تاریخ انتشار
شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۵۴
کد مطلب : ۴۲۵۴۵۵
گفتوگو با محسن قاسمی تحلیلگر بورس؛
سه شرط برای اینکه هیچگاه در بورس ضرر نکنید / آینده بازار سهام چه میشود؟
۰
کبنا ؛ از ۱۹ مرداد تا ۱۹ شهریور، شاخص کل بورس ۲۵ درصد از سقف تاریخی خود ریزش کرده و از ۲ میلیون و ۷۸ هزار واحد به یک میلیون و ۵۵۶ هزار واحد رسیده و این اصلاح باعث نگرانی اشخاص حقیقی و خروج برخی از آنها از بازار شده است.
در این هفته، شاخص کل بورس سه روز منفی بود و شاخص کل هموزن نیز همه روزها را با نزول پشت سر گذاشت.
برای بررسی عوامل این روند نزولی و راهکارهای خروج بورس از وضعیت کنونی با محسن قاسمی دکترای مدیریت و تحلیلگر بازار سرمایه گفتوگو کردیم. فعالیت در سازمان بورس و اوراق بهادار و همچنین کارگزاریهای مختلف در کارنامه قاسمی به چشم میخورد.
ابتدا به این بپردازیم که چرا به این نقطه رسیدیم. برخی کارشناسان معتقدند اظهارات ضد و نقیض و تغییرات چندباره مقررات از عوامل اصلی بود که باعث شد بازار دچار روند نزولی شود. تحلیل شما چیست؟
_ معمولاً در بازارهای مالی هنگامی که بازار حالت صعودی دارد، با کوچکترین خبر مثبت، بازار واکنشهای زیادی نشان میدهد. هنگامی که بازار وارد فاز اصلاحی و نزولی میشود، کوچکترین خبر منفی منتج به تشدید روند نزولی میشود.
در فاصله زمانی حدود پنجماهه، قیمت سهام صنایع مختلف در بورس با افزایشهایی مواجه شد که در تاریخ بورس بیسابقه بود. روزهایی را در بورس تجربه کردهایم که دوره رونق به شمار میرفتهاند. اما اینکه در یک دوره کوتاه چند ماهه، قیمتها چند برابر شود، اتفاق بینظیری محسوب میشود. ضمن اینکه در این دوره با گستردگی ذینفعان بازار نیز مواجه شدیم. پیش از این، افراد کمی درگیر بورس بودند و در دورههای رکود افراد کمی متضرر میشدند.
اما در این دوره ذینفعان بازار بهطرز چشمگیری افزایش یافت، نزول بورس نیز منتج به این شده که طیف گستردهای از افراد تحت تأثیر قرار گیرند. آقای فهیمی مدیرعامل شرکت سپردهگذاری مرکزی، آماری را اوایل مردادماه اعلام کردند که جالب توجه است. سال ۱۳۹۷ تعداد کدهای معاملاتی جدیدی که صادر شده ۱۰۰ هزار مورد بوده که در سال ۱۳۹۸ به ۹۰۰ هزار کد میرسد و در چهار ماه نخست امسال به چهار میلیون کد رسید. طیف گستردهای از این افراد آشناییشان با بورس در پایینترین سطح ممکن است.
این روند منتج به تقلیلگرایی در بورس شد و همه مفاهیم تخصصی که در بازار وجود داشت، بهطرز عجیبی سادهسازی کردند. برای نمونه شرکتهایی را که سهمشان کمتر از یک هزار تومان قیمت داشت فهرست و سپس تحلیل میکردند از آنجایی که در ماههای آینده سهم هیچ شرکتی کمتر از هزار تومان نیست، پس خرید چنین شرکتهایی بهصرفه است. آن هم در حالی که بازار سرمایه جزو تخصصیترین بازارهای مالی محسوب میشود. سادهسازی مفاهیم باعث شد رسیدن بازار به نقطه کنونی دور از انتظار نباشد.
شتابی که در همهگیر کردن بورس داشتیم و ورود گروهی از اشخاص حقیقی به بورس که آموزشهای لازم را ندیده بودند؛ این دو مورد را آسیب اصلی ارزیابی میکنید؟
_ مساله این است که افراد بهصورت مستقیم و بهراحتی وارد این بازار شدند. در کشورهای توسعه یافته درصد بالایی از افراد در بورس فعالیت میکنند اما کسی نگفته که بخش زیادی از این افراد بهطور غیرمستقیم در بورس فعالیت میکنند.
برای سرمایهگذاری مستقیم در بورس، دو شرط لازم است، یکی اینکه باید دانش و تخصص داشت و دیگر اینکه برای بررسی و تحلیل کردن وقت صرف کرد. بسیاری از متخصصان این بازار را میشناسم که گاهی بیش از ۳۰ سال در این بازار سابقه دارند، اما با وجود اینکه دانش آن را دارند، وقتی برای تحلیل کردن ندارند. در نتیجه بهصورت غیرمستقیم در بازار سرمایهگذاری میکنند. سرمایهگذاری غیرمستقیم از طریق صندوقهای سرمایهگذاری و سبدگردانی ممکن است.
حُسن بازار سرمایه تبدیل به تهدید شده است
مورد دیگر بحث دسترسی آنلاین به سامانه معاملات است. این مورد از محاسن بازار سرمایه محسوب میشود؛ اما در دوره کنونی به یک تهدید بزرگ تبدیل شده است. در گذشته کسانی که میخواستند در بورس سرمایهگذاری کنند، به کارگزاریها مراجعه میکردند. اگر میخواستند یک خرید غیرعادی انجام دهند، کارگزاریها این افراد را راهنمایی کرده و به آنها هشدار میدادند.
شرکتی را در نظر بگیرید که زیان انباشته آن چند برابر سرمایهاش بوده و مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت است و تقریباً عملیات آن متوقف شده. کسی که میخواست سهام این شرکت را خریداری کند، از سوی کارگزاری به وی هشدار داده میشد. اما اکنون بهراحتی نسبت به خرید و فروش سهم اقدام میکنند. آنچه اتفاق افتاد کوچکترین پیامدهای این رویه است.
سبدگردانی زیر پنج میلیارد تومان را قبول نمیکردند
شما بر آموزش افراد پیش از ورود به بازار سرمایه و پذیرفتن ریسک بازار از سوی سرمایهگذار تأکید دارید؛ یعنی همان مواردی که در این مدت رعایت نشد.
_ البته در چند ماه گذشته با پدیده دیگری نیز مواجه شدم. در این مدت افراد مختلف را تشویق کردم از طریق صندوقهای سرمایهگذاری وارد بورس شوند. متأسفانه در آن زمان حتی این زیرساخت نیز فراهم نبود. از آنجایی که دوره رونق بود، هنگامی که افراد به صندوقهای سرمایهگذاری مراجعه میکردند، موفق به خرید نمیشدند. زیرا این صندوقها یا باید افزایش سرمایه دهند که واحدهای جدید داشته باشند و افراد جدید بتوانند در آن صندوق سرمایهگذاری کنند، یا اینکه باید برخی افراد واحد خود را ابطال کنند تا آن واحد برای فرد دیگری صادر شود.
در آن زمان نیز درخواستهای این صندوقها برای افزایش سرمایه دیر پاسخ داده شد و کسی نیز تمایل به ابطال واحد خود نداشت. همچنین سبدگردانها بهقدری با تقاضا مواجه بودند که برخی پولهای کمتر از پنج میلیارد تومان را قبول نمیکردند. در نتیجه کسی که ارقامی کمتر از این داشت، نمیتوانست سبدگردانی را پیدا کند. در نتیجه افراد تنها راهی که پیش روی خود میدیدند، خرید مستقیم سهام بود.
راهکارهایی که اکنون کارشناسان مطرح میکنند مبتنی بر حذف محدودیت از معاملات است که دو مورد اصلی آن دامنه نوسان و حجم مبناست. آیا اکنون زمان مناسبی برای این اقدام است؟
_ نکتهای بهطور عام درباره بازارها وجود دارد. بازارها جای قیمتگذاری داراییها هستند، نه ارزشگذاری داراییها. در هیچ بازاری این الزام وجود ندارد ارزش واقعی دارایی در حال مبادله پرداخت شود. اگر بازار به شرایط بازار کارا نزدیک باشد، قیمت به ارزش واقعی نزدیک میشود. اما هر چه بازار از شرایط بازار کارا دورتر باشد، قیمت مبادله به همان نسبت پایینتر یا بالاتر از ارزش واقعی دارایی است. آنچه که این قیمت را تعیین میکند، سازوکار عرضه و تقاضا است.
در چند ماه گذشته با فشار زیادی از سمت تقاضا روبرو بودیم، طیف گستردهای از افراد با منابع مالی زیاد خواهان خرید سهم بودند. در چند ماه نخست سال حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان منابع وارد بازار سرمایه شد. در حالی که سمت عرضه بهشدت محدود بود. میانگین سهام شناور آزاد در بورس ۲۰ درصد است. یعنی از ارزشی که برای بورس ذکر میشود، ۲۰ درصد قابل معامله است. ۸۰ درصد باقیمانده در اختیار سهامداران عمده است که عملاً معامله نمیشود.
سهامدار خُرد، فقط ۲۰ درصد بازار را در اختیار دارد
مدیریت شرکتها را در اختیار دارند و نمیخواهند سهام خود را عرضه کنند؟
_ بله، این بخش از سهام بهصورت خُرد در بازار معامله نمیشود. آن ۲۰ درصد میانگین نیز هنگامی که بازار حالت صعودی دارد، معمولاً فروشندهها خیلی کم هستند و کمتر کسی راغب به فروش است. به همین سبب سمت عرضه محدود و سمت تقاضا پرفشار بود. طبیعیترین اتفاق این بود که قیمت سهام بهصورت تصاعدی افزایش مییابد.
اکنون که با بازار نزولی مواجه شدیم، عکس این مساله اتفاق افتاده است. عرضه بهشدت زیاد شده و بازار اصطلاحاً ترسیده است. در چنین شرایطی برخی سهامداران میخواهند به هر قیمتی از بازار خارج شوند؛ در نتیجه سمت عرضه بهشدت تقویت میشود. از سوی دیگر تقاضا برای خرید سهام کاهش مییابد. در یک ماه گذشته که روند نزولی بود، خروج پول از بورس اتفاق افتاد. روزهایی بود که چند هزار میلیارد تومان پول از بازار خارج میشد.
در چنین شرایط، به صلاح نیست راهکارهایی مطرح شود که وحشت بیشتر بازار را به همراه داشته باشد. اگر ۶ ماه پیش این پرسش مطرح میشد، پاسخ متفاوت بود. شخصاً موافق بودم که محدودیت را بهطور کلی برداریم، زیرا در بورسهای مختلف دنیا اصلاً محدودیتی به اسم دامنه نوسان وجود ندارد. اگر قرار است بورس مثلاً ۲۰ درصد سقوط کند، در یک روز اتفاق میافتد. پس از اینکه به قیمتهایی رسید که خریدار پیدا کرد، به یک تعادل میرسد.
در حالت نرمال و متعادل اگر دامنه نوسان حذف میشد، اتفاق مناسبی بود. حداقل باید برای آن برنامهریزی میشد و اعلام میکردند که در یک بازه زمانی دو ساله دامنه نوسان حذف میشود.
اما در شرایطی که فضای ترس بر بازار حاکم شده، اگر دامنه نوسان نیز حذف شود، میتواند روند را تشدید کند. شنیدم که برخی به ناظر بازار پیشنهاد دادهاند که شرکتها افشای اطلاعات گروه الف اعلام کنند و پس از آن بدون دامنه نوسان باز شوند. هر چند گویا این موضوع منتفی شده است. باید در نظر بگیریم اصلاح یک سهم شاخصساز که اغلب سهامداران آن را در پرتفوی خود دارند، ترس را در بازار دامن میزد.
یعنی اقدام درستی بود که در زمان مناسب انجام نشد؟
_ همین طور است. همچنین افزایش سهام شناور شرکتهای دولتی اقدام بسیار خوبی بود که به تصویب هیات وزیران هم رسید. از تیر و مرداد این کار درباره شرکتهای بزرگ مانند پالایشیها آغاز شد.
اگر این اتفاق در اسفند سال گذشته انجام میشد، بازار به تعادل مناسبی میرسید. در آن دوره فشار تقاضا زیاد بود و افزایش عرضه میتوانست پاسخ مناسبی باشد. متأسفانه این تصمیم و مواردی دیگری مانند کاهش حد اعتباری کارگزاریها و... تصمیمهای درستی بودند که در زمان بدی اجرایی شدند.
به تازگی گفته شده یک درصد داراییهای صندوق توسعه ملی برای بازارگردانی سهام همه شرکتها استفاده شود. چقدر موافق این تصمیم هستید و تصور میکنید چه اثری روی بازار داشته باشد؟
_ در این برهه ترس بر بازار حاکم شده، این تصمیم اثر روانی مثبتی روی بازار دارد؛ همانطور که چهارشنبه گذشته(۱۹ شهریور) شاهد این موضوع بودیم. برخی سهمها واقعاً ارزنده هستند و برگشت قیمتهای جهانی به سطوح پیش از کرونا و قیمت دلار نیمایی، درآمد این شرکتها بیشتر میشود. صنایع فولاد، کانیهای فلزی و پتروشیمیها از این دستهاند.
اثر روانی اخباری مانند تخصیص یک درصد داراییهای صندوق توسعه ملی به صندوق تثبیت بازار، باعث شد روز چهارشنبه فضای منفی بازار تا حدی معکوس شود. همچنین به شرکتها گفته شده از امکان سهام خزانه برای دفاع از سهام خود یا اوراقی که برای پوشش ریسک وجود دارد، استفاده کنند. چنین اخباری باعث مثبت شدن فضای روانی بازار میشود.
شمشیر دو لبه منابع صندوق توسعه ملی
البته اگر قرار باشد منابع بزرگی از صندوق توسعه ملی وارد بازار شود و برخی افراد سهمهای خود را بهفروش برسانند و پول خود را وارد بازار مسکن، سکه و... کنند؛ این بدترین اتفاقی است که امکان دارد برای اقتصاد کشور رخ دهد. امیدوارم کار به این نقطه نرسد. اگر این منابع قرار است وارد صندوق تثبیت بازار شود، سهامداران حقوقی و حقیقی این موضوع را در نظر بگیرند که قیمت بسیاری از سهمها اصلاح کرده و اکنون جذاب است؛ در نتیجه ضرورتی ندارد که بخواهند هراسان از بازار سرمایه خارج شوند. اگر پولی که از صندوق توسعه ملی وارد بازار میشود، باعث خروج پول سهامداران از بازار نشود، اتفاق خوبی است.
وزیر اقتصاد به تازگی خبر از عرضه دارا سوم دادند. ارزیابی شما از عرضه دو ETF قبلی چیست و عرضه دارا سوم میتواند کمکی به برگشت بازار کند؟
نخستین ETF تجربه بسیار موفقی بود و با وجود اینکه اکنون زیر NAV(ارزش ذاتی سهام) خود معامله میشود، با این حال تاکنون ۱۰۰ درصد بازدهی داشته است. ETF دوم در برههای عرضه شد که بازار حالت نزولی پیدا کرد و اکنون حالت مبهمی دارد.
نماد پالایشیها اکنون بسته بوده و کسی نمیداند قرار است با چه قیمتی باز شود؛ اظهار نظرها نیز در حد حدس و گمان است. این شرکتها روی خوراک خود تخفیف خوبی گرفتند و سود آنها از دو تا چند برابر افزایش یافته است. باید صبر کنیم ببینیم این نمادها با چه قیمتی باز میشوند و روی چه قیمتی به تعادل میرسند. آن زمان میتوان اظهار نظر کرد که آیا ETF دارا دوم یا همان پالایشی یکم میتواند موفق باشد یا خیر.
باید یک حاشیه امن بیش از ۴۰ درصد بین NAV و قیمتی که قرار است به مردم فروخته شود، وجود داشته باشد. اگر چنین نشود و این صندوق تبدیل به یک تجربه شکست خورده شود، اتفاق بدی بوده و ممکن است عرضه ETFهای بعدی را نیز منتفی کند. با این حال شخصاً امیدوارم تجربه موفقی باشد و ETFهای بعدی نیز عملیاتی شود.
درباره روندی که بازار گذراند تا به این نقطه رسید، بحث کمبود در سمت عرضه سهام مطرح است. عمده سهام اغلب شرکتهای شاخصساز بورس در اختیار دولت و نهادهای حاکمیتی است. بهتر نبود بخشی از این سهام در زمان رونق بازار که تقاضا برای خرید سهام بالا بود، عرضه میشد؟ شاید با این کار آن رشد سریع را تجربه نمیکردیم و اکنون نیز بازار به این شکل با اصلاح روبرو نمیشد.
_ دقیقاً همین طور است. افزایش سهام شناور خیلی دیر و به اندازه بسیار کمی اتفاق افتاد. تا جایی که برخی شرکتها با اصلاح بازار مواجه شدند و دیگر موضوعیتی نداشت که سهام شناور خود را افزایش دهند.
مساله دیگر عرضه اولیهها بسیار دیر و کند انجام میشد. اکنون در صحبتهای برخی مسئولان میشنویم که گاهی بیش از یکهزار شرکت اعلام آمادگی کردهاند وارد بورس شوند اما در چند ماه نخست سال جاری چند شرکت در بازار سرمایه عرضه اولیه شد؟ تعداد این شرکتها اصلاً تناسبی با تقاضای بازار نداشت. هر کدام نیز که عرضه شد، مبالغش بسیار اندک بود. متأسفانه در زمان لازم، سمت عرضه تقویت نشد.
یکی از مسائلی که در چند سال اخیر در کشورمان اتفاق افتاده، تغییر فرهنگ سرمایهگذاری است. بسیاری افراد انتظار دریافت بازدهی بالا در باز زمانی کوتاه مدت را دارند. با رفتاری که بازار سرمایه از خود نشان داد، مشخص شد این نگرش در بین بسیاری از سهامداران خُرد وجود دارد. این مساله چقدر میتواند در بازار سرمایه محل آسیب باشد و برای تغییر آن باید چه کنیم؟
به طور قطع سهامداران در نگاه کوتاهمدت آسیب میزند، زیرا بازار سرمایه اساساً بازاری بلندمدت است. اگر فردی امروز سهم شرکتی را خریداری میکند، به سودآوری شرکت در ماهها و سالهای آتی فکر کرده است. در حالت نرمال به امید سود نقدی که قرار است در مجمع تقسیم شود، سهام یک شرکت خریداری میشود.
متأسفانه در چند ماه گذشته بازه سرمایهگذاری خود را در حد یک هفته پایین آورده بودند. این در حالی است که حتی بازه چند ماهه نیز اشتباه است و در بورس حداقل باید بازه زمانی یک ساله در نظر گرفته شود. معتقدم که بورس در بلندمدت ضرری به همراه ندارد.
از زمانی که بورس در کشور ما راهاندازی شده، شاهد رخدادهای مهمی مانند وقوع جنگ، تحریم و... بودهایم. هر کدام از اینها میتواند اثر منفی روی بورس بگذارد و حتی آن را تعطیل کند، اما همواره کسانی که بهطور بلندمدت در بورس بودهاند، سود کردهاند. بازدهی بورس از تورم و از سایر بازارها بیشتر بوده است.
چگونه در بورس ضرر نکنیم
اگر سه شرط رعایت شود، هیچ کسی در بورس ضرر نمیکند. یکی اینکه بازه زمانی سرمایهگذاری، کوتاه مدت نباشد و حداقل یک ساله باشد. حتی سهامی که اکنون برخی میخواهند از شر آن راحت شوند، تا سال آینده یک بازدهی بیش از دیگر بازارها خواهند داشت.
شرط دوم اینکه پولهای خطرناک وارد بورس نشود. در واقع باید با پساندازش وارد بورس شود، نه با پولی که از راه فروش خانه و خودوری خود به دست آورده است. هنگامی که فرد پول حاصل از پساندازش را وارد بورس کند، حتی اگر ۳۰ درصد ارزش آن از دست برود، روح و روان فرد به هم نمیریزد.
شرط سوم این است که بهصورت غیرمستقیم وارد بازار شوند. برای ورود مستقیم به بورس فرد باید دانش کافی و زمان لازم برای تحلیل کردن را داشته باشد. تحلیل کردن کار دشواری است و فعال بازار سرمایه باید تحلیل بنیادی و تکنیکال بداند، بهعلاوه اینکه اکنون تحلیل روانی بازار نیز اضافه شده است. اگر این سه شرط رعایت شود، هیچ کسی از بورس ضرر نمیکند.
پیشنهاد یا توصیه شما به سازمان بورس و اوراق بهادار چیست؟
_ سازمان بورس از تخصصیترین نهادهای ناظر در ایران است و کارکنان آن نیز افراد با دانشی هستند که بازار سرمایه را میشناسند. برای اینکه موفقیت بلندمدت بورس را بهنوعی تضمین کنیم، باید دو کار انجام شود؛ یکی اینکه بیش از پیش روی آموزش وقت و انرژی گذاشته شود.
اکنون با توجه به گستردگی که ذینفعهای بورس پیدا کردهاند، این مورد بهشدت مورد نیاز است. با در نظر گرفتن دارندگان سهام عدالت، اکنون بیش از ۵۰ میلیون نفر ذینفع بازار سرمایه هستند.
نکته دیگر، تسهیل مجوزها و قوانین و مقرراتی است که بازار سرمایه دارد. هنگامی که افراد را به سرمایهگذاری غیرمستقیم توصیه میکنیم، میدانیم که بستر این کار در دورههای رونق فراهم نیست. هنگامی که بازار صعودی است، صندوقهای سرمایهگذاری نمیتوانند پاسخگوی درخواستها باشند. اکنون تعداد قابل توجهی درخواست برای سبدگردانی در صف انتظارند. اگر سازمان بورس در این دو زمینه بیشتر فعالیت کند، میتوان موفقیت بلندمدت بازار سرمایه را بهنوعی تضمین کرد. ( منبع: ایرنا )
برای بررسی عوامل این روند نزولی و راهکارهای خروج بورس از وضعیت کنونی با محسن قاسمی دکترای مدیریت و تحلیلگر بازار سرمایه گفتوگو کردیم. فعالیت در سازمان بورس و اوراق بهادار و همچنین کارگزاریهای مختلف در کارنامه قاسمی به چشم میخورد.
ابتدا به این بپردازیم که چرا به این نقطه رسیدیم. برخی کارشناسان معتقدند اظهارات ضد و نقیض و تغییرات چندباره مقررات از عوامل اصلی بود که باعث شد بازار دچار روند نزولی شود. تحلیل شما چیست؟
_ معمولاً در بازارهای مالی هنگامی که بازار حالت صعودی دارد، با کوچکترین خبر مثبت، بازار واکنشهای زیادی نشان میدهد. هنگامی که بازار وارد فاز اصلاحی و نزولی میشود، کوچکترین خبر منفی منتج به تشدید روند نزولی میشود.
در فاصله زمانی حدود پنجماهه، قیمت سهام صنایع مختلف در بورس با افزایشهایی مواجه شد که در تاریخ بورس بیسابقه بود. روزهایی را در بورس تجربه کردهایم که دوره رونق به شمار میرفتهاند. اما اینکه در یک دوره کوتاه چند ماهه، قیمتها چند برابر شود، اتفاق بینظیری محسوب میشود. ضمن اینکه در این دوره با گستردگی ذینفعان بازار نیز مواجه شدیم. پیش از این، افراد کمی درگیر بورس بودند و در دورههای رکود افراد کمی متضرر میشدند.
اما در این دوره ذینفعان بازار بهطرز چشمگیری افزایش یافت، نزول بورس نیز منتج به این شده که طیف گستردهای از افراد تحت تأثیر قرار گیرند. آقای فهیمی مدیرعامل شرکت سپردهگذاری مرکزی، آماری را اوایل مردادماه اعلام کردند که جالب توجه است. سال ۱۳۹۷ تعداد کدهای معاملاتی جدیدی که صادر شده ۱۰۰ هزار مورد بوده که در سال ۱۳۹۸ به ۹۰۰ هزار کد میرسد و در چهار ماه نخست امسال به چهار میلیون کد رسید. طیف گستردهای از این افراد آشناییشان با بورس در پایینترین سطح ممکن است.
این روند منتج به تقلیلگرایی در بورس شد و همه مفاهیم تخصصی که در بازار وجود داشت، بهطرز عجیبی سادهسازی کردند. برای نمونه شرکتهایی را که سهمشان کمتر از یک هزار تومان قیمت داشت فهرست و سپس تحلیل میکردند از آنجایی که در ماههای آینده سهم هیچ شرکتی کمتر از هزار تومان نیست، پس خرید چنین شرکتهایی بهصرفه است. آن هم در حالی که بازار سرمایه جزو تخصصیترین بازارهای مالی محسوب میشود. سادهسازی مفاهیم باعث شد رسیدن بازار به نقطه کنونی دور از انتظار نباشد.
شتابی که در همهگیر کردن بورس داشتیم و ورود گروهی از اشخاص حقیقی به بورس که آموزشهای لازم را ندیده بودند؛ این دو مورد را آسیب اصلی ارزیابی میکنید؟
_ مساله این است که افراد بهصورت مستقیم و بهراحتی وارد این بازار شدند. در کشورهای توسعه یافته درصد بالایی از افراد در بورس فعالیت میکنند اما کسی نگفته که بخش زیادی از این افراد بهطور غیرمستقیم در بورس فعالیت میکنند.
برای سرمایهگذاری مستقیم در بورس، دو شرط لازم است، یکی اینکه باید دانش و تخصص داشت و دیگر اینکه برای بررسی و تحلیل کردن وقت صرف کرد. بسیاری از متخصصان این بازار را میشناسم که گاهی بیش از ۳۰ سال در این بازار سابقه دارند، اما با وجود اینکه دانش آن را دارند، وقتی برای تحلیل کردن ندارند. در نتیجه بهصورت غیرمستقیم در بازار سرمایهگذاری میکنند. سرمایهگذاری غیرمستقیم از طریق صندوقهای سرمایهگذاری و سبدگردانی ممکن است.
حُسن بازار سرمایه تبدیل به تهدید شده است
مورد دیگر بحث دسترسی آنلاین به سامانه معاملات است. این مورد از محاسن بازار سرمایه محسوب میشود؛ اما در دوره کنونی به یک تهدید بزرگ تبدیل شده است. در گذشته کسانی که میخواستند در بورس سرمایهگذاری کنند، به کارگزاریها مراجعه میکردند. اگر میخواستند یک خرید غیرعادی انجام دهند، کارگزاریها این افراد را راهنمایی کرده و به آنها هشدار میدادند.
شرکتی را در نظر بگیرید که زیان انباشته آن چند برابر سرمایهاش بوده و مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت است و تقریباً عملیات آن متوقف شده. کسی که میخواست سهام این شرکت را خریداری کند، از سوی کارگزاری به وی هشدار داده میشد. اما اکنون بهراحتی نسبت به خرید و فروش سهم اقدام میکنند. آنچه اتفاق افتاد کوچکترین پیامدهای این رویه است.
سبدگردانی زیر پنج میلیارد تومان را قبول نمیکردند
شما بر آموزش افراد پیش از ورود به بازار سرمایه و پذیرفتن ریسک بازار از سوی سرمایهگذار تأکید دارید؛ یعنی همان مواردی که در این مدت رعایت نشد.
_ البته در چند ماه گذشته با پدیده دیگری نیز مواجه شدم. در این مدت افراد مختلف را تشویق کردم از طریق صندوقهای سرمایهگذاری وارد بورس شوند. متأسفانه در آن زمان حتی این زیرساخت نیز فراهم نبود. از آنجایی که دوره رونق بود، هنگامی که افراد به صندوقهای سرمایهگذاری مراجعه میکردند، موفق به خرید نمیشدند. زیرا این صندوقها یا باید افزایش سرمایه دهند که واحدهای جدید داشته باشند و افراد جدید بتوانند در آن صندوق سرمایهگذاری کنند، یا اینکه باید برخی افراد واحد خود را ابطال کنند تا آن واحد برای فرد دیگری صادر شود.
در آن زمان نیز درخواستهای این صندوقها برای افزایش سرمایه دیر پاسخ داده شد و کسی نیز تمایل به ابطال واحد خود نداشت. همچنین سبدگردانها بهقدری با تقاضا مواجه بودند که برخی پولهای کمتر از پنج میلیارد تومان را قبول نمیکردند. در نتیجه کسی که ارقامی کمتر از این داشت، نمیتوانست سبدگردانی را پیدا کند. در نتیجه افراد تنها راهی که پیش روی خود میدیدند، خرید مستقیم سهام بود.
راهکارهایی که اکنون کارشناسان مطرح میکنند مبتنی بر حذف محدودیت از معاملات است که دو مورد اصلی آن دامنه نوسان و حجم مبناست. آیا اکنون زمان مناسبی برای این اقدام است؟
_ نکتهای بهطور عام درباره بازارها وجود دارد. بازارها جای قیمتگذاری داراییها هستند، نه ارزشگذاری داراییها. در هیچ بازاری این الزام وجود ندارد ارزش واقعی دارایی در حال مبادله پرداخت شود. اگر بازار به شرایط بازار کارا نزدیک باشد، قیمت به ارزش واقعی نزدیک میشود. اما هر چه بازار از شرایط بازار کارا دورتر باشد، قیمت مبادله به همان نسبت پایینتر یا بالاتر از ارزش واقعی دارایی است. آنچه که این قیمت را تعیین میکند، سازوکار عرضه و تقاضا است.
در چند ماه گذشته با فشار زیادی از سمت تقاضا روبرو بودیم، طیف گستردهای از افراد با منابع مالی زیاد خواهان خرید سهم بودند. در چند ماه نخست سال حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان منابع وارد بازار سرمایه شد. در حالی که سمت عرضه بهشدت محدود بود. میانگین سهام شناور آزاد در بورس ۲۰ درصد است. یعنی از ارزشی که برای بورس ذکر میشود، ۲۰ درصد قابل معامله است. ۸۰ درصد باقیمانده در اختیار سهامداران عمده است که عملاً معامله نمیشود.
سهامدار خُرد، فقط ۲۰ درصد بازار را در اختیار دارد
مدیریت شرکتها را در اختیار دارند و نمیخواهند سهام خود را عرضه کنند؟
_ بله، این بخش از سهام بهصورت خُرد در بازار معامله نمیشود. آن ۲۰ درصد میانگین نیز هنگامی که بازار حالت صعودی دارد، معمولاً فروشندهها خیلی کم هستند و کمتر کسی راغب به فروش است. به همین سبب سمت عرضه محدود و سمت تقاضا پرفشار بود. طبیعیترین اتفاق این بود که قیمت سهام بهصورت تصاعدی افزایش مییابد.
اکنون که با بازار نزولی مواجه شدیم، عکس این مساله اتفاق افتاده است. عرضه بهشدت زیاد شده و بازار اصطلاحاً ترسیده است. در چنین شرایطی برخی سهامداران میخواهند به هر قیمتی از بازار خارج شوند؛ در نتیجه سمت عرضه بهشدت تقویت میشود. از سوی دیگر تقاضا برای خرید سهام کاهش مییابد. در یک ماه گذشته که روند نزولی بود، خروج پول از بورس اتفاق افتاد. روزهایی بود که چند هزار میلیارد تومان پول از بازار خارج میشد.
در چنین شرایط، به صلاح نیست راهکارهایی مطرح شود که وحشت بیشتر بازار را به همراه داشته باشد. اگر ۶ ماه پیش این پرسش مطرح میشد، پاسخ متفاوت بود. شخصاً موافق بودم که محدودیت را بهطور کلی برداریم، زیرا در بورسهای مختلف دنیا اصلاً محدودیتی به اسم دامنه نوسان وجود ندارد. اگر قرار است بورس مثلاً ۲۰ درصد سقوط کند، در یک روز اتفاق میافتد. پس از اینکه به قیمتهایی رسید که خریدار پیدا کرد، به یک تعادل میرسد.
در حالت نرمال و متعادل اگر دامنه نوسان حذف میشد، اتفاق مناسبی بود. حداقل باید برای آن برنامهریزی میشد و اعلام میکردند که در یک بازه زمانی دو ساله دامنه نوسان حذف میشود.
اما در شرایطی که فضای ترس بر بازار حاکم شده، اگر دامنه نوسان نیز حذف شود، میتواند روند را تشدید کند. شنیدم که برخی به ناظر بازار پیشنهاد دادهاند که شرکتها افشای اطلاعات گروه الف اعلام کنند و پس از آن بدون دامنه نوسان باز شوند. هر چند گویا این موضوع منتفی شده است. باید در نظر بگیریم اصلاح یک سهم شاخصساز که اغلب سهامداران آن را در پرتفوی خود دارند، ترس را در بازار دامن میزد.
یعنی اقدام درستی بود که در زمان مناسب انجام نشد؟
_ همین طور است. همچنین افزایش سهام شناور شرکتهای دولتی اقدام بسیار خوبی بود که به تصویب هیات وزیران هم رسید. از تیر و مرداد این کار درباره شرکتهای بزرگ مانند پالایشیها آغاز شد.
اگر این اتفاق در اسفند سال گذشته انجام میشد، بازار به تعادل مناسبی میرسید. در آن دوره فشار تقاضا زیاد بود و افزایش عرضه میتوانست پاسخ مناسبی باشد. متأسفانه این تصمیم و مواردی دیگری مانند کاهش حد اعتباری کارگزاریها و... تصمیمهای درستی بودند که در زمان بدی اجرایی شدند.
به تازگی گفته شده یک درصد داراییهای صندوق توسعه ملی برای بازارگردانی سهام همه شرکتها استفاده شود. چقدر موافق این تصمیم هستید و تصور میکنید چه اثری روی بازار داشته باشد؟
_ در این برهه ترس بر بازار حاکم شده، این تصمیم اثر روانی مثبتی روی بازار دارد؛ همانطور که چهارشنبه گذشته(۱۹ شهریور) شاهد این موضوع بودیم. برخی سهمها واقعاً ارزنده هستند و برگشت قیمتهای جهانی به سطوح پیش از کرونا و قیمت دلار نیمایی، درآمد این شرکتها بیشتر میشود. صنایع فولاد، کانیهای فلزی و پتروشیمیها از این دستهاند.
اثر روانی اخباری مانند تخصیص یک درصد داراییهای صندوق توسعه ملی به صندوق تثبیت بازار، باعث شد روز چهارشنبه فضای منفی بازار تا حدی معکوس شود. همچنین به شرکتها گفته شده از امکان سهام خزانه برای دفاع از سهام خود یا اوراقی که برای پوشش ریسک وجود دارد، استفاده کنند. چنین اخباری باعث مثبت شدن فضای روانی بازار میشود.
شمشیر دو لبه منابع صندوق توسعه ملی
البته اگر قرار باشد منابع بزرگی از صندوق توسعه ملی وارد بازار شود و برخی افراد سهمهای خود را بهفروش برسانند و پول خود را وارد بازار مسکن، سکه و... کنند؛ این بدترین اتفاقی است که امکان دارد برای اقتصاد کشور رخ دهد. امیدوارم کار به این نقطه نرسد. اگر این منابع قرار است وارد صندوق تثبیت بازار شود، سهامداران حقوقی و حقیقی این موضوع را در نظر بگیرند که قیمت بسیاری از سهمها اصلاح کرده و اکنون جذاب است؛ در نتیجه ضرورتی ندارد که بخواهند هراسان از بازار سرمایه خارج شوند. اگر پولی که از صندوق توسعه ملی وارد بازار میشود، باعث خروج پول سهامداران از بازار نشود، اتفاق خوبی است.
وزیر اقتصاد به تازگی خبر از عرضه دارا سوم دادند. ارزیابی شما از عرضه دو ETF قبلی چیست و عرضه دارا سوم میتواند کمکی به برگشت بازار کند؟
نخستین ETF تجربه بسیار موفقی بود و با وجود اینکه اکنون زیر NAV(ارزش ذاتی سهام) خود معامله میشود، با این حال تاکنون ۱۰۰ درصد بازدهی داشته است. ETF دوم در برههای عرضه شد که بازار حالت نزولی پیدا کرد و اکنون حالت مبهمی دارد.
نماد پالایشیها اکنون بسته بوده و کسی نمیداند قرار است با چه قیمتی باز شود؛ اظهار نظرها نیز در حد حدس و گمان است. این شرکتها روی خوراک خود تخفیف خوبی گرفتند و سود آنها از دو تا چند برابر افزایش یافته است. باید صبر کنیم ببینیم این نمادها با چه قیمتی باز میشوند و روی چه قیمتی به تعادل میرسند. آن زمان میتوان اظهار نظر کرد که آیا ETF دارا دوم یا همان پالایشی یکم میتواند موفق باشد یا خیر.
باید یک حاشیه امن بیش از ۴۰ درصد بین NAV و قیمتی که قرار است به مردم فروخته شود، وجود داشته باشد. اگر چنین نشود و این صندوق تبدیل به یک تجربه شکست خورده شود، اتفاق بدی بوده و ممکن است عرضه ETFهای بعدی را نیز منتفی کند. با این حال شخصاً امیدوارم تجربه موفقی باشد و ETFهای بعدی نیز عملیاتی شود.
درباره روندی که بازار گذراند تا به این نقطه رسید، بحث کمبود در سمت عرضه سهام مطرح است. عمده سهام اغلب شرکتهای شاخصساز بورس در اختیار دولت و نهادهای حاکمیتی است. بهتر نبود بخشی از این سهام در زمان رونق بازار که تقاضا برای خرید سهام بالا بود، عرضه میشد؟ شاید با این کار آن رشد سریع را تجربه نمیکردیم و اکنون نیز بازار به این شکل با اصلاح روبرو نمیشد.
_ دقیقاً همین طور است. افزایش سهام شناور خیلی دیر و به اندازه بسیار کمی اتفاق افتاد. تا جایی که برخی شرکتها با اصلاح بازار مواجه شدند و دیگر موضوعیتی نداشت که سهام شناور خود را افزایش دهند.
مساله دیگر عرضه اولیهها بسیار دیر و کند انجام میشد. اکنون در صحبتهای برخی مسئولان میشنویم که گاهی بیش از یکهزار شرکت اعلام آمادگی کردهاند وارد بورس شوند اما در چند ماه نخست سال جاری چند شرکت در بازار سرمایه عرضه اولیه شد؟ تعداد این شرکتها اصلاً تناسبی با تقاضای بازار نداشت. هر کدام نیز که عرضه شد، مبالغش بسیار اندک بود. متأسفانه در زمان لازم، سمت عرضه تقویت نشد.
یکی از مسائلی که در چند سال اخیر در کشورمان اتفاق افتاده، تغییر فرهنگ سرمایهگذاری است. بسیاری افراد انتظار دریافت بازدهی بالا در باز زمانی کوتاه مدت را دارند. با رفتاری که بازار سرمایه از خود نشان داد، مشخص شد این نگرش در بین بسیاری از سهامداران خُرد وجود دارد. این مساله چقدر میتواند در بازار سرمایه محل آسیب باشد و برای تغییر آن باید چه کنیم؟
به طور قطع سهامداران در نگاه کوتاهمدت آسیب میزند، زیرا بازار سرمایه اساساً بازاری بلندمدت است. اگر فردی امروز سهم شرکتی را خریداری میکند، به سودآوری شرکت در ماهها و سالهای آتی فکر کرده است. در حالت نرمال به امید سود نقدی که قرار است در مجمع تقسیم شود، سهام یک شرکت خریداری میشود.
متأسفانه در چند ماه گذشته بازه سرمایهگذاری خود را در حد یک هفته پایین آورده بودند. این در حالی است که حتی بازه چند ماهه نیز اشتباه است و در بورس حداقل باید بازه زمانی یک ساله در نظر گرفته شود. معتقدم که بورس در بلندمدت ضرری به همراه ندارد.
از زمانی که بورس در کشور ما راهاندازی شده، شاهد رخدادهای مهمی مانند وقوع جنگ، تحریم و... بودهایم. هر کدام از اینها میتواند اثر منفی روی بورس بگذارد و حتی آن را تعطیل کند، اما همواره کسانی که بهطور بلندمدت در بورس بودهاند، سود کردهاند. بازدهی بورس از تورم و از سایر بازارها بیشتر بوده است.
چگونه در بورس ضرر نکنیم
اگر سه شرط رعایت شود، هیچ کسی در بورس ضرر نمیکند. یکی اینکه بازه زمانی سرمایهگذاری، کوتاه مدت نباشد و حداقل یک ساله باشد. حتی سهامی که اکنون برخی میخواهند از شر آن راحت شوند، تا سال آینده یک بازدهی بیش از دیگر بازارها خواهند داشت.
شرط دوم اینکه پولهای خطرناک وارد بورس نشود. در واقع باید با پساندازش وارد بورس شود، نه با پولی که از راه فروش خانه و خودوری خود به دست آورده است. هنگامی که فرد پول حاصل از پساندازش را وارد بورس کند، حتی اگر ۳۰ درصد ارزش آن از دست برود، روح و روان فرد به هم نمیریزد.
شرط سوم این است که بهصورت غیرمستقیم وارد بازار شوند. برای ورود مستقیم به بورس فرد باید دانش کافی و زمان لازم برای تحلیل کردن را داشته باشد. تحلیل کردن کار دشواری است و فعال بازار سرمایه باید تحلیل بنیادی و تکنیکال بداند، بهعلاوه اینکه اکنون تحلیل روانی بازار نیز اضافه شده است. اگر این سه شرط رعایت شود، هیچ کسی از بورس ضرر نمیکند.
پیشنهاد یا توصیه شما به سازمان بورس و اوراق بهادار چیست؟
_ سازمان بورس از تخصصیترین نهادهای ناظر در ایران است و کارکنان آن نیز افراد با دانشی هستند که بازار سرمایه را میشناسند. برای اینکه موفقیت بلندمدت بورس را بهنوعی تضمین کنیم، باید دو کار انجام شود؛ یکی اینکه بیش از پیش روی آموزش وقت و انرژی گذاشته شود.
اکنون با توجه به گستردگی که ذینفعهای بورس پیدا کردهاند، این مورد بهشدت مورد نیاز است. با در نظر گرفتن دارندگان سهام عدالت، اکنون بیش از ۵۰ میلیون نفر ذینفع بازار سرمایه هستند.
نکته دیگر، تسهیل مجوزها و قوانین و مقرراتی است که بازار سرمایه دارد. هنگامی که افراد را به سرمایهگذاری غیرمستقیم توصیه میکنیم، میدانیم که بستر این کار در دورههای رونق فراهم نیست. هنگامی که بازار صعودی است، صندوقهای سرمایهگذاری نمیتوانند پاسخگوی درخواستها باشند. اکنون تعداد قابل توجهی درخواست برای سبدگردانی در صف انتظارند. اگر سازمان بورس در این دو زمینه بیشتر فعالیت کند، میتوان موفقیت بلندمدت بازار سرمایه را بهنوعی تضمین کرد. ( منبع: ایرنا )