تاریخ انتشار
شنبه ۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۲۹
کد مطلب : ۴۰۵۶۳۴
یادداشت سیاسی |
جریان اصولگرایی و پنج نفری که خود را قیم میدانند
محسن دهرابپور
۴
کبنا ؛متن زیر را یکی از مخاطبان سایت خبری کبنا که در یک گروه فضای مجازی با عنوان چهل سال افتخار منتشر شده بود، برای ما ارسال کرده که عیناً منتشر میشود.
باسلام و عرض ادب خدمت اعضای گروه چهل سال افتخار
طی چند روز اخیر صحبتهایی در گروه مطرح شد که بجای پرداختن به اصل موضوعات ونگاه ریشهای به آنان بیشتر وارد حواشی شدیم و به تمجیدات و تعارضات بیجا پرداختیم.
لذا لازم دانسته شد جهت تنویر افکار و روشنگری در مورد مسائل اخیر درون جریانی نکاتی را خدمت شما اعضای محترم تقدیم دارم.
اولاً اینکه وحدت خوب است و باعث رشد و پیشرفت هر جامعه و گروه و جریانی خواهد شد و زمانی وحدت حقیقی ایجاد میشود که با نیت خالصانه و صادقانه حول محور قابل اعتمادی باشد که با این اوضاع ما فقط به اسم وحدت دلمان خوش است و در عمل چیزی که روشن است برخوردهای قیم مآبانه و منافع شخصی برخی افراد وخواص با پوشش دین، نظام، انقلاب و ولایت است که در قالب جریان سالهاست شکل گرفته درحالی برخی که خود را تاهنوز سردمدار جریان میدانند، خودشان عامل اصلی تفرقه و تشتت در جریان اصولگرا بوده و بارها جریان را به انحراف کشاندهاند. هرکس بخواهد کوچکترین نقد یا اعتراضی داشته باشد بنام عامل اختلاف، نفوذی، بی بصیرت، ساده لوح، تکرو، مغرض، و... باید از اعتبار بیفتد و یا اینکه به دلیل نقدش مستغفر سیاسی شود. ادامه دادن این رویه انحصار طلبانه توسط برخی افراد که آنها را اخلاق مدار و دارای سلامت نفس مینامید و برخی شیوخ که ابو موسی صفتانه عمل میکنند، بدون تعارف باعث تفرقه و رویگردانی قاطبه مردم از جریان اصولگرا و حتی نظام و انقلاب شده است.
در ثانی موضوع دیگری که آینده این جریان را تهدید میکند سرحدی و گرمسیری کردن است. مگر ما همه خود را مؤمن و انقلابی نمیدانیم؟ و مگر اسلامی که همه دم میزنیم همان دینی نبود که مرزهای جغرافیایی را شکست و مؤمنان واقعی را از همه نقاط جهان حول اسلام جمع کرد و آن حرکت عظیم اعتقادی، فرهنگی را به پهنای کل جهان تسری داد؟ و مگر ما تفکرکسانی را که مخالف حضور جمهوری اسلامی در اقصا نقاط سرزمینهای اسلامی هستند را اشتباه نمیدانیم؟ پس چه شده که رگههایی پنهان از ناسیونالیسم منطقهای را در صحبتها و موضع گیریهایمان دامن میزنیم؟
ثالثاً شاید نیاز باشد اشارهای هم به قضایای این دوره از شورای شهر و شهرداری داشته باشم. خیلی واضح و مستند عرض کنم که انتخاب آقایی بهعنوان شهردار یاسوج تیر اختلاف بود که خودیها انداختند و نیز خودشان از ترکشهای آن بی نصیب نخواهند ماند.
فرد مورد اشاره در دوره هفتم انتخابات مجلس شورای اسلامی توسط برخی از دوستانی که در همین گروه هم حضور دارند و کسانی که او را برای شهرداری یاسوج معرفی کردهاند، رد صلاحیت شد و از طرفی دیگر برخی از خواص جریان برای شهرداری ایشان ما را در فشار میگذاشتند که عدم قبول نظر دوستان از اینطرف باعث شد آنها به حربههای دیگری متوسل شوند. پس با این اوصاف یا آن آقا مشکلی نداشته و یا دوستان عدول کردهاند و یا اینکه از اول باهم بودهاند. وی نیروی ائتلافی بعضی اصولگرانماها، اصلاح طلبان، لیبرالها، اعتدالیها، متعصبین قومیتی و در یک کلمه سرمایه اندوزان زالوصفت هستند و نیز از لحاظ اجرایی و مدیریتی آنچه عیان است چه حاجت به بیان است، فقط این را بگویم که ما ضعیفترین مجموعه مدیریتی شورا و شهرداری را در این دوره داریم.
اگر حضور و یا عدم حضور فرد و یا افرادی در مجلس برای نظام و انقلاب مؤثر است، قطعاً جایگاه مدیریت شهری یاسوج هم در رابطه با نظام و انقلاب بی تأثیر نیست در برخی موارد به لحاظ ارتباط مستقیمی که بر زندگی مردم دارد از اهمیت ویژهای برخوردار است گرچه در تمام کشور از تهران گرفته تا یاسوج متأسفانه چنین وضعیتی حاکم است.
رابعاً چهاروپنج نفری در جریان اصولگرا خود را قیم و اهل عصمت میدانند، در ادوار هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی و نهم و دهم ریاست جمهوری که بهترین فرصت خدمتگزاری مردم فراهم شده بود، باید پاسخگوی عملکرد خود باشند نه اینکه شخصیتی مثل دکتر احمدی نژاد را با آن همه خدمات غیرقابل انکار به لجن سیاسی و مهره سوخته خطاب کنند و نمایندهای را که در زمان حال بیشترین خدمات را برای حوزه انتخابیه خود ارائه داده با یزید مقایسه کنند تا وی به کسب وجهه بیشتری نائل آید.
خلاصه اینکه به قول همه دوستان باید مشکلات و اختلافات ریشهای حل شوند و بعد دست عدهای انقلابی نما و لیبرال که جریان را در توبره گذاشتهاند قطع شود، آنگاه میشود دم از وحدت زد و یکدل و یکجان برای اعتلای نیات الهی خالصانه عمل کرد.
قصد جسارت و متهم کردن کسی را ندارم فقط واقعیتهای غیر قابل کتمانی بود که بهعنوان دوست کوچکتان بیان کردم.
والسلام
--------------------------------------------
محسن دهراب پور
بیست و نهم آذر ماه ۱۳۹۷
باسلام و عرض ادب خدمت اعضای گروه چهل سال افتخار
طی چند روز اخیر صحبتهایی در گروه مطرح شد که بجای پرداختن به اصل موضوعات ونگاه ریشهای به آنان بیشتر وارد حواشی شدیم و به تمجیدات و تعارضات بیجا پرداختیم.
لذا لازم دانسته شد جهت تنویر افکار و روشنگری در مورد مسائل اخیر درون جریانی نکاتی را خدمت شما اعضای محترم تقدیم دارم.
اولاً اینکه وحدت خوب است و باعث رشد و پیشرفت هر جامعه و گروه و جریانی خواهد شد و زمانی وحدت حقیقی ایجاد میشود که با نیت خالصانه و صادقانه حول محور قابل اعتمادی باشد که با این اوضاع ما فقط به اسم وحدت دلمان خوش است و در عمل چیزی که روشن است برخوردهای قیم مآبانه و منافع شخصی برخی افراد وخواص با پوشش دین، نظام، انقلاب و ولایت است که در قالب جریان سالهاست شکل گرفته درحالی برخی که خود را تاهنوز سردمدار جریان میدانند، خودشان عامل اصلی تفرقه و تشتت در جریان اصولگرا بوده و بارها جریان را به انحراف کشاندهاند. هرکس بخواهد کوچکترین نقد یا اعتراضی داشته باشد بنام عامل اختلاف، نفوذی، بی بصیرت، ساده لوح، تکرو، مغرض، و... باید از اعتبار بیفتد و یا اینکه به دلیل نقدش مستغفر سیاسی شود. ادامه دادن این رویه انحصار طلبانه توسط برخی افراد که آنها را اخلاق مدار و دارای سلامت نفس مینامید و برخی شیوخ که ابو موسی صفتانه عمل میکنند، بدون تعارف باعث تفرقه و رویگردانی قاطبه مردم از جریان اصولگرا و حتی نظام و انقلاب شده است.
در ثانی موضوع دیگری که آینده این جریان را تهدید میکند سرحدی و گرمسیری کردن است. مگر ما همه خود را مؤمن و انقلابی نمیدانیم؟ و مگر اسلامی که همه دم میزنیم همان دینی نبود که مرزهای جغرافیایی را شکست و مؤمنان واقعی را از همه نقاط جهان حول اسلام جمع کرد و آن حرکت عظیم اعتقادی، فرهنگی را به پهنای کل جهان تسری داد؟ و مگر ما تفکرکسانی را که مخالف حضور جمهوری اسلامی در اقصا نقاط سرزمینهای اسلامی هستند را اشتباه نمیدانیم؟ پس چه شده که رگههایی پنهان از ناسیونالیسم منطقهای را در صحبتها و موضع گیریهایمان دامن میزنیم؟
ثالثاً شاید نیاز باشد اشارهای هم به قضایای این دوره از شورای شهر و شهرداری داشته باشم. خیلی واضح و مستند عرض کنم که انتخاب آقایی بهعنوان شهردار یاسوج تیر اختلاف بود که خودیها انداختند و نیز خودشان از ترکشهای آن بی نصیب نخواهند ماند.
فرد مورد اشاره در دوره هفتم انتخابات مجلس شورای اسلامی توسط برخی از دوستانی که در همین گروه هم حضور دارند و کسانی که او را برای شهرداری یاسوج معرفی کردهاند، رد صلاحیت شد و از طرفی دیگر برخی از خواص جریان برای شهرداری ایشان ما را در فشار میگذاشتند که عدم قبول نظر دوستان از اینطرف باعث شد آنها به حربههای دیگری متوسل شوند. پس با این اوصاف یا آن آقا مشکلی نداشته و یا دوستان عدول کردهاند و یا اینکه از اول باهم بودهاند. وی نیروی ائتلافی بعضی اصولگرانماها، اصلاح طلبان، لیبرالها، اعتدالیها، متعصبین قومیتی و در یک کلمه سرمایه اندوزان زالوصفت هستند و نیز از لحاظ اجرایی و مدیریتی آنچه عیان است چه حاجت به بیان است، فقط این را بگویم که ما ضعیفترین مجموعه مدیریتی شورا و شهرداری را در این دوره داریم.
اگر حضور و یا عدم حضور فرد و یا افرادی در مجلس برای نظام و انقلاب مؤثر است، قطعاً جایگاه مدیریت شهری یاسوج هم در رابطه با نظام و انقلاب بی تأثیر نیست در برخی موارد به لحاظ ارتباط مستقیمی که بر زندگی مردم دارد از اهمیت ویژهای برخوردار است گرچه در تمام کشور از تهران گرفته تا یاسوج متأسفانه چنین وضعیتی حاکم است.
رابعاً چهاروپنج نفری در جریان اصولگرا خود را قیم و اهل عصمت میدانند، در ادوار هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی و نهم و دهم ریاست جمهوری که بهترین فرصت خدمتگزاری مردم فراهم شده بود، باید پاسخگوی عملکرد خود باشند نه اینکه شخصیتی مثل دکتر احمدی نژاد را با آن همه خدمات غیرقابل انکار به لجن سیاسی و مهره سوخته خطاب کنند و نمایندهای را که در زمان حال بیشترین خدمات را برای حوزه انتخابیه خود ارائه داده با یزید مقایسه کنند تا وی به کسب وجهه بیشتری نائل آید.
خلاصه اینکه به قول همه دوستان باید مشکلات و اختلافات ریشهای حل شوند و بعد دست عدهای انقلابی نما و لیبرال که جریان را در توبره گذاشتهاند قطع شود، آنگاه میشود دم از وحدت زد و یکدل و یکجان برای اعتلای نیات الهی خالصانه عمل کرد.
قصد جسارت و متهم کردن کسی را ندارم فقط واقعیتهای غیر قابل کتمانی بود که بهعنوان دوست کوچکتان بیان کردم.
والسلام
--------------------------------------------
محسن دهراب پور
بیست و نهم آذر ماه ۱۳۹۷