نخبه کهگیلویه و بویراحمدی: میتوانستم در اروپا و آمریکا تحصیل کنم، اما در کشور ماندم / کلید حل مسائل کشور سپردن امور به نخبگان است/ اتاق فکری در کهگیلویه و بویراحمد وجود ندارد / اصلیترین دلیل توسعهنیافتگی کهگیلویه و بویراحمد انتخاب نامناسب مدیران است / منابع در کهگیلویه و بویراحمد اشتغالزایی در استانهای دیگر / هژمونی علمی یک رئیس دانشگاه در تراز جهانی
رئیس دانشگاه علمی کاربردی کهگیلویه و بویراحمد: اصلیترین دلیل مهاجرت نخبگان به طور کلی مربوط به توسعهنیافتگی استان است. از طرف دیگر، یکی از دلایل توسعهنیافتگی استان، باز هم خروج نخبگان است؛ در واقع یک ارتباط دوطرفه بین این دو وجود دارد که یکدیگر را تقویت میکنند.
در خیابان گلستان 10 شهر یاسوج در اتاقی قدیمی، در دفتر کارش او را ملاقات کردم. البته چند هفتهای بیشتر نیست که ساختمان اداری دانشگاه جامع علمی کاربردی کهگیلویه و بویراحمد از خیابان ابوذر 11 به اینجا منتقل شده است. برای اولین بار دکتر علیاکبر دسترنج را در ساختمان قبلی این دانشگاه، در یک نشست خبری ملاقات کردم. با وجود سن نسبتاً کمی که داشت، محاسن سفید او نظرم را به خود جلب کرد. بعداً متوجه شدم که در سالهای 2020 و 2022 در فهرست دو درصد دانشمندان برتر دنیا قرار گرفته است. برایم بسیار تعجببرانگیز بود که در کهگیلویه و بویراحمد یک نخبه سر جای خود قرار گرفته است. اما بعد از گفتوگویی که با او داشتم به این نتیجه رسیدم که فرضیه قبلیام درست نبوده و دکتر دسترنج نیز سر جای خود قرار ندارد و باید در سطوح مدیریتی کلانتری همچون وزارت و معاون وزارت قرار میگرفت. در گفتوگویی که با رئیس دانشگاه علمیکاربردی کهگیلویه و بویراحمد داشتم از وضعیتی که استان کهگیلویه و بویراحمد به آن دچار شده است صحبت کردیم؛ از چرایی عدم بهکارگیری نخبگان تا علل توسعهنیافتگی کهگیلویه و بویراحمد. گفتوگوی کبنانیوز با این نخبه کهگیلویه و بویراحمدی را در ادامه میخوانید.
کبنا: آقای دکتر لطفاً خودتان را معرفی کنید.
علیاکبر دسترنج هستم؛ متولد سال 1361 در یکی از روستاهای توابع شهرستان کهگیلویه، در یک منطقه بسیار محروم، که دورههای نحصیلی ابتدایی و راهنمایی را در کهگیلویه و دبیرستان را در دبیرستان دانشگاه یاسوج گذراندم. مقطع کارشناسی را نیز در رشته مهندسی برق الکترونیک دانشگاه شیراز و سپس کارشناسی ارشد را در دانشگاه شاهد تهران سپری کردم. همان زمان هم همکاری با مجموعه وزارت دفاع را شروع کردم. مدت دو سال در تهران بودم و در آن دوره رتبه یک، و دانشجو و پژوهشگر ممتاز دانشگاه شاهد شدم. پایاننامه کارشناسی ارشدم در مورد حل یکی از مسائل اساسی حوزه وزارت دفاع بود.
برای مقطع دکتری، با وجود اینکه در دانشگاههای تهران هم پذیرفته شدم، به خاطر اینکه هم محل کار و هم محل تحصیلم به هم نزدیک باشند، دانشگاه شیراز را انتخاب و در سال 1387 وارد مقطع دکتری شدم. همزمان کارم با وزارت دفاع در حوزه رادار و جنگ الکترونیک را در شیراز ادامه دادم. رساله دکترای بنده هم در راستای حل یکی از مشکلات مهم وزارت دفاع بود که بعد از 6 سال و نیم به نتیجه رسید. با تز دکترای من، تعداد زیادی از سیستمهای حوزه دفاعی توانست ارتقا پیدا کند.
در سال 1392 فارغ التحصیل، و در همان سال، به عنوان عضو هیئت علمی در دانشگاه یاسوج مشغول به کار شدم. یک سال بعد، یعنی در سال 1393، رشته مهندسی برق در مقطع کارشناسی را در دانشگاه یاسوج راهاندازی کردم.
با وجود اینکه دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد و دکتری نداشتم، در سال 1397 توانستم به مرتبه دانشیاری ارتقاء پیدا کنم. در طی همه این سالها تا الأن ارتباطم با مجموعه وزارت دفاع همچنان ادامه دارد و در این چند سال، بالغ بر 50 پروژه مختلف را توانستهام به نتیجه برسانم و همچنان با دانشگاه و صنعت ارتباط مستقیم دارم و الأن هم در دانشگاه جامع علمی کاربردی استان کهگیلویه و بویراحمد مشغول به کار هستم.
کبنا: با کمترین جستوجویی در اینترنت میتوان متوجه میزان موفقیتهای شما شد؛ انتخاب در دو سال به عنوان دو درصد دانشمند برتر جهان، اصلاً موفقیت کمی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد. به نظر خودتان، عامل این موفقیتها چه بوده است؟
کسی که سختیهای زیادی را تحمل کرده باشد، به محض اینکه به موقعیت و فرصتی دست پیدا میکند، قدر آن فرصت را میداند و با تمام وجود تلاش میکند از آن فرصت بیشترین استفاده را بکند. من وقتی به دانشگاه راه یافتم تمام تلاشم را کردم از این فرصتِ تحصیلِ رایگان نهایت استفاده را کنم. بعد هم در وزارت دفاع هم سعی کردم تا جایی که میتوانم از فرصت به وجود آمده استفاده کنم.
بعد هم که در دانشگاه یاسوح مشغول به تدریس شدم، به دلیل اینکه در طول زندگی، محرومیتهای زیادی را چشیده بودم، تمام تلاشم این بود تمام فرصتها را در اختیار دانشجویان قرار دهم.
بهطور خلاصه پاسخ سؤال شما این است: کسی که خودش سختیهای زیادی را کشیده باشد، بیشترین استفاده را از آن فرصتها میکند.
کبنا: با وجود فرصتهای زیادی که خارج از کشور برای شما وجود دارد، قصد ندارید از ایران مهاجرت کنید؟
سال 1386 این فرصت برای من پیش آمد و تا الأن هم وجود دارد؛ آن سال به عنوان دانشجوی نمونه میتوانستم در بهترین دانشگاههای اروپا و آمریکا ادامه تحصیل دهم. اما به دلیل عرق ملی و علاقهای که به کشورم داشتم، ماندم.
شاید در این مسیر سختیها و نقصانهایی باشد، اما همه آنها را به جان خریدم؛ سختیهای زیادی در مسیر بوده است اما همین که میتوانم کاری برای مملکتم انجام دهم، شیرینی زیادی دارد که همین شیرینی میتواند برای ماندن در این کشور بسیار وسوسهانگیز باشد.
کبنا: خب چرا ماندن در کهگیلویه و بویراحمد را به رفتن به سایر استانهای کشور همچون تهران ترجیح دادید؟
در دوره کارشناسی ارشد در سال 1387 که فارغالتحصیل شدم، فرصتهای کاری زیادی در تهران برای من وجود داشت. ولی در آن برهه به این دلیل که یکی از پروژههای بسیار مهم وزارت دفاع در شیراز تعریف شده بود و یکی از گلوگاههای مهم این پروژه با رشته من نیز ارتباط زیادی داشت، دانشگاه و محل زندگی را به شهر شیراز منتقل کردم.
در سال 1392 هم از سمت دانشگاه یاسوج به من پیشنهاداتی شد، و با توجه به اینکه میدانستم در این استان، محرومیتهایی وجود دارد، به این نتیجه رسیدم اگر همه ما از استان خارج شویم، ممکن است این استان نه تنها از محرومیت خارج نشود بلکه دچار محرومیتهای بیشتری نیز بشود.
به نظر من، هماستانیها دینی به گردن من دارند که با ماندن در این استان میتوانم به آن پاسخ دهم. البته واضح است خدمت در هر نقطه از این سرزمین، واقعاً افتخار است. اما در آن برهه به این نتیجه رسیدم که در کهگیلویه و بویراحمد بمانم تا بتوانم ذرهای از مشکلات این استان را حل کنم.
کبنا: حالا شما بنا بر دلایلی که ذکر کردید در این استان ماندید. ولی برخی دیگر از نخبگان اینگونه رفتار نمیکنند. به نظر شما چرا دیگر نخبگان، استان کهگیلویه و بویراحمد را به مقصد سایر استانها و حتی کشورهای دیگر ترک میکنند؟
قبل از هر چیزی باید نخبه را تعریف کنیم. از دیدگاه مقام معظم رهبری، نخبه چند ویژگی دارد؛ نخست آنکه، آن شخص دارای یک استعداد و فکر برتر باشد. دوم، همت و تلاش بالا داشته باشد. سوم، از آن استعداد استفاده کند و اثرگذار باشد. چهارم و مهمتر از همه، از هدایت الهی برخوردار شده باشد و نخبگی خود را در مسیر درست استفاده کند.
به طور کلی در مسیر پیشرفت، یک دوراهی وجود دارد؛ دوراهی پیشرفت فردی و خدمت به جامعه. یک راه این است که نخبه، پیشرفت فردی و خانوادگی خود را ترجیح دهید و راه دیگر، خدمت کردن و مؤثر بودن در جامعه است. وقتی افراد در این دوراهی قرار میگیرند، شاید اکثریت آنها به سمت مسیر پیشرفت فردی بروند. اما من در این دوراهی که قرار گرفتم، نهایتاً مسیر خدمت وزن بیشتری برایم پیدا کرد و الأن هم پیشمان نیستم و علیرغم موفقیتهای علمی و پژوهشی که داشتم، مهمترین افتخارم خدمت در این استان است.
یکی از اصلیترین دلایلی که نخبگان استان را ترک میکنند این است که به درستی مورد استفاده قرار نگرفتهاند و شرایط و بستر برای آنها فراهم نشده است. اگر قرار باشد به بهترین نحو ممکن از این نخبگان استفاده شود، شرط اول، فراهم بودن بستر است.
یک نخبه دانشگاهی برای ماندن، باید امکانات کافی در شهرش وجود داشته باشد تا خود و خانوادهاش از حداقل امکانات رفاهی، پزشکی و درمانی برخوردار باشند و از سوی دیگر، داخل دانشگاه هم باید امکانات فراهم باشد تا آن فرد بتواند از توان خود استفاده کند.
اما به نظر من، اصلیترین دلیل مهاجرت نخبگان به طور کلی مربوط به توسعهنیافتگی استان است. از طرف دیگر، یکی از دلایل توسعه نیافتگی استان، باز هم خروج نخبگان است؛ در واقع یک ارتباط دوطرفه بین این دو وجود دارد که یکدیگر را تقویت میکنند.
مقام معظم رهبری به دلیل حمایت از نخبگان، دستور دادند سازمان بنیاد نخبگان برای حمایت از این افراد شکل بگیرد. هدف این بود که نخبگان شناسایی، هدایت و حمایت شوند و سپس مورد استفاده قرار گیرند. با شکلگیری بنیاد ملی نخبگان، تعداد زیادی از نخبگان شناسایی شدند. برخی در دانشگاهها و برخی هم در اندیشکدهها و پژوهشکدهها استفاده شدند. اما هنوز پای نخبگان به عرصه مدیریت کشور در همه عرصهها باز نشده است و به نظر من در حال حاضر بستر برای استفاده از نخبگان به صورت عملی در همه عرصهها وجود ندارد.
در حالی که کلید حل مسائل کشور در ابعاد مختلف این است که مسائل را به نخبگان بسپاریم؛ نخبگانی که طرح و برنامه دارند.
در استان ما اتاق فکری وجود ندارد. در حالی که در بسیاری از استانها به عنوان بازوهای فکری برای استانداران و مدیران این اتاق فکر شکل گرفته وجاهایی هم مستقیماً از نخبگان در مدیریتهای اجرایی استفاده شده است. اما در استان ما هر دو مورد تاکنون اتفاق نیفتاده است.
بیشتر بخوانید:
دو کهگیلویه و بویراحمدی در فهرست 2 درصد دانشمندان برتر جهان قرار گرفتند
کبنا: دلیل آن چیست؟ چرا در استان ما این اتفاق نیفتاده است؟
این موضوع دلایل متعددی دارد؛ صبغه تاریخی، بافت فرهنگی و جغرافیایی و به خصوص مسائل سیاسی اثرات بسیار مهمی دارند.
در استان ما علاوه بر مسائل سیاسی، مسائل جغرافیای و قومی و قبیلهای و نگاههای غیرعلمی باعث شده از نخبگان به درستی استفاده نشود.
من وقتی وارد دانشگاه یاسوج شدم، اوایل احساسم این بود در دانشگاه که یک محیط علمی و آکادمیک است، مسائل جغرافیایی کمترین نمود را دارند. اما مدتی بعد متوجه شدم مسائل مربوط به جغرافیا؛ یعنی اینکه در کجا متولد شدهاید و متعلق به کدام طایفه هستید بسیار اثرگذار هستند و همین باعث شده بسیاری از نخبگان، عرصه را تنگ ببینند. البته برخی هم سعی میکنند بمانند. اما همینها هم ممکن است مدتی بعد، کارایی خود را از دست بدهند و متوجه شوند فضا بری کار کردن ندارند و ممکن است استان را ترک کنند.
در کل کشور هم برخی محدودیتها و برخوردهای سیاسی باعث شده، نخبگان، کشورهای دیگر را با کشور خود مقایسه کنند و باز همین منجر به این میشود در سطج کلان از کشور خارج شوند.
کبنا: از دانشگاه یاسوج گفتید. این دانشگاه چه اقداماتی برای ارتباط نخبگان با جامعه و صنعت انجام داده است؟
در دانشگاه دفتری به نام ارتباط و صنعت و جامعه وجود دارد. از سمت دانشگاه تلاش شده، اما از سمت مسئولین استانی من استقبال چندانی ندیدهام. بسیاری از همکاران را دیدهام که برای حل مشکلات طرح و برنامه دادهاند، اما چندان استقبالی از آنها نشده است.
وقتی که یک پژوهشی انجام میشود و سپس به نهادها و سازمانها ارائه میشود، اگر از آن استقبال نشود، این اساتید در دورههای بعد دیگر تمایلی به همکاری ندارند.
اما اگر اتاق فکر در استان شکل بگیرد، مدیران اجرایی استان به عنوان یک حلقه ارتباطی از نخبگان استفاده میکنند. اما من تا حالا من ندیدهام از نخبگان برای حل مشکلات استان دعوت شود.
کبنا: اما آقای دکتر این اتهام نسبت به اساتید دانشگاه یاسوج وجود دارد که تنها به فکر ارتقای علمی خود هستند و از مشارکت در حل مسائل جامعه خودداری میکنند.
من این موضوع را به طور کامل رد نمیکنم؛ دانشگاهیان تابع دستورالعملهایی هستند که برای پیشرفت آموزش و پژوهش توسط نهادهای بالادست ارائه میشود.
به طور کلی در مورد ارتباط دانشگاه با صنعت و جامعه، سه دسته از اعضای هیئت علمی را میتوان از هم تفکیک کرد؛ دسته اول افرادی هستند که به این موضوع هیچگونه علاقهای ندارند. دسته دوم آن افرادی هستند که اگر فرصتی بدون دردسر برای آنها فراهم شود، از این فرصت برای حضور در جامعه استفاده میکنند. اما گروه سومی هم هستند که واقعاً علاقمند به حضور در جامعه هستند. گلایه من نسبت به این عدم استفاده از توان این گروه سومی است که طرح می دهند اما مورد توجه قرار نمیگیرند.
وقتی از این گروه سوم استفاده نمیشود، طبیعی است که گروه دوم نیز انگیزهای برای ارتباط با جامعه و صنعت نداشته باشند.
کبنا: آیا همین قانون ارتقای هیئت علمی باعث نشده که دانشگاهیان به لاک خود فروبروند و انگیزهای برای ارتباط با جامعه نداشته باشند؟
بله درست است؛ یکی از دلایلی که باعث شده اساتید دانشگاه ارتباط کمتری با جامعه و صنعت داشته باشند، همین آییننامههاست. البته در سالهای اخیر، با اصلاح آییننامهها سعی شده است ارتباط با جامعه و صنعت، جزو شروط ارتقاء شود. اما کافی نیست
باید آییننامهها طوری نوشته شوند که اساتید را به سمت ارتباط با جامعه و صنعت سوق دهند. باید وزن این ارتباط بیشتر از مقالات علمی پژوهشی شوند تا اساتید خود به خود به این سمت بروند.
کینا: از دانشگاه یاسوج بگذریم. شما ریاست دانشگاه جامع علمی کاربردی کهگیلویه و بویراحمد را بر عهده دارید. این دانشگاه چه نقشی در ارتباط با مسائل استان داشته است؟
دانشگاه علمی کاربردی، تمایزی اساسی نسبت به سایر دانشگاهها دارد. از اساس این دانشگاه برای تربیت فارغالتحصیلان دارای مهارت شکل گرفته است که بتوانند مشکل اشتغال را حل کنند.
هدف از ایجاد این دانشگاه رفع مسئله اشتغال بوده است. محتوای دروس این دانشگاه نیز متناسب با نیاز هر استان و منطقه و مبتنی بر بازار کار، تعریف شده است.
خوشبختانه دانشگاه علمی کاربردی جز دانشگاههای کارآفرین و از لحاظ نرخ اشتغال شاید بهترین دانشگاه کشور باشد. چرا که بخش زیادی از فارغالتحصیلان ما جذب بازار کار میشوند.
از زمانی هم که بنده افتخار خدمت در این دانشگاه را داشتهام، تلاش کردهایم استانداردها رعایت شوند، دانشگاه در مسیر رسالت خود قرار گیرد و آن حداقل امکانات و خدماتی که باید داشته باشیم را هم حمایت و هم مطالبه کردهایم.
کبنا: تقریباً همگی اجماع داریم که کهگیلویه و بویراحمد یک استان توسعهنیافته است؛ به نظر شما علل توسعهنیافتگی این استان کدامها هستند؟
با وجود اینکه کهگیلویه و بویراحمد شهدای زیادی در جنگ تحمیلی تقدیم کرده و همیشه در حماسههای مهم حضور داشته، اما این استان تاکنون به آن جایی که باید میرسیده، نرسیده است.
این استان، مزیتهای زیادی از قبیل صنایع گاز و منابع زیرزمینی، ظرفیتهای کشاورزی، منابع آب، جنگل و حتی شرایط گردشگری دارد و از سوی دیگر، با وجود جمعیت بسیار کم (یک درصد از کل جمعیت کشور)، 20 درصد از منابع کشور را در اختیار دارد.
توسعهنیافتگی ما دلایل متعددی دارد؛ یک دلیل آن شاید نظام مدیریتی حاکم بر استان از بدو انقلاب تاکنون باشد؛ بخشی از مدیران، غیربومی بوده و شاید شناخت کافی از استان را نداشتهاند.
به نظر من انتخاب مدیر برای این استان، متفاوت با سایر استانهاست. مدیر در این استان باید ویژگیهایی داشته باشد؛ یک اینکه شناخت کافی از استان و مشکلات آن داشته باشد. از لحاظ اجرایی توانمند باشد. ارتباطی قوی با مرکز داشته باشد و بین مجموعه استاندار، مدیران کل و نمایندگان استان یک ارتباط و همسویی باید وجود داشته باشد. اما مشکلات استان اجازه نداده همسویی بین آنها شکل بگیرد.
ما در نیروی تانسانی مشکلی نداریم؛ نیروی انسانی تحصیل کرده بسیار خوبی داریم، اما خیلی از فرزندان شایسته در خارج از استان هستند و نشان دادهاند چقدر در سطح کشور میتوانند مؤثر باشند.
به نظر من یکی از
اصلیترین دلایل توسعهنیافتگی کهگیلویه و بویراحمد انتخاب نامناسب مدیران است.
نخبگانی هم در استان داریم که سیاسیون بارها برای اینکه آنها را در مسیر خود قرار دهند، به آنها فشار آوردهاند. به همین خاطر عرصه را بر خود تنگ دیده و از عرضه مدیریتی خارج شده و یا بهطور کلی استان را ترک کردهاند.
البته شاید مدیران کلان در سطح ملی هم به استانهای کمبرخوردار به درستی توجه نکردهاند.
تعداد زیادی از فرزندان شایسته این استان اثبات کردهاند که میتوانند در تراز کشوری باشند. اگر از فرزندان این استان در سطوح کلان مدیریتی استفاده شود، بهتر میتوانند ظرفیتهای این استان را انعکاس دهند و همین امر ممکن است موجب توسعه استان در آینده شود.
کبنا: به نظر شما چه راهکارهایی برای برونرفت از این توسعهنیافتگی وجود دارد؟
راهکار دادن در این زمینه جزو مسائل سهلممتنع است؛ یعنی علیرغم اینکه مسأله سختی است، آسان هم هست.
استان ما دارای منابع نفت و گاز زیادی است؛ 25 درصد از این منابع کشوری در استان ماست.
اگر بررسی کنیم که چند شهرستان در استان ما دارای صنایع پایه در این حوزه است متوجه میشویم که در این حوزه سرمایهگذاری خاصی صورت نگرفته است.
در واقع منابع استان استخراج شده و یا به صورت خام صادر میشوند و یا در بعضی از استانهای دیگر فراوری میشوند؛
منبع در استان ما و اشتغالزایی در استانهای دیگر است.
انتظار میرود بخش زیادی از منابع استان در همینجا فرآوری شوند تا بر اساس آن اشتغالزایی شکل بگیرد. البته این موضوع باید در سطح کلان برنامهریزی شود تا بتوانیم به یک استان صنعتی تبدیل شویم.
بخش زیادی از منایع ما در گچساران است اما اگر نگاه کنیم میبینیم که بخش زیادی از جوانان این شهرستان نیز بیکار هستند. واقعاً این یک مسأله عجیب است که با وجود منابع فراوان، نرخ اشتغال پایین و نرخ آسیبهای اجتماعی بالا است.
به نظر من صورت مسأله کاملاً مشخص است؛ منابع زیادی داریم اما فرصتی برای استفاده از آنها وجود ندارد. راه حل این است که صنایع پایه در استان نهادینه شوند تا به واسطه آن اشتغالزایی صورت بگیرد.