تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۴
کد مطلب : ۴۰۹۴۱۸
یادداشت|
از بوستان نهج البلاغه تهران و دروازه قران شیراز تا پیاده راه یاسوج
عارف لایق زاده
۰
کبنا ؛در سال 1396 مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، پژوهشی را منتشر کرد که بررسی یافتههای این تحقیق که در رابطه با علل افزایش قدرت تخریبی سیل در ایران است، نشاندهنده این واقعیت نا میمون میباشد که اصول دانش شهرسازی در توسعه شهری، شهرها و کلانشهرهای ایران چندان جدی گرفته نمیشود. در این پژوهش دخل و تصرف غیر مجاز در بستر و حریم رود خانهها و مسیلها و تخریب منابع طبیعی و پوشش گیاهی و همچنین مکان یابی ناصحیح برخی کاربریهای شهری و فرا شهری از مهمترین دلایل افزایش قدرت تخریبی سیل در ایران طی سالهای اخیر شناخته شده است.
اگر گوشه نظری به نقشه مسیلهای تهران و شیراز داشته باشیم و یا اگر کمی همت به خرج دهیم و بخشی از حاشیه رود خانهها و مسیلهای شهر محل سکونتمان را پیاده طی کنیم، به عمق بی توجهی به حریم رود خانهها و مسیلهای شهری و عدم احترام به حریم عوارض طبیعی در فرایند توسعه شهری پی میبریم.
در شهرسازی ایران شاهد ذبح علم هستیم، ملموسترین مستند این مدعا، عدم مطابقت عرض خیابانهای پیرامونی برخی از کاربریهای بزرگ مقیاس با میزان جذب سفر این کاربریها میباشد، کاربریهایی چون مالها، مجتمعهای تجاری، بیمارستانها و ...
دلایل متعددی برای بی توجهی به آموزههای دانش شهرسازی در توسعههای شهری، شهرهای ایران میتوان برشمرد اما بی شک مهمترین این دلایل را میباید نخست قدرت شهرداریها در تحمیل خواستهها و نظرات ناشهرسازانه و غیر علمی به شرکتهای مشاور مسئول تهیه طرحهای شهری دانست همچنان که نباید از نقش پر رنگ افراد و گروههای سیاسی پر نفوذ در تحمیل خواستههایشان به گروههای تهیه کننده طرحهای شهری غافل شد، دلیل دیگر که میتوان به آن اشاره کرد مسئله کالایی شدن علم در ایران است، ضعفی جامعه شناختی که فرجام آن پرورش شهرسازان و معمارانی کم دانش و بی مهارت است که شوربختانه جذب شرکتهای مشاور، شهرداریها و بدنه وزارتخانههای کشور و راه وشهرسازی به عنوان کارشناس میشوند.
در سالهای اخیر در شهرها و کلان شهرهای مختلف ایران شاهد تغییر نقش برخی از خیابانها و تبدیل این معابر به پیاده راه بودهایم، در مواردی که تعداد آنها هم کم نیست تغییر نقش معابر به عدم استفاده عابران از مسیر پیاده، ایجاد محدودیت در برنامه ریزی، نارضایتی اهالی و کسبه و نهایتاً شکست پروژه منجر شده است، در همه موارد و بر اساس نتایج پژوهشهای صورت گرفته عدم مطالعات همه جانبه به مکانیابی ناصحیح و انتخاب معبری فاقد پتانسیلهای لازم برای تبدیل شدن به یک پیاده راه کارامد و سرزنده منجر شده است.
بی شک بررسی طرح پیاده راه خیابان آیت الله طالقانی یاسوج که شهرداری این شهر در حال فراهم نمودن مقدمات لازم برای اجرایی کردن این طرح در مرکز شهر یاسوج است، میتواند تصویری روشن از اثار ناخوشایند، بی توجهی به آموزههای دانش شهرسازی در طرح ریزیها و برنامه ریزیهای شهری برای خوانندگان ترسیم نماید.
خیابان آیت الله طالقانی یکی از معابر تجاری- خدماتی اصلی شهر یاسوج است که دارای نقش ترافیکی پررنگی در مرکز این شهر است، تغییر نقش این خیابان از چند منظر در تضاد با اصول بیان شده برای مکانیابی پیاده راه میباشد، اصولی که نادیده گرفته شدنشان در بلند مدت مسائل، مشکلات و معظلات بسیاری برای شهروندان این شهر به ارمغان خواهد آورد.
نخستین ایراد وارده به این طرح، نادیده گرفتن معمولترین رویکرد پذیرفته شده جهانی در مناسبات سیاستگذاری شهری است، امروزه در دنیا و حتی در کلانشهر های ایران مدیران شهری پذیرفتهاند که شرط توفیق در سیاستگذاری های شهری استفاده از نظرات شهروندان در تمامی مراحل فرایند سیاستگذاری است (سیاستگذاری باز)، متاسفانه در رابطه با این طرح بازاریان و ساکنین این خیابان پس از اعلام عمومی تصمیم مدیران شهری برای تغییر نقش خیابان آیت الله طالقانی از تصممیم گرفته شده مطلع شدند، وقتی به یافتههای پژوهشهای صورت گرفته در ارتباط با پیاده راه هفده شهریور تهران توجه میکنیم در مییابیم یکی از دلایل شکست این پروژه بی توجه به نظرات ساکنین و کسبه این خیابان بوده است.
دومین ایراد وارده به این طرح که جدیترین و مهمترین نقد وارده به این پروژه نیز میباشد، ضعف در مطالعات امکان سنجی ترافیکی است، البته اگر مطالعات ترافیکی صورت گرفته باشد.
یکی از اصول مهم در مکانیابی یک محور پیاده توجه به این نکته است که تغییر نقش معبر خللی در سیستم حمل و نقل و ترافیک منطقه ایجاد نکند. اگر به بررسی سیستم شبکه بندی معابر موجود در مرکز شهر یاسوج و نقشهای هر یک از این معابر بپردازیم و همچنین اگر به بارگذاریهای بزرگ مقیاس تجاری و مسکونی واقع در شعاع دویست متری این معبر در شرایط موجود و پتانسیلهای بلقوه مرکز شهر یاسوج برای میزبانی از بارگذاریهای بزرگ مقیاس تجاری و مسکونی دقت کنیم در مییابیم اجرای این پروژه به ناکارامدی شبکه معابر موجود و افزایش نارضایتیهای شهروندان منجر میشود، نتایج پژوهشهای انجام گرفته در رابطه با شکست و تغییر نقش پیاده راه هفده شهریور در تهران نشان میدهند بی توجهی به ضرورت انجام مطالعات امکان سنجی ترافیکی یکی از دلایل اصلی شکست این پروژه بوده است.
سومین ایراد وارده به این پروژه در نظر نگرفتن الزامات تاب آوری میباشد. در رابطه با تاب آوری شهر، شهرسازان و مهندسین ترافیک تاکید میکنند، اگر برنامه ریزی درست شبکه ارتباطی در ساختار فضایی منطقه رعایت نشود این امر باعث تراکم بیش از حد برخی معابر و در نتیجه کندی در تخلیه و امداد رسانی سریع و به موقع در مواقع بروز بحرانهایی چون زلزله یا آتش سوزی گسترده خواهد شد، اگر به ساختار فضایی موجود و آینده این بخش از شهر یاسوج با توجه به نقش تعریف شده در طرحهای فرادست توجه کنیم در مییابیم مدیریت جهات حرکتی (یک طرفه و دو طرفه کردن خیابان) به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای مدیریت شهری یاسوج، نه در وضع موجود و نه در مواقع بحرانی نمیتواند به کاهش ترافیک یا تخلیه و امداد رسانی سریع ساکنین در این بخش کمک شایانی کند، یادمان باشد تغییر نقش یک خیابان با توجه به تغییرات گسترده کالبدی به جهت ایجاد یک پیاده راه سرزنده بر میزان سرویس دهی این معبر در مواقع بحرانی تأثیر میگذارد.
آری؛ جا نمایی بوستان نهج البلاغه در بستر مسیل فرحزاد، ساماندهی دروازه قرآن و بی توجهی به عارضه طبیعی (مسیل)، شکست پیاده راه هفده شهریور در تهران و ... نمونههایی از بی شمار پروژههایی هستند که بدون در نظر گرفتن اصول و قواعد علمی نتایجی چون فاجعه دروازه قرآن را به همراه داشته و خواهند داشت.
عارف لایق زاده
شهرساز
اگر گوشه نظری به نقشه مسیلهای تهران و شیراز داشته باشیم و یا اگر کمی همت به خرج دهیم و بخشی از حاشیه رود خانهها و مسیلهای شهر محل سکونتمان را پیاده طی کنیم، به عمق بی توجهی به حریم رود خانهها و مسیلهای شهری و عدم احترام به حریم عوارض طبیعی در فرایند توسعه شهری پی میبریم.
در شهرسازی ایران شاهد ذبح علم هستیم، ملموسترین مستند این مدعا، عدم مطابقت عرض خیابانهای پیرامونی برخی از کاربریهای بزرگ مقیاس با میزان جذب سفر این کاربریها میباشد، کاربریهایی چون مالها، مجتمعهای تجاری، بیمارستانها و ...
دلایل متعددی برای بی توجهی به آموزههای دانش شهرسازی در توسعههای شهری، شهرهای ایران میتوان برشمرد اما بی شک مهمترین این دلایل را میباید نخست قدرت شهرداریها در تحمیل خواستهها و نظرات ناشهرسازانه و غیر علمی به شرکتهای مشاور مسئول تهیه طرحهای شهری دانست همچنان که نباید از نقش پر رنگ افراد و گروههای سیاسی پر نفوذ در تحمیل خواستههایشان به گروههای تهیه کننده طرحهای شهری غافل شد، دلیل دیگر که میتوان به آن اشاره کرد مسئله کالایی شدن علم در ایران است، ضعفی جامعه شناختی که فرجام آن پرورش شهرسازان و معمارانی کم دانش و بی مهارت است که شوربختانه جذب شرکتهای مشاور، شهرداریها و بدنه وزارتخانههای کشور و راه وشهرسازی به عنوان کارشناس میشوند.
در سالهای اخیر در شهرها و کلان شهرهای مختلف ایران شاهد تغییر نقش برخی از خیابانها و تبدیل این معابر به پیاده راه بودهایم، در مواردی که تعداد آنها هم کم نیست تغییر نقش معابر به عدم استفاده عابران از مسیر پیاده، ایجاد محدودیت در برنامه ریزی، نارضایتی اهالی و کسبه و نهایتاً شکست پروژه منجر شده است، در همه موارد و بر اساس نتایج پژوهشهای صورت گرفته عدم مطالعات همه جانبه به مکانیابی ناصحیح و انتخاب معبری فاقد پتانسیلهای لازم برای تبدیل شدن به یک پیاده راه کارامد و سرزنده منجر شده است.
بی شک بررسی طرح پیاده راه خیابان آیت الله طالقانی یاسوج که شهرداری این شهر در حال فراهم نمودن مقدمات لازم برای اجرایی کردن این طرح در مرکز شهر یاسوج است، میتواند تصویری روشن از اثار ناخوشایند، بی توجهی به آموزههای دانش شهرسازی در طرح ریزیها و برنامه ریزیهای شهری برای خوانندگان ترسیم نماید.
خیابان آیت الله طالقانی یکی از معابر تجاری- خدماتی اصلی شهر یاسوج است که دارای نقش ترافیکی پررنگی در مرکز این شهر است، تغییر نقش این خیابان از چند منظر در تضاد با اصول بیان شده برای مکانیابی پیاده راه میباشد، اصولی که نادیده گرفته شدنشان در بلند مدت مسائل، مشکلات و معظلات بسیاری برای شهروندان این شهر به ارمغان خواهد آورد.
نخستین ایراد وارده به این طرح، نادیده گرفتن معمولترین رویکرد پذیرفته شده جهانی در مناسبات سیاستگذاری شهری است، امروزه در دنیا و حتی در کلانشهر های ایران مدیران شهری پذیرفتهاند که شرط توفیق در سیاستگذاری های شهری استفاده از نظرات شهروندان در تمامی مراحل فرایند سیاستگذاری است (سیاستگذاری باز)، متاسفانه در رابطه با این طرح بازاریان و ساکنین این خیابان پس از اعلام عمومی تصمیم مدیران شهری برای تغییر نقش خیابان آیت الله طالقانی از تصممیم گرفته شده مطلع شدند، وقتی به یافتههای پژوهشهای صورت گرفته در ارتباط با پیاده راه هفده شهریور تهران توجه میکنیم در مییابیم یکی از دلایل شکست این پروژه بی توجه به نظرات ساکنین و کسبه این خیابان بوده است.
دومین ایراد وارده به این طرح که جدیترین و مهمترین نقد وارده به این پروژه نیز میباشد، ضعف در مطالعات امکان سنجی ترافیکی است، البته اگر مطالعات ترافیکی صورت گرفته باشد.
یکی از اصول مهم در مکانیابی یک محور پیاده توجه به این نکته است که تغییر نقش معبر خللی در سیستم حمل و نقل و ترافیک منطقه ایجاد نکند. اگر به بررسی سیستم شبکه بندی معابر موجود در مرکز شهر یاسوج و نقشهای هر یک از این معابر بپردازیم و همچنین اگر به بارگذاریهای بزرگ مقیاس تجاری و مسکونی واقع در شعاع دویست متری این معبر در شرایط موجود و پتانسیلهای بلقوه مرکز شهر یاسوج برای میزبانی از بارگذاریهای بزرگ مقیاس تجاری و مسکونی دقت کنیم در مییابیم اجرای این پروژه به ناکارامدی شبکه معابر موجود و افزایش نارضایتیهای شهروندان منجر میشود، نتایج پژوهشهای انجام گرفته در رابطه با شکست و تغییر نقش پیاده راه هفده شهریور در تهران نشان میدهند بی توجهی به ضرورت انجام مطالعات امکان سنجی ترافیکی یکی از دلایل اصلی شکست این پروژه بوده است.
سومین ایراد وارده به این پروژه در نظر نگرفتن الزامات تاب آوری میباشد. در رابطه با تاب آوری شهر، شهرسازان و مهندسین ترافیک تاکید میکنند، اگر برنامه ریزی درست شبکه ارتباطی در ساختار فضایی منطقه رعایت نشود این امر باعث تراکم بیش از حد برخی معابر و در نتیجه کندی در تخلیه و امداد رسانی سریع و به موقع در مواقع بروز بحرانهایی چون زلزله یا آتش سوزی گسترده خواهد شد، اگر به ساختار فضایی موجود و آینده این بخش از شهر یاسوج با توجه به نقش تعریف شده در طرحهای فرادست توجه کنیم در مییابیم مدیریت جهات حرکتی (یک طرفه و دو طرفه کردن خیابان) به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای مدیریت شهری یاسوج، نه در وضع موجود و نه در مواقع بحرانی نمیتواند به کاهش ترافیک یا تخلیه و امداد رسانی سریع ساکنین در این بخش کمک شایانی کند، یادمان باشد تغییر نقش یک خیابان با توجه به تغییرات گسترده کالبدی به جهت ایجاد یک پیاده راه سرزنده بر میزان سرویس دهی این معبر در مواقع بحرانی تأثیر میگذارد.
آری؛ جا نمایی بوستان نهج البلاغه در بستر مسیل فرحزاد، ساماندهی دروازه قرآن و بی توجهی به عارضه طبیعی (مسیل)، شکست پیاده راه هفده شهریور در تهران و ... نمونههایی از بی شمار پروژههایی هستند که بدون در نظر گرفتن اصول و قواعد علمی نتایجی چون فاجعه دروازه قرآن را به همراه داشته و خواهند داشت.
عارف لایق زاده
شهرساز