تاریخ انتشار
يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۵۱
کد مطلب : ۴۰۰۰۸۷
گفتوگوی اختصاصی|
گفتوگوی با ستاره فوتبال یاسوج؛ به باشگاههای استان توجه نمیشود
۰
کبنا ؛سید یحیی معصومی متولد 1361 است، او مربی و فوتبالیست برجسته استان کهگیلویه و بویراحمد است؛ و با او به گفتوگو نشستهایم که از نظر خوانندگان میگذرد:
از سال 78 که یک جوان کمتجربه بودم، به دلیل اینکه تیم نوجوانان استقلال مربی نداشت، بچهها را جمع کردهام، و شروع به تمرین کردیم و وارد مسابقات شدیم. در همان سالها کلاس مربیگری برگزار شد، اما با توجه به اینکه سن کمی داشتهام، اجازه ورود به این کلاسهای آموزشی را نداشتم.
بعد از استقلال به تیم ستارگان رفتم و بعد از ستارگان سرباز شدم.
دو سال مربیگری فجر سپاه را در ردههای نوجوانان بر عهده داشتم که یک قهرمانی و یک نایبقهرمانی ثمره این دو سال بود.
شروع آشنایی من با استاد عزیز و بزرگم آقای شیروانی همان سالها بود که قهرمان بزرگسالان استان و راهیابی به لیگ کشور بودند که بنده افتخار کمک مربیگری ایشان را در آن سن داشتم.
بعد از سربازی به استقلال جوان رفتم و بعدازآن هم المپیک یاسوج که حاصل این فعالیت نایبقهرمانی جوانان استقلال، جوان و یک قهرمانی به همراه المپیک یاسوج بود.
بعد به تیم الغدیر رفتم و در طول یک سال مقام سوم جوانان و نایبقهرمانی امید استان را به دست آوردم.
بعد از تیم الغدیر، به شهرداری یاسوج آمدم.
که حاصلش دو قهرمانی در شهرستان و یک قهرمانی در استان بود.
گفتید شهرداری چرا شهرداری فعالیتش تعطیل شد؟
متأسفانه دیگر از این تیم حمایت نکردند، و مجموعه هم دوست نداشت که این تیم را اداره کند.
مدرک مربیگریتان؟
دارای مدرک مربیگری بی آسیا و بدنسازی فوتبال از دست استاد جهانی عزیز هستم.
الآن با چه تیمی هستید؟
الآن با هیچ تیمی نیستم و فعالیت ندارم.
یعنی اصلاً دیگر فعالیتی نمیکنید؟
در حوزه استعدادیابی و پرورش بازیکنان جوان که فکر میکنم، بهتر باشد و راه رسیدن سریعتر فعالیت میکنم.
چرا در باشگاهها فعالیت نمیکنید؟
متأسفانه به باشگاهها در استان ما توجه نمیشود؛ و اداره ورزش هم نمیتواند همه باشگاهها را حمایت کند، هزینهها زیاد هست و اسپانسر هم نیست، سخت شده که دیگر فعالیت کنیم.
گفتید هزینه مگر هزینه چقدر؟
زیاد. متأسفانه ورودی، هزینه سالن، چمن و لباس که برای باشگاههای دیگر استانها پول ناچیز است، برای ما دستوپا گیر هست.
چطور؟ یعنی این امکانات ساده را هم ندارید؟
واقعیت را بخواهید نه. دیگر رویی ندارم که به خانواده فشار بیاوریم. من بهشخصه ترجیح میدهم که نباشم تا اینکه این جوری فعالیت کنم.
پس پایگاه استعدادیابی چه میشود؟
آنجا هستیم. میتوانیم آنجا را هم رها کنیم، اگر این جوری باشد که دیگر دیوانه میشوم، اما با کمترین هزینه این کار را انجام میدهیم.
از مسئولین چه درخواستی دارید؟
هیچ! حقیقتاً دیگر خسته شدهام، باور کنید که یک تیم هزینه آنچنانی ندارد، اما وقتی متولیان نمیخواهند، چه میشود! ما میتوانیم اگر بخواهیم.
همزمان با تیم شهرداری یاسوج، مربی تیم مقاومت بودهام، و تیم فوتسال این باشگاه را به نایبقهرمانی کشور رساندم.
صحبتی دارید؟
ما ورزش را انتخاب کردهایم، و از آن هم پشیمان نیستیم، همه هم رها کنند، ما میتوانیم و کمک میکنیم. امیدوارم که این مشکلات برطرف شود.
از شما ممنونم که بعد از سالها به فکر ما بودید. یک درخواست از آقای افشاریان و اعضای هیئتشان دارم، آخرین تیری که داشتیم و انداختیم، آقای افشاریان هستند، بنده خوشبین هستم که ایشان مشکلات ما را برطرف کنند، برای آقای افشاریان مهیاکردن زمین تمرین برای تیمها سخت باشد، حضور نداشته باشد بهتر است. یا علی
-----------------------------------
گفتوگو از زینب محمودی
از سال 78 که یک جوان کمتجربه بودم، به دلیل اینکه تیم نوجوانان استقلال مربی نداشت، بچهها را جمع کردهام، و شروع به تمرین کردیم و وارد مسابقات شدیم. در همان سالها کلاس مربیگری برگزار شد، اما با توجه به اینکه سن کمی داشتهام، اجازه ورود به این کلاسهای آموزشی را نداشتم.
بعد از استقلال به تیم ستارگان رفتم و بعد از ستارگان سرباز شدم.
دو سال مربیگری فجر سپاه را در ردههای نوجوانان بر عهده داشتم که یک قهرمانی و یک نایبقهرمانی ثمره این دو سال بود.
شروع آشنایی من با استاد عزیز و بزرگم آقای شیروانی همان سالها بود که قهرمان بزرگسالان استان و راهیابی به لیگ کشور بودند که بنده افتخار کمک مربیگری ایشان را در آن سن داشتم.
بعد از سربازی به استقلال جوان رفتم و بعدازآن هم المپیک یاسوج که حاصل این فعالیت نایبقهرمانی جوانان استقلال، جوان و یک قهرمانی به همراه المپیک یاسوج بود.
بعد به تیم الغدیر رفتم و در طول یک سال مقام سوم جوانان و نایبقهرمانی امید استان را به دست آوردم.
بعد از تیم الغدیر، به شهرداری یاسوج آمدم.
که حاصلش دو قهرمانی در شهرستان و یک قهرمانی در استان بود.
گفتید شهرداری چرا شهرداری فعالیتش تعطیل شد؟
متأسفانه دیگر از این تیم حمایت نکردند، و مجموعه هم دوست نداشت که این تیم را اداره کند.
مدرک مربیگریتان؟
دارای مدرک مربیگری بی آسیا و بدنسازی فوتبال از دست استاد جهانی عزیز هستم.
الآن با چه تیمی هستید؟
الآن با هیچ تیمی نیستم و فعالیت ندارم.
یعنی اصلاً دیگر فعالیتی نمیکنید؟
در حوزه استعدادیابی و پرورش بازیکنان جوان که فکر میکنم، بهتر باشد و راه رسیدن سریعتر فعالیت میکنم.
چرا در باشگاهها فعالیت نمیکنید؟
متأسفانه به باشگاهها در استان ما توجه نمیشود؛ و اداره ورزش هم نمیتواند همه باشگاهها را حمایت کند، هزینهها زیاد هست و اسپانسر هم نیست، سخت شده که دیگر فعالیت کنیم.
گفتید هزینه مگر هزینه چقدر؟
زیاد. متأسفانه ورودی، هزینه سالن، چمن و لباس که برای باشگاههای دیگر استانها پول ناچیز است، برای ما دستوپا گیر هست.
چطور؟ یعنی این امکانات ساده را هم ندارید؟
واقعیت را بخواهید نه. دیگر رویی ندارم که به خانواده فشار بیاوریم. من بهشخصه ترجیح میدهم که نباشم تا اینکه این جوری فعالیت کنم.
پس پایگاه استعدادیابی چه میشود؟
آنجا هستیم. میتوانیم آنجا را هم رها کنیم، اگر این جوری باشد که دیگر دیوانه میشوم، اما با کمترین هزینه این کار را انجام میدهیم.
از مسئولین چه درخواستی دارید؟
هیچ! حقیقتاً دیگر خسته شدهام، باور کنید که یک تیم هزینه آنچنانی ندارد، اما وقتی متولیان نمیخواهند، چه میشود! ما میتوانیم اگر بخواهیم.
همزمان با تیم شهرداری یاسوج، مربی تیم مقاومت بودهام، و تیم فوتسال این باشگاه را به نایبقهرمانی کشور رساندم.
صحبتی دارید؟
ما ورزش را انتخاب کردهایم، و از آن هم پشیمان نیستیم، همه هم رها کنند، ما میتوانیم و کمک میکنیم. امیدوارم که این مشکلات برطرف شود.
از شما ممنونم که بعد از سالها به فکر ما بودید. یک درخواست از آقای افشاریان و اعضای هیئتشان دارم، آخرین تیری که داشتیم و انداختیم، آقای افشاریان هستند، بنده خوشبین هستم که ایشان مشکلات ما را برطرف کنند، برای آقای افشاریان مهیاکردن زمین تمرین برای تیمها سخت باشد، حضور نداشته باشد بهتر است. یا علی
-----------------------------------
گفتوگو از زینب محمودی