تاریخ انتشار
سه شنبه ۳ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۰۸
کد مطلب : ۴۲۲۴۲۴
سيدمصطفي تاجزاده؛
اصولگرايان از ريزش آرای اصلاح طلبان ضرر میكنند
۰
کبنا ؛انتخابات سال ۹۲ و ۹۶ رقابت یکطرفه برای جریان اصلاحات بود؛ رقابتهایی که کاندیداهای جریان اصلاحات فرصت ظهور و بروز در آنها را نیافتند و بهناچار برای حفظ اقتدار ملی و دور کردن خطر دشمنان از کشور اقدام به حمایت از کاندیدای غیراصلاحطلب به نام حسن روحانی کردند و برای پیروزی او سنگتمام گذاشتند. گویی این حمایت در قبال گرفتن وعده از روحانی برای حرکت در مسیر اصلاحات بود؛ مسیری که در آن جز خواست مردم تعریف نشده است. روحانی در ابتدای جلوسش بر کرسی ریاستجمهوری در این مسیر حرکت کرد و دستاوردهای خوبی داشت اما به مرور از عهد خود عقبنشینی کرد که این تغییر را نهتنها اصلاحطلبان بلکه تمام اقشاری که به او رای داده بودند احساس کردند و نخستین گلایهها به سمت جریان اصلاحات نشانه گرفته شد که البته صحیح بود چرا که معتقد بودند جریان اصلاحات آنها را متقاعد به نوشتن نام روحانی روی برگههای رای کرده است و اکنون باید در قبال اشکالات دولت پاسخ دهند. جریان اصلاحات با سعه صدر پذیرای این انتقادات است اما آقای حسن روحانی، رئیسجمهور و دولتمردان بهخوبی به خاطر دارند که چگونه در میانه راه اصلاحطلبان را از دایره مشورتی و همکاری با دولت حذف کردند. محسن آرمین، فعال سیاسی اصلاحطلب چندی قبل در واکنش به اینکه گفته میشود اصلاحطلبان چوب دولت روحانی را خوردند، تا چه میزان تحلیلی صحیح است؟ گفت: «به نظرم این حرف هم صحیح است و هم غلط. صحیح است به خاطر اینکه تصمیمات و موضعگیریها و خطاهای دولت روحانی به هر حال به پای اصلاحطلبان هم نوشته میشود. این تحلیل همچنین غلط است؛ چون حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری موضعگیری سیاسی خطایی نبود. آقای روحانی کاندیدای اصلاحطلبان نبود، اما تنها کاندیدای متفاوت در میان کاندیداها بود.»
کارشکنيهاي دولت پنهان
اکنون سيدمصطفي تاجزاده در واکنش به اينکه عملکرد روحاني هم بر کاهش سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان و رئيس دولت اصلاحات تاثير بسزايي داشته است به «آرمان ملي» ميگويد: گرانيهاي کنوني، افت شديد ارزش پول ملي و عمده مشکل مردم که ريشه در وضعيت اقتصادي دارد، موجب نگراني است و به عملکرد ضعيف دولت دوم آقاي روحاني بازميگردد. همچنين کارشکنيهاي دولت پنهان را نبايد فراموش کرد. سومي هم بحث تحريمهاست.
پيش از اين بارها به تحريمها اشاره کرديد و تاکيد داشتيد دولت نقش اول را ندارد.
يکي از دلايلي که من دائما درمورد تحريمها صحبت ميکنم اين است که مستقل از نوع دولت در ايران، تحريمها لطماتي بسيار جدي به اقتصاد کشور وارد ميکند؛ همانطور که به محض تحريم نفتي و بانکي در سال 90 شاهد 4 برابر شدن قيمتها بوديم، کالاها گران شد و دقيقا همين حادثه در سال 97 و 98 نيز رخ داد چنانکه نرخ دلار چند برابر شد و کالاهاي ديگر هم گران شدند. از اين رو مردم با فشار بسيار زيادي روبهرو هستند و ناراضي شدهاند.
در روزهاي اخير مشاهده ميشود جرياني از نارضايتي مردم خوشحال است و تصور ميکند اين نارضايتي به معني شکست جرياناصلاحات است. بزرگان اين جريان سعي در رفع فهم نادرست اعضايشان ندارند؟
جناح رقيب بايد بداند که نارضايتي مردم از اصلاحطلبان به نفع آنها تمام نميشود. آراي آنها در انتخابات اخير هيچ تفاوتي با انتخابات سال 94 ندارد و اين نشان ميدهد ريزش آراي اصلاحطلبان به نفع اصولگرايان نبود و باعث رويش آراي آنها نيست. اميد چنداني ندارم که اين صحبتها شنيده شود و فکر ميکنم آنها در فضاي ديگري سير ميکنند؛ چنانکه حتي انتخابات مجلس نيز نتوانست آنها را از خواب بيدار کند، همانطور که اتفاقات سالهاي قبل نتوانسته آنها را درست متوجه وضعيت بکند.
نکته قابلتوجه آنجاست که رقيب اصولگرا هرازچندگاهي نوک پيکان خود را به سمت تخريب رئيس دولت اصلاحات نشانه ميگيرد. هراس آنها را از اين شخصيت غير از تاثيرگذاري که در عرصه سياست دارد در چه موارد ديگري ميدانيد؟
رئيس دولت اصلاحات از معدود سياستمداراني است که در طول ساليان گذشته مواضع استراتژيک ثابتي داشته است. کمتر سياستمداري اينچنين مواضع ثابت و استواري دارد. ما از دو طرف مورد تهاجم واقع ميشويم که يکي از سوي محافظهکاران و از سوي افراد داراي قدرت است. آنها فکر ميکنند حرفهاي رهبر جريان اصلاحات به نفع آنها نيست و مايل به پذيرش اصلاحات نيستند، چراکه فکر ميکنند اگر امثال رئيس دولت اصلاحات ساکت شوند، انتظارات مردم به همان ميزان کاهش پيدا ميکند و فردي در جامعه اعتراض جدي نخواهد داشت؛ البته جز افرادي که ضديت دارند، تکليف آنها روشن است. از سوي ديگر، نيروهاي سرنگونيطلب همواره با اصلاحات و اصلاحطلبان صرفنظر از اينکه به رهبري دکتر مصدق، رئيس دولت اصلاحات يا بازرگان يا هر شخص ديگري باشد، مخالفت ميکنند چون عقيده دارند تا اصلاحطلبان هستند اقشار مختلف مردم به براندازي اقبال نشان نميدهند بنابراين معتقدند براي نااميد شدن جامعه بايد اصلاحطلبي کاملا حذف يا لااقل متوقف شود. (آرمان ملی)
کارشکنيهاي دولت پنهان
اکنون سيدمصطفي تاجزاده در واکنش به اينکه عملکرد روحاني هم بر کاهش سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان و رئيس دولت اصلاحات تاثير بسزايي داشته است به «آرمان ملي» ميگويد: گرانيهاي کنوني، افت شديد ارزش پول ملي و عمده مشکل مردم که ريشه در وضعيت اقتصادي دارد، موجب نگراني است و به عملکرد ضعيف دولت دوم آقاي روحاني بازميگردد. همچنين کارشکنيهاي دولت پنهان را نبايد فراموش کرد. سومي هم بحث تحريمهاست.
پيش از اين بارها به تحريمها اشاره کرديد و تاکيد داشتيد دولت نقش اول را ندارد.
يکي از دلايلي که من دائما درمورد تحريمها صحبت ميکنم اين است که مستقل از نوع دولت در ايران، تحريمها لطماتي بسيار جدي به اقتصاد کشور وارد ميکند؛ همانطور که به محض تحريم نفتي و بانکي در سال 90 شاهد 4 برابر شدن قيمتها بوديم، کالاها گران شد و دقيقا همين حادثه در سال 97 و 98 نيز رخ داد چنانکه نرخ دلار چند برابر شد و کالاهاي ديگر هم گران شدند. از اين رو مردم با فشار بسيار زيادي روبهرو هستند و ناراضي شدهاند.
در روزهاي اخير مشاهده ميشود جرياني از نارضايتي مردم خوشحال است و تصور ميکند اين نارضايتي به معني شکست جرياناصلاحات است. بزرگان اين جريان سعي در رفع فهم نادرست اعضايشان ندارند؟
جناح رقيب بايد بداند که نارضايتي مردم از اصلاحطلبان به نفع آنها تمام نميشود. آراي آنها در انتخابات اخير هيچ تفاوتي با انتخابات سال 94 ندارد و اين نشان ميدهد ريزش آراي اصلاحطلبان به نفع اصولگرايان نبود و باعث رويش آراي آنها نيست. اميد چنداني ندارم که اين صحبتها شنيده شود و فکر ميکنم آنها در فضاي ديگري سير ميکنند؛ چنانکه حتي انتخابات مجلس نيز نتوانست آنها را از خواب بيدار کند، همانطور که اتفاقات سالهاي قبل نتوانسته آنها را درست متوجه وضعيت بکند.
نکته قابلتوجه آنجاست که رقيب اصولگرا هرازچندگاهي نوک پيکان خود را به سمت تخريب رئيس دولت اصلاحات نشانه ميگيرد. هراس آنها را از اين شخصيت غير از تاثيرگذاري که در عرصه سياست دارد در چه موارد ديگري ميدانيد؟
رئيس دولت اصلاحات از معدود سياستمداراني است که در طول ساليان گذشته مواضع استراتژيک ثابتي داشته است. کمتر سياستمداري اينچنين مواضع ثابت و استواري دارد. ما از دو طرف مورد تهاجم واقع ميشويم که يکي از سوي محافظهکاران و از سوي افراد داراي قدرت است. آنها فکر ميکنند حرفهاي رهبر جريان اصلاحات به نفع آنها نيست و مايل به پذيرش اصلاحات نيستند، چراکه فکر ميکنند اگر امثال رئيس دولت اصلاحات ساکت شوند، انتظارات مردم به همان ميزان کاهش پيدا ميکند و فردي در جامعه اعتراض جدي نخواهد داشت؛ البته جز افرادي که ضديت دارند، تکليف آنها روشن است. از سوي ديگر، نيروهاي سرنگونيطلب همواره با اصلاحات و اصلاحطلبان صرفنظر از اينکه به رهبري دکتر مصدق، رئيس دولت اصلاحات يا بازرگان يا هر شخص ديگري باشد، مخالفت ميکنند چون عقيده دارند تا اصلاحطلبان هستند اقشار مختلف مردم به براندازي اقبال نشان نميدهند بنابراين معتقدند براي نااميد شدن جامعه بايد اصلاحطلبي کاملا حذف يا لااقل متوقف شود. (آرمان ملی)