تاریخ انتشار
دوشنبه ۶ فروردين ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۵۰
کد مطلب : ۴۷۴۱۴۷
حاشیهنگاری از صیاد خردمند؛
فیلم و تصاویر روستای زادگاه حسینپناهی / حسینپناهی؛ هنرمند محبوب ملی اما مهجور و غریب در زادگاه خویش! / کمکاری دستگاههای فرهنگی محرز است
۱
کبنا ؛ صیاد خردمند - آبانماه ۱۴۰۲ تصویری از مزار زندهیاد «حسینپناهی» منتشر شد و موجی از واکنشهای منفی نسبت به وضعیت نامناسب مزار او در فضای مجازی سرازیر شد.
در ایام نوروز ۱۴۰۲ سفری به مقبره زندهیاد «حسینپناهی» در شهر سوق و همچنین روستای دژ کوه و خانه پدری این هنرمند مطرح کشوری داشتیم.
در ابتدا در کمال تأسف باید گفت، از شهر دهدشت تا سوق و همچنین ورودی روستای دژ کوه هیچ تابلوی راهنمایی برای علاقهمندان به این هنرمند نصب نشده بود.
در خلال این سفر بهکرات دیده شد که مسافران و گردشگران برای رفتن به روستای دژ کوه دچار مشکل میشدند،
بخش قابلتوجهی از مسیر روستای دژ کوه خاکی و پر از چاله است، بهگونهای که حتی میتواند کیس مناسبی برای علاقهمندان به آفرود سواری باشد، از طرف دیگر خانهی پدری مرحوم پناهی وسط این روستا به امان خدا رها شده است، این خانه که یادگار کودکی این نویسنده و هنرمند فقید است بهجای مرمت، در معرض تخریب و ویرانی است!
این روستا در ایام نوروز محل رفتوآمد گردشگران است؛ اما از هر گونه امکانات رفاهی و خدماتی نیز بیبهره است.
در نهایت با اندکی خلاقیت این خانه میتواند با تبدیل به یک موزه و محل جمعآوری یادگارها و آثار این نویسنده فضای متفاوت و خاصی را ایجاد کند.
آنگونه که مشهود است، مسئولان استان کهگیلویه و بویراحمد هیچگونه شناختی از جایگاه رفیع و ملی شخصیت برجستهای مانند «حسینپناهی» ندارند، هنرمند و نویسندهای که کتابهایش به بیش از ۳۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده است و در کارنامه او بهعنوان یک سینماگر آثار فاخری به چشم میآید.
مسئولان شهرستانی و استانی در این سالها حتی نتوانستهاند از این چهره شناخته شده ملی بهعنوان یک اِلمان و نماد استفاده کنند.
کمکاری و سهلانگاریهای ادارهکل فرهنگ و ارشاد، حوزه هنری، آموزشوپرورش، میراثفرهنگی و سایر دستگاههای فرهنگی در خصوص حسینپناهی ملموس و محرز است.
امروز نام و جایگاه حسینپناهی آنچنان پرآوازه است که احتیاجی به توجه مسئولان استان کوچک ما ندارد؛ اما برای استانی که میبایست به فکر تقویت پیشزمینههای هویتی و همچنین سودای جذب گردشگر دارد، استفاده از ظرفیت حسینپناهی یک ضرورت است.
تعداد زیادی از استانها در این سالها سمینارها و نشستهای متعددی در یادبود و بزرگداشت این فیلسوف و ادیب برگزار کردهاند؛ اما او در وطن و محل تولد خود مهجور و بیگانه باقیمانده است.
درحالیکه در این سالها، بسیاری از افراد که گاهی از خانواده مرحوم پناهی نیز هستند از قِبل آن مرحوم مؤسسه فرهنگی، انتشارات و مجموعههای مختلفی ایجاد کرده و به آوردههای مالی نیز رسیدهاند؛ اما هیچگونه حمایتی در جهت استفاده از ظرفیت نمادین وی در شهرستان کهگیلویه نکردهاند.
کاش حسینپناهی متولد یزد و اصفهان بود تا قَدری از ارزش و جایگاه او در زادگاهش پاسداری میشد! و در نهایت ایکاش از میراث ماندگار مشاهیر بزرگی همچون حسینپناهی در سیاستگذاریهای فرهنگی و هویتی بهره برده میشد.
در ایام نوروز ۱۴۰۲ سفری به مقبره زندهیاد «حسینپناهی» در شهر سوق و همچنین روستای دژ کوه و خانه پدری این هنرمند مطرح کشوری داشتیم.
در ابتدا در کمال تأسف باید گفت، از شهر دهدشت تا سوق و همچنین ورودی روستای دژ کوه هیچ تابلوی راهنمایی برای علاقهمندان به این هنرمند نصب نشده بود.
در خلال این سفر بهکرات دیده شد که مسافران و گردشگران برای رفتن به روستای دژ کوه دچار مشکل میشدند،
بخش قابلتوجهی از مسیر روستای دژ کوه خاکی و پر از چاله است، بهگونهای که حتی میتواند کیس مناسبی برای علاقهمندان به آفرود سواری باشد، از طرف دیگر خانهی پدری مرحوم پناهی وسط این روستا به امان خدا رها شده است، این خانه که یادگار کودکی این نویسنده و هنرمند فقید است بهجای مرمت، در معرض تخریب و ویرانی است!
این روستا در ایام نوروز محل رفتوآمد گردشگران است؛ اما از هر گونه امکانات رفاهی و خدماتی نیز بیبهره است.
در نهایت با اندکی خلاقیت این خانه میتواند با تبدیل به یک موزه و محل جمعآوری یادگارها و آثار این نویسنده فضای متفاوت و خاصی را ایجاد کند.
آنگونه که مشهود است، مسئولان استان کهگیلویه و بویراحمد هیچگونه شناختی از جایگاه رفیع و ملی شخصیت برجستهای مانند «حسینپناهی» ندارند، هنرمند و نویسندهای که کتابهایش به بیش از ۳۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده است و در کارنامه او بهعنوان یک سینماگر آثار فاخری به چشم میآید.
مسئولان شهرستانی و استانی در این سالها حتی نتوانستهاند از این چهره شناخته شده ملی بهعنوان یک اِلمان و نماد استفاده کنند.
کمکاری و سهلانگاریهای ادارهکل فرهنگ و ارشاد، حوزه هنری، آموزشوپرورش، میراثفرهنگی و سایر دستگاههای فرهنگی در خصوص حسینپناهی ملموس و محرز است.
امروز نام و جایگاه حسینپناهی آنچنان پرآوازه است که احتیاجی به توجه مسئولان استان کوچک ما ندارد؛ اما برای استانی که میبایست به فکر تقویت پیشزمینههای هویتی و همچنین سودای جذب گردشگر دارد، استفاده از ظرفیت حسینپناهی یک ضرورت است.
تعداد زیادی از استانها در این سالها سمینارها و نشستهای متعددی در یادبود و بزرگداشت این فیلسوف و ادیب برگزار کردهاند؛ اما او در وطن و محل تولد خود مهجور و بیگانه باقیمانده است.
درحالیکه در این سالها، بسیاری از افراد که گاهی از خانواده مرحوم پناهی نیز هستند از قِبل آن مرحوم مؤسسه فرهنگی، انتشارات و مجموعههای مختلفی ایجاد کرده و به آوردههای مالی نیز رسیدهاند؛ اما هیچگونه حمایتی در جهت استفاده از ظرفیت نمادین وی در شهرستان کهگیلویه نکردهاند.
کاش حسینپناهی متولد یزد و اصفهان بود تا قَدری از ارزش و جایگاه او در زادگاهش پاسداری میشد! و در نهایت ایکاش از میراث ماندگار مشاهیر بزرگی همچون حسینپناهی در سیاستگذاریهای فرهنگی و هویتی بهره برده میشد.