تاریخ انتشار
شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۵۴
کد مطلب : ۴۲۵۹۵۵
کارنامه فاجعهبار پراختیارترین رئیسجمهور تاریخ ایران
۰
کبنا ؛کمتر از دو ماه بعد از آشوبهای داخلی، رژیم آمریکا فرصت را مناسب یافت و دست به ترور بزرگترین رهبران مقاومت زد. این رخداد گرچه با سیلی پاسداران انقلاب همراه بود اما دولتمردان بار دیگر تیغ بران مبارزه با آمریکا را کند کرده و پیام ضعف به دشمن دادند.
نزدیک به یکسال است که با افزایش انتقادات از مدیریت کشور، دولت حسن روحانی به یک استدلال رو آورده است: در شرایط جنگ اقتصادی هستیم و وعدههای دوره صلح عملیاتی نیست! این در حالی است که وعده سامان دادن مشکلات معیشتی مردم در سال 1392 داده شده است، یعنی سه سال بعد از شکل گیری جنگ اقتصادی علیه ایران. اما سوال اصلی این است که چگونه حسن روحانی با داشتن اختیارات فراقانونی در کشور، مماشات نهادهای نظارتی و قانونی چون مجلس و پیاده کردن ایدههای سیاسی و اقتصادی خود که حتی هزینه آن عبور از خطوط قرمز نظام بود باز هم معیشت مردم را تا لبه پرتگاه برده است؟
یکی از شعارهای دولت روحانی برداشتن شبح جنگ از کشور از طریق توافق برجام بود. دولت تدبیر اعتقاد داشت در صورت عدم پیروزی خود در انتخابات 1392، ایران در آستانه پروژه نفت در برابر غذا و همچنین جنگ قرار میگرفت اما حل پرونده هسته ای مانع از این رخداد شد. این ادعا البته هیچ قرینهای نداشته و کارشناسان امنیتی و نظامی نیز هیچگاه آن را تایید نکرده اند. چرا که ایران با قدرت منطقهای خود، عمق استراتژیک بینظیر، تجربیات موفق در نبردهای داخلی و خارجی و داشتن منابع کافی هستهای که موجب بازدارندگی میشود به قدرتی با ثبات در میانه منطقهای آشوبناک شناخته میشود. مهمتر از چنین دلایلی اتحاد و انسجام مردم و همراهی با دولت و نظام سیاسی درایستادگی در برابر فتنهها و تلاطمهای اقتصادی در فشارهای معیشتی نشان از عزمی جدی در حرکت مردم ایران داشته است.
با این وجود اما یک دولت ضعیف میتوانست بسیاری از این مولفههای قدرتساز کشور را از بین ببرد.
بتنریزی در قدرت بازدارندگی کشور
دولت روحانی با انتخاب راهبرد مماشات با غرب و گره زدن مشکلات معیشیتی به مذاکره در وهله نخست قدرت بازدارندگی صنعت هستهای کشور را از بین برد تا شاید بتواند از این طریق برخی از مسائل اقتصادی وعده داده شده را محقق کند. در ازای برچیدن 13هزار سانتریفیوژ، از بین بردن نزدیک به 500 کیلوگرم اورانیوم غنیشده بیست درصد، نابودی 9700 کیلو ذخیره اورانیوم غنی شده سه و نیم درصد، ممنوعیت غنی سازی بالای 3.5 درصد و تغییر کاربری فوردو و نطنز و خارج کردن قلب راکتور اراک و بتنریزی در آن عملا یکی از عوامل مهم امنیتساز و بازدارنده کشور در برابر دشمن از دست رفت. این اقدامات با هدف تنشزدایی و عادی سازی روابط ایران و کشورهای غربی به خصوص ایالات متحده انجام شد اما در نهایت به تنش بیشتر تبدیل شد. این عقبنشینیها امید دشمنان را برای عقب نشینیهای بیشتر در برابر فشارهای بیشتر برانگیخت. دولت اوباما با تحریمهای آیسا، کاتسا و ویزا که برخلاف برجام بود میزان عصابیت و واکنش دولت ایران را سنجید. اما بی توجهی دولت باعث شد تا ساختار سیاسی آمریکا به این نتیجه برسد که ایران در برابر اقدامات شدیدتر نیز واکنش غیرقابل پیشبینی و محکمی نشان نخواهد داد. بنابراین دولت آمریکا در اردیبهشت ماه 1397 بدون هیچ هزینهای از برجام خارج شد و اندک امتیازات برجام را نیز به صفر رساند.
شدت گرفتن جنگ اقتصادی و افزایش اختیارات دولت
تیم اقتصادی سالخورده، کارنامه پیشین اعضای کابینه روحانی در زمان هاشمی رفسنجانی و شکست ایده دولت در سیاست خارجی و نداشتن اراده خروج از برجام علی رغم خارج شدن آمریکا از توافق همه خبر از روزهایی سخت برای دولتمردان میداد. دولت تصمیم گرفت تا در سیاست خارجی ادامه برجام با اروپا را برای حل مشکلات و خلاهای اقتصادی ناشی از تحریمهای آمریکا پیگیری کند. این ایده با محوریت اینستکس به سرعت شکست خود را نمایان کرد و دولتمردان گفتند که تحریمها آنها را به جایی رسانده که حتی فروش مقداری نفت در برابر واردات غذا و دارو هم برای آنها امکانپذیر نیست. این در حالی است که در تحریمهای پیشین سالهای 89 تا 94 نیز نه تنها ایران به دور زدن تحریم و فروش نفت اقدام میکرد که شرایط به هیچ عنوان نیاز ایران به تبادل تحقیرآمیز نفت در برابر غذا را نشان نمیداد.
اما شرایط ترسیم شده جدید توسط دولت به این سو رفت که بنابراین امنیتی و رسانه ای نزدیک به دولت با ادعای کم بودن اختیارات دولت شانه از زیر بار وضعیت اداره جامعه خالی کند. اما رهبرانقلاب با ایده تشکیل شورای هماهنگی اقتصادی، به دولت برای گرفتن تصمیمات بزرگ، سریع و خارج از مسیر بوراکراسی زمانبر کمک شایانی کرد. گذشت دو و نیم از تشکیل این شورا نشان میدهد دولت صرفا برای برداشتهای مکرر از صندوق توسعه ملی، چاپ اوراق و کاهش کمکاریهای خود در کسری بودجه از آن استفاده کرد. تاکنون این شورا علی رغم دست بالای دولت در قانون گذاری و اجرا نتوانسته باری از مشکلات معیشتی مردم برداشته و در راستای حمایت از تولید از آن استفاده کند. دولت با اختیارات بیسابقهای که در اختیار رئیس جمهور قرار داشت اما بیشتر از اینکه تمرکز خود را برحل مشکلات داخلی بگذارد هنوز همت خود را به اجرایی شدن وعده ناکام اینستکس توسط اروپا و تصویب معاهده استعماری FATF گذاشته بود.
فاجعه افزایش قیمت بنزین و گسترش نارضایتی عمومی از دولت
در سالهای 97 و 98 افزایش قیمت ارز، طلا، سکه، مسکن، خودرو و اقلام مختلف زندگی فشارهای فراوانی را به مردم وارد کرده بود اما رئیس دولت به دعواهای نازل سیاسی مشغول است. روحانی یا به بهانه دستگیری برادرش علیه قوه قضائیه موضع گیری میکند و یا در سفرهای سیاسی به استانهایی چون یزد به حمایت از برخی فتنهگران میپردازد. در همان روزها (23آبان 98) اعلام حمایت ناگهانی و شبانه افزایش قیمت سوخت همچون بنزینی به روی آتش، خشم بسیاری از مردم را برانگیخت. این رخداد باعث اعلام نارضایتی مردم شد که در نهایت نیز با سواستفاده جریانهای مشکوک و خرابکار به درگیری خونین کشیده شد. این رخداد گرچه مدت زیادی طول نکشید اما دو پیامد داشت. از طرفی مردم که تاکنون فشارهای اقتصادی را تحمل کرده بودند احساس کردند که دولت درک درستی از معیشت و اقتصاد مردم ندارد و از طرف دیگر دشمن پیام عدم اتحاد و انسجام داخلی را از این اتفاق برداشت کرد.
فرصتی ایدهآل برای دشمن: ترور حاج قاسم، انفجار نطنز و...
واکنش سرد و غیربازدارنده دولت بعد از خروج آمریکا از برجام و همچنین ماندن ایران در برجام علیرغم بدعهدی اروپا در ادامه این توافق آن هم بعد از عقبنشنیهای گسترده از حقوق مردم ایران، پیام ضعف و انفعال از سوی ایران را به دشمن صادر کرده بود. همچنین آشوب داخلی که منجر به خونریزی و درگیریهای پراکنده در کشور شده بود جامعهای شکننده را برای آمریکاییها به تصویر کشید، جامعهای که ناتوان از احقاق حقوق خود و ایستادگی در برابر دشمنان است. همین امر میتوانست دشمن را ترغیب کند تا به شیطنت و یا یک جنایت جدید علیه مردم ایران دست بزند.
کمتر از دو ماه بعد از آشوبهای داخلی، رژیم آمریکا فرصت را مناسب یافت و دست به ترور بزرگترین رهبران مقاومت حاج قاسم و ابومهدی المهندس زد. این رخداد گرچه با سیلی پاسداران انقلاب همراه بود اما دولتمردان بار دیگر تیغ بران مبارزه با آمریکا را کند کرده و پیام ضعف به دشمن دادند. محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه و سایر نیروهای اصلاح طلب بارها به صراحت اعلام کردند که شهادت حاج قاسم مانع مذاکره مجدد ایران و آمریکا نخواهد شد. این مواضع انفعالی غربگرایان که تهدیدکننده منافع ملی ایران بود تا جایی ادامه پیدا کرد که دشمن به خرابکاری در سایت هستهای نطنز دست زد و خسارت زیادی به برنامه هسته ای ایران وارد کرد.
آمریکا هر حرکتی بکند پاسخ نمیدهیم!
همه این دشمنیها باعث نشد تا تغییر رفتار در برابر قدرت تهاجمی دشمنان توسط دولت روحانی رخ دهد. عراقچی از تصمیمگیران اصلی توافق یک طرفه برجام چهار روز پس از انفجار نطنز به صراحت اعلام کرد هر حرکتی که ایران را در عرصه بینالمللی به عنوان یک تهدید معرفی کند، بازی در زمین آمریکا است و نباید بهانهای به آمریکا بدهیم.» عراقچی به انتخابات آمریکا اشاره کرده و اعلام میکند نباید حرکتی کنیم که ایران تبدیل به وجهالمصالحه رقابت های انتخاباتی شود. صحبتهای این مقام عالی رتبه دولتی بار دیگر این پیام را به دشمن داد که هرگونه تنش آفرینی دشمن حداقل تا زمان انتخابات ایالات متحده با سکوت و یا تنش زدایی ایران همراه خواهد بود. به عبارت دیگر دولتی که قبلا به دروغ ادعا میکرد شبح جنگ را از سر کشور دور کرده است با راهبردهای اشتباه خود و کاهش قدرت ملی ایران، کشور را به نزدیکی یک درگیری و تهدید امنیت کشانده است.
تحرک جدید آمریکا دو هفته بعد از اظهارات منفعلانه دولتمردان نشان داد دشمن این پیام را به خوبی درک کرده است. اوایل مردادماه دو جنگ ارتش تروریستی ایالات متحده در آسمان سوریه با نزدیک شدن به هواپیمای مسافربری ایران منجر به کاهش سریع ارتفاع هواپیمای ایرانی و زخمی شدن تعدادی از مسافران شد.
دولت روحانی؛ ریل انحرافی که کشور را به پرتگاه میبرد
در دولت روحانی مسائل فرهنگی از اولویت خارج شده است، معیشت مردم به بهانه اقتصاد بازار آزاد رها شده و ایده اصلی دولت در سیاست خارجی شکست مفتضحانهای را تجربه کرده است. در چند ماه گذشته بار دیگر قیمتهای ارز و سکه حتی تا دوبرابر افزایش یافته و تورم افسارگسیخته در حوزههای مختلف همچون مسکن و خودرو و خوراک و پوشاک، حلقه را برای مردم تنگ کرده است. دشمنان مردم ایران نیز به این قاعده دست یافتهاند که افزایش فشارها به دولت غربگرا و مرعوب ایرانی به افزایش عقبنشینی و تغییر رفتار منتج خواهد شد. به همین دلیل کارزار فشار حداکثری از سوی کاخ سفید علیه ایران راه افتاد و هر بار نیز جواب ضعف و مماشات دریافت کرد. این راهبرد دولت روحانی باعث شده که ساختار سیاسی ایالات متحده با وجود قدرت داشتن هر جناح سیاسی در این کشور به امتیازگیری بیشتر مصمم باشد و هر دو به گسترش برجام در ابعاد موشکی و منطقهای امیدوار باشند. این امیدواری دشمن اما جز با تغییر رویه جدی از بین نخواهد نرفت و تا زمانی که مماشات جویان و سازشکاران بر سر منافع ملی راهبردهای کلان دولت را در پاستور برنامهریزی و اجرایی میکنند نمیتوان به ناکارآمد شدن و خلع سلاح ایالات متحده در برابر مردم ایران امید داشت.
نزدیک به یکسال است که با افزایش انتقادات از مدیریت کشور، دولت حسن روحانی به یک استدلال رو آورده است: در شرایط جنگ اقتصادی هستیم و وعدههای دوره صلح عملیاتی نیست! این در حالی است که وعده سامان دادن مشکلات معیشتی مردم در سال 1392 داده شده است، یعنی سه سال بعد از شکل گیری جنگ اقتصادی علیه ایران. اما سوال اصلی این است که چگونه حسن روحانی با داشتن اختیارات فراقانونی در کشور، مماشات نهادهای نظارتی و قانونی چون مجلس و پیاده کردن ایدههای سیاسی و اقتصادی خود که حتی هزینه آن عبور از خطوط قرمز نظام بود باز هم معیشت مردم را تا لبه پرتگاه برده است؟
یکی از شعارهای دولت روحانی برداشتن شبح جنگ از کشور از طریق توافق برجام بود. دولت تدبیر اعتقاد داشت در صورت عدم پیروزی خود در انتخابات 1392، ایران در آستانه پروژه نفت در برابر غذا و همچنین جنگ قرار میگرفت اما حل پرونده هسته ای مانع از این رخداد شد. این ادعا البته هیچ قرینهای نداشته و کارشناسان امنیتی و نظامی نیز هیچگاه آن را تایید نکرده اند. چرا که ایران با قدرت منطقهای خود، عمق استراتژیک بینظیر، تجربیات موفق در نبردهای داخلی و خارجی و داشتن منابع کافی هستهای که موجب بازدارندگی میشود به قدرتی با ثبات در میانه منطقهای آشوبناک شناخته میشود. مهمتر از چنین دلایلی اتحاد و انسجام مردم و همراهی با دولت و نظام سیاسی درایستادگی در برابر فتنهها و تلاطمهای اقتصادی در فشارهای معیشتی نشان از عزمی جدی در حرکت مردم ایران داشته است.
با این وجود اما یک دولت ضعیف میتوانست بسیاری از این مولفههای قدرتساز کشور را از بین ببرد.
بتنریزی در قدرت بازدارندگی کشور
دولت روحانی با انتخاب راهبرد مماشات با غرب و گره زدن مشکلات معیشیتی به مذاکره در وهله نخست قدرت بازدارندگی صنعت هستهای کشور را از بین برد تا شاید بتواند از این طریق برخی از مسائل اقتصادی وعده داده شده را محقق کند. در ازای برچیدن 13هزار سانتریفیوژ، از بین بردن نزدیک به 500 کیلوگرم اورانیوم غنیشده بیست درصد، نابودی 9700 کیلو ذخیره اورانیوم غنی شده سه و نیم درصد، ممنوعیت غنی سازی بالای 3.5 درصد و تغییر کاربری فوردو و نطنز و خارج کردن قلب راکتور اراک و بتنریزی در آن عملا یکی از عوامل مهم امنیتساز و بازدارنده کشور در برابر دشمن از دست رفت. این اقدامات با هدف تنشزدایی و عادی سازی روابط ایران و کشورهای غربی به خصوص ایالات متحده انجام شد اما در نهایت به تنش بیشتر تبدیل شد. این عقبنشینیها امید دشمنان را برای عقب نشینیهای بیشتر در برابر فشارهای بیشتر برانگیخت. دولت اوباما با تحریمهای آیسا، کاتسا و ویزا که برخلاف برجام بود میزان عصابیت و واکنش دولت ایران را سنجید. اما بی توجهی دولت باعث شد تا ساختار سیاسی آمریکا به این نتیجه برسد که ایران در برابر اقدامات شدیدتر نیز واکنش غیرقابل پیشبینی و محکمی نشان نخواهد داد. بنابراین دولت آمریکا در اردیبهشت ماه 1397 بدون هیچ هزینهای از برجام خارج شد و اندک امتیازات برجام را نیز به صفر رساند.
شدت گرفتن جنگ اقتصادی و افزایش اختیارات دولت
تیم اقتصادی سالخورده، کارنامه پیشین اعضای کابینه روحانی در زمان هاشمی رفسنجانی و شکست ایده دولت در سیاست خارجی و نداشتن اراده خروج از برجام علی رغم خارج شدن آمریکا از توافق همه خبر از روزهایی سخت برای دولتمردان میداد. دولت تصمیم گرفت تا در سیاست خارجی ادامه برجام با اروپا را برای حل مشکلات و خلاهای اقتصادی ناشی از تحریمهای آمریکا پیگیری کند. این ایده با محوریت اینستکس به سرعت شکست خود را نمایان کرد و دولتمردان گفتند که تحریمها آنها را به جایی رسانده که حتی فروش مقداری نفت در برابر واردات غذا و دارو هم برای آنها امکانپذیر نیست. این در حالی است که در تحریمهای پیشین سالهای 89 تا 94 نیز نه تنها ایران به دور زدن تحریم و فروش نفت اقدام میکرد که شرایط به هیچ عنوان نیاز ایران به تبادل تحقیرآمیز نفت در برابر غذا را نشان نمیداد.
اما شرایط ترسیم شده جدید توسط دولت به این سو رفت که بنابراین امنیتی و رسانه ای نزدیک به دولت با ادعای کم بودن اختیارات دولت شانه از زیر بار وضعیت اداره جامعه خالی کند. اما رهبرانقلاب با ایده تشکیل شورای هماهنگی اقتصادی، به دولت برای گرفتن تصمیمات بزرگ، سریع و خارج از مسیر بوراکراسی زمانبر کمک شایانی کرد. گذشت دو و نیم از تشکیل این شورا نشان میدهد دولت صرفا برای برداشتهای مکرر از صندوق توسعه ملی، چاپ اوراق و کاهش کمکاریهای خود در کسری بودجه از آن استفاده کرد. تاکنون این شورا علی رغم دست بالای دولت در قانون گذاری و اجرا نتوانسته باری از مشکلات معیشتی مردم برداشته و در راستای حمایت از تولید از آن استفاده کند. دولت با اختیارات بیسابقهای که در اختیار رئیس جمهور قرار داشت اما بیشتر از اینکه تمرکز خود را برحل مشکلات داخلی بگذارد هنوز همت خود را به اجرایی شدن وعده ناکام اینستکس توسط اروپا و تصویب معاهده استعماری FATF گذاشته بود.
فاجعه افزایش قیمت بنزین و گسترش نارضایتی عمومی از دولت
در سالهای 97 و 98 افزایش قیمت ارز، طلا، سکه، مسکن، خودرو و اقلام مختلف زندگی فشارهای فراوانی را به مردم وارد کرده بود اما رئیس دولت به دعواهای نازل سیاسی مشغول است. روحانی یا به بهانه دستگیری برادرش علیه قوه قضائیه موضع گیری میکند و یا در سفرهای سیاسی به استانهایی چون یزد به حمایت از برخی فتنهگران میپردازد. در همان روزها (23آبان 98) اعلام حمایت ناگهانی و شبانه افزایش قیمت سوخت همچون بنزینی به روی آتش، خشم بسیاری از مردم را برانگیخت. این رخداد باعث اعلام نارضایتی مردم شد که در نهایت نیز با سواستفاده جریانهای مشکوک و خرابکار به درگیری خونین کشیده شد. این رخداد گرچه مدت زیادی طول نکشید اما دو پیامد داشت. از طرفی مردم که تاکنون فشارهای اقتصادی را تحمل کرده بودند احساس کردند که دولت درک درستی از معیشت و اقتصاد مردم ندارد و از طرف دیگر دشمن پیام عدم اتحاد و انسجام داخلی را از این اتفاق برداشت کرد.
فرصتی ایدهآل برای دشمن: ترور حاج قاسم، انفجار نطنز و...
واکنش سرد و غیربازدارنده دولت بعد از خروج آمریکا از برجام و همچنین ماندن ایران در برجام علیرغم بدعهدی اروپا در ادامه این توافق آن هم بعد از عقبنشنیهای گسترده از حقوق مردم ایران، پیام ضعف و انفعال از سوی ایران را به دشمن صادر کرده بود. همچنین آشوب داخلی که منجر به خونریزی و درگیریهای پراکنده در کشور شده بود جامعهای شکننده را برای آمریکاییها به تصویر کشید، جامعهای که ناتوان از احقاق حقوق خود و ایستادگی در برابر دشمنان است. همین امر میتوانست دشمن را ترغیب کند تا به شیطنت و یا یک جنایت جدید علیه مردم ایران دست بزند.
کمتر از دو ماه بعد از آشوبهای داخلی، رژیم آمریکا فرصت را مناسب یافت و دست به ترور بزرگترین رهبران مقاومت حاج قاسم و ابومهدی المهندس زد. این رخداد گرچه با سیلی پاسداران انقلاب همراه بود اما دولتمردان بار دیگر تیغ بران مبارزه با آمریکا را کند کرده و پیام ضعف به دشمن دادند. محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه و سایر نیروهای اصلاح طلب بارها به صراحت اعلام کردند که شهادت حاج قاسم مانع مذاکره مجدد ایران و آمریکا نخواهد شد. این مواضع انفعالی غربگرایان که تهدیدکننده منافع ملی ایران بود تا جایی ادامه پیدا کرد که دشمن به خرابکاری در سایت هستهای نطنز دست زد و خسارت زیادی به برنامه هسته ای ایران وارد کرد.
آمریکا هر حرکتی بکند پاسخ نمیدهیم!
همه این دشمنیها باعث نشد تا تغییر رفتار در برابر قدرت تهاجمی دشمنان توسط دولت روحانی رخ دهد. عراقچی از تصمیمگیران اصلی توافق یک طرفه برجام چهار روز پس از انفجار نطنز به صراحت اعلام کرد هر حرکتی که ایران را در عرصه بینالمللی به عنوان یک تهدید معرفی کند، بازی در زمین آمریکا است و نباید بهانهای به آمریکا بدهیم.» عراقچی به انتخابات آمریکا اشاره کرده و اعلام میکند نباید حرکتی کنیم که ایران تبدیل به وجهالمصالحه رقابت های انتخاباتی شود. صحبتهای این مقام عالی رتبه دولتی بار دیگر این پیام را به دشمن داد که هرگونه تنش آفرینی دشمن حداقل تا زمان انتخابات ایالات متحده با سکوت و یا تنش زدایی ایران همراه خواهد بود. به عبارت دیگر دولتی که قبلا به دروغ ادعا میکرد شبح جنگ را از سر کشور دور کرده است با راهبردهای اشتباه خود و کاهش قدرت ملی ایران، کشور را به نزدیکی یک درگیری و تهدید امنیت کشانده است.
تحرک جدید آمریکا دو هفته بعد از اظهارات منفعلانه دولتمردان نشان داد دشمن این پیام را به خوبی درک کرده است. اوایل مردادماه دو جنگ ارتش تروریستی ایالات متحده در آسمان سوریه با نزدیک شدن به هواپیمای مسافربری ایران منجر به کاهش سریع ارتفاع هواپیمای ایرانی و زخمی شدن تعدادی از مسافران شد.
دولت روحانی؛ ریل انحرافی که کشور را به پرتگاه میبرد
در دولت روحانی مسائل فرهنگی از اولویت خارج شده است، معیشت مردم به بهانه اقتصاد بازار آزاد رها شده و ایده اصلی دولت در سیاست خارجی شکست مفتضحانهای را تجربه کرده است. در چند ماه گذشته بار دیگر قیمتهای ارز و سکه حتی تا دوبرابر افزایش یافته و تورم افسارگسیخته در حوزههای مختلف همچون مسکن و خودرو و خوراک و پوشاک، حلقه را برای مردم تنگ کرده است. دشمنان مردم ایران نیز به این قاعده دست یافتهاند که افزایش فشارها به دولت غربگرا و مرعوب ایرانی به افزایش عقبنشینی و تغییر رفتار منتج خواهد شد. به همین دلیل کارزار فشار حداکثری از سوی کاخ سفید علیه ایران راه افتاد و هر بار نیز جواب ضعف و مماشات دریافت کرد. این راهبرد دولت روحانی باعث شده که ساختار سیاسی ایالات متحده با وجود قدرت داشتن هر جناح سیاسی در این کشور به امتیازگیری بیشتر مصمم باشد و هر دو به گسترش برجام در ابعاد موشکی و منطقهای امیدوار باشند. این امیدواری دشمن اما جز با تغییر رویه جدی از بین نخواهد نرفت و تا زمانی که مماشات جویان و سازشکاران بر سر منافع ملی راهبردهای کلان دولت را در پاستور برنامهریزی و اجرایی میکنند نمیتوان به ناکارآمد شدن و خلع سلاح ایالات متحده در برابر مردم ایران امید داشت.
مرجع : جهان نیوز