تاریخ انتشار
شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۳
کد مطلب : ۴۲۳۶۱۸
گفت و گو با دکتر تقی آزاد‌ارمکی؛

طبقه متوسط؛ تعيين كننده بازگشت رای به اصلاح‌طلبان

۰
طبقه متوسط؛ تعيين كننده بازگشت رای به اصلاح‌طلبان
کبنا ؛
در سال‌های اخیر جریان‌های سیاسی به دلیل غفلت از سامان‌دهی حیات اجتماعی از بدنه جامعه فاصله گرفته‌اند و پایگاه اجتماعی آنها به خطر افتاده است. موتور محرک جامعه نیز طبقه متوسط است که در شرایط کنونی با نادیده گرفتن دغدغه‌های خود مواجه شده است. این در حالی است که فضای سیاسی و اجتماعی کشور نیز با چالش‌های جدی سیاسی و اقتصادی مواجه شده است. همه این عوامل دست به دست هم داده تا جریان‌های سیاسی در مسیر رادیکالیزه شدن گام بردارند. به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان زیست در قدرت را فدای زیست در جامعه کرده‌اند؛ در حالی که باید ارتباط متقابلی بین جامعه‌محوری و قدرت‌محوری وجود داشته باشد. از سوی دیگر نیز اصولگرایان با تصاحب شعارهای اصلاح‌طلبی به دنبال تصاحب قوه مجریه و تکمیل پازل قدرت در آینده هستند. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با دکتر تقی آزاد‌ارمکی جامعه‌شناس برجسته کشور گفت‌وگو کرده است. دکتر آزاد‌ارمکی معتقد است: «‌اصولگرایان زودتر از موعد مقرر نزاع را آغاز کرده‌اند. در چنین شرایطی ضعف‌های امروز اصلاح‌طلبی به ضعف‌های یک سال آینده انتقال پیدا نمی‌کند؛ اتفاقی که در نهایت به سود اصلاح‌طلبان خواهد بود. اگر اصلاح‌طلبان باهوش و ذکاوت عمل کنند باید اصولگرایان را به شدت تحریک کنند که اصولگرایان با همه قدرت وارد صحنه شوند و شروع به قیل و قال کنند. این قیل و قال کردن یک سال از عمر اصولگرایان را هدر می‌دهد و از سوی دیگر اصلاح‌طلبی فرصت پیدا می‌کند ورژن جدیدی از خود بروز بدهد». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.
چرا در مقطع کنوني که جريان‌هاي سياسي بايد در رويکرد خود تجديد‌نظر کنند گرفتار راديکاليسم شده‌اند؟ آيا راديکال شدن جريان‌هاي سياسي به دليل شرايط سياسي و اقتصادي کشور است يا به دليل ضعف گفتماني؟
در راديکال شدن جريان‌هاي سياسي شرايط امروز جامعه ايران نقش داشته است. در شرايط کنوني دولت آقاي روحاني در سال پاياني خود قرار دارد و اين مساله تحرک جريان‌هاي سياسي را بيشتر از گذشته کرده است. در چنين شرايطي اصلاح‌طلبان به عنوان مدافع دولت علاوه‌بر اينکه از دولت فاصله گرفته‌اند به منتقد دولت نيز تبديل شده‌اند. در طرف ديگر اصولگرايان قرار دارند که تلاش مي‌کنند با انتقاد از دولت آقاي روحاني شرايط را براي يک دولت اصولگرا در آينده فراهم کنند. اين در حالي است که اصولگرايان در سال‌هاي گذشته همواره به دولت حسن روحاني انتقاد داشته‌اند. با اين وجود در سال پاياني دولت ميزان اين انتقادات بيشتر از گذشته شده است. نکته ديگر يکدستي مجلس و قوه قضائيه است. هنگامي که اين اتفاق رخ داده اصولگرايان به دنبال به دست آوردن قوه مجريه و دولت آينده هستند تا به واسطه آن پازل قدرت را تکميل کنند. اصولگرايان براي رسيدن به اين هدف خود راه‌هاي دموکراتيک را دنبال نمي‌کنند؛‌ بلکه به دنبال اين هستند که با«فشار» به هدف خود دست پيدا کنند. اگر قوه عاقله‌اي در بين اصولگرايان وجود داشت، در حالي که اين جريان سياسي دو قوه قضائيه و مقننه را در اختيار دارند، بايد به صورت دموکراتيک به دنبال تصاحب قوه مجريه باشند. تنها در چنين شرايطي است که مي‌توانند حضور خود را در قوه مجريه مشروع جلوه بدهند. اما به دليل اينکه اين قوه عاقله در اصولگرايان وجود ندارد تلاش مي‌کنند با سرمايه کمتر و با شتاب بيشتري به هدف خود دست پيدا کنند. نکته ديگري که در اين زمينه وجود دارد راديکال‌شدن فضاي سياسي و اجتماعي جهان به دليل کرونا است.
چرا کرونا فضاي سياسي جهان را راديکال کرده است؟
در بحـران کرونا بسياري از ســـرمايه‌ها و ثروت‌هاي کشورهاي جهان از بين رفته است. از سوي ديگر مردم به دليل وضعيت زندگي خــود در دوران کرونا عصباني هستند. اين عصبانيت در دولت‌ها نيز مشاهده مي‌شود. در نتيجه به جاي اينکه شاهد ظهور دولت‌هاي خدمتگزار در بحران کرونا باشيم با ظهور دولت‌هاي عصبـــي و تماميت‌خواه مواجه شده‌ايم. به همين دليل نيز امروز صداي ترامپ بلندتر از رقيب انتخاباتي وي يعني بايدن به نظر مي‌رسد. نکته ديگر که به ماهيت جريان‌هاي سياسي در ايران باز‌مي‌گردد کنشگري ايدئولوژيک است. کنشگري ايدئولوژيک نيز در شکل بي‌اعتنايي، حذف و سرکوب رقيب سياسي بروز و ظهور پيدا کرده است. در شرايط کنوني اصلاح‌طلبان معتقدند اصولگرايان از کارآيي لازم براي مديريت جامعه برخوردار نيستند. اين ديدگاهي است که اصوالگرايان نيز درباره اصلاح‌طلبان دارند و گمان مي‌کنند اگر اصلاح‌طلبان در قدرت باشند، عملکرد مطلوبي از خود برجاي نخواهند گذاشت. به همين دليل نيز دو جريان در آستانه رسيدن به قدرت شکل راديکل به خود مي‌گيرند.
کاهش پايگاه اجتماعي هر دو جريان سياسي در بين اقشار مختلف مردم چه تاثيري در راديکال شدن جريان‌هاي سياسي دارد؟ آيا جريان‌هاي سياسي براي سرپوش گذاشتن روي ضرورت تجديد‌نظر در رويکردهاي گذشته و ناتواني در اين زمينه شکل راديکال به خود گرفته‌اند؟
مهم‌ترين مساله‌اي که به جريان سياسي مشروعيت مي‌بخشد يا مشروعيت از دست رفته را به آنها باز‌مي‌گرداند «طبقه متوسط» است. طبقه متوسط و عناصر، رگه‌ها و قــشرهايي که در اين طبقه وجود دارند از جريان‌هاي ســياسي، مــشروعيت‌زايي و مشروعيت‌زدايي مي‌کنند. نکته مهم اينکه طبقه متوسط در ايران معمولا در مقابل طبقه حاکم مـــشروعيت‌زدايي مي‌کند. اين وضعيت درباره هر دو جريان سياسي اعم از اصولگرايان و اصلاح‌طلبان رخ داده است. دليل اين مساله نيز آن است که جريان‌هاي سياسي ارتباط خود را با طبقه متوسط حفظ نمي‌کنند و در جهت حفظ و ارتقاي آن تلاش نمي‌کنند. به همين دليل با فاصله گرفتن طبقه متوسـط از جـــريان‌هاي سياسي اين جريان‌ها براي ابراز وجود مجبور مي‌شوند رويکرد راديکال در پيش گيرند. اگر جــــريان‌هاي سياسي قصد دارند اعتماد از دست رفته طبقه متوسط را دوباره به دست بياورند بايد رويکرد خود را با دغدغه‌هاي طبقه متوسط هماهنگ کنند. امروز طبقه متوسط ايران داراي دغدغه‌هايي مانند سازگاري، اخلاق، وفاق و همکاري و همراهي است. از دل اين دغدغه‌ها و ارتباط جريان‌هاي سياسي با طبقه متوسط نيز توسعه و دموکراسي خارج خواهد شد. بنده معتقدم اگر در تاريخ معاصر ايران يک جريان سياسي به دنبال ســـامان دادن حيـات اجتماعي باشد، مي‌تواند‌ از دموکراسي و توسعه نيز سخن بگويد، در غير اين‌صــورت دموکراسي و توسعه به يک خيال باطل تبديل خواهد شد. کما ‌اينکه اين اتـفاق نيز در حال رخ دادن است. امروز برخي از اقشار جامعه معتقدند پروژه توسعه در ايران راه به جايي نبرده و پروژه دموکراسي نيز بي‌نتيجه است. آن چيزي که اين دو مفهوم را در جامعه ايران احيا مي‌کند سامان حيات اجتماعي است. به همين دليل بايد طبقه متوسط را با اخلاق، سازگاري و سامان حيات اجتماعي با پروژه دموکراسي و توسعه همراه کرد.
بخش مهمي از جريان اصلاحات معتقد است در سال‌هاي اخير زيست در ساحت قدرت دستاوردهاي مهمي براي اصلاحات نداشته و جريان اصلاحات بايد با رويکرد جامعه‌محوري تاثيرگذاري خود را نشان بدهد. اين در حالي است که اين گروه روزبه‌روز گستره خود را بر ساحت جريان اصلاحات بيشتر مي‌کند. آيا جريان اصلاحاتي که نياز به بازنگري در رويکردهاي خود دارد، مي‌تواند در ساحت جامعه تأثيرگذار باشد؟ براي اين مهم به چه ابزاري نياز دارد؟
بنده برخلاف برخي که عنوان مي‌کنند جريان اصلاحات توانايي خود را از دست داده، چنين اعتقادي ندارم و معتقدم جريان اصلاحات همچنان در صحنه سياسي و اجتماعي ايران تاثيرگذار است. چالش کنوني جريان اصلاحات ناشي از حضور اصلاح‌طلبان پير است. اصلاح‌طلبان پير کارايي خود را از دست داده و به همين دليل جريان اصلاحات با چالش مواجه شده است. اين وضعيت در جريان اصولگرايي نيز وجود داشت، اما در شرايط کنوني اصولگرايان از ‌اين چالش عبور کرده‌اند. به عنوان مثال چه تناسبي بين آقاي قاليباف و آقايان عسکراولادي يا مهدوي‌کني وجود دارد؟ هيچ تناسبي وجود ندارد. امروز اصولگرايان در حال ارائه ورژن جديدي از خود هستند که به دنبال نشاط‌آفريني و ارائه ورژن جديدي از انقلاب اسلامي است. اين در حالي است که اصلاح‌طلبان پير همچنان خود را برگفتمان اصلاح‌طلبي مسلط مي‌دانند و اجازه تغيير نمي‌دهند. آقايان کرباسچي، نوري يا نبوي، که مردان بزرگ اين کشور هم هستند، نمي‌توانند به عنوان ليدر جريان اصلاحات معرفي شوند. اين افراد بايد خود را کنار بکشند و به شيوخ اصلاح‌طلب تبديل شوند تا آموزه‌هاي خود را به ديگران منتقل کنند و ديگران در صحنه سياسي و اجتماعي کنشگري کنند. واقعيت اين است که بدنه نظام اجتماعي ايران مبتني بر اصلاحات است. سوال اينجاست که در شرايط کنوني چه کسي بلندگوي اصلاحات را به دست گرفته است؟ معتقدم اصولگرايان بلندگوي اصلاح‌طلــــبي به دست گرفته‌اند. امروز اصولگرايان به دنــبال ايجـــاد رفاه، دموکراسي و سامان حيات اجتماعي هستند. به‌همين دليل نيز اصولگرايان در حال مصادره و تصاحب شعارهاي اصلاح‌طلبي‌اند. اصلاح‌طلبان نمي‌توانند خود را در ساحت جامعه محصور کنند و بايد به صورت رفت و برگشت در ساحت سياسي و اجتماعي به صورت همزمان فعاليت کنند. اين وضعيت درباره اصولگرايان نيز وجود دارد. با اين وجود اصولگرايان هيچ‌گاه بين کنشگري در ساحت سياسي و کنشگري در ساحت جامعه تفکيک قائل نمي‌شوند. سوال اينجاست چرا اصلاح‌طلبان بين اين دو تفکيک قائل مي‌شوند؟ اصولگرايان به واسطه سازمان‌هاي رسمي و برخي نهادها در حال مديريت در ساحت اجتماع و سياست هستند. اين در حالي است که اصلاح‌طلبان براي ايجاد چنين نهادهايي که عمدتا نيز در جامعه‌مدني وجود دارند، تلاش نکرده‌اند. اين نهادها شامل مطبوعات، دانشگاه‌ها و احزاب هستند. اين در حالي است که اصولگرايان يا به صورت سنتي داراي چنين نهادهايي باشند يا آنها را تصاحب کنند.
چرا اصولگرايان شعارهاي اصلاح‌طلبي را تصاحب کرده‌اند؟
مهم‌ترين دليلش اين است که اصلاح‌طلبي از اين شعارها دست کشيده و به شعارهاي خود وفادار نبوده‌اند. جريان اصلاحات در جهان مدرن نياز به فيلسوف، متفکر، نظريه‌پرداز و نيرو براي تاثيرگذاري دارد. نبايد همه چيز را به عنوان مثال به رئيس دولت اصلاحات داد و روز ديگر از او پس گرفت. در چنين وضعيتي رئيس دولت اصلاحات يک روز خوب است و روز ديگر بد. اصولگرايي هيچ‌گاه از شيوخ خود عدول نکرده؛ هر چند ممکن است شيوخ خود را نقد کرده باشد. اين وضعيت در همه کشورهاي جهان وجود دارد. امروز همچنان چامسکي و برژنسکي محل ارجاع هستند؛ نه به اين دليل که قصد دارند پست و مقام بگيرند، بلکه به دليل اينکه خود را به عنوان فيلسوف و نظريه‌پرداز نشان داده‌اند. سوال اينجاست که فيلسوف و نظريه‌پرداز امروز جريان اصلاحات چه‌ کسي است؟ آيا سعيد‌حجاريان است؟آيا رئيس دولت اصلاحات است؟ چه‌کسي امروز به دنبال ساماندهي حيات اجتماعي است؟ چه کسي در جريان اصلاحات با بيت رهبري ارتباط مثبت و سازنده دارد؟ پاسخ همه اين سوالات منفي است. به همين دليل نيز جريان اصلاحات در حال عبور از خود است و همين عامل نيز به جريان اصلاحات آسيب مي‌زند.
اصولگرايان در نهايت با تصاحب شعارهاي اصلاح‌طلبي با آينده و سرنوشت کشور چه خواهند کرد؟ آيا استفاده از شعارهاي اصلاح‌طلبي تنها براي به دست گرفتن قوه مجريه مورد استفاده اصولگرايان قرار خواهد گرفت؟
اصولگرايان زودتر از موعد مقرر نزاع را آغاز کرده‌اند. در چنين شرايطي ضعف‌هاي امروز اصلاح‌طلبي به ضعف‌هاي يک سال آينده انتقال پيدا نمي‌کند. اتفاقي که در نهايت به سود اصلاح‌طلبان خواهد بود. اگر اصلاح‌طلبان باهوش و ذکاوت عمل کنند، بايد اصولگرايان را به شدت تحريک کنند که اصولگرايان با همه قدرت وارد صحنه شوند و شروع به قيل و قال کنند. اين قيل و قال کردن يک سال از عمر اصولگرايان را هدر مي‌دهد و از سوي ديگر اصلاح‌طلبي فرصت پيدا مي‌کند ورژن جديدي از خود بروز بدهد. به همين دليل مسائل امروز جريان اصلاحات مسائل يک سال آينده که کــشور در آستانه انتخابات رياســت‌جمهوري اســت، نخواهد بود. اگر اصلاح‌طلبان در سال آينده بازي خوبي انجام دهد اصولگرايان بازنده بازي خواهند بود. بازي خوب نيز به معناي اين است که ايده‌هاي جديدي را وارد گفتمان خود کنند و شعارهاي اصلاح‌طلبي را که اصولگرايان تصاحب کرده‌اند، کهنه جلوه بدهند. ايده مهمي که اصلاح‌طلبان مي‌توانند ارائه کنند جامعه آرام و بدون‌تنش است که جامعه خـــسته ايران از آن استقبال خواهد کرد.
نام شما

آدرس ايميل شما

تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

هر چه مجلس کوتاه بیایید، دیگران او را به گوشه رینگ برده و مورد ضرباتی قرار می‌دهند. تخریب‌گران ...
اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

باور بر این است که اختلال عاطفی فصلی به دلیل اختلال در ریتم شبانه روزی بدن رخ می دهد....
سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در مصاحبه‌اش اشاره کرد که از 16 میلیون واکسن آنفولانزای ...
1