تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۵۸
کد مطلب : ۴۶۳۵۷۹
کبنا بررسی کرد؛
مقدم رفت، اما مشکلات ماند / تا روزنههای فسادزای شهرداری شناسایی نشوند، هر شهردار، بالقوه یک «نستهن مقدم» خواهد بود!
۰
کبنا ؛
بالاخره نستهن مقدم شهردار یاسوج بعد از شش سال، پیش از آنکه عذر او را بخواهند با انتشار استعفایش در فضای مجازی، پیشدستی کرد.
به گزارش کبنا، نستهن مقدم، یکی از پرحاشیهترین شهرداران یاسوج بود که در سال 1396 توسط شورای شهر یاسوج که شیوه رفتاری آنها در فضای عمومی به خروس جنگی تشبیه میشد، برگزیده شد. از همان ابتدا شائبههایی در مورد عدم تجربه او در امور شهری، در افکار عمومی وجود داشت.
پس از انتقادهای بسیاری که به عملکرد او در چهار سال اول وجود داشت، او مجدداً بهعنوان شهردار انتخاب شد، تا شاهد دور دیگری از ناکارآمدیها در شهرداری یاسوج باشیم.
فرایند انتخاب او نیز با انتقادات بسیاری روبهرو بود، اما در نهایت انتخاب شد. در دو سال گذشته بارها خبر رفتن او در رسانهها و فضای مجازی استان شنیده میشد. تجمعات چندباره کارگران و در آخرین بار کارکنان شهرداری، موجب شد او خطر را احساس کرده و پیش از آنکه از مراجع بالا عذر او را بخواهند، خود استعفایش را تقدیم کند.
پس از انتشار استعفایش در فضای مجازی، صبح امروز، شورای شهر یاسوج با استعفای او موافقت کرد. هر چند مقدم شهرداری را رها کرد و رفت، اما سؤالات بسیاری در مورد رفتن او و سوءمدیریتهایش وجود دارد که عواقب عدم رسیدگی به آنها تا سالها و شاید دههها گریبان یاسوج را بگیرد.
همین چند روز پیش بود که مقدم در حضور نمایندگانی از وزارت اقتصاد و صمت، قول داد سه میلیارد تومان بدهی کارخانه آرد یاسوج به شهرداری را ببخشد. او در حضور این افراد قول داد که شورا را راضی کند تا این بدهی مشمول بخشیدگی شود. اگر شهرداری از حق خود میگذشت، کارخانه آرد دیگر بخ بخش خصوصی واگذار نمیشد؛ همه ما تجربه واگذاری کارخانه قند به بخش خصوصی را دیدیم که چگونه در طرفهالعینی اغلب تجهیزات آن به غارت رفت و زمین سوختهای تحویل داده شد.
اما با رفتن مقدم، ممکن است هیچوقت دیگر کارخانه آرد روی خوش نبیند. البته این رفتار مقدم تنها مختص به شهرداری یاسوج نیست. او پیش از آنکه توسط شورای شهر به عنوان شهردار برگزیده شود، مدیرعامل همان کارخانه آرد بود که آن را هم با زیان انباشته رها کرد و بیآنکه کارخانه را به سرانجامی برساند، ترجیح داد آن را رها کرده و بر کرسی شهرداری تکیه بزند.
حالا نیز شهرداری را پس از شش سال بیآنکه پاسخی برای اقدامات خود داشته باشد، به راحتی رها کرد. لازم است مقدم را وادار کرد که بهطور شفاف در مورد عملکرد شش ساله خود در شهرداری یاسوج پاسخ دهد.
آنچه افکار عمومی میبیند شهری ترکیده از سوءمدیریت است؛ البته این واژه را خود همانها در مورد یاسوج به کار برده بودند. حال در این شهر ترکیده، که فضای سبز و مبلمان آن کمترین تغییر ملموسی نداشته، چه کسی باید پاسخگوی سوءمدیریتها باشد؟
پل سوم و چهارم بشار که نیمهکاره رها شدند و پل اول و دوم هم فرسوده شده و وضعیت آنها بحرانی است و مقدم طی این سالها تمهیدی برای مقاومسازی آن دو پل نیندیشید.
45 متری آیتالله ملک حسینی را که مدام روی آن مانور میداد را ناتمام گذاشت و رفت. ورودیهای شهر نیز مملوء از زباله هستند و کارخانه بازیافت زباله به سرانجام روشنی نرسید.
علمکرد ضعیف مقدم در شورای ترافیک یاسوج، نتیجهای جز ترافیک گسترده در گوشه گوشه شهر نداشته و با وجود اینکه بارها در رساانهها بارها به سوءمدیریت او اشاره شده، اما مقدم گوش شنوایی نداشت و هیچگاه انتقادات به عملکردش را پاسخ نمیداد.
مجتمع رفاهی و اقتصادی با همکاری تأمین اجتماعی و سازمان اقتصادی کوثر از یکسو و و مجتمع فرهگی اوقاف از سوی دیگر، هنوز به اتمام نرسیدهاند.
روشن نیست در طول شش سال گذشته، علاوه بر بزرگ کردن بدنه شهرداری، دیگر چه اقدامی از سوی مقدم دیده شده که اینچنین بیپروا شهرداری را بدون پاسخگویی یکباره رها میکند.
اعضای شورای شهر پنجم و ششم باید در محضر افکار عمومی بنشینند و پاسخ دهند چرا با وجود مشاهده این حجم از ناکارآمدی از سوی مقدم، باز هم به کار با او ادامه میدادند.
باید روشن شود مقدم در این مدت چه مقدار ترک فعل و سهلانگاری کرده که یاسوج به چنین وضعیتی دچار شده است.
نمیشود هر که پستی را بر عهده گرفت، بعد از بر جای گذاشتن کوهی از ناکارآمدی با یک خداحافظی خشک و خالی همه چیز را رها کند و برود. اتفاقاً مقدم باید میرفت و با رفتنش باعث خوشحالی شهروندان یاسوجی شد. اما باید پاسخ دهد در این مدت چه کرده و چه نکرده است. باید رویهها و فرایندهایی که منجر به این وضعیت شده همگی شناسایی شوند.
اگر مسیری که به مقدم منتهی شده، شناسایی نشود، شهردار بعدی نیز به احتمال زیاد یک مقدم دیگر میشود و بعد از تنگ دیدن شرایط، عرصه را ترک میکند.
تا زمانی که روزنهها و یا شاید حفرههایی که در شهرداری یاسوج وجود دارند، شناسایی نشوند، هر شهرداری که بیاید، به طور بالقو یک نستهن مقدم خواهد بود.
به گزارش کبنا، نستهن مقدم، یکی از پرحاشیهترین شهرداران یاسوج بود که در سال 1396 توسط شورای شهر یاسوج که شیوه رفتاری آنها در فضای عمومی به خروس جنگی تشبیه میشد، برگزیده شد. از همان ابتدا شائبههایی در مورد عدم تجربه او در امور شهری، در افکار عمومی وجود داشت.
پس از انتقادهای بسیاری که به عملکرد او در چهار سال اول وجود داشت، او مجدداً بهعنوان شهردار انتخاب شد، تا شاهد دور دیگری از ناکارآمدیها در شهرداری یاسوج باشیم.
فرایند انتخاب او نیز با انتقادات بسیاری روبهرو بود، اما در نهایت انتخاب شد. در دو سال گذشته بارها خبر رفتن او در رسانهها و فضای مجازی استان شنیده میشد. تجمعات چندباره کارگران و در آخرین بار کارکنان شهرداری، موجب شد او خطر را احساس کرده و پیش از آنکه از مراجع بالا عذر او را بخواهند، خود استعفایش را تقدیم کند.
پس از انتشار استعفایش در فضای مجازی، صبح امروز، شورای شهر یاسوج با استعفای او موافقت کرد. هر چند مقدم شهرداری را رها کرد و رفت، اما سؤالات بسیاری در مورد رفتن او و سوءمدیریتهایش وجود دارد که عواقب عدم رسیدگی به آنها تا سالها و شاید دههها گریبان یاسوج را بگیرد.
همین چند روز پیش بود که مقدم در حضور نمایندگانی از وزارت اقتصاد و صمت، قول داد سه میلیارد تومان بدهی کارخانه آرد یاسوج به شهرداری را ببخشد. او در حضور این افراد قول داد که شورا را راضی کند تا این بدهی مشمول بخشیدگی شود. اگر شهرداری از حق خود میگذشت، کارخانه آرد دیگر بخ بخش خصوصی واگذار نمیشد؛ همه ما تجربه واگذاری کارخانه قند به بخش خصوصی را دیدیم که چگونه در طرفهالعینی اغلب تجهیزات آن به غارت رفت و زمین سوختهای تحویل داده شد.
اما با رفتن مقدم، ممکن است هیچوقت دیگر کارخانه آرد روی خوش نبیند. البته این رفتار مقدم تنها مختص به شهرداری یاسوج نیست. او پیش از آنکه توسط شورای شهر به عنوان شهردار برگزیده شود، مدیرعامل همان کارخانه آرد بود که آن را هم با زیان انباشته رها کرد و بیآنکه کارخانه را به سرانجامی برساند، ترجیح داد آن را رها کرده و بر کرسی شهرداری تکیه بزند.
حالا نیز شهرداری را پس از شش سال بیآنکه پاسخی برای اقدامات خود داشته باشد، به راحتی رها کرد. لازم است مقدم را وادار کرد که بهطور شفاف در مورد عملکرد شش ساله خود در شهرداری یاسوج پاسخ دهد.
آنچه افکار عمومی میبیند شهری ترکیده از سوءمدیریت است؛ البته این واژه را خود همانها در مورد یاسوج به کار برده بودند. حال در این شهر ترکیده، که فضای سبز و مبلمان آن کمترین تغییر ملموسی نداشته، چه کسی باید پاسخگوی سوءمدیریتها باشد؟
پل سوم و چهارم بشار که نیمهکاره رها شدند و پل اول و دوم هم فرسوده شده و وضعیت آنها بحرانی است و مقدم طی این سالها تمهیدی برای مقاومسازی آن دو پل نیندیشید.
45 متری آیتالله ملک حسینی را که مدام روی آن مانور میداد را ناتمام گذاشت و رفت. ورودیهای شهر نیز مملوء از زباله هستند و کارخانه بازیافت زباله به سرانجام روشنی نرسید.
علمکرد ضعیف مقدم در شورای ترافیک یاسوج، نتیجهای جز ترافیک گسترده در گوشه گوشه شهر نداشته و با وجود اینکه بارها در رساانهها بارها به سوءمدیریت او اشاره شده، اما مقدم گوش شنوایی نداشت و هیچگاه انتقادات به عملکردش را پاسخ نمیداد.
مجتمع رفاهی و اقتصادی با همکاری تأمین اجتماعی و سازمان اقتصادی کوثر از یکسو و و مجتمع فرهگی اوقاف از سوی دیگر، هنوز به اتمام نرسیدهاند.
روشن نیست در طول شش سال گذشته، علاوه بر بزرگ کردن بدنه شهرداری، دیگر چه اقدامی از سوی مقدم دیده شده که اینچنین بیپروا شهرداری را بدون پاسخگویی یکباره رها میکند.
اعضای شورای شهر پنجم و ششم باید در محضر افکار عمومی بنشینند و پاسخ دهند چرا با وجود مشاهده این حجم از ناکارآمدی از سوی مقدم، باز هم به کار با او ادامه میدادند.
باید روشن شود مقدم در این مدت چه مقدار ترک فعل و سهلانگاری کرده که یاسوج به چنین وضعیتی دچار شده است.
نمیشود هر که پستی را بر عهده گرفت، بعد از بر جای گذاشتن کوهی از ناکارآمدی با یک خداحافظی خشک و خالی همه چیز را رها کند و برود. اتفاقاً مقدم باید میرفت و با رفتنش باعث خوشحالی شهروندان یاسوجی شد. اما باید پاسخ دهد در این مدت چه کرده و چه نکرده است. باید رویهها و فرایندهایی که منجر به این وضعیت شده همگی شناسایی شوند.
اگر مسیری که به مقدم منتهی شده، شناسایی نشود، شهردار بعدی نیز به احتمال زیاد یک مقدم دیگر میشود و بعد از تنگ دیدن شرایط، عرصه را ترک میکند.
تا زمانی که روزنهها و یا شاید حفرههایی که در شهرداری یاسوج وجود دارند، شناسایی نشوند، هر شهرداری که بیاید، به طور بالقو یک نستهن مقدم خواهد بود.