تغاری بشکند ماستی بریزد / ترس اصولگرایان از چیست

کبنا ؛متن ارسالی: تغاری بشکند ماستی بریزد/ جهانی اوفتد به دست کاسه لیسان
 خداوند رحمان رو شاکر و سپاسگزارم که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت.
ضمن عرض قبولی طاعات و عبادات همه شما خوبان و عزیزان
 در روزگاری که همه اهل قلم و سخن شده‌اند مطلبی رو در سایت کبنا نیوز با عنوان "کریم فرخیانی، اغازی بر پایان عصبیت مذموم جاهلی" خواندم و ناخوداگاه بر ان شدم و ضروری دانستم نویسنده مطلب رو که براستی سفسطه بافی کرده و افاضه فرموده رو به سبک خودش مورد لطف و عنایت قرار بدم و اعلام بدارم قوم من نماد شهریاری، دوستی، مهربانی و درستکاری بوده و تاریخ گواهی می‌دهد پناهگاه بی پناهان و سپر بلای هم نوعان بوده و واژه صداقت رو یدک می‌کشد،
 هرچند سالهاست که مورد بی مهری ناکسان و نااهلان قرار گرفته و نیش زبان‌ها را تحمل کرده و زخم‌ها بر تن دارد.
 ولی چندصباحیست روشنفکری از دیار روشندلان بپا خاست و باور نمی‌کردیم که چنین می‌شود:
 (نوری به چشم دوستان
خاری به چشم دشمنان )
 آری خواست خدا بر ان شد که با شکوه و جلال به میدان رقابت عرض اندام کنیم، اما این بار با چاشنی فرهنگ، قلم و سیاست.
 علی ایحال:
  ۱-طبق فرمایشات رهبر انقلاب یک کاندیدا باید دارای فاکتورهای از جمله؛ اصلح و انقلابی و ... باشه که مهدی روشنفکر هم اصلح هست و هم انقلابی و واجد شرایط پس تکلیف همین قوم، که بقول شما جاهلند مشخص است و نیازی به خیمه شب بازی سیاسیون ندارند (خیری که به خونه رواست به مسجد حروم است)
 ۲_ اگر شما جاه طلبان و تمامیت خواه رو که نام و نانتان به موفقیت جناحتان بستگی دارد اجازه داد شود یقین دارم که عرض یکسال، دوازده بار قانون اساسی رو بازبینی می‌کنید و هر آنچه به میلتان باشد عنوان می‌کنید، کجای قانون اساسی و اساسنامه اصولگرای گفته که فقط یه شخص خاص و ان هم فردی بنام #مهدی روشنفکر در ایل و تبارش صلاحیت نماینده و رهبر جریان خاصی را در شورای اصولگرای بویراحمد و دنا را ندارد؟
درحالیکه با این شخص (روشنفکر) سال‌ها پیروزی جریانتان رو تضمین می‌کنید.
چونکه:
در حال حاضر فقط ایشان قلب مردمان دیارش رو #تسخیر کرده و در فکر و ذهنشان جا خوش کرده و پایگاه مردمیش زبانزد عام و خاص است.
 یا بوی سخن از استخاره و حداد عادل‌ها به میان خواهد آمد، همان حداد عادلی که مردم در حقش عدالت رو اجرا کردند و غزل خداحافظی را در پایتخت برایش خوانند.
 ۳_ اگر ایل و تبار داشتن بمعنای عصبیت مذموم جاهلی قلمداد می‌شود پس چرا همین شورای پیر و پاتال که یقین داشته باشین اگر نام و نشان اصولگرای رو ازشان بگیرند، هرکدامشان هجده ۱۸ رأی ندارند تمام قد شخص دیگری را بعنوان چهره خروجی نهایی شورا حکمیت معرفی می‌کنند که از همان ایل بزرگ و همخون همان رقیب نوظهورتان (دکتر مهدی روشنفکر) می‌باشد
 ۴_ چرا رهبرتان (ستار هدایتخواه) و شورایی که معلوم نیست بر چه اصولی استوار هست و مشروعیتش رو از کجا آورده، خروجی نهایی رو اعلام و در عین ناباوری همگان، خانم هدایتخواه که از قضا همفکر پدر هست؛ بانگ سر می‌دهد، چنان بی محابا سخن می‌راند و آدرس حیات اصول گرایان را جوغوره عنوان می‌کند، در حالیکه هشت سال است مردم به آنها نه گفته‌اند و اینچنین به حضور هر کسی به جز خودشان در رأس اصولگرایان طغیان می‌کند.
 حمیده هدایتخواه: «کریم فرخیانی نشانه انسداد جریان اصولگرایی در استان است، او نشانه یاس و افسردگی در جریان اصولگرایی است، او صدای سوت پایان بازی اصولگرایی است و او نشانه مرگ و خودکشی جریان اصولگرایی است من این تصمیم اصولگرایان را نشانه ترس می دانم.»
براستی ترس اصولگرایان از چیست؟؟ مگر چیزی جز این است که مدیریت و قدرت به مردم می‌رسد؟
مگر امانت به اهلش سپردن چه اشکال دارد؟
مگر مهدی روشنفکر انقلابی، جهادی، ولایی، مسلمان، ایرانی، رزمنده، برادرشهید و ... نیست؟
 ۵_چرا ان موقع که حسینی و هدایتخواه، بواسطه همین مردمان هدایت و حمایت می‌شدند، این ایل رو جاهل قلمداد نمیکردین و به به و چهچه میگفتین و مردمان این دیار ولی نعمتان بود و امروزه جاهلند؟؟
 ۶_چرا رأی مرحوم محمودیان رو در زمره رأی طایفه‌ای قلمداد کرده این؟
جوابش معلومه:
چونکه میدانید در دنیای امروزی هم طلایه ها لازم و ملزوم همند و سال ۹۴ همخون های مرحوم محمودیان به رسم ادب و قدرشناسی ادای تکلیف نمودند و مقداری از رایشان در سبد مهدی روشنفکر جای گرفت.
 ۷_ چرا سید باقر موسوی رهبربزرگ اصلاحات که الحق دانا و تواناست و شجاعت در وجودش موج میزند در سال ۹۴ رئیس ستاد مهدی روشنفکر (مهندس منصور نیکبخت) توسط ایشان به خیل هواداران ندای وحدت پیوست؟
 چونکه:
 به پاس حمایت‌های همین ایل بقول شما جاهل به عزت رسید و به نوعی می‌خواست ادای دین کند، اما بخوبی شما رو می‌شناخت و می‌شناسد و به یاری خدا تا روزی زنده هست همانند استخوانیست که در گلویتان گیر کرده و راه علاجی ندارید و اگر سبد رأی چهل هزار نفری مهدی روشنفکر برایش قابل تصور بود یقیناً شخصاً به روشنفکر می‌پیوست و سراغ گزینه دیگری نمی‌رفت، ولی با حرکتش ضربه فنی شدین و داغی بر دلتان گذاشت که سوزشش سالها بر دلتان سنگینی خواهد کرد.
 و هزاران چرای دیگر ...
 به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست.
--------------------
احد یوسفی