تاریخ انتشار
شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۸
کد مطلب : ۴۱۰۳۷۱
تحلیل جامعه شناختی و سیاسی بر صحبت های تاجگردون در «محله سادات»
«شوآف» تاجگردون در یک قدمی محرومیت
سیده زهرا حسینی فر
۲
کبنا ؛در شبانگاه روز جمعه افتتاح پارک میدان محله سادات حتی از افتتاح خیابان بلادیان شلوغتر شده بود، و مجریها و برگزارکنندگان جشن، اینبار نیز شب مفرحی را برای مردم رقم زدند.
وقتی از یکی از همین مردم در جشن محله سادات نظرش را درباره سخنرانی تاجگردون و جشن پرسیدم، گفت: به هر حال رقیبهای تاجگردون هم باید بتوانند کاری کنند، چطور تاجگردون فرهنگسرا ساخته! خیلی هم زیبا و شیک هست.
این اظهارنظر خیلی برایم جالب بود، احتمال میدهم بخصوص تحت تأثیر این جمله تاجگردون قرار گرفته که «رقیبانش را در حدی دانست که نمیتوانند هزینه تعویض یک لامپ را بپردازند» و گفت «سه چهارسال پیش یک کسی به من ایراد گرفت گفت روشنایی واسه مردم نون و آب نمیشود، همه چیز باید در کنار هم باشد. ما قبول داریم. فقط بیایید جلوی مردم قول بدهید اگر توانستید وقتی لامپهای محله سوخت عوض کنید، (آنوقت) من قبولتان دارم». میپرسم تحصیلاتت چیست؟ لیسانس زبان انگلیسی و دبیر زبان. می گویم اخبار را دنبال میکنی؟«نه خیلی در جریان نیستم». برایم جالبتر هم میشود. لیسانس دارد، دنبال کردن یا نکردن اخبار به سلیقه افراد ربط دارد ولی او جزو افرادی است که اطلاعاتی از قبل از 7 سال ندارد! لابد قبل از این 7 ساله هم اصلاً به فکر این چیزها نبوده و سن زیادی ندارد که بخواهد اخبار توسعه شهرش را دنبال کند و نمیداند که پیش از این نیز تلاشهایی شده است. واقعیت این است که مردم آنچیزی را در ذهنشان میسازند که جلوی چشمشان میبینند.
پیرزنان و پیرمردها و نوجوانها چه تصوری از فردی دارند که 7 سال نماینده این شهر بوده است؟ قبل از این 7 سال یادشان نیست؟ احتمالاً مردم فکر میکنند تاجگردون «پدرشان» است، چون خانم کشاورز مجری برنامه چند باری به تاجگردون لقب «پدر» را داد و تصور کنید که این مردم که تفکرات دینی درشان ریشه دارد، وقتی تاجگردون دعایی میکند الهی آمین می گویند، نسبت به پدرشان یا پدر معنویشان چه تصوری دارند! احتمالاً این مردم تصورشان این است که «پروین تاجگردون» که در تمام مدت از طبقه دوم فرهنگسرا نظاره گر جشن بود، لبخند روی لب داشت، برادرش را تشویق میکرد، خواهرشان است، یا عمه یا مادر یا فامیل نزدیک.
دیشب وقتی مهرداد علیپور با تمام نفسی که در جانش بود داد میزد «دوره کارت شارژ دادن تمام شد»، وقتی محمدخیراتی میخواند و زنها کل میکشیدند، وقتی تاجگردون میگفت «بکوبید بر دهان آن کسی که میگوید تاجگردون رد صلاحیت شده»، وقتی القاب و الفاظی از پشت تریبون شنیده میشد، به چشم دیدم که پوپولیست ها چقدر میتوانند در محله ساداتها، لبنانها، رادک و پروبالیها قدرت نمایی کنند و چقدر در چشم مردم بزرگ هستند! هرچند، خانهها در محله سادات مخروبه و 50 سال ساخت هستند، اما مهم همان جشنی است که برگزار شد، پوسترهایی که پخش شد، خوانندههایی که خواندند، نورافشانیها و آتش بازیهایی که خیره کننده بود!
در جشن بلادیان، هزینه نورافشانی و خواننده و غیره و غیره را به پیمانکار نسبت دادند و گفتند این هزینهها از جیب مردم و بیت المال نیست، پس با این حساب اگر بپرسیم جشن محله سادات هزینهاش پای چه کسی نوشته میشود چه جوابی را باید انتظار بکشیم؟ آیا هزینههای شوآف (show off) و قدرت نمایی ها از جیب مردم نیست؟
باید در قلم زدن انصاف را رعایت کرد، و تاجگردون در سخنرانیاش به این مسئله هم اشاره کرد، بنابراین من قلم به دست اشاره میکنم که تاجگردون تلاشهایی کرده است، بودجههای زیادی آورده، اعتبار عمرانی شهرداری از 7 سال پیش تا الان چندبرابر شده، (هرچند باید با احتساب سالهایی که گذشته و تورم، رقم واقعی افزایش اعتبار را حساب کرد)، اما در مورد جشن محله سادات استناد میکنم به سخن سیدمحمدپژمان معاون وزیر راه و شهرسازی که چندروز گذشته گفت: اینها همه به افزایش منزلت اجتماعی میانجامد، ولی هدف ما بازسازی بافت فرسوده منازل مسکونی است، اگر بر اثر حادثهای، افراد در این منازل آسیب ببینند اینها همه بی فایده است»، در تهران هم قالیباف در دوره مسئولیتش در شهرداری، در بالا بردن منزلت شهری تلاش زیادی کرد که قابل تقدیر است، اما وقتی چهره شهر تهران را میبینید، از زباله گردهایی که کنار دیوارهای زیبای شهر زباله جمع میکنند عددی کم نشده، وقتی از کنار پلها رد میشوید، آسیبهای اجتماعی را مشاهده میکنید. حالا اگر به خیابان بلادیان سری بزنید، در کنار سنگ فرش زیبای بلادیان، زباله گردها بیشتر به چشم میآیند.
تاجگردون و سیاست او در استخدام نیروها، در سفارش پیمانکارها در هفت سال گذشته ثابت کرده که چنین جشنهایی بیش از یک شوآف نیست. آنطور که تاجگردون گفت رادک را به لبنان و پروبالی متصل میکند، و آنگونه که گفت شبهای دیگر نوبت محلههای دیگر است، قطعاً او بر روی مردم محلههای محروم گچساران تمرکز کرده است.
اینها بی انصافی نیست، و اینکه فرهنگسرا و پارک ساخته شده دیده میشود، ولی وقتی یک پروژه چنان در بوق و کرنا میشود و از ادبیات منت گذار استفاده میشود تا جایی که مجری میگوید «مردم غلام تاجگردون هستند»، باید با دیده نقد به آن نگریست و از چنین فردی که چنین شوآفی به راه میاندازد بازخواست کرد و بیش از این خواست.
تاجگردون در «محله سادات» کمی حماسی صحبت کرد و در نقش یک وکیل الدوله گفت که شهروند درجه 1 و درجه 2 برایش فرقی نمیکند. گفت «باید با هم تلاش کنیم و نگذاریم وحدت نهفته در وجود مردم سست شود، نگذاریم رخوت بر مردم غلبه کند.» این در حالی است که موقع عبور از مردم در جشن، سوار بر ماشین شاسی بلند میلیاردیاش شد؛ چنین است که میتوان این تفاوت را احساس کرد و گفت که «تاجگردون، تاجگردون 7 سال پیش و به دنبال سرمایه دارها است و نمیتواند نماینده خوبی برای محلههای محروم باشد». شاید افرادی استدلال کنند که دارندگی و برازندگی! همین ضراب المثل نیز از فرهنگ طرفدار سرمایه داری برخاسته است و باید گفت پس اگر دارندگی برازندگی است، تاجگردون همان تاجگردون 7 سال پیش و طرفدار سرمایه دارها است و اینها همه شوی تبلیغاتی است.
تاجگردون دیشب روی به مبالغات زیادی آورد، رقیبهایش را افرادی خواند که با پول رأی جمع میکنند که رسانهها به آن پرداختند و برخی معترض شدند، اما مبالغات او بیش از هر چیزی در رفتار او با مردم محله سادات بود که فریاد زد که «به زندگی بد عادت کردهایم، اولین کار این است که این زندگی بد را کنار بگذاریم». جوانانی که خودکشی کردند، نمیتوان به راحتی قضاوت کرد، اما بر اساس اطلاعات تجربی بدست آمده، از افرادی که در گچساران دست به خودکشی زدهاند، بیشترین علت خودکشی «بیکاری» ذکر شده است. مصادف شدن جشن محله سادات با این خودکشی گویای خیلی از مسائل است، مسائلی مهمتر از اینکه بخواهم بپردازم به اینکه تاجگردون دیشب منتقدانش را به تمسخر گرفت و رفتار نامناسبی داشت!
باید شبانه به کوچه و خیابان این محلات رفت تا به چشم، زیرپوست این شهر را دید، و از شوآف های اینچنینی احساس انزجار کرد. همه اینها را در نظر داشته باشید و بر اساس آنچه که موسوم به لیست استخدامیهای فلهای است ببینید که «نورچشمیها در پتروشیمیها، شرکت نفت، ادارات و دستگاههای دولتی مهم استان به واسطه گوشه چشم تاجگردون به منابعی دست مییابند و استخدام میشوند، کدام یکی از این افرادی که به واسطه سفارش استخدام شدند فرزند یک کارگر هستند، یا فرزند یک فرد محروم؟ پس این رفتارهای شوآفی چه توجیهی دارد! تاجگردون داد میزد که برای دل خودم کار کردم، پس این همه ترقه بازی و آتش بازی با جیب بیت المال برای چه بود؟ اگر برای رأی نبود پس چه بود؟ اگر برای مردم محله سادات است پس چرا اعتبار به بافت فرسوده منازل تعلق نمیگیرد تا به زعم عباسی عضو شورای شهر، مردم به خاطر طرح بافت فرسوده بیش از این زجر نکشند.
شوآف (show off) در لغت به معنی پز دادن، خودنمایی کردن، تظاهر کردن، قمپزدرکردن و لاف زدن است، دکتر فردین علیخواه استاد دانشگاه این واژه را به تمام جامعه تعمیم میدهد و معتقد است شوآف دارد تبدیل به فرهنگ میشود. مثالهایی دراین باره می زند مثل اینکه «من در اداره کار نمیکنم ولی وانمود میکنم که کار میکنم. به عنوان یک مسئول در عمل اقدامی برای حل مشکلات انجام نمیدهم ولی وانمود میکنم که بسیار پیگیرم. من عملکرد، مهارت، ثروت و دانش معینی دارم و خودم هم از میزان آن مطلع هستم ولی در بیان آنچه هستم لاف زنی میکنم، من علاقهای به محیط زیست یا حیوانات یا کودکان کار ندارم ولی برای کسب شهرت در این زمینه شوآف ارائه میکنم». دیشب تاجگردون نمونه کاملی از یک شوآف را به نمایش گذاشت، شوآفی که مبالغه داشت، بلوف داشت، حیرت و تعجب داشت، اما کل و سوت و دست هم داشت.
شاید شوآف تاجگردون در محله سادات و رفتارهای پوپولیستی مهردادعلیپور و خیراتی و غیره که دیگر تبدیل به تیم تبلیغاتی تاجگردون شدهاند یا حتی رفتارهای تاجگردون که از مردم میخواهد به دهن منتقدانش بکوبد در مردم اثرگذار باشد ولی موضوع قابل ذکر این است که تاجگردون نماینده مردم محروم نیست و نخواهد بود! اینها شوآف است.
وقتی از یکی از همین مردم در جشن محله سادات نظرش را درباره سخنرانی تاجگردون و جشن پرسیدم، گفت: به هر حال رقیبهای تاجگردون هم باید بتوانند کاری کنند، چطور تاجگردون فرهنگسرا ساخته! خیلی هم زیبا و شیک هست.
این اظهارنظر خیلی برایم جالب بود، احتمال میدهم بخصوص تحت تأثیر این جمله تاجگردون قرار گرفته که «رقیبانش را در حدی دانست که نمیتوانند هزینه تعویض یک لامپ را بپردازند» و گفت «سه چهارسال پیش یک کسی به من ایراد گرفت گفت روشنایی واسه مردم نون و آب نمیشود، همه چیز باید در کنار هم باشد. ما قبول داریم. فقط بیایید جلوی مردم قول بدهید اگر توانستید وقتی لامپهای محله سوخت عوض کنید، (آنوقت) من قبولتان دارم». میپرسم تحصیلاتت چیست؟ لیسانس زبان انگلیسی و دبیر زبان. می گویم اخبار را دنبال میکنی؟«نه خیلی در جریان نیستم». برایم جالبتر هم میشود. لیسانس دارد، دنبال کردن یا نکردن اخبار به سلیقه افراد ربط دارد ولی او جزو افرادی است که اطلاعاتی از قبل از 7 سال ندارد! لابد قبل از این 7 ساله هم اصلاً به فکر این چیزها نبوده و سن زیادی ندارد که بخواهد اخبار توسعه شهرش را دنبال کند و نمیداند که پیش از این نیز تلاشهایی شده است. واقعیت این است که مردم آنچیزی را در ذهنشان میسازند که جلوی چشمشان میبینند.
پیرزنان و پیرمردها و نوجوانها چه تصوری از فردی دارند که 7 سال نماینده این شهر بوده است؟ قبل از این 7 سال یادشان نیست؟ احتمالاً مردم فکر میکنند تاجگردون «پدرشان» است، چون خانم کشاورز مجری برنامه چند باری به تاجگردون لقب «پدر» را داد و تصور کنید که این مردم که تفکرات دینی درشان ریشه دارد، وقتی تاجگردون دعایی میکند الهی آمین می گویند، نسبت به پدرشان یا پدر معنویشان چه تصوری دارند! احتمالاً این مردم تصورشان این است که «پروین تاجگردون» که در تمام مدت از طبقه دوم فرهنگسرا نظاره گر جشن بود، لبخند روی لب داشت، برادرش را تشویق میکرد، خواهرشان است، یا عمه یا مادر یا فامیل نزدیک.
دیشب وقتی مهرداد علیپور با تمام نفسی که در جانش بود داد میزد «دوره کارت شارژ دادن تمام شد»، وقتی محمدخیراتی میخواند و زنها کل میکشیدند، وقتی تاجگردون میگفت «بکوبید بر دهان آن کسی که میگوید تاجگردون رد صلاحیت شده»، وقتی القاب و الفاظی از پشت تریبون شنیده میشد، به چشم دیدم که پوپولیست ها چقدر میتوانند در محله ساداتها، لبنانها، رادک و پروبالیها قدرت نمایی کنند و چقدر در چشم مردم بزرگ هستند! هرچند، خانهها در محله سادات مخروبه و 50 سال ساخت هستند، اما مهم همان جشنی است که برگزار شد، پوسترهایی که پخش شد، خوانندههایی که خواندند، نورافشانیها و آتش بازیهایی که خیره کننده بود!
در جشن بلادیان، هزینه نورافشانی و خواننده و غیره و غیره را به پیمانکار نسبت دادند و گفتند این هزینهها از جیب مردم و بیت المال نیست، پس با این حساب اگر بپرسیم جشن محله سادات هزینهاش پای چه کسی نوشته میشود چه جوابی را باید انتظار بکشیم؟ آیا هزینههای شوآف (show off) و قدرت نمایی ها از جیب مردم نیست؟
باید در قلم زدن انصاف را رعایت کرد، و تاجگردون در سخنرانیاش به این مسئله هم اشاره کرد، بنابراین من قلم به دست اشاره میکنم که تاجگردون تلاشهایی کرده است، بودجههای زیادی آورده، اعتبار عمرانی شهرداری از 7 سال پیش تا الان چندبرابر شده، (هرچند باید با احتساب سالهایی که گذشته و تورم، رقم واقعی افزایش اعتبار را حساب کرد)، اما در مورد جشن محله سادات استناد میکنم به سخن سیدمحمدپژمان معاون وزیر راه و شهرسازی که چندروز گذشته گفت: اینها همه به افزایش منزلت اجتماعی میانجامد، ولی هدف ما بازسازی بافت فرسوده منازل مسکونی است، اگر بر اثر حادثهای، افراد در این منازل آسیب ببینند اینها همه بی فایده است»، در تهران هم قالیباف در دوره مسئولیتش در شهرداری، در بالا بردن منزلت شهری تلاش زیادی کرد که قابل تقدیر است، اما وقتی چهره شهر تهران را میبینید، از زباله گردهایی که کنار دیوارهای زیبای شهر زباله جمع میکنند عددی کم نشده، وقتی از کنار پلها رد میشوید، آسیبهای اجتماعی را مشاهده میکنید. حالا اگر به خیابان بلادیان سری بزنید، در کنار سنگ فرش زیبای بلادیان، زباله گردها بیشتر به چشم میآیند.
تاجگردون و سیاست او در استخدام نیروها، در سفارش پیمانکارها در هفت سال گذشته ثابت کرده که چنین جشنهایی بیش از یک شوآف نیست. آنطور که تاجگردون گفت رادک را به لبنان و پروبالی متصل میکند، و آنگونه که گفت شبهای دیگر نوبت محلههای دیگر است، قطعاً او بر روی مردم محلههای محروم گچساران تمرکز کرده است.
اینها بی انصافی نیست، و اینکه فرهنگسرا و پارک ساخته شده دیده میشود، ولی وقتی یک پروژه چنان در بوق و کرنا میشود و از ادبیات منت گذار استفاده میشود تا جایی که مجری میگوید «مردم غلام تاجگردون هستند»، باید با دیده نقد به آن نگریست و از چنین فردی که چنین شوآفی به راه میاندازد بازخواست کرد و بیش از این خواست.
تاجگردون در «محله سادات» کمی حماسی صحبت کرد و در نقش یک وکیل الدوله گفت که شهروند درجه 1 و درجه 2 برایش فرقی نمیکند. گفت «باید با هم تلاش کنیم و نگذاریم وحدت نهفته در وجود مردم سست شود، نگذاریم رخوت بر مردم غلبه کند.» این در حالی است که موقع عبور از مردم در جشن، سوار بر ماشین شاسی بلند میلیاردیاش شد؛ چنین است که میتوان این تفاوت را احساس کرد و گفت که «تاجگردون، تاجگردون 7 سال پیش و به دنبال سرمایه دارها است و نمیتواند نماینده خوبی برای محلههای محروم باشد». شاید افرادی استدلال کنند که دارندگی و برازندگی! همین ضراب المثل نیز از فرهنگ طرفدار سرمایه داری برخاسته است و باید گفت پس اگر دارندگی برازندگی است، تاجگردون همان تاجگردون 7 سال پیش و طرفدار سرمایه دارها است و اینها همه شوی تبلیغاتی است.
تاجگردون دیشب روی به مبالغات زیادی آورد، رقیبهایش را افرادی خواند که با پول رأی جمع میکنند که رسانهها به آن پرداختند و برخی معترض شدند، اما مبالغات او بیش از هر چیزی در رفتار او با مردم محله سادات بود که فریاد زد که «به زندگی بد عادت کردهایم، اولین کار این است که این زندگی بد را کنار بگذاریم». جوانانی که خودکشی کردند، نمیتوان به راحتی قضاوت کرد، اما بر اساس اطلاعات تجربی بدست آمده، از افرادی که در گچساران دست به خودکشی زدهاند، بیشترین علت خودکشی «بیکاری» ذکر شده است. مصادف شدن جشن محله سادات با این خودکشی گویای خیلی از مسائل است، مسائلی مهمتر از اینکه بخواهم بپردازم به اینکه تاجگردون دیشب منتقدانش را به تمسخر گرفت و رفتار نامناسبی داشت!
باید شبانه به کوچه و خیابان این محلات رفت تا به چشم، زیرپوست این شهر را دید، و از شوآف های اینچنینی احساس انزجار کرد. همه اینها را در نظر داشته باشید و بر اساس آنچه که موسوم به لیست استخدامیهای فلهای است ببینید که «نورچشمیها در پتروشیمیها، شرکت نفت، ادارات و دستگاههای دولتی مهم استان به واسطه گوشه چشم تاجگردون به منابعی دست مییابند و استخدام میشوند، کدام یکی از این افرادی که به واسطه سفارش استخدام شدند فرزند یک کارگر هستند، یا فرزند یک فرد محروم؟ پس این رفتارهای شوآفی چه توجیهی دارد! تاجگردون داد میزد که برای دل خودم کار کردم، پس این همه ترقه بازی و آتش بازی با جیب بیت المال برای چه بود؟ اگر برای رأی نبود پس چه بود؟ اگر برای مردم محله سادات است پس چرا اعتبار به بافت فرسوده منازل تعلق نمیگیرد تا به زعم عباسی عضو شورای شهر، مردم به خاطر طرح بافت فرسوده بیش از این زجر نکشند.
شوآف (show off) در لغت به معنی پز دادن، خودنمایی کردن، تظاهر کردن، قمپزدرکردن و لاف زدن است، دکتر فردین علیخواه استاد دانشگاه این واژه را به تمام جامعه تعمیم میدهد و معتقد است شوآف دارد تبدیل به فرهنگ میشود. مثالهایی دراین باره می زند مثل اینکه «من در اداره کار نمیکنم ولی وانمود میکنم که کار میکنم. به عنوان یک مسئول در عمل اقدامی برای حل مشکلات انجام نمیدهم ولی وانمود میکنم که بسیار پیگیرم. من عملکرد، مهارت، ثروت و دانش معینی دارم و خودم هم از میزان آن مطلع هستم ولی در بیان آنچه هستم لاف زنی میکنم، من علاقهای به محیط زیست یا حیوانات یا کودکان کار ندارم ولی برای کسب شهرت در این زمینه شوآف ارائه میکنم». دیشب تاجگردون نمونه کاملی از یک شوآف را به نمایش گذاشت، شوآفی که مبالغه داشت، بلوف داشت، حیرت و تعجب داشت، اما کل و سوت و دست هم داشت.
شاید شوآف تاجگردون در محله سادات و رفتارهای پوپولیستی مهردادعلیپور و خیراتی و غیره که دیگر تبدیل به تیم تبلیغاتی تاجگردون شدهاند یا حتی رفتارهای تاجگردون که از مردم میخواهد به دهن منتقدانش بکوبد در مردم اثرگذار باشد ولی موضوع قابل ذکر این است که تاجگردون نماینده مردم محروم نیست و نخواهد بود! اینها شوآف است.