تاریخ انتشار
جمعه ۶ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۹
کد مطلب : ۴۱۵۹۴۶
پیرامون انتخابات گچساران و باشت؛
این 4 نفر و رعشههای تبلیغاتی؛ از بنوشکه تا شاخ ملخ و چای قند پهلوی پروین
۲
کبنا ؛
سرمای آذر و دی، صدای آهنگ جاسم خدارحمی و خیراتی و دیگران با بیس سنگین، موج جمعیت، پوسترهایی که بالا گرفته شدهاند، یا زیرپا له میشوند، جوانانی که بعد از چندساعت ایستادن و نظاره جمعیت مردی خود را با لباسهای لری، سبیل کلفت، لرکه و شاید تفنگ روی دوش ثابت میکنند، صدای کل کشیدن زنها از فرط هیجان، سخنرانی که منتظر سوت ممتد و دست زدنها نمیماند و میان هیجانات صدایش را رساتر میکند و بلندتر میگوید شاید که صدایش گوش فلک را کر کند. اینها بخشی از فضای همایشهای انتخاباتی است که کم و بیش میبینیم.
جیک جیک گنجشکها، مار و عقرب، پرندههای ابابیل، باغ بنوشکه، شاخ ملخ (کِلو)، دوستهای نونی و جونی، و ... کلید واژههای سبکی که این روزها در متینگ های نامزدهای انتخابات مجلس گوش فلک را کر کرده.
قانونی که در متینگها جایی ندارد
قانونی که این روزها در هیچ کدام از میتینگهای حوزه گچساران و باشت جایی ندارد، کاندیداهایی که علناً و خلاف قانون تبلیغاتشان را به کف خیابانها کشاندهاند. رد خون شتر و گوسفند روی سنگفرش خیابان. سیل ماشینهایی که مسافتی را طی کرده، ترافیک و شلوغی. چه شوری در میتینگها هست و چه لذتی در «کری خواندن» ها و سخن رانیها؟
تبلیغات زودهنگام، علنی و خلاف قانون در گچساران و باشت چه معنایی میرساند؟ جنگ کلامی میان 4 کاندیدا بازارگرمی خوبی برایشان به راه انداخته است و مدتی مردم را به خود مشغول خواهد کرد، اما اگر نقاب این بازارگرمیها را کنار بزنیم چه میماند؟ چه تفکری پشت این بازیها است؟
گنجشک و ابابیل
بازیهای کلامی از کنایهها و کلی گویی ها شروع میشود، تاجگردون در جایی در واکنش به تحرکات انتخاباتی رقبایش گفته است: «این صبح هم مانند صبحهای دیگر است اما فقط گنجشکها کمی بیشتر سر و صدا میکنند، ولی مردم باید بدانند که فریب آنها را نخورند». که پس از این عسکری بلافاصله پاسخ او را اینگونه داد: اگر گنجشک جیک جیک میکند مار سمی را دیده است که به طوایف آمده است.
تاجگردون با کلام بازی میکند و پاسخهای دندان شکنی میدهد، البته نه به اندازه سید قدرت که هم کلامش تیز است و هم رندانه حرف می زند، اما سیدقدرت و تاجگردون در این چند هفته نشان دادهاند هر دو پتانسیل خوبی برای ایجاد حواشی سیاسی، کشف واژگان سیاسی جدید و وارد کردن هر واژهای به لغات سیاسی خود دارند. مثلاً تا الان واژه شاخ ملخ (کلو) جزو ادبیات سیاسی هر دو حریف شده، تاجگردون اینگونه میگوید: طرف دو شاخ «ملخ» (کلو) را از هم جدا نمیکند، میگوید، تاجگردون نخبه کشی میکند.
باران تاجگردون و عبور زینل زاده
درجایی به شعار «عبور» و «پایان تبعیض» زینل زاده و سید قدرت اشاره میکند و لفظ «به قیافهشان» نمیخورد، را به کار میبرد و میگوید: «به کسانی که امروز با شعارهایی حرفایی میزنند، من شعارم در دوره قبل باز باران است و شعار جدیدم را با تمام شدن شعارهای دوستان اعلام میکنم. منتظرم دوستان شعارشان تمام شود». او ادامه داد: «دوستان هر روز متناسب با یک روز شعار میدهند که شعارهای آنها نشان دهنده هدف آنها است. ابتدا گفتند شعارمان عبور است. عبور از تاجگردون. دیدند جواب نمیدهد. شعار دادند، رشد دیدند، به قیافهشان نمیخورد. دوبار شعار «کامبک» را دادند و جدیداً شعار تبعیض.» وی افزود: «آنها نمیتوانند مجدداً بر گردهی مردم سوار شوند.» «گول هر حرفی را نخوردهاید و نخواهید خورد، مراقب باشید».
بعد از اینکه تاجگردون شعارهای زینل زاده و سید قدرت را به باد نقد با طعم تمسخر گرفت، زینل زاده و هومان عسکری به او پاسخ دادند. عسکری به شعار باران تاجگردون در دوره گذشته اشاره میکند و میگوید: «گچسارانیها امروز خستهاند خسته از بی عدالتی؛ خسته از تبعیض؛ خسته از شعارهای تکراری. شعار باران شما فقط برای عدهای خاص بارید؛ پس یادتان باشد زیبایی باران به آن است که عادلانه ببارد و برای همه ببارد نه برای عدهای خاص».
زینل زاده همانند سایر رفقایش در سخنرانیهایش پاسخ صحبتهای تاجگردون را با تندی میدهد. او به شعار تاجگردون اشاره میکند و بیان کرد: «شعار باران بسیار زیبا بود و اگر ببارد و همه جا توسعه پیدا کند خوب است اما ایا در این هفت سال این باران در ابشیرین و بی بی جان آباد هم باریده است. آیا در سربیشه و بیدزرد و تلخاب شیرین هم این باران باریده است و این سؤال است. شاید برای لیدرهای شما در شیراز باران باریده باشد و هستند افرادی که باران را دیدهاند. عدهای هم هستند در قشقایی که به دنبال باران هستند تا برای آنها نیز ببارد و بدانید من لیدر پرور نبوده و نیستم و در آینده نیز همین گونه خواهم بود. ما بارانی ندیدهایم بلکه بوران را دیدهایم و این مردم تشخیص میدهند باران بوده است یا بوران. من امروز خوشحال هستم که افرادی امروز از بودن من نگران هستند که حقی را خواستهاند که حق آنها نبوده است».
سید قدرت حسینی به صحبتهای تاجگردون مبنی بر اینکه «صبح همان صبح است، فقط در این صبح گنجشکها بیشتر سر و صدا میکنند.» در منطقه «باوی» پاسخ میدهد و میگوید: «گفتهاید که صدای رقبای من گنجشک و جیک جیک است، ما شأن ایشان را بالاتر از این میدانستیم اما خدمت شما حضار عرض کنم که این صدای جیک جیک نیست این صدای نعره ابابیل است؟ می دانید ابابیل چیست؟ پرندگانی هستند که موقعی که سپاه ابرهه به قصد تخریب خانه خدا حمله کردند آنان را نابود کردند، مثالی هست که می گویند آدمی که غرق میشوند حتی به حشیشها (گیاهان خشک شده) هم چنگ می زند.» «نمیبینی که اطرافت به خاطر بی عدالتیها خالیست؟ نمیبینی مردم فوج فوج به دلیل وعدههای بی اساس رهایت میکنند؟ نمیبینی مردم وقتی که به آنان مراجعه میکنی اکثراً با بنده تماس میگیرند که حضور ایشان برخلاف میل ما بوده و ما با شما هستیم. چند سؤال دارم اگر ایشان (تاجگردون) جواب دهد من تا آخر انتخابات تا تبلیغات رسمی چیزی نگویم مشروط به اینکه جواب دهند، جناب نماینده محترم و دولتی که حامیش هستی و دولت هم حامی تو است شما برای دور سوم که میخواهید به مجلس بروید قرار است برای ما چه کنید؟ دلار سه هزارتومانی را تا هجده هزار تومان رساندید!.»
سید قدرت حسینی در باره نخبه کشی تاجگردون هم حرفهای را می زند و میگوید: «نخبگان چه کسانی هستند؟ غیر از برادر شما که معاون وزیر شود دیگر نخبه نداریم؟ در همین طایفه گشین صدها فوق لیسانس و دهها دکترا داریم، بجای اینکه برادرت را در آن گلوگاه قرار دهی که میلیاردهاتومان میشود هزینه کرد، چرا از یکی از فرزندان این طایفه (محسن دلاویز) یا دیگر ایلات و استان استفاده نکردید؟ کسی نبود مدیرکل امور فلان دستگاه شود الا داماد شما؟ منظور از نخبه توسط شما اطرافیان شماست»
حسینی به طرفداری از هواداران خود، میگوید: «در بحث رانتها و ویژه خواریها مردم به ما راست می گویند برخی کسانی که اطراف شما هستند نونی هستند نه جونی و برعکس آنان که ما خدمتشان هستیم جونی هستند نه نونی و من به شما عرض میکنم با شناختی که دارم به اندازهای که برای باغ بنوشکه خواهرت اهمیت قائل هستی و تقویت میکنی برای همه مردم به همان اندازه باغ بنوشکه ارزش قائل نیستی».
به خاطر گاو و شتر مغرور نشو
اما تاجگردون این بار با عصبانیت و جدیت بیشتری پاسخ «سید قدرت» و سایر منتقدانش را میدهد و میگوید: «به خاطر کشتن گاو و شتر در جلوی پایت، مغرور نشو.» «یکی از بحثهایی که مخالفین من عنوان میکنند نخبه کشی است.» «یادم نمیرود در دور قبل در همین خانه به یکی از سادات تکیه گفتم یک نفر از شما کاندیدا بشود من او را حمایت میکنم تا مرا نجات بدهد، آن کسانی که می گویند نخبه کشی کردهام حاضر نیستند یک دانه برنجشان را به دیگری بدهند و تا یاد دارم هر کسی را که شما بر سر او زدید من دستش را گرفتم، ما لرها و ترکها؛ اگر نان و نمک همدیگر را بخوریم، به همدیگر تعرض نمیکنیم.»
او مستقیم به حرفهای «سید قدرت» اشاره میکند و مینویسد: «ناموس شما ناموس من است این قدرت چیست که حاضرید برای آن همه چیزتان را زیر سؤال ببرید؟ جواب خدا را چه میدهید؟ داماد من که ۱۰۰ بار در منزلش ناهار خوردی و دامادت که ۱۰۰ کار برای او انجام دادم را زیر سؤال نبر!» «این حریم را رعایت کن و از ساحت ایل مقدس باوی عذرخواهی کن».
تاجگردون همچنان با کنایه و معنادار جملاتش را میچیند و میگوید: «کدام یک از رفیقهای من نونی هستند؟» من وقتی اشتباه کردم که در دورهای قبل برای صلاح جوانان سکوت کردم و اگر نه نمیگذاشتم تو بالا بری و مادرمن در خیابان میگفت به این سید رأی بدهید و روزهای گذشته به همان مادر شهید توهین شد.» «به کجا میخواهی برسی؟ از خواهر و برادرت خجالت بکش من یک سرباز نظامم و پاشنه کفشم را بالا کشیدم تا خدمت کنم.»
ضعیف شمردن رقیب شگرد تاجگردون است، او در جای دیگر به سخنان رقیبش پاسخ داد و گفت: «گچساران بیش از آنچه فکر میکنید کار دارد دو جلسه روزهای گذشته کمیسون تلفیق ۲۵ نفر نامه نوشتند که ۳ درصد سهم نفت گچساران لغو شود و اگر نبودم ۱۵۰ میلیارد پول گچساران پریده بود.» «تو عزیزی که اگر ۲۰ سال هم به مجلس بروی میخواهی چه کنی دلار و تورم را پایین بیاوری تو اصلاً میتوانی، به روی و در آن مکان بنشینی و حرف بزنی.»
پروین تاجگردون هم به کمک برادرش آمد و به دفاع از بنوشکه که با میلیونها یا شاید هم میلیاردها تومان پول ساخته شد، برخاست و نوشت: «اینجا بنوشکه هست از جماعت نهراسید از دروغهایی که سر هم میکنید بترسید. ای آنانیکه پشت تربیون به ناحق می حرفید. آره مرکز تجمع سلایق و تصمیمات بنیان ساز جامعه در بنوشکه هست من اینجا را ساختم تا باعث کانونی بشوم که قدرت ساز باشد تو بترس از ضعف وبی برنامگی خودت فکر نمیکردم تا این حد باعث تراوشات افکار عقب مانده عدهای بشود که بنیانها را هدف قرار داده باشد شما هم میتوانید در کلاسهای سیاسی بنوشکه شرکت کنید. تا درس و مشق سیاست بیاموزید واز همه مهمتر تمرین عشق ورزی به هم نوع خود را آموزش ببینید. بسیار متاسفم از دروغهای مکرر شما و تشکر میکنم از تبلیغ منفی شما که برای من مثبت حاصل میشود. چایی قند پهلو بدم خدمتتون»
شورای نگهبان دلایلی برای تأیید صلاحیت افراد دارد، اما چنین جنجالهایی در سخنرانیها، که مشخص است چه کسانی آتش به این خرمنها میریزند، و کدام یک از ژنرالهای سیاسی حواشی انتخاباتی و دعواهای شخصیشان را تا کوچکترین مسائل خود کشاندهاند، چنین رفتارهایی از روی بغض و کینه است، چطور مردم ما این افراد را میخواهند به مجلس بفرستند؟ افرادی که شأن خود و مردمی که وقت خود را میگذارند را نمیدانند و مشخص نیست چه زمانی میخواهند به درد مردم برسند؟ این افراد سطح جامعه و مردم را تا باغ بنوشکه و خواهر من و خواهر تو، مادر من و تو، نان و نمک هم را خوردن و غیره، تنزل دادهاند و به جای ارائه راهکارهای مناسب برای برون رفت گچساران از مشکلات و معضلاتی چون بیکاری جوانان، انتقادات درست اینگونه به هم میپرند و این فرهنگ بد را به جامعه منتقل میکنند.
طایفه گرایی شدت یافته است و موضعها به گونهای شبیه اعلان جنگ است. چرا خانم پروین تاجگردون علناً در استوری اینستاگرامش یک طایفه و مسائل گذشته آن را به وسط ماجرا میکشاند و به تهییج افکار یک طایفه دست می زند؟ آیا اینها باعث ایجاد دشمنی بیشتر نمیشود؟ آیا اینها به دنبال به جان انداختن طایفهها نیستند؟ چرا سیدقدرت که سنگ دین و مذهب و انقلاب را به سینه می زند علناً وارد چنین حواشیای شده است و خود هم به آن دامن می زند؟ چرا تاجگردون به دنبال ساختن حواشی برای دیگران است؟
اگر قانون برای همه یکی است و کسی فراتر از قانون نیست، چرا چهار نفر از کاندیداها میتینگهای علنی برگزار میکنند؟ اگر اینها بزرگان این شهر هستند پس با چنین رفتارهایی باید منتظر بی نظمی و ناآرامی باشیم، چرا که رهبران سیاسی ما عموماً الگوی مردم بودهاند. اگر قانونی وجود دارد چرا 12 نفر دیگر از کاندیداها چرا میتینگ نمیگذارند؟ چرا زهره فولادی وندا و دیگران همایشهای خیابانی نمیگیرند؟ علاوه بر اینکه نهادهای نظارتی رصد میکنند، بازیگر نقش اصلی این بازی مردم هستند. مردمی که میتوانند به خاطر سخنان دون شأن دست نزنند و سوت نکشند، مردمی که حتی میتوانند چنین کینههایی را سرزنش کنند، مردمی که میتوانند گول هیچکدام از افردی را که می گویند «گول اینها را نخورید» را نخورند، مردم انتخاب خواهند کرد و مردم نیز منتظر ثمرهی انتخاب خود خواهند بود.
جیک جیک گنجشکها، مار و عقرب، پرندههای ابابیل، باغ بنوشکه، شاخ ملخ (کِلو)، دوستهای نونی و جونی، و ... کلید واژههای سبکی که این روزها در متینگ های نامزدهای انتخابات مجلس گوش فلک را کر کرده.
قانونی که در متینگها جایی ندارد
قانونی که این روزها در هیچ کدام از میتینگهای حوزه گچساران و باشت جایی ندارد، کاندیداهایی که علناً و خلاف قانون تبلیغاتشان را به کف خیابانها کشاندهاند. رد خون شتر و گوسفند روی سنگفرش خیابان. سیل ماشینهایی که مسافتی را طی کرده، ترافیک و شلوغی. چه شوری در میتینگها هست و چه لذتی در «کری خواندن» ها و سخن رانیها؟
تبلیغات زودهنگام، علنی و خلاف قانون در گچساران و باشت چه معنایی میرساند؟ جنگ کلامی میان 4 کاندیدا بازارگرمی خوبی برایشان به راه انداخته است و مدتی مردم را به خود مشغول خواهد کرد، اما اگر نقاب این بازارگرمیها را کنار بزنیم چه میماند؟ چه تفکری پشت این بازیها است؟
گنجشک و ابابیل
بازیهای کلامی از کنایهها و کلی گویی ها شروع میشود، تاجگردون در جایی در واکنش به تحرکات انتخاباتی رقبایش گفته است: «این صبح هم مانند صبحهای دیگر است اما فقط گنجشکها کمی بیشتر سر و صدا میکنند، ولی مردم باید بدانند که فریب آنها را نخورند». که پس از این عسکری بلافاصله پاسخ او را اینگونه داد: اگر گنجشک جیک جیک میکند مار سمی را دیده است که به طوایف آمده است.
تاجگردون با کلام بازی میکند و پاسخهای دندان شکنی میدهد، البته نه به اندازه سید قدرت که هم کلامش تیز است و هم رندانه حرف می زند، اما سیدقدرت و تاجگردون در این چند هفته نشان دادهاند هر دو پتانسیل خوبی برای ایجاد حواشی سیاسی، کشف واژگان سیاسی جدید و وارد کردن هر واژهای به لغات سیاسی خود دارند. مثلاً تا الان واژه شاخ ملخ (کلو) جزو ادبیات سیاسی هر دو حریف شده، تاجگردون اینگونه میگوید: طرف دو شاخ «ملخ» (کلو) را از هم جدا نمیکند، میگوید، تاجگردون نخبه کشی میکند.
باران تاجگردون و عبور زینل زاده
درجایی به شعار «عبور» و «پایان تبعیض» زینل زاده و سید قدرت اشاره میکند و لفظ «به قیافهشان» نمیخورد، را به کار میبرد و میگوید: «به کسانی که امروز با شعارهایی حرفایی میزنند، من شعارم در دوره قبل باز باران است و شعار جدیدم را با تمام شدن شعارهای دوستان اعلام میکنم. منتظرم دوستان شعارشان تمام شود». او ادامه داد: «دوستان هر روز متناسب با یک روز شعار میدهند که شعارهای آنها نشان دهنده هدف آنها است. ابتدا گفتند شعارمان عبور است. عبور از تاجگردون. دیدند جواب نمیدهد. شعار دادند، رشد دیدند، به قیافهشان نمیخورد. دوبار شعار «کامبک» را دادند و جدیداً شعار تبعیض.» وی افزود: «آنها نمیتوانند مجدداً بر گردهی مردم سوار شوند.» «گول هر حرفی را نخوردهاید و نخواهید خورد، مراقب باشید».
بعد از اینکه تاجگردون شعارهای زینل زاده و سید قدرت را به باد نقد با طعم تمسخر گرفت، زینل زاده و هومان عسکری به او پاسخ دادند. عسکری به شعار باران تاجگردون در دوره گذشته اشاره میکند و میگوید: «گچسارانیها امروز خستهاند خسته از بی عدالتی؛ خسته از تبعیض؛ خسته از شعارهای تکراری. شعار باران شما فقط برای عدهای خاص بارید؛ پس یادتان باشد زیبایی باران به آن است که عادلانه ببارد و برای همه ببارد نه برای عدهای خاص».
زینل زاده همانند سایر رفقایش در سخنرانیهایش پاسخ صحبتهای تاجگردون را با تندی میدهد. او به شعار تاجگردون اشاره میکند و بیان کرد: «شعار باران بسیار زیبا بود و اگر ببارد و همه جا توسعه پیدا کند خوب است اما ایا در این هفت سال این باران در ابشیرین و بی بی جان آباد هم باریده است. آیا در سربیشه و بیدزرد و تلخاب شیرین هم این باران باریده است و این سؤال است. شاید برای لیدرهای شما در شیراز باران باریده باشد و هستند افرادی که باران را دیدهاند. عدهای هم هستند در قشقایی که به دنبال باران هستند تا برای آنها نیز ببارد و بدانید من لیدر پرور نبوده و نیستم و در آینده نیز همین گونه خواهم بود. ما بارانی ندیدهایم بلکه بوران را دیدهایم و این مردم تشخیص میدهند باران بوده است یا بوران. من امروز خوشحال هستم که افرادی امروز از بودن من نگران هستند که حقی را خواستهاند که حق آنها نبوده است».
سید قدرت حسینی به صحبتهای تاجگردون مبنی بر اینکه «صبح همان صبح است، فقط در این صبح گنجشکها بیشتر سر و صدا میکنند.» در منطقه «باوی» پاسخ میدهد و میگوید: «گفتهاید که صدای رقبای من گنجشک و جیک جیک است، ما شأن ایشان را بالاتر از این میدانستیم اما خدمت شما حضار عرض کنم که این صدای جیک جیک نیست این صدای نعره ابابیل است؟ می دانید ابابیل چیست؟ پرندگانی هستند که موقعی که سپاه ابرهه به قصد تخریب خانه خدا حمله کردند آنان را نابود کردند، مثالی هست که می گویند آدمی که غرق میشوند حتی به حشیشها (گیاهان خشک شده) هم چنگ می زند.» «نمیبینی که اطرافت به خاطر بی عدالتیها خالیست؟ نمیبینی مردم فوج فوج به دلیل وعدههای بی اساس رهایت میکنند؟ نمیبینی مردم وقتی که به آنان مراجعه میکنی اکثراً با بنده تماس میگیرند که حضور ایشان برخلاف میل ما بوده و ما با شما هستیم. چند سؤال دارم اگر ایشان (تاجگردون) جواب دهد من تا آخر انتخابات تا تبلیغات رسمی چیزی نگویم مشروط به اینکه جواب دهند، جناب نماینده محترم و دولتی که حامیش هستی و دولت هم حامی تو است شما برای دور سوم که میخواهید به مجلس بروید قرار است برای ما چه کنید؟ دلار سه هزارتومانی را تا هجده هزار تومان رساندید!.»
سید قدرت حسینی در باره نخبه کشی تاجگردون هم حرفهای را می زند و میگوید: «نخبگان چه کسانی هستند؟ غیر از برادر شما که معاون وزیر شود دیگر نخبه نداریم؟ در همین طایفه گشین صدها فوق لیسانس و دهها دکترا داریم، بجای اینکه برادرت را در آن گلوگاه قرار دهی که میلیاردهاتومان میشود هزینه کرد، چرا از یکی از فرزندان این طایفه (محسن دلاویز) یا دیگر ایلات و استان استفاده نکردید؟ کسی نبود مدیرکل امور فلان دستگاه شود الا داماد شما؟ منظور از نخبه توسط شما اطرافیان شماست»
حسینی به طرفداری از هواداران خود، میگوید: «در بحث رانتها و ویژه خواریها مردم به ما راست می گویند برخی کسانی که اطراف شما هستند نونی هستند نه جونی و برعکس آنان که ما خدمتشان هستیم جونی هستند نه نونی و من به شما عرض میکنم با شناختی که دارم به اندازهای که برای باغ بنوشکه خواهرت اهمیت قائل هستی و تقویت میکنی برای همه مردم به همان اندازه باغ بنوشکه ارزش قائل نیستی».
به خاطر گاو و شتر مغرور نشو
اما تاجگردون این بار با عصبانیت و جدیت بیشتری پاسخ «سید قدرت» و سایر منتقدانش را میدهد و میگوید: «به خاطر کشتن گاو و شتر در جلوی پایت، مغرور نشو.» «یکی از بحثهایی که مخالفین من عنوان میکنند نخبه کشی است.» «یادم نمیرود در دور قبل در همین خانه به یکی از سادات تکیه گفتم یک نفر از شما کاندیدا بشود من او را حمایت میکنم تا مرا نجات بدهد، آن کسانی که می گویند نخبه کشی کردهام حاضر نیستند یک دانه برنجشان را به دیگری بدهند و تا یاد دارم هر کسی را که شما بر سر او زدید من دستش را گرفتم، ما لرها و ترکها؛ اگر نان و نمک همدیگر را بخوریم، به همدیگر تعرض نمیکنیم.»
او مستقیم به حرفهای «سید قدرت» اشاره میکند و مینویسد: «ناموس شما ناموس من است این قدرت چیست که حاضرید برای آن همه چیزتان را زیر سؤال ببرید؟ جواب خدا را چه میدهید؟ داماد من که ۱۰۰ بار در منزلش ناهار خوردی و دامادت که ۱۰۰ کار برای او انجام دادم را زیر سؤال نبر!» «این حریم را رعایت کن و از ساحت ایل مقدس باوی عذرخواهی کن».
تاجگردون همچنان با کنایه و معنادار جملاتش را میچیند و میگوید: «کدام یک از رفیقهای من نونی هستند؟» من وقتی اشتباه کردم که در دورهای قبل برای صلاح جوانان سکوت کردم و اگر نه نمیگذاشتم تو بالا بری و مادرمن در خیابان میگفت به این سید رأی بدهید و روزهای گذشته به همان مادر شهید توهین شد.» «به کجا میخواهی برسی؟ از خواهر و برادرت خجالت بکش من یک سرباز نظامم و پاشنه کفشم را بالا کشیدم تا خدمت کنم.»
ضعیف شمردن رقیب شگرد تاجگردون است، او در جای دیگر به سخنان رقیبش پاسخ داد و گفت: «گچساران بیش از آنچه فکر میکنید کار دارد دو جلسه روزهای گذشته کمیسون تلفیق ۲۵ نفر نامه نوشتند که ۳ درصد سهم نفت گچساران لغو شود و اگر نبودم ۱۵۰ میلیارد پول گچساران پریده بود.» «تو عزیزی که اگر ۲۰ سال هم به مجلس بروی میخواهی چه کنی دلار و تورم را پایین بیاوری تو اصلاً میتوانی، به روی و در آن مکان بنشینی و حرف بزنی.»
پروین تاجگردون هم به کمک برادرش آمد و به دفاع از بنوشکه که با میلیونها یا شاید هم میلیاردها تومان پول ساخته شد، برخاست و نوشت: «اینجا بنوشکه هست از جماعت نهراسید از دروغهایی که سر هم میکنید بترسید. ای آنانیکه پشت تربیون به ناحق می حرفید. آره مرکز تجمع سلایق و تصمیمات بنیان ساز جامعه در بنوشکه هست من اینجا را ساختم تا باعث کانونی بشوم که قدرت ساز باشد تو بترس از ضعف وبی برنامگی خودت فکر نمیکردم تا این حد باعث تراوشات افکار عقب مانده عدهای بشود که بنیانها را هدف قرار داده باشد شما هم میتوانید در کلاسهای سیاسی بنوشکه شرکت کنید. تا درس و مشق سیاست بیاموزید واز همه مهمتر تمرین عشق ورزی به هم نوع خود را آموزش ببینید. بسیار متاسفم از دروغهای مکرر شما و تشکر میکنم از تبلیغ منفی شما که برای من مثبت حاصل میشود. چایی قند پهلو بدم خدمتتون»
شورای نگهبان دلایلی برای تأیید صلاحیت افراد دارد، اما چنین جنجالهایی در سخنرانیها، که مشخص است چه کسانی آتش به این خرمنها میریزند، و کدام یک از ژنرالهای سیاسی حواشی انتخاباتی و دعواهای شخصیشان را تا کوچکترین مسائل خود کشاندهاند، چنین رفتارهایی از روی بغض و کینه است، چطور مردم ما این افراد را میخواهند به مجلس بفرستند؟ افرادی که شأن خود و مردمی که وقت خود را میگذارند را نمیدانند و مشخص نیست چه زمانی میخواهند به درد مردم برسند؟ این افراد سطح جامعه و مردم را تا باغ بنوشکه و خواهر من و خواهر تو، مادر من و تو، نان و نمک هم را خوردن و غیره، تنزل دادهاند و به جای ارائه راهکارهای مناسب برای برون رفت گچساران از مشکلات و معضلاتی چون بیکاری جوانان، انتقادات درست اینگونه به هم میپرند و این فرهنگ بد را به جامعه منتقل میکنند.
طایفه گرایی شدت یافته است و موضعها به گونهای شبیه اعلان جنگ است. چرا خانم پروین تاجگردون علناً در استوری اینستاگرامش یک طایفه و مسائل گذشته آن را به وسط ماجرا میکشاند و به تهییج افکار یک طایفه دست می زند؟ آیا اینها باعث ایجاد دشمنی بیشتر نمیشود؟ آیا اینها به دنبال به جان انداختن طایفهها نیستند؟ چرا سیدقدرت که سنگ دین و مذهب و انقلاب را به سینه می زند علناً وارد چنین حواشیای شده است و خود هم به آن دامن می زند؟ چرا تاجگردون به دنبال ساختن حواشی برای دیگران است؟
اگر قانون برای همه یکی است و کسی فراتر از قانون نیست، چرا چهار نفر از کاندیداها میتینگهای علنی برگزار میکنند؟ اگر اینها بزرگان این شهر هستند پس با چنین رفتارهایی باید منتظر بی نظمی و ناآرامی باشیم، چرا که رهبران سیاسی ما عموماً الگوی مردم بودهاند. اگر قانونی وجود دارد چرا 12 نفر دیگر از کاندیداها چرا میتینگ نمیگذارند؟ چرا زهره فولادی وندا و دیگران همایشهای خیابانی نمیگیرند؟ علاوه بر اینکه نهادهای نظارتی رصد میکنند، بازیگر نقش اصلی این بازی مردم هستند. مردمی که میتوانند به خاطر سخنان دون شأن دست نزنند و سوت نکشند، مردمی که حتی میتوانند چنین کینههایی را سرزنش کنند، مردمی که میتوانند گول هیچکدام از افردی را که می گویند «گول اینها را نخورید» را نخورند، مردم انتخاب خواهند کرد و مردم نیز منتظر ثمرهی انتخاب خود خواهند بود.