تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۴۱
کد مطلب : ۴۲۴۲۲۰
پاسخ «سید اسفندیار صلاحت پور» به «حشمت الله دشتی»
نقدی بر نگاه «دن کیشوت» به کت و شلوار آویخته بر ورودی دوگنبدان
۵
کبنا ؛اظهارات رئیس دفتر تاجگردون در باره کفالت حجت الاسلام سید محمد موحد برای حوزه انتخابیه گچساران و باشت، با واکنشهای متعددی روبرو شد. سید اسفندیار صلاحت پور در یادداشتی نوشت:
در آن شب طوفانی
سرشاخهای از بزرگترین درخت باغ شکست
درخت اما همچنان پا برجاست
هرچند
برگهایش بر روی سبزهها تیره میشوند
اما شاخههای سبز نمیگذارند درخت به زانو درآید ....
هم دیار نادیده، دوست ناشناس، جناب حشمت دشتی، سلام
یادداشتی از جنابعالی منتشر شد، خطاب به حجت الاسلام موحد نماینده مردم آگاه کهگیلویه بزرگ. یادداشتی سرشار از اشتباهات نگارشی، غلطهای ادبی و از نگاه این قلم، با هدف دو موضوع: ابراز وفاداری بی چون و چرا به مدیر سابق خودت جناب آقای تاجگردون و دلخوری از مخاطب مکاتبهات جناب آقای موحد.
یادداشتی که نه در شکل و نه در محتوا، شایسته انتشار و توجه نبود و نیست. در شکل استفاده متعدد و نابجا از علائم و نشانهها، ادبیات سخیف و توهین آمیز و در محتوا نیز عدم متانت متن، کنایه آمیز بودند و نشستن در جایگاه مدعیالعموم و ....
مجموعه موارد بالا یادداشت حضرتعالی را تا حد مالباختهای ناتوان پایین میآورد که یتشبث بکل حشیش
لیکن به حرمت مردم حوزه انتخابیه کهکیلویه و نیز آگاهی حضرتعالی چند نکته عرض میکنم.
۱)
آری
تو آنی که دل میطلبد هستی
تو آنکه دل طلبد، آنی
اما افسوس،
دیری است که آن کبوتر خونآلود
جویای برج گمشده جادو
پرواز کرده است ...
(مهدی اخوان ثالث)
جناب حشمت دشتی
ناگفته پیداست که حضرتعالی مفتون و شیدای آن هستی که به هر تدبیر اکنون دیگر دفتری در مجلس شورای اسلامی ندارد که شما مدیر دفترش باشید. ظاهراً همین موضوع قلمتان را از دایره ادب خارج کرده است، تا در توهم عدم حمایت حجت الاسلام موحد از اعتبار منتخب هم استانی، دلخور باشی. در حدی که بیماری ایشان را نیز به دیده شک نگریسته و گذر عمر وی را به جای تجربه و تدبیر در ترازوی کهنسالی به سخره و ناتوانی بگیری.
هرچند صاحب این قلم از علاقهمندان جناب تاجگردون بود و اکنون در برابر سیاههای از اتهامات مالی، اقتصادی، مدرک تحصیلی و... امیدوار بودم هم نظری چون شما که به مدد همکاری و همراهی، قطعاً به اطلاعات و مستندات بیشتری دسترسی دارید، به جای تاختن به دیگری با ارائه توضیح و احیاناً مستنداتی، ذهن آشفته مردم را در رد یا قبول آن که افتاد و دانی، روشن میکردید تا در این وانفسای بحران نان، از نامی بت نسازی. همچنان که شایسته نبود عزیزی از اسب افتاده، چون منتخب مردم دوست داشتنی گچساران و باشت را از اصل نیندازند که؛
ماه در تنویر
*ستارگان به طواف *
*و آبادی در حسرت نان *.
۲)
این نردبان شکسته تو را به جایی نمیبرد
خورشید دور است
و سهم ما همین سرابهایی است که میسازد
فرمودید که جناب موحد از سر دلسوزی حضانت طفل صغیر گچساران و باشت را تقاضا نموده و ادامه دادهاید که افکار عمومی گچساران و باشت بی کفایتی ایشان را در دفاع از فرزند شایسته و نامدار این دیار از یاد نخواهد برد.
جناب دشتی
* نخست * آن که اصل تقاضای حضانت یا حداقل پذیرش وظایف نمایندگی مردم شریف و ارجمند گچساران و باشت مبنای قانونی ندارد و طبق اصل ۸۵ قانون اساسی وظیفه نمایندگی مردم در پارلمان قائم به شخص است به این معنا که به هیچ عنوان قابل واگذاری به دیگری نیست.
لذا پر واضح است که ادعای سخیف مطرح شده از سوی حضرتعالی متضمن توهین به مردم شریف، آگاه و ارجمند گچساران و باشت و کل حوزه انتخابیه است، چه ایشان را صغیر و نابالغ تصور کرده، لابد میبایست کفیلی حضانت آنها را برعهده بگیرد.
و از سوی دیگر گزاره بعدی نوشتارتان با انتساب بیکفایتی به منتخب مردم شریف کهگیلویه بزرگ، بیشک توهین به اندیشه هزاران نفر میباشد که از سرشعور، آگاهی و با تکیه بر دانش، تجربه و توانمندی جناب موحد، در دموکرات ترین شکل ممکن، دل در گرو کفایت و توانمندی ایشان بستند.
جناب آقای حشمت دشتی
اگر احیاناً نماینده مردم شریف دهدشت، چرام، لنده و بهمئی، به دلیل تجربه ربع قرن حضور در پارلمان، شناخت حوزه انتخابیه، احساس مسئولیت و تعلق خاطر به غیور مردان و شیرزنان گچساران و باشت، اشارهای به انجام خدمت در قامت هم دیار مردم، تا انجام انتخابات میاندورهای و مشخص شدن نماینده جدید کردهاند، چیزی نیست جز مناعت طبع، احساس وظیفه و اطلاع از وسعت مسئولیت یک نماینده مجلس شورای اسلامی، که پس از انتخاب، نماینده همه مردم است و مقام نمایندگی، وظیفهی مشارکتی است و نه شخصی و مستقل.
جناب آقای مدیر دفتر سابق نماینده سابق!
پرواضح است نمایندگی منسبی است که از طریق انتخابات و رأی مردم در یک حوزه انتخابیه خاص فعلیت مییابد ولیکن بر اساس قانون نمایندگی، مقامی ملی است و پس از انتخاب، محدود به حوزه انتخابیه نیست.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی، کار گروهی انجام میدهند و در برابر همه ملت مسئولیت دارند.
میدانید و میدانیم که بسیاری نمایندگان مجلس شورای اسلامی از جمله؛ زاکانی نماینده مردم قم، کریمی نماینده مردم اراک، شجاعی نماینده مردم ابهر، نجابت نماینده مردم شیراز، رضایی نماینده مردم دشتستان، خانم الهیان نماینده مردم تهران و بسیاری دیگر نیز به صراحت اعلام کردند که تا انجام انتخابات میاندورهای و مشخص شدن نماینده مردم ارجمند گچساران و باشت، ما همه نماینده این حوزه انتخابیه خواهیم بود.
چیزی که به درک درست از وظیفه نمایندگی برمیگردد و نه شهوت قدرت، که حجت الاسلام موحد هر آن طرفی که مقرر باشد از نمایندگی مجلس شورای اسلامی بربندد، برخواهد بست که البته چیزی نیست جز شایستگی لطف پروردگار در خدمت خلق که به کوری چشم بدخواهان؛
در برگ ریز پاییز
* گفتی که بایدش کند*
* گفتی که بایدش سوخت*
...
* ناموس خاک و باران *
این را نخواست اما
آن هیمههای گیلاس، غرق شکوفه امروز
(منصور اوجی)
۳)
در جمهوری یادهایم
* مهاجری بی جواز، اقامت دائمی میخواهد*
(فرشته ساری)
جناب آقای دشتی
نوشتی؛ یک دست کت و شلوار دکتر تاجگردون را در ورودی شهر میآویزیم، رایحه روحبخش و عطر خوش وجودش را احساس کرده و به بد اندیشان بگو که کت و شلوار تاجگردون نزد ما از صد کفیل چون شما بیشتر و اثربخشتر است
واضح است که این نشستن در جایگاه سخنگوی مردم و دفاع در قامت دنکیشوت از کت و شلوار جناب تاجگردون، نه شایسته مردم خردمند گچساران و باشت است و نه نشانه ارجمندی شما.
جناب آقای دشتی
کوتاه زمانی صبر پیشه کنی، خورشید چشمهای من و تو غروب میکنند و کندوی عسل وجودمان پوسیده میشود اما عسل و آفتاب، کندوی دیگری را پر خواهد کرد. آدمها میآیند و میروند و صندلی سبز (که روزگاری نه چندان دور سرخ بود و چه سرخها که سبز را به باد داد) به گذشتگان وفا نکرد و قطعاً خلد برینی نیست برای مستاجرین امروزی خانه ملت.
سخت ایمان دارم شایسته قلم نیست که بچرخد و از رایحه روحبخش کت و شلوار بگوید!
هم دیار نادیده؛
امیدوارم و امیدوارم و باز هم امیدوارم که آنچه در رد اعتبارنامه آقای تاجگردون مطرح شد، واقعیت نداشته باشد که اگر درصدی از آن حتی بویی از حقیقت برده باشد، جنایتی است در حق مردمی که امید بستند به صاحب این کت و شلوار خوش عطر!
شکی نیست که نه موحدید بیضا دارد و نه تاجگردون معجزهای در آستین! (که خود این دو بزرگ چنین ادعایی ندارند)
به زودی تکلیف نمایندگی مردم شریف گچساران و باشت، نه از کت و شلوار آویخته بر سر ورودی دوگنبدان، که از صندوق رأی مشخص خواهد شد. قحطی رجال نیست و فرزندان شایسته این مرز و بوم که به مدد بت سازی امثال حضرتعالی حقیر دیده میشدند، فرصت سربرآوردن، پیدا خواهند کرد و؛
هر شب ستارهای به زمین بکشند
* باز هم این آسمان غمزده*
* غرق ستارههاست*
(سیاوش کسرایی)
کوتاه سخن اینکه نقد موحد و تاجگردون، حق شما و من است و اما توهین و تحقیر و تخفیف نظر مردم در انتخاب این و آن هرگز.
در این میان آنچه میماند، اعتمادصاحب این قلم به توانمندی موحد و شیفتگی دنکیشوت وار شما است به دیگری ...
کاش میشد تمام شعرها را نوشت
*مثل اینکه من به تو فقط عادت کردهام *
و تو همیشه دروغ میگویی
* کاش میشد از رودخانه گذشت*
*و خیس نشد*
چیزی که ظاهراً ممکن نیست. هست؟!
عزت زیاد، باقی بقایتان
-----------------------------------------
سید اسفندیار صلاحت پور
۱۹ مرداد ۱۳۹۹
در آن شب طوفانی
سرشاخهای از بزرگترین درخت باغ شکست
درخت اما همچنان پا برجاست
هرچند
برگهایش بر روی سبزهها تیره میشوند
اما شاخههای سبز نمیگذارند درخت به زانو درآید ....
هم دیار نادیده، دوست ناشناس، جناب حشمت دشتی، سلام
یادداشتی از جنابعالی منتشر شد، خطاب به حجت الاسلام موحد نماینده مردم آگاه کهگیلویه بزرگ. یادداشتی سرشار از اشتباهات نگارشی، غلطهای ادبی و از نگاه این قلم، با هدف دو موضوع: ابراز وفاداری بی چون و چرا به مدیر سابق خودت جناب آقای تاجگردون و دلخوری از مخاطب مکاتبهات جناب آقای موحد.
یادداشتی که نه در شکل و نه در محتوا، شایسته انتشار و توجه نبود و نیست. در شکل استفاده متعدد و نابجا از علائم و نشانهها، ادبیات سخیف و توهین آمیز و در محتوا نیز عدم متانت متن، کنایه آمیز بودند و نشستن در جایگاه مدعیالعموم و ....
مجموعه موارد بالا یادداشت حضرتعالی را تا حد مالباختهای ناتوان پایین میآورد که یتشبث بکل حشیش
لیکن به حرمت مردم حوزه انتخابیه کهکیلویه و نیز آگاهی حضرتعالی چند نکته عرض میکنم.
۱)
آری
تو آنی که دل میطلبد هستی
تو آنکه دل طلبد، آنی
اما افسوس،
دیری است که آن کبوتر خونآلود
جویای برج گمشده جادو
پرواز کرده است ...
(مهدی اخوان ثالث)
جناب حشمت دشتی
ناگفته پیداست که حضرتعالی مفتون و شیدای آن هستی که به هر تدبیر اکنون دیگر دفتری در مجلس شورای اسلامی ندارد که شما مدیر دفترش باشید. ظاهراً همین موضوع قلمتان را از دایره ادب خارج کرده است، تا در توهم عدم حمایت حجت الاسلام موحد از اعتبار منتخب هم استانی، دلخور باشی. در حدی که بیماری ایشان را نیز به دیده شک نگریسته و گذر عمر وی را به جای تجربه و تدبیر در ترازوی کهنسالی به سخره و ناتوانی بگیری.
هرچند صاحب این قلم از علاقهمندان جناب تاجگردون بود و اکنون در برابر سیاههای از اتهامات مالی، اقتصادی، مدرک تحصیلی و... امیدوار بودم هم نظری چون شما که به مدد همکاری و همراهی، قطعاً به اطلاعات و مستندات بیشتری دسترسی دارید، به جای تاختن به دیگری با ارائه توضیح و احیاناً مستنداتی، ذهن آشفته مردم را در رد یا قبول آن که افتاد و دانی، روشن میکردید تا در این وانفسای بحران نان، از نامی بت نسازی. همچنان که شایسته نبود عزیزی از اسب افتاده، چون منتخب مردم دوست داشتنی گچساران و باشت را از اصل نیندازند که؛
ماه در تنویر
*ستارگان به طواف *
*و آبادی در حسرت نان *.
۲)
این نردبان شکسته تو را به جایی نمیبرد
خورشید دور است
و سهم ما همین سرابهایی است که میسازد
فرمودید که جناب موحد از سر دلسوزی حضانت طفل صغیر گچساران و باشت را تقاضا نموده و ادامه دادهاید که افکار عمومی گچساران و باشت بی کفایتی ایشان را در دفاع از فرزند شایسته و نامدار این دیار از یاد نخواهد برد.
جناب دشتی
* نخست * آن که اصل تقاضای حضانت یا حداقل پذیرش وظایف نمایندگی مردم شریف و ارجمند گچساران و باشت مبنای قانونی ندارد و طبق اصل ۸۵ قانون اساسی وظیفه نمایندگی مردم در پارلمان قائم به شخص است به این معنا که به هیچ عنوان قابل واگذاری به دیگری نیست.
لذا پر واضح است که ادعای سخیف مطرح شده از سوی حضرتعالی متضمن توهین به مردم شریف، آگاه و ارجمند گچساران و باشت و کل حوزه انتخابیه است، چه ایشان را صغیر و نابالغ تصور کرده، لابد میبایست کفیلی حضانت آنها را برعهده بگیرد.
و از سوی دیگر گزاره بعدی نوشتارتان با انتساب بیکفایتی به منتخب مردم شریف کهگیلویه بزرگ، بیشک توهین به اندیشه هزاران نفر میباشد که از سرشعور، آگاهی و با تکیه بر دانش، تجربه و توانمندی جناب موحد، در دموکرات ترین شکل ممکن، دل در گرو کفایت و توانمندی ایشان بستند.
جناب آقای حشمت دشتی
اگر احیاناً نماینده مردم شریف دهدشت، چرام، لنده و بهمئی، به دلیل تجربه ربع قرن حضور در پارلمان، شناخت حوزه انتخابیه، احساس مسئولیت و تعلق خاطر به غیور مردان و شیرزنان گچساران و باشت، اشارهای به انجام خدمت در قامت هم دیار مردم، تا انجام انتخابات میاندورهای و مشخص شدن نماینده جدید کردهاند، چیزی نیست جز مناعت طبع، احساس وظیفه و اطلاع از وسعت مسئولیت یک نماینده مجلس شورای اسلامی، که پس از انتخاب، نماینده همه مردم است و مقام نمایندگی، وظیفهی مشارکتی است و نه شخصی و مستقل.
جناب آقای مدیر دفتر سابق نماینده سابق!
پرواضح است نمایندگی منسبی است که از طریق انتخابات و رأی مردم در یک حوزه انتخابیه خاص فعلیت مییابد ولیکن بر اساس قانون نمایندگی، مقامی ملی است و پس از انتخاب، محدود به حوزه انتخابیه نیست.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی، کار گروهی انجام میدهند و در برابر همه ملت مسئولیت دارند.
میدانید و میدانیم که بسیاری نمایندگان مجلس شورای اسلامی از جمله؛ زاکانی نماینده مردم قم، کریمی نماینده مردم اراک، شجاعی نماینده مردم ابهر، نجابت نماینده مردم شیراز، رضایی نماینده مردم دشتستان، خانم الهیان نماینده مردم تهران و بسیاری دیگر نیز به صراحت اعلام کردند که تا انجام انتخابات میاندورهای و مشخص شدن نماینده مردم ارجمند گچساران و باشت، ما همه نماینده این حوزه انتخابیه خواهیم بود.
چیزی که به درک درست از وظیفه نمایندگی برمیگردد و نه شهوت قدرت، که حجت الاسلام موحد هر آن طرفی که مقرر باشد از نمایندگی مجلس شورای اسلامی بربندد، برخواهد بست که البته چیزی نیست جز شایستگی لطف پروردگار در خدمت خلق که به کوری چشم بدخواهان؛
در برگ ریز پاییز
* گفتی که بایدش کند*
* گفتی که بایدش سوخت*
...
* ناموس خاک و باران *
این را نخواست اما
آن هیمههای گیلاس، غرق شکوفه امروز
(منصور اوجی)
۳)
در جمهوری یادهایم
* مهاجری بی جواز، اقامت دائمی میخواهد*
(فرشته ساری)
جناب آقای دشتی
نوشتی؛ یک دست کت و شلوار دکتر تاجگردون را در ورودی شهر میآویزیم، رایحه روحبخش و عطر خوش وجودش را احساس کرده و به بد اندیشان بگو که کت و شلوار تاجگردون نزد ما از صد کفیل چون شما بیشتر و اثربخشتر است
واضح است که این نشستن در جایگاه سخنگوی مردم و دفاع در قامت دنکیشوت از کت و شلوار جناب تاجگردون، نه شایسته مردم خردمند گچساران و باشت است و نه نشانه ارجمندی شما.
جناب آقای دشتی
کوتاه زمانی صبر پیشه کنی، خورشید چشمهای من و تو غروب میکنند و کندوی عسل وجودمان پوسیده میشود اما عسل و آفتاب، کندوی دیگری را پر خواهد کرد. آدمها میآیند و میروند و صندلی سبز (که روزگاری نه چندان دور سرخ بود و چه سرخها که سبز را به باد داد) به گذشتگان وفا نکرد و قطعاً خلد برینی نیست برای مستاجرین امروزی خانه ملت.
سخت ایمان دارم شایسته قلم نیست که بچرخد و از رایحه روحبخش کت و شلوار بگوید!
هم دیار نادیده؛
امیدوارم و امیدوارم و باز هم امیدوارم که آنچه در رد اعتبارنامه آقای تاجگردون مطرح شد، واقعیت نداشته باشد که اگر درصدی از آن حتی بویی از حقیقت برده باشد، جنایتی است در حق مردمی که امید بستند به صاحب این کت و شلوار خوش عطر!
شکی نیست که نه موحدید بیضا دارد و نه تاجگردون معجزهای در آستین! (که خود این دو بزرگ چنین ادعایی ندارند)
به زودی تکلیف نمایندگی مردم شریف گچساران و باشت، نه از کت و شلوار آویخته بر سر ورودی دوگنبدان، که از صندوق رأی مشخص خواهد شد. قحطی رجال نیست و فرزندان شایسته این مرز و بوم که به مدد بت سازی امثال حضرتعالی حقیر دیده میشدند، فرصت سربرآوردن، پیدا خواهند کرد و؛
هر شب ستارهای به زمین بکشند
* باز هم این آسمان غمزده*
* غرق ستارههاست*
(سیاوش کسرایی)
کوتاه سخن اینکه نقد موحد و تاجگردون، حق شما و من است و اما توهین و تحقیر و تخفیف نظر مردم در انتخاب این و آن هرگز.
در این میان آنچه میماند، اعتمادصاحب این قلم به توانمندی موحد و شیفتگی دنکیشوت وار شما است به دیگری ...
کاش میشد تمام شعرها را نوشت
*مثل اینکه من به تو فقط عادت کردهام *
و تو همیشه دروغ میگویی
* کاش میشد از رودخانه گذشت*
*و خیس نشد*
چیزی که ظاهراً ممکن نیست. هست؟!
عزت زیاد، باقی بقایتان
-----------------------------------------
سید اسفندیار صلاحت پور
۱۹ مرداد ۱۳۹۹