت براندازی حکومتهای متخاصم و عدم درک درست از تاریخ ایران شکل گرفته است. تاریخ نشان میدهد که رویکرد ترامپ احتمالاً بیشتر منجر به رویارویی و بحران میشود تا تغییر حکومت در ایران. تحریمهای ایالات متحده پس از گذشت چندین سال از اعمال آن، به اهداف اعلامی دولت آمریکا حتی نزدیک هم نشده است. نه توافق هستهای جدیدی منعقد شد که جایگزین توافقی شود که ترامپ از آن خارج شد و نه حتی به موازات آن گفتگویی رخ داد. وضعیت ایران نیز تغییر نکرده است. حداقل بنابه گفته دولت ترامپ که تایید کرده "بعد از خروج از برجام، برنامه هستهای ایران درحال پیشرفت بوده است." علیرغم وقوع برخی اعتراضات، نشانهای از فروپاشی قریب الوقوع نظام نیست ـــ [اشاره به اعتراضات آبان سال گذشته است که به دلیلی بیفکری و بد سلیقگی دولت در نحوه سهمیهبندی بنزین به وقوع پیوست.]
در همین حال، ایالات متحده از سوی متحدان خود منزوی شده است؛ همانطور که شکست تحقیرآمیز اخیر آن در سازمان ملل نشان داد، تنها یکی از ۱۵ عضو شورای امنیت، یعنی جمهوری دومینیکن، از تحریم فروش تسلیحات به ایران پشتیبانی کرد. اعضای اروپایی توافق هستهای ۲۰۱۵ براین باورند که این توافق نه تنها بهترین راه برای ممانعت از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای بلکه برای جلوگیری از تشدید تنشهای نظامی است که معتقدند از طریق راهبرد فشار حداکثری دولت ترامپ حاصل میشود.
نویسنده در ادامه بر این باور است درصورتی که فشارها علیه ایران بزرگ و هدفمند باشد، میتواند سیاست ایران و نه حکومت آن را تغییر داد: باوری که ترامپ برای راهبرد فشار حداکثری قائل است نیز مغایر با تاریخ ایران است: در جنگ ایران - عراق، حکومت ایران هزاران تلفات را طی هشت سال تحمل کرد تا آتشبس را پذیرفت. درسال ۲۰۱۲ و قبل از توافق هستهای، رهبران آمریکا زمان طولانی صرف اجماع جهانی علیه تهران کردند که این کشور را به سازش بر سر مسئله هستهای سوق داد. در هر صورت اگر هدف تغییر حکومت یا تسلیم آن بود، فشار علیه تهران موثر واقع نمیشد ـــ [لازم به ذکر است که اجماع جهانی علیه مسئله هستهای ایران، پس از خیانت دو نامزد ریاست جمهوری با ادعای واهی و بیسند تقلّب در سال ۸۸ رخ داد. پرونده هستهای ایران پیش از انتخابات ۸۸ درحال بسته شدن بود که با وقوع درگیری و آشوب اغتشاشگران وابسته به طیف موسوی-کروبی، توافق بر سر پرونده هستهای در آن سال به محاق رفت.]
نویسنده در ادامه تحلیل خود با فرض سقوط نظام توسط یک حمله نظامی و یا پشتیبانی از اپوزوسیون توسط آمریکا نوشت که "چشم انداز صلح و ثبات در کشور ۸۰ میلیونی ایران با قومیت و جوامع متفاوت و مختلف بسیار ضعیف است." وی در ادامه نوشت: تاریخچه تلاش آمریکا برای تغییر رژیم در منطقه نشان میدهد که هزینه چنین اقداماتی همیشه بالا و پیشبینی عواقب غیرمترقبه آن ناممکن است.
باوجود این واقعیت، ترامپ، پامپئو و چهرههای سیاسی نظیر سناتور تام کاتن و جان بولتون - مشاور سابق امنیت ملّی آمریکا و تحلیلگران متفاوت در تلاش برای تغییر حکومت(!) هستند. آنها از هرگونه تحریم، پشتیبانی مادی از اپوزوسیون ایرانی شامل گروههای قومیتی و حتی حملات نظامی آمریکا حمایت میکنند و همه این موارد در جهت تضعیف و سرنگونی حکومت است. ترامپ وقتی دستور قتل/ترور سرلشگر قاسم سلیمانی را صادر کرد، آن را به عنوان کسب یک پیروزی دید. [ترور ژنرال] نگرش تهران را نسبت به ایالات متحده نه سازگارتر که خصمانهتر کرد. اکنون ایران بازدارنده شده است، گروههای نظامی تحت الحمایه ایران از هنگامی که سلیمانی ترور شده، نظامیان و پرسنل آمریکایی در عراق را بسیار آسیبپذیر کرده است. تاجایی که دولت ترامپ در نظر دارد سفارت آمریکا در بغداد را ببندد.
واشنگتن پست در ادامه گزارش خود درباره ترور سردار قاسم سلیمانی توسط ارتش آمریکا آمده نوشت: اگر هدف تضعیف حکومت ایران یا پایان دادن به مداخله منطقهای آن بود، حمله و ترور سلیمانی شکست خورده است. رویکرد فشار حداکثری ممکن است بتواند ایران را به میز مذاکره برگرداند ولی به همان صورت میتواند منجر به ادامه توسعه برنامه هستهای این کشور شود.
در پایان گزارش واشنگتن پست، نویسنده رویکرد بایدن را جایگزین مناسب رویکرد ترامپ برای مهار کردن ایران عنوان کرد و نوشت: رویکرد جایگزین همانطور که بایدن پیشنهاد کرد، مهار کردن برنامه هستهای ایران از طریق اعمال برجام است. با حفظ استقرار و تعهدات [نظامی] ایالات متحده، ایران را [به تعبیر نگارنده گزارش] از تجاوزات منطقهای باز دارد و با شرکای منطقهای و فراتر از آن برای مقابله با برنامه توسعه منطقه ای ایران همکاری نزدیک داشته باشد. کنترل تسلیحاتی، بازدارندگی و دیپلماسی تضمینی نیست ولی تقریباٌ بهطورقطع بهتر از پیگیری اهداف حداکثری است که پایه و اساس ضعیفی در تاریخ یا منطق دارد.