تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۵۱
کد مطلب : ۴۱۹۶۰۳
نظر محسن رضایی درباره تحلیل چامسکی و کسینجر درباره پساکرونا
۱
کبنا ؛محسن رضایی در پاسخ به پرسشی درباره تحلیل چامسکی و کیسینجر پیرامون جهان پساکرونا گفت: در موضوع کرونا، چامسکی هم در تحلیل و هم در ارایه راهکار شجاعانه تر از کیسینجر عمل کرده، هرچند انتظار می رفت که مسائل کلیدی همچون تنهایی بشر و بی عدالتی زیستی را نیز مطرح کند.
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار جمعی از اساتید دانشگاههای استان تهران و در پاسخ به پرسشی درباره تحلیلهای ارائه شده پیرامون جهان پساکرونا اظهار داشت: متعاقب یا مقارن انتشار یادداشت تحلیلی اینجانب، چندین تحلیل راهبردی درباره نظم جدید پساکرونا مطرح شد که از جمله مهمترین آنها تحلیل جداگانه آقایان چامسکی و کسینجر با دو نگاه متفاوت بود. تحلیل کیسینجر و راهکارهای وی بسیار ناامیدکننده و محافظه کارانه است.
وی افزود: چامسکی هم در تحلیل و هم در ارائه راهکار شجاعانه تر عمل کرده است. تحلیل آقایان چامسکی و کیسینجر با دو نگاه متفاوت ارائه شده است. طبق دسته بندی و پیشبینی که در یادداشت تحلیلی قبلی ارائه کرده بودم، سه گروه به تحلیل جهان پساکرونا خواهند پرداخت. تحلیل این دو شخصیت جزو گروه اول ارزیابی می شود که در یادداشت تحلیلی قبلی توضیح داده ام؛ متفکرانی که قصد دارند نظام غربی را با یکسری اصلاحات نجات دهند. ولی به بحران اصلی بشریت که تنهایی او وهویت وعدالت است نمی پردازند؛ هردو نفر که شاگردان بسیاری دارند ، پذیرفته اند که کرونا خواهد رفت ولی پیامدهای آن، نظم جهان را تغییر خواهد داد؛ در مقام ارایه راهکار، کیسینجر از تقویت اصول لیبرال و چامسکی از دنیای انسانی نام برده اند.
رضایی در ارزیابی خود راجع به تحلیل نوام چامسکی زبانشناس و تحلیلگر منتقد امریکایی گفت: آقای چامسکی در تحلیل خود شجاعانه تر از کیسینجر روی علل مشکلات جامعه بشری دست گذاشته است؛ وی سیاستهای نئولیبرالی را مانع پیشگیری از فاجعه کرونا دانسته و معتقد است که با وجود اینکه دولت ها آگاهی لازم را از ویروس کرونا داشته اند اقدامات پیشگیرانه کافی را به عمل نیاورده اند. آقای چامسکی به درستی، تحریمهای اقتصادی امریکا و شاگردان او یعنی اروپایی ها علیه کشورهای دیگر جهان از جمله ایران و یا گرم شدن زمین و سیاست های جنگ هسته ای و حمایت از رژیمهای استبدادی را ناشی از سیاستهای نئولیبرالیسم می داند. که اینها البته حرف های درست و منطقی و مورد تایید وجدان انسانها در سراسر کره زمین است. با این حال انتظار می رفت آقای چامسکی به فجایع عمیق تری از جمله بی هویتی بشر و تنهایی او و بی عدالتی زیستی بشر که ناشی از نظامات سرمایه داری و لیبرالیسم و نئولیبرالیسم است اشاره کند. فاجعه کرونا در نیویورک که یکی از تلخ ترین حوادث تاریخ بشر ولکه سیاهی بر پیشانی امریکا خواهد بود، ریشه در فداسازی بشر در مقابل ارزشهای لیبرالیسم و سرمایه داری دارد.
رضایی به سواستفاده دولتهای غربی از شعارهای مثبت همچون آزادی، دموکراسی و حقوق بشر اشاره کرد و افزود: آقای چامسکی به درستی در نتیجه گیری خود آرزوی شکل گیری یک جهان انسانی را مطرح کرده ولی به چرایی اینکه ارزشهایی مانند آزادی و دموکراسی و حقوق بشر اروپایی و امریکایی در کنار استبداد سعودی و رژیم تحمیلی و کودک کش صهیونیستی قرار گرفته، نپرداخته است. چگونه جوامع غربی با ادعای وفادارای به ارزشهایی همچون آزادی، دموکراسی و حقوق بشر، محاصره پنج ساله یمن و غزه با دویست هزار بیمار درگیر با وبا قرار می گیرد؟ چگونه با ادعای ارزشهای مذکور، چهل سال است در مقابل انقلاب اسلامی ملت ایران ایستاده اند. حمله به یمن و غزه با مدرن ترین سلاح های امریکایی و اروپایی و سخت ترین تحریمها علیه ملت ایران انهم پس از توافق نامه بین المللی برجام و سواستفاده از نظامات تجارت بین المللی برای درهم شکستن استقلال و ایستادگی ملتهای مقاوم با کدام ارزشهای انسانی قابل توجیه است؟ از سوی دیگر آقای چامسکی راهکاری برای بیرون آمدن از وضع فاجعه آمیز جهان کنونی و دسیابی به یک جهان جدید ارایه نکرده است.
استاد دانشگاه امام حسین (ع) با اشاره به فراخوان قبلی خود برای جنبش علمی بین المللی و طرح گفتگوهای انسانی پیرامون جهان پساکرونا، خواستار پرداختن به مسائل ریشه ای این بحران جهانی شد و گفت: سوال من از آقای چامسکی این است که چرا روشنفکران و دانشمندان مستقل جهان در راستای تقویت نهضت ضد وال استریت در هشتصد شهر جهان علیه سرمایه داری و جنبش جلیقه زردها و فراخوانهای روز شنبه در فرانسه و دیگر پایتختهای اروپایی، یک فکر اساسی برای دستیابی به یک هویت انسانی رهایی بخش و یک جامعه انسانی تعالی بخش نمی کنند؟ آقای چامسکی با آنکه شجاعانه تر از کیسینجر وارد شده و از آرزوی یک جامعه انسانی در آینده سخن به میان آورده، ولی به بحران های اصلی نظام سرمایه داری اشاره نمی کند. ایشان بحران های جهان پساکرونا را گرم شدن زمین و جنگ هسته ای می داند؛ اینها تهدیداتی است که جسم انسانها را تهدید می کند و حتما باید جلوی آن را گرفت ولی انتظار می رود به چاره اندیشی درباره تهدید علیه بعد معنایی زندگی و تمامیت معنوی انسانیت هم بپردازد.
رضایی در ادامه ارزیابی خود از تحلیلهای ارائه شده توسط صاحبنظران درباره جهان پساکرونا گفت: آقای کیسینجر با یک تحلیل محافظه کارانه، پیامدهای پساکرونا را بسیار وسیع می داند که ممکن است تا نسلهای بعد ادامه یابد ولی راهکاری که پیشنهاد می کند از هیچ نوآوری برخوردار نیست. وی معتقد است اکنون در امریکا بعنوان کشوری پاره پاره، یک دولت کارآمد و دوراندیش برای غلبه بر موانع بی سابقه در مقایس بزرگ و وسعت جهانی لازم است. کیسینجر می گوید جهان بعد از ویروس کرونا هرگز همان گونه مانند قبل نخواهد بود و خسارت های ناشی از شیوع ویروس جدید کرونا ممکن است موقت باشد اما آشفتگی سیاسی و اقتصادی ناشی از آن ممکن است برای نسل های زیادی ادامه یابد. لذا معتقد است گرچه این تلاشها در مقابل کرونا، گسترده و ضروری است ولی نباید ما را از وظیفه مهم و فوری دیگر یعنی راه اندازی یک پروژه موازی برای انتقال به یک سیستم پس از کرونا دور کند.
فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس گفت: آقای کیسینجر با وجود آنکه می گوید دولتهای غربی باید پروژه ای برای آینده داشته باشند، ولی به برخی توصیه های تکراری اکتفا کرده و صرفا می گوید تحولات سیاسی و اقتصادی که به وجود آمده می تواند برای نسل ها ادامه داشته باشد و اگر ما نتوانیم این دو را پشت سر هم انجام دهیم، با بدترین حالت روبه رو خواهیم بود.
رضایی افزود: کیسینجر از دولت و جامعه امریکا می خواهد که روی سه زمینه اصلی تمرکز کند: اول، مقاومت جهانی از طریق توسعه تحقیقات علمی را نسبت به بیماری های عفونی تقویت کند. دوم، تلاش کند تا زخم های اقتصاد جهانی را بهبود ببخشد و برنامه هایی به منظور جلوگیری از هرج و مرج و بهبود زندگی آسیب پذیرترین افراد جمعیت جهان ارائه کند. سوم، پاسداری از اصول نظم جهانی لیبرال را جدی بگیرد. کیسینجر در پایان نتیجه می گیرد که چالش کنونی جهان، مدیریت بحران و ساخت آینده به طور همزمان است.
استاد دانشگاه امام حسین (ع) افزود: بحران واقعی انسانها، تنهایی و فاصله گرفتن از خود حقیقی بشر است که بی عدالتی نهادینه شده در نظام سرمایه داری این تنهایی را تشدید می کند. انسانهای درمانده و زخم خورده از بحران کرونا، از همه دانشمندان و مصلحین و انقلابیون جهان می خواهند که دست به دست هم بدهند و یک نهضت بین المللی اجتماعی با هدف دستیابی به هویت رهایی بخش و عدالت تعالی بخش برپا سازند و قبل از آنکه دوباره تاریخ تکرار شود و یک سلطه غیرانسانی جدید در جهان شکل گیرد، مناسبات انسانی و بهتر را در جهان تولید کنند و حاکم سازند. آزادیخواهان و عدالت طلبان جهان از متفکران همه کشورها می خواهند حال که ساختار بین الملل رو به تغییر نهاده و روندها به سمتی است که طی ده سال آینده سلطه امریکا و اروپا تضعیف می شود، دست به دست هم بدهند تا از شکل گیری یک نظام غیرانسانی و ظالمانه دیگر جلوگیری کنند و به استقرار یک نظام انسانی و تعالی بخش کمک کنند.
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار جمعی از اساتید دانشگاههای استان تهران و در پاسخ به پرسشی درباره تحلیلهای ارائه شده پیرامون جهان پساکرونا اظهار داشت: متعاقب یا مقارن انتشار یادداشت تحلیلی اینجانب، چندین تحلیل راهبردی درباره نظم جدید پساکرونا مطرح شد که از جمله مهمترین آنها تحلیل جداگانه آقایان چامسکی و کسینجر با دو نگاه متفاوت بود. تحلیل کیسینجر و راهکارهای وی بسیار ناامیدکننده و محافظه کارانه است.
وی افزود: چامسکی هم در تحلیل و هم در ارائه راهکار شجاعانه تر عمل کرده است. تحلیل آقایان چامسکی و کیسینجر با دو نگاه متفاوت ارائه شده است. طبق دسته بندی و پیشبینی که در یادداشت تحلیلی قبلی ارائه کرده بودم، سه گروه به تحلیل جهان پساکرونا خواهند پرداخت. تحلیل این دو شخصیت جزو گروه اول ارزیابی می شود که در یادداشت تحلیلی قبلی توضیح داده ام؛ متفکرانی که قصد دارند نظام غربی را با یکسری اصلاحات نجات دهند. ولی به بحران اصلی بشریت که تنهایی او وهویت وعدالت است نمی پردازند؛ هردو نفر که شاگردان بسیاری دارند ، پذیرفته اند که کرونا خواهد رفت ولی پیامدهای آن، نظم جهان را تغییر خواهد داد؛ در مقام ارایه راهکار، کیسینجر از تقویت اصول لیبرال و چامسکی از دنیای انسانی نام برده اند.
رضایی در ارزیابی خود راجع به تحلیل نوام چامسکی زبانشناس و تحلیلگر منتقد امریکایی گفت: آقای چامسکی در تحلیل خود شجاعانه تر از کیسینجر روی علل مشکلات جامعه بشری دست گذاشته است؛ وی سیاستهای نئولیبرالی را مانع پیشگیری از فاجعه کرونا دانسته و معتقد است که با وجود اینکه دولت ها آگاهی لازم را از ویروس کرونا داشته اند اقدامات پیشگیرانه کافی را به عمل نیاورده اند. آقای چامسکی به درستی، تحریمهای اقتصادی امریکا و شاگردان او یعنی اروپایی ها علیه کشورهای دیگر جهان از جمله ایران و یا گرم شدن زمین و سیاست های جنگ هسته ای و حمایت از رژیمهای استبدادی را ناشی از سیاستهای نئولیبرالیسم می داند. که اینها البته حرف های درست و منطقی و مورد تایید وجدان انسانها در سراسر کره زمین است. با این حال انتظار می رفت آقای چامسکی به فجایع عمیق تری از جمله بی هویتی بشر و تنهایی او و بی عدالتی زیستی بشر که ناشی از نظامات سرمایه داری و لیبرالیسم و نئولیبرالیسم است اشاره کند. فاجعه کرونا در نیویورک که یکی از تلخ ترین حوادث تاریخ بشر ولکه سیاهی بر پیشانی امریکا خواهد بود، ریشه در فداسازی بشر در مقابل ارزشهای لیبرالیسم و سرمایه داری دارد.
رضایی به سواستفاده دولتهای غربی از شعارهای مثبت همچون آزادی، دموکراسی و حقوق بشر اشاره کرد و افزود: آقای چامسکی به درستی در نتیجه گیری خود آرزوی شکل گیری یک جهان انسانی را مطرح کرده ولی به چرایی اینکه ارزشهایی مانند آزادی و دموکراسی و حقوق بشر اروپایی و امریکایی در کنار استبداد سعودی و رژیم تحمیلی و کودک کش صهیونیستی قرار گرفته، نپرداخته است. چگونه جوامع غربی با ادعای وفادارای به ارزشهایی همچون آزادی، دموکراسی و حقوق بشر، محاصره پنج ساله یمن و غزه با دویست هزار بیمار درگیر با وبا قرار می گیرد؟ چگونه با ادعای ارزشهای مذکور، چهل سال است در مقابل انقلاب اسلامی ملت ایران ایستاده اند. حمله به یمن و غزه با مدرن ترین سلاح های امریکایی و اروپایی و سخت ترین تحریمها علیه ملت ایران انهم پس از توافق نامه بین المللی برجام و سواستفاده از نظامات تجارت بین المللی برای درهم شکستن استقلال و ایستادگی ملتهای مقاوم با کدام ارزشهای انسانی قابل توجیه است؟ از سوی دیگر آقای چامسکی راهکاری برای بیرون آمدن از وضع فاجعه آمیز جهان کنونی و دسیابی به یک جهان جدید ارایه نکرده است.
استاد دانشگاه امام حسین (ع) با اشاره به فراخوان قبلی خود برای جنبش علمی بین المللی و طرح گفتگوهای انسانی پیرامون جهان پساکرونا، خواستار پرداختن به مسائل ریشه ای این بحران جهانی شد و گفت: سوال من از آقای چامسکی این است که چرا روشنفکران و دانشمندان مستقل جهان در راستای تقویت نهضت ضد وال استریت در هشتصد شهر جهان علیه سرمایه داری و جنبش جلیقه زردها و فراخوانهای روز شنبه در فرانسه و دیگر پایتختهای اروپایی، یک فکر اساسی برای دستیابی به یک هویت انسانی رهایی بخش و یک جامعه انسانی تعالی بخش نمی کنند؟ آقای چامسکی با آنکه شجاعانه تر از کیسینجر وارد شده و از آرزوی یک جامعه انسانی در آینده سخن به میان آورده، ولی به بحران های اصلی نظام سرمایه داری اشاره نمی کند. ایشان بحران های جهان پساکرونا را گرم شدن زمین و جنگ هسته ای می داند؛ اینها تهدیداتی است که جسم انسانها را تهدید می کند و حتما باید جلوی آن را گرفت ولی انتظار می رود به چاره اندیشی درباره تهدید علیه بعد معنایی زندگی و تمامیت معنوی انسانیت هم بپردازد.
رضایی در ادامه ارزیابی خود از تحلیلهای ارائه شده توسط صاحبنظران درباره جهان پساکرونا گفت: آقای کیسینجر با یک تحلیل محافظه کارانه، پیامدهای پساکرونا را بسیار وسیع می داند که ممکن است تا نسلهای بعد ادامه یابد ولی راهکاری که پیشنهاد می کند از هیچ نوآوری برخوردار نیست. وی معتقد است اکنون در امریکا بعنوان کشوری پاره پاره، یک دولت کارآمد و دوراندیش برای غلبه بر موانع بی سابقه در مقایس بزرگ و وسعت جهانی لازم است. کیسینجر می گوید جهان بعد از ویروس کرونا هرگز همان گونه مانند قبل نخواهد بود و خسارت های ناشی از شیوع ویروس جدید کرونا ممکن است موقت باشد اما آشفتگی سیاسی و اقتصادی ناشی از آن ممکن است برای نسل های زیادی ادامه یابد. لذا معتقد است گرچه این تلاشها در مقابل کرونا، گسترده و ضروری است ولی نباید ما را از وظیفه مهم و فوری دیگر یعنی راه اندازی یک پروژه موازی برای انتقال به یک سیستم پس از کرونا دور کند.
فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس گفت: آقای کیسینجر با وجود آنکه می گوید دولتهای غربی باید پروژه ای برای آینده داشته باشند، ولی به برخی توصیه های تکراری اکتفا کرده و صرفا می گوید تحولات سیاسی و اقتصادی که به وجود آمده می تواند برای نسل ها ادامه داشته باشد و اگر ما نتوانیم این دو را پشت سر هم انجام دهیم، با بدترین حالت روبه رو خواهیم بود.
رضایی افزود: کیسینجر از دولت و جامعه امریکا می خواهد که روی سه زمینه اصلی تمرکز کند: اول، مقاومت جهانی از طریق توسعه تحقیقات علمی را نسبت به بیماری های عفونی تقویت کند. دوم، تلاش کند تا زخم های اقتصاد جهانی را بهبود ببخشد و برنامه هایی به منظور جلوگیری از هرج و مرج و بهبود زندگی آسیب پذیرترین افراد جمعیت جهان ارائه کند. سوم، پاسداری از اصول نظم جهانی لیبرال را جدی بگیرد. کیسینجر در پایان نتیجه می گیرد که چالش کنونی جهان، مدیریت بحران و ساخت آینده به طور همزمان است.
استاد دانشگاه امام حسین (ع) افزود: بحران واقعی انسانها، تنهایی و فاصله گرفتن از خود حقیقی بشر است که بی عدالتی نهادینه شده در نظام سرمایه داری این تنهایی را تشدید می کند. انسانهای درمانده و زخم خورده از بحران کرونا، از همه دانشمندان و مصلحین و انقلابیون جهان می خواهند که دست به دست هم بدهند و یک نهضت بین المللی اجتماعی با هدف دستیابی به هویت رهایی بخش و عدالت تعالی بخش برپا سازند و قبل از آنکه دوباره تاریخ تکرار شود و یک سلطه غیرانسانی جدید در جهان شکل گیرد، مناسبات انسانی و بهتر را در جهان تولید کنند و حاکم سازند. آزادیخواهان و عدالت طلبان جهان از متفکران همه کشورها می خواهند حال که ساختار بین الملل رو به تغییر نهاده و روندها به سمتی است که طی ده سال آینده سلطه امریکا و اروپا تضعیف می شود، دست به دست هم بدهند تا از شکل گیری یک نظام غیرانسانی و ظالمانه دیگر جلوگیری کنند و به استقرار یک نظام انسانی و تعالی بخش کمک کنند.