تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۰۳
کد مطلب : ۲۰۴۴۸۷
محرم در گچساران؛ آنچه که هست تا آنچه که باید باشد
۰
کبنا ؛متن ارسالی
نهایت خلقت جهان پرورش انسانهایی است که در برابر شداید، برهرچه ترس و شک و تردید و تعلق است غلبه کنند و حسینـــی شوند… شهید آوینی
در ایام محرم و عزای سالار شهیدان، هریک از مردم و هیاتها در تکاپو برپایی مراسمهای ویژه این ایام قرار دارند. در ابتدای این یادداشت با توجه به اهمیت موضوع لازم است نکتهای را متذکر نمایم. در هر کنش اجتماعی با دو وجه درونی و بیرونی سرو کار داریم. آنچه که به وجه درونی و نیات افراد و هیاتها ست را به صاحب این روزها میسپاریم و امیداریم که هر حرکتی در این میان خالصانه ودر جهت رضای حق باشد. اما سعی نگارنده آن است که در این مقال به وجه بیرونی و عینی و نیز آسیبشناسی پارهای از مواردی که در هیاتهای شهرستان گچساران پرداخته تا تلنگری باشد برای واکاوی و حرکت به سمت جهت گیری صحیح تا زمینهای فراهم شده و با همراه شدن شور و شعار حسینی و نیل به معرفت هر چه بیشتر بتوانیم بهره بیشتری از این ایام را کسب نماییم.
وضعیت موجود و مطلوب
آنچه که هویداست روندی که در بخش وسیعی از هیاتها در پیش گرفته شده، به ترسیم چهرهای از عزاداری منجر شده که کمترین نسبتی با اسلام ناب و غایت و هدف قیام و فلسفه عزاداری ندارد. غایت و قیامی به بزرگی مقابله و فدا شدن امام و خاندان برای دفعِ خطرِ از بین رفتن اسلام و هدف و نتیجهای به ارزش زنده نگه داشتن اسلام تا ابد؛ و این ترجمان و تفسیر «انا من حسین» پیامبر (ص) است. به راستی عظیمترین حرکت سیاسی تاریخ چه جایی در هیاتهای شهر دارند. در حقیت ظلم مضاعف به ایشان آن است که به برگزاری صرف مراسمات عزاداری –آن هم به صورتی که به آن اشاره خواهد شد- با کمترین بهره برداری از راه و هدف امام حسین (ع) در این مراسمها شاهد هستیم. اقامه «عزای حسینی» باید به سمت بصیرت افزایی و احیای «مرام حسینی» همراه باشد. شناخت و امروزی سازی یزیدیان زمانه و اعوان آنها رسالت سنگین هیات هاست و بصیرت بخشی کاری بس سترگ است به عنوان مثال اگر بدانیم شمر جانباز صفین بود و فردی به نام ضحاک بن عبدالله که تا ظهر درکنار امام شمشیر زده بود و بعد از آن از جبهه حق گریخته بود. لذا وظیفه ذاکران حضرت سید الشهدا و وعاظ عالیقدراست که علاوه بر آنکه از آرمان عاشورا سخن میگویند به بصیرت بخشی و تبیین قیام حضرت اهتمام داشته باشند.
ظهور قومیتها، طوایف و تعدد هیاتها
گچساران شهری با خرده فرهنگهای متفاوت است. در این شرایط طوایف و قومیتها یکی از عوامل انسجام بخش خود را در هیاتها و نیز حسینه سازیها جستجو میکنند. همین عامل زمینهای را فراهم نموده تا قومیت و طایفهگریها پررنگتر گردد در صورتی در لوای این انسجام قومیتی و طایفهای افتراقها و شکافهایی عمیق برون زا و حتی درون زا را موجب میشوند.
به نظر میرسد عدم نظارت و جهت دهی صحیح از جانب متولیان امر زمینهای فراهم نموده که ضریب عواملی مانند محله ومرکزیت آن یعنی مساجد؛ که باید نقش اصلی و محوری به عنوان عاملی هویت بخش باشند با کاهش ضریب مواجه شده و مولفههای قومیتی و طایفهای چیرگی یافتهاند؛ به گونهای که شاهد آنیم در مسجد جامع شهر (مسجد صاحب الزمان (عج)) از برگزاری مراسم خبری نیست و وضعیت دیگر مساجد نیز حال و روز خوشی ندارد و با استقبال درخوری مواجه نیستند. در این شرایط تعدد هیاتها نیز به این شرایط دامن زده و در جای جای شهرستان شاهد آنیم که در دو کوچه کنار هم دو هیات در رقابتی نفس گیر و به تعبیری در جنگ با هم قرار دارند. نتیجه آنکه عدهای راهی هیات «قبیله خود» میشوند و عده دیگر هم با توجه به افزایش کمیت هیاتها سردرگم شده و بین بقیه هیاتها سرشکن شدن میشوند.
مظاهری از ولنگاری فرهنگی
مدرنیته اقتضاعاتی برای خود دارد. ظهور و سیطره مدرنیته را در پوشش، کنشها و افکار بسیاری از امور و حتی در جاهایی مانند هیاتهای عزاداری میتوان دید. آنچه که در بعضی از هیاتهای خیابانی شاهدیم ظهور هیاتهای عامه پسند ژیگولی بدون توجه به نقش و آثار معنوی هیات و غلبه جنبه تفریحی شرکت در هیات و مراسم عزاداری بدون در نظر گرفتن سایر ابعاد آن، یک نوع فاصله گیری از اصالت و روح مقدس این مفاهیم است. در این شرایط متاسفانه در پارهای از اوقات شاهد چالشهای مضاعف و مکانی برای اختلاطهای نامتعارف هم هستیم.
تغییرروند هیاتها
تغییرات عمده هیاتها به تغییر روند هیاتها از شعور به شعار از روحانی محوربودن به محویت بخشیدن به نوحه خوانها و از رویکردهای معنوی و انقلابی به برانگیختگی صرف احساسات و نیز گسترش هیاتهایی عامه پسندی روبرو هستیم که به کارکردی تفریحی تبدیل یافتهاند.
یکی از نقشهای مهم در هیاتها در گذشته جایگاه آموزش آموزههای دینی و تبیین هدف قیام سالار شهیدان بود، که از مسئله گویی شروع میشد و تا خطیب، سخنران، واعظ و عالم امتداد مییافت. اما اکنون عالمان در هیئتها دیگر کمتر حضور داشته و نوحه خوانها هستند که نقش اصلی را دارند.
نوحه خوانها
همان طور که اشاره شد با فرو کاستن مجالس از شعور به شعار و از روحانی محوری به محوریت بخشیدن به نوحه خوانها روبرو هستیم و به نظر میرسد باید بین مداح و نوحه خوان تمایزهایی قایل بود. در گذشته بیشتر مداحها به صورت تخصصی مداحی را دنبال میکردند بسیاری از آنها خود شاعر بودند و شعر، ریتم و لحن و موارد مشابه را و به شکل کاملا تخصصی دنبال مینمودند. آنهاحداقلهایی ازویژگیهای اخلاقی و شخصیتی برخوردار بودند و به نوعی نیز خود نظارتی داشتند. اما اکنون با نوحه خوانهایی سرو کار داریم که پارهای از آنها در مجالسی مغایر با عزاداریها نیز میخوانند. به عبارتی نوحه خوانهایی ظهور کردهاند که از مداحی خارج و به خوانندگی فرو کاسته شدهاند. این گروه بر مبنای صدای خوب و قدرت وجسارت حضور در جمع و کمی هم اعتماد به نفس حبابی و نیز ولع برای عرضه خود در بسیاری از هیاتها جولان میدهند و گاها با مبالغ کلانی هم که دریافت میکنند موجباتی از وهن عزاداریها را فراهم میکنند. نکته دیگر آن است دست اندر کاران امر ارادهای جهت نظارت بر این موضوع با این درجه از اهمیت ندارند. نه فیلتری برای نوحه خوانها هست و نه برای محتوای نوحهها. بسیاری نیز با افرادی که در این صنف راه گم کردهاند به خاطرمعذوریتهای دینی و اخلاقی با تسامح برخورد میکنند که میتوان گفت ضربهای که این تسامح و تساهل به پیکره مجالس عزاداری وارد میکند از منع آنان از حضور در مجلس عزای کمتر نیست.
نوحهها
تحلیل محتوای نوحهها که در بیشتر هیاتها استفاده میشود نشان از نوحههایی تکراری، قدیمی و بدون هیچ تناسبی با اهداف قیام امام و انقلاب اسلامی بوده به طوریکه پارهای از آنها حتی مربوط به زمان قبل از انقلاب بوده و به کرات و در چندین هیات بازتولید میشود. طنز تلخ ماجرا آنجاست پارهای از نوحه خوانها که حتی به تقلید در لحن نیز روی آوردهاند گاها پیش آمده از تلفظ صحیح بعضی از کلمات آن نیز عاجزند زیرا بیشتر این نوحهها را شنیدهاند تا اینکه از جایی و کتابی خوانده باشند. گاهی هم شاهد آنیم نوحههایی استفاده میشود که از خال و قد و مواردی این چنین به میان میآید که بسیاری از دغدغه مندان این عرصه و بویژه رهبر معظم انقلاب به تذکر به این نوع از مداحی بارها به مقابله برخواستهاند. بسیاری از نوحه خوانها کمترین خلاقیت و زحمتی به خود ندادهاند تا از منبعی آسان مانند اینترنت آن را تهیه کرده و همان را بازخوانی کنند.
رسانهها و عزاداری
موضوع دیگر، بحث رسانههای نوظهور و عزاداریست. ظهور سایتهای خبری و رسانههایی مانند اینستاگرام، تلگرام و... به همراه ولع بیمار گونه افراد به دیده شدن تحت هر شکل و عنوانی فضایی را موجب گشته که نوحه خوانها و هم افرادی که از بعضی از هیاتهای خیابانی به عنان تفریح استفاده میکنند دست آویزی برای نمایش و عرضه خود بهره برداری کنند و به وجه معنوی و جریان ساز آن کم توجه باشند. این ولع دیده شدن موجب ایجاد احساس اعتماد به نفس کاذب شده و آسیبهایی را متوجه آنهایی که پتانسیل و ظرفیت کمی دارند را موجب میشود. به عنوان مثال شاهد چاپ بنرهای تبلیغاتی بزرگ با عکس نوحه خوانها هستیم در حالیکه تا پیش از این چاپ عکس مرسوم نبود و صرفا اسامی ذکر میشد و از طرفی همان گونه که پیشتر هم اشاره شد تغییر روند هیاتها در بنرها نمود یافته به گونهای که در پایین بنرها با فونت ریز مینویسند «سخنران، فلانی». و گاهی هم خبری از سخنران نیست.
مسئولان؛ دخالت یا نظارت
مسئولان امر زمانی هم که باید به مثابه داوری آگاه بر عملکرد هیاتها نظارت نمایند یا با مداخلههای نابجا که در تقابل با فرهنگ سنتی عزاداری مردم قرار گرفته و یا به مهندسی و کارگردانی حرکتهای درونی شده مردمی میپردازند (نظیر جلوگیری از حرکتهای هیاتها به سمت گلزار شهدا و نیز خط کشی شبکه دنا و ایستاده سینه زدن مردم بر خلاف سنت نهادینه شده گذشته) و این موارد موجب خارج نمودن هیاتها از فضای مردمی خود شده و تقابل مردمی را میآفریند. (نظیربرگزاری مراسم روز عاشورا در بعضی از هیاتها به جای گلزار شهدا در امامزادههای نزدیک شهر و یا پارک شهدای گمنام)
هیاتهایی سکولار با نوحههایی قبل از انقلاب
«هیاتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیاتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هر کس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است». (مقام معظم رهبری ۲۰/۸/۱۳۹۲)
آنچه که در مورد ویژگی برجسته هیاتهای سکولار میتوان گفت: در ابتدا فردی شدن دینداریست. سکولاریسم به معنی مخالفت صریح با دین نیست؛ بلکه در تشکلهای سکولار، اعتقادات دینی تا زمانی که صرفاً اعتقاد شخصی باشد محترم است؛ اما اگر بخواهد از جنبه شخصی و فردی خارج و مدعی نفوذ و تأثیر اجتماعی شود، سکولاریسم در مقابلش میایستد.
وجه دیگر هویت غیر دینی در این هیاتها آن چیزی که افراد گروه را دور هم جمع کرده است، چیزی غیر از عقاید و افکار دینی است و بر پایه احساسات مشترک ایجاد شده است. در گذشته کمتر مردم عزادار سعی به اظهار حضور جمعی داشتند در حالی که در هیاتهای نوظهورعزاداران وگروههای متعلق به انها سعی بر ظهور بیرونی دارند. بدین لحاظ در بعضی از هیاتها به زور پول نمایشی برای پزدادن، برتر بینی و تجمل گرایی تبدیل شدهاند. همچنین ورود بعضی از مظاهر و نمادهای مناطق دیگر مانند سنج و دمام و استفاده فزاینده نسبت به این موارد در راستای همین امر و برجسته سازی وجه نمایشی و جنبه تفریحی عزاداری تحلیل میشود.
هیاتهای غیرسکولار و انقلابی
معدود هیاتهایی هم که رویکردی غیرسکولار و انقلابی دارند با تنگ نظریهایی از بیرون مواجه شدهاند. هرچند خود این جوانان این هیاتها نیز با عدم تعامل و کم صبری خود موجباتی فراهم کردهاند که به اجبار در پستوی خانهها غلطیدهاند. هیاتهایی با جوانان انقلابی که باید در متن ایفای نقش کنند و اکنون در حاشیهاند و محکومند مظلومیت خود را در رثای آقای مظلومان را در کنجی فریاد کنند گویی که در این منطقه، انقلابی به عظمت انقلاب اسلامی رخ نداده است و به مانند قبل از انقلاب -به جای آنکه اینان بتوانند رویکرد غالب هیاتهای شهر را در اختیار گرفته و به سمت فضای انقلابی و حماسی سوق دهند-مظلومانه در کنج خانهها قرار گرفته و خانه گردی میکنند.
سخن پایانی
آنچه که اشاره شد منکر فعالیتهای خالصانه هیاتها و نوحه خوانها نیست و نگارنده معتقد است با همه آسیبهایی که به آن اشاره شد هر کدام از هیاتها میتواند کارکرد زنده نگه داشتن دین و یاد و نام امام مظلوم را ایفا کنند و نزد حضرت حق ماجورباشند ولیکن این یادداشت کوششی و تلنگری بود تا با نشان دادن پارهای از کاستیها راهی بگشاید تا با تحلیل و تعمق بیشتر مسیر و راهی برای شناخت راه سید و سالار شهیدان و یارانش فراهم و با معرفت افزایی، سمت و سوی مداحیها و عزاداریها مبتنی بر اسلام ناب و انقلابی حرکت کرده و با گنجاندن مضامین اسلامی، مضامین انقلابی، مضامین قرآنی در نوحهها و همچنین منابر حداقل کاری است که میتواند حرکت حقیقی اباعبدالله را زنده نگه داشته و خط حسینی را پویا و شاداب حفظ نماید.
«آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدیاند»
نهایت خلقت جهان پرورش انسانهایی است که در برابر شداید، برهرچه ترس و شک و تردید و تعلق است غلبه کنند و حسینـــی شوند… شهید آوینی
در ایام محرم و عزای سالار شهیدان، هریک از مردم و هیاتها در تکاپو برپایی مراسمهای ویژه این ایام قرار دارند. در ابتدای این یادداشت با توجه به اهمیت موضوع لازم است نکتهای را متذکر نمایم. در هر کنش اجتماعی با دو وجه درونی و بیرونی سرو کار داریم. آنچه که به وجه درونی و نیات افراد و هیاتها ست را به صاحب این روزها میسپاریم و امیداریم که هر حرکتی در این میان خالصانه ودر جهت رضای حق باشد. اما سعی نگارنده آن است که در این مقال به وجه بیرونی و عینی و نیز آسیبشناسی پارهای از مواردی که در هیاتهای شهرستان گچساران پرداخته تا تلنگری باشد برای واکاوی و حرکت به سمت جهت گیری صحیح تا زمینهای فراهم شده و با همراه شدن شور و شعار حسینی و نیل به معرفت هر چه بیشتر بتوانیم بهره بیشتری از این ایام را کسب نماییم.
وضعیت موجود و مطلوب
آنچه که هویداست روندی که در بخش وسیعی از هیاتها در پیش گرفته شده، به ترسیم چهرهای از عزاداری منجر شده که کمترین نسبتی با اسلام ناب و غایت و هدف قیام و فلسفه عزاداری ندارد. غایت و قیامی به بزرگی مقابله و فدا شدن امام و خاندان برای دفعِ خطرِ از بین رفتن اسلام و هدف و نتیجهای به ارزش زنده نگه داشتن اسلام تا ابد؛ و این ترجمان و تفسیر «انا من حسین» پیامبر (ص) است. به راستی عظیمترین حرکت سیاسی تاریخ چه جایی در هیاتهای شهر دارند. در حقیت ظلم مضاعف به ایشان آن است که به برگزاری صرف مراسمات عزاداری –آن هم به صورتی که به آن اشاره خواهد شد- با کمترین بهره برداری از راه و هدف امام حسین (ع) در این مراسمها شاهد هستیم. اقامه «عزای حسینی» باید به سمت بصیرت افزایی و احیای «مرام حسینی» همراه باشد. شناخت و امروزی سازی یزیدیان زمانه و اعوان آنها رسالت سنگین هیات هاست و بصیرت بخشی کاری بس سترگ است به عنوان مثال اگر بدانیم شمر جانباز صفین بود و فردی به نام ضحاک بن عبدالله که تا ظهر درکنار امام شمشیر زده بود و بعد از آن از جبهه حق گریخته بود. لذا وظیفه ذاکران حضرت سید الشهدا و وعاظ عالیقدراست که علاوه بر آنکه از آرمان عاشورا سخن میگویند به بصیرت بخشی و تبیین قیام حضرت اهتمام داشته باشند.
ظهور قومیتها، طوایف و تعدد هیاتها
گچساران شهری با خرده فرهنگهای متفاوت است. در این شرایط طوایف و قومیتها یکی از عوامل انسجام بخش خود را در هیاتها و نیز حسینه سازیها جستجو میکنند. همین عامل زمینهای را فراهم نموده تا قومیت و طایفهگریها پررنگتر گردد در صورتی در لوای این انسجام قومیتی و طایفهای افتراقها و شکافهایی عمیق برون زا و حتی درون زا را موجب میشوند.
به نظر میرسد عدم نظارت و جهت دهی صحیح از جانب متولیان امر زمینهای فراهم نموده که ضریب عواملی مانند محله ومرکزیت آن یعنی مساجد؛ که باید نقش اصلی و محوری به عنوان عاملی هویت بخش باشند با کاهش ضریب مواجه شده و مولفههای قومیتی و طایفهای چیرگی یافتهاند؛ به گونهای که شاهد آنیم در مسجد جامع شهر (مسجد صاحب الزمان (عج)) از برگزاری مراسم خبری نیست و وضعیت دیگر مساجد نیز حال و روز خوشی ندارد و با استقبال درخوری مواجه نیستند. در این شرایط تعدد هیاتها نیز به این شرایط دامن زده و در جای جای شهرستان شاهد آنیم که در دو کوچه کنار هم دو هیات در رقابتی نفس گیر و به تعبیری در جنگ با هم قرار دارند. نتیجه آنکه عدهای راهی هیات «قبیله خود» میشوند و عده دیگر هم با توجه به افزایش کمیت هیاتها سردرگم شده و بین بقیه هیاتها سرشکن شدن میشوند.
مظاهری از ولنگاری فرهنگی
مدرنیته اقتضاعاتی برای خود دارد. ظهور و سیطره مدرنیته را در پوشش، کنشها و افکار بسیاری از امور و حتی در جاهایی مانند هیاتهای عزاداری میتوان دید. آنچه که در بعضی از هیاتهای خیابانی شاهدیم ظهور هیاتهای عامه پسند ژیگولی بدون توجه به نقش و آثار معنوی هیات و غلبه جنبه تفریحی شرکت در هیات و مراسم عزاداری بدون در نظر گرفتن سایر ابعاد آن، یک نوع فاصله گیری از اصالت و روح مقدس این مفاهیم است. در این شرایط متاسفانه در پارهای از اوقات شاهد چالشهای مضاعف و مکانی برای اختلاطهای نامتعارف هم هستیم.
تغییرروند هیاتها
تغییرات عمده هیاتها به تغییر روند هیاتها از شعور به شعار از روحانی محوربودن به محویت بخشیدن به نوحه خوانها و از رویکردهای معنوی و انقلابی به برانگیختگی صرف احساسات و نیز گسترش هیاتهایی عامه پسندی روبرو هستیم که به کارکردی تفریحی تبدیل یافتهاند.
یکی از نقشهای مهم در هیاتها در گذشته جایگاه آموزش آموزههای دینی و تبیین هدف قیام سالار شهیدان بود، که از مسئله گویی شروع میشد و تا خطیب، سخنران، واعظ و عالم امتداد مییافت. اما اکنون عالمان در هیئتها دیگر کمتر حضور داشته و نوحه خوانها هستند که نقش اصلی را دارند.
نوحه خوانها
همان طور که اشاره شد با فرو کاستن مجالس از شعور به شعار و از روحانی محوری به محوریت بخشیدن به نوحه خوانها روبرو هستیم و به نظر میرسد باید بین مداح و نوحه خوان تمایزهایی قایل بود. در گذشته بیشتر مداحها به صورت تخصصی مداحی را دنبال میکردند بسیاری از آنها خود شاعر بودند و شعر، ریتم و لحن و موارد مشابه را و به شکل کاملا تخصصی دنبال مینمودند. آنهاحداقلهایی ازویژگیهای اخلاقی و شخصیتی برخوردار بودند و به نوعی نیز خود نظارتی داشتند. اما اکنون با نوحه خوانهایی سرو کار داریم که پارهای از آنها در مجالسی مغایر با عزاداریها نیز میخوانند. به عبارتی نوحه خوانهایی ظهور کردهاند که از مداحی خارج و به خوانندگی فرو کاسته شدهاند. این گروه بر مبنای صدای خوب و قدرت وجسارت حضور در جمع و کمی هم اعتماد به نفس حبابی و نیز ولع برای عرضه خود در بسیاری از هیاتها جولان میدهند و گاها با مبالغ کلانی هم که دریافت میکنند موجباتی از وهن عزاداریها را فراهم میکنند. نکته دیگر آن است دست اندر کاران امر ارادهای جهت نظارت بر این موضوع با این درجه از اهمیت ندارند. نه فیلتری برای نوحه خوانها هست و نه برای محتوای نوحهها. بسیاری نیز با افرادی که در این صنف راه گم کردهاند به خاطرمعذوریتهای دینی و اخلاقی با تسامح برخورد میکنند که میتوان گفت ضربهای که این تسامح و تساهل به پیکره مجالس عزاداری وارد میکند از منع آنان از حضور در مجلس عزای کمتر نیست.
نوحهها
تحلیل محتوای نوحهها که در بیشتر هیاتها استفاده میشود نشان از نوحههایی تکراری، قدیمی و بدون هیچ تناسبی با اهداف قیام امام و انقلاب اسلامی بوده به طوریکه پارهای از آنها حتی مربوط به زمان قبل از انقلاب بوده و به کرات و در چندین هیات بازتولید میشود. طنز تلخ ماجرا آنجاست پارهای از نوحه خوانها که حتی به تقلید در لحن نیز روی آوردهاند گاها پیش آمده از تلفظ صحیح بعضی از کلمات آن نیز عاجزند زیرا بیشتر این نوحهها را شنیدهاند تا اینکه از جایی و کتابی خوانده باشند. گاهی هم شاهد آنیم نوحههایی استفاده میشود که از خال و قد و مواردی این چنین به میان میآید که بسیاری از دغدغه مندان این عرصه و بویژه رهبر معظم انقلاب به تذکر به این نوع از مداحی بارها به مقابله برخواستهاند. بسیاری از نوحه خوانها کمترین خلاقیت و زحمتی به خود ندادهاند تا از منبعی آسان مانند اینترنت آن را تهیه کرده و همان را بازخوانی کنند.
رسانهها و عزاداری
موضوع دیگر، بحث رسانههای نوظهور و عزاداریست. ظهور سایتهای خبری و رسانههایی مانند اینستاگرام، تلگرام و... به همراه ولع بیمار گونه افراد به دیده شدن تحت هر شکل و عنوانی فضایی را موجب گشته که نوحه خوانها و هم افرادی که از بعضی از هیاتهای خیابانی به عنان تفریح استفاده میکنند دست آویزی برای نمایش و عرضه خود بهره برداری کنند و به وجه معنوی و جریان ساز آن کم توجه باشند. این ولع دیده شدن موجب ایجاد احساس اعتماد به نفس کاذب شده و آسیبهایی را متوجه آنهایی که پتانسیل و ظرفیت کمی دارند را موجب میشود. به عنوان مثال شاهد چاپ بنرهای تبلیغاتی بزرگ با عکس نوحه خوانها هستیم در حالیکه تا پیش از این چاپ عکس مرسوم نبود و صرفا اسامی ذکر میشد و از طرفی همان گونه که پیشتر هم اشاره شد تغییر روند هیاتها در بنرها نمود یافته به گونهای که در پایین بنرها با فونت ریز مینویسند «سخنران، فلانی». و گاهی هم خبری از سخنران نیست.
مسئولان؛ دخالت یا نظارت
مسئولان امر زمانی هم که باید به مثابه داوری آگاه بر عملکرد هیاتها نظارت نمایند یا با مداخلههای نابجا که در تقابل با فرهنگ سنتی عزاداری مردم قرار گرفته و یا به مهندسی و کارگردانی حرکتهای درونی شده مردمی میپردازند (نظیر جلوگیری از حرکتهای هیاتها به سمت گلزار شهدا و نیز خط کشی شبکه دنا و ایستاده سینه زدن مردم بر خلاف سنت نهادینه شده گذشته) و این موارد موجب خارج نمودن هیاتها از فضای مردمی خود شده و تقابل مردمی را میآفریند. (نظیربرگزاری مراسم روز عاشورا در بعضی از هیاتها به جای گلزار شهدا در امامزادههای نزدیک شهر و یا پارک شهدای گمنام)
هیاتهایی سکولار با نوحههایی قبل از انقلاب
«هیاتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیاتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هر کس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است». (مقام معظم رهبری ۲۰/۸/۱۳۹۲)
آنچه که در مورد ویژگی برجسته هیاتهای سکولار میتوان گفت: در ابتدا فردی شدن دینداریست. سکولاریسم به معنی مخالفت صریح با دین نیست؛ بلکه در تشکلهای سکولار، اعتقادات دینی تا زمانی که صرفاً اعتقاد شخصی باشد محترم است؛ اما اگر بخواهد از جنبه شخصی و فردی خارج و مدعی نفوذ و تأثیر اجتماعی شود، سکولاریسم در مقابلش میایستد.
وجه دیگر هویت غیر دینی در این هیاتها آن چیزی که افراد گروه را دور هم جمع کرده است، چیزی غیر از عقاید و افکار دینی است و بر پایه احساسات مشترک ایجاد شده است. در گذشته کمتر مردم عزادار سعی به اظهار حضور جمعی داشتند در حالی که در هیاتهای نوظهورعزاداران وگروههای متعلق به انها سعی بر ظهور بیرونی دارند. بدین لحاظ در بعضی از هیاتها به زور پول نمایشی برای پزدادن، برتر بینی و تجمل گرایی تبدیل شدهاند. همچنین ورود بعضی از مظاهر و نمادهای مناطق دیگر مانند سنج و دمام و استفاده فزاینده نسبت به این موارد در راستای همین امر و برجسته سازی وجه نمایشی و جنبه تفریحی عزاداری تحلیل میشود.
هیاتهای غیرسکولار و انقلابی
معدود هیاتهایی هم که رویکردی غیرسکولار و انقلابی دارند با تنگ نظریهایی از بیرون مواجه شدهاند. هرچند خود این جوانان این هیاتها نیز با عدم تعامل و کم صبری خود موجباتی فراهم کردهاند که به اجبار در پستوی خانهها غلطیدهاند. هیاتهایی با جوانان انقلابی که باید در متن ایفای نقش کنند و اکنون در حاشیهاند و محکومند مظلومیت خود را در رثای آقای مظلومان را در کنجی فریاد کنند گویی که در این منطقه، انقلابی به عظمت انقلاب اسلامی رخ نداده است و به مانند قبل از انقلاب -به جای آنکه اینان بتوانند رویکرد غالب هیاتهای شهر را در اختیار گرفته و به سمت فضای انقلابی و حماسی سوق دهند-مظلومانه در کنج خانهها قرار گرفته و خانه گردی میکنند.
سخن پایانی
آنچه که اشاره شد منکر فعالیتهای خالصانه هیاتها و نوحه خوانها نیست و نگارنده معتقد است با همه آسیبهایی که به آن اشاره شد هر کدام از هیاتها میتواند کارکرد زنده نگه داشتن دین و یاد و نام امام مظلوم را ایفا کنند و نزد حضرت حق ماجورباشند ولیکن این یادداشت کوششی و تلنگری بود تا با نشان دادن پارهای از کاستیها راهی بگشاید تا با تحلیل و تعمق بیشتر مسیر و راهی برای شناخت راه سید و سالار شهیدان و یارانش فراهم و با معرفت افزایی، سمت و سوی مداحیها و عزاداریها مبتنی بر اسلام ناب و انقلابی حرکت کرده و با گنجاندن مضامین اسلامی، مضامین انقلابی، مضامین قرآنی در نوحهها و همچنین منابر حداقل کاری است که میتواند حرکت حقیقی اباعبدالله را زنده نگه داشته و خط حسینی را پویا و شاداب حفظ نماید.
«آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدیاند»