تاریخ انتشار
شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۱۶
کد مطلب : ۴۱۵۳۱۱
مهرداد حمیدی کاندیدای حوزه انتخابیه گچساران و باشت در گفت و گو با کبنانیوز مطرح کرد
فرآیندهای جهل ساز و جعل ساز بیداد میکند / از حمایت تاجگردون پشیمان نیستم / وجود نقایص ساختاری را فریاد میزنم
۵
کبنا ؛دکتر مهرداد حمیدی (حرمتنسب) قاضی سابق دادگاههای بوشهر و تهران وکیل دادگستری و تحصیلکرده حقوق عمومی بدون اعلام قبلی با حضور در فرمانداری گچساران کاندیدای انتخابات مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه گچساران و باشت شد. وی اهل پیچاب و مقیم شیراز است که از طرفداران غلامرضا تاجگردون نیز به شمار میرود، با وی گفتوگویی را انجام دادیم که از نظر خوانندگان میگذرد؛
از اندیشهی سیاسیتان بگویید که به عنوان اصولگرا یا اصلاح طلب یا مستقل وارد شدهاید؟
با سلام عموماً طبیعت انسان به گونهای است که درد ندای یک بیماری است و فریاد، ناله راه ابراز درد برای درمان است جریان فکری موسوم به اصولگرایی و اصلاح طلبی هالهای از فریاد درد است اما نه خود درد است و نه درمان درد و هیچکدام به تنهایی معنای عقلانی ندارد. نه اصولگرا میتواند، ایستا باشد و نه اصلاح طلب میتواند بی اصول باشد اساساً معلوم نیست اصلاح طلب به دنبال اصلاح چه چیزی است و اصولگرا چه اصولی را دارد که اصلاح طلبها ندارند.
میتوانید بیشتر توضیح دهید یعنی چه؟
توضیح بیشتر من این است که انتخابات رکنی از ارکان جمهوریت و دموکراسی است و رکن دیگر که یکی از مقدمههای واجب آن است تحزب است ما چون حزب به معنای واقعی کلمه نداریم دو جریان موسوم به اصول گرایی و اصلاح طلبی پرواک فریادی است که نیاز ضروری جمهوریت است اما ما هنوز نمیدانیم از چه گلویی خارج میشود و ناشی از دردنقیصه کدام عضو است. برهمین اساس است که علیرغم جریان سازیهای این پرواک هیچکدام و به دست گرفتن دولت و مجلس در برهههای مختلف هیچکدام نتوانسته تاکنون مشکلات راحل کند.
یعنی اگر همین دو جریان دو حزب تشکیل دهند مشکلات حل میشوند؟
قطعاً که به صرف تشکیل حزب مشکلات حل نمیشود و تحزب فقط یکی از ارکان دموکراسی است و یک رکن به تنهایی کافی نیست اما یک ستون هم یک ستون است اما در هر حال این وضعیت که یک نفر یهویی و قارچی آورده میشود که در رأس دولت یا نمایندگی مجلس قرار گیرد و یهویی میرود دیگر به وجود نخواهد آمد هم با برنامه و بررسی میآید یا آورده میشود و حزب آورنده هم ناظر است هم پاسخگو و هم برنامه تکراری برائت جویی پس از پایان دوره ناکامی شنیداری ندارد حزب آورنده متحمل مسئولیت آن نیز خواهد بود.
به انتخابات برگردیم پیشینه حمایت مجازی، میدانی و محلی همه جانبه شما از آقای تاجگردون آشکار است با وصف حضور ایشان چگونه آمدهای آیا آمدهای که با ایشان رقابت کنی؟
رفاقت و رقابت نه با هم نقیض هستند و نه متضاد هرگز حمایت از آقای تاجگردون پشیمان نیستم و بدون شک بسیاری از حوزههای انتخاباتی آرزوی داشتن نمایندهای چون تاجگردون را دارند. بی شک اگر در صحنه نمانم قطعاً یک رأی دهنده صرف نخواهم بود.
یعنی از تاجگردون حمایت میکنید؟
فعلاً که خودم هستم.
آیا احتمال میدهی رد صلاحیت شوی؟
ای کاش چنین واژهای در نظام سیاسی جمهوری اسلامی متولد نمیشد و اجازه میدادند که فقط خود مردم تائید یا رد صلاحیت کنند. چون بررسی صلاحیت بررسی سلامت است و شاید با این کار بتونیم از ورود خائنی جلوگیری کنیم اما باید بدانیم که ممکن است خائنی را مانع شویم اما ناشی و ناتوانی را وارد کنیم.
کاش تا الان فهمیده باشیم که آسیب ناشی بیشتر از آسیب خائن است.
من نه خائن هستم و نه ناشی این نظر من است اما اگر نظر شورای نگهبان این نباشد نظرشان کاملاً محترم است.
یعنی نظر شما این است که هر کس بتواند کاندیدا شود؟
نه خیر نظر من این است که همانگونه که هنگام ثبت نام می گویند که مدرک کارشناسی ارشد و اگر مدرک ارشد و بالاتر یا سطح حوزه ارائه نکند ثبت نام نمیشود قالب صلاحیت را روشن و منصوص کنند که اگر کسی محکومیت دارد یا فلان شرط را ندارد نمیتواند کاندیدا شود. اینطور بر کار یک نهاد مقدس مشتبه نمیشود هم حق و تکلیف هاآشکار است.
برنامه کاری شما چیست؟
در نظام سیاسی ما نمایندگی در ایران دو بعدی است یک نماینده هم سناتور است هم نماینده مردم. هم توقع داریم که بعنوان یک سناتور در امور مهم مملکتی تصمیم ساز باشد هم توقع داریم که آب، برق، و آسفالت کوچه ما به او مربوط باشد. دستیابی همزمان به این دو مشکل است و چینش به گونهای است که دغدغهی رأی خواهی مجدد دور بعد از مردم توان یک نماینده فقط به امور نمایندگی متمرکز شود و جایگاه سناتوری نماینده کاملاً در انزوا قرار گیرد و همین هم باعث شده که بگویند مجلس در رأس امور نیست چون نماینده مجلس به امور حوزه انتخابیه سرگرم است واگر چنین نباشد رأی مجدد را از دست خواهد داد.
قطعاً اگر نماینده شوم در جایگاه سناتوری با این فرض که یک روز نمایندهام و فقط یک روز زنده خواهم بود وجود نقایص ساختاری را فریاد میزنم و ضرورتها را بیان کنم و در جایگاه نمایندگی در مبحث امور مردم چون خود با گوشت و پوست و استخوان سختیهای را کشیدهام تمام تلاشم را خواهم کرد که در کنار نیازمندان باشم در امور کلان شهرستانها و حوزه انتخابیه اشتغال و امور معیشتی اساسیترین دغدغه مردم است و تمرکز من قطعاً در این حوزه خواهد بود. احساس نا امنی اقتصادی ریشه اساسی بسیاری از مشکلات نارضایتیها و فساد موجود در کشور است. اگر کسی دغدغه فردا را نداشته باشد نه حریص میشود نه فاسد.
از اموری که میخواهی فریاد بزنی میتوانی بگویی؟
گفتن آن در زمانی که مصونیت پارلمانی نیست مطلوب نیست. واقعاً فرآیندهای جهل ساز و جعل ساز بیداد میکند واقعاً ضرورت دارد دست از خود فریبی و به کار بردن مفاهیم برای مصداقهای بیگانه بر مفهوم بر داریم.
یعنی چه؟ توضیح میدهید؟
یعنی اینکه اگر بخواهیم بهتر شویم همه ماها اول با خود صادق باشیم و بخواهیم جعل واژه نکنیم الفاظ که در معنای خودشون به کار برده شوند اگر می گوئیم قاضی مستقل واقعاً بگزاریم مستقل باشد بزاریم خودش قضاوت کند.
اگر جمهوریت را قبول داریم و میگیم جمهوریت سعی کنی معنای جمهوریت را به کار ببریم، انتخابات را در معنای انتخابات مجلس آزادی اصولگرا اصلاح طلب امر به معروف ووو کلاً هر واژهای را مدعی هستیم که هستیم یا داریم به تحریفش نکنیم تعریفش کنیم و بهش پایبند باشیم..
نظری در مورد دیگر کاندیدهای مطرح همچون سید قدرت حسینی و اردلان زینل زاده ...آیا احتمال دارد به نفع یکی از آنها کنار روی؟
رابطه خویشاوندی در استان ما یک فرهنگ مؤثر است اتفاقاً با هر دو نفر رابطه خویشاوندی دارم و برایم بسیار محترم هستند اما در مبحث انتخابات موضع سیاسی و اعتقادی من تغییر نخواهد کرد و اعتقادم این خواهد بود که به اصول خود پایبندیم و هر کس اصلاح طلبی در اولویت اصلی برنامههایش نباشد از قافله عقب خواهد ماند همانگونه که تا کنون سرعت رو به جلوی ما در حد انتظار نبوده و نیست.
مگر یک نماینده چه میزان میتواند در تعیین این سرعت اثر گذار باشد؟
متاسفانه نماینده مجلس و خودجلس در جایگاه شایسته و بایسته این اثر گذاری نیست اما بالاخره یک فریاد هم فریاد است.
سخن پایانی:
کاش شجاع باشیم و بپذیریم که دلیل ناکامیهای تا به امروز فقط خیانت و دشمن نبوده است بلکه خودمان و ساختارهایمان هم بی نقص و ایراد نبوده و نیستیم و با پذیرش وجود نقیصه بدون تعصب سعی کنیم آنها را رفع کنیم و در استفاده از تجارب جهانی تعصب به خرج ندهیم
از اندیشهی سیاسیتان بگویید که به عنوان اصولگرا یا اصلاح طلب یا مستقل وارد شدهاید؟
با سلام عموماً طبیعت انسان به گونهای است که درد ندای یک بیماری است و فریاد، ناله راه ابراز درد برای درمان است جریان فکری موسوم به اصولگرایی و اصلاح طلبی هالهای از فریاد درد است اما نه خود درد است و نه درمان درد و هیچکدام به تنهایی معنای عقلانی ندارد. نه اصولگرا میتواند، ایستا باشد و نه اصلاح طلب میتواند بی اصول باشد اساساً معلوم نیست اصلاح طلب به دنبال اصلاح چه چیزی است و اصولگرا چه اصولی را دارد که اصلاح طلبها ندارند.
میتوانید بیشتر توضیح دهید یعنی چه؟
توضیح بیشتر من این است که انتخابات رکنی از ارکان جمهوریت و دموکراسی است و رکن دیگر که یکی از مقدمههای واجب آن است تحزب است ما چون حزب به معنای واقعی کلمه نداریم دو جریان موسوم به اصول گرایی و اصلاح طلبی پرواک فریادی است که نیاز ضروری جمهوریت است اما ما هنوز نمیدانیم از چه گلویی خارج میشود و ناشی از دردنقیصه کدام عضو است. برهمین اساس است که علیرغم جریان سازیهای این پرواک هیچکدام و به دست گرفتن دولت و مجلس در برهههای مختلف هیچکدام نتوانسته تاکنون مشکلات راحل کند.
یعنی اگر همین دو جریان دو حزب تشکیل دهند مشکلات حل میشوند؟
قطعاً که به صرف تشکیل حزب مشکلات حل نمیشود و تحزب فقط یکی از ارکان دموکراسی است و یک رکن به تنهایی کافی نیست اما یک ستون هم یک ستون است اما در هر حال این وضعیت که یک نفر یهویی و قارچی آورده میشود که در رأس دولت یا نمایندگی مجلس قرار گیرد و یهویی میرود دیگر به وجود نخواهد آمد هم با برنامه و بررسی میآید یا آورده میشود و حزب آورنده هم ناظر است هم پاسخگو و هم برنامه تکراری برائت جویی پس از پایان دوره ناکامی شنیداری ندارد حزب آورنده متحمل مسئولیت آن نیز خواهد بود.
به انتخابات برگردیم پیشینه حمایت مجازی، میدانی و محلی همه جانبه شما از آقای تاجگردون آشکار است با وصف حضور ایشان چگونه آمدهای آیا آمدهای که با ایشان رقابت کنی؟
رفاقت و رقابت نه با هم نقیض هستند و نه متضاد هرگز حمایت از آقای تاجگردون پشیمان نیستم و بدون شک بسیاری از حوزههای انتخاباتی آرزوی داشتن نمایندهای چون تاجگردون را دارند. بی شک اگر در صحنه نمانم قطعاً یک رأی دهنده صرف نخواهم بود.
یعنی از تاجگردون حمایت میکنید؟
فعلاً که خودم هستم.
آیا احتمال میدهی رد صلاحیت شوی؟
ای کاش چنین واژهای در نظام سیاسی جمهوری اسلامی متولد نمیشد و اجازه میدادند که فقط خود مردم تائید یا رد صلاحیت کنند. چون بررسی صلاحیت بررسی سلامت است و شاید با این کار بتونیم از ورود خائنی جلوگیری کنیم اما باید بدانیم که ممکن است خائنی را مانع شویم اما ناشی و ناتوانی را وارد کنیم.
کاش تا الان فهمیده باشیم که آسیب ناشی بیشتر از آسیب خائن است.
من نه خائن هستم و نه ناشی این نظر من است اما اگر نظر شورای نگهبان این نباشد نظرشان کاملاً محترم است.
یعنی نظر شما این است که هر کس بتواند کاندیدا شود؟
نه خیر نظر من این است که همانگونه که هنگام ثبت نام می گویند که مدرک کارشناسی ارشد و اگر مدرک ارشد و بالاتر یا سطح حوزه ارائه نکند ثبت نام نمیشود قالب صلاحیت را روشن و منصوص کنند که اگر کسی محکومیت دارد یا فلان شرط را ندارد نمیتواند کاندیدا شود. اینطور بر کار یک نهاد مقدس مشتبه نمیشود هم حق و تکلیف هاآشکار است.
برنامه کاری شما چیست؟
در نظام سیاسی ما نمایندگی در ایران دو بعدی است یک نماینده هم سناتور است هم نماینده مردم. هم توقع داریم که بعنوان یک سناتور در امور مهم مملکتی تصمیم ساز باشد هم توقع داریم که آب، برق، و آسفالت کوچه ما به او مربوط باشد. دستیابی همزمان به این دو مشکل است و چینش به گونهای است که دغدغهی رأی خواهی مجدد دور بعد از مردم توان یک نماینده فقط به امور نمایندگی متمرکز شود و جایگاه سناتوری نماینده کاملاً در انزوا قرار گیرد و همین هم باعث شده که بگویند مجلس در رأس امور نیست چون نماینده مجلس به امور حوزه انتخابیه سرگرم است واگر چنین نباشد رأی مجدد را از دست خواهد داد.
قطعاً اگر نماینده شوم در جایگاه سناتوری با این فرض که یک روز نمایندهام و فقط یک روز زنده خواهم بود وجود نقایص ساختاری را فریاد میزنم و ضرورتها را بیان کنم و در جایگاه نمایندگی در مبحث امور مردم چون خود با گوشت و پوست و استخوان سختیهای را کشیدهام تمام تلاشم را خواهم کرد که در کنار نیازمندان باشم در امور کلان شهرستانها و حوزه انتخابیه اشتغال و امور معیشتی اساسیترین دغدغه مردم است و تمرکز من قطعاً در این حوزه خواهد بود. احساس نا امنی اقتصادی ریشه اساسی بسیاری از مشکلات نارضایتیها و فساد موجود در کشور است. اگر کسی دغدغه فردا را نداشته باشد نه حریص میشود نه فاسد.
از اموری که میخواهی فریاد بزنی میتوانی بگویی؟
گفتن آن در زمانی که مصونیت پارلمانی نیست مطلوب نیست. واقعاً فرآیندهای جهل ساز و جعل ساز بیداد میکند واقعاً ضرورت دارد دست از خود فریبی و به کار بردن مفاهیم برای مصداقهای بیگانه بر مفهوم بر داریم.
یعنی چه؟ توضیح میدهید؟
یعنی اینکه اگر بخواهیم بهتر شویم همه ماها اول با خود صادق باشیم و بخواهیم جعل واژه نکنیم الفاظ که در معنای خودشون به کار برده شوند اگر می گوئیم قاضی مستقل واقعاً بگزاریم مستقل باشد بزاریم خودش قضاوت کند.
اگر جمهوریت را قبول داریم و میگیم جمهوریت سعی کنی معنای جمهوریت را به کار ببریم، انتخابات را در معنای انتخابات مجلس آزادی اصولگرا اصلاح طلب امر به معروف ووو کلاً هر واژهای را مدعی هستیم که هستیم یا داریم به تحریفش نکنیم تعریفش کنیم و بهش پایبند باشیم..
نظری در مورد دیگر کاندیدهای مطرح همچون سید قدرت حسینی و اردلان زینل زاده ...آیا احتمال دارد به نفع یکی از آنها کنار روی؟
رابطه خویشاوندی در استان ما یک فرهنگ مؤثر است اتفاقاً با هر دو نفر رابطه خویشاوندی دارم و برایم بسیار محترم هستند اما در مبحث انتخابات موضع سیاسی و اعتقادی من تغییر نخواهد کرد و اعتقادم این خواهد بود که به اصول خود پایبندیم و هر کس اصلاح طلبی در اولویت اصلی برنامههایش نباشد از قافله عقب خواهد ماند همانگونه که تا کنون سرعت رو به جلوی ما در حد انتظار نبوده و نیست.
مگر یک نماینده چه میزان میتواند در تعیین این سرعت اثر گذار باشد؟
متاسفانه نماینده مجلس و خودجلس در جایگاه شایسته و بایسته این اثر گذاری نیست اما بالاخره یک فریاد هم فریاد است.
سخن پایانی:
کاش شجاع باشیم و بپذیریم که دلیل ناکامیهای تا به امروز فقط خیانت و دشمن نبوده است بلکه خودمان و ساختارهایمان هم بی نقص و ایراد نبوده و نیستیم و با پذیرش وجود نقیصه بدون تعصب سعی کنیم آنها را رفع کنیم و در استفاده از تجارب جهانی تعصب به خرج ندهیم