تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۲۰:۲۳
کد مطلب : ۴۹۲۸۲۰
کبنا بررسی کرد؛
خطر مرگ مغزی بیخ گوش نظام اداری کهگیلویه و بویراحمد / چرا شاهینی نمیتواند رئیسی موفق برای سازمان مدیریت و برنامهریزی باشد؟
۰
کبنا ؛با وجود آنکه بیش از یک سال و نیم از حضور شاهینی در رأس سازمان مدیریت و برنامهریزی کهگیلویه و بویراحمد میگذرد، اما هیچکدام از ادعاهای او در روز معارفهاش رنگ واقعیت به خود نگرفتهاند.
به گزارش کبنا، نیمه مردادماه بود که نام مسعود پزشکیان از صندوق انتخابات درآمد و وی به عنوان رئیس جمهور دولت چهاردهم کارش را شروع کرد. پس از تشکیل کابینه، نخستین استانداری که در سطح کشور تغییر کرد، استاندار کهگیلویه و بویراحمد بود؛ با روی کارآمدن یداله رحمانی، امیدها در دل منتقدان وضع موجود و دلسوزان استان زنده شد که قرار است شیوه مدیریتی ناکارآمد گذشته، جایش را به مدیریتی قوی و با بهرهروی بالا بدهد. به تدریج مدیران و رؤسای ادارات و معاونین استانداری تغییر کردند، هر چند برخی از معاونتهای استانداری و بسیاری از دستگاههای اداری فعلاً با همان مدیریت پیشین سپری میشوند، اما یکی از انتظارات افکار عمومی تعیین تکلیف سازمان مدیریت و برنامهریزی استان کهگیلویه و بویراحمد است.
بارها در اظهارات و گفتههای استانداران مختلف شنیدهایم که سازمان مدیریت و برنامهریزی مغز و فرمانده دستگاههای اجرایی است؛ به عبارتی، محرک اصلی نظام اداری استان همین سازمان است. اما شواهد نشان میدهد دستگاه اداری کهگیلویه و بویراحمد با شیوه مدیریتی جهانگیر شاهینی در سازمان مدیریت، در معرض مرگ مغزی است.
از آن روزی که شاهینی با ادعاهای بزرگ و دهنپرکن در روز معارفهاش وارد استان شد و رسماً ریاست سازمان مدیریت کهگیلویه و بویراحمد را بر عهده گرفت، شهروندان استان امیدوار شده بودند که قرار است تحولی اساسی رخ دهد. اما اکنون که 19 ماه از حضور شاهینی در استان میگذرد، نه تنها تحولی قابل توجه رخ نداده، بلکه در حوزههای بسیاری در این سازمان شاهد عقبگرد هستیم.
شاهینی به گونهای وانمود میکرد که گویی عملکردی جهادی دارد و برای خدمت، شب و روز نمیشناسد؛ گفته میشود لامپهای اتاق شاهینی تا نیمهشب روشن هستند تا بیننده بیرونی فکر کند رئیس این سازمان در آنجا حضور دارد، بیدار است و شبانهروزی در حال انجام وظیفه است. گفته میشود اما اتاق او خالی است و خودش در جایی دیگر حضور دارد.
پس از انتقاداتی که در این یک سال و نیم بر عملکرد شاهینی وارد شده، حالا نزدیکان او میگویند رئیس به دلیل عدم اشراف و آشنایی با مقوله بودجه، افسار سازمان را به یکی از کارمندان بازنشستهاش داده و او هم نسخه همه را میپیچد و اتفاقاً معاون مربوطه هم تنها نقش ماشین امضا را ایفا میکند و بهجای آنکه در پی انجام وظیفه باشد، پیگیر مطالبات شخصی خودش با توجه به جایگاهش، از رئیس و دستگاههای اجرایی است.
این انتقادات به عملکرد شاهینی در حالی مطرح شده که او میگفت: «من چند مدرک دکترا و رزومه و سابقه کاری قوی و خاصی دارم». اما جالب اینجاست که مدرک تحصیلی او غیرمرتبط است و ارتباط چندانی با ریاست سازمان مدیریت ندارد. روشن نیست شاهینی با چه رزومه و سابقهای توانسته این پست را بگیرد و نقش مغز و فرماندهی نظام اداری کهگیلویه و بویراحمد را بر عهده بگیرد.
حال باید از شاهینی پرسید بعد از گذشت 19 ماه دیگر باید آن برنامهها و شعارها محقق شده باشند؛ چرا نتیجه نداده است؟ برخی از منتقدین به عملکرد شاهینی ادعا میکنند وی حاصل تحقیقات و کتب دیگران را به نام خود زده است؛ روشن است که این پایگاه خبری مستقلاً این ادعا را تأیید یا رد نمیکند. لازم است شاهینی پاسخ این ادعا را بدهد.
با وجود اینکه تحصیلات شاهینی نسبت به شغلی که دارد غیرمرتبط است، اما گفته میشود وی عناوین پستها و مدارکش را در کتاب «گزارش تخصصی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استان با رویکرد توسعه منابع انسانی» که در دست تهیه و چاپ هست نیز درج نموده است.
هر چند اخیراً به کرات گفته میشود سازمان مدیریت و برنامهریزی کهگیلویه و بویراحمد رتبه بالایی را در سطح کشور کسب کرده، اما هیچ جهشی در استان احساس نمیشود. روشن نیست که با وجود این رتبهها چرا باید بیکاری و آمار بیکاران همچنان فاجعه بار باشد؟ چرا تغییری در گردشگری حاصل نشده؟ چرا در سرمایهگذاری درون استان تحولی دیده نمیشود؟ روشن است که رتبه سازمان مدیریت، بدون ایجاد تغییر در سطح زندگی و معیشت مردم، ارزش چندانی ندارد.
با وجود آنکه ادعا میشود که جهشی در سازمان مدیریت رخ داده، اما مشاهدات بیانگر آن هستند که این سازمان دچار روزمرگی شده و حتی برخی معتقدند هیچگاه این سازمان را در طول سالهای گذشته در این وضعیتِ ضعف ندیدهاند. نمونه بارز ضعف در این سازمان، تأخیر غیرقابل توجیه در تصویب اعتبارات در شورای برنامهریزی و کمیتههای برنامهریزی (در شهریور ماه) و شروع ابلاغ اعتبار و مبادله موافقتنامه در مهرما است. این در حالی است که به استناد سامانه نظارت اعتبارات تملک داراییهای سرمایهای و شهادت دستگاههای اجرایی، حداکثر زمان پایان مبادله مواققتنامهها در سالهای قبل از مدیریت ایشان پایان شهریور بوده است. گفته میشود تأخیر در مبادله موافقتنامه به معنای تأخیر در اجرا و اتمام پروژههای عمرانی، عدم جذب به موقع و صحیح اعتبارات و … است.
با مشاهده سوءمدیریتها و ناکارآمدیهایی که در سازمان مدیریت و برنامهریزی کهگیلویه و بویراحمد دیده میشود، انتظار میرود چارهای برای این سازمان اندیشیده شود تا تن رنجور نظام اداری استان، به مرگ مغزی نیز دچار نشود.
به گزارش کبنا، نیمه مردادماه بود که نام مسعود پزشکیان از صندوق انتخابات درآمد و وی به عنوان رئیس جمهور دولت چهاردهم کارش را شروع کرد. پس از تشکیل کابینه، نخستین استانداری که در سطح کشور تغییر کرد، استاندار کهگیلویه و بویراحمد بود؛ با روی کارآمدن یداله رحمانی، امیدها در دل منتقدان وضع موجود و دلسوزان استان زنده شد که قرار است شیوه مدیریتی ناکارآمد گذشته، جایش را به مدیریتی قوی و با بهرهروی بالا بدهد. به تدریج مدیران و رؤسای ادارات و معاونین استانداری تغییر کردند، هر چند برخی از معاونتهای استانداری و بسیاری از دستگاههای اداری فعلاً با همان مدیریت پیشین سپری میشوند، اما یکی از انتظارات افکار عمومی تعیین تکلیف سازمان مدیریت و برنامهریزی استان کهگیلویه و بویراحمد است.
بارها در اظهارات و گفتههای استانداران مختلف شنیدهایم که سازمان مدیریت و برنامهریزی مغز و فرمانده دستگاههای اجرایی است؛ به عبارتی، محرک اصلی نظام اداری استان همین سازمان است. اما شواهد نشان میدهد دستگاه اداری کهگیلویه و بویراحمد با شیوه مدیریتی جهانگیر شاهینی در سازمان مدیریت، در معرض مرگ مغزی است.
از آن روزی که شاهینی با ادعاهای بزرگ و دهنپرکن در روز معارفهاش وارد استان شد و رسماً ریاست سازمان مدیریت کهگیلویه و بویراحمد را بر عهده گرفت، شهروندان استان امیدوار شده بودند که قرار است تحولی اساسی رخ دهد. اما اکنون که 19 ماه از حضور شاهینی در استان میگذرد، نه تنها تحولی قابل توجه رخ نداده، بلکه در حوزههای بسیاری در این سازمان شاهد عقبگرد هستیم.
شاهینی به گونهای وانمود میکرد که گویی عملکردی جهادی دارد و برای خدمت، شب و روز نمیشناسد؛ گفته میشود لامپهای اتاق شاهینی تا نیمهشب روشن هستند تا بیننده بیرونی فکر کند رئیس این سازمان در آنجا حضور دارد، بیدار است و شبانهروزی در حال انجام وظیفه است. گفته میشود اما اتاق او خالی است و خودش در جایی دیگر حضور دارد.
پس از انتقاداتی که در این یک سال و نیم بر عملکرد شاهینی وارد شده، حالا نزدیکان او میگویند رئیس به دلیل عدم اشراف و آشنایی با مقوله بودجه، افسار سازمان را به یکی از کارمندان بازنشستهاش داده و او هم نسخه همه را میپیچد و اتفاقاً معاون مربوطه هم تنها نقش ماشین امضا را ایفا میکند و بهجای آنکه در پی انجام وظیفه باشد، پیگیر مطالبات شخصی خودش با توجه به جایگاهش، از رئیس و دستگاههای اجرایی است.
این انتقادات به عملکرد شاهینی در حالی مطرح شده که او میگفت: «من چند مدرک دکترا و رزومه و سابقه کاری قوی و خاصی دارم». اما جالب اینجاست که مدرک تحصیلی او غیرمرتبط است و ارتباط چندانی با ریاست سازمان مدیریت ندارد. روشن نیست شاهینی با چه رزومه و سابقهای توانسته این پست را بگیرد و نقش مغز و فرماندهی نظام اداری کهگیلویه و بویراحمد را بر عهده بگیرد.
حال باید از شاهینی پرسید بعد از گذشت 19 ماه دیگر باید آن برنامهها و شعارها محقق شده باشند؛ چرا نتیجه نداده است؟ برخی از منتقدین به عملکرد شاهینی ادعا میکنند وی حاصل تحقیقات و کتب دیگران را به نام خود زده است؛ روشن است که این پایگاه خبری مستقلاً این ادعا را تأیید یا رد نمیکند. لازم است شاهینی پاسخ این ادعا را بدهد.
با وجود اینکه تحصیلات شاهینی نسبت به شغلی که دارد غیرمرتبط است، اما گفته میشود وی عناوین پستها و مدارکش را در کتاب «گزارش تخصصی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استان با رویکرد توسعه منابع انسانی» که در دست تهیه و چاپ هست نیز درج نموده است.
هر چند اخیراً به کرات گفته میشود سازمان مدیریت و برنامهریزی کهگیلویه و بویراحمد رتبه بالایی را در سطح کشور کسب کرده، اما هیچ جهشی در استان احساس نمیشود. روشن نیست که با وجود این رتبهها چرا باید بیکاری و آمار بیکاران همچنان فاجعه بار باشد؟ چرا تغییری در گردشگری حاصل نشده؟ چرا در سرمایهگذاری درون استان تحولی دیده نمیشود؟ روشن است که رتبه سازمان مدیریت، بدون ایجاد تغییر در سطح زندگی و معیشت مردم، ارزش چندانی ندارد.
با وجود آنکه ادعا میشود که جهشی در سازمان مدیریت رخ داده، اما مشاهدات بیانگر آن هستند که این سازمان دچار روزمرگی شده و حتی برخی معتقدند هیچگاه این سازمان را در طول سالهای گذشته در این وضعیتِ ضعف ندیدهاند. نمونه بارز ضعف در این سازمان، تأخیر غیرقابل توجیه در تصویب اعتبارات در شورای برنامهریزی و کمیتههای برنامهریزی (در شهریور ماه) و شروع ابلاغ اعتبار و مبادله موافقتنامه در مهرما است. این در حالی است که به استناد سامانه نظارت اعتبارات تملک داراییهای سرمایهای و شهادت دستگاههای اجرایی، حداکثر زمان پایان مبادله مواققتنامهها در سالهای قبل از مدیریت ایشان پایان شهریور بوده است. گفته میشود تأخیر در مبادله موافقتنامه به معنای تأخیر در اجرا و اتمام پروژههای عمرانی، عدم جذب به موقع و صحیح اعتبارات و … است.
با مشاهده سوءمدیریتها و ناکارآمدیهایی که در سازمان مدیریت و برنامهریزی کهگیلویه و بویراحمد دیده میشود، انتظار میرود چارهای برای این سازمان اندیشیده شود تا تن رنجور نظام اداری استان، به مرگ مغزی نیز دچار نشود.