تاریخ انتشار
شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۱:۳۲
کد مطلب : ۵۰۰۱۵۷
در گفتوگو با کبنانیوز مطرح شد
بخش سوم | دارا کریمینژاد، جامعهشناس کهگیلویه و بویراحمد: زیربنای توسعه، فرهنگ و اجتماع است / فقدان پیوست فرهنگی، ریشه معضلات اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد / بسیاری از مدیران ما متعلق به دهههای ۶۰ و ۷۰ هستند و با نسل جدید فاصله دارند / کره جنوبی با خلق شخصیتهای خیالی و صادرات ابزارهای فرهنگی به توسعه اقتصادی دست یافته است / رسانههای مستقل با مطالبهگری و افشاگری میتوانند فساد و الیگارشی را درمان کنند
۰
کبنا ؛جامعهشناس و چهره سیاسی کهگیلویه و بویراحمد، در گفتوگویی با کبنا نیوز، ناکارآمدی مدیران، فقدان پیوست فرهنگی در پروژههای عمرانی و دوری از سنتهای اصیل را از عوامل اصلی مشکلات اجتماعی و توسعهنیافتگی استان دانست و بر نقش رسانههای مستقل در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی تأکید کرد.
به گزارش کبنا نیوز، دارا کریمینژاد، از چهرههای برجسته سیاسی و اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد، با سوابقی چون فرمانداری شهرستانهای کهگیلویه و لنده، مدیرکلی امور روستایی استانداری و معاونت مدیرکل امنیتی و انتظامی استانداری، در گفتوگویی با کبنا نیوز به تحلیل عمیق مسائل اجتماعی و چالشهای توسعه استان پرداخت. کریمینژاد که دارای مدرک دکتری جامعهشناسی و عضو ستاد مرکزی دکتر مسعود پزشکیان است، ناکارآمدی برخی مدیران، توسعهنیافتگی، انتصابات نادرست و دخالت نمایندگان را از عوامل اصلی مشکلات اجتماعی دانست.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا مسائل اجتماعی به ناکارآمدی مدیران، توسعهنیافتگی، انتصابات نادرست و دخالت نمایندگان مرتبط است، اظهار داشت: «بله، این مسائل کاملاً به هم مرتبط هستند. زیربنای توسعه، فرهنگ و اجتماع است و بخش مهمی از مشکلات ما ناشی از فرهنگ سطحی است که اصل را فراموش کرده و به حاشیهها پرداختهایم.» کریمینژاد با تشبیه جامعه به درختان بلوط که به طور فطری حریم یکدیگر را رعایت میکنند، افزود: «بلوطها استغنای خاصی دارند؛ انحصارطلب نیستند و اگر شاخههایشان به هم نزدیک شود، برخی شاخهها خشک میشوند تا حریم یکدیگر را رعایت کنند. این رفتار، نمونهای از رعایت حقوق شهروندی است. اگر فرهنگ جامعه ما به این سطح برسد، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. اما سرعت مدرنیته، سنتهای اصیل ما را زیر چرخ خود له کرده و ما از فرهنگ اصیل خود فاصله گرفتهایم.»
کریمینژاد با انتقاد از عملکرد برخی مدیران، اظهار داشت: «مردم به مسئولان نگاه میکنند. وقتی مدیران ناکارآمد باشند، ناامیدی در جامعه پمپاژ میشود که به افسردگی و حتی آسیبهای اجتماعی مانند خودکشی منجر میشود.» وی با اشاره به افزایش خودکشی در کهگیلویه و بویراحمد به دلیل ناامیدی از وضع موجود، افزود: «نسل جدید با حقوق خود آشنا شده و با دیدن منابع فراوان استان، انتظار دارند این ظرفیتها به رفاه منجر شود، اما وقتی این اتفاق نمیافتد، بازخورد منفی دریافت میکنند.»
او همچنین به نبود آموزش مهارتهای زندگی اشاره کرد و گفت: «این مهارتها نه در آموزش و پرورش، نه در خانوادهها، نه در جامعه و نه در رسانهها به نسل جدید آموزش داده نمیشود. شکاف فکری بین نسل جدید و والدین نیز به افزایش آسیبهای اجتماعی دامن زده است.» کریمینژاد با انتقاد از نبود هماهنگی بین نهادهای متولی مانند بهزیستی، دانشگاهها و بخشهای جامعهشناسی و روانشناسی، پرسید: «نقش این نهادها کجاست؟ بودجهای برای این مسائل تخصیص داده شده است؟ نبود هماهنگی و واگرایی بین این نهادها باعث شده مسائل اجتماعی، که زیربنای توسعه هستند، به معضل تبدیل شوند.»
وی افزود: «نبود هلدینگها، کارخانهها و مدیران توانمند، ناامیدی را بهویژه در میان جوانان ۴۰ تا ۴۵ ساله که شغلی ندارند، افزایش داده و آسیبهای اجتماعی را تشدید کرده است.»
کریمینژاد در پاسخ به این پرسش که آیا مدیران فعلی با نیازهای نسل جدید (نسل Z) همخوانی دارند، گفت: «خیر. بسیاری از مدیران ما متعلق به دهههای ۶۰ و ۷۰ هستند و با روشهای قدیمی مانند سخنرانی و جلسات سنتی عمل میکنند. این روشها نمیتوانند مسائل اجتماعی را حل کنند.» وی افزود: «بعضی از مدیران حتی در ارتباط با فرزندان خودشان ناتواناند و نمیتوانند رابطهای سازنده برقرار کنند. آنها به فرزندانشان تحمیل میکنند که چه رشتهای بخوانند یا چه کاری انجام دهند. وقتی مدیری نمیتواند با نسل جدید در خانواده خود ارتباط برقرار کند، چگونه میتواند جامعه را مدیریت کند؟»
او با مقایسه ایران و کشورهای توسعهیافته، اظهار داشت: «در آمریکا، رئیسجمهور برای مدت محدودی انتخاب میشود، اما افرادی مانند ایلان ماسک و بیل گیتس با استفاده از فناوریهای نوین مثل هوش مصنوعی، توسعه را پیش میبرند. در استان ما و حتی در کل کشور، چقدر به هوش مصنوعی و شرکتهای دانشبنیان توجه شده است؟ ما جوانانی داریم که میتوانند در حوزه دانشبنیان و هوش مصنوعی سرآمد باشند و در سطح جهانی بدرخشند، اما مدیران ما این استعدادها را شناسایی و استفاده نمیکنند. این واگرایی بین نسل جدید و مدیران، معضل اساسی است.»
کریمینژاد فرهنگ را روح تمدن یک جامعه و زیربنای توسعه دانست و گفت: «در گذشته، مردم ما مشارکت آیینی و اجتماعی بالایی داشتند؛ در مراسم عزاداری و شادی کنار هم بودند، قناتها و نهرها را لایروبی میکردند و حتی خانههای روستایی را با همکاری تمیز میکردند. اما این فرهنگ مشارکتجویانه کنار گذاشته شده است.»
وی با انتقاد از نبود پیوست فرهنگی در پروژههای عمرانی، افزود: «در یاسوج، گاهی شهرداری فقط به ساختوساز و مبلمان شهری فیزیکی توجه میکند و به بعد فرهنگی بیاعتنا است. فرهنگ شاهنامهخوانی در استان ما ظرفیت بالایی دارد و میتواند در اقتصاد هنر و بومگردی اثرگذار باشد. روح حماسی شاهنامه میتواند در رفتار، گفتار و منش مسئولان و مطالبهگری مردم تأثیر بگذارد.» او با اشاره به مطالعات خود، گفت: «احیای جامعهشناسی شجاعت در شاهنامه میتواند هویت جدیدی برای استان خلق کند و ما را در برابر کشورهای قدرتمند منطقه توانمند کند.»
کریمینژاد با مثال کره جنوبی که با خلق شخصیتهای خیالی و صادرات ابزارهای فرهنگی به توسعه اقتصادی دست یافته، افزود: «ما هم میتوانیم از فرهنگ شاهنامهخوانی و موسیقی سنتی حماسی برای توسعه اقتصاد هنر و بومگردی استفاده کنیم. اما پروژههای عمرانی ما بدون پیوست فرهنگی تعریف میشوند.»
وی رسانههای مستقل را برند فرهنگی و اجتماعی استان دانست و گفت: «رسانههایی که با دغدغههای واقعی مردم ارتباط دارند، میتوانند به استاندار و مسئولان کمک کنند. مدیران باید از رسانههایی که بدون لکنت زبان نقد میکنند، استقبال کنند.» کریمینژاد با اشاره به گفته پلوتارک، فیلسوف، مبنی بر لزوم وجود افرادی که با حاکمان مخالفت کنند و راهحل ارائه دهند، افزود: «رسانهای پایدار است که صدای بیصدایان باشد، نه اینکه فقط اخبار مورد علاقه مسئولان را منتشر کند. رسانههای مستقل با افشاگری میتوانند فساد و الیگارشی را که مانند سرطان در استان و کشور رسوب کرده، درمان کنند.»
او با انتقاد از مدیرانی که از رسانههای دلسوز شکایت میکنند، گفت: «مردم، نخبگان و حتی عامه مردم تفاوت رسانههای مردمی و وابسته را تشخیص میدهند. رسانههایی که سالهاست با دغدغهمندی کار میکنند و مخاطبان گستردهای دارند، باید حمایت شوند.»
کریمینژاد با انتقاد از واگرایی بین دانشگاهها، استانداری و نهادهایی مانند جهاد کشاورزی، صنعت، معدن و تجارت، اظهار داشت: «دانشگاهها باید آزاد و عملگرا باشند و به حل مسائل اجتماعی و توسعه بخشهایی مانند کشاورزی کمک کنند. در کشورهای توسعهیافته، دانشکدههای منابع طبیعی با ادارات مرتبط همکاری میکنند و علم و عمل را پیوند میدهند. اما در استان ما، این واگرایی مانع توسعه است.»
وی در پایان تأکید کرد: «احیای فرهنگ مشارکتجویانه، توجه به پیوستهای فرهنگی در پروژههای عمرانی، حمایت از رسانههای مستقل و بهرهگیری از ظرفیتهای دانشبنیان میتواند کهگیلویه و بویراحمد را در مسیر توسعه پایدار قرار دهد.»
بخش اول و دوم این گفتوگو را اینجا بخوانید.
به گزارش کبنا نیوز، دارا کریمینژاد، از چهرههای برجسته سیاسی و اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد، با سوابقی چون فرمانداری شهرستانهای کهگیلویه و لنده، مدیرکلی امور روستایی استانداری و معاونت مدیرکل امنیتی و انتظامی استانداری، در گفتوگویی با کبنا نیوز به تحلیل عمیق مسائل اجتماعی و چالشهای توسعه استان پرداخت. کریمینژاد که دارای مدرک دکتری جامعهشناسی و عضو ستاد مرکزی دکتر مسعود پزشکیان است، ناکارآمدی برخی مدیران، توسعهنیافتگی، انتصابات نادرست و دخالت نمایندگان را از عوامل اصلی مشکلات اجتماعی دانست.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا مسائل اجتماعی به ناکارآمدی مدیران، توسعهنیافتگی، انتصابات نادرست و دخالت نمایندگان مرتبط است، اظهار داشت: «بله، این مسائل کاملاً به هم مرتبط هستند. زیربنای توسعه، فرهنگ و اجتماع است و بخش مهمی از مشکلات ما ناشی از فرهنگ سطحی است که اصل را فراموش کرده و به حاشیهها پرداختهایم.» کریمینژاد با تشبیه جامعه به درختان بلوط که به طور فطری حریم یکدیگر را رعایت میکنند، افزود: «بلوطها استغنای خاصی دارند؛ انحصارطلب نیستند و اگر شاخههایشان به هم نزدیک شود، برخی شاخهها خشک میشوند تا حریم یکدیگر را رعایت کنند. این رفتار، نمونهای از رعایت حقوق شهروندی است. اگر فرهنگ جامعه ما به این سطح برسد، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. اما سرعت مدرنیته، سنتهای اصیل ما را زیر چرخ خود له کرده و ما از فرهنگ اصیل خود فاصله گرفتهایم.»
کریمینژاد با انتقاد از عملکرد برخی مدیران، اظهار داشت: «مردم به مسئولان نگاه میکنند. وقتی مدیران ناکارآمد باشند، ناامیدی در جامعه پمپاژ میشود که به افسردگی و حتی آسیبهای اجتماعی مانند خودکشی منجر میشود.» وی با اشاره به افزایش خودکشی در کهگیلویه و بویراحمد به دلیل ناامیدی از وضع موجود، افزود: «نسل جدید با حقوق خود آشنا شده و با دیدن منابع فراوان استان، انتظار دارند این ظرفیتها به رفاه منجر شود، اما وقتی این اتفاق نمیافتد، بازخورد منفی دریافت میکنند.»
او همچنین به نبود آموزش مهارتهای زندگی اشاره کرد و گفت: «این مهارتها نه در آموزش و پرورش، نه در خانوادهها، نه در جامعه و نه در رسانهها به نسل جدید آموزش داده نمیشود. شکاف فکری بین نسل جدید و والدین نیز به افزایش آسیبهای اجتماعی دامن زده است.» کریمینژاد با انتقاد از نبود هماهنگی بین نهادهای متولی مانند بهزیستی، دانشگاهها و بخشهای جامعهشناسی و روانشناسی، پرسید: «نقش این نهادها کجاست؟ بودجهای برای این مسائل تخصیص داده شده است؟ نبود هماهنگی و واگرایی بین این نهادها باعث شده مسائل اجتماعی، که زیربنای توسعه هستند، به معضل تبدیل شوند.»
وی افزود: «نبود هلدینگها، کارخانهها و مدیران توانمند، ناامیدی را بهویژه در میان جوانان ۴۰ تا ۴۵ ساله که شغلی ندارند، افزایش داده و آسیبهای اجتماعی را تشدید کرده است.»
کریمینژاد در پاسخ به این پرسش که آیا مدیران فعلی با نیازهای نسل جدید (نسل Z) همخوانی دارند، گفت: «خیر. بسیاری از مدیران ما متعلق به دهههای ۶۰ و ۷۰ هستند و با روشهای قدیمی مانند سخنرانی و جلسات سنتی عمل میکنند. این روشها نمیتوانند مسائل اجتماعی را حل کنند.» وی افزود: «بعضی از مدیران حتی در ارتباط با فرزندان خودشان ناتواناند و نمیتوانند رابطهای سازنده برقرار کنند. آنها به فرزندانشان تحمیل میکنند که چه رشتهای بخوانند یا چه کاری انجام دهند. وقتی مدیری نمیتواند با نسل جدید در خانواده خود ارتباط برقرار کند، چگونه میتواند جامعه را مدیریت کند؟»
او با مقایسه ایران و کشورهای توسعهیافته، اظهار داشت: «در آمریکا، رئیسجمهور برای مدت محدودی انتخاب میشود، اما افرادی مانند ایلان ماسک و بیل گیتس با استفاده از فناوریهای نوین مثل هوش مصنوعی، توسعه را پیش میبرند. در استان ما و حتی در کل کشور، چقدر به هوش مصنوعی و شرکتهای دانشبنیان توجه شده است؟ ما جوانانی داریم که میتوانند در حوزه دانشبنیان و هوش مصنوعی سرآمد باشند و در سطح جهانی بدرخشند، اما مدیران ما این استعدادها را شناسایی و استفاده نمیکنند. این واگرایی بین نسل جدید و مدیران، معضل اساسی است.»
کریمینژاد فرهنگ را روح تمدن یک جامعه و زیربنای توسعه دانست و گفت: «در گذشته، مردم ما مشارکت آیینی و اجتماعی بالایی داشتند؛ در مراسم عزاداری و شادی کنار هم بودند، قناتها و نهرها را لایروبی میکردند و حتی خانههای روستایی را با همکاری تمیز میکردند. اما این فرهنگ مشارکتجویانه کنار گذاشته شده است.»
وی با انتقاد از نبود پیوست فرهنگی در پروژههای عمرانی، افزود: «در یاسوج، گاهی شهرداری فقط به ساختوساز و مبلمان شهری فیزیکی توجه میکند و به بعد فرهنگی بیاعتنا است. فرهنگ شاهنامهخوانی در استان ما ظرفیت بالایی دارد و میتواند در اقتصاد هنر و بومگردی اثرگذار باشد. روح حماسی شاهنامه میتواند در رفتار، گفتار و منش مسئولان و مطالبهگری مردم تأثیر بگذارد.» او با اشاره به مطالعات خود، گفت: «احیای جامعهشناسی شجاعت در شاهنامه میتواند هویت جدیدی برای استان خلق کند و ما را در برابر کشورهای قدرتمند منطقه توانمند کند.»
کریمینژاد با مثال کره جنوبی که با خلق شخصیتهای خیالی و صادرات ابزارهای فرهنگی به توسعه اقتصادی دست یافته، افزود: «ما هم میتوانیم از فرهنگ شاهنامهخوانی و موسیقی سنتی حماسی برای توسعه اقتصاد هنر و بومگردی استفاده کنیم. اما پروژههای عمرانی ما بدون پیوست فرهنگی تعریف میشوند.»
وی رسانههای مستقل را برند فرهنگی و اجتماعی استان دانست و گفت: «رسانههایی که با دغدغههای واقعی مردم ارتباط دارند، میتوانند به استاندار و مسئولان کمک کنند. مدیران باید از رسانههایی که بدون لکنت زبان نقد میکنند، استقبال کنند.» کریمینژاد با اشاره به گفته پلوتارک، فیلسوف، مبنی بر لزوم وجود افرادی که با حاکمان مخالفت کنند و راهحل ارائه دهند، افزود: «رسانهای پایدار است که صدای بیصدایان باشد، نه اینکه فقط اخبار مورد علاقه مسئولان را منتشر کند. رسانههای مستقل با افشاگری میتوانند فساد و الیگارشی را که مانند سرطان در استان و کشور رسوب کرده، درمان کنند.»
او با انتقاد از مدیرانی که از رسانههای دلسوز شکایت میکنند، گفت: «مردم، نخبگان و حتی عامه مردم تفاوت رسانههای مردمی و وابسته را تشخیص میدهند. رسانههایی که سالهاست با دغدغهمندی کار میکنند و مخاطبان گستردهای دارند، باید حمایت شوند.»
کریمینژاد با انتقاد از واگرایی بین دانشگاهها، استانداری و نهادهایی مانند جهاد کشاورزی، صنعت، معدن و تجارت، اظهار داشت: «دانشگاهها باید آزاد و عملگرا باشند و به حل مسائل اجتماعی و توسعه بخشهایی مانند کشاورزی کمک کنند. در کشورهای توسعهیافته، دانشکدههای منابع طبیعی با ادارات مرتبط همکاری میکنند و علم و عمل را پیوند میدهند. اما در استان ما، این واگرایی مانع توسعه است.»
وی در پایان تأکید کرد: «احیای فرهنگ مشارکتجویانه، توجه به پیوستهای فرهنگی در پروژههای عمرانی، حمایت از رسانههای مستقل و بهرهگیری از ظرفیتهای دانشبنیان میتواند کهگیلویه و بویراحمد را در مسیر توسعه پایدار قرار دهد.»
بخش اول و دوم این گفتوگو را اینجا بخوانید.