تاریخ انتشار
يکشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۰۳
کد مطلب : ۴۵۰۹۴۲
ظریفیان: با بحران اعتماد اجتماعی به مسئولان مواجهایم
حکمرانی خوب نداریم، حضور مسئولان در سیلاب سوژه شد
۰
کبنا ؛انتشار عکسهایی از لباسهای گلی وزیر کشور، شهردار و استاندار تهران و جمعی از نمایندگان مجلس سبب شگلگیری موجی از واکنشها در شبکههای اجتماعی شد، عمده کاربران رفتار مدیران را به رفتا ریاکارانه و پوپولیستی تعبیر و اعلام کردند که مدیران حاضر در صحنه به دنبال «شوآف» و نمایش حضور بودهاند تا باز کردن گره مشکلات پیش آمده. درنقطه مقابل، اصولگرایان هم میگویند مسئولان با هدف تسریع در امدادرسانی وارد میدان شدهاند و به حای سرزنش باید از آنان قدردانی شد.
ماجرا جیست؟ چرا در این ورد و موارد مشابه بسیار، اختلاف و حتی تضادنظر میان ایرانیان بروز میکند و وارد حدلهای دامنه دار محازی میشوند؟ چرا چنین پدیدهای میان ایرانیان رایج شده و برخلاف دیگر کشورها عمل میکنند؟
به گزارش کبنا، غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب در گفتوگو با خبر آنلاین به بررسی این سؤالات و کالبدشکافی این پدیده پرداخته که با هم میخوانیم.
حضور برخی مدیران و مسئولان در مناطق سیلزده و عکسهایی که از آنها در حین سرکشی منتشر شده به سوژه شبکههای اجتماعی بدل شده و بعضا با طعنه و تمسخر همراه بوده و رفتار آنان را پوپولیستی دانستهاند. چگونه میتوان رفتار پوپولیستی یک مدیر را از مدیریت مسئولانهاش از هم تشخیص داد؟
مسأله امروز کشور پوپولیسم و عکس گرفتن در حوادث و سیلابها که این روزها مورد نقد گرفته است، نیست. مشکل اساسی جامعه ما حکمرانی خوب است. طبیعی است که در حوادث طبیعی که بخش از مردم را درگیر میکند، جامعه انتظار دارد که مسئولان عالی رتبه کشور در آن حوادث حضور داشته باشند. اگر هم حضور پیدا نکنند معمولاً به شدت به خصوص در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مورد نقد جدی قرار میگیرند که چرا در چنین مواقعی که مصیبت اجتماعی رخ داده، مسئولان و مدیران حضور پیدا نکردهاند. بنابراین حضور و عدم حضور هر دو میتواند در جامعه سوژه باشند. علت آن هم عدم حکمرانی خوب در اداره امور مختلف است. بنابراین ما با بحران اعتماد اجتماعی نسبت به مسئولان و مدیران مواجه هستیم.
یعنی آن اعتماد لازم جامعه و اینکه کار براساس یک منطق درست انجام میشود، سلب شده است. در حالی که همین پدیده سیلابها یک پدیده خلق الساعه نیست. چرا که اگر ما تاریخچه رخداد سیلابها در ایران را بررسی کنیم حداقل در ۱۰ سال اخیر پیوسته با مسأله سیلابها در مناطق مختلف مواجه بودهایم. بنابراین باز با پدیدهای مواجهایم که رخ خواهد داد و خساراتی هم بر جای خواهد گذاشت. آن چیزی که جامعه انتظار دارد این است که نمایندگان مجلس، شهرداریها وزارتخانههای مرتبط مسأله سیلابها را به عنوان یک مسأله مستمر خودشان رصد کنند و متعاقب آن جلوی خسارتهای بیشتر و احتمالی را بگیرند. درواقع انتظار دارند با پیشبینیها جلوی فاجعه را بگیرند تا شاهد این رخدادهای این چنینی نباشیم. مدیریت بحران درواقع خواسته مردم است تا این حوادث به عنوان یک فرصت استفاده شود. در همین مسأله سیلابها که مورد نقد جدی این روزها قرار گرفته است میتوان با یک حکمرانی خوب آب را به گونهای هدایت کرد که نه جامعه آسیب ببیند و نه باعث هدر رفتن آن باشیم تا امروز شاهد کشته و مفقودشدن بسیاری از هموطنان خود در این فاجعه طبیعی نباشیم.
بیشتر بخوانید:
اعتماد عمومی طی سالهای گذشته خدشه دار شده، جلب و احیای اعتماد عمومی چگونه و از چه راهی امکانپذیر است؟ نمیشود مدیریت را براساس نقدهای مطرح شده در شبکههای اجتماعی پیش برد از آن سو هم نمیتوان نسبت به افکار عمومی بیتفاوت بود. در چنین وضعیتی راهکار چیست و چگونه میتوان بین رفتار مسئولانه با رفتار پوپولیستی مرز قائل شد؟
تا زانو در گل فرورفتن در گل ولای نمایندگان و مسئولان و عکس گرفتن آنها و حضور و عدم حضور آنها مشکل جامعه ایران نیست. مشکل اصلی اینجاست که چون جامعه با پدیده حکمرانی خوب روبه رو نیست؛ آمدن و یا نیامدن مسئولان به محل حوادث، خودش تبدیل به یک سوژه میشود. همان اتفاقی که در حادثه متروپل آبادان نیز شاهد آن بودیم. در چنین فضایی مسئولان اگر حضور پیدا نکنند به یک طریق مورد نقد قرار میگیرند و اگر حضور داشته باشند به گونهای دیگر مورد طنز و تمسخر قرار میگیرند. اگرجامعه اطمینان پیدا کند که دستگاههای ذی ربط در ارتباط با پدیدههای اجتماعی و حوادث، استراتژی داشته و متکی بر پروتکل و برنامه مشخص حرکت کنند، دیگر درگیر این حواشی و سوژهها نمیشود. درواقع جامعه به اعتبار آن اعتماد جدی که به حکمرانی خوب دارد خودش نیز در صحنه حضور مفید خواهد داشت و اگر ببیند یک آسیبی از حد نرمال بیشتر رخ داده آن را به یک پدیده اجتماعی تبدیل میکند و علل آن را بررسی میکند.
متأسفانه در جامعه ما چون حکمرانی متکی بر پیوندهای جناحی است و هر جناح و جریانی که روی کار میآیند تصورش این است که جناح قبلی همه مدیریتها و برنامهریزیهایش با نگاه وابستگی و اشتباهی بوده، پس همه آنها را کنار میگذارد و یک مدیر جدید جایگزین او میکند. در چنین شرایطی مدیر جدید هم زمان نیاز دارد تا با فضا مدیریتی خودش آشنا شود اینجاست که آسیبها منتظر این نوع مدیریت اقتضائی نمیماند که فاجعه ایجاد نکند. بنابراین بحران اساسی در حکمرانی خوب وهمه این حضور داشتنها وعدم حضور مدیران و عکس گرفتنها میتواند هم سوژهای تراژدیک باشد هم سوژهای طنز. مسأله را باید در جای دیگری حل کرد. وگرنه ما همچنان با این پدیدههای زیست محیطی روبه رو خواهیم بود.
بنا به گزارشات موجود، بیشترین تلفات و مفقودیها در فاجعه سیل اخیر کشور مربوط به استان تهران به عنوان پایتخت ایران؛ یعنی مهمترین جایگاه مدیریت کشور است. وقتی ما در این بخش مهم مدیریتی، یک مدیریت اقتضائی را اعمال میکنیم طبیعی است که در مناطق دیگر همچنان باید منتظر آسیبهای جدی بیشتری باشیم. مسأله را باید در استمرار مدیریت عملی برخورد کردن با پدیدهها جستجو کرد. چرا که در غیاب یک حکمرانی خوب در جامعه، ما با پدیده پوپولیستی، طنز و تراژدی در شبکههای اجتماعی روبه رو خواهیم بود.
گاهی نقدهایی در شبکههای اجتماعی بیان میشود که با منافع و مصالح عمومی فاصله دارد، این امر چه تأثیری در افکار عمومی و به تبع آن اعتماد عمومی خواهد داشت؟
تجربه تاریخی بسیاری از کشورهایی که امروز در این عرصه حکمرانی خوب توانستهاند به طور نسبی موفق باشند حکایت از این دارد که اساساً با دو پدیده همراه با هم توانستند این وضعیت را ایجاد کنند؛ پدیده اول بحث دولت توانمند و مقتدر است، دولتی که توانایی دارد تا امورات خودش را هم به لحاظ نظری و هم نیروی اجرایی خوب انجام دهد. اساساً ما در از ابتدای شکلگیری دولت مدرن تا کنون به دلایل عدیدهای که خودش یک بحث مفصلی را میطلبد، با پدیده دولت قوی روبه رو نبودیم. دولتها در ایران آن توانایی لازم برا انجام وظایف خودشان را نداشتند.
نکته دوم بحث جامعه مدنی قوی است. جامعه به میزانی که توانمند میشود، میتواند در تعیین سرنوشت خودش حضور داشته باشد. در این شرایط هر اندازه کنشگران سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی رشد داشته و از توانمندی و قابلیت لازم برخوردار باشند، میتوانند به توسعه جامعه کمک کنند.
درواقع، جامعه مدنی قوی در مقابل دولتها قرار نمیگیرند بلکه نوعی هم افزایی رخ میدهد و در عین حال نقش انتقادی برای اصلاح و رفع ضعفهای دولت را ایفا میکنند. متأسفانه در ایران تصور اینگونه است که دولت قوی در تقابل با یک جامعه مدنی قوی است و یک جامعه مدنی قوی نیز در تقابل با یک دولت قوی است. بنابراین دولتها همیشه یک نگاه منفی به رشد افکار عمومی، احزاب، سندیکاها و کنشکران اجتماعی دارند. در حالی که این دولت توانمند و جامعه مدنی قوی است که میتوانند در کنار یکدیگر جامعه را به سمت توسعه پایدار سوق دهند. باید توجه داشت که هرکدام از این دو اگر ضعیف باشد در بستر ۲۰۰ ساله دنیای مدرن، عقب خواهیم ماند. همواره هر زمان دولتی ضعیف بوده و جامعه ضعیف در مقابل آن وجود داشته با پدیده شورش مواجه بودیم. همچنین هر گاه دولتی قوی در مقابل جامعه مدنی ضعیف وجود داشته، با پدیده استبداد روبه رو شدیم و دولت خودش را بر جامعه تحمیل کرده است. هر گاه نیز جامعه مدنی قوی و دولت ضعیف وجود داشته با پدیده انقلاب مواجه بودیم. درواقع حکمرانی خوب برایند کنشگری قوی و جامعه مدنی قوی در عین حال دولت قوی است. این دو با همدیگر بتوانند رشد کنند.
نقش کنشگران سیاسی و اجتماعی در قوام دادن به اعتماد عمومی را چگونه ارزیابی میکنید؟
کنشگران اجتماعی ما باید به این نکته کلیدی اشاره کنند که ما در پی تضعیف دولت نیستیم بلکه به دنبال توانمند کردن آن هستیم و از سوی دیگر این دولتها هستند که باید این درک مدرن و پیشرفته را پیدا کنند که بدون اتکا بر کنشگران، احزاب، سندیکاها و افکار عمومی امکان اینکه بتوانند یک ماموریت متکی بر حکمرانی خوب را انجام دادن، نخواهند داشت.
ماجرا جیست؟ چرا در این ورد و موارد مشابه بسیار، اختلاف و حتی تضادنظر میان ایرانیان بروز میکند و وارد حدلهای دامنه دار محازی میشوند؟ چرا چنین پدیدهای میان ایرانیان رایج شده و برخلاف دیگر کشورها عمل میکنند؟
به گزارش کبنا، غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب در گفتوگو با خبر آنلاین به بررسی این سؤالات و کالبدشکافی این پدیده پرداخته که با هم میخوانیم.
حضور برخی مدیران و مسئولان در مناطق سیلزده و عکسهایی که از آنها در حین سرکشی منتشر شده به سوژه شبکههای اجتماعی بدل شده و بعضا با طعنه و تمسخر همراه بوده و رفتار آنان را پوپولیستی دانستهاند. چگونه میتوان رفتار پوپولیستی یک مدیر را از مدیریت مسئولانهاش از هم تشخیص داد؟
مسأله امروز کشور پوپولیسم و عکس گرفتن در حوادث و سیلابها که این روزها مورد نقد گرفته است، نیست. مشکل اساسی جامعه ما حکمرانی خوب است. طبیعی است که در حوادث طبیعی که بخش از مردم را درگیر میکند، جامعه انتظار دارد که مسئولان عالی رتبه کشور در آن حوادث حضور داشته باشند. اگر هم حضور پیدا نکنند معمولاً به شدت به خصوص در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مورد نقد جدی قرار میگیرند که چرا در چنین مواقعی که مصیبت اجتماعی رخ داده، مسئولان و مدیران حضور پیدا نکردهاند. بنابراین حضور و عدم حضور هر دو میتواند در جامعه سوژه باشند. علت آن هم عدم حکمرانی خوب در اداره امور مختلف است. بنابراین ما با بحران اعتماد اجتماعی نسبت به مسئولان و مدیران مواجه هستیم.
یعنی آن اعتماد لازم جامعه و اینکه کار براساس یک منطق درست انجام میشود، سلب شده است. در حالی که همین پدیده سیلابها یک پدیده خلق الساعه نیست. چرا که اگر ما تاریخچه رخداد سیلابها در ایران را بررسی کنیم حداقل در ۱۰ سال اخیر پیوسته با مسأله سیلابها در مناطق مختلف مواجه بودهایم. بنابراین باز با پدیدهای مواجهایم که رخ خواهد داد و خساراتی هم بر جای خواهد گذاشت. آن چیزی که جامعه انتظار دارد این است که نمایندگان مجلس، شهرداریها وزارتخانههای مرتبط مسأله سیلابها را به عنوان یک مسأله مستمر خودشان رصد کنند و متعاقب آن جلوی خسارتهای بیشتر و احتمالی را بگیرند. درواقع انتظار دارند با پیشبینیها جلوی فاجعه را بگیرند تا شاهد این رخدادهای این چنینی نباشیم. مدیریت بحران درواقع خواسته مردم است تا این حوادث به عنوان یک فرصت استفاده شود. در همین مسأله سیلابها که مورد نقد جدی این روزها قرار گرفته است میتوان با یک حکمرانی خوب آب را به گونهای هدایت کرد که نه جامعه آسیب ببیند و نه باعث هدر رفتن آن باشیم تا امروز شاهد کشته و مفقودشدن بسیاری از هموطنان خود در این فاجعه طبیعی نباشیم.
بیشتر بخوانید:
اعتماد عمومی طی سالهای گذشته خدشه دار شده، جلب و احیای اعتماد عمومی چگونه و از چه راهی امکانپذیر است؟ نمیشود مدیریت را براساس نقدهای مطرح شده در شبکههای اجتماعی پیش برد از آن سو هم نمیتوان نسبت به افکار عمومی بیتفاوت بود. در چنین وضعیتی راهکار چیست و چگونه میتوان بین رفتار مسئولانه با رفتار پوپولیستی مرز قائل شد؟
تا زانو در گل فرورفتن در گل ولای نمایندگان و مسئولان و عکس گرفتن آنها و حضور و عدم حضور آنها مشکل جامعه ایران نیست. مشکل اصلی اینجاست که چون جامعه با پدیده حکمرانی خوب روبه رو نیست؛ آمدن و یا نیامدن مسئولان به محل حوادث، خودش تبدیل به یک سوژه میشود. همان اتفاقی که در حادثه متروپل آبادان نیز شاهد آن بودیم. در چنین فضایی مسئولان اگر حضور پیدا نکنند به یک طریق مورد نقد قرار میگیرند و اگر حضور داشته باشند به گونهای دیگر مورد طنز و تمسخر قرار میگیرند. اگرجامعه اطمینان پیدا کند که دستگاههای ذی ربط در ارتباط با پدیدههای اجتماعی و حوادث، استراتژی داشته و متکی بر پروتکل و برنامه مشخص حرکت کنند، دیگر درگیر این حواشی و سوژهها نمیشود. درواقع جامعه به اعتبار آن اعتماد جدی که به حکمرانی خوب دارد خودش نیز در صحنه حضور مفید خواهد داشت و اگر ببیند یک آسیبی از حد نرمال بیشتر رخ داده آن را به یک پدیده اجتماعی تبدیل میکند و علل آن را بررسی میکند.
متأسفانه در جامعه ما چون حکمرانی متکی بر پیوندهای جناحی است و هر جناح و جریانی که روی کار میآیند تصورش این است که جناح قبلی همه مدیریتها و برنامهریزیهایش با نگاه وابستگی و اشتباهی بوده، پس همه آنها را کنار میگذارد و یک مدیر جدید جایگزین او میکند. در چنین شرایطی مدیر جدید هم زمان نیاز دارد تا با فضا مدیریتی خودش آشنا شود اینجاست که آسیبها منتظر این نوع مدیریت اقتضائی نمیماند که فاجعه ایجاد نکند. بنابراین بحران اساسی در حکمرانی خوب وهمه این حضور داشتنها وعدم حضور مدیران و عکس گرفتنها میتواند هم سوژهای تراژدیک باشد هم سوژهای طنز. مسأله را باید در جای دیگری حل کرد. وگرنه ما همچنان با این پدیدههای زیست محیطی روبه رو خواهیم بود.
بنا به گزارشات موجود، بیشترین تلفات و مفقودیها در فاجعه سیل اخیر کشور مربوط به استان تهران به عنوان پایتخت ایران؛ یعنی مهمترین جایگاه مدیریت کشور است. وقتی ما در این بخش مهم مدیریتی، یک مدیریت اقتضائی را اعمال میکنیم طبیعی است که در مناطق دیگر همچنان باید منتظر آسیبهای جدی بیشتری باشیم. مسأله را باید در استمرار مدیریت عملی برخورد کردن با پدیدهها جستجو کرد. چرا که در غیاب یک حکمرانی خوب در جامعه، ما با پدیده پوپولیستی، طنز و تراژدی در شبکههای اجتماعی روبه رو خواهیم بود.
گاهی نقدهایی در شبکههای اجتماعی بیان میشود که با منافع و مصالح عمومی فاصله دارد، این امر چه تأثیری در افکار عمومی و به تبع آن اعتماد عمومی خواهد داشت؟
تجربه تاریخی بسیاری از کشورهایی که امروز در این عرصه حکمرانی خوب توانستهاند به طور نسبی موفق باشند حکایت از این دارد که اساساً با دو پدیده همراه با هم توانستند این وضعیت را ایجاد کنند؛ پدیده اول بحث دولت توانمند و مقتدر است، دولتی که توانایی دارد تا امورات خودش را هم به لحاظ نظری و هم نیروی اجرایی خوب انجام دهد. اساساً ما در از ابتدای شکلگیری دولت مدرن تا کنون به دلایل عدیدهای که خودش یک بحث مفصلی را میطلبد، با پدیده دولت قوی روبه رو نبودیم. دولتها در ایران آن توانایی لازم برا انجام وظایف خودشان را نداشتند.
نکته دوم بحث جامعه مدنی قوی است. جامعه به میزانی که توانمند میشود، میتواند در تعیین سرنوشت خودش حضور داشته باشد. در این شرایط هر اندازه کنشگران سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی رشد داشته و از توانمندی و قابلیت لازم برخوردار باشند، میتوانند به توسعه جامعه کمک کنند.
درواقع، جامعه مدنی قوی در مقابل دولتها قرار نمیگیرند بلکه نوعی هم افزایی رخ میدهد و در عین حال نقش انتقادی برای اصلاح و رفع ضعفهای دولت را ایفا میکنند. متأسفانه در ایران تصور اینگونه است که دولت قوی در تقابل با یک جامعه مدنی قوی است و یک جامعه مدنی قوی نیز در تقابل با یک دولت قوی است. بنابراین دولتها همیشه یک نگاه منفی به رشد افکار عمومی، احزاب، سندیکاها و کنشکران اجتماعی دارند. در حالی که این دولت توانمند و جامعه مدنی قوی است که میتوانند در کنار یکدیگر جامعه را به سمت توسعه پایدار سوق دهند. باید توجه داشت که هرکدام از این دو اگر ضعیف باشد در بستر ۲۰۰ ساله دنیای مدرن، عقب خواهیم ماند. همواره هر زمان دولتی ضعیف بوده و جامعه ضعیف در مقابل آن وجود داشته با پدیده شورش مواجه بودیم. همچنین هر گاه دولتی قوی در مقابل جامعه مدنی ضعیف وجود داشته، با پدیده استبداد روبه رو شدیم و دولت خودش را بر جامعه تحمیل کرده است. هر گاه نیز جامعه مدنی قوی و دولت ضعیف وجود داشته با پدیده انقلاب مواجه بودیم. درواقع حکمرانی خوب برایند کنشگری قوی و جامعه مدنی قوی در عین حال دولت قوی است. این دو با همدیگر بتوانند رشد کنند.
نقش کنشگران سیاسی و اجتماعی در قوام دادن به اعتماد عمومی را چگونه ارزیابی میکنید؟
کنشگران اجتماعی ما باید به این نکته کلیدی اشاره کنند که ما در پی تضعیف دولت نیستیم بلکه به دنبال توانمند کردن آن هستیم و از سوی دیگر این دولتها هستند که باید این درک مدرن و پیشرفته را پیدا کنند که بدون اتکا بر کنشگران، احزاب، سندیکاها و افکار عمومی امکان اینکه بتوانند یک ماموریت متکی بر حکمرانی خوب را انجام دادن، نخواهند داشت.